نتايج جستجو مطالب برچسب : رموز موفقیت

با این ۵ خصوصیت افراد موفقی شوید...

یکی از نگرانی های متفکرین غربی٬ کمرنگ شدن اراده و سخت کوشی در نسل جوان است. برای همین موج جدیدی از تحقیقات در باره کلمه پر معنای Grit ( سماجت) در دستور کار و تحقیق روانشناسان٬ فلاسفه و مدیران موسسات آموزشی قرار گرفته است.

یکی از پیشروان و صاحب نظران رفتارشناسی٬ محقق دانشگاه پنسیلوانیا خانم  Angela Duckworth که سخنرانی اش در TED از مرز ۵ میلیون بیننده هم گذشته است Grit را: « پشتکارِ مشتاقانه برای دستیابی به اهداف درازمدت» تعریف کرده است.

برای اینکه بتوانیم به درک واضح تری از کلمه کلیدی Grit که بهترینِ بهترین ها در جامعه انسانی از آن برخوردارند برسیم اجازه دهید همراه با خصوصیاتی که خانم Duckworth در نظر گرفته اند و به کارگیری تعاریف سایر محققین٬ ۵ خصلت اصلی Grit را در این پست رموز موفقیت در کار و سرمایه شرح دهم.

۱- روبرو شدن با ترسِ ناشی از شکست خوردن

اندازه گرفتن صفتِ شجاعت شاید امکان ناپذیر باشد ولی این خصوصیت فردی رابطه مستقیمی با مفهوم Grit دارد. افرادی که خطا را بخشی از مسیر دستیابی به هدف می دانند نه تنها واهمه ایی از شکست ندارند بلکه آن را با آغوش باز می پذیرند چون پذیرفتن احتمال شکست٬ اجازه ریسک کردن را به اینگونه افراد می دهد.

همه افراد قادر نیستند به این خصلت دست یابند چون شکست٬ خوردن می تولند باعث ایجادِ احساس ناخوشایند اضطراب و محافظه کاری شود. ترس از شکست٬ اعتقاد به بهترین بودن و جسارتِ برای رسیدن به اهداف بزرگ را در وجودمان سرکوب می کند.

برای همین باید مدام برای افزایش شهامت تلاش کنیم. شجاعت شبیه تمرین بدن سازی است که اگر هر روز تمرین و تکرار نشود بدن را از بهترین حالت بودن دور می سازد. Grit یا پشتکارِ مشتاقانه برای دستیابی به اهداف درازمدت٬ نیاز به جرات دارد.

۲- تشخیصِ انجام یک کار به شکل درست

داشتن یک شعور ذاتی برای انجام کارهای محول شده آن هم به بهترین شکل ممکن یکی دیگر از ۵ خصلت افراد بسیار موفق است٬ خصلتی که با دنباله روی از دیگران فرق دارد.

از دید محقق دانشگاه پنسیلوانیا خانم  Angela Duckworth تشخیصِ انجام یک کار به شکل درست٬ شبیه شرکت در یک مسابقه است با نیت گرفتن مدال طلا… برای همین انسان هدفمند به طور خستگی ناپذیر کار می کند و واهمه ای از خطا ندارد در صورتی که آدم دنباله رو با چنگ و دندان سعی می کنند که فقط اشتباه نکند.

۳- پیگیری اهداف درازمدت

  دستیابی به یک هدف بدون همت و استعداد میسر نیست. بی شک٬ شانس می تواند نقش کلیدی داشته باشد اما شانس به در خانه خیلی ها می زند. برای سرآمدِ دیگران بودن٬ تلاش و تمرین بدون وقفه و تمرکز بر اهداف درازمدت حرف اصلی را می زند.

تلاش و از خودگذشتگی در صورتی ابعاد وسیع پیدا می کند که افراد بتوانند به یمن داشتن اهداف مشخص٬ برای پشتکار خود معنا و مفهوم بیافرینند. درکِ رابطه بین تلاش و استعداد و درهم آمیزی آنها با یک هدف مشخص٬ ایجاد انگیزه٬ شوق و شجاعت خواهد کرد.

۴- تحمل سختی ها = خوشبینی٬ اعتماد به نفس و خلاقیت

طبیعتا٬ حرکت در مسیر دستیابی به هدف درازمدت مصادف با غفلت ها و اشتباهات ایجاد شده در حین راه خواهد بود. ولی افرادی که از تحمل بالایی برخورداند قادرند از پسِ مشکلات٬ شکست ها و نارسایی ها بر آیند.

تحمل و مدارا توانایی است که به بعضی از افراد اجازه می دهد از موانع بازدارندهِ هدف عبور کنند و سلامت منطقی شان را بعد از هر شوک و حمله پیش بینی نشده حفظ کنند. خوشبینی٬ خلاقیت و اعتماد به نفس بر تحمل دشواری ها خواهد افزود. تحملی که به فراد اجازه می دهند با دلبازی تمام به خودش بقبولاند که: «در پایان همه چیز درست خواهد شد و اگر هنوز درست نشده است پس هنوز به پایان مسیر نرسیده ام»

۵- تفاوت بین بهترین یا بی نقص ترین

به طور عمومی افرادی که gritty هستند به دنبال بی نقص بودن نیستند اما همه تلاش شان را به خرج می دهند که بهترین باشند. بهترین بودن یک خصلت است نه یک هدف و امکان خطار را مد نظر قرار می دهد. اما افراد کمال گرا از قدرت انعطاف لازم برخوردار نمی شوند٬ خطا را غیرقابل گذشت می دانند و با دقتی متعصبانه درگیر جزئیات می گردند.

برای یک ورزشکار یا ژیمناست بی نقص بودن معنی دارد ولی در حالت عمومی٬ کمال مطلوب٬ برداشت و ایده ایی است که از طرف دیگران تعیین می شود و تلاش برای دست یافتن به کمال دیگران نوعی توهم است. به همین خاطر٬ اضطراب٬ عدم اعتماد به نفس٬ خودکم بینی٬ وسواس بیش از حد٬ اعتیاد و افسردگی از  مشخصات اصلی کمال گرایان است

ادامه مطلب / دانلود

از نظر برخی از جوانان امروز، این دیگران هستند که باید شرایط، محیط و فضای اجتماعی مناسبی را مهیّا کنند تا او به موفقیت برسد.

اسرار و نکات ریز موفقیت

هر یک از ما به قصد تشکیل یک خانواده ی موفق اقدام به ازدواج کرده ایم. اما چرا برخی در این مهمترین مرحله زندگی موفق می شوند و برخی شکست می خورند؟ خانواده موفق ، محصول جامعه پیشرفته است  و یا سنتی؟ والدین چه تاثیری در نگاه جوانان، به این امر دارند؟ امروزه اساساً خیلی از تردیدها و تأخیرهای جوانان در امر ازدواج، به دلیل نداشتن حس موفقیت درباره ی خانواده و والدین شان است. به همین دلیل جوان، پیوسته در تردید و تأمل می ماند که با چگونه ازدواجی به موفقیت دست پیدا می کند؟! به ویژه این که اقتضای فرهنگی جامعه ی ما نسبت به ازدواج، به گونه ای است که غالباً سعی و خطایی هم در آن پذیرفته نمی شود. در واقع فرهنگ و سنّت ما با تأکید بر یک انتخاب، حساسیت و لزوم یک انتخاب شایسته را برای جوان دو چندان می کند.

متاسفانه نگاه غالب جوان های امروز نسبت به موفقیت، نگاهی مصرفی است. از نظر جوان امروز، این دیگران هستند که باید شرایط، محیط و فضای اجتماعی مناسبی را مهیّا کنند تا او به موفقیت برسد. مثلاً اگر از او درباره ی شغل آینده اش سوال شود، پاسخ می دهد: «یک مغازه ی سه نبش برایم تهیه کنید، فلان مبلغ سرمایه نیز در اختیارم بگذارید تا ثابت کنم که می توانم بسیار در کسب و کار موفق باشم!» یا درباره ی ازدواج می گوید: «همسری خوب و بساز با خانواده ای فهیم برایم پیدا کنید، آن وقت موفقیتم را در زندگی به شما ثابت خواهم کرد!»

چنین جوانی به موفقیت نرسیده؛ بلکه تنها آن را مصرف کرده است. در مورد مسائل مادی به عنوان مثال، اگر خانواده ای استطاعت حمایت مالی جوانش را نداشته باشد ، او به دیگر دوستان خود با چشم حسرت نگاه می کند و والدینش را به دلیل عدم این حمایت سرزنش می کند.البته با توجه به مسائل امروز، در صورت امکان، بهتر است خانواده ها جوانشان را حمایت مالی کنند، اما در اینجا منظور نوع نگاه ما به موفقیت است.

