نتايج جستجو مطالب برچسب : اعتماد

چگونه در صحبت کردن تاثیرگذار باشیم؟!

چگونه در صحبت کردن تاثیرگذار باشیم؟!

طرز صحبت کردن کارآفرینان موفق با آدم‌های معمولی فرق دارد. آنها خوب می‌دانند چطور مُخ دیگران را بزنند و از چه جملاتی استفاده کنند که بیشترین تأثیر را روی مخاطب‌شان بگذارند. در واقع، رمز موفقیت این افراد در هنر متقاعد کردن دیگران است که یکی از مهم‌ترین مهارت‌های ارتباطی به‌شمار می‌رود. در ادامه‌ی این مقاله با ما همراه باشید تا فقط با ۵ راه ساده به راز و رمز این هنر مسلط شوید و بتوانید در صحبت‌کردن تاثیرگذارتر باشید.

۱- از موضع دانش و قدرت حرف بزنید

چنانچه با سؤالی مواجه شدید که جوابش را نمی‌دانید، به‌جای اینکه فقط اظهار بی‌اطلاعی کنید، چیزی بگویید که در عوض، کاربلد بودن‌تان به چشم بیاید. مثلا بگویید: «این موضوع، راسته کاره علی آقاست، پس بذارید ببینیم نظر علی در مورد این سؤال چیه.» این طرز جواب دادن موجب افزایش اعتبار حرفه‌ایِ شما نزد دیگران می‌شود، چون با این کار نشان می‌دهید که

ادامه مطلب / دانلود

نشانه هایی که ثابت می کند همسرتان با شما صادق است

نشانه هایی که ثابت می کند همسرتان با شما صادق است

نشانه‌هایی که در ادامه می‌گوییم به شما اطمینان می‌دهند که شریک زندگی‌تان با شما صادق است. البته نداشتن این نشانه‌ها نباید باعث بی‌اعتمادی شود ولی از زن و شوهری که چنین رفتاری از یکدیگر می‌بینند، هیچ دلیلی برای بدبینی پذیرفته نیست.

وقتی احساساتش را با شما در میان می گذارد

وقتی شریک زندگی‌تان درباره افکار و احساساتش با شما رو راست است و همه آن‌ها را با شما در میان می‌گذارد یعنی این که

ادامه مطلب / دانلود

آیا فکر می کنید دیر ازدواج می کنید؟

آیا فکر می کنید دیر ازدواج می کنید؟

هیچ کس نیست که ازدواج را دوست نداشته باشد. بعضی ها در دهه بیست زندگی شان ازدواج می کنند در حالی که بعضی دیگر دهه سی را ترجیح می دهند. اما در نهایت این بستگی به خود شما و احساس تان دارد. اگر می خواهید بدانید شما هم جزو آن دسته از افرادی هستید که دیر ازدواج می کنند یا خیر، به نشانه های زیر دقت کنید.

هنوز خودتان را کاملا نمی شناسید

این که با گذشت زمان شما تغییر می کنید یا خیر، هیچ قطعیتی وجود ندارد اما ثابت شده افراد در سن 20 سالگی هنوز به قدر کافی خودشان را نشناخته اند تا بتوانند برای زندگی آینده خود به درستی تصمیم بگیرند. پس اگر دیگران به شما می گویند که هنوز برای ازدواج بچه هستید، نگران نشوید. در واقع آنها به شما توصیه می کنند که

ادامه مطلب / دانلود

با همسر بی اعتماد چه کنیم؟!

با همسر بی اعتماد چه کنیم؟!

زندگی کردن با یک فرد شکاک و بی اعتماد و برقراری یک رابطه عاطفی باکیفیت با او، شاید کمی سخت باشد. ممکن است شما به دلیل این که حس بی اعتمادی همسرتان را تحریک نکنید، مجبور شوید به فردی محتاط و بدون حس شوخ طبعی تبدیل شوید. شاید با این وضعیت مواجه شده اید که هرگونه تلاش شما برای ایجاد رابطه صمیمانه با فرد بی اعتماد، از سوی او به عنوان حمله تلقی شده و در نتیجه او یا از شما بیشتر فاصله گرفته و یا با خشم و پرخاشگری شما را از خودش دور کرده است؛ بنابراین، هرقدر شما وقت وانرژی خود را صرف رابطه خود با یک فرد بی اعتماد می کنید، پس از مدتی می بینید که مورد اعتماد او واقع نشده و هنوز در اول راه مانده اید.

شاید موضوع نگران کننده تر این است که فرد بی اعتماد و شکاک در صورت احساس توهین و انتقاد، ممکن است دست به واکنش های هیجانی و یا حتی فیزیکی بزند. ماهنامه “سپیده دانایی” می نویسد: افراد بی اعتماد ممکن است دائم منتظر خیانت همسرشان باشند، بنابراین اگر با یک فرد بی اعتماد زندگی می کنید، این احتمال وجود دارد که از سوی او بارها و بارها به صورت مستقیم و غیرمستقیم به خیانت متهم شده باشید.

چرا همسرم بی اعتماد است؟

اغلب کسانی که در گذشته، عذاب بدرفتاری و بی اعتمادی را چشیده اند، مجموعه پیچیده ای از احساساتی مثل درد، ترس، غضب و سوگ را تجربه کرده اند. در نتیجه روابط فعلی شان هم درد آفرین و تحت تأثیر گذشته است. از آن جا که فرد بی اعتماد احتمالاً در دوران کودکی مورد بدرفتاری قرار گرفته و به اطرافیان خود بی اعتماد بوده است، در دوران بزرگسالی نیز از نزدیک شدن به دیگران و ایجاد رابطه صمیمانه با آن ها هراس دارد. آن ها در روابط خود احساس راحتی نمی کنند. دیگران به جای این که برای شان اطمینان آفرین و شادی بخش باشند، پیش بینی ناپذیر و خطرناک جلوه می کنند. چنین افرادی، فکر می کنند که دیگران به آن ها صدمه می زنند، خیانت می کنند و از آن ها سوء استفاده می کنند؛ پس باید در برابر دیگران همیشه حالت دفاعی داشته باشند. اعتماد کردن برای آن ها سخت است، حتی به نزدیکان. این افراد گمان می کنند که دیگران مخفیانه قصد دارند به آن ها آسیب بزنند. حتی اگر رفتار فردی با آن ها خوب، انسانی و احترام آمیز باشد، در ذهنشان به این می اندیشند که انگار کاسه ای زیر نیم کاسه است.

این افراد اعتماد راسخ دارند که سلام گرگ بی طمع نیست. به علاوه این افراد به خودشان و توانایی ها و

ادامه مطلب / دانلود

چگونه اعتماد بین زوجین را بوجود آوریم؟

راه های اعتماد بین زوجین اعتماد افراد خانواده و به ویژه زوجین نسبت به هم،بهترین راه موفقیّت در زندگی است

بین اعتماد و بی‌اعتمادی، فقط یک خط کمرنگ فاصله است؛ اگر حواستان به رفتار‌هایتان و معادلات زندگی‌تان نباشد، خیلی زود محو می‌شود و دیگر نمی‌توانید پیدایش کنید. پس اعتماد کردن را یاد بگیرید و راه‌هایی که اعتماد همسرتان را به شما جلب می‌کند را هم بیاموزید.

اعتماد افراد خانواده و به ویژه زوجین نسبت به هم، یکی از ارکان بهداشت روانی و بهترین راه موفقیّت در زندگی است و بیشتر موانعی که در راه وصول به هدف های مشترک خانوادگی و زناشویی پیدا می شود به وسیله جلب اعتماد همسر برطرف می گردد.

برخی راهکارهای جلب اعتماد همسر عبارتند از :

– به همسرتان اعتماد کنید تا وی نیز به شما اعتماد کند.

در واقع با انتقال این احساس مثبت به همسرتان همین احساس را از سوی وی دریافت خواهید نمود. توجه داشته باشید که این احساس هر قدر صادقانه تر باشد همان قدر قویتر و ارضا کننده تر می باشد. توضیح اینکه اصولاً هر خصلتی را با کمی تلقین و دادن واکنش مناسب، می توان در اشخاص ایجاد کرد. وقتی به کسی می گویید: «چون به تو اطمینان دارم…» فرد ناخودآگاه از خود انتظار یک فرد مطمئن را دارد مگر آن که از لحاظ شخصیتی آدم بی وجدانی باشد. اعتماد متقابل یکی از رموز روابط صمیمی و صادقانه همسران است.

– با حرف چیزی را ثابت نکنید
به‌جای اینکه با حرف زدن بخواهید کار‌هایتان را توجیه و اعتماد او را جلب کنید، سعی کنید با رفتار‌هایتان او را به خود مطمئن کنید. اگر می‌خواهید با حرف‌هایتان خود را بهتر از آنچه هستید نشان دهید، باید بگوییم که تضاد میان حرف‌هایتان و آنچه عمل می‌کنید، می‌تواند اوضاع را از این هم پیچیده‌تر کند. اگر هم فکر می‌کنید او شما را آنطور که واقعا هستید نمی‌بیند و باید با حرف زدن و توضیح دادن به او بقبولانید که صادق و مورد اعتمادید، باز هم در اشتباهید. بیش از حد توضیح دادن نه تنها کمکی به بهتر دیده شدن نمی‌کند، بلکه خودش می‌تواند یکی از دلایل شک کردن باشد. پس وفاداری‌تان را در عمل‌تان نشان دهید و مسوولیت قضاوت او را بر عهده خودش بگذارید.

– تصدیق وی را از خاطر مبرید

یکی از راهکارهای جلب اعتماد همسر، تصدیق سخن و ادعای اوست. اگر این اصل در روابط متقابل میان زوجین رعایت نشود، زندگی برای هر دوی آنها مشکل می شود؛ زیرا تصدیق نکردن همسر، یعنی بدگمانی و محصول بدگمانی، بی اعتمادی است. طبیعی است که اگر زوجین از سوی همسرشان تصدیق شوند، به یکدیگر اعتماد پیدا کرده و همین اعتماد، زمینه ساز برخورد صادقانه آنان با یکدیگر می­شود.

– برای همسرتان فضای عاطفی امن فراهم کنید
اگر درصدد ایجاد فضای عاطفی امن برای همسرتان نباشید، احتمال دارد در تدارک فضایی ناامن باشید!

– از همسرتان حمایت کنید

راهکار دیگر برای جلب اعتماد همسر، دفاع و حمایت از همسر در حضور و غیاب وی است. اگر فردی بنگرد که همسرش با تمام جدیت و تلاش از او در مقابل دیگران (جایی که حق با اوست) حمایت و پاسداری می نماید، اعتمادش به او جلب خواهد شد.

– به خودتان اعتماد کنید
بی‌اعتمادی شما نسبت به خودتان، یکی دیگر از دلایلی است که می‌تواند شک همسرتان را باعث شود. آدم‌هایی که در مورد عقاید و سبک زندگی‌شان مطمئن نیستند، هیچ وقت هم مورد اعتماد قرار نمی‌گیرند. سعی کنید چارچوب مشخصی برای عقاید‌تان داشته باشید و با قاطعیت نظر‌تان را اعلام کنید. به خودتان و توانایی‌هایتان اعتماد داشته باشید تا دیگران هم به شما اطمینان کنند. اگر همسرتان احساس کند که فرد توانا و قدرتمندی هستید، دیگر به خودش اجازه نمی‌دهد که به شما شک کند. البته این موضوعی نیست که به تنهایی از پس آن بربیایید. اگر شما هیچ وقت آدم قوی‌ای نبوده‌اید، نمی‌توانید یک شبه خودتان را تغییر دهید. کلاس‌های خود‌شناسی و جلسات انفرادی با یک روانشناس، می‌تواند بهترین کمک برای تقویت عزت نفس شما باشد.

ایجاد اعتماد به زمان زیادی نیاز دارد، اما نابودی آن، به سرعت صورت می گیرد

– جنگیدن منصفانه
ـ هرگز الفاظ ناخوشایند یا تحقیرآمیز به کار نبرید

ـ تنها به موضوع مورد بحث بپردازید و مشکلات حل نشده گذشته را پیش نکشید

ـ از به کار بردن عبارات قطعی مانند «تو هیچ وقت…» یا «تو همیشه…» اجتناب ورزید.

ـ برای حمایت از موضوع مورد بحث تان یا حمله به طرف مقابل، افراد خانواده یکدیگر را به میان نیاورید.

ـ پیشاپیش، در استفاده از یک روش با هم توافق کنید تا اگر یکی از شما احساس کرد نزاع تان از مهار خارج می شود، آن روش را به کار برد.

ـ هرگز آخر شب به نزاع نپردازید؛ زیرا در این ساعت هر دو خسته اید و نمی توانید احساسات تان را مهار کنید.

ـ باز هم، از عبارات «من…» به جای «تو…» استفاده کنید، زیرا به طرف مقابل احساس مورد حمله واقع شدن نمی دهد و محرک نیست.

