نتايج جستجو مطالب برچسب : هدیه تولد

برای دوستان و عزیزان چه کادویی بگیریم؟

برای دوستان و عزیزان چه کادویی بگیریم؟

شب تولد یکی از سال های دوران طفولیت را در نظر بگیرید؛ موقعی که بین هیاهوی جشن و آدم هایی که یک صدا برایمان تولدت مبارک می خوانند، چشم انتظار موعد باز کردن جعبه های پرزرق و برقی هستیم که خودِ هیجان انگیزشان را در لا به لای کاغذهای رنگی رنگی پنهان کرده اند.

قبل از خواندن این بخش توجه تان را به این سکانس نه چندان دور در دوران بچگی جلب می کنم. شب تولد یکی از سال های دوران طفولیت را در نظر بگیرید؛ موقعی که بین هیاهوی جشن و آدم هایی که یک صدا برایمان تولدت مبارک می خوانند، چشم انتظار موعد باز کردن جعبه های پرزرق و برقی هستیم که خودِ هیجان انگیزشان را در لا به لای کاغذهای رنگی رنگی پنهان کرده اند.

کافی است به زمان بازشدن هدیه ها برسیم و به محض دیدن بی ربط ترین هدیه های ممکن، چهره هر کداممان از حالت دو نقطه «دی» به حالت دونقطه خط، تغییر حالت بدهد. درست در همین لحظه به این نتیجه می رسیم که هدیه دادن واقعا یک هنر به حساب می آید. آن هم در روزگاری که کلی مناسبت ریز و درشت توی تقویم ها خودنمایی می کنند.

با خودتان مسابقه نگذارید

اگر می خواهید برای آدم های دوست داشتنی زندگی تان دست به جیب شوید، مواظب باشید که آن قدر درگیر دودوتا چهارتای خرید و قیمت کادو نباشید که اصل قضیه را فراموش کنید. هدیه گرفتن فقط یک چراغ سبز است تا با آن هرازگاهی به عزیزان دور برتان گوش زد کنید که چقدر دوست شان دارید. اگر همین پیش فرض را جلوی رویتان قرار دهید، مطمئن باشید که می توانید از چشم و

ادامه مطلب / دانلود

هدیه تولد که منجر به ازدواج افسر پلیس شد

“فیل جیسون” یک افسر ۳۱ ساله پلیس است و بعد از یک برنامه ریزی ۶ ماهه در یک روش کاملا رومانتیک و غافلگیرانه از معشوقه ۳۸ ساله خود خواستگاری کرد.

او برای این کار دیدار از یک آکواریوم بزرگ را در نظر گرفت و با پنهان کردن حلقه نامزدی داخل یک صدف توانست زن مورد علاقه اش را کاملا غافلگیر کند. او این کار را درست در روز تولد ۳۸ سالگی این خانم انجام داد .او از قبل با کارگران این موزه دریایی هماهنگ کرده و آنها را با خود همراه کرده بود.
“تریسی لابان” ۳۸ ساله میگوید : وقتی یکی از کارکنان موزه به من یک صدف به عنوان هدیه تولدم هدیه کرد اندکی متعجب شدم اما واقعا خوشحال بودم و زمانیکه صدف را باز کردم و انگشتر را دیدم واقعا متعجب شدم به سمت فیل برگشتم و او را دیدم که روی یک زانو نشسته و ازمن خواستگاری کرد. ما قبلا در مورد ازدواج صحبت کرده بودیم اما این روش خواستگاری او واقعا مرا شگفت زده کرد. من واقعا تا آخرین لحظه متوجه نیت او نشده بودم.
این آکواریوم بزرگ اولین جایی بود که این زوج با هم آشنا شده بودند ،هردوی آنها معتقدند این بهترین روز زندگی شان بوده است و برای همیشه در ذهنها باقی خواهد ماند.
ادامه مطلب / دانلود
css.php