مطالب دسته بندی : ادبیات و مذهب

غصه هم میگذرد،شعری زیبا از سهراب سپهری

 

نه تو می مانی و نه اندوه،و نه هیچیک از مردم این آبادی…

به حباب نگران لب یک رود قسم،و به کوتاهی آن

لحظه شادی که گذشت

غصه هم می گذرد؛

آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند…

لحظه ها عریانند.

به تن لحظه خود،جامه اندوه مپوشان هرگز.

سهراب سپهری

ادامه مطلب / دانلود

داستان کوتاه عاشقانه

ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺯﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﮔﻔﺘﻦ ﻫﺮ ﺷﺐ ﭘﺴﺮﻩ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ..
ﯾﮏ ﺷﺐ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺁﻣﺪ ﺑﺪﻭﻥ ﺁﻥ ﮐﻪ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﺎﺯﮐﻨﺪ ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﺭﺍ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺯﯾﺮ ﺑﺎﻟﺶ ﻭ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ
ﺻﺒﺢ ﻭﻗﺖ ﻣﺎﺩﺭ ﭘﺴﺮﻩ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺯﻧﮓ ﺯﺩ ﻭﮔﻔﺖ:
ﭘﺴﺮﻡ ﻣﺮﺩﻩ …
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺷﻮﮐﻪ ﺷﺪ ﻭ ﭼﺸﻢ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﺷﮏ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺷﺐ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺭﻓﺖ ..
ﭘﺴﺮﻩ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ : ﺗﺼﺎﺩﻑ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺎﻣﺸﮑﻞ ﺧﻮﺩﻣﻮ ﺭﺳﻮﻧﺪﻡ ﺩﻡ ﺩﺭ ﺧﻮﻧﺘﻮﻥ ﻟﻄﻔﺎ ﺑﯿﺎ ﭘﺎﺋﯿﻦ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﺒﻴﻨﻤﺖ »…
ﺧﻴﻠﻲ ﺧﻴﻠﻲ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ

پ.ن: فیلم هندی نبود ازش عبرت بگیریم که از ثانیه ثانیه ی با هم بودن لذت ببریم و تا هستیم به یاد هم باشیم 😉

 

ادامه مطلب / دانلود

راز چشمه حضرت ابوالفضل + تصاویر

شیخ عباس ۷۴ ساله، که ۳۶ سال خادم حرم حضرت ابوالفضل العباس (ع) بوده، در مورد جریان آب دور قبر علمدار کربلا توضیحاتی داده است .

وی گفت: قبلا دو چشمه در سرداب مطهر وجود داشت که از ۴۰۰ سال قبل که آب لوله‌کشی نبود این آب مرتب می‌جوشید و از یک طرف وارد و از طرف دیگر خارج می‌شد که مزه و طعم آن آب از بهترین آب معدنی امروز هم بهتر بود و آن سرداب پله داشت مردم می‌آمدند و از آن آب به عنوان تبرک استفاده می‌کردند که آب در تابستان خنک و در زمستان گرم بود.

راز چشمه حضرت ابوالفضل + تصاویر

اما یک فرد از خدا بی‌خبر آمد به بهانه اینکه تَرَکی در دیوار حرم اباالفضل پیدا شده گفت، می‌خواهم آزمایش کنم این آب از کجا می‌آید و بعد آن دو چشم را کور کرد و هر چه تلاش کردند، آن دو چشمه احیا نشد.

اما بعد از دو ماه آب دوباره بالا آمد و به سرداب رسید و آن آب چشم‌های کور شده را شفا می‌داد.از ۵۰ سال قبل تا کنون این آب در یک سطح ثابت مانده و نه کم و نه زیاد می‌شود.

وی ادامه داد: شما به خوبی می‌دانید اگر آب به مدت ۱۰ روز در یک جا بماند گندیده می‌شود، اما این آب با وجود اینکه در ورودی آن بسته شده مانند گلاب می‌ماند و در اطراف قبر مطهر حضرت اباالفضل حلقه زده و همچنان بسیار تازه و معطر مانده است.

وی افزود: هم اکنون در بخش درب صاحب‌الزمان مرقد مطهر اباالفضل پنجره کوچکی قرار دارد که وصل به سرداب حرم است و اگر نگاه کنید از آن مرتب بوی گلاب می‌اید و این همان آبی است که متأسفانه خادمان کنونی در ورودی آن را و راه رسیدگی به سرداب را به روی زوار بسته‌اند.

این آب چند ویژگی دارد. اول اینکه اگرچه راکد است، هرگز رنگ و طعم آن از دست نرفته و گندیده نشده است.ویژگی دوم آن که سطح آب بالاتر از قبر مطهر آقا ابوالفضل(ع) است آب از دیواره دور قبر به داخل نفوذ نمی‌کند.

ادامه مطلب / دانلود

 

فرزندان حضرت آدم و حوا با چه کسانی ازدواج کردند؟!

 

 

فرزندان آدم و حوا با چه کسانی ازدواج کردند؟!

آیت الله سبحانی به پرسشی درباره ازدواج فرزندان آدم پاسخ داده اند:
متن پرسش و پاسخ به این شرح است:
ازدواج فرزندان آدم و حوا چگونه صورت گرفته است؟!، در حالى که همگى خواهر و برادر بودند؟!

در این مورد در روایات و سخنان دانشمندان پاسخهایى به آن داده شده که در اینجا ـ بدون گزینش ـ مطرح مى کنیم:

۱٫ ازدواج آنها با خودشان انجام گرفته و مجوز آن، ضرورت آغاز آفرینش و نبودن همسرى دیگر بوده است.

۲٫ خداوند براى هر یک از پسران و دختران، زوجى از فرشتگان آفرید، و اولاد آنها با یکدیگر به صورت پسر عمو و دختر عمو درآمدند و تکثیر نسل صورت گرفت.

۳٫ آنها با نسل هاى باقى مانده از انسانهاى پیشین ازدواج کرده اند. درست است که شجره انسان کنونى به آدم ابو البشر مى رسد، ولى آدم، نخستین انسانى نیست که بر این پهنه گام نهاده، بلکه پیش از او انسانهایى در روى زمین زندگى مى کرده و منقرض شده اند, چیزى که هست، بقایایى از آنها در روى زمین وجود داشت که به تکثیر نسل کمک کرد.

چون مسأله مربوط به ما قبل تاریخ مى باشد اظهار نظر قطعى در باره ى آن بسیار مشکل است.

 

ادامه مطلب / دانلود

 

چه کسانی وارد بهشت نمی شوند؟!

 

این گروه‌ها هرگز وارد بهشت نمی‌شوند، در صورتی که موفق به توبه نشوند، اما در صورتی که توبه کنند با توبه تمام گناهان بخشوده خواهد شد، حتی شرک.

در ارتباط با کسانی که وارد بهشت نمی‌‌شوند، آیات و روایات چنین می‌گویند:

الف_ آیات قرآن کریم

قرآن کریم مشرکان، متکبران و تکذیب کنندگان آیات الهی را در زمره کسانی می‌داند که هرگز به بهشت راه نخواهند یافت.

1_ «کسانى که آیات ما را تکذیب کردند، و در برابر آن تکبّر ورزیدند، (هرگز) درهاى آسمان به رویشان گشوده نمى‏شود و (هیچ‌گاه) داخل بهشت نخواهند شد، مگر این‌که شتر از سوراخ سوزن بگذرد! این‌گونه، گنه‌کاران را جزا مى‌‏دهیم».(1)

2_ «به تحقیق آنان‌که گفتند که خدا همان مسیح پسر مریم است، کافر شدند. مسیح گفت: اى بنى اسرائیل، اللَّه پروردگار من و پروردگار خود را بپرستید؛ زیرا هر کس که براى خداوند شریکى قرار دهد خدا بهشت را بر او حرام می‌کند، و جایگاه او آتش است و ستم‌کاران را یاورى نیست».(2)

3. «و آنها که آیات ما را تکذیب کنند، و در برابر آن تکبّر ورزند، اهل دوزخ‌اند، جاودانه در آن خواهند ماند».(3)

ب_ روایات

لحن روایات مورد انسان‌هایی که به بهشت نمی‌روند متفاوت است. در برخی روایات محرومان از بهشت سه گروه، در تعدادی چهار گروه و در بعضی حدود ده طایفه ذکر شده‌اند -البته این روایات در صدد بیان مصداق هستند، نه بیان انحصار-؛ مانند:

1_ «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) ثَلَاثَهٌ لَا یَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ مُدْمِنُ خَمْرٍ وَ مُدْمِنُ سِحْرٍ وَ قَاطِعُ رَحِم‏»؛(4) رسول خدا(ص) فرمود: سه طایفه وارد بهشت نمی‌شوند؛ دائم الخمر، کسی که شغلش ساحری است، و کسی که پیوند خویشاوندى را بریده باشد.

2_ «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ (ع) قَالَ: أَرْبَعَهٌ لَا یَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ الْکَاهِنُ وَ الْمُنَافِقُ وَ مُدْمِنُ الْخَمْرِ وَ الْقَتَّاتُ وَ هُوَ النَّمَّامُ»؛(5) امام صادق(ع) فرمود: کاهن(غیب‌گو)، منافق، دائم الخمر و سخن چین، وارد بهشت نمی‌شوند.

3_ رسول خدا(ص) می‌فرماید: خداى عز و جل بهشت را از دو نوع خشت آفرید؛ یک خشت طلا و یک خشت نقره، دیوارهایش را یاقوت و طاقش را از زبرجد و سنگریزه‌‏اش را لؤلؤ و خاکش را زعفران و مشک خوشبو قرار داد، سپس به آن فرمود سخن بگوى، عرض کرد خدایى نیست به جز تو؛ خداى زنده و پایدار؛ سعادت‌مند آن‌کسی است که در من جاى دارد. پس خداى عز و جل فرمود: به عزت، بزرگى، شکوه و بلندى مقامم سوگند که به بهشت داخل نمی‌شود دائم الخمر، خود فروش، سخن چین، بى‌‏غیرت در باره همسر، کسى که پیوند خویشاوندى را بریده باشد و… .(6)

با توجه به مطالب ارائه شده، می‌توان گفت این گروه‌ها هرگز وارد بهشت نمی‌شوند، در صورتی که موفق به توبه نشوند، اما در صورتی که توبه کنند با توبه تمام گناهان بخشوده خواهد شد، حتی شرک.

 

ادامه مطلب / دانلود

 

ثواب عیادت از بیمار

 

از جمله امور اخلاقی که پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار(ع) به آن سفارش فرموده اند، و یکی از فضایل اخلاق اجتماعی شمرده می شود، عیادت و ملاقات از بیماران است. روایات بسیاری در این باره نقل شده است که به چند نمونه بسنده می شود:

1. پیامبر اکرم(ص) فرموده است: «هر که مریضى را عیادت کند، منادى‏اى از آسمان او را به اسم ندا کند … پاک شدى و مسیرت پاک شد، و [با این کار] بهشت را جایگاه خود قرار دادی».[1] و «هر که مریضى را براى خدا عیادت کند، بیمار براى او چیزى از خدا نخواهد جز آنکه خداوند آن را مستجاب نماید».[2]

2. امام صادق(ع) می فرماید: «هر کس به عیادت بیمارى برود، هفتاد هزار فرشته او را همراهی کرده و براى او طلب آمرزش مى‏کنند تا هنگامى که به جایگاه خود باز گردد».[3]

گفتنی است که عیادت بیمار دارای آدابی است؛ مانند این که مراعات حال بیمار بشود و نباید طولانی شود، بلکه زمان کمتری پیش او بماند؛ همان طور که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «پر اجرترین عیادت ‏کنندگان، آن کسى است که کمتر پیش بیمار بنشیند».[4] و امام علی(ع) فرمود: «عیادت کامل آن است که دستت را بر بازوى بیمار بگذاری و زود بر خیزى که عیادت احمق و پر حرف براى مریض از بیمارى او سخت ‏تر است».

ادامه مطلب / دانلود

نامه عاشقانه یک پسر به دختر مورد علاقه اش

نامه یک پسر عاشق به دختر مورد علاقه اش، لطفا تا آخرشو بخوانید تا متوجه عشق پسر به دختر مورد علاقه اش شوید.

1- محبت شدیدی که صادقانه به تو ابراز میکردم

2- دروغ و بی اساس بود و در حقیقت نفرت من نسبت به تو

3- روز به روز بیشتر می شود و هر چه بیشتر تو را می شناسم

4- به پستی و دورویی تو بیشتر پی میبرم و

5- این احساس در قلب من قوت میگیرد که بالاخره روزی باید

6- از هم جدا شویم و دیگر من به هیچ وجه مایل نیستم که

7- شریک زندگی تو باشم و اگرچه عمر دوستی ما همچون عمر گلهای بهار کوتاه بود اما

8- توانستم به طبیعت پست و فرومایه تو پی ببرم و

9- بسیاری از صفات ناشناخته تو بر من روشن شد و من مطمئنم

10- این خودخواهی ، حسادت و تنگ نظری تو را هیچ کس نمیتواند تحمل کند و با این وضع

11- اگر ازدواج ما سر بگیرد ، تمام عمر را

12- به پشیمانی و ندامت خواهیم گذراند . بنابراین با جدایی ازهم

13- خوشبخت خواهیم بود و این را هم بدان که

14- از زدن این حرفها اصلا عذاب وجدان ندارم و باز هم مطمئن باش

15- این مطالب را از روی عمق احساسم مینویسم و چقدر برایم ناراحت کننده است اگر

16- باز بخواهی در صدد دوستی با من برآیی . بنابراین از تو میخواهم که

17- جواب مرا ندهی . چون حرفهای تو تمامش

18- دروغ و تظاهر است و به هیچ وجه نمیتوان گفت که دارای کمترین

19- عواطف ، احساسات و حرارت است و به همین سبب تصمیم گرفتم برای همیشه

20- تو و یادگار تلخ عشقت را فراموش کنم و نمتوانم قانع شوم که

21- تو را دوست داشته باشم و شریک زندگی تو باشم .

و در آخر اگر میخواهی میزان علاقه مرا به خودت بفهمی از مطالب بالا فقط شماره های فرد را بخوان!!!

 

ادامه مطلب / دانلود

جملاتی که به ذهنتان آرامش می دهد

ما همان افکارمان هستیم، اگر نتوانیم افکارمان را تغییر دهیم نمی توانیم هیچ تغییر دیگری ایجاد کنیم. شما قطاری از افکار دارید که هنگام تنهایی، سکوت و زمانی که غرق در افکارتان هستید سوار آن می شوید. ارزشی که برای خودتان قایل هستید و شادی هایی که در زندگی دارید همه بستگی به جهتی دارند که قطار به آن سو در حرکت است.

اگر واقعا می خواهید در زندگیتان تغییری ایجاد کنید باید ابتدا ذهن و افکارتان را تغییر دهید و آن را از هر نوع تفکر آزاردهنده ای که شما را به عقب می راند پاک کنید. در این مطلب جملاتی گردآوری شده که به شما کمک می کنند بتوانید ذهنتان را آزاد کرده و تغییرات دلخواهیتان را در زندگی ایجاد کنید.

جملاتی که به ذهنتان آرامش می دهد

1- شما ساخته شده اید که فقط یک انسان باشید، انسانی که خودتان تصمیم گرفته اید باشید.

2- کارهای خوب انجام دهید و احساس خوبی داشته باشید، کارهای بد انجام دهید و احساس بدی داشته باشید، این قانون ساده زندگی است.

3- شما همانی هستید که امروز انجام می دهید نه آنی که تصمیم دارید فردا انجام دهید.

4- همه ما تصمیم می گیریم اما در نهایت تصمیم ها ما را می سازند.

5- آنچه می تواند تغییرات اساسی ایجاد کند کاری نیست که شما گاهی انجام می دهید، بلکه کارهایی که طبق برنامه انجام می دهید و قانون دارند می توانند تغییر ایجاد کنند.

6- با خودتان صادق باشید، هرگز خودتان را به خاطر کارهایی که انجام داده اید و احساس خوبی به آنها داشته اید سرزنش نکنید.

7- کاری را که اطمینان دارید درست است انجام دهید.

8- تا زمانی که از خودتان راضی نباشید هیچ مقدار پولی نمی تواند شما را خوشحال کند.

9- اگر در قلبتان احساس آرامش می کنید مطمئن باشید که کار درستی انجام داده اید.

10- نگران نباشید که دیگران فکر می کنند اهداف شما رویایی و غیرمنطقی به نظر می رسند. بیشتر اوقات ایده های رویایی همان هایی هستند که جهانی را به شگفتی وامی دارند.

11- اگر مانند دیگران فکر می کنید درواقع خودتان هیچ فکری نمی کنