تصور کنید که در این مرحله راستش را بگویید و بعد ناگهان در مرحله بعد به دلیل اینکه راستش را گفتید در جهنم بی یارانگی گیر بیفتید یا برعکس، اگر دروغ بگویید ممکن است به بهشت همراه با یارانه بروید، دیدید عجب برزخی است؟
محدثه نجف زاده نوشت:
همزمان با نزدیک شدن به اردیبهشت نفس ها بیش از پیش در سینه ها جمع می شود، درواقع استرس از سروکول ملت بالا می رود، باورکنید حتی اگر خودش خیلی تاثیری برزندگیمان نداشته باشد انقدر این بار روانی اش زیاد است که می تواند بیشتر از چهارقست عقب افتاده و هفت یا هشت چک برگشت خورده فشارها را بالا و پایین کند.
در اخبار آمده که مکانیزم های راستی آزمایی در خصوص اطلاعات متقاضیان یارانه ها تکمیل شده و بلافاصله بعد از اتمام فرصت ثبت نام ،از ابتدای اردیبهشت اجرایی می شود. براساس مکانیزم مذکورکه طبق قانون دولت موظف به اجرای آن است، چنانچه افرادی درآمد خود را پایین از میزان واقعی اعلام کنند و بر آن اساس یارانه بگیرند، سه برابر مبالغ دریافتی جریمه خواهند شد. راستش شرایطی که ما در آن گرفتار شده ایم عین برزخ است، چیزی است وسط دنیا و آخرت.
اگر خاطرتان باشد در زمان دکتر قبلی خیلی ها افتادند دنبال کسب درآمد، خیلی ها که به گفته شخص دوم مملکت قریب به هشت میلیون نفر می شدند هم در جاهای مختلف مشغول به کار شدند، بعدش کلی بابک زنجانی و مه آفرید و این ها از توی جامعه سر برآورد و تحریم ها به خاک سیاه نشست، رابطه خیلی ها با خیلی ها قطع شد که نمونه اش را در افراد اخراجی کابینه اول دولت عدالت ورز با رئیس جمهورش دیدیم و رابطه خیلی ها با خیلی ها وصل شد که بازهم در آشتی دکتر الهام با دکتر قبلی بعد از مدت ها آن را مشاهده کردیم، همچنین مصداق بارز پستی و بلندی روزگار در آن زمان هم بازار بی ثبات ارز و طلا بود که جان به لب می آورد، از سوی دیگر وفور مادیات بود و هی از دل این مادیات کلنگ و پارچ نفت و عیدی و یارانه و کارت هدیه و …. بیرون آمد، البته نباید فراموش کنیم که دوره قبل به غیر از بعد مادی اش که شبیه به دنیا بود، بعد معنوی هم داشت که مصداق بارزش ماجرای هاله نور و لولوی سارق بود.
خلاصه……گذشت و گذشت تا رسیدیم به انتخابات و خواستیم از آن دنیای سرتا پا عدالت وارد دنیای دیگری شویم، اولش خب دکتر جدید گفت که می خواهیم با مردم صادق باشیم و مشکلات را بگوییم و خلاصه در پی رفتن به بهشت هستیم، یک چند ماهی گذشت و در بهبهه رسیدن به بهار بودیم که نفس ها در سینه ها حبس شد و ماجرای یارانه عین اجل بالای سرتک تک ملت ایران خود را نشان داد. خلاصه الان هم که در برزخ ثبت نام کردن و انصراف دادن یا حذف شدن و حذف نشدن گیر افتاده ایم و نمی دانیم کدام کار را کنیم واقعا به بهشتی که وعده اش را داده اند می رویم.
تصور کنید که در این مرحله راستش را بگویید و بعد ناگهان در مرحله بعد به دلیل اینکه راستش را گفتید در جهنم بی یارانگی گیر بیفتید یا برعکس، اگر دروغ بگویید ممکن است به بهشت همراه با یارانه بروید، دیدید عجب برزخی است؟ به هرحال به دلیل اینکه دکتر جدید خیلی دلش می خواهد با مردم صمیمی شود و در راستای این هدف برای ما پیامک تبریک سال نو هم به صورت چندباره ارسال داشتند، به ایشان اعتماد کرده و با خوش بینی منتظر آن بهشتی که سرشار از بیمه های رایگان و بهبود شرایط سلامت و درمان و افزایش میزان تولید و نجات دریاچه ارومیه است می مانیم….همچنین در توصیف این روزها باید به جناب دکتر جدید و جناب نوبخت گفت:
دست از تو برندارم تا خرجی ام برآید یا من رسم به پول و یا پیرمن برآید
بگشای جیب بنده، بعد از وفات و بنگر کز پشّه های تویش، بوی لجن بر آید
قولی بده که خَلقی، انگشت بردهانند بگشای لب که فریاد، از مرد و زن برآید
عید آمدست و رفتست، پولم به ته رسیده بشتاب تا که مهمان باز از خُتَن برآید
از حسرت کباب و، میگوی تُرد و تازه با جیب خالی من، آب از دهن برآید
گویند ذکر و خیرش در خیل کارمندان هرکس که قرض و قستش، آژیرزن برآید
یارانه را بگیرم، دیگرچه چیز خواهم؟ ار سهم من نباشد، جان از بدن برآید
ادامه مطلب / دانلودچوب پنبه ای را داخل لیوان آب می اندازیم، چوب پنبه غوطه ور می شود واز یک طرف به طرف دیگر می رود. یک راه ساده وجود دارد تا چوب پنبه در وسط لیوان روی سطح آب قرار بگیرد. برای اینکار تنها آب، چوب پنبه و لیوان در اختیار شما قرار دارد. آیا می توانید این چوب پنبه را بدون حرکت در وسط آب نگه دارید؟
.
.
.
.
.
.
جواب معما
دلیل اینکه چوب پنبه داخل لیوان غوطه ور است واز یک سمت به سمت دیگر می رود اینست، که آب در کناره های لیوان خاصیت چسبندگی و مویئنگی دارد. برای اینکه چوب پنبه درمرکز سطح لیوان قرار گیرد باید لیوان را تا جایی که امکان دارد پر از آب کنیم، در این صورت آب حالت گنبدی شکل به خود می گیرد و بالاترین نقطه آن در وسط قرار دارد. این نقطه همان جاییست که چوب پنبه قرار می گیرد.(درست در وسط لیوان آب)
ادامه مطلب / دانلودراستش را بخواهید برای اولینبار میخواهم در سایت رفاهی ثبت نام کنم ولی از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان باشد که میزان دریافتی و درآمدم را نمیدانم.
نه اینکه آدم متمولی هستم که ندانم چه پولی از کجا به حسابم ریخته میشود. این ندانستن از مایهداری نیست؛ از چیز دیگری است. ما از آن دسته مردم نیستیم که پول نشمرده توی جیبشان میگذارند و مشتمشت از توی گاوصندوق تراول برمیدارند. ما همیشه جیبمان را با حساب پر میکنیم. یعنی همیشه حساب آنچه را در جیبمان هست داریم و اغلب هم میدانیم که چقدر باید جیبمان باشد، ولی نیست.
حتما میدانید در فرم ثبتنام یارانه نقدی «فاز دوم»، باید میزان درآمد خود را مشخص کنیم و اگر اشتباه مشخص کنیم بعدا طبق قانون و طبق امضایی که کردهایم پدرمان را درمیآورند و زندگیمان را به نفع یارانهها مصادره میکنند. گروههای درآمدی که باید یکی از آنها را مشخص کنیم به این ترتیب است: «کمتر از ۶۰۰ هزار تومان، از ۶۰۰ هزار تومان تا یک میلیون تومان، از یک تا دو میلیون تومان، از دو تا دو و نیم میلیون تومان و بیشتر از دو و نیم میلیون تومان در ماه.»
راستش من جزو سه گروه درآمدی هستم. چون در کار فرهنگی، همیشه همه جا پول آدم را سر وقت نمیدهد و شما همیشه یک جور حقوق نمیگیرید. مثلا اگر یک ماه فقط از رادیو پول بگیرم میشوم کمتر از ۶۰۰ هزار تومان. اگر رادیو پول بدهد و ایسنا هم واریز کند میشوم از ۶۰۰ هزار تومان تا یک میلیون تومان. اگر رادیو بدهد، ایسنا هم بریزد و چلچراغ هم حقوق بدهد میشوم از یک تا دو میلیون تومان! و البته هیچگاه به بالای دو میلیون تومان نمیرسم چون اصلا قلبم ظرفیت مبالغ بالا را ندارد و سیستم بانکی هم اجازه نمیدهد مبالغ هنگفت وارد حسابهای معمولی ما بشود.
خودم میدانم که این نهادهای فرهنگی هیچوقت با هم حقوق نمیدهند و من باید کمتر از ۶۰۰ هزار تومان را علامت بزنم ولی راستش میترسم یک ماه اینها با هم حقوق بدهد و من را ببرند توی دسته از یک تا دو میلیون تومان و بعد همان روز آن پولی که از سال ۸۷ دست یک نهاد فرهنگی دارم هم به حسابم واریز شود و بعد همان روز بازرسان بیایند تحقیق کنند و ببینند من اطلاعات نادرست دادهام و بعد دستگیرم کنند ببرند پیش ب. ز. آبخنک بخورم و بلکه زودتر محاکمه بشوم و اموالم مصادره بشود و تبدیل بشوم به نماد مبارزه با اخلالگران اقتصادی و شانس بیاورم و حبس ابد بگیریم. نخواستیم. اصلا یارانه نخواستیم. شانس نداریم که اگر پروندهمان به راه افتاد بیست سال طول بکشد، اگر شانس من است چهارروزه بررسی میشود.
باقی بقایتان!
ادامه مطلب / دانلودآیا می دانید چه ورزش هایی برای متولدین ماه های مختلف مناسب است و متولدین ماه های مختلف از چه فعالیت های ورزشی بیشتر لذت می برند؟
برج حمل (فروردین)
قوچ قوی هیکل انرژی زیادی را صرف ورزش می کند. فعالیت های ورزشی مثل دو سرعت، ایروبیک پیشرفته و تایبو برای متولدین این ماه بسیار مناسب است.
برج ثور (اردیبهشت)
گاو نیرومند و پرعضله، بنیه و استقامت بسیار بالایی دارد که برای ورزش هایی مثل قایقرانی، وزنه برداری، مسابقات طناب کشی، راگبی، و کریکت بسیار مناسب است.
برج جوزا (خرداد)
دوقلوهای پراستعداد، و قابل انعطاف، از ورزش های دو نفره و ورزش هایی که نیاز به استفاده از قوه تعقل دارد، لذت می برند. تنیس دو نفره، کروکه (نوعی بازی با گوی و حلقه کروکت)، بیلیارد و لوژسواری برای متولدین این ماه بسیار مناسب است.
برج سرطان (تیر)
خرچنگ که عنصر وجودیش آب است، به شرکت کردن در ورزش های گروهی که در آب انجام می گیرد علاقه زیادی دارد، از اینرو ورزش هایی مثل واترپولو، قایقرانی، و هاکی روی یخ برای آنها بسیار مناسب است.
برج اسد (مرداد)
متولدین این ماه که ذاتاً رهبر به دنیا آمده اند، بنیه و استقامت بالایی داشته و علاقه و رغبت زیادی هم به ورزش های رقابتی دارند. قایق رانی، گلف، اسکی و مسابقات اتومبیل رانی جزو ورزش های محبوب آنهاست.
برج سنبله (شهریور)
فرشته پر ذوق و استعداد و کاردان، به دنبال ورزش هایی است که انگیزش ذهنی داشته باشد و علاقه زیادی به فیتنس دارند و ورزش هایی مثل بسکتبال، ژیمناستیک، یوگا و بدنسازی برای این افراد بسیار مناسب است.
برج میزان (مهر)
افراد متولد این ماه به دنبال ورزش های فکری هستند که به صورتی دو نفره انجام گیرد و بتوانند از طریق آنها تعادل خود را محک بزنند. ورزش هایی مثل ژیمناستیک، پاتیناژ، هندبال، و اسکیت مناسب حال آنهاست.
برج عقرب (آبان)
عقرب جهنده و مکار، از ورزش هایی لذت می برد که جرات آنها را محک بزند و نیاز به استقامت و استراتژی داشته باشد. شطرنج یا دو ماراتن ورزش های ایده آل برای این افراد است.
برج قوس (آذر)
کماندار پرجرات و پر انرژی در ورزش های تیمی و استقامت طلب استعداد زیادی دارند. ورزش هایی مثل بیس بال، اسب سواری، اسکواش، و البته تیراندازی با تیر و کمان برای آنها مناسب است.
برج جدی (دی)
بز ثابت قدم، ذاتاً تمایل بسیار زیادی به کوه نوردی و صخره نوردی دارد. ورزش های تیمی مثل فوتبال نیز زمینه رقابتی برای آنها فراهم می کند که علاقه زیادی به آن دارند.
برج دلو (بهمن)
متولدین این ماه در جدیدترین ورزش ها که حتی بیشتر مردم اسمش را هم نشنیده اند، شرکت می کنند. آنها برای ورزش هایی مثل اسنوبورد، موج سواری، پرش با اسکی، و پرش مناسب هستند.
برج حوت (اسفند)
ماهی آب دوست ما در ورزش های آبی مثل اسکی آبی، ماهیگیری، قایق سواری در رودخانه و البته شنا تبحر خاصی دارد.
ادامه مطلب / دانلوداین روزها اندوسکوپی تقریبا به همه شهرهای کوچک هم راه یافته است. کلمه اندروسکوپی Endoscopy دو بخش دارد: اندو که به معنی درون است و اسکوپی که به معنی مشاهده و دیدن است. منظور از اندوسکوپی، دیدن اندرون بدن، بدون باز کردن کل سطح بدن است. به عبارت دیگر دیدن راستروده، روده بزرگ، رحم، معده، مری، مجاری تنفسی و سینوسها به کمک ابزارها، همه انواعی از اندوسکوپی هستند.
تصور میکنید که نخستین اندوسکوپ چه زمانی اختراع شد؟
جالب است بدانید که نخستین اندوسکوپ در سال ۱۸۰۶ توسط فیلیپ بوزینی اختراع شد، این وسیله اولیه از سوی او، Lichtleiter یا هدایتگر نور نامیده شد. اما مثل همه ابداعات چندان تحویل گرفته نشد تا جایی که انچمن پزشکی وین، استفاده از این وسیله و انجام چنین «کنجکاوی»هایی را تأیید نکرد.
بعد از بازسازی کلیسای شهر فرانکفورت بعد از جنگ جهانی دوم، سنگ یادبودی در جلوی کلیسا برای تقدیر از فعالیتهای این پزشک در محل نصب شد که در آن به این دستاورد بوزینی اشاره شده است.
همان طور که در تصویر میبینید اندوسکوپ بوزینی خیلی کوتاه بود و تنها با آن میشد حفرات سطحی بدن را معاینه کرد.
بعد از او اشخاص متعددی وارد این عرصه شدند و وسایلی برای دید درون بدن مثلا داخل محوطه شکم و سینه درست کردند.
علیرغم ابتکارهای متعدد تا نیمه قرن بیستم، محدودیت تکنیکی عمده این بود که برای دیدن درون بدن، در همه موارد نور باید یا در مسیر مستقیم به چشمها میرسید یا حداکثر با کمک منشورها کمی انحراف پیدا میکرد و به رؤیت پزشکان میرسید.
اما در نیمه قرن بیستم این محدودیت رفع شد و فیبرهای اپتیک این اجازه را دادند که بتوان به راحتی لولههای طویلی را وارد حفرات بدن کرد و بدون نگرانی از پیچ و تاب لوله در مسیر بدن، داخل بدن را دید. نخستین بار بازیل هیرشوویتز و لری کورتیس بودند در سال ۱۹۵۷ که یک اندوسکوپی فیبراپتیک را اختراع کردند.
جالب است بدانید که بازیل هیرشوویتز، که یک متخصص بیماریهای دستگاه گوارش در دانشگاه آلاباما بود، تا همین چند وقت پیش یعنی در ژانویه سال ۲۰۱۳ زنده بود.
پزشکان با سندرم مالوری-ویس آشنا هستند که به معنی پارگی لایه موکوسی دستگاه گوارشی به صورت طولی و خونریزی متعاقب آن است. این سندرم را مالوری و ویس در سال ۱۹۲۹ توصیف کرده بودند.
دکتر سوما ویس Soma Weiss در سال ۱۸۹۸ در مجارستان زاده شد او در بوداپست فیزیولوژی و بیوشیمی خواند و بعد از جنگ جهانی اول به آمریکا مهاجرت کرد و در این کشور در سال ۱۹۲۳ فارغالتحصیل رشته پزشکی شد. علاوه بر سندرم مالوری ویس، او دو کار ماندگار دیگر در پزشکی انجام داده است:
– او سندرم حساسیت بیش از حد سینوس کاروتید را توصیف کرد.
– در سال ۱۹۲۵، او نخستین شخصی بود که از نشانگرهای رادیواکتیو برای بررسی جریان خون استفاده کرد.
در بخش پایانی این مقاله، مناسب است که به مقاله مجله دانشمند در نیم قرن پیش ه به شرح یک اندوسکوپی توسط جروم ویس -پسر همین دکتر ویس مشهور- میپردازد، توجه کنید.
از شگفتیهای جهان پزشکی: چگونه یک دوربین عکاسی را بلعیدم!
ترجمه دکتر کامرات تبدر
یک اختراع جدید که به تازگی در جهان پزشکی راه یافته است.
چندماه قبل یک مرد ۴۹ساله که منشی یکی از شرکتهای خصوصی در نیویورک بود، دخترش را برای معاینه نزد دکتر وایس (Weiss) آورد.
دکتر وایس یکی از کارشناسان معروف جهاز هاضمه است که در پلیکلینیک مانهاتان بر روی روش عکسبرداری از دستگاه گوارش مطالعه مینماید.
وی که مشغول معاینه این دختر بود، ضمن گفتوگو با پدرش متوجه گشت که وی نیز ناشتا بوده و غذایی صرف نکرده است، شاید همین اظهار بیاهمیت پدر آن دختر توانست جان وی را از خطر مرگ حتمی برهاند، زیرا دکتر وایس که از مدتی قبل در جستوجوی فرد سالمی بود که عکس معده وی را تهیه کند و به عنوان مقایسه با عکس افراد بیمار نگاهداری نماید، این موقعیت را مغتنم شمرده و به او پیشنهاد عکسبرداری کرد.
پس از توضیح چگونگی عمل، رضایت شخص مورد بحث فراهم شد و عکسبرداری به وسیله دوربین ظریفی که باید بلعیده شود انجام پذیرفت اما پس از ظاهرکردن عکسها با کمال تعجب یک برجستگی مشکوکی در جدار معده آن دختر کشف گردید که بالاخره منجر به عمل جراحی گشت.
در حین عمل معلوم شد که تصویر مزبور مربوط به یک غده سرطانی بوده که در حال پیشرفت بوده و چنانچه بدان توجه نمیشد موجبات مرگ بیمار را فراهم مینمود و به این ترتیب قبل از آنکه این بیماری خطرناک بتواند در سایر نقاط بدن پراکنده شود به وسیله چاقوی جراحی ریشهکن گشت.
از آن پس، از بیش از هزاران نفر که هیچگونه شکایتی از دستگاه گوارش خود نداشتند توسط این دستگاه عکسبرداری شدهاند و با این وسیله جان سه نفر از این عده که در مراحل مقدماتی سرطان بودهاند از خطر مرگ نجاتیافته است.
نویسنده این مقاله که خود یکی از داوطلبان عکسبرداری معده بوده است شرح یک عکسبرداری از معده خود را چنین تعریف میکند.
در ابتدا دکتر وایس با پاشیدن مقداری از محلول پانتوکائین (Pontocaine) که یک داروی بیحسی موضعی است در داخل حلق من تمام این ناحیه را بیحس کرد. سپس او مرا به پهلوی چپ خوابانید تا تمام محتویات معده من خارج گردد.
پس از آن دوربین ظزیفی که به انتهای لوله باریکی متصل بود بر روی زبان من قرار داد، سپس گفت که دوربین را به آرامی ببلعم، من نیز دستور را انجام دادم. در این موقع حس کردم که جسمی حلق مرا قلقلک میدهد ولی باعث حالت تهوع نمیگردد چون قبلاً اعصاب حساس گلوی مرا بیحس نموده بودند.
پس از مدتی دوربین در داخل معده من قرار گرفت
دکتر وایس توضیح داد که برای اطمینان از قرارگرفتن دوربین داخل معده علامتی بر روی لوله متصل به آن گذاشته شده است که وقتی این علامت در مقابل دندانهای پیشین شخص قرار بگیرد نشانه آن است که دوربین در داخل معده مستقر میباشد.
سپس به وسیله تلمبه لاستیکی کوچکی که در انتهای لوله قرار داشت مقداری هوا وارد معده من ساخت. این عمل وی از آن جهت بود که جدار معده را متسع نماید تا فاصله جدار از دوربین بیشتر شده و مایعاتی که احتمالاً در معده وجود دارد از اطراف دوربین زدوده شود. پس از بادکردن معده که من نیز اتساع آن را احساس مینمودم با فشار دادن یک دکمه دیافراگم جلوی عدسیها کنار رفته و در همین زمان چراغی به قدرت پنجاههزار شمع در داخل معده من روشن گشت و به این ترتیب عکس واضح و روشنی از جدار معده من برداشته شد. البته همانطور که دکتر وایس توضیح داد این چراغ به نحوی ساخته شده است که هیچگونه حرارتی تولید نمیکند و به چراغ سرد موسوم است زیرا در غیر این صورت حرارت حاصل از چراغی که چنین قدرت نورانی داشته باشد برای سوزاندن تمام جدار معده کفایت میکند.
پس از عکسبرداری، دستگاه به آرامی از معده بیرون کشیده شد و دوربین را بدون باز کردن به آزمایشگاه فرستادند تا در آنجا، فیلمهای ظریف آن به ترتیب مخصوصی ظاهر و چاپ شود. بعد از دو روز عکس رنگی معده من آماده بود.
دوربینی که فعلاً به وسیله دکتر وایس مورد استفاده قرار میگیرد نوع تکاملیافته دوربینی است که برای بار اول به وسیله دکتر بک (F.C.Back) مخترع عدسیهای زوم (Zoom) ساخته شد و سپس به وسیله دکتر وایس و پدرش دکتر ساموئل وایس پس از سالها زحمت تکمیل گشت.
شکل: این دستگاه کامل عکسبرداری از داخل معده است؛ با تلمبه لاستیکی و به کمک لوله داخل معده باد میشود. در انتهای لوله، دوربین عکاسی قرار دارد. در سمت راست، دوربین عکاسی که بزرگتر شده است دیده میشود.
شکل: دکتر جروم وایس، دوربین عکاسی جدید خود را که قطر آن ۳ سانتیمتر است از گلوی بیمار وارد معده میسازد.
آن دو با قراردادن عدسیهای پلاستیکی با زاویه منفرجه به جای عدسیهای سابق توانستند دوربینی تهیه کنند که ۱۶ عکس از جهات مختلف به ترتیبی ثبت کند که هر عکس دنباله عکس قبلی باشد و به این ترتیب بتواند اطلاعات جامعی از تمامی نقاط یک معده طبیعی به دست آورد. این دوربینها علاوه بر مصارف تشخیصی از نظر پیشبینی نتیجه اعمالی که بر روی معده انجام یافته است نیز مفید میباشد. به علاوه با استفاده از این دستگاه می توان از خطرات احتمالی اشعه مجهول که برای عکسبرداری از خارج مورد استفاده قرار میگیرد اجتناب کرد. همچنین با استفاده از دوربین مزبور، تأثیر بعضی از داروها بر روی جدار معده قابلدیدن و کنترل میباشد . بالاخره مرکز پژوهش فضایی آمریکا مصمم است که با استفاده از دوربین معدی، سیر هضم غذا را در داخل معده فضانوردان در هنگام بیوزنی مورد مطالعه قرار دهد.
این بود یکی دیگر از اختراعات جالب در جهان پزشکی.
ادامه مطلب / دانلودتصاویری جذاب از حیوانات پنهان را در این تصاویر مشاهده می کنید، که باید با کمی دقت بیشتر یافته شوند.
ادامه مطلب / دانلودبار الاغ را که بردارند، پالونش را هم به منزل نمی رساند.
این مثل برای اشخاصی به کار می رود که جز تن پروری هنر و کاری نداشته باشند و در برابر امتیازاتی که به آنها می دهند خود را به بی خیالی بزنند.
مرد هیزم شکنی بود که یک الاغ و یک شتر داشت که ابزار کارش بودند و هیزم ها را بار آنها می کرد، برای فروش به شهر می آورد. یک روز طبق معمول الاغ و شتر را برداشت رفت برای هیزم چینی. بعد از اینکه کارش تمام شد، هیزم هایی را که چیده بود بار الاغ و شتر کرد و راه افتاد به سمت شهر .
در بین راه الاغ بنا کرد به تپیدن و خم خم راه رفتن. مرد آمد نصف هیزم ها را که روی الاغ بود، برداشت و گذاشت پشت شتر. باز مقداری راه که آمدند الاغ خوابید روی زمین. مرد هیزم چین به ناچار آمد تمام هیزمها را از روی الاغ برداشت، گذاشت روی شتر زبان بسته. هنوز کمی راه نرفته بودند که الاغ ، باز خودش را به ناتوانی زد و دراز به دراز خوابید روی زمین. مرد هم آمد پالان و خود الاغ را گذاشت روی شتر بیچاره.
شتر که اینطور دید ناراحت شد و با خودش گفت: « بلایی به سر این الاغ بیاورم که آن سرش ناپیدا باشد.» در همین موقع به پرتگاهی رسید تکانی به خود داد و الاغ را به ته دره انداخت و هلاک کرد.
ادامه مطلب / دانلودسعید پشت میز تحریر خود نشسته و در حال مطالعه است. در همین زمان برادر کوچکترش مجید، وارد می شود. مجید به تازگی به قدرتهای جادویی(خیالی) علاقه مند شده و مدام به آزمایشهای گوناگون می پردازد. مجید باور دارد که در همه زمینه ها از برادر بزرگترش بهتر است. به همین دلیل مسابقه ای ترتیب می دهد.
هریک از آنها باید یک بطری ۲۵۰ میلی لیتری آب که از یک شکل و یک جنس باشند را داخل فریزر قرار دهند، آب بطری هر کس زودتر یخ بزند به عنوان پسر موفق خانواده شناخته می شود. این مسابقه سه شرط دارد:
۱- هر دو باید از شیر آشپزخانه برای پر کردن بطری استفاده کنند.
۲- هر دو باید از یک فریزر استفاده کنند.
۳- در یک زمان باید بطری ها را داخل فریزر قرار دهند.
آیا می توانید به سعید کمک کنید تا در این مسابقه برنده شود؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
جواب
برای اینکه سعید برنده شود باید آب شیر را بگذارد بجوشد و از آب جوش استفاده کند, آب داغ را سریع داخل بطری ریخته و در فریزر قرار دهد. آب جوش زودتر از آب هم دمای اتاق یخ می زند و پدیدهای که این خاصیت را توضیح میدهد تحت عنوان اثر امپمبا (Mpemba effect) شناخته می شود.
ادامه مطلب / دانلودهوا یه جوری شده یکی با بافت و شال گردن و کلاه و بوت میاد بیرون
یکی با تیشرت آستین کوتاه و سندل!
هر ۲نفر هم رضایت کامل دارن…
•
•
•
دخترا وقتى لپتابشون هنگ میکنه
هرکارى از دستشون بر بیاد میکنن که درست بشه
مثلا موسو تند تند تکون میدن
•
•
•
ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺩﻋﻮﺍﻡ ﺷﺪ
ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺣﺪی ﻧﺒﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺸﻪ ﯾﻪ ﺁﻟﺒﻮﻡ ﺩﺍﺩ ﺑﯿﺮﻭﻥ
ﻓﻌﻼ ۳ﺗﺎ ﺳﯿﻨﮕﻞ تِرَک ﺁﻣﺎﺩﻩ ﮐﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺑﻌﺪ!
•
•
•
شادی یعنی خوشحالی، خشنودی، بی غمی، خوشی و خرمی
به جان خودم از لغت نامه دیدم حتما که نباید یه چیز فلسفی باشه!
•
•
•
لطیفه های جدید و طنز فروردین 93
•
•
•
من نمیدونم اینایی که
“آیا” رو مینویثن “عایا”
“آقا” رو مینویصن “عاغا”
“بله” رو مینویثن “بعله”
دغیغا چی رو میخان صابط کنن؟
اثلا میخام بدونم کدوم نحذط ثواد عاموضی درث خوندن؟!
•
•
•
آدما وقتی از دستشویی میان بیرون حرفای تازه ای واسه گفتن دارن
غالبا هم با این کلمه شروع می کنن: “راستی ی ی ی”!
•
•
•
برادران رایت بهشون میومد
تو کار پخش و توزیع سی دی و فیلم باشن تا ساخت هواپیما!
•
•
•
دارم میمیرم از تشنگی ولی باید تا آشپزخونه برم!
به نظرتون آبِ توی اتو بهداشتی تره یا آکواریوم؟
•
•
•
یه مخاطب خاص هم نداریم برامون استاتوس بذاره
اولین سین سفره هفت سین امسال «سایه ی خانوممه»
•
•
•
ما با این ٧۵میلیون شدیم ٧۵ میلیون…
جالبیش اینجاست که هر ٧۵میلیون نفر مدعین که ببین با کیا شدن ٧۵میلیون!
•
•
•
لطیفه های جدید و طنز فروردین 93
•
•
•
“چیز” است دیگر
گاهی دلش می خواهد
جای خالی تمامی کلمات فارسی را پر کند!
•
•
•
فقط یه ایرانی میتونه ۱۲سال بره مدرسه غیر انتفاعی
واسه ۴سال دانشگاه دولتی!
•
•
•
هیچ زنی مثل زن اول آدم نمیشه
حتی دومی و حتی سوم
دروغ چرا چهارمیشو نمیدونم
تا پیش نیاد نمیتونم نظری بدم وجدانا!
•
•
•
بد اخلاق نیستم، فقط تمام خوش اخلاقی ام را برای یک نفر کنار گذاشته ام
که اونم معلوم نیس کدوم گوریه کصسصسصسصسافط!
•
•
•
مورد داشتیم دختره با یه آیدی آبجیشه
با یه آیدی دیگه مخاطب فوق خاصش!
خعلی هنر میخوادا!
دختر است دیگر…
•
•
•
یه پرسش از دخدرا داشتم:
واقعن با دهن بسته نمیشه ریمل زد؟
ینی خدایی در توانتون نیست؟
•
•
•
یه بار اومدم کارمو بندازم فردا
بلند انداختم افتاد پس فردا!
•
•
•
لطیفه های جدید و طنز فروردین 93
•
•
•
تا حالا چن بار اینجوری شدین؟
ساعت کوک کردم گذاشتم رو ۶
ولی ۵:۵۹ دقه رفتم واستادم بالا سرش
تا اومده زر بزنه خفش کردم کصافطو!
خیلی کینه دارم ازش…
•
•
•
دیشب به یکی از دوستام اس ام اس دادم: سلام بیداری؟
جواب داد: آره بیدارم تو چی؟
خدایا اگه خواستی دیوونه ها رو شفا بدی اینو بزار تو نوبت!
•
•
•
همیشه “مغز” عضو پرکار بدنه
تا اینکه سر جلسه امتحان جاشو
با “روده بزرگ” عوض می کنه!
•
•
•
بعضیا سواد حرف زدن ندارن، اون هیچی
ولی مشکل اینجاست که شعور خفه شدنم ندارن
که واقعا معضل بزرگیه!
•
•
•
آقا پسرا امسال سال اسبه ها!
با اسباتون راه بیفتین، پرنسستون جنگل زیر پاش سبز شد…
•
•
•
فرمول بخت گشایی دختران جویای شوهر کشف شد!
دخترای گل روزی ۳وعده صبح؛ ظهر؛ شب ﺑﺎ ﺭﯾﺘﻢ ﺑﺨﻮﻧﯿﺪ:
ﺷﻮﻫﺮ ﺷﻮﻫﺮﻩ، ﺷﻮﻫﺮ
ﻗﻨﺪ ﻋﺴﻠﻪ، ﺷﻮﻫﺮ
ﺩُﺭ ﻭ ﮔﻮﻫﺮ، ﺷﻮﻫﺮ
ﯾﺎﺭ ﻭ ﯾﺎﻭﺭﻩ، ﺷﻮﻫﺮ
ﺑﺎﻟﺸﺖ ﭘﺮﻩ، ﺷﻮﻫﺮ
شب زیر سر، شوهر
نازت میخره، شوهر
تاج و سروره، ﺷﻮﻫﺮ
ﺍﺯ ﮔﻞ ﺑﻬﺘﺮﻩ، ﺷﻮﻫﺮ
یار و یاوره، شوهر
واااااااااااااااااااااااااااااااااااااای واااااااااااااااااااااااااااااااااااای
نگو دهنم آب افتاد؛ دلم به تاپ تاپ افتاد…
•
•
•
لطیفه های جدید و طنز فروردین 93
•
•
•
ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ﺷﯿﺸﻪ ﻫﺎ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ
ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﻭﯼ ﺷﯿﺸﻪ ﯼ ﺑﺨﺎﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﯼ ﻧﻮﺷﺘﻢ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ، ﺁﺭﺍﻡ ﮔﺮﯾﺴﺖ!
ﯾﻪ ﺑﺎﺭﻡ ﻧﻮﺷﺘﻢ: ﺩﻭﺳﺘﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺑﺎﺯﻡ ﮔﺮﯾﺴﺖ!
ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﻮﺷﺘﻢ: ﺳﻼﻡ ﺧﻮﺑﯽ ﺷﯿﺸﻪ؟ ﺑﺎﺯ ﮔﺮﯾﺴﺖ!
فک کنم افسردگی مزمن داره طفلکی…
ادامه مطلب / دانلودزیبایی بهار همواره موجب شده است بسیاری از نویسندگان و شاعران سرزمین کهن ایران در وصف آن سخن بسرایند و همچون «صدای سخن عشق» گفتارشان اصلاً تکراری نیست.
در ادبیات عامیانه و شفاهی مردم کوچه و بازار هم این فصل نمود خاصی دارد و آنچه که در ضرب المثل ها، متل ها، قصه ها و باورهای مردم آمده است نشانگر جایگاه خاص این فصل در زندگی مردم است.
سیاه بهار یا گدابهار
از خشکسالی و یا وقوع سیل و نزول برف و باران زیاد و بی موقع حکایت داشت. کافی بود در فصول پاییز و زمستان برف و باران به اندازه کافی نازل نشود و طبیعی بود که خطر بی آبی کشاورزی دیم را تهدید کند و «قحط و غلا» پیامد این خشکسالی بود و کمبود میوه ها و غلات، گرانی آنها را در پی داشت و در این جا عبارت «سیاه بهار» مصداق می یافت.
گویا در یکی از قحطی های سال های پایانی قرن گذشته بخیل شدن آسمان بر زمین چنان شد که افراد خیر جهت رفع گرسنگی مردم «دمپختک» در کوچه و خیابان بار می گذاشتند، با این حال تعداد بسیار زیادی از مردم تهران از گرسنگی تلف شدند.
در مقابل عبارت «سیاه بهار» که عموماً مختص امور دام و کشاورزی بود، عبارت «گدا بهار» در مورد امور اداری و شاغلان در ادارات دولتی رایج بود.
برخلاف امروز که پول به شکل اسکناس بسیار و فراوان در بازار رواج دارد و دست به دست می شود و مازاد تورم هر ساله ریشه در این درد بی درمان دارد، پول ـ اعم از مسکوک و اسکناس ـ چندان در بازار گردش نمی کرد و با توجه به درآمد اندک شاغلان در بخش دولتی و همچنین تعداد کم افراد شاغل در این رشته، اکثراً نقدینگی خود را در اسفند و فروردین از دست می دادند و برای ماه های بعد، دچار بی پولی می شدند و جالب آن بود که برخلاف این روزها، قیمت ها سیر نزولی پیدا می کرد و با آمدن میوه های گوناگون و فراوانی و ارزانی آنها، باز هم قدرت خرید، چندان وجود نداشت و مردم در حسرت میوه های نورسیده می ماندند و عبارت «گدابهار» مصداق می یافت.
حال، نگاهی داریم به برخی از ضرب المثل ها و کنایه های مردم طهران ـ و یا منسوب به آنها ـ و همچنین ظرایفی که در این عبارات وجود دارند؛
سالی که نکوست از بهارش پیداست
نیم بیت دوم این عبارت «ماستی که ترشه از تاغارش (=تغارش) پیداست.» سال اگر «ترسال» بود و برف و باران به موقع می آمد، نکویی آن هویدا بود و اگر سرمای بی موقع موجب از بین رفتن سردرختی ها می شد، مردم آن را به بدیمنی تعبیر می کردند و از آن جا که ماست چرخ کرده ـ چربی گرفته تا انتها ـ فقط در تغار عرضه می شد و قیمت نازلی داشت و خریداران چندانی جز افراد فقیر و تهیدست نداشت، تاغاری بودن ماست، دلیل بدی آن بود و این ضرب المثل رایج در محاورات عامه می گشت.
بزک نمیر بهار میاد، کـُمبـُزه با خیار میاد
کمبزه یا کنبزه یا کنبیزه، نوعی خیار یا به عبارتی خربوزه کال است و در صورت رسیدن، حلاوت و خوش خوراکی کال آن را ندارد.
کمبزه بسیار کمیاب بود و از آن جا که خیار درختی شناخته شده نبود در زیر مشمع و گلخانه هم بلد نبودند به عمل آورند، خیار نوبر هم بسیار گران بود و خوردن خیار نوبرانه و کالک کمبزه، کار هر کس نبود و وعده دادن آن، وعده سرخرمن بود و این ضرب المثل به کار می رفت.
مثل ابر بهار
ابرهای بهاری رگبار به دنبال دارند و بر خلاف امروز که تمامی خیابان ها آسفالت هستند و غیر قابل نفوذ، در گذشته کافی بود رگبار تندی «در بگیرد» و سیلاب در کوچه ها و خیابان ها سرازیر می شد و از آن جا که معبر و جوی چندان شناخته شده نبودند، سیل لاجرم از راه می رسید، عبارت «مثل ابر بهار» حکایت اشک سیل آسا را نیز تداعی می کرد.
بهار خواب
امروز دیگر در ساختمان سازی، چیزی به نام «بهار خواب» وجود خارجی ندارد اما در روزگاران گذشته، یکی از شیرین ترین خواب ها، خوابیدن در بهارخواب در هوای سکرآور بهار بود.
اکثر بهارخواب ها رو به حیاط خانه ها بود و آن دسته از بهارخواب ها که رو به خیابان بودند به علت سکوت حاکم بر شهر، باعث اغتشاش خواب نمی شدند، اما خوابیدن در بهارخواب رو به حیاط، اگر در زیر آن حوض خانه واقع شده بود، لذت دیگری داشت.
چه بسیار بهارخواب در فصل بهار و تابستان که مورد استفاده قرار می گرفت و با طلوع آفتاب، سحرخیزی به سراغ شخص می رفت.
ادامه مطلب / دانلودبا امید به چهارشنبه سوری زیبا، فرهنگ ساز و بدور از هر گونه خطر احتمالی
و با آرزوی عیدی سرشار از سرور، همراه با جشنی پر از نشاط و شادمانی
فال گوش نشینی :
در شب چهار شنبه سوری فال گوش ایستادن و گوش کردن به حرف های رهگذران یک رسم است که سرنوشت ما در این شب تشکیل می شود البته می توانیم بگوییم که این یک اعتقاد است زیرا فال گوش َایستادن کار خوبی نیست. زنان و دخترانی که شوق شوهر کردن دارند، یا آرزوی زیارت و مسافرت، غروب شب چهارشنبه نیت می کنند و از خانه بیرون می روند و در سر گذر یا سر چهارسو می ایستند و گوش به صحبت رهگذران می سپارند و به نیک و بد گفتن و تلخ و شیرین صحبت کردن رهگذران تفال می زنند. اگر سخنان دلنشین و شاد از رهگذران بشنوند، برآمدن حاجت و آرزوی خود را برآورده می پندارند. ولی اگر سخنان تلخ و اندوه زا بشنوند، رسیدن به مراد و آرزو را در سال نو ممکن نخواهند دانست.
قاشق زنی :
از کارهای شب چهار شنبه سوری قاشق زنی بود که زنان و مردان این کار را انجام می دادند. زنان و دختران آرزومند و حاجت دار، قاشقی با کاسه ای مسین برمی دارند و شب هنگام در کوچه و گذر راه می افتند و در برابر هفت خانه می ایستند و بی آنکه حرفی بزنند پی در پی قاشق را بر کاسه می زنند. صاحب خانه که می داند قاشق زنان نذر و حاجتی دارند، شیرینی یا آجیل، برنج یا بنشن و یا مبلغی پول در کاسه های آنان می گذارد. اگر قاشق زنان در قاشق زنی چیزی به دست نیاورند، از برآمدن آرزو و حاجت خود ناامید خواهند شد. گاه مردان به ویژه جوانان، چادری بر سر می اندازند و برای خوشمزگی و تمسخر به قاشق زنی در خانه های دوست و آشنا و نامزدان خود می روند.
آش چهارشنبه سوری :
خانواده هایی که بیمار در خانه داشتند یا اینکه حاجتی داشتند برای برآمدن حاجت و بهبود یافتن بیمارشان نذر می کردند و در شب چهارشنبه آخر سال “آش ابودردا” یا “آش بیمار” می پختند و آن را اندکی به بیمار می خوراندند و بقیه را هم در میان فقرا پخش می کردند.
تقسیم آجیل چهارشنبه سوری :
زنانی که نذر و نیازی می کردند در شب چهارشنبه آخر سال، آجیل هفت مغز به نام “آجیل چهارشنبه سوری” از یک دکان رو به قبله می خریدند و پاک می کردند و میان خویش و آشنا پخش می کردند و می خورند. به هنگام پاک کردن آجیل، قصه مخصوص آجیل چهارشنبه، معروف به قصه خارکن را نقل می کردند. امروزه، آجیل چهارشنبه سوری جنبه نذرانه اش را از دست داده و از تنقلات شب چهارشنبه سوری شده است.
ریشه ی فرهنگی چهارشنبه سوری :
بطور کلی فرهنگ مردم را باید در درون زندگی مردم و از لابلای باورهای مردم جستجو کرد، از آنجا که چهارشنبه سوری از آئین های دیرینه ی ایرانیان است جدای اینکه امروزه آنچه درشهرهای بزرگ ایران، به خصوص تهران در این شب انجام می گیرد بیشتر به جنگ و نزاع شبیه است تا سور و شادی! ولی میتوان با بازگشت به زمانی حدود بیست و چند سال پیش، دریافت که شب چهارشنبه ی آخر سال مراسم متنوعی داشت که در استانهای مختلف ایران مراسمی با اشکال گوناگون و با سبک های سنتی صورت می پذیرفت که اکنون نیز برخی از آن رسوم در بعضی از استانهای ایران برگزار می شود که در اینجا به برخی از آنها اشاره می شود :
:: استان آذربایجان شرقی
تبریزی ها در شب چهارشنبه سوری به روی هم آب یا گلاب می پاشند و معتقدند آب پاشیدن، زندگی را با سعادت قرین می کند. از دیگر رسوم ضروری این شب، فرستادن خُنچه از منزل داماد به منزل عروس است. در این خنچه معمولاً میوه، شیرینی، گلدانهای پرگل، ماهی و خلعت (پارچه) برای خانواده ی عروس و خود عروس گذارده می شود. دختران دم بخت تبریزی هنگام پریدن از روی آتش می خوانند:
“بختم آچیل چهارشنبه” یعنی: چهارشنبه! بختم را بازکن.
:: استان آذربایجان غربی
خانواده های ارومیّه ای در این شب به خانه ی مسن ترین فرد فامیل می روند و به خوردن آجیل سرگرم می شوند. آجیل حتماً باید از هفت نوع خوراکی تهیه شود. این هفت نوع خوراکی می تواند از بین خوراکیهای زیر باشد: انجیر، کشمش، مویز، خرما، توت خشک، فندق، بادام، گردو، سنجد، نخودچی، آب نبات، تخمه بدون نمک، باسلق، برنجک (برنج بوداده) برگه هلو، برگه زردآلو و گندم برشته. کسی که مرادی و حاجتی دارد، باید تقسیم آجیل را به عهده بگیرد تا مرادش برآورده شود.
:: استان اردبیل
در مغان، مردم پیش از طلوع آفتاب روز چهارشنبه، دسته جمعی به کنار رودخانه می روند، آتشی بر می افروزند و جوانان در آنجا به سوارکاری می پردازند و هنگام بازگشت، زنان ظرف هایشان را از آب رودخانه پر می کنند و به خانه می آورند و آب آن را به دور و برخانه می پاشند که با این کار، سال جدید، سالی سرشار از روشنی و زلالی و پاکی خواهد بود.
:: استان بوشهر
بوشهری ها پس از آتش افروزی در خانه هایشان و پریدن از روی آن، با قایق از روی آب می گذرند و معتقدند با این کار نحسی این شب از بین می رود. در ضمن کوزه ی نویی را که تا آن زمان استفاده نکرده اند، به دیوار می زنند تا شکسته شود تا بلا و بدبختی، مثل کوزه شکسته شود.
:: استان خراسان
در خراسان مراسم کوزه شکستن به این طریق است که درون کوزه های کهنه مقدار نمک که علامت شور بختی است و مقداری ذغال که علامت سیاه بختی است و یک سکه کم ارزش پول می ریزند و تمام افراد خانواده آن را به دور سر می چرخانند و آخرین نفر کوزه را از پشت بام به کوچه پرت می کند و می گوید:
“درد و بلام توکوزه راه بیفته بره تو کوچه” در بعضی از نقاط خراسان در این شب به جای آش، چهار نوع پلو می پزند. این پلوها عبارتند از: رشته پلو، عدس پلو، زرشک پلو و ماش پلو که معمولاً به فقرا، نزدیکان و همسایگان می دهند. در آجیل خراسانی ها مطلقاً نمک وجود ندارد، چون نمک را علامت شوربختی می دانند.
:: استان خوزستان
در اهواز، پس از پریدن از روی آتش، مراسم قاشق زنی انجام می گیرد که خانواده ها، خوراکی یا آجیل شور و شیرین در ظرف قاشقزنان می ریزند.
:: استان سیستان و بلوچستان
در سیستان مردم گونی، پتو و نمد کهنه را به صورت گلوله در می آورند و آن را در غروب آخرین چهارشنبه سال، آتش می زنند و معتقدند که نحوست این شب با این عمل از بین می رود.
:: استان فارس
در شیراز برای گشودن بخت دختران در شب چهارشنبه سوری به سعدیه می روند و از آب استخر سعدیه بر سر وروی دختران می ریزند. زنان نیز با ریختن این آب به روی خود، معتقدند که مهرشان در دل شوهر بیشتر می شود. در این شب زنان برای برآورده شدن حاجاتشان زیر منبر مسجد جامع شهر دعا می خوانند و پس از دعا خواندن، حلوا و آش می پزند.
:: استان کردستان
:: استان لرستان
در این شب در خرم آباد هیزم را به هفت دسته تقسیم می کنند و با فاصله های معینی در یک ردیف می چینند و آتش می زنند و با خواندن :
تحریف آیین چهارشنبه سوری :
یافته های پزوهشی نشان می دهد که تمامی آیین ها و یادمان هایی که مردم ایران در هنگامه های گوناگون بر پا می داشتند و بخشی از آنها همچنان در فرهنگ این سرزمین پایدار شده است، با منش، اخلاق و خرد نیاکان ما در آمیخته بود و در همه آنها، اعتقاد به پروردگار، امید به زندگی، نبرد با اهریمنان و بدسگالان و مرگ پرستان، در قالب نمادها، نمایش ها و آیین های گوناگون نمایشی گنجانده شده بود. رفتار خشونت آمیز و مغایر با عرف و منش جامعه نطیر آنچه که امروزه تحت نام چهارشنبه سوری شاهد آن هستیم، در هیچکدام از این آیین ها دیده نمی شود. بهتر است بگوییم، کسانی که با منفجر کردن ترقه و پراکندن آتش سلامتی مردم را هدف می گیرند، با تن دادن به رفتاری آمیخته به هرج و مرج روحی، آیین چهارشنبه سوری را تحریف کرده اند. پس امیدوارم دوستان عزیز با خواندن این مطالب، قشنگی این رسم کهن ایرانی را با انجام کارهای خطرناک و استفاده از ترقه های غیر مجاز خراب نکنند …
آیا می دانید که … نصف فنجان انجیر کلسیم بیشتری از نصف فنجان شیر دارد.
آیا می دانید که … آواکادوها چربی بیشتری از سایر میوه ها دارد.
آیا می دانید که … میوه های قرمز قلب شما را قوی نگه می دارد.
آیا می دانید که … ویتامین سی موجود در کیوی دوبرابر پرتغال است.
آیا می دانید که … سیب ها در آب شناورند چون 25 درصد آن را هوا تشکیل می دهد.
—————————–
آیا می دانید که … پرتغال ها چشم های شما را سالم نگه می دارند.
آیا می دانید که … میوه های زرد شما را در برابر مریض شدن محافظت می کند.
آیا می دانید که … میوه های سبز به قدرت دندان ها و استخوان های شما کمک می کند.
آیا می دانید که … میوه های آبی و بنفش به حافظه ی شما کمک می کند.
آیا می دانید که … هندوانه شامل 92 درصد آب و حدود 6 درصد قند است.
—————————–
آیا می دانید که … خوردن یک عدد سیب روش معتبرتری برای بیدار ماندن از خوردن یک فنجان قهوه است.
آیا می دانید که … میوه های خشک کالری بیشتری از میوه های تازه دارند.
آیا می دانید که … برگ های آواکادو برای حیوانات مضر است و میوه هایش ممکن است برای بعضی از پرندگان سمی باشد.
آیا می دانید که … موزها زودتر می رسند اگر آن ها را در یک کیسه ی پلاستیکی در کنار یک سیب و گوجه قرار دهید.
آیا می دانید که … کلم ها مقدار آبشان تقریباً برابر هندوانه هاست. هندوانه 92 درصد آب و کلم ها 90 درصد آب و هویج ها 87 درصد آب دارند.
—————————–
آیا می دانید که … آناناس ها زودتر می رسند اگر آن ها را وارونه روی برگ هایشان قرار دهید.
آیا می دانید که … انگورها برخلاف موزها بعد از چیدن نمی رسند.
آیا می دانید که … یک درخت سیب در سال بیش از 400 سیب می آورد.
آیا می دانید که … سبزیجات سبز تیره شامل ویتامین سی بیشتری از سبزیجات سبز روشن هستند.
آیا می دانید که … یک توت فرنگی متوسط در اطرافش 200 دانه وجود دارد.
ادامه مطلب / دانلود۱- چرا مردها دارای وجدان پاکی هستند؟
به این دلیل که هیچ گاه از آن استفاده نمی کنند
۲- چرا مردها همیشه خوشحالند؟
چون آدم های بی خیال فقط می خندند
۳- چرا روانکاوی مردها خیلی سریع تر نسبت به خانم ها انجام می پذیرد؟
زیرا هنگامیکه زمان بازگشت به دوران کودکی فرا می رسد، مردها همان جا قرار دارند
۴- اگر یک مرد و یک زن با هم از یک ساختمان ۱۰ طبقه به پایین بیفتند کدامیک زودتر به زمین میرسد؟
خانم، چرا که آقا راه را گم می کند
۵- شباهت آقایون با آگهی های بازرگانی چیست؟
شما نمی توانید یک کلمه از حرف های آنها را باور کنید و هیچ چیز برای زمانی بیش از ۶۰ ثانیه دوام نمی آورد
۶- ورزش کنار دریای آقایون چیست؟
هر موقع خانمی را در بیکینی می بینند شکم هایشان را تو می دهند
۷- به یک مرد با نصف مغز چه می گویند؟
با استعداد
۸- فرق بین نرخ اوراق بهادار با مردها در چیست؟
نرخ اوراق بهادار رشد می کند
۹- خدا بعد از خلق مرد ها چه گفت؟
من می تونم کارمو بهتر از این انجام بدم
۱۰- ۲ دلیلی که مردها به مسائل کاری خود فکر نمی کنند
۱- فکری ندارند ۲- کاری ندارند
۱۱- در آمریکا به یک مرد باهوش و با استعداد چه می گویند؟
توریست
۱۲- اگر آقایون هم باردار می شدند آنوقت
خدمات پزشکی در مغازه های خواروبار فروشی هم ارائه می شد
۱۳- آیا شنیده اید که مردی مدال طلای المپیک را از آن خود ساخت؟
او بعدا آنرا برنز رنگ کرد
۱۴- یک وضعیت غیر قابل کنترل چیست؟
۱۴۴ مرد در یک اتاق
۱۵- برای درست کردن پاپ کُرن به چند مرد نیاز است؟
۳ تا، یک نفر ماهیتابه را بر روی گاز نگه میدارد و دو نفر دیگر گاز را تکان میدهند تا گرما به تمام سطح ماهیتابه برسد
۱۶- آقایون لباس هایشان را چگونه دسته بندی می کنند؟
”کثیف” و ” کثیف اما قابل پوشیدن”
۱۷- تنها یک مرد می تواند یک ماشین ارزان قیمت ۲ میلیون تومانی بخرد و
یک سیستم صوتی ۴ میلیون تومانی بر روی آن نصب کند
۱۸- زمان با ارزش مردها در کنار همسرانشان چگونه می گذرد؟
ملافه را روی سرشان می کشند و می گویند ”تو خیلی نازی عزیزم”
۱۹- یک خانم ۳۵ ساله به بچه دار شدن فکر می کند، یک مرد ۳۵ ساله به چیزی فکر می کند؟
به قرار گذاشتن با بچه ها
۲۰- شما به مردی که همه چیز دارد چه میدهید؟
زنی که به او نشان دهد چگونه می تواند از آنها استفاده کند
۲۱- چرا عنکبوت های سیاه پس از جفت گیری، جفت خود را می کشند؟
به این خاطر که می خواهند قبل از شروع خرخر جلوی آنرا بگیرند
۲۲- چرا مردان تنها در نیمی از زندگی خود با بحران مواجه هستند؟
زیرا آنها در تمام طول زندگی خود در دوران نوجوانی به سر می برند
۲۳- آینده نگری یک مرد چگونه مشخص می شود؟
به جای یک بطری ۲ بطری مشروب بخرد
۲۴- رفتن به بار مجردها چه فرقی با رفتن به سیرک دارد؟
در سیرک کسی صحبت نمی کند
۲۵- چرا مردها به دنبال خانمهایی هستند که هیچ گاه قصد ازدواج با آنها را ندارند؟
به همان دلیلی که آدمها ماشینی را دنبال می کنند که هیچ گاه نمی توانند در آن رانندگی کنند
۲۶- شما با مرد مجردی که تصور می کند بهترین هدیه خدا نصیب او شده چه می کنید؟
او را مبادله می کنیم
۲۷- چرا آقایون مجرد جذب خانم های با هوش می شوند؟
دو چیز مخالف نسبت به هم کشش دارند
۲۸- شباهت آقایون با ماشین چمن زنی در چیست؟
هر دو خیلی سخت به کار می افتند، در هنگام کار سر و صدای زیاد ایجاد می کنند و حتی نیمی از وقت را هم نمی توانند به درستی کار کنند
۲۹- فرق یک شوهر جدید با یک هاپوی جدید در چیست؟
بعد از یک سال هاپو هنوز هم از دیدن شما به هیجان می آید
30- نازکترین کتاب دنیا چه نام دارد؟
چیزهایی که مردان در مورد زنان می دانند
۱- دختر ها خیلی دوست دارند جای پسر ها باشند اما پسر ها اصلاً دوست ندارند جای دختر ها باشند
۲- اگر یه دختر یک مشکل غیر قابل حل داشته باشه از خونه فرار میکنه اما یه پسر اگر یک مشکل غیر قابل حل داشته باشه اعضای خانواده اش رو از خونه فراری میده
۳- یه دختر اگر دو تا مشکل غیر قابل حل داشته باشه خودکشی میکنه اما یه پسر اگر دو تا مشکل غیر قابل حل داشته باشه اعضای خانواده اش رو میکشه
۴- یه پسر اگر ۳ تا مشکل غیر قابل حل داشته یه هفته افسرده میشه بعد با ۳ تا مشکل کنار میاد و زندگیش رو میکنه اما تا کنون دختری که ۳ تا مشکل داشته باشه دیده نشده چون همشون در مرحله دو تا مشکل خودکشی میکنند و به سه تا نمیرسه مشکلاتشون
۵- دخترا از پسرا موهاشون کوتاهتره
۶- دخترا می خوان سر پسرا کلاه بزارن اما در نهایت سر خودشون کلاه میره ولی پسرا می خوان سر هر موجود زنده ای که میبینن کلاه بزارن و در نهایت موفق میشن
۸- نقطه قوت پسرا چشماشونه اما نقطه قوت دخترا چشم و گوش ابرو و دماغ و دهن و ………هست
۹- دخترا با اینکه بیشتر از پسرا قوانین راهنمایی و رانندگی رو رعایت میکنن اما خیلی بیشتر از پسرا تصادف میکنن و در هر تصادف رد پای یک دختر به چشم می خوره
۱۰- دخترا فکر می کنن بهترین راه برای داشتن یک رابطه خوب و مداوم صداقت و راستگویی هستش ولی پسرا مطمئن هستند بهترین راه دروغگویی و گرفتن سوتی از طرف مقابله
۱۱- دختر ها از درس و مدرسه بیزارند ولی پسر ها از درس و مدرسه فراری هستند
۱۲- پسر ها به هم حسودی نمی کنن اما دخترا به هم حسودی می کنن
۱۳- اگر برادرتون دوست دختر داشته باشه شما سعی می کنید با اون دختر آشنا بشید ولی اگر خواهرتون دوست پسر داشته باشه شما قسم می خورید! که هم پسره و هم خواهرتون رو سر به نیست کنید
۱۴- دختر ها زیر بار حرف زور میرن اما پسر ها خودشون حرف زور میزنن
۱۵- دخترا زندگی مشترک رو در عشق و صفا و صمیمیت می بینن ولی پسر ها در غذا
۱۶- اگر یک دختر در یک جمع سوتی بده تا آخر دیگه هیچ حرفی نمیزنه اما پسر ها در یک چمع فقط سوتی میدن
۱۷- یک دختر اگر ۲۴ ساعت با دوست پسرش صحبت نکنه افسرده میشه اما یک پسر اگر ۲۴ ساعت با دوست دخترش صحبت نکنه با اون یکی دوست دخترش صحبت میکنه
۱۸- پسر ها میدونن جنبش فمنیسم چیه واسه همین ازش متنفرن ولی دختر ها نمیدونن جنبش فمنیسم چیه واسه همین طرفدارشن
۱۹- یک دختر اگر با دوست پسرش به هم بزنه دیگه با هیچ پسری دوست نمیشه اما یه پسر اگر با دوست دخترش به هم بزنه با ۳-۴ تا دختر دیگه دوست میشه
۲۰- یک دختر اگر توی خیابون پسری ازش بپرسه ساعت چنده میگه:ساعت ۷٫اما یه پسر اگر یه دختر ازش ساعت بپرسه میگه :ساعت ۷ و ۲ دقیقه و ۲۴ ثانیه,اینم شماره تلفن من ….. سر ساعت ۹ منتظر تماستم
۲۱- اگر یه دختر به یه پسر نگاه کنه , پسره فکر می کنه که خیلی خوش تیپه ولی اگر یه پسر به یه دختر نگاه کنه دختره فکر میکنه که پسره چقدر بی چشم و رو هستش
۲۲- دختر ترشیده میشه اما پسر بلعکس رسیده تر میشه
۲۳- بعد از خوندن این مطلب پسرا اول ۲ دقیقه فکر میکنن تا مفهوم مطلب رو بفهمند و چون بعد از دو دقیقه نمی فهمند می زنن زیر خنده و میگن خیلی باحال بود اما دخترا بعد از خوندن این مطلب ۲ ساعت حرص می خورن و فکر میکنن به شخصیت دخترا توهین شده و در نهایت چون مفهوم این مطلب رو نفهمیدن به نویسنده اش میل میزنن و فحش میدن
ادامه مطلب / دانلود