نتايج جستجو مطالب برچسب : مطالب جالب و خواندنی

قلیان یک لوله آبی است که برای کشیدن تنباکو از طریق آب سرد استفاده می‌شود. تنباکو در کاسه‌ای که در بالای آن قرار می‌گیرد و از طریق زغال‌هایی که روی کاسه تنباکو قرار داده می‌شود، داغ شده و دود از طریق آب که در پایین آن قرار دارد، فیلتر می‌شود.

آنچه در مورد قلیان که نمی دانستید!

تنباکوی مورد استفاده برای قلیان، تنباکویی مرطوب و چسبناک است که در عسل و شیره خیسانده می‌شود و بطور معمول با طعم‌های مختلفی از قبیل سیب، هلو، نارگیل، انبه، نعناع و توت‌فرنگی به فروش می­‌رسد.

ازجنبه‌های نگران‌کننده قلیان این است که سابقاً در کشورهایی مثل پاکستان و هند توسط افراد سالخورده‌ای که در روستاها زندگی‌ می‌کردند، استفاده می‌شد، اما به تازگی بیشتر در مناطق شهری ایران بشکل همه گیر مورد استفاده قرار می‌گیرد. مهمتر اینکه رستوران‌های شهری زیادی آن را برای مشتریان خود سرو می‌کنند.

یک سری باورهای نادرست و واقعیت درباره کشیدن قلیان وجود دارد که شامل موارد ذیل است؛

باور غلط اول:

از آنجا که تنباکوی قلیان از طریق آب فیلتر می‌شود، تمامی مواد مضر آن تصفیه می‌شود.

واقعیت اول: کشیدن تنباکو از طریق آب، مواد سرطان‌زای آن را تصفیه نمی‌کند. این دود می‌تواند به اندازه دود سیگار اثر مخرب بر روی ریه و قلب داشته باشد.

باور غلط دوم:

استنشاق دود قلیان ریه‌ها را نمی‌سوزاند، به همین دلیل مضر نیست.

واقعیت دوم: دود قلیان وقتی استنشاق می‌شود، ریه‌ها را نمی‌سوزاند، زیرا از طریق آبی که در پایین آن قرار دارد خنک می‌شود. با اینکه دود خنک می‌شود، اما هنوز هم حاوی مواد سرطان‌زایی است که برای بدن مضر است.

باور غلط سوم:

کشیدن قلیان سالم‌تر از کشیدن سیگار است.

واقعیت سوم: دود قلیان به همان اندازه دود سیگار مضر است. قلیان به طریقی متفاوت دود تولید می‌کند: دود سیگار از سوختن تنباکو ایجاد می‌شود، در حالی که دود قلیان از طریق گرم شدن تنباکویی که در کاسه‌ی بالای آن قرار دارد از طریق زغال تولید می‌شود. محصول نهایی آن یعنی دود یکسان است که حاوی مواد سرطان‌زا است.

باور غلط چهارم:

کشیدن قلیان به اندازه کشیدن سیگار اعتیادآور نیست، زیرا نیکوتین در خود ندارد.

واقعیت چهارم‌: تنباکوی قلیان هم مثل تنباکوهای معمولی حاوی نیکوتین است. در واقع، در یک جلسه ۶۰ دقیقه‌ای قلیان، فرد در معرض حجم دودی ۱۰۰ تا ۲۰۰ مرتبه بیشتر از یک سیگار قرار می‌گیرد.

باور غلط پنجم:

تنباکوی گیاهی قلیان سالم‌تر از تنباکوی معمولی است.

واقعیت پنجم: این هم مثل کشیدن سیگار گیاهی یا “طبیعی”، فرد را در معرض مواد سرطان‌زا قرار می‌دهد.

استفاده از قلیان در کنار سرطان ریه با افزایش احتمال ابتلا به سرطان دهان و مثانه نیز همراه است.

کشیدن قلیان خطر ابتلا به سل ریوی را افزایش می‌دهد

مخصوصاً کودکان در مقابل تاثیرات مضر قلیان آسیب‌ پذیر هستند. اگر در محلی باشند که در آن قلیان کشیده می‌شود، احتمال ایجاد عفونت‌های ریوی، آسم و سندرم مرگ ناگهانی کودک در آنها افزایش می‌یابد.

متأسفانه به بیشتر تنباکو‌هایی که در سال های اخیر به بازار آمده اسانس‌هایی اضافه می‌ شود که این اسانس ها علاوه بر تحریک دستگاه تنفس موجب حساسیت و آلرژی می‌ گردد، بنابراین علاوه بر بیماری‌های ذکر شده، رینیت آلرژیک و سرفه‌های مزمن همراه با خلط را برای فرد به همراه دارد.

این تصور، تصوری کاملاً غلط است که اگر دود قلیان وارد ریه نشود و فقط از راه دهان خارج شود، آسیبی به ریه‌ها نمی رساند، چون دود از طریق مخاط دهان و حنجره جذب بدن گشته و آثار سوء خود را می‌گذارد.

حتی در هوایی که دود قلیان آزاد می ‌شود، افرادی که قلیان نمی‌ کشند و در معرض دود قرار گرفته اند، در طولانی‌ مدت دچار عوارض آن خواهند شد.

اگر فویل آلومینیومی که در قلیان استفاده می‌شود کیفیت خوبی نداشته باشد، با زغال در حال سوختن واکنش داده و موادسرطان‌زایی تولید می‌کند که خواه ناخواه موجب سرطان می‌شود.

افرادی که قلیان می‌کشند، باید از این واقعیت مطلع باشند که دود قلیان چون از آب رد می‌شود و مرطوب است مدت زمان بیشتری در ریه‌ها می‌ماند. برخی میکروب‌ها، عمدتاً باکتری‌هایی که موجب سل می‌شوند، در لوله قلیان وجود دارند.

میزان دی‌اکسیدکربن که از طریق قلیان استنشاق می‌شود در مقایسه با سیگار بسیار بالا است و این مسئله باعث می‌شود که کشیدن یک قلیان برابر با ۷ تا ۱۰ سیگار باشد.

کشیدن قلیان و سیگار چه تاثیراتی بر زنان باردار و جنین دارد؟

از آنجا که لوله قلیان حاوی میکروارگانیسم‌های عفونی زیادی است و زنان باردار سیستم ایمنی ضعیفی دارند، احتمال گرفتن بیماری بیشتر خواهد بود. قلیان هم مانند سیگار می‌تواند احتمال وضع‌حمل پیش از موعد، و حتی مرده به دنیا آمدن نوزاد و سایر مشکلات را افزایش دهد. همچنین می‌تواند بر رشد جنین نیز تاثیر منفی داشته باشد.

دود قلیان غلظت اکسیژن را در بدن مادر کاهش داده و نهایتاً موجب تنگی نفس جنین شده و او را به سمت مرگ می‌کشاند.

بیشترین تاثیر سوءمصرف سیگار بر روی جنین، در سه ماهه دوم و سوم بارداری است، زیرا در این زمان اندام‌های جنین به تدریج تشکیل می شوند و در صورت استعمال سیگار، رشد اندام‌ها مختل و جنین با عقب ماندگی مواجه می‌شود.

استعمال سیگار حتی پیش از بارداری هم مضر است و بر تخمک های زن تاثیر منفی دارد و قدرت باروری آن ها را کاهش دهد.

استعمال سیگار موجب می شود تا هنگام زایمان، جنین با استرس مواجه شود و با آغاز درد زایمان، ضربان قلب جنین کاهش یابد و نتواند انقباضات رحم را تحمل کند. به این ترتیب زایمان با مشکل مواجه شده و نوزاد باید به روش سزارین متولد شود.

استعمال سیگار توسط اطرافیان مادر باردار هم اثراتی سوئی بر جنین دارد و تنفس دود ناشی از سیگار اطرافیان نیز بسیار خطرناک است.

دود قلیان نیز برای جنین بسیار مضر است و به دلیل این که پیش از استعمال با بخار آب مخلوط می شود، بسیار خطرناک تر از دود سیگار است.

مصرف سیگار و قلیان موجب پوکی استخوان می‌­شود

مصرف سیگار و قلیان موجب اختلال در جذب کلسیم و ساخت استخوان، یائسگی زودرس، کاهش وزن و تخریب هورمون های جنسی می شود که به تسریع پوکی استخوان می انجامد. مصرف الکل نیز با کم کردن فعالیت سلول های سازنده استخوان موجب پوکی استخوان می شود.

مصرف دخانیات بهبود زخم را به تاخیر می اندازد

در سیستم گوارشی و در بیمارانی که مبتلا به سوء هاضمه هستند، می‌توان گفت مصرف دخانیات، به صورت استنشاقی یا طرق دیگر، در ایجاد زخم های گوارشی، تشدید برگشت اسید معده به مری و ایجاد سرطان های دستگاه گوارش موثر است‌. همچنین در بیمارانی که دچار زخم‌های سیستم گوارشی هستند، مصرف دخانیات بهبود زخم را به تاخیر می‌اندازد و پاسخ به درمان را کند می‌کند. به بیمارانی که از سوء‌هاضمه رنج می‌برند، توصیه اکید می‌شود، حتما برای افزایش تاثیر درمان و کاهش عود بیماری، به طور جدی مصرف مواد دخانی را ترک کنند.

ادامه مطلب / دانلود

بهاره رهنما به مناسبت تولد ۱۶ سالگی پریا، در صفحه شخصی‌اش مطلبی نگاشته است؛ متن این مطلب به شرح زیر است:

عکسی جدید از دختر بهاره رهنما به مناسبت تولدش! +دلنوشته خواندنی

 پریا شانزده ساله شد

امروز دخترک قصه‌های من به شانزده سالگی سلام می‌کند و من در بهت این بالندگی مبهوت، خدایم را شکر می‌کنم، با لذت و تحسین نگاهش می‌کنم و به یاد می‌آورم این شعر مرحوم حمید مصدق را:

زیباییت مرا به قصور متهم می‌کند

بی‌آنکه بداند از این همه،

سهم پرنده فقط پرواز است …

 عکسی جدید از دختر بهاره رهنما به مناسبت تولدش! +دلنوشته خواندنی

 ( بهاره رهنما و همسرش پیمان قاسم خانی و دخترشان پریا )

 مجله زندگی ایده آل نوشت: اصلا لازم نیست اینجا بنویسیم مصاحبه درباره آخرین تجربه ها با کیست. کافی است پاسخ چند سؤال را بخوانید تا روح پیمان قاسم خانی و نگاه شیطنت آمیزش در وجودتان حلول کند! بااو از «آخرین ها» حرف زدیم. کتاب هایی که خوانده، فیلم هایی که دیده، خنده هایی که کرده و اشک هایی که ریخته. طبق معمول تلاشش را کرده که صادقانه حرف بزند و تلاشش باز هم مثل همیشه با نتیجه بوده. علاوه بر اینکه از آخرین فعالیت های فرهنگی و غیرفرهنگی پیمان قاسم خانی مطلع می شوید، می توانید آنها را به عنوان پیشنهادهایی برای روزهایی که بی حوصله هستید در نظر بگیرید. این شما و این آخرین ورژن پیمان قاسم خانی.

 آخرین باری که ترسیدید، کی بود و چرا؟

 من از فضاهای بسته خیلی می ترسم و همین چند روز پیش به اندازه ۱۰ثانیه در آسانسور گیر کردم و کلی ترسیدم.

 آخرین باری که به پریا، دخترتان رسیدگی کردید کی بود و چه کاری برایش انجام دادید؟

 آخرین باری که به بچه ام رسیدگی کردم یادم نمی آید! ما زیاد با هم فیلم نگاه می کنیم. چون مادرش فیلم های هنری دوست دارد اما سلیقه فیلمی من و پریا خیلی به هم نزدیک است و فیلم های درپیت زیاد نگاه می کنیم!

آخرین کتابی که خواندید و لذت بردید، چه بود؟

 استخوانه های دوست داشتنی را خواندم و خیلی دوست داشتم. به نظرم کتاب خیلی عمیق و جذابی بود.