– بهترین همسر روی زمین باشید
برای آنکه بتوانید یک زندگی سرشار از اعتماد را بسازید، قبل از هرچیزی باید در یک خانه آرام زندگی کنید. تا زمانی که همسرتان به آینده زندگی مشترک‌تان امیدوار است و احساس خلأ نمی‌کند، دلیلی هم برای شک کردن پیدا نمی‌کند. البته زیاد از حد محبت کردن و باج دادن در زندگی مشترک هم می‌تواند باعث بی‌اعتمادی او شود. پس اغراق نکنید و در عین رعایت توازن، برای خوشبخت کردن او هم تلاش کنید. دلیلی ندارد که با هر یک قدمی که او برای شاد کردن شما برمی‌دارد، ۱۰ قدم به سمتش بروید اما می‌توانید به او نشان دهید که قدر محبت‌هایش را می‌دانید و تمام تلاشتان را برای نگران نکردنش می‌کنید.

– از دارایی همسرتان چشم پوشی کنید

یکی از راهکارهای جلب اعتماد همسر، چشم پوشی از دارایی های اوست. طبیعی است که هر انسانی به دست رنج خویش حساس بوده و طمع ورزی اطرافیان خود را بر نمی تابد. بخش زیادی از بی اعتمادی حاکم میان همسران، معلول بدگمانی هایی است که به یکدیگر در امور مالی دارند. اگر فرد به طور کلی از آنچه همسرش در اختیار دارد و از آن بهره مند است، چشم بپوشد و به آن ها بی رغبت باشد، همسرش به او اعتماد پیدا کرده و محبوبیت همسرش در نظر وی افزایش می یابد.

– زبان یکدیگر را بفهمید
در مورد حسی که دارید با او صحبت کنید. دلایلی که باعث بی‌اعتمادی‌تان شده را مطرح کنید و بگویید که به دلیل این موارد، نگاه‌تان نسبت به او در حال تغییر است. برایش توضیح بدهید که این شک‌ها به شما و زندگی مشترک‌تان آسیب می‌زند و اگر او واقعا اشتباهی نکرده‌ است، باید با رفتار‌هایش این موضوع را به شما ثابت کند. با گفتن این حرف‌ها یک دعوای دیگر راه نیندازید و فاصله را بیشتر نکنید؛ تنها با مهربانی و آرامش توضیح دهید و از او برای برگرداندن زندگی‌تان به روزهای قبل کمک بخواهید.

– شریک زندگی باشید
به همسرتان نشان دهید که شما هم به اندازه او نگران زندگی مشترک‌تان هستید و برای بهتر کردنش تلاش می‌کنید. بی‌تفاوتی شما در مورد موضوعات مالی یا مشکلات‌تان می‌تواند جرقه‌های شک را بزند. به او بفهمانید که سرنوشت این زندگی برایتان مهم است و می‌خواهید پابه‌پای او برای موفق بودن تلاش کنید. به او نشان دهید که در زمان مشکلات، شرایطش را درک می‌کنید و تا بهتر شدن اوضاع کنارش می‌ایستید. یکی از موضوعاتی که می‌تواند تردید او نسبت به شما را برانگیزد، حس کردن این موضوع است که شما در شرایط بحرانی در کنار او نمی‌مانید یا اینکه نسبت به او و توانایی‌هایش ناامید شده‌اید و ماندن در این زندگی آزار‌تان می‌دهد.

– از بچه‌ها جاسوس نسازید
هرگز از بچه‌ها به عنوان ابزاری برای کنترل همسرتان استفاده نکنید. گمان نکنید که وقتی فرزند‌تان را برای جاسوسی همسرتان بسیج می‌کنید، او حس و حالتان را نمی‌فهمد و متوجه فاصله میانتان نمی‌شود. اگر شما به همسرتان شک دارید، حق پیگیری و حتی در موارد شدید‌تر تفتیش را دارید، اما حق ندارید در جریان این کار‌ها، از فرزندتان به عنوان یک ابزار استفاده کنید. پس در هیچ شرایطی، بچه‌ها را وارد بازی خودتان نکنید.

– خودتان قضاوت کنید
شاید همسرتان به دلیل شیطنت، تنهایی، مشکلات زندگی یا هر دلیل دیگری،‌ حرمت‌ها را شکسته باشد. اما این حرمت‌شکنی در ذهن هرکسی معنا و مجازات خاص خودش را دارد. برای یک فرد ممکن است یک پنهانکاری ساده، مصداق خیانت و غیربخشش باشد و برای فرد دیگری ممکن است دروغی بزرگ‌تر و آسیب‌زننده‌تر هم باعث از هم پاشیدن زندگی نشود. پس در این زمینه، تجربه‌ها و واکنش‌های دیگران را ملاک قرار ندهید و فقط و فقط به خودتان فکر کنید. به دلیل این رفتار چه حسی به شما دست داده، چه برنامه‌ای برای آینده ارتباط‌تان دارید، چقدر می‌توانید از کاری که کرده بگذرید و… برای این موضوع هیچ الگوی ثابت و قانونی وجود ندارد پس فقط به دل خودتان رجوع کنید.

– ماجرا را فریاد نزنید
حتی اگر شک‌های شما اثبات شد و فهمیدید که همسرتان به هر بهانه‌ای از خط‌قرمز‌های زندگی مشترک‌تان گذشته، حق ندارید ذهن بچه‌ها را نسبت به پدرشان مسموم کنید. اگر شما به دلیل خیانتکار بودن همسرتان می‌خواهید او را ترک کنید و بچه‌ها به سنی رسیده‌اند که توانایی پذیرش این موضوع را دارند، می‌توانید تا حدودی آنها را در جریان واقعیت بگذارید. اما اگر قرار نیست اقدامی بکنید و این موضوع تنها یک زنگ خطر برای شما و همسرتان بوده، بچه‌ها را به دلیل خالی کردن خودتان با یک ترس همیشگی روبه‌رو نکنید و مشکل را میان خودتان حل کنید.

ایجاد اعتماد به زمان زیادی نیاز دارد، اما نابودی آن، به سرعت صورت می گیرد.

ادامه مطلب / دانلود

روشهای شگفت انگیز برای یافتن عشق ماندگار

روشهای شگفت انگیز برای یافتن عشق ماندگار

چطور فردی مناسب خود را پیدا کنید

یک رابطه سالم و دلپذیر می‌تواند بر خیلی جنبه‌های زندگی شما تاثیر داشته باشد، از سلامت احساسی و فکری شما گرفته تا سلامت جسمی و شادی و خوشبختی عمومی شما در زندگی. برای خیلی از ما، پیدا کردن کسی که بتوانیم زندگی خود را با او قسمت کنیم به نظر کاری غیرممکن می‌رسد. اما ناامید نشوید، حتی اگر در سابقه روابط خود هیچ رابطه طولانی‌مدتی نداشته‌اید یا از آشنایی‌ها و دوستی‌های امروزی خسته شده‌اید، هنوز هم می‌توانید نکاتی برای پیدا کردن یک عشق ماندگار یاد بگیرید.

رابطه سالم به چه رابطه‌ای گفته می‌شود؟

رابطه سالم، رابطه‌ای است که دو طرف ارتباطی بر اساس زیر بین خود ایجاد کنند:

– احترام متقابل

– اعتماد

– صداقت

– حمایت

– عدالت/برابری

– هویت‌های جدا

– ارتباط کلامی خوب و قوی

– حس علاقه/خاطرخواهی

زندگی مجردی امتیازات زیادی دارد، مثلاً می‌توانید یاد بگیرید چطور رابطه‌ای سالم با خودتان ایجاد کنید. اما اگر برای قسمت کردن زندگی‌تان با کسی آمادگی دارید و می‌خواهید یک رابطه بادوام و باارزش داشته باشید، زندگی مجردی برایتان بسیار خسته‌کننده خواهد شد.

پیدا کردن فرد مناسب بیشتر اوقات کاری بسیار دشوار است که دلایل مختلفی دارد. ممکن است در خانواده‌ای بزرگ شده باشید که هیچ الگویی برای یک رابطه سالم ندیده باشید و تردید دارید که اصلاً چنین چیزی می‌تواند وجود داشته باشد یا خیر. یا شاید روابط گذشته‌تان روابطی کوتاه‌مدت و گذرا بوده است که در آن شما یا طرف مقابل خیلی زود خسته می‌شدید و نمی‌دانید چطور می‌توانید یک رابطه را ماندگار کنید. همچنین ممکن است جذب فردی نامناسب شده باشید و بخاطر حل نشدن مشکلاتی که در گذشته داشته‌اید همچنان به انتخاب‌های بد خود ادامه می‌دهید. همچنین این امکان وجود دارد که خودتان را در شرایط آشنا شدن با فردی مناسب قرار نمی‌دهید یا وقتی اینکار را می‌کنید، اعتمادبه‌نفس لازم برای نزدیک شدن به کسی را ندارید. موضوع هر چه که باشد، خیلی مهم است که باور داشته باشید به وجود آمدن یک رابطه عاشقانه سالم برای شما در آینده امکان‌پذیر است.

همچنین مهم است که بفهمید که روابط همیشه کامل نیستند و همیشه نیاز به تلاش و علاقه به حل مشکلات به طریقی مثبت دارند. برای پیدا کردن و ساختن یک رابطه باارزش، لازم است با ارزیابی دوباره بعضی سوءتفاهمات خود درمورد رابطه شروع کنید که ممکن است جلو شما را برای پیدا کردن یک رابطه ماندگار گرفته باشد:

باور غلط درمورد رابطه و یافتن عشق ماندگار در زندگی

باور غلط: «فقط وقتی می‌توانم شاد و خوشبخت باشم که یک رابطه داشته باشم.» یا «داشتن یک رابطه بد بهتر از نداشتن هیچ رابطه‌ای است.»

واقعیت: بااینکه بودن در یک رابطه سالم فواید بسیاری برای سلامتی دارد، اما خیلی افراد می‌تواند بدون داشتن هیچ رابطه‌ای به همان اندازه شاد و خوشبخت باشند. با وجود باور عموم درمورد مجردی خیلی مهم است که فقط بخاطر مجرد نبودن وارد هر رابطه‌ای نشوید. هیچ چیز ناسالم‌تر و مضرتر از بودن در یک رابطه بد نیست.

باور غلط: «اگر فوراً جذب یک نفر نشوم، ادامه آن رابطه چندان ارزشی ندارد.»

واقعیت: این یکی از بدترین باورهای نادرست است مخصوصاً اگر قبلاً تجربه‌ها و انتخاب‌های بدی داشته باشید. جذبه فوری جنسی و عشق ماندگار لزوماً هم‌جهت نیستند. احساسات می‌توانند به مرور زمان تغییر کرده و عمیق‌تر شوند و دوستان عادی به عاشق و معشوق تبدیل شوند — البته اگر به این روابط فرصت رشد داده شود.

باور غلط: «احساسات زنان با مردان متفاوت است.»

واقعیت: مردان و زنان چیزهای مشابهی را احساس می‌کنند اما گاهی‌اوقات احساساتشان را به طرق متفاوت ابراز می‌کنند که دلیل آن معمولاً شرایط اجتماعی است. اما هر دو آنها احساسات مشابه ناراحتی، عصبانیت، ترس و لذت را تجربه می‌کنند.

باور غلط: «عشق واقعی پایدار است.» یا «جاذبه فیزیکی به مرور زمان از بین می‌رود.»

واقعیت: عشق ندرتاً ساکن است اما این به آن معنا نیست که عشق یا جاذبه ظاهری به مرور زمان از بین می‌رود. با بالاتر رفتن سن، مقدار هورمون‌های جنسی هم در زنان و هم در مردان کمتر می‌شود اما احساس بیشتر به شور و شوق شما بستگی دارد تا هورمون‌هایتان و شور جنسی می‌تواند به مرور زمان بیشتر هم شود.

باور غلط: «می‌توانم چیزهایی که دوست ندارم را در فردمقابلم تغییر دهم.»

واقعیت: شما نمی‌توانید کسی را تغییر دهید. آدمها فقط زمانی تغییر می‌کنند که خودشان بخواهند.

باور غلط: «چون با والدینم احساس نزدیکی زیادی نمی‌کردم، صمیمیت برایم مسئله دشواری خواهد بود.»

واقعیت: برای تغییر هر الگوی رفتاری هیچوقت دیر نیست. به مرور زمان و با تلاش کافی می‌توانید نحوه فکر کردن، احساس کردن و عمل کردن خود را تغییر دهید.»

باور غلط: «اختلاف نظر همیشه باعث بروز مشکل در رابطه است.»

واقعیت: اختلاف‌نظر همیشه منفی یا مخرب نیست. با داشتن مهارت‌های حل مشکل، اختلاف‌نظر می‌تواند فرصتی برای رشد یک رابطه باشد.

انتظارات درمورد ایجاد رابطه و یافتن عشق

خیلی از ما وقتی می‌خواهیم شروع به پیدا کردن یک یار ماندگار کنیم یا وارد یک رابطه عاشقانه شویم، با یکسری انتظارات و توقعات از پیش تعیین‌شده (و اغلب غیرواقعبینانه) — مثل اینکه ظاهر فرد باید چطور باشد یا رفتار او چطور باشد، رابطه باید چطور پیشرفت کند یا هر دو طرف چه نقشی باید در رابطه داشته باشند — شروع می‌کنیم. این انتظارات ممکن است براساس تاریخچه خانوادگی شما، تاثیر همسالان، تجربیات سابق یا حتی اید‌آل‌هایی که در فیلم‌های یا تلویزیون می‌بینید باشند. اما حفظ خیلی از این توقعات غیرواقعبینانه می‌تواند باعث شود هر فردی به نظرتان ناکافی و هر رابطه جدیدی برایتان ناامیدکننده برسد.

وقتی به دنبال عشق هستید، ببینید چه چیز برایتان واقعاً اهمیت دارد

چه چیزی برای شما مناسب است؟

وقتی به دنبال عشقی ماندگار هستید، فراموش کنید چه چیزی درست به نظر می‌رسد، فراموش کنید چه چیزی در ذهنتان درست است، و فراموش کنید که دوستان، خانواده یا بقیه چه می‌گویند و چطور فکر می‌کنند. از خودتان بپرسید: آیا حس می‌کنم این رابطه درست است؟

اولین قدم برای پیدا کردن فرد مناسب تشخیص بین چیزی که از طرفتان می‌خواهید و چیزی که در طرفتان لازم دارید است. خواسته‌ها چیزهایی هستند که فکر می‌کنید در طرف‌مقابل دوست دارید مثل شغل، هوش و جذابیت‌های ظاهری مثل قد، وزن و رنگ چشم و مو. حتی اگر بعضی خصوصیات در ابتدا به نظرتان فوق‌العاده پراهمیت می‌آیند، به مرور زمان متوجه خواهید شد که ناامیدانه انتخاب‌‌هایتان را محدود خواهید کرد. مثلاً مهمتر است که کسی را پیدا کنید که:

– کنجکاو باشد تا بیش از حد باهوش. افراد کنجکاو به مرور زمان باهوش‌تر می‌شوند درحالیکه افراد باهوش اگر فاقد حس کنجکاوی باشند به مرور افول می‌کنند.

– احساسی باشند تا جذاب.

– مهربان باشند تا زیبا یا خوش‌تیپ.

– کمی مرموز باشند تا درخشنده.

– شوخ‌طبع باشند تا پولدار.

– از خانواده‌ای با ارزش‌های مشابه با خانواده شما باشند تا شخصی از یک نژاد یا سابقه اجتماعی خاص.

نیازها متفاوت از خواسته‌ها هستند به این صورت که نیازها چیزهایی هستند که اهمیت بیشتری برایتان دارند، مثل ارزش‌ها، جاه‌طلبی‌ها یا اهدافتان در زندگی. اینها احتمالاً چیزهایی نیستند که با نگاه کردن به آدم‌ها در خیابان یا خواندن پروفایل فیسبوک آنها دستتان بیاید.

نکاتی برای پیدا کردن عشق ماندگار

۱: همه چیز را مد نظر قرار دهید

– جستجویتان برای فرد مناسب را مرکز زندگیتان قرار ندهید. روی فعالیت‌هایی که از آن لذت می‌برید، کارتان، سلامتی‌تان، و رابطه‌تان با خانوداه یا دوستانتان تمرکز کنید. وقتی روی شاد کردن خودتان متمرکز باشید، زندگی‌تان متوازن خواهد شد و وقتی با فردی جالب برخورد کنید، شما هم فردی جالب به نظر خواهید رسید.

– به خاطر داشته باشید که تاثیرات اولیه همیشه قابل‌اطمینان نیستند. مخصوصاً در دیدارهای اینترنتی، آدمها معمولاً خود واقعی‌شان را بروز نمی‌دهند. صرفنظر از نحوه و محل آشنایی، شناختن آن فرد معمولاً زمان می‌برد. باید قبل از اینکه بتوانید به خوبی آن فرد را بشناسید، بودن با او در شرایط مختلف را تجربه کنید. بعنوان مثال، وقتی اوضاع روزگار چندان بر وفق مراد پیش نمی‌رود، یا وقتی خسته یا گرسنه هستند، چطور رفتار می‌کنند؟

– درمورد اشتباهات و کوتاهی‌های خود صادق باشید. همه آدمها اشتباهات یا نواقصی دارند و برای ماندگار کردن یک رابطه، کسی را می‌خواهید که شما را همانطور که هستید دوست داشته باشد نه فردی که می‌خواهد باشید. در بسیاری از موارد، چیزی که به نظر شما یک نقص می‌آید، برای طرف‌مقابلتان جالب و دلپذیر می‌‌آید. با صادق بودن فرد مقابلتان را هم تشویق می‌کنید که صداقت داشته باشد و این می‌تواند مقدمه شروع یک رابطه ماندگار باشد.

– قبل از اینکه در یک رابطه، افقی سرمایه‌گذاری کنید، در آن رابطه عمودی سرمایه‌گذاری کنید. برای برقراری رابطه‌جنسی عجله نکنید و تا بعد از ازدواج صبر کنید زیرا بعدها ایجاد یک رابطه جنسی خوب سخت‌تر خواهد شد. بااینکه در دنیای امروز این کار به نظر سخت می‌رسد اما سعی کنید اول طرف‌مقابلتان را بشناسید. این باعث می‌شود بعدها بتوانید رابطه‌جنسی راضی‌کننده‌تری برقرار کنید.

۲: اولویتتان لذت بردن باشد

قرارهای اینترنتی و دورهمی‌های مجردی ممکن است برای بعضی جالب و لذت‌بخش باشد اما برای خیلی‌ها فاقد آن حالت خودبخودی است و مثل یک مصاحبه‌های کاری پراسترس می‌ماند تا اتفاقات مفرح اجتماعی. و متخصصین قرارهای عاشقانه هر چه هم که بگویند، باید بدانید که بین پیدا کردن کار مناسب و پیدا کردن عشق مناسب تفاوت بسیاری است.

به وقتتان به عنوان یک فرد مجرد بعنوان فرصتی برای آشنا شدن با افراد جدید، وسعت دادن به دایره اجتماعی‌تان و شرکت کردن در مراسم‌های مختلف نگاه کنید. به جای چرخ زدن در سایت‌های دوستیابی اینترنتی یا چرخیدن در خیابان‌ها سعی کنید فعالیت‌هایی پیدا کرده و در آنها شرکت کنید که برایتان جذاب باشند. همین که خودتان را در یک محیط جدید قرار دهید فرصت آشنا شدن با افراد جدید را برایتان فراهم می‌کند، افراد جدیدی که علایقی شبیه به شما دارند. حتی اگر در این محیط با آن فرد خاص آشنا نشدید، همین که از وقتتان لذت‌ برده‌اید و کاری انجام داده‌اید که برایتان دلپذیر بوده کافی است.

– در کلاس‌های آموزشی مختلف شرکت کنید.

– عضو کلوب‌ها دوومیدانی و دوچرخه‌سواری یا هر تیم ورزشی دیگر شوید.

– عضو گروه‌های تئاتر، سینما یا موسیقی شوید.

– خلاق باشید: لیستی از فعالیت‌های موجود در منطقه خود را بنویسید و با چشمان بسته دستتان را روی یکی از آنها بگذارید و آن را انتخاب کنید.

۳: یاد بگیرید جواب منفی بشنوید.

همه آنهایی که به دنبال عشق هستند، در نقطه ای با طرد شدن و جواب منفی روبه‌رو می شوند. بعضی می‌توانند بر عصبانیت، خجالت یا اضطراب خود غلبه کنند و بعضی هم آنقدر می‌ترسند که این اتفاق دوباره تکرار شود که از هرگونه آشنایی تازه دوری می‌کنند. برای خیلی‌ها هم جواب منفی دادن به دیگران سخت است و خودشان را مجبور می‌کنند که مدت‌های طولانی در رابطه‌ای که اصلاً علاقه‌ای به آن ندارند بمانند.

با مثبت و صادق بودن با خودتان و دیگران، کنار آمدن با جواب منفی دیگران آنقدرها هم سخت نخواهد بود. رمز کار این است که قبول کنید جواب منفی بخش غیرقابل‌اجتنابی از آشنایی است اما نیازی نیست زمان زیادی را درمورد آن نگران باشید.

نکاتی برای کنار آمدن با جواب منفی در آشنایی‌ها

• به خودتان نگیرید. اگر بعد از یک یا چند آشنایی با پاسخ منفی روبه‌رو شدید، طرف‌مقابل شما را بخاطر موضوعی که خودتان هیچ کنترلی روی آن ندارید رد کرده است — مثلاً بعضی‌ها فقط بور یا مشکی دوست دارند، بعضی افراد پرحرف و بذله‌گو را به افراد ساکت ترجیح می‌دهند– یا شاید هم نمی‌توانند از پس مشکلات خودشان برآیند، مثل ترس از متعهد شدن. از اینکه در ابتدای رابطه با پاسخ منفی روبه‌رو شوید باید شکرگرار هم باشید زیرا بعد از گذشت مدت زمان طولانی جدایی بسیار سخت‌تر خواهد شد.

• خیلی به آن فکر نکنید اما از آن تجربه درس بگیرید. خودتان را به خاطر اشتباهاتی که تصور می‌کنید انجام داده‌اید اذیت نکنید. اما اگر این اتفاق بارها تکرار شد، برای فکر کردن به طریقه رفتارتان با دیگران یا مشکلاتی که ممکن است نیاز به حل کردن داشته باشند، وقت بگذارید. سپس فراموشش کنید. اگر بتوانید به طریقی سالم با پاسخ‌های منفی که می‌شنوید کنار بیایید، قدرت و اعتمادبه‌نفستان بالاتر خواهد رفت.

• احساساتتان را بشناسید. کمی ناراحت، عصبانی و ناامید شدن طبیعی است. اما خیلی مهم است که این احساسات را بدون تلاش برای سرکوب آنها تشخیص دهید. در تماس بودن با احساساتتان به شما کمک می‌کند زودتر فراموش کرده و از تحربیات منفی خود بگذرید.

۴: مراقب علائم هشدار در رابطه باشید

خیلی مهم است که مراقب علائم هشداری که نشان می‌دهد رابطه خیلی خوب یا سالم پیش نمی‌رود باشید. در چنین مواردی، بهتر است جلو ضرر را هر چه سریعتر بگیرید تا اینکه بخواهید در رابطه‌ای سرمایه‌گذارید کنید که برای شما یا برای طرف‌مقابلتان خوب نیست. به غریزه خود اعتماد کنید و دقت کنید که طرف‌مقابل چه حسی در شما ایجاد می‌کند. اگر احساس ناامنی، خجالت یا بی‌ارزشی کردید، زمان آن رسیده که آن رابطه را تمام کنید.

متداول‌ترین علائم هشدار در رابطه

• رابطه متکی به الکل است. فقط زمانی می‌توانید خوب با هم ارتباط برقرار کنید، بخندید، یا حرف بزنید که یکی یا هر دو شما تحت‌تاثیر الکل یا موادمخدر باشید.

• برای متعهد شدن مشکل دارید. برای بعضی تعهد خیلی سخت‌ است. اعتماد کردن به دیگران یا درک فواید روابط طولانی‌مدت به خاطر تجربیات سابق برای آنها سخت‌تر از دیگران است.

• ارتباط غیرکلامی وجود ندارد. به جای اینکه دوست داشته باشد با شما ارتباط برقرار کند. توجه فردمقابلتان به چیزهای دیگر مثل تلفن یا تلویزیون است.

• حسادت درمورد علایق بیرونی. یک طرف دوست ندارد آن یکی وقت خود را با دوستان یا خانواده‌اش بگذراند.

• رفتارهای کنترل‌کننده. یک طرف دوست دارد کنترل طرف مقابل را به دست گیرد و نگذارد فکر و احساس مستقل از خود داشته باشد.

• رابطه شدیداً جنسی است. هیچ علاقه‌ای به جز علاقه جنسی به طرف‌مقابل وجود ندارد. یک رابطه خوب و کامل به چیزهای به جز رابطه‌جنسی متکی است.

• وقت دونفره وجود ندارد. اگر هیچ میلی به گذراندن زمان دو نفره وجود نداشته باشد، می‌تواند نشانه یک مشکل بزرگتر باشد.

۵: از رابطه‌تان مراقبت کنید.

یادتان باشد که پیدا کردن فرد مناسب فقط ابتدای یک مسیر است نه رسیدن به مقصد. برای اینکه از آشنایی‌های زودگذر وارد یک رابطه خوب و سالم عاشقانه شوید باید از آن رابطه جدید مراقبت کند. این فرایندی است که نیازمند زمان، تلاش و علاقه خالص به فرد مقابل است. همچنین باید به استقبال تغییر و سازگاری بروید.

همه روابط به مرور زمان تغییر می‌کنند. شما هم به مرور زمان تغییر می‌کنید، طرف‌مقابلتان هم همینطور. همچنین انتظارات و توقعاتتان. آنچه که در ابتدای رابطه از طرف‌مقابلتان می‌خواهید ممکن است با چیزی که شما و طرفتان ممکن است چند ماه یا چند سال بعد از هم می‌خواهید متفاوت باشد.

