حکایت جالب افتادن شغال در خُمّ رنگ
شغالی به درونِ خم رنگآمیزی رفت و بعد از ساعتی بیرون آمد, رنگش عوض شده بود. وقتی آفتاب به او میتابید رنگها میدرخشید و رنگارنگ میشد. سبز و سرخ و آبی و زرد و… شغال مغرور شد و گفت من طاووس بهشتیام, پیش شغالان رفت. و
ادامه مطلب / دانلود