 ایده آل می گوید: این رمان را آلیس سبالد نوشته و سال ۲۰۰۲ پرفروش ترین رمان در ایالات متحده لقب گرفت. یک کتاب خواندنی از زبان دختری تین ایجر که از سوی مردی، مورد آزار قرار می گیرد و به قتل می رسد. در اصل روح او از بهشت شخصی اش، شاهد زندگی خانواده، دوستان و حتی قاتلش است. این رمان در ایران با سه ترجمه مختلف (میترا معتضد، فریدون قاضی نژاد و فریده اشرفی) توسط سه ناشر (البرز، روزگار و مروارید) طی سال های ۸۳ ۸۲ به بازار عرضه شده است. بخوانید و لذت ببرید.
موسیقی جاز گوش می دهم

 آخرین دروغی که گفتید کی بود؟

 یادم نمی آید. من زیاد دروغ نمی گویم.

 آخرین موسیقی که گوش دادید چه بود؟

 خیلی زیاد موسیقی گوش می دهم. همین چند لحظه پیش داشتم دایانا ناوارو گوش می دادم. او یک خواننده اسپانیایی است که صدای عجیبی دارد. در کل موسیقی جاز زیاد دوست دارم.

 آخرین شعری که خواندید، چه شعری بود؟

 فکر کنم «بنی آدم اعضای یکدیگرند» مربوط به کلاس پنجم دبستان بود!

 آخرین باری که عصبانی شدید، سر چه بود؟

 دیروز به یک دلیل شخصی.

 آخرین کافه یا رستورانی که رفتید و خیلی جذب تان کرد، کجا بود؟

 خیلی اهل کافه و رستوان نیستم. اما جاهای خلوت را دوست دارم. صرفا رستوران می روم که کمی هم غذای بیرون بخورم. همین.

 خرین خریدتان کی بود و چی خریدید؟

 تی شرت خریدم؛ همین ۱۰دقیقه پیش! آهان یک کفش هم ۲۰روز پیش خریدم که خیلی راضی بودم.

 آخرین کلاهی که سرتان رفت چه موقع بود؟

 یادم نمی آید.

 آخرین باری که آشپزی کردید، کی بود؟

 ۱۵ روز پیش! من جز تخم مرغ غذای دیگری بلد نیستم بپزم!

 آخرین کارتونی که دیدید و کیف کردید، چه بود؟

 رالف خرابکار. به نظرم انیمیشن خوبی بود؛ از آن انیمیشن های با نمک.

 ایده آل می گوید: در سال ۲۰۱۲ استودیو والت دیزنی این انیمیشن را ساخته است. فیلم توسط ریچ مور کارگردانی شده. یعنی همان کسی که کارگردانی مجموعه سیمپسون ها و فوتوراما را برعهده داشته است. فیلم، داستان صاحب عنوان بازی gamevillan است که در مقابل نقش و آرزوی قهرمان شدن مقاومت می کند. به گزارش میهن فال دوبله این اثر با دوبله استودیو کوالیما و گلوری اینترتیمنت توسط تصویر رسانه پاسارگاد وارد بازار شده است. حتما این کارتون را ببینید و با بازی های کامپیوتری دوره کودکی تان خاطره بازی کنید.

از فوتبال مزخرفم تعریف می کنند!

 آخرین باری که ورزش کردید چه زمانی بود؟

 چند روز پیش رفتم استخر. من فوتبال هم زیاد بازی می کردم. اما خب مصدوم شدم و دیگر بازی ام به خوبی سابق نیست و بچه ها به من ترحم می کنند و الکی از بازی مزخرفم تعریف می کنند!

 ایده آل می گوید: اگر عاشق فوتبال هستید و مصدوم شده اید یا به هر دلیل نمی توانید در زمین بازی کنید، می توانید سراغ کنسول های خانگی بروید و با دوستان یک «فیفا» درست و حسابی بر بدن بزنید! کاری که پیمان قاسم خانی و برادرش محراب، استادش هستند.
توی ماشین گریه کردم

آخرین باری که خندیدید، کی بود؟

برمی گردد به سکانس های خنده دار فیلم «بدن های گرم». با دیدن بعضی از صحنه های این فیلم، واقعا خندیدم.

و آخرین باری که گریه کردید، چه موقع بود؟

خب من زود به زود اشکم درمی آید. فکر کنم همین یک هفته یا ۱۰روز پیش بود. پدر شقایق (دهقان) بیمارستان بود و حال خوبی نداشت. من سعی کردم با چهره ای پرانرژی وارد بیمارستان شوم و انرژی بدهم. اما بعد از عیادت در ماشینم کلی گریه کردم. خیلی…

 ایده آل می گوید: دیدن بیمار، مطمئنا خیلی ها را تحت تاثیر قرار می دهد. برای اینکه با بیماری نزدیکان تان کنار بیایید، بهتر است به بیماری به عنوان مشکلی گذرا که در طول زمان حل می شود، نگاه کنید. به این ترتیب این انرژی را به خود بیمار هم منتقل می کنید.

آخرین فیلمی که دیدید، چه بود؟

فیلم «بدن های گرم» را دیدم که آدابته امروزی «رومئو و ژولیت» بود و نکته جالبش این بود که رومئو داستان شکل «زامبی» بود! اصلا فیلم پرادعایی نبود اما آنقدر خوب و روان داستانش را تعریف می کرد که با دیدنش به آدم حسابی خوش می گذشت.

ایده آل می گوید: این فیلم همین امسال در سینماهای دنیا اکران شده و یک درام عاشقانه و در عین حال ترسناک است. کارگردان این اثر، جاناتان لوین است و در آن نیکلاس هاولت، ترزا پالمر و… بازی می کنند. اگر از سبک و سیاق مجموعه فیلم های «گرگ و میش» خوش تان می آید، این فیلم را هم ببینید.
آخرین تئاتری که دیدید، چه اجرایی بود؟

خدای کشتار را دیدم که به نظرم کار خوبی بود و دوستش داشتم.

ایده آل می گوید: این نمایشنامه نوشته یاسمینا رضاست. اجراهای صحنه ای زیادی در دنیا از این نمایشنامه شده است. در ایران هم آخرین بار این نمایش سال گذشته در سالن اصلی تئاتر شهر روی صحنه رفت. به کارگردانی علیرضا کوشک جلالی و با بازی رضا مولایی، سیما تیرانداز، لادن مستوفی و اشکان خطیبی. پیشنهاد می کنیم فیلم «کشتار» را به کارگردانی رومن پولانسکی ببینید. این فیلم هم بر مبنای همین نمایشنامه ساخته شده و بازیگران بزرگی مثل جودی فاستر و کیت وینسلت و کریستوفر والتز در آن بازی می کنند.

ادامه مطلب / دانلود

شما یادتون نمیاد!

شما یادتون نمیاد، سر صف پاهامونو ۱۸۰ درجه باز می کردیم تا واسه رفیق فابریکمون جا بگیریم

شما یادتون نمیاد: آن مان نماران، تو تو اسکاچی، آنی مانی کَ. لا. چی

شما یادتون نمیاد، گوشه پایین ورقه های دفتر مشقمون، نقاشی می کشیدیم. بعد تند برگ میزدیم میشد انیمیشن

شما یادتون نمیاد، صفحه چپ دفتر مشق رو بیشتر دوست داشتیم، به خاطر اینکه برگه های سمت راست پشتشون نوشته شده بود، ولی سمت چپی ها نو بود

شما یادتون نمیاد، آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیم درستون کجاست، اونا یه درس از ما عقب تر باشن

شما یادتون نمیاد، برای درس علوم لوبیا لای دستمال سبز میکردیم و میبردیم سر کلاس پز میدادیم

شما یادتون نمیاد، با آب قند اشباع شده و یک نخ، نبات درست میکردیم میبردیم مدرسه

شما یادتون نمیاد، تو راه مدرسه اگه یه قوطی پیدا میکردیم تا خود مدرسه شوتش میکردیم

شما یادتون نمیاد: دفتر پرورشی با اون نقاشی ها و تزئینات خز و خیل

شما یادتون نمیاد، یه زمانی به دوستمون که میرسیدیم دستمون رو دراز میکردیم که مثلا میخوایم دست بدیم، بعد اون واقعا دستش رو دراز میکرد که دست بده، بعد ما یهو بصورت ضربتی دستمون رو پس میکشیدیم و میگفتیم: یه بچه ی این قدی ندیدی؟؟ (قد بچه رو با دست نشون میدادیم) و بعد کرکر میخندیدیم که کنفش کردیم

شما یادتون نمیاد تو دبستان وقتی مشقامونو ننوشته بودیم معلم که میومد بالا سرمون الکی تو کیفمونو می گشتیم میگفتیم خانوم دفترمونو جا گذاشتیم!!

شما یادتون نمیاد افسانه توشی شان رو!!

شما یادتون نمیاد: چی شده ای باغ امید، کارت به اینجا کشید؟؟ دیدم اجاق خاموشه، کتری چایی روشه، تا کبریتو کشیدم، دیگه هیچی ندیدم

شما یادتون نمیاد: شد جمهوری اسلامی به پا، که هم دین دهد هم دنیا به ما، از انقلاب ایران دگر، کاخ ستم گشته زیر و زبر…!!

شما یادتون نمیاد، برگه های امتحانی بزرگی که سر برگشون آبی رنگ بود و بالای صفحه یه “برگه امتحان” گنده نوشته بودن

شما یادتون نمیاد: زندگی منشوری است در حرکت دوار ، منشوری که پرتو پرشکوه خلقت با رنگهای بدیع و دلفریبش آنرا دوست داشتنی، خیال انگیز و پرشور ساخته است. این مجموعه دریچه ایست به سوی….. دیری دیری ریییییینگ : داااااستانِ زندگی ی ی ی -تیتراژ سریال هانیکو

شما یادتون نمیاد: یک تکه ابر بودیم، بر سینه ی آسمان، یک ابر خسته ی سرد، یک ابر پر ز باران

شما یادتون نمیاد، چیپس استقلال رو از همونایی که تو یه نایلون شفاف دراز بود و بالاش هم یه مقوا منگنه شده بود، چقدرم شور بود ولی خیلی حال میداد

شما یادتون نمیاد، با آب و مایع ظرفشویی کف درست میکردیم، تو لوله خالی خودکار بیک فوت میکردیم تا حباب درست بشه

شما یادتون نمیاد، هر روز صبح که پا میشدیم بریم مدرسه ساعت ۶:۴۰ تا ۷ صبح، رادیو برنامه “بچه های انقلاب” رو پخش میکرد و ما همزمان باهاش صبحانه میخوردیم

شما یادتون نمیاد: به نام الله پاسدار حرمت خون شهدا، شهدایی که با خون خود درخت اسلام را آبیاری کردند. این مقدمه همه انشاهامون بود

شما یادتون نمیاد، توی خاله بازی یه نوع کیک درست میکردیم به اینصورت که بیسکوییت رو توی کاسه خورد میکردیم و روش آب میریختیم، اییییی الان فکرشو میکنم خیلی مزخرف بود چه جوری میخوردیم ما

شما یادتون نمیاد: انگشتر فیروزه، خدا کنه بسوزه !

شما یادتون نمیاد، اون موقعها یکی میومد خونه مون و ما خونه نبودیم، رو در مینوشتن: آمدیم منزل، تشریف نداشتید!!

شما یادتون نمیاد، بچه که بودیم به آهنگها و شعرها گوش میدادیم و بعضی ها رو اشتباهی میشنیدیم و نمی فهمیدیم منظورش چیه، بعد همونطوری غلط غولوط حفظ میکردیم

شما یادتون نمیاد، خانواده آقای هاشمی رو که میخواستن از نیشابور برن کازرون، تو کتاب تعلیمات اجتماعی

شما یادتون نمیاد: دختره اینجا نشسته گریه می کنه زاری میکنه از برای من یکی رو بزن!! یه نفر هم مینشست اون وسط توی دایره، الکی صدای گریه کردن درمیآورد

شما یادتون نمیاد، با مدادتراش و آب پوست پرتقال، تارعنکبوت درست می کردیم

شما یادتون نمیاد، تابستونا که هوا خیلی گرم بود، ظهرا میرفتیم با گوله های آسفالت تو خیابون بازی میکردیم!! بعضی وقتا هم اونها رو میکندیم میچسبوندیم رو زنگ خونه ها و فرار میکردیم

شما یادتون نمیاد، وقتی دبستانی بودیم قلکهای پلاستیکی سبز بدرنگ یا نارنجی به شکل تانک یا نارنجک بهمون می دادند تا پر از پولهای خرد دو زاری پنج زاری و یک تومنی دوتومنی بکنیم که برای کمک به رزمندگان جبهه ها بفرستند

شما یادتون نمیاد، همسایه ها تو حیاط جمع می شدن رب گوجه می پختن. بوی گوجه فرنگی پخته شده اشتهابرانگیز بود، اما وقتی می چشیدیم خوشمون نمیومد، مزه گوجه گندیده میداد

شما یادتون نمیاد، تو کلاس وقتی درس تموم میشد و وقت اضافه میآوردیم، تا زنگ بخوره این بازی رو میکردیم که یکی از کلاس میرفت بیرون، بعد بچه های تو کلاس یک چیزی رو انتخاب میکردند، اونکه وارد میشد، هرچقدر که به اون چیز نزدیک تر میشد، محکمتر رو میز میکوبیدیم

شما یادتون نمیاد، دبستان که بودیم، هر چی میپرسیدن و میموندیم توش، میگفتیم ما تا سر اینجا خوندیم

شما یادتون نمیاد، خانم خامنه ای (مجری برنامه کودک شبکه یک رو) با اون صورت صاف و صدای شمرده شمرده ش

شما یادتون نمیاد: سه بار پشت سر هم بگو: گاز دوغ دار، دوغ گازدار!! یا چایی داغه، دایی چاقه

شما یادتون نمیاد، صفحه های خوشنویسی تو کتاب فارسی سال سوم رو

شما یادتون نمیاد، قبل از برنامه کودک که ساعت پنج بعدازظهر شروع میشد، اول بیست دقیقه عکس یک گل رز بود با آهنگ باخ،،، بعد اسامی گمشدگان بود با عکساشون.. که وحشتی توی دلمون مینداخت که این بچها چه بلایی سرشون اومده؟؟ آخر برنامه هم نقاشیهای فرستاده شده بود که همّش رنگپریده بود و معلوم نبود چی کشیدند.تازه نقاشیها رو یک نفر با دست میگرفت جلوی دوربین، دستش هم هی میلرزید!!

شما یادتون نمیاد، یه برنامه بود به اسم بچه هااااا مواظبببببب باشییییییددددد (مثلا صداش قرار بود طنین وحشتناکی داشته باشه! بعد همیشه یه بلاهایی که سر بچه ها اومده بود رو نشون میداد، من هنوز وحشت چرخ گوشت تو دلمه. یه گوله ی آتیش کارتونی هم بود که هی این طرف اون طرف میپرید و میگفت:
آتیش آتیشم، آتیش آتیشم، اینجا رو آتیششش میزنم، اونجا رو آتیششش میزنم، همه جا رو آتیششش میزنم

شما یادتون نمیاد، قرآن خوندن و شعار هفته (ته کتاب قرآن) سر صف نوبتی بود برای هر کلاس، بعد هر کس میومد سر صف مثلا میخواست با صوت بخونه میگفت: بییییسمیلّـــَهی یُررررحمـــَنی یُرررررحییییییم

شما یادتون نمیاد، اون موقعی که شلوار مکانیک مد شده بود و همه پسرا میپوشیدن

شما یادتون نمیاد: بااااااا اجازه ی صابخونه (سر اکبر عبدی از دیوار میومد بالا)

شما یادتون نمیاد: تو دبستان سر کلاس وقتی گچ تموم میشد، خدا خدا میکردیم معلم به ما بگه بریم از دفتر گچ بیاریم همیشه هم گچ های رنگی زیر دست معلم زود میشکست، بعدم صدای ناهنجار کشیده شدن ناخن روی تخته سیاه

شما یادتون نمیاد، یکی از بازی محبوب بچگیمون کارت جمع کردن بود، با عکس و اسم و مشخصات ماشین یا موتور یا فوتبالیستها، یا ضرب المثل یا چیستان .

شما یادتون نمیاد، قدیما تلویزیون که کنترل نداشت، یکی مجبور بود پایین تلویزیون بخوابه با پاش کانالها رو عوض کنه

شما یادتون نمیاد: گل گل گل اومد کدوم گل؟ همون که رنگارنگاره برای شاپرکها یه خونه قشنگه. کدوم کدوم شاپرک؟؟ همون که روی بالش خالهای سرخ و زرده، با بالهای قشنگش میره و برمیگرده، میره و برمیگرده.. شاپرک خسته میشه… بالهاشو زود میبنده… روی گلها میشینه… شعر میخونه، میخنده
شما یادتون نمیاد، اون مسلسل های پلاستیکی سیاه رو که وقتی ماشه اش رو میکشیدی ترررررررررررررترررررررررر ررر صدا میداد

شما یادتون نمیاد، خط فاصله هایی که بین کلمه هامون میذاشتیم یا با مداد قرمز بود یا وقتی خیلی میخواستیم خاص باشه ستاره می کشیدیم

شما یادتون نمیاد: من کارم، مــــــــــَن کارم. بازو و نیرو دارم، هر چیزی رو میسازم، از تنبلی بیزارم، از تنبلی بیزارم. بعد اون یکی میگفت: اسم من، اندیشه ه ه ه ه ه، به کار میگم همیشه، بی کار و بی اندیشه، چیزی درست نمیشه، چیزی درست نمیشه

شما یادتون نمیاد: علامتی که هم اکنون میشنوید اعلام وضعیت قرمز است… قیییییییییییییییییییییییی یییییییییژژژژژژژ. و بعد بدو بدو رفتن تو سنگر، کیسه های شن پشت پنجره های شیشه ای، چسبهایی که به شیشه ها زده بودیم، صدای موشکباران، قطع شدن برق، و تاریکی مطلق، و بعد حتی اگه یک نفر یک سیگار روشن میکرد از همه طرف صدا بلند میشد: خامووووووش کن!!! خامووووووش کن!!!!

 

ادامه مطلب / دانلود

معمای جالب عشق!

از استاد دینی پرسیدند عشق چیست؟ گفت:حرام است.

 

از استاد هندسه پرسیدند عشق چیست؟ گفت:نقطه ای که حول نقطه ی قلب جوان میگردد.

 

از استاد تاریخ پرسیدن عشق چیست؟ گفت:سقوط سلسله ی قلب جوان.

 

از استاد زبان پرسیدند عشق چیست؟ گفت:همپای love است

 

از استاد ادبیات پرسیدند عشق چیست؟ گفت : محبت الهیات است .

 

از استاد علوم پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عنصری هست که بدون اکسیژن میسوزد

 

از استاد ریاضی پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عددی هست که هرگز تنها نیست.

 

از استاد فیزیک پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها آدم رباتی هست که قلب را به سوی خود می کشد.

 

از استاد انشا پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها موضوعی است که می توان توصیفش کرد.

 

از استاد قرآن پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها آیه ای است که در هیچ سوره ای وجود ندارد .

 

از استاد ورزش پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها توپی هست که هرگز اوت نمی شود.

 

از استاد زبان فارسی پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها کلمه ای هست که ماضی و مضارع ندارد

 

از استاد زیست پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها میکروبی هست که از راه چشم وارد میشود.

 

از استاد شیمی پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها اسیدی هست که درون قلب اثر میگذارد

 

از خود عشق پرسیدم عشق چیست؟ گفت فقط یک نگاه

ادامه مطلب / دانلود
css.php