برای شکوفا شدن یک رابطه و تبدیل آن به یک رابطه عاشقانه ماندگار باید علاقه‌مند بوده و بتوانید:

• در رابطه سرمایه‌گذاری کنید. هیچ رابطه‌ای بدون توجه و مراقبت منظم تداوم نخواهد یافت، به همین دلیل از خودتان بپرسید می‌توانید زمان و تلاش کافی برای رابطه‌تان بگذارید یا خیر. گاهی بعد از خاموش شدن شعله اولیه، دو طرف از هم دور می‌شوند اما هرچه بیشتر روی هم سرمایه‌گذاری کنید، برای مراقبت بیشتر رشد خواهید کرد. چیزهایی پیدا کنید که در کنار هم از آن لذت می‌برید و برای گذراندن وقت برای انجام آن فعالیت‌ها متعهد شوید، حتی اگر مشغله‌تان زیاد بوده یا استرس داشته باشید.

• آزادانه با هم گفتگو کنید. آیا طرفتان واقعاً به احساسات و افکار شما علاقه‌مند است؟ آیا برای ابراز نظرات، افکار و احساسات خود احساس راحتی می‌کنید؟ آیا می‌توانید به راحتی با هم شوخی کرده و بخندید؟ طرفتان نمی‌تواند ذهن شما را بخواند به همین دلیل خودتان باید احساساتتان را با او در میان بگذارید. وقتی هر دو شما برای ابراز نیازها، ترس‌ها و علایق خود احساس راحتی کنید، پیوند بین شما قوی‌تر و عمیق‌تر خواهد شد.

• با جنگ منصفانه مشکلاتتان را حل کنید. بعضی زوج‌ها به آرامی مسائل را با هم در میان می‌گذارند اما بعضی صدای خود را بالا برده و با هم مخالفت می‌کنند. روش شما برای بررسی تفاوت‌هایتان هر چه که باشد، مسئله مهم این است که از تضاد و تعارض در رابطه نترسید. باید برای ابراز چیزهایی که اذیتتان می‌کند هیچ ترسی نداشته باشید و بتوانید بدون تحقیر کردن هم مشکلاتتان را حل کنید.

• تغییر را بپذیرید. هر رابطه‌ای تغییر می‌کند و زمان‌های خوب و بد دارد اما کلیات یک رابطه سالم باید برای شما خوب باشد. باید شما را به بهترین حالت خودتان برساند و نه فقط شادترتان کند بلکه شما را به فردی بهتر تبدیل کند: مهربان‌تر، دلسوزتر، بخشنده‌تر.

ادامه مطلب / دانلود

آزادی فردی شما بعد از ازدواج ؟!

یکی از مشکلاتی که بعد از ازدواج در زندگی زناشویی مطرح است، «محدودکردن آزادی‎های فردی» طرفین است. در این موارد افراد، اولین واکنشی که نسبت به این محدودیت از خود نشان می‌دهند «مقاومت» است.

برای مثال فردی قبل از ازدواج، هر روز جمعه‌ها عادت داشته با دوستان خود به کوه و یا تفریح برود و زمانی که ازدواج می‌کند، همسرش با این موضوع مخالف است و در برابر او مقاومت می‌کند. مثلا زمانیکه فرد لباس‌هایش را می‌پوشد و آماده برای رفتن به بیرون از خانه می‌شود، همسرش سریع واکنش نشان می‌دهد و می‌گوید: «کجا، تو دیگر همسرداری و اگر جایی بخواهی بروی، باید با هم برویم».

در ابتدا زوجین این نوع رفتار را می‌پذیرند و برای هم دیگر گذشت می‌کنند؛ اما با مرور زمان مقاومت خود را آغاز کرده و می‌گویند:”«ماهم می خواهیم زندگی شخصی خود و آزادی فردی داشته باشیم».

زمانیکه زوجین در زندگی مشترک خود مقاومت می‌کنند، باعث می‌شود به تدریج در دید زن و شوهر یک مسابقه‌ای ایجاد شود که در کجا همدیگر را آزاد و در کجا با هم به تفریح بپردازند. در نتیجه این رفتار باعث کلنجار و یا کل کل بین زوجین می‌شود.

مسئله اصلی این است که طرفین باید به همدیگر «اعتماد» داشته و همدیگر را در اینکه «رشد شخصی» داشته باشند، یاری کنند.

ازدواج پیوند بین دو نفر است؛ اما دو نفر مستقل. قرار نیست همه چیزها به همدیگر وابسته و محدود باشد.

در اینگونه مسائل، خیلی خوب است که همسران در زمینه تفریح، با هم «علایق مشترک» داشته باشند. مثلاً زن و شوهر دوست دارند با همدیگر برای تفریح به کوه بروند. این «علاقه مشترک» سبب می‌شود که با همدیگر به کوه بروند.

و اما اگر علایقشان با هم نخواند و مشترک نباشد؛ مثلاً اگر یکی از زوجین، دوست نداشت به کوه برود، خواه ناخواه زندگی خوبی نخواهند داشت. در این مواقع یک نفر باید ایثار کرده و قربانی علایق شخص مقابل شده و از خواسته و امیال خود بگذرد تا طرف مقابل خود را راضی نگه دارد.

این گونه رفتار کردن در دراز مدت مشکل ساز شده و فرد احساس می‌کند که در زندگی مشترک به رشد شخصی خود نرسیده و به خود نپرداخته است. در بسیاری از زوج‌های جوان دیده می‌شود که این افراد بعد از سال‌ها که زندگی مشترک داشته‌اند، خسته می‌شوند و می‌گویند «ما دوست داشتیم سرکار رفته و یا کارهای هنری و نقاشی و یا کلاس های موسیقی برویم. حتی می‌خواستیم ادامه تحصیل داشته باشیم؛ اما فقط به صرف ازدواج نتوانستیم به هدفمان برسیم و کارهایمان بی‌نتیجه مانده است».

در نتیجه در زندگی مشترک این مشکلات باعث می شوند که زندگی خوبی نخواهند داشت و می توان گفت: «اگر در زندگی شخصی راضی نباشد مسلما از زندگی زناشویی هم لذتی نمی‌برد».

محترم شمردن قانون آزادی فردی در زندگی زناشویی

قانون آزادی های شخصی در قانون اساسی هر کشوری درج گردیده است و ما این قانون را برای خود محترم می شماریم و در ارتباط با دوستان و آشنایان تا حدودی رعایت می کنیم. اما متأسفانه در زندگی زناشویی خود را ملزم به رعایت این قانون نمی دانیم و زیر پا گذاشتن این قانون را با خواندن نامه ها و گوش دادن به تلفن های یکدیگر آغاز می کنیم؛ حتی در بسیاری موارد دیده شده که کیف های دستی و کمدهای شخصی دیگران را به صورت عادت می گردیم! و در پاره ای اوقات انجام این کارها را دلیل بر صمیمت در خانواده می دانیم. این گونه کارها نه تنها دلیل بر صمیمیت نیست بلکه موجب پایمال کردن آزادی های شخصی و در نظر نگرفتن فردیت افراد خانواده است. رعایت این قانون در مورد اوقات اشخاص هم صدق می کند. خارج از محیط خانه اگر بخواهیم با شخصی قرار بگذاریم، سعی می کنیم از او بپرسیم چه ساعتی مناسب است تا حتی الامکان از برهم خوردن برنامه او جلوگیری کنیم. رعایت چنین مسائلی در زندگی خانوادگی به خصوص در زندگی زناشویی هم لازم و ضروری است. اما رعایت اوقات فراغت زن و شوهر شاید از نظر ظاهر کمی غیر عادی باشد، زیرا طرز فکر حاکم بر اجتماع می گوید که آنها در هر صورت و در همه وقت باید از وظایف مادری و همسری خود پیروی کنند؛ ولی زنان می توانند علی رغم انجام وظایف مادری و همسری، اوقاتی را برای برنامه های شخصی اختصاص دهند؛ و رعایت چنین مسأله ای از طرف شوهران ضروری است.

همچنین زنان باید در مورد شوهران خود این مسأله را رعایت کنند زیرا کار و مسؤولیت پی در پی روح و جسم آدمی را خسته می کند و داشتن سرگرمی و تفریح، لازم و ضروری است. گاهی بعضی از سرگرمی ها خانوادگی است و همه اعضا در آن شرکت می کنند، و گاهی خصوصی و فردی است. گاهی اوقات شوهر شما مشغول مطالعه است و یا تلویزیون تماشا می کند. زمانی هم ممکن است گلدان ها را جابجا کند.

نباید اخم کنید و بگویید: «لعنت به این زندگی! از صبح تا شب سر کار هستی حالا هم که آمدی خانه، این طور وقت می گذرانی». نباید فراموش کنید که شوهر شما یک ماشین سخنگو نیست که بتواند دائماً در حال گفتگو باشد.

متأسفانه اکثر آدم ها از یک حقیقت کلی در مورد خود و دیگران غافل هستند، و آن این است که بنا به گفته خیلی از روان شناسان ، خداوند از هر کدام از انسان ها فقط یک نمونه خلق کرده است. شاید کسانی باشند که از نظر ظاهر و یا طرز فکر با ما شباهت های بسیار داشته باشند، اما هرگز هیچ انسانی نیست که از نظر اعتقادات، روش زندگی، طرز فکر و دیگر موارد زندگی به ما شباهت کامل داشته باشد. این گفته بدان معنا است که نباید انتظار داشته باشیم همیشه و در هر زمان اطرافیان ما کاملاً ما را درک کنند، زیرا انجام چنین کاری برای خود ما هم غیر ممکن است. شاید شما مدت زیادی را با دوستی که از خیلی جهات با شما هم عقیده است زندگی کنید، ولی روزی متوجه شوید که او قادر نیست کاملاً شما را درک کند؛ نباید فراموش کنید که او کپی شخصیت شما نیست: گاهی شما از درک او عاجز هستید و زمانی او از درک شما. اگر سعی کنید در رابطه با دوستان و آشنایان به خصوص در زندگی زناشویی این مسأله را در نظر بگیرید، هر روز زندگی شما بهتر و شیرینتر می شود.

روان شناسان و مشاوران خانواده معتقدند: برای اجتناب از این اتفاقات ناخوشایند، بهتر است زن و شوهر با همدیگر «مذاکره» کرده و به «توافق» رسیده و همدیگر را بپذیرند. مثلا بگویند:«درست است که در زیر یک سقف زندگی می‌کنیم و زندگی مشترک خوبی هم داریم؛ ولی زندگی خوب این است که سعی کنیم، همدیگر را تشویق کرده و کمک کنیم که به علایق شخصی و آزادی‌های فردی خود بپردازیم».

ادامه مطلب / دانلود

خانمها: چگونه همیشه روی مد باشیم؟

قوانین روی مُد بودن را می‌دانید؟ دنیای مُد هر روز در حال تغییر است اما قوانین آن هیچوقت تغییر نمی‌کنند. برای این که همیشه روی مُد باشید نکات زیر را در نظر داشته باشید.

به خودتان اعتماد کنید

اولین قانون برای اینکه فردی بروز و روی مُد باشید اعتماد به ‌نفس است. اگر می‌خواهید روی مُد و جذاب باشید باید خودتان را باور داشته باشید و بدانید که هستید. کسانیکه اعتماد به‌ نفس دارند هیچوقت موقع خرید کردن تردید به دلشان راه نمی‌دهند و سردرگم نمی‌شوند.

در هر سنی که هستید طالب مُد باشید

اگر فکر می‌کنید سنتان بالا رفته است و دنیای مُد دیگر برای شما نیست، اشتباه می‌کنید. هرچه سنتان بالاتر می‌رود، باید بدانید که همیشه وقت‌های خوشی برای زندگی کردن هست. زندگی را دوست بدارید و قدردان زیبایی‌های جدیدی که با بالاتر رفتن سن مشاهده می‌کنید باشید.

خودتان را از یک لنز کوچک ببینید

دفتر خاطرات تصویری که درست می‌کنید می‌تواند منبع الهام بسیار خوبی برای شما باشد. دوربینی پیدا کنید و زندگیتان را ثبت کنید.

زندگی در چمدان شما

بازکردن چمدان یک خانم بهترین راه برای پی بردن به شخصیت اوست. داخل چمدان یک خانم چه چیزهایی هست؟ پاسخ این است: زندگی او. یاد بگیرید چطور باید چمدانتان را ببندید. اگر بتوانید اینکار را بکنید یاد می‌گیرید چطور زندگی ساده داشته باشید.

دوستانتان در کمد لباستان

سعی کنید مُدهایی انتخاب کنید که شما را شادتر می‌کند. اگر بتوانید لباس‌هایی پیدا کنید که شادتان کند، وقتی در کمدتان را باز می‌کنید همیشه با فردی خاص رو به‌ رو می‌شوید. چیزی را بپوشید که در آن احساس راحتی کنید و شاد و سرزنده‌ تان کند.

استایلتان را تشدید کنید

هیچوقت نمی‌توانید شخصیت مُدگرایی خود را برجسته کنید مگر اینکه دست از لباس پوشیدن فقط برای مُد بردارید. سعی نکنید بیشتر از آنچه که هستید به نظر برسید. سعی کنید با خلق سبک و استایل مخصوص خودتان، مُد روز بمانید.

قدرت زنانه خود را زنده کنید

صادقانه بگوییم، زن بودن یعنی مرکز جهان بودن. زن بودن هدیه ‌ای گرانقدر است و باید با ظرافت تمام از آن بهره ببرید.

زندگی را ساده‌ تر کنید

اگر می‌خواهید زندگی برایتان از قبل ساده‌ تر شود، قبل از اینکه بیرون بروید همه چیز را سازماندهی کنید. به کارهایی که باید هر روز انجام دهیم فکر کنید و آنها را یکی ‌یکی و به ترتیب انجام دهید تا زندگی ساده‌ تر شود.

وزنتان را پایین بیاورید

از شر اضافه‌ وزنتان خلاص شوید. سعی کنید تحرک بیشتری داشته باشید و هیچوقت دلسرد نشوید. داشتن اندامی زیبا نیازمند داشتن اندامی متوازن است. داشتن اندامی متوازن قدرت و سرعت عمومی بدنتان را بالا می‌برد.

ادامه مطلب / دانلود

شوهر، جوانش بهتر است یا جا افتاده‌اش؟

اگر شما هم برای انتخاب مردی که از شما کوچک‌تر است، مردد مانده‌اید، این مطلب را بخوانید

در ازدواج مردی که از همسر آینده‌اش کوچک‌تر است، حرف و حدیث‌های بسیاری گفته می‌شود. بزرگ‌تر بودن زن در زندگی مشترک، نه تنها در فرهنگ ما یک تابو تلقی می‌شود، بلکه از نظر اغلب روانشناسان و مشاوران خانواده هم قابل پذیرش نیست. روانشناسان معتقدند، کوچک‌تر بودن مرد خانواده، در هر دوره‌ای از ازدواج، مشکلات مربوط به خودش را به همراه می‌آورد.

در دهه سوم و چهارم زندگی، مردانی که از همسرشان کوچک‌ترند، ناپخته به نظر می‌رسند و نمی‌توانند عنان زندگی‌شان را به دست گیرند و در دهه‌های بعدی زندگی، این مردان از همسرشان سبقت می‌گیرند و همسری که به‌خاطر تغییرات هورمونی و شرایط بدنی‌اش به سراشیبی نزدیک شده را جا می‌گذارند.

اگر شما هم برای انتخاب مردی که از شما کوچک‌تر است، مردد مانده‌اید، ادامه این مطلب را بخوانید. گرچه بقا یا شکست رابطه شما، به سن فعلی، میزان اختلاف سنی و شرایط خانوادگی و روانی هر دوی شما وابسته است اما تجربه زن و شوهرهای دیگر نشان داده است در اغلب این ازدواج‌ها، مشکلات گفته شده این همسران را آزار می‌دهند.

گاهی حوصله تان را سر می برد

تفاوت سنی زیاد آن هم در شرایطی که زن از مرد بزرگ‌تر باشد، آرام آرام فاصله میان شما را بیشتر می‌کند. ممکن است شمایی که چند سال از شوهرتان بزرگ‌تر هستید، گاهی تحمل خامی و بی‌تجربگی‌اش را نداشته باشید و از اینکه در مورد برخی از مسائل زندگی به اندازه شما نمی‌داند و به سرعت شما برخی چیزها را یاد نمی‌گیرد، آزرده شوید.

این مشکل به ویژه در سال‌هایی که همسر شما 02 تا 03 سالگی‌اش را می‌گذراند، آزاردهنده‌تر خواهد بود زیرا شما بسیاری از دغدغه‌ها و تفکراتی که او در این سال‌ها با آن سر و کله می‌زند را قبلا گذرانده‌اید و اینکه او با مسائلی دست به گریبان است که شما از آنها عبور کرده‌اید، گاهی ناامیدتان خواهد کرد. بعد از مدتی ممکن است شما حوصله نداشته باشید که شاهد بزرگ شدن او باشید یا آزمون و خطایش برای به دست آوردن شغل، جایگاه اجتماعی، حل مشکلات شخصی و ارتباطی‌اش را نتوانید تحمل کنید.

فراموش نکنید اعتماد به نفس و مهارت‌هایی که آنها را ساده و عادی تلقی می‌کنید، در طول سال‌ها تجربه، آزمون و خطا به دست آمده‌اند و شاید دیدن تقلاهای فرد دیگری برای رسیدن به جایگاه فعلی شما، بعد از مدتی خسته کننده و کسالت آور شود.

او را کنترل می کنید

اختلاف سنی برای شما قدرتی را به همراه می‌آورد که توازن رابطه شما را برهم می‌زند. بزرگ‌تر بودن اگر با نشانه‌هایی که به آن اشاره کردیم همراه شود، اقتداری به شما می‌دهد که خواسته یا ناخواسته از آن استفاده می‌کنید، با کمک آن به مرور به همسری کنترلگر تبدیل می‌شوید و مدام برای همسرتان تعیین و تکلیف می‌کنید. بخشی از این اقتدار از تصور ذهنی شما ناشی می‌شود و بخشی از آن را هم همسرتان به شما هدیه می‌کند. همسری که از شما کوچک‌تر است، گاهی اعتماد به نفسش را از دست می‌دهد و احساس می‌کند که برای انجام هر کاری باید از شما کسب تکلیف کند.

برایش مادری می کنید

زمانی که چند سال یا چند دهه با همسرتان اختلاف سنی دارید، همیشه به یاد نخواهید داشت که شما «یک همسر» هستید، نه بیشتر و نه کمتر. چه بخواهید و چه نخواهید این تفاوت شما را به سمت مادری، پند و اندرز دادن یا مراقبت‌های بی‌دلیلی که گاهی آزار دهنده می‌شوند سوق می‌دهد. دلیل این اتفاق هم ساده است. شما اشتباهاتی که او امروز مرتکب می‌شود را قبلا انجام داده‌اید و نمی‌توانید بپذیرید که یک نفر به‌خاطر بی‌خبری از راه‌حل‌های ساده، راه خود را طولانی کند یا راه اشتباهی را انتخاب کند. مادری شما نه تنها به مرور از او فردی ناتوان و نابالغ می‌سازد، بلکه زمینه شورشی علیه شما در آینده را فراهم می‌کند. درست مثل بچه‌ای که روزی از امر و نهی مادرش خسته می‌شود و به دنبال استقلال می‌گردد، همسر شما هم روزی از رفتارهای رئیس مآبانه یا حمایت بیش از حدتان خسته می‌شود و برای پاره کردن تمام این قید و بندها تلاش می‌کند.

چنین روابطی معمولا با احساس شکست و سرخوردگی برای فرد بزرگ‌تر و با احساس طرد شدگی برای فرد کوچک‌تر خاتمه می‌یابد.

او را بی عرضه می بینید

شما راه خود را رفته‌اید، فرصت شغلی دلخواه‌تان را پیدا کرده‌اید و می‌دانید که امروز باید با زندگی‌تان چه کنید اما او تازه اول راه است. احتمالا خواستگار کم سن و سال شما، هنوز در دنیای رؤیاهایش زندگی می‌کند و تا رسیدن به ثبات شما، به زمان زیاد و تجربه شکست‌های بسیار نیاز دارد. اغلب کسانی که از همسرشان بزرگ‌تر هستند، ثبات مالی بهتری دارند و به همین دلیل، در رابطه‌شان احساس قدرتمندتر بودن می‌کنند. همین موضوع کوچک و به‌ظاهر بی‌اهمیت، ممکن است در شما احساس انزجار ایجاد کند و باعث شود، همسرتان را به این دلیل که درآمد کمتر و شرایط اقتصادی پایین‌تری نسبت به شما دارد، بی‌عرضه بدانید. شاید هم نخواهید به این مشکل اجازه دهید که عشق شما را ویران کند و به همین دلیل، به‌خاطر اینکه احساسات او را جریحه دار نکنید، از توقعات خود صرف نظر کرده تا غرور او را حفظ کنید.

بعد از مدتی خواهید دید زندگی فعلی شما هیچ شباهتی به آنچه پیش از ازدواج تصور می‌کرده‌اید ندارد و از اینکه تمام بار این رابطه بر دوش شماست، خسته خواهید شد.

از علایقتان دست می کشید

اگر همسرتان از شما کوچک‌تر باشد، ممکن است به‌خاطر اینکه تفاوت‌های میان شما کمتر به نظر برسد، از بخش‌هایی از زندگی‌تان دست بکشید. شاید گمان کنید برخی علایق شما برای او جالب نیستند و به همین دلیل آنها را کنار بگذارید و به کارهایی رو بیاورید که او به انجام‌شان عادت دارد. شما ممکن است از علایق گروه سنی خود فاصله بگیرید و به جای معاشرت با دوستان هم سن و سال‌تان، با گروه دوستی او رابطه بیشتری برقرار کنید و مثل آنها رفتار کنید تا جوان‌تر به نظر برسید. این موضوع کم کم به ظاهر شما هم سرایت پیدا می‌کند و از سبک پوشش گرفته تا جنس تفریحات‌تان را متحول می‌کند؛ تحولی که شاید در آغاز عادی به نظر برسد اما بعد از مدتی شما را از خود واقعی‌تان دور می‌کند و آزار دهنده به نظر می‌رسد.

بودن در کنار کسانی که از شما جوان‌تر و پرانرژی‌تر هستند، در آغاز ممکن است هیجان انگیز باشد اما یادتان نرود آدم‌ها بعد از مدتی زندگی هیجان‌انگیز، باز هم می‌خواهند به روزهای قبلی‌شان برگردند و با عادت‌هایشان زندگی کنند.

به خودتان شک می‌کنید

بودن در کنار مردی که سال‌ها از شما جوان‌تر است و در اوج آمادگی جسمانی به سر می‌برد، شما را نسبت به خودتان دچار تردید خواهد کرد. چیزی نخواهد گذشت شما خودتان را با زنان هم سن و کوچک‌تر از او مقایسه کرده و با دیدن هر چروک یا افتادگی کوچک در صورت‌تان، از دست دادن تناسب اندام یا پیدا شدن گاه و بی‌گاه یک تار موی سفید در سرتان، نسبت به تناسب میان خود و او تردید کنید. شک شما نسبت به خودتان و تناسب این رابطه، به مرور شما را نسبت به او بی‌اعتماد خواهد کرد و حضور او در اجتماع و در کنار زنان جوان‌تر، از نظر شما یک تهدید تلقی خواهد شد. شاید در زمانی که به او «بله» می‌گویید، نسبت به فردی که قرار است زیر یک سقف با شما زندگی کند اعتماد کامل داشته باشید، اما اگر اعتماد به خود را از دست دهید، آرام آرام به کوچک‌ترین رفتاری که همسرتان انجام می‌دهد حساس می‌شوید و با بی‌اعتمادی زندگی را برای خودتان و او سخت می‌کنید.

چون دختر‌ها از لحاظ جسمی و عقلی زود‌تر بالغ می‌شوند، از معکوس بودن اختلاف سنی ازدواج لطمه زیادی می‌بینند. زمانی که خانم‌ها به سن یائسگی نزدیک می‌شوند، این تفاوت سنی خودش را بیشتر نشان می‌دهد و به چشم هر دو طرف دردسرساز می‌شود.

تصمیم‌تان را بگیرید

اگر با وجود خواندن این متن، هنوز هم گمان می‌کنید برای ازدواج با خواستگاری که از شما کوچک‌تر است مصمم هستید، به این سؤالات جواب دهید. در صورتی که پاسخ شما به 4 سؤال از این 7 سؤال منفی باشد، نباید انتظار موفقیت از این رابطه را داشته باشید. اما قبل از خواندن سؤالات صادق باشید و فراموش نکنید این، یکی از مهم‌ترین تصمیمات زندگی شماست.

برای او احترام قائل هستید؟

به او افتخار می‌کنید؟

به او اعتماد دارید؟

از او می‌آموزید؟

خانواده و اطرافیان‌تان به این ارتباط احترام می‌گذارند؟

از تفریحات و معاشرت‌هایش لذت می‌برید؟

تصمیمات و روش زندگی‌اش را عاقلانه می‌پندارید؟

ادامه مطلب / دانلود

چشم قهوه ای ها قابل اعتماد ترند!

 

در این پژوهش تصویر 40 زن و 40 مرد چشم قهوه ای و چشم آبی برای قضاوت در مورد میزان قابل اعتماد بودن، جذابیت و تسلط آنها در برابر شرکت کنندگان قرار گرفت که نتایج نشان داد از نظر شرکت کنندگان افراد چشم قهوه ای قابل اعتمادترند.

این در حالیست که هنگام نشان دادن تصاویر همان افراد چشم قهوه ای که رنگ چشمانشان این بار بصورت مصنوعی، آبی شده بود، شرکت کنندگان میزان قابل اعتماد بودن آنها را برابر تشخیص دادند.

این پژوهش نشان داده که کلید قابل اعتماد بودن در ویژگی های مشترک چهره افراد دارای چشم قهوه ای بوده و ارتباطی به رنگ چشم آنها ندارد.

برای مثال مردان دارای چشم قهوه ای از چهره های گردتر و چانه وسیعتر، دهان عریض تر با گوشه های رو به بالا، چشمان بزرگتر و ابروهای نزدیک به هم برخوردارند که مردانه تر و از این رو قابل اطمینان تر محسوب می شوند.

در مقابل، مردان دارای چشمان آبی بیشتر از ویژگیهای صوری مانند چشمان کوچکتر و دهانی با گوشه های رو به پایین برخوردارند که ظاهری حیله گر به آنها می دهد.

زنان دارای چشمان قهوه ای نیز مورد اعتماد بیشتری نسبت به چشم آبی های جنس خود بودند اما تفاوت آنها به چشمگیری مردان نبود.

این پژوهش که در مجله PLOS ONE منتشر شده، چنین نتیجه گیری کرده که اگرچه چهره هایی با چشم قهوه ای از قضاوت خوش بینانه تر مخاطب، در مقایسه با چشم آبی ها برخوردارند، بخودی خود این رنگ چشم نیست که باعث برداشت قابل اعتماد بودن آنها شده، بلکه ویژگیهای صوری است که در این افراد بیشتر دیده می شود.

ادامه مطلب / دانلود

مردان خیانت کار را بشناسید!

 امروزه یکی از بزرگترین دغدغه‌های فکری بشر در تمامی جوامع بی‌وفایی در ارتباطات زناشویی است. مسئله‌ای که بازهم باوجود پنهان‌گری هریک از زوج‌ها مثل سوهانی روح آنها را می‌خراشد و گاهی حتی پس از سال‌ها زندگی مشترک و مونس یکدیگر بودن به نابودی آن زندگی منجر می‌‌‌شود.

 بی‌وفایی در رابطه زناشویی ابعاد و بحث‌های مختلفی را شامل می‌شود که برای آگاهی از آنها در این شماره «نسل‌امروز» پای صحبت‌های «سارا منصفی»، روانشناس، نشستیم. در این مطلب قصد داریم ویژگی‌های شخصیتی و اجتماعی را معرفی کنیم و اگر قصد آشنایی و شناخت مردی را برای ازدواج دارید، باتوجه به آنها می‌توانید تصمیم بهتر و صحیح‌تری را بگیرید. هرچند امروزه مشکل وفادار نبودن همسر هم از سوی زنان و هم از سوی مردان دیده می‌شود. همچنین یک‌سری از این ویژگی‌های شخصیتی کلی است و به‌‌طور متقابل وجود آنها در زنان نیز، آنان را مستعد خیانت نسبت به طرف مقابل می‌کند.

عوامل زمینه‌ساز بی‌وفایی

به‌طور کلی برای بی‌وفایی در زندگی مشترک نمی‌توان یک عامل را برشمرد، بلکه فردی که نسبت به زندگی مشترک خود وفادار نیست و به عبارتی خیانت می‌کند، ترکیبی از ویژگی‌های فردی و اجتماعی را داراست. هرچند گاهی تنها یک اتفاق باعث این موضوع می‌شود و فرد را در شرایطی قرار می‌دهد که ناگزیر دست به خیانت بزند، اما اگر ریشه‌یابی‌های لازم در این زمینه صورت بگیرد به مجموعه‌ای از عوامل چون کمبودهای شخصیتی، محیط خانواده، جامعه و آموزش‌هایی که فرد از جامعه دریافت کرده، تجربه‌های فردی و ویژگی‌های شخصیتی می‌رسیم. همچنین نباید فراموش کرد که همیشه چند عامل فرد را مستعد خیانت کردن می‌کند و نمی‌توان تنها به یک عامل یا ویژگی استناد کرد؛ بنابراین اگر فردی که قصد ازدواج با او را دارید، یکی از این ویژگی‌‌ها را دارا بود، نمی‌توانید به‌راحتی این احتمال را بدهید که او حتما به شما خیانت خواهد کرد.

1. مردان بی‌صبر

این مسئله که آیا ویژگی صبوری و خویشتن‌داری در فردی شکل گرفته است یا نه، از دیگر نکته‌های مهم در مسئله سنجش احتمال بی‌وفا بودن یک فرد است. البته در این مسئله تاحدودی عوامل تربیتی و جامعه نیز تاثیرگذار هستند. برای مثال باید دید آیا فرد تحمل شرایط نامطلوبش را دارد و اگر در جمعی خیلی به او خوش نمی‌گذرد، بازهم حاضر است آن جمع را تحمل کند یا نه.

2. مردان آزادی‌طلب

به‌طور کلی هر فردی یک‌سری نیازهای طبیعی مانند نیاز به تفریح، آزادی و رعایت حریم شخصی‌اش از سوی دیگران را دارد، اما اگر لذت‌جویی و آزادی‌ فردی بیش از اندازه بالا باشد و نخواهد هیچ‌ چیز او را محدود کند و حتی به همسرش هم نسبت به مسائلی مانند اینکه کجا می‌رود، چه می‌‌کند یا چرا کاری را انجام می‌دهد، توضیحی ارائه کند، بازهم چنین افرادی مستعد خیانت کردن هستند.

3. مردان غیرمطمئن

شک داشتن به رابطه از همان ابتدا، مطمئن نبودن فرد نسبت به انتخاب همسر یا اصولی که برای ازدواج در نظر گرفته هم می‌تواند نشان‌دهنده آن باشد که فردی مستعد خیانت کردن به همسر خود است.

4. مردان ریسک‌پذیر

این مسئله که فرد در زندگی ریسک‌پذیر باشد یا نه، او را مستعد خیانت و بی‌وفایی می‌کند. در حقیقت افرادی هستند که ریسک‌پذیرترند و حتی به این موضوع هم می‌اندیشند که اگر قضیه بی‌وفایی آنها برای همسرشان فاش شود، چه چیزهایی را از دست می‌دهند.

به بیان دیگر این زندگی تا چه اندازه برایم ارزشمند است و با بی‌وفایی نسبت به همسرم چه چیزهایی را از دست می‌دهم یا اصلا نسبت به زندگی‌ام بی‌تفاوت هستم. به‌طور کلی می‌توان گفت وابستگی زوج‌ها نسبت به یکدیگر، رابطه آنها را حفظ می‌کند و منظور از این وابستگی‌ها، وابستگی‌های مثبت است. گاهی هم افراد خیانت می‌کنند، چراکه فکر می‌کنند، چیزی را در این زندگی از دست نمی‌دهند یا اصلا چیزی ندارند که بخواهند آن‌ را از دست بدهند.

نیازهای بنیادی

در زندگی زناشویی بسیاری از مشکلات بر سر نیازهای اصلی انسان است. نیازهایی که اگر با ازدواج و در زندگی زناشویی ارضاء نشوند و انسان برای آنها پاسخی دریافت نکند، می‌توانند احتمال خیانت کردن به همسر را افزایش دهند. یکی از این نیازها، نیاز جنسی است، اما نباید دیگر نیازهای بنیادی افراد را نادیده گرفت. اگر نیاز فرد برطرف نشود، شاید یک سال با فکر و منطق و یک سال با اصول اخلاقی بتوان مقابل آن مقاومت کرد، اما به هر روی نیازهایش او را از پای درمی‌آورد و به سوی بی‌وفایی سوق می‌دهد.

5. مردان بی‌تربیت!

جامعه‌ای که فرد در آن پرورش پیدا می‌کند، ارزش‌های جامعه، جایگاه فرد در خانواده، نوع تربیت خانوادگی، نوع تعامل‌های اجتماعی و ارتباطات فرد از عواملی هستند که در این حوزه مطرح می‌شوند. مردانی که در تربیت خانوادگی آنها کم گذاشته شده، مستعد خیانت هستند.

6.مردان جست‌وجوگر

مهمترین مسئله‌ای که باید بررسی شود این است که طرف مقابل تا چه اندازه دارای حس جست‌وجوگری است، چراکه گاهی افراد به‌دلیل کنجکاوی و تازه‌جویی دست به خیانت می‌زنند. چنین افرادی مدام در حال جست‌وجو کردن و جذب چیزهای نو و جدید شدن هستند و مسائل تکراری یا قدیمی به سرعت جذابیت خودش را در برابر آنها از دست می‌دهد. این موضوع در زبان عامیانه به همان تنوع‌طلبی معروف است و سبب می‌شود فردی با روحیه‌ای هیجان‌خواه، جست‌وجوگر و تنوع‌طلبش نسبت به موضوع بی‌وفایی به همسرش آسیب‌پذیرتر باشد. این افراد ثبات ندارند و دائما با تغییر روبه‌رو هستند. برای مثال تغییر گوشی تلفن‌همراه یا تغییر شغل و اتومبیل از سوی این افراد بیشتر است. نکته دیگری که باید بررسی کرد، عمر رابطه‌های قبلی طرف مقابل است. آیا این رابطه‌ها عمیق بوده و تنها تجربه رابطه دوستی با چند نفر و هریک برای مدت طولانی را داشته یا پس از یک یا دو هفته رابطه‌های او به پایان رسیده و دوستان متعدد بسیاری داشته است. به‌عبارت دیگر ثبات و پایداری شخصیتی فرد و اینکه تا چه حد روی رابطه‌اش باقی می‌ماند، بسیار مهم است.

7. مردان در کانون توجه

اینکه فردی در جامعه همیشه کانون توجه باشد و همه را جذب خودش کند، می‌تواند بر شخصیت و رفتار او تاثیر منفی بگذارد. هرچند گاهی نوع تربیت، فرد را به سمتی سوق می‌دهد که عزت‌نفس پیدا کند و هرگز به فکر خیانت به همسر خود نیفتد.

8. مردانی با سبک زندگی غیرثابت

یکی از فاکتورهای موثر در بحث خیانت سبک زندگی افراد است، البته باید توجه داشت که این مسئله در بستر زمان بررسی شود. به عبارت دیگر گاهی افراد در زندگی تغییر می‌کنند و سبک زندگی خود را تغییر می‌دهند. اما به‌طور کلی باید ببینید خواستگار شما چه شیوه‌ای از زیستن را در پیش گرفته است. چگونه زندگی کردن یا چه نوع زندگی را دوست داشتن، همگی از بحث‌هایی است که در سبک زندگی افراد مطرح می‌شود یا مسائل دیگری مانند اینکه فرد تا چه اندازه‌ای به تفریح اهمیت می‌دهد، اهل کار است، خانواده برای او چه جایگاهی دارد و آیا‌ از رفتن به مسافرت استقبال می‌کند، همگی از فاکتورهای مهم سبک زندگی افراد هستند. گاهی یک‌سری از ویژگی‌های شخصیتی به سبک زندگی فرد تبدیل می‌شوند، مانند اینکه فرد تا چه اندازه به دنبال تلفن‌همراه جدید، ماشین، تکنولوژی یا شغل جدید است یا اهل دوستی‌های متعدد و مهمانی‌های شبانه پیاپی است.

9. مردان محو بقیه

در مواقعی که با مرد موردنظر خود به یک رستوران یا کافی‌شاپ می‌روید بهتر است به این نکته هم توجه داشته باشید که آن مرد تا چه اندازه محو شماست و با شما ارتباط چشمی دارد. آیا مستقیم به چشمان شما نگاه می‌کند یا بالای سر و شانه‌هایتان را، یا مدام می‌چرخد و به پشت سرش نگاه می‌کند. در هر جمعی تمامی حواس او متوجه شماست یا حضور شما برای او فرقی ندارد.

10. مردانی با پدر خیانتکار

عوامل ژنتیکی نیز در بحث خیانت موثرند، چراکه بسیاری از ویژگی‌های شخصیتی که برشمردیم همگی ژنتیکی هستند، اما احتمال دارد فاکتور ژنتیک تحت‌تاثیر محیط زندگی فرد تعدیل شود. برای مثال اگر در خانواده‌ای تربیت صحیح و اصول اخلاقی حرف نخست را بزند، به‌طور حتم فرد راه دیگری را برای زندگی مشترک خود در پیش خواهد گرفت و در مقابل اگر از کودکی شاهد خیانت‌های پدر به مادر باشد، این احتمال وجود دارد که راه پدر را ادامه دهد.

11. مردان «نه» نگو!

افرادی که عزت‌نفس ندارند، محکم نیستند، نمی‌توانند نه بگویند و برای شخصیت خود احترامی قائل نیستند به همین نسبت مستعد خیانت کردن به همسر خود هستند. گاهی فرد حتی اگر در شرایط ویژه‌ای قرار بگیرد که امکان خیانت کردن به همسرش برای او فراهم باشد، بازهم هرگز خیانت نمی‌کند، چراکه شخصیتش به او چنین اجازه‌ای را نمی‌دهد یا به بیان دیگر ارزش‌های انسانی و چارچوب و اصولی که برای خود تعریف کرده، هرگز به او اجازه نمی‌دهد که دست از پا خطا کند.

 

12. مردان خوش‌تیپ و برنزه!

این‌ موضوع که یک آقا تا چه اندازه دنبال جلب توجه دیگران است، یک زنگ خطر به‌حساب می‌آید. البته این ویژگی شخصیتی در زنان هم دیده می‌شود و چنین افرادی مدام به‌دنبال باشگاه‌های بدنسازی و پرورش اندام، برنزه کردن و نوع لباس و پوشش خود هستند. به بیان دیگر افرادی که بیش از حد معمول مطابق مد روز ظاهر می‌شوند و توجه دیگران برای آنها مهم است یا حتی اگر خودش هم به نظر دیگران اهمیت ندهد بازهم دیگران به سرعت جذب او می‌شوند و همیشه به وی توجه نشان می‌دهند، مستعد خیانت کردن به همسر خود هستند.

13. مردان کمتر از همسر

گاهی یک زن نسبت به مرد از نظر موقعیت‌های اجتماعی و مالی برتری‌هایی دارد، این مسئله ممکن است در مرد احساس کمبودهایی را ایجاد و او را مستعد خیانت به همسر کند، چراکه در پی ثابت کردن خود و توانایی‌هایش هم به خود و هم به همسرش است.

14. مردان بی‌اعتقاد

آیا خواستگار شما به حرف‌هایی که می‌زند اعتقاد دارد یا اگر پای منافعش در میان باشد، آنها را فراموش می‌کند؟

اگر فرد در جامعه برای خود یک‌سری اصول اخلاقی، باورها، ارزش‌ها و ضدارزش‌ها را تعریف کند، به آنچه او را شکل داده‌اند اهمیت دهد، خط‌قرمزها را بشناسد و برای خودش خط‌قرمزهایی را تعریف و حریم‌هایی را که نباید هرگز وارد آنها شود مشخص کند، پس از ازدواج نیز به خوبی می‌داند مسئولیت هرکاری که انجام دهد با خودش است و این ارزش‌های اخلاقی به‌عنوان یک عامل بازدارنده در مقابل بحث خیانت در این فرد عمل می‌کنند. گاهی افراد حریم‌های زندگی را برای خودشان هم تعریف و تعیین نکرده‌اند و این قضیه آنها را آسیب‌پذیر می‌کند. این در حالی است که افراد در حرف همیشه از اعتقادات خود سخن می‌گویند، اما دخترخانم‌ها باید ببینند خواستگار آنها در عمل تا چه اندازه به اعتقاداتش عمل می‌کند.

15. مردهای شوخ و شنگ

برخی از مردها در قالب شوخی و با حرف‌های طنزآمیز از خیانت و بی‌وفایی سخن می‌گویند و به‌نوعی این کار را عادی جلوه می‌دهند. اغلب چنین مردانی با این کار دو هدف را دنبال می‌کنند، یکی آنکه حساسیت‌زدایی کرده باشند و به طرف مقابل خود بگویند خیلی مسئله مهمی نیست و اگر من چنین کاری انجام دادم تو هم به روی خودت نیاور، یا اینکه می‌خواهند حرف جدی خود را در قالب شوخی و طنز بیان کرده باشند.

16. مردان آسیب‌پذیر

ویژگی شخصیتی اجتناب از آسیب که البته یک ویژگی ژنتیکی هم به‌حساب می‌آید، در برخی از افراد بالا و در برخی دیگر پایین است. افرادی که اجتناب از آسیب آنها پایین است، رفتارهای پرخطر بیشتری را تجربه می‌کنند و یکی از این رفتارها می‌تواند بی‌وفایی نسبت به همسر و زندگی مشترک باشد. از سوی دیگر اگر این اجتناب از آسیب پایین در فردی با حس تازه‌جویی بالای او همراه ‌شود، احتمال اینکه چنین فردی نسبت به همسر خود بی‌وفا باشد، بیشتر است.

17. مردان با بینی عمل کرده

مردهایی که یک دفعه رمانتیک می‌شوند یا نسبت به ظاهر خود حساسیت‌هایی را نشان می‌دهند، برای مثال ناگهان تصمیم می‌گیرند عمل زیبایی بینی انجام دهند، به تعهدات خود در دروه نامزدی عمل نمی‌کنند، حرف و حدیث مردم برایشان مهم نیست و در حقیقت به بازخوردهایی که از اجتماع دریافت می‌کنند اهمیتی نمی‌دهند، در ارتباط با مسئله خیانت آسیب‌پذیرتر هستند، چراکه اگر جامعه و بازخوردی که از آن دریافت می‌کردند برایشان مهم بود، هرگز به همسر خود خیانت نمی‌کردند.

18. مردان بی‌حرمت

برخی از آقایان هم حتی در سخن گفتن خود حرمت‌ها را می‌شکنند و تمامی اصول اخلاقی و مذهبی را زیرپا می‌گذارند. بالاخره باید انسان به چیزی اعتقاد داشته باشد و به آن منبع متصل باشد، حال این منبع می‌تواند اخلاق باشد یا مذهب یا هر دو. برای مثال گاهی غریزه انسان را به سوی خیانت سوق می‌دهد، اما پایبندی به اصول اخلاقی یا مذهبی می‌تواند یک عامل بازدارنده باشد که خطا نکند یا به گناه آلوده نشود.

19. مردانی با گوشی رمزدار

اگر مردی همیشه برای صفحه کلید گوشی‌اش رمزی درنظر بگیرد، یا آن ‌را از خودش حتی برای یک لحظه هم جدا نکند، اغلب اوقات در دسترس نیست و گوشی‌اش خاموش است، یا مردهایی که همیشه در سفرهای کاری هستند، تمامی این علائم را باید به‌عنوان یک هشدار در نظر داشت. البته اغلب چنین افرادی با بهانه‌های مختلف این کارهای خود را توجیه می‌کنند، اما همگی این موارد یک زنگ خطر هستند.

آیا بی‌وفایی قابل پیشگیری است؟

آموزش مهارت‌های زندگی مشترک به زوج‌ها پیش از ازدواج یکی از نکته‌های کلیدی در این زمینه است. البته هر فردی پیش از هر چیز باید خود و نیازهایش را بشناسد.

این‌ موضوع که از زندگی چه می‌خواهد و مطابق اصول دیگران ازدواج نکند، اهمیت بسزایی دارد. پس از آنکه خود را شناخت در صورت بروز هر مشکلی، می‌تواند با طرف مقابلش صحبت کند تا به یکدیگر در حل آن مسئله کمک کنند و اگر مشکل قابل حل شدن نبود پیش از آنکه کار به خیانت بکشد از یکدیگر جدا شوند. به‌عبارت دیگر بی‌وفایی زوج‌ها نسبت به یکدیگر هم مسئله‌ای قابل پیشگیری است، بنابراین مشاوره و آموزش مهارت‌های زندگی مانند مهارت ابراز علاقه کردن و شناخت ویژگی‌های جنس مخالف امری ضروری است. گاهی حتی با آموزش مهارت‌ها دو نفر حتی باوجود تفاوت‌های زیاد می‌توانند برای همیشه در کنار هم باشند و به خوبی زندگی کنند.

ادامه مطلب / دانلود

 


 اگر بخواهید برای خرید به فروشگاهی بروید که هیچ آشنایی قبلی با آن ندارید و جنسی را انتخاب کرده و قصد خرید آن را داشته باشید و در این هنگام، فروشنده شروع به تعریف از جنس مورد نظر شما کند،‌ چقدر به گفته‌های او اعتماد می‌کنید؟


حال و هوای اعتماد!!

اگر گذرتان به بیمارستانی افتاده باشد و ناچار به بستری کردن بیمار خود شده باشید، پس از ترخیص، فهرست بلند بالایی از داروهای مصرفی بیمارستان  و سایر اقلام درمانی در اختیار شما قرار ‌گیرد، شما پس از پرداخت وجه قابل پرداخت به بیمارستان، ‌چه اندازه به آن فهرست اعتماد می‌کنید؟

اگر همسایه‌ای یا یکی از اقوام، تقاضای مبلغی پول از شما کند، چقدر به گفته‌های او برای بازپس دادن وجه در زمان وعده داده شده اعتماد خواهید کرد؟اگر هنگام رانندگی،‌ فردی با تکان دادن دست از شما تقاضای کمک برای رساندن وی به مقصدی مشخص کند، چقدر به او اعتماد کرده و حاضر به کمک او می‌شوید؟

اگر مجبور به مراجعه به کلانتری شده و نسبت به حادثه پیش آمده برای خود قصد شکایت و رسیدگی به آن را داشتید، تا چه حد امیدوار خواهید بود که به شکایت شما سریعا رسیدگی شده و شما در زمان لازم به حقوق خود دست یابید؟

اگر قصد رفتن به یکی از دستگاه‌های اجرایی برای رفع نیاز و مشکل پیش رو را داشته باشید،‌ چقدر به زمان انجام کار اداری خود در آن دستگاه اجرایی مطابق با استاندارد موجود اطمینان دارید؟…ده‌ها نمونه از این سوالات را صرف نظر از درستی یا نادرستی انجام آنها در ذهن خود مرور کنید و یک پاسخ برایشان داشته باشید که محور آنها اعتماد به سایرین باشد. آیا در مجموع خود را در برابر این پرسش نمی‌بینید که چرا اعتماد عمومی در سطح جامعه کم شده است؟اساسا اعتماد چیست؟ اعتماد طبق تعریف فرهنگ معین، تکیه کردن بر واگذشتن کاری به کسی و سپردن چیزی به کسی است .

اعتماد عمومی رکن سرمایه اجتماعی در هر جامعه‌ای به شمار می رود و فاصله زیاد اعتماد در خانواده با اعتماد به کسانی که در زمره خانواده نیستند،‌ نشانه‌ای از سطح ناکافی سرمایه اجتماعی در آن جامعه است

در سطح اجتماعی، اعتماد ، اطمینان داشتن به جامعه و نظام اجتماعی است که شامل خانواده، اقوام، همسایگان، ‌دوستان و آشنایان و دولت و مسوولان می‌شود.بی‌اعتمادی حس ناخوشایندی به لحاظ داشتن بار روانی آن است. حسی که اغلب ما آن را تجربه کرده‌ایم؛ اما موضوع این جاست که بی‌اعتمادی،‌ حالا بیماری جامعه شده است. این بیماری توان فکری را از جامعه می‌گیرد و آن را مثل فردی همیشه نگران می‌کند.سالها پیش یک پیمایش ملی در سطح 28 استان کشور انجام شده بود که نشان داد 52 درصد مردم صداقت و راستگویی در جامعه را کم می‌دانند و هر چه سطح تحصیلات بالاتر می‌رود، باور به صداقت و راستگویی مردم کاهش می‌یابد.

همچنین 73 درصد مردم تظاهر و دورویی در جامعه را زیاد می‌دانند. بررسی میزان اعتماد مردم به یکدیگر هم نشان داده بود که 88 درصد مردم اعضای خانواده خود  را بسیار زیاد و زیاد ،‌49 درصد اقوام و خویشان را بسیار زیاد و زیاد  و 44 درصد مردم هم ، دوستان خود را بسیار زیاد و زیاد قابل اعتماد می‌دانند.این آمار اگرچه به نقش مهم خانواده در ایران در موضوع حفظ اعتماد اشاره دارد اما آن جا نگران‌کننده می‌شود که وقتی اعتماد، پا را از خانواده فراتر می‌گذارد ، کمرنگ‌تر می‌شود.

این درحالیست که اعتماد عمومی رکن سرمایه اجتماعی در هر جامعه‌ای به شمار می رود و فاصله زیاد اعتماد در خانواده با اعتماد به کسانی که در زمره خانواده نیستند،‌ نشانه‌ای از سطح ناکافی سرمایه اجتماعی در آن جامعه است.باید این موضوع را بسیار جدی گرفت که هر جامعه ای که اعضای غیرقابل اعتماد بیشتری داشته باشد، در مورد پذیرفتن قوانین هم مشکلات جدی خواهد داشت و همین امر مشکلات اجتماعی بعدی را به دنبال خواهد داشت.

مردم اگر ببینند در جامعه اسلامی کوچکترین مفسده اقتصادی هم از نظر مسوولان دور نمانده و با پاسخی عبرت‌آموز مواجه می‌شود، یا با کسانی که به خود اجازه تجاوز به حریم افراد و حقوق فردی و اجتماعی دیگران را می‌دهند برخورد قضایی محکمی صورت می‌گیرد، به دولت و دستگاه قضایی اعتماد کرده و به دنبال آن اعتماد عمومی مثل آبی جاری و زلال در تمام جامعه جریان می‌یابد

از نگاه جامعه‌شناختی، سطح پایین اعتماد عمومی موجب بروز رفتارهای ضد اجتماعی می‌شود و به تبع آن، ‌دروغ‌پردازی، کلاهبرداری، ‌تقلب‌، کم‌فروشی، هرج و مرج و قانون‌شکنی،‌ بی‌مسۆولیتی، کم‌کاری، انواع جرایم و ده‌ها مشکل دیگر پدیدار می‌شود.البته پرواضح است که انتظار مدینه فاضله از جامعه را نمی‌توان داشت بطوریکه همه خوب باشند،‌هیچ کس رفتار ضد اجتماعی نداشته باشد و همه بطور مطلق به هم اعتماد کنند؛ بلکه منظور آن است که اعتمادی عمومی مثل سد محکمی برای جامعه در برابر پیشگیری از بیماری‌های اجتماعی است و این سد از سطحی برخوردار است که وقتی مایه آن کاهش یافت باید علامت خطر آن را جدی گرفت.

این علائم خطر از تغییر رفتارهای اجتماعی مردم نمایان می‌شود. چیزی که امروز در جامعه ما هم در مجموع تحت عنوان کاهش اعتمادی عمومی خود را نشان داده است. اغلب ما در بحث اعتماد عمومی کم می‌آوریم و بسیار محتاطانه‌تر از قبل عمل می‌کنیم. این درحالیست که اعتماد اجتماعی،‌ ضمانت فعالیتهای اجتماعی است  و  بدون آن نظم اجتماعی برقرار نمی‌شود.

برای حفظ کالای ارزشمند اعتماد عمومی چه باید کرد؟این که طبق همان پیمایش ملی، بیش از 72 درصد مردم ندانند این روزها آدم  خوب چه کسی و آدم بد کیست؟ یا 70 درصد مردم ندانند که دیندار واقعی و متظاهر و ریاکار کیست؟ نشانگر آن است که دیوار اعتماد پر از رنگ‌کاری‌های نامطلوب شده که نیازمند پاکسازی و در اصصلاح عامیانه‌تر، سفیدکاری لازم دارد. یعنی اعتماد عمومی را باید به گونه‌ای احیا کرد که مردم در سایه آن به احساس آرامش و اطمینان دست یابند؛ در غیر این صورت بی‌اعتمادی جامعه را خسته و فرسوده خواهد کرد.

به نظر می‌رسد از آن جا که  اعتماد عمومی، رکن مهم ساختار یک جامعه ایده‌آل است، مبارزه با مفاسد اقتصادی و نیز مفاسد اجتماعی از مهمترین راهکارهاست. مردم اگر ببینند در جامعه اسلامی کوچکترین مفسده اقتصادی هم از نظر مسوولان دور نمانده و با پاسخی عبرت‌آموز مواجه می‌شود، یا با کسانی که به خود اجازه تجاوز به حریم افراد و حقوق فردی و اجتماعی دیگران را می‌دهند برخورد قضایی محکمی صورت می‌گیرد، به دولت و دستگاه قضایی اعتماد کرده و به دنبال آن اعتماد عمومی مثل آبی جاری و زلال در تمام جامعه جریان می‌یابد و حیات پاکی را به جامعه می‌بخشد.

مسوولان هم به عنوان الگوی عملی مردم، باید در انجام مسوولیت‌ها و اجرای بموقع وعده‌ها، به خود سخت‌گیری کنند؛ چرا که بی‌توجهی به همین موضوع، پایه بی‌اعتمادی در بین مردم است و ضررهای جبران‌ناپذیر دارد؛ همچنین اجرای قانون توسط شهروندان را جدی بگیرند؛ چرا که قانون‌شکنی رابطه دو طرفه در اعتماد عمومی را به شدت متزلزل می‌کند و خود، مقدمه هرج و مرج و بی‌تفاوتی در جامعه می‌شود؛ در ادامه، با هر عاملی که به اعتماد عمومی لطمه می‌زند به شدت مقابله کنند؛ مانند کم‌فروشی، ‌گران‌فروشی و احتکار، تجاوز به حقوق یکدیگر در جامعه تا مردم هم از این اجرای قانون درس اعتماد بگیرند. چراکه به نظر می‌رسد مادامی که نظم اجتماعی در جامعه به هر دلیلی رعایت نشود، ‌دامنه بی‌اعتمادی، وسیع‌تر می‌شود.

ادامه مطلب / دانلود
چگونه به همسرم اعتماد کنم؟]
برای اینکه بتوانید به همسرتان اعتماد کنید و مطمئن شوید که او به شما وفادار است باید از خودتان شروع کنید.آیا شما شرط وفاداری را می‌دانید؟ اگر شما و همسرتان اصول وفاداری را بشناسید دلیلی ندارد که با هراس ازدست دادن، بدبینی و شک و دودلی زندگی کنید.
ازدواج یک تعهد و مسئولیت مهم است. با اینکه هر زن و مردی که تصمیم به شروع زندگی مشترک می‌گیرند مسئولیت و تعهدات زندگی زناشویی را می‌پذیرند اما بازهم نگرانی از وفاداری و پایبندی باعث می‌شود بسیاری از زن و شوهرهای جوان اعتماد کامل به شریک زندگی شان نداشته باشند و زن و مردهای دیگر را تهدیدی علیه زندگی خود بدانند.

 برای اینکه بتوانید به همسرتان اعتماد کنید و مطمئن شوید که او به شما وفادار است باید از خودتان شروع کنید.آیا شما شرط وفاداری را می‌دانید؟ اگر شما و همسرتان اصول وفاداری را بشناسید دلیلی ندارد که با هراس ازدست دادن، بدبینی و شک و دودلی زندگی کنید.
گام اول : از خودتان شروع کنید و اعتماد کنید
زمانی که مسئولیت و تعهد زندگی زناشویی را می‌پذیرید نباید آن را بشکنید.هم شما و هم همسرتان باید شرط وفاداری را به جا بیاورید.
شک و تردید نسبت به همسرتان او را خائن نمی‌کند اما هرچقدر شما به همسرتان بدگمان و ظنین باشید به همان نسبت به رابطه عاطفی‌ای که با او برقرار کرده‌اید آسیب می‌زنید.اگر هر دوی شما حدود و مرزهای رابطه را مشخص کنید و درهمان محدوده گام بردارید به راحتی می‌توانید به یکدیگر اعتماد کنید.وفاداری، اعتماد و باور، شما و همسرتان را در یک زندگی آرام و مطمئن قرار می‌دهد.اگر می‌خواهید زندگی مستحکم و قابل اتکایی داشته باشید خودتان باید آن را اینگونه بسازید.مثلاً اگر در زندگی از حد و مرزهای رابطه فراتر بروید نباید انتظار داشته باشید همسرتان به راحتی از آن بگذرد و شما را ببخشد.رفتار و عملکرد شماست که او را مظنون و مشکوک می‌کند.به همین ترتیب همسرتان نیز نباید از مرزهای مشخص رابطه فراتر برود و اعتماد شما را فروبریزد.
گام دوم : بپذیرید که دیگر تنها نیستید
شما یک زوج هستید و نسبت به شریک زندگی تان مسئولیت و تعهداتی دارید حتی اگر بخشی از این تعهدات را خوشایند ندانید.اگر می‌خواهید فردیت و خودمختاری تان را به همسرتان اثبات کنید شک نکنید که نمی‌توانید این رابطه را ادامه بدهید.به همسرتان عشق بورزید و از او عشق را طلب کنید.در یک رابطه سالم زناشویی شما باید عشق را از همسرتان بگیرید.اگر در این رابطه سالم عاشقانه قرار دارید دیگر نباید نگران بی وفایی‌های همسرتان باشید زیرا او در اختیار شما است.یاد بگیرید که برای زندگی زناشویی تان باید بخشی از نیازهای خودخواهانه تان را کنار بگذارید.
گام سوم : مرموز نباشید
همیشه پاسخگو و در دسترس باشید.این مسئله هرگز هویت و آزادی عمل را از شما نمی‌گیرد بلکه راه را برای آزادانه عمل کردن باز می‌گذارد. مکالمات تلفنی پنهانی؛روابط اینترنتی پنهانی؛دوستان پنهانی؛حساب‌های بانکی پنهانی و هرنوع رفتار دیگری که برای همسرتان سوتفاهم ایجاد می‌کند را کنار بگذارید.هرچقدر درستکارتر باشید رفتارهای مرموز و شک برانگیز کمتری خواهید داشت.مطمئن باشید در یک رابطه نزدیک زناشویی نمی‌توانید رفتارهای پنهانی طولانی داشته باشید.یک روز همسرتان ممکن است پیامکی را بخواند و یا از شما بپرسد که چرا دیر به خانه آمده‌اید و شما مجبور به پاسخگویی هستید.هرچقدر صادق‌تر باشید همسرتان اعتماد بیشتری به شما خواهد داشت و از طرفی خودتان نیز نگران رفتارها و افکار پنهانی همسرتان نخواهید بود.
گام چهارم : همسرتان را کنترل نکنید
بیش از اندازه کنجکاوی کردن و نگران بودن نشانه تعهد و مسئولیت شما نسبت به همسرتان نیست.همین که مدام از همسرتان بپرسید کجا بودی؟ چی پوشیدی؟ چی خوردی و چرا دیرآمدی زنگ خطری برای رابطه شماست.بین رفتارهایی که نشان دهنده کنترل بیش از اندازه همسرتان است و رفتارهایی که نشانه توجه و حمایت است تفاوت قایل شوید.طوری رفتار کنید که همسرتان احساس نکند شما او را تحت سلطه خود گرفته‌اید.
گام پنجم : با همسرتان صمیمی باشید
اگر راه محبت و عشق ورزیدن به همسرتان را بلد نباشید همیشه نگران خواهید بود چون شما خوب می‌دانید او از چشمه محبت شما سیراب نمی‌شود.پس اگر راه ابراز علاقه و محبت را بلد نیستید سعی کنید آن را بیاموزید. توجه به ظاهر، جملات عاشقانه و به آغوش کشیدن را بیاموزید تا اعتماد بیشتری به رابطه زناشویی تان پیدا کنید.
گام ششم : بی‌دلیل همسرتان را متهم نکنید
او را امتحان نکنید و در موقعیت‌هایی قرار ندهید که او مجبور باشد از یک امتحان سخت بیرون بیاید.یک مثال ساده‌ای که این روزها بسیار شایع شده است فرستادن پیامک ناشناس و یا با یک شناسه ناشناس ایمیل زدن و مکالمه کردن در اینترنت است.چرا می‌خواهید همسرتان را با این روش‌ها امتحان کنید؟ اگر او از این آزمایش سربلند بیرون نیاید در واقع این شما هستید که بازنده می‌شوید.آزمون وفاداری در طی سالیان دراز زندگی و در مراحل مختلف به وضوح از شما و همسرتان گرفته می‌شود.
گام هفتم : بهانه به دست همسرتان ندهید
نوع رفتار و منش شما می‌تواند همسرتان را ظنین کند.نوع آرایش، نوع پوشش؛ نوع برخورد شما با جنس مخالف و حتی افکار و ایده‌هایی که درباره روابط زن و مرد دارید می‌تواند باعث نگرانی و شک و دودلی همسرتان بشود.اینکه به همسرتان نشان بدهید چقدر باورهای اخلاقی دارید و به آنها پایبند هستید به او ثابت می‌کند که شما همسری وفادار هستید و خواهید بود.به همین ترتیب پایبندی‌های اخلاقی همسرتان را باور کنید و به او اعتماد کنید که مطابق با باورهای اخلاقیش رفتار خواهد کرد.
گام هشتم : همیشه در کنار همسرتان باشید
اگر اعتماد همسرتان را می‌خواهید باید سعی کنید در موقعیت‌های مختلف او را همراهی کنید.به نیازها و خواسته‌هایش توجه کنید و گام‌هایتان را با او هماهنگ کنید.طوری زندگی کنید که همسرتان در کنار شما هیچ خلا و کمبودی را احساس نکند.همینطور از او بخواهید نیازها و خواسته‌های شما را جدی بگیرد.
اگر سبک خاصی از زندگی را دوست دارید و یا همسرتان دوست دارد باید آن را به یکدیگر بیاموزید.البته نیازها و خواسته‌های شما و همسرتان باید متناسب با توانایی‌هایتان باشد.مثلاً شما می‌توانید از همسرتان بخواهید تا یک نوع لباس خاص را بپوشد تا زیباتر باشد و یا یک نوع رفتار معقول و متناسب داشته باشد اما شما نمی‌توانید از او بخواهید تا از آنچه هست زیباتر شود و یا به یک رفتار افراطی که فقط مطلوب شماست تن بدهد برای اینکه شما آن را می‌پسندید.
گام نهم : حد و مرزهای معقول و منطقی داشته باشید
شما و همسرتان برای اینکه وفاداری‌تان را به یکدیگرثابت کنید نیاز دارید تا در محدوده مجاز زندگی زناشویی حرکت کنید.این حد و مرزها باید قواعد اخلاقی معقول و منطقی درستی باشند.شما نمی‌توانید قوانین نامعقولی مثل اینکه همسرتان اصلا کار نکند، بدون شما از خانه خارج نشود، با هیچ زن یا مردی گفتگو نکند مگر در حضور شما و…را قانون‌های اخلاقی خانواده بگذارید زیرا این حدومرزها انسانی نیستند و اصلا باعث اعتماد و پایبندی بیشتر در زندگی نمی‌شوند و چه بسا مشکلات دیگری در زندگی ایجاد کنند.آنچه شما به عنوان قواعد اخلاقی خانواده تعیین می‌کنید باید با تایید و تصدیق همسرتان باشد و او نیز همانند شما به آنها اعتقاد داشته باشد.
گام دهم : به خانه اهمیت بدهید
مطالعات نشان می‌دهند که بسیاری از مردانی که به همسرانشان خیانت می‌کنند کسانی هستند که تا دیر وقت کار می‌کنند یا بیش از اندازه با دوستانشان معاشرت می‌کنند.زنان نیز معمولاً از اینکه همسرانشان تا دیروقت کار می‌کنند و یا بی توجه به خانواده تفریح‌های مجردی دارند گله و شکایت می‌کنند.تا آنجه که می‌توانید عوامل و رفتارهایی که شما و صداقتتان را زیرسوال می‌برد را کم کنید و تمام تلاشتان را بکنید تا همسرتان اعتماد و وفاداری را احساس کند.
ادامه مطلب / دانلود
css.php