ساختاری که خداوند برای دنیا نهاده است، اصلاً چنین ساختاری نیست. ما باید تولید کننده ی موفقیت باشیم نه مصرف کننده ی آن. باید خود سفره ی موفقیت را با تمام ملزومات آن پهن کنیم؛ نه این که چنین سفره ای از قبل پهن شده باشد و ما فقط زحمت نشستن بر سر آن را بکشیم.

جالب است بدانید بیشتر ثروتمندان جهان ، ثروتشان را به دست آورده اند و ارثی به آنها نرسیده است.همه دانشمندان جهان خودشان به علم و دانش رسیده اند و استاد شده اند، نه اینکه والدینشان دست آنها را گرفته اند و بر روی صندلی موفقیت نشانده باشند.

موفقیت اکتسابی است، چیزی است که باید تلاش کرد و ایجادش کرد. البته یک سوی آن توفیق الهی است؛ که صد البته خداوند هیچ منعی برای توفیق بندگان خود قرار نداده است. خداوند در قرار دادن تقدیر ابایی ندارد. او می خواهد که همه ی ما موفق باشیم. اصلاً او ما را برای موفق بودن خلق کرده است. تمام آنچه که ما را به موفقیت با شکست می رساند، در دستان خود ماست. داشتن چنین باوری، پیش نیازی مهم برای رسیدن به موفقیت است.

«امیرالمومنین (علیه السلام) توفیق را رحمت و عنایت خدای مهربان و از کشش های پروردگار دانسته، ایشان توفیق را اساس کامیابی و خوشبختی و کلید نرمی و مدارا می داند.»

پس به خاطر داشته باشیم که داشتن خانواده ی موفق، تابع برخورد پدر و یا مادرمان نیست. تابع شرایط اقتصادی جامعه نیست. حتی پایین یا بالا بودن قیمت مسکن نیز دلیل بر موفقیت و با شکست ما نیست. نگوییم: «اگر می خواهید خانواده ای موفق داشته باشیم، قیمت مسکن را پایین بیاورید، اشتغال ایجاد کنید، سطح رفاه عمومی را بالا ببرید.» البته این ها عوامل کمک کننده است اما هرگز کافی نیست، چنانچه کشور های پیشرفته و توسعه یافته ، آمار بالای طلاق و افسردگی دارند.

اساساً باید نگاه خود را عوض کنیم. اگر باور کنیم که عامل موفقیت هر فردی، در وجود خودش است، نیمی از مسیر موفقیت را پیموده ایم. اگر بالاترین نعمت های دنیا را نزد خود فرض کنیم، باز هم نمی توانند عامل موفقیت ما باشند. این سعی و تلاش ماست که به زندگیمان ارزش و اعتبار می دهد.

یک خانم نباید بگوید «موفقیت در این است که بهترین شوهر دنیا نصیبم شود؛» چون بهترین شوهر عالم نصیب زنانی همچون همسر نوح و لوط (علهیم السلام) و امام حسن مجتبی (علیه السلام) شد، اما آن ها نتوانستند موفق باشند.

اسرار و نکات ریز موفقیت

یک آقا نباید بگوید: «موفقیت در این است که زن خوبی نصیبم شود». آیا همه ی همسران پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) خوب بودند؟ با این وجود چه کسی تردید دارد که پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) بهترین الگوی همسر موفق است؟ آیا فرعون که همسری شایسته مانند آسیه داشت، موفق بود؟

خداوند کلید موفقیت هر انسانی را به دست خود او داده است. و می فرماید: «ان الله لا یغیر ما یقوم حتی یغیروا ما بانفسهم» «خدا سرنوشت هیچ قومی را تغیر نمی دهد تا آنکه خودشان تغییر کنند.» همه چیز دست اوست. عزّت و ذلّت، خوشبختی و بدبختی در دستان اوست. اما خود گفته است آنچه به دست من است را به دست شما داده ام. شما تغییر دهید تا من هم تغییر دهم؛ شما موفّق شوید تا من هم موفّقتان کنم.

موفقیت در زندگی خانوادگی، تابع اموری اکتسابی است؛ که عزم، اراده و مسئولیت پذیری فرد را طلب می کند.

پس یادمان باشد ، زندگی را باید ساخت، اگر در مرحله ای لرزید، نترسید با قدرت و اراده جلو بروید و بازسازیش کنید، آن وقت است که طعم شیرین زندگی موفق را خواهید چشید.

ادامه مطلب / دانلود
ما در عصر طلایی بشر زندگی می کنیم. در هیچ برهه ای از زمان مانند امروز، برای رسیدن به آنچه که توانایی اش را دارید فرصت و امکانات وجود نداشته است.

12 کلید اصلی موفقیت

 شما می توانید بقیه ی عمرتان را با استفاده از این مقاله، به موفقیت و خوشبختی بیشتر دست یابید.

این مقاله، 12 کلید اصلی را به شما پیشنهاد می کند:

1-تفکر خود را تغییر دهید

طرز فکر شما درباره ی خودتان ، توانایی هایتان و استعدادتان، تعیین کننده ی آنچه که امروز هستید و آنچه که در آینده خواهید بود می باشد. خوشبختانه، خودپنداری شما اکتسابی است. یعنی با کنترل کامل واژه ها، تصاویر و ایده هایی که وارد ذهن تان می شوند ، می توانید کنترل کامل آینده ی خود را در دست بگیرید .

2- زندگی تان را تغییر دهید

شما به عنوان یک استعداد محض ، با توانایی های نامحدود در زمینه های بسیاری به این دنیا پا می گذارید. گاهی با یاد آوری نتایج مخرب دوران کودکی، می توانید سهوا ترس از شکست، ضرر و طرد شدن را در خود ایجاد کنید. بهتر است با خلاص شدن از این هیجانات منفی،  انرژی ذخیره شده ی خود را آزاد می کنید و زندگی تان را تغییر می دهید.

3-آرزوهای بزرگ داشته باشید

نقطه ی شروع زندگی واقعی که برای شما امکان پذیر است ، ایجاد تصویر هیجان انگیزی از زندگی آینده است .فرض کنید در زندگی شخصی ، مادی و خانوادگی، می توانستید همانی باشید که می خواستید. بنابراین اهداف تان را به طور واضح بر روی کاغذ بیاورید. سپس پشت آن، طرح هایتان را برای رسیدن به آن اهداف به طور مفصل و جزء به جزء بنویسید تا رویاهایتان را به واقعیت تبدیل کنید .

4- تصمیم بگیرید که خودکفا شوید

همین امروز تصمیم بگیرید که کنترل کامل زندگی مالی خود را در دست بگیرید . شروع به انجام کارهایی بکنید که دیگران برای این که به لحاظ مالی مستقل شوند همان کارها را انجام دادند و درست از همان جایی شروع کردند که شما امروز ایستاده اید. دقیقا تعیین کنید که چقدر می خواهید پول دربیاورید ، آن را نگه دارید؛ این مقادیر را برای خود به عنوان هدف تعیین کنید و تمام مدت به آنها فکر کنید . هر کاری که دیگران انجام داده اند شما نیز می توانید انجام بدهید. مطمئن باشید که با کار بیشتر ، می توانید سود بیشتری را نصیب خود کنید . پس نترسید و شروع کنید!

5- مسئولیت زندگی خود را برعهده بگیرید

همین امروز تصمیم بگیرید که مسئولیت زندگی خود را 100 درصد قبول کنید ، بدون این که به خاطر هر اتفاقی که می افتد کسی را سرزنش کنید یا عذر و بهانه ای بیاورید . از نیروی شخصی خود برای کنترل افکار ، گفته ها و اعمالتان استفاده کنید . خودتان سرنوشت تان را رقم بزنید.

6-به بهترین تعهد بدهید

بزرگترین پاداش ها و بیشترین احساس رضایت ، نصیب آنهایی می شود که در کاری که انجام می دهند بهترین هستند . تصمیم بگیرید که در زمینه ی کاری خود به 10 درصد افرادی که در اوج هستند بپیوندید . عملکرد برتر را به عنوان هدف خود تعیین کنید ، برنامه ریزی کنید ، بعد هر روز برای بهتر شدن تلاش کنید.

7- اطرافیان را مهم بشمارید

کیفیت و کمیت روابط شما بیشتر از سایر عوامل بر روی موفقیت و سعادت شما تأثیر خواهد گذاشت . زندگی تان را بر اساس ایجاد و حفظ روابطی با کیفیت بالا و اعتماد بالای طرفین نسبت به یکدیگر سازمان بدهید . برای این که دامنه ی ارتباطات خود را وسیع تر کنید ، مرتبا شبکه سازی کنید . با کسانی که هدف شان مثبت بودن و رسیدن به موفقیت است،  گروه “مغز متفکر” تشکیل دهید.

8- مانند یک نابغه فکر کنید

وجود شما از یک مغز و بدنی که آن را حمل می کند تشکیل یافته است . شما همانی نیستید که فکر می کنید هستید ؟ بلکه شما ، نتیجه ی تفکر خود هستید . شما قادر هستید تا بهتر و موثرتر از قبل فکر کنید . وقتی مانند موفق ترین و زیرک ترین افراد فکر کنید ، به زودی نتایجی را خواهید گرفت که آنها گرفتند.

12 کلید اصلی موفقیت

9- نیروی درونی خود را آزاد سازید

امروزه ایده ها  ، اصلی ترین منبع موفقیت هستند . برای کمک به خودتان در رسیدن به اهداف تان ، هر چقدر ایده های بیشتری داشته باشید ، در زمان مناسبی ، ایده ی مناسبی نیز به ذهنتان خطور خواهد کرد . توانایی شما برای ارائه ایده های جدید نامحدود است . بنابراین آینده تان نیز نامحدود است.

10- آینده ی خود را بسازید

داشتن توانایی برای نگاه به آینده و برداشتن گام هایی که آینده ای را که آرزویش را دارید تضمین کند ، یک روش ضروری فکر کردن است که در طول تاریخ ، اکثر افراد موفق آن را پیشه ی خود ساخته اند . موثرترین افراد از قبل برای زندگی خود به دقت برنامه ریزی می کنند و حداکثر تلاش خود را می کنند تا هر اتفاق بدی را پیش بینی کنند . در نتیجه ، بهتر از اطرافیان خود فکر می کنند و تصمیم می گیرند.

11- درستی و دلیری

وقتی زندگی تان را بر اساس دو ویژگی راستی و درستی و جرأت و دلیری سازمان می دهید، تمام درها به رویتان باز می شوند و حقیقتا شخص خوشبختی می شوید . در نتیجه ، می توانید با داشتن یک زندگی صادقانه  ، شهامت و جرات پیدا کنید و تفکر و زندگی تان را تغییر می دهید.

12- هیچ محدودیتی وجود ندارد

هیچ محدودیت واقعی درباره ی آنچه که می توانید باشید ، وجود ندارد ؛ مگر این که خودتان این محدودیت ها را ایجاد کنید . شما فرد کاملا خوب و بی نهایت با استعدادی هستید . چیزهای مهمی در زندگی وجود دارد که اگر شدیدا طالب آن باشید و برای رسیدن به آن وقت زیادی بگذارید و تلاش بی اندازه ای بکنید ، قطعا به آنها می رسید.

کلید موفقیت این است: با توکل به خدای متعال، همین امروز شروع کنید، و هرگز آن را رها نکنید.

ادامه مطلب / دانلود

به گزارش میهن فال به نقل از مجله خلاقیت: تصور به دنیا آمدن یک نابغه فرازمینی که بسیار باهوش تر و تواناتر از ما فناپذیران است حس کنجکاویمان را تحریک می کند. رابرت گرین نویسنده کتاب محبوب «48 قانون قدرت» مخالف این موضوع است. از نظر او شیفتگی و کشش ما نسبت به نوابغ و اعجوبه ها: «ساختگی است. کاملا ساختگی است.» و می گوید استعداد استثنائی با سخت کار کردن به دست می آید. گرین در آخرین کتاب خود به نام «مهارت» زندگی افراد فوق العاده موفق را بررسی کرده است و می گوید به هیچ عنوان چیزی به نام موفقیت و برتری ذاتی و غیراکتسابی وجود ندارد.

پنج قدم مهم برای استیو جابز شدن!

در واقع آن دسته از سیاستمداران، کارفرمایان، دانشمندان، ورزشکاران و هنرمندانی که در زمینه تخصصی شان از بقیه یک سر و گردن بالاتعرند، به گفته گرین از احساس بصری سطح بالایی برخوردارند. این انسان های موفق دو ویژگی وجدان کاری و تمرکز استوار را در صدر صفات مثبت شان دارند. در مصاحبه ای که این نوسنده با سایت اینترنتی ما داشته می گوید: «موفقیت ارتباطی با توانایی های مادرزادی یا برتری های ذاتی ندارد، در اینجا مسئله سطح تجربه و چونگی عملکرد مطرح است. دیگر وقت آن رسیده که خودمان را از تفکرات منسوخ نبوغ و خلاقیت ذاتی رها کنیم.»

گرین برای رسیدن به این جملات و در میان گذاشتن نصایحش با دیگران راه زیادی را طی کرده است؛ چیزی حدود بیش از 20 هزار ساعت تحقیق و مطالعه برای نوشتن پنج کتاب اخیرش.

گرین در کتاب مهارت، تحیقاتی پیرامون شبهه نبوغ مادرزادی دو تن از موفق ترین های تاریخ انجام داده: موتزارت و انیشتین. مثلا زمانی که موتزارت 9 ساله بود چیزی حدود 10 هزار تا 20 هزار ساعت برای تمریناتش زمان می گذاشت. این عدد برابر زمانی است که یک انسان معمولی ممکن است بین بیست تا سی سالگی اش برای کار و تمرین بگذارد. انیشتین هم موفقیتش را مدیون مقاومت و پشتکار خود می داند.

در ادامه پیشنهادات گرین برای کارفرمایی را می خوانید که خیلی مشتاقند استیو جابز بعدی باشند.

1- موضوعی را برای تامل انتخاب کنیدکه عمقیا به آن علاقمندید

گرین معتقد است: «افراد خبره و بسیار موفق، از لحاظ شخصی و احساسی خودشان را وقف کارشان کرده اند.» این همانتعهد شخصی است که فرد به یک موضوع، مشکل یا مهارت دارد. تعهدی که نهایتا انگیزه ای باشد برای ساعت های طولانی تمرینش و حس کنجکاوی پر تب و تابی را که برای صعود به درجه «مهارت» نیاز دارد، تحریک کند. «در غیر این صورت هرگز انرژی، صبر، پشتکار و توانایی لازم برای کنارآمدن با انتقادهای دیگران را نخواهید داشت، خیلی سریع تسلیم می شوید و نمی توانیددر مقابل زشتی هایی که این جهان به سمت شما پرتاب می کند مقاومت کنید.»

2- تحصیلات اضافی و ناکارآمد را کنار بگذارید و تجربی یاد بگیرید

به گفته گرین آموزش کارفرمایی در مدارس کار پوچی است: «کارفرما بودن یعنی ساختن. مثل بازی لگو است.» بهترین راه برای تبدیل شدن به یک صاحبکار موفق و خوب، ساختن کسب و کار است.

گرین به شکست مفتضحانه اولین شرکت های اتومبیل سازی فورد اشاره کرده است و می گوید: «انسان به طور ذاتی و از نظر روانشناختی دوست دارد در شکست هایش کنکاش کند، چرا که پس از هر شکستش درس مهمی می آموزد.»

اگر نمی خواهید کسب و کار خودتان را راه بیندازید، دست کم در شرکت های کوچک کار کنید و تا جایی که می توانید به مهارت ها و توانایی هایتان بیفزایید. از شرکت های بزرگ و مدارس تجارت دوری کنید. گرین می گوید: «شما به عنوان کارفرما قرار است افرادی را استخدام کنید که کارشناس ارشد مدیریت بازرگانی هستند، آنها هم قرار است همان اصول اولیه را که آموزش دیده اند برایتان بیاورند، نه چیز بیشتر.»

3- به این فکر نکنید که حتما دردوران بیست تا سی سالگی تان پولدار شوید

«اینقدر به این موضوع فکر نکنید که هر طور شده یک میلیارداول را به دست آورید. هوش و حواستان را جمع یاد گرفتن کنید. شما اینجایید که تا می توانید برای راه اندازی کسب و کار خودتان تجربه کسب کنید.»

گرین در ادامه می گوید پنج تا ده سال پس از اتمام دانشگاه، بهترین زمان برای تجربه جمع کردن است نه پول جمع کردن. در این چند سال خیلی بیشتر از اینکه بتوانید پول دربیاورید می توانید یاد بگیرید.

4- پس از کسب تجربه کافی، وقت انتخاب یک مربی مناسب است

گرین می گوید وقتی می خواهید یک مربی مناسب برای خودتان انتخاب کنید، دنبالکسی باشید که در حال حاضر آینه پنج تا ده سال آینده شما باشد. اگر می خواهید از یک استاد ماهر به عنوان مربی استفاده کنید منتظر بمانید تا زمانی که خودتان تقریبا بدنه یک کار را پی ریزی کرده باشید.

او در ادامه اضافه می کند که یک رابطه نظارت و مشاوره سالم مانند رابطه والدین و فرزند است. یک مربی خوب باید از شما بزرگتر و تخصصش به آنچه برای آینده تان در نظر دارید نزدیک باشد. البته شخصیت هم خیلی مهم است. به نظر رابرت گرین: «شما کسی را می خواهید که با روحتان سازگار باشد. اگر از آن دسته افراد بسیار سرکش و یاغی هستید، به نظر بعید می رسد که از مربیان محافظه کار و مشاوره های از آن دست خیلی خوشتان بیاید.»

5- انعطاف پذیر و خلاق باشید

گرین در کتابش مصاحبه ای با پل گراهام، کار فرمای برنامه نویسی کامپیوتر و بنیانگذار ویاوب داشته است – شرکتی که در سال 1998 میلادی توسط یاهو تشکیل شد تا فروشگاه یاهو را ایجاد کند و به عنوان شریک Y Combinator، کاتالیزری (شتاب دهنده ای) برای کارفرمایان تازه کار باشد.

گرین در روند یک مصاحبه کاری بسیار رقابتی در Y Combinator گفت: «گراهام دقیقا میتواندبگوید چه کسی زوکربرگ بعدی و چه کسی بلااستفاده خواهد بود.» ایجاد یک شرکت، به ناچار، شما را با چالش های غیرمنتظره ای مواجه می کند و توانایی تان در تنظیم مسیر مناسب برای مقابله با این شگفتی های غافلگیرکننده، بسیار حیاتی است.

ادامه مطلب / دانلود

 

10 راز موفقیت در روابط عاشقانه

 

در روابط عاشقانه، مثل سایر روابط، چیزهای کوچک و جزئی هستند که اهمیت دارند. همانطور که به زبان آوردن یک کلمه نادرست یا یک نگاه ناجور می‌تواند یک زوج را هفته‌ها به قهر بکشاند، رفتارهای جزئی و کم‌اهمیت هم باعث موفقیت و دوام یک رابطه می‌شوند. یک هدیه کوچک، یک تحسین غیرمنتظره و یک لحظه تماس جسمی می‌تواند یک رابطه را مستحکم‌تر کند. به اعتقاد روانشناسان، این ابراز علاقه‌ها و محبت‌ها خیلی بیشتر از گوش دادن فعال و اعتماد در رابطه اهمیت دارند. تحقیقات مختلف ۱۰ رمز موفقیت شاد، راضی و خوشبخت نگه داشتن زوج‌ها را معرفی کرده است که تقدیم شما دوستان عزیز می کنیم….

1. به همسرتان بگویید دوستش دارید

بااینکه درست است که عمل کردن بهتر از حرف زدن است اما گاهی‌اوقات کلمات و حرف‌ها تاثیر به‌مراتب بیشتر نسبت به اعمال دارند. هرازگاهی احساساتتان را به صورت کلامی نشان دهید. یک “دوستت دارم” ساده می‌تواند احساسی عالی در همسرتان ایجاد کند و باعث می‌شود او احساس دوست‌ داشته شدن و امنیت کند.

2. کمی محبت نشان دهید

رفتارهایی که نشان‌دهنده صمیمیت جسمی است. (گذاشتن دستتان به پشت همسرتان، انداختن دستتان روی شانه‌هایش وقتی جلوی تلویزیون نشسته‌اید، گذاشتن دستتان روی پایش وقتی کنار هم نشسته‌اید، گرفتن دست‌هایش موقع راه رفتن) احساسی گرم و صمیمی به همسرتان منتقل می‌کند و عشق و محبت شما را به او می‌رساند.

3. همسرتان را تحسین کنید

همیشه چیزهایی که در همسرتان دوست دارید را به او بگویید. چیزهایی که تحسین می‌کنید، چیزهایی که در شما ایجاد غرور می‌کند، توانایی‌ها و نقاط قدرت او. ایجاد یک رابطه عاشقانه فقط مربوط به پیوند درونی نیست، برای به دست آوردن چنین رابطه‌ای باید بتوانید او را تشویق و تحسین کنید و برای رشد و پیشرفت در جریان زندگی حمایتش کنید. به همسرتان کمک کنید از توانایی‌های خود در بالاترین حد استفاده کند.

4. خود را تقسیم کنید

چیزهایی که دوست دارید و دوست ندارید، آرزوها و ترس‌ها، دستاوردها و اشتباهات یا هر چیز دیگر مربوط به خودتان را فقط برای خود نگه ندارید. اگر چیزی برایتان مهم است، آن را با همسرتان تقسیم کنید. از این مهمتر، این تقسیم کردن خودتان باید بیشتر از هر کس دیگر با همسرتان باشد. بااینکه لازم است در هر رابطه‌ای کمی فضای شخصی برای هر دو طرف وجود داشته باشد، اما همسرتان باید همیشه نزدیک‌ترین فرد به شما باشد.

5. هر زمان همسرتان نیاز داشت، حضور داشته باشید

وقتی همسرتان با یک مشکل مهم در زندگی خود روبه‌رو می شود، مثل از دست دادن کار خود یا مرگ یکی از عزیزانش، مشخص است که باید چه بکنید. اما در اتفاقات جزئی زندگی هم خیلی مهم است که همیشه برای او حضور داشته باشید. مثل یک مشاجره کوچک در محل‌کار، یک اشتباه کاری و … باید به حرف‌های او گوش دهید، با او دردودل کنید و بتوانید آرامش را دوباره به همسرتان برگردانید.

6. هدیه بدهید

از فرصت‌ها برای دادن هدایای مادی استفاده کنید. یک کتاب خوب، یک دسر خوشمزه، یک تکه طلا یا جواهر یا لباس، هر چیز کوچک یا بزرگی که به او نشان دهد به فکرش هستید. یک یادداشت عاشقانه برای او بگذارید یا یک پیامک عاشقانه بفرستید. این کارها به همسرتان نشان می‌دهد همیشه به یادش هستید و دوستش دارید.

7. به نیازها و کمبودهای همسرتان با سخاوت جواب دهید

یکی از بزرگترین قاتلان روابط، انتظارات غیرمنطقی است. شما با یک انسان ازدواج کرده‌اید نه یک ربات، انسانی که سرشار از اشتباه و نقص است. اینها خصوصیات او هستند نه اشکالات او. باید یاد بگیرید خصوصیات و ویژگی‌های همسرتان را بشناسید و تحسین کنید. باید او را همانطور که هست بپذیرید. از آنجا که ضعف‌های ما در مرکز عمیق‌ترین ناامنی‌های ماست، به هیچ عنوان سعی نکنید اشتباهات و اشکالات او را برجسته‌تر از آنچه که هست نشان دهید.

8. زمان تنهایی را یکی از اولویت‌ها قرار دهید

هر چقدر هم هر دو شما زندگی‌های پرمشغله‌ای داشته باشید، حتماً حداقل یک روز یا شب در هفته را تنها با هم بگذرانید. تجربه‌های تازه با هم داشته باشید، از خاطراتتان برای هم بگویید و از بودن با هم لذت ببرید.

9. هیچ چیز را دست‌کم نگیرید

هر روز بخاطر وجود همسرتان و هزاران خوشی که با خود به زندگی‌تان آورده است، قدردانی و شکرگزاری کنید. به خاطر داشته باشید که اگر در رابطه‌تان شاد و خوشبخت هستید، مطمئناً همسرتان روزی هزاران کار انجام می‌دهد که رابطه‌تان پابرجا بماند. هیچوقت این را دست‌کم نگیرید.

10. به دنبال برابری باشید

حتماً از قانون طلایی رابطه پیروی کنید و با همسرتان همانطور رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار شود. کارها و مسئولیت‌ها را بین خودتان تقسیم کنید و انتظار چیزهای غیرمنطقی نداشته باشید که خودتان حاضر به دادن آنها نیستید.

ادامه مطلب / دانلود

css.php