کد خبر : 170278 تاریخ انتشار : شنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۸:۲۳

داستان جالب و خواندنی

دو نفر از اهالى خراسان، با هم به سفر رفتند، یکى از آنها ضعیف بود و هر دو شب، یکبار غذا مى خورد، دیگرى قوى بود و روزى سه بار غذا مى خورد، از قضاى روزگار در کنار شهرى به اتهام اینکه جاسوسى دشمن هستند، دستگیر شدند، و هر دو …

داستان جالب و خواندنی

دو نفر از اهالى خراسان، با هم به سفر رفتند، یکى از آنها ضعیف بود و هر دو شب، یکبار غذا مى خورد، دیگرى قوى بود و روزى سه بار غذا مى خورد، از قضاى روزگار در کنار شهرى به اتهام اینکه جاسوسى دشمن هستند، دستگیر شدند، و هر دو را در خانه اى زندانى نمودند، و در آن زندان را با گل گرفتند و بستند، بعد از دو هفته معلوم شد که جاسوس ‍ نیستند و بى گناهند. در را گشودند، دیدند قوى مرده، ولى ضعیف زنده مانده است، مردم در این مورد تعجب نمودند که چرا قوى مرده است؟!

طبیب فرزانه اى به آنها گفت: اگر ضعیف مى مرد باعث تعجب بود، زیرا مرگ قوى از این رو بود که پرخور بود، و در این چهارده روز، طاقت بى غذایى نیاورد و مرد، ولى آن ضعیف کم خور بود، مطابق عادت خود صبر کرد و سلامت ماند.

1/5 - (1 امتیاز)
دسته بندی : ادبیات و مذهب ، داستان کوتاه و بلند بازدید 396 بار
دیدگاهتان را بنویسید

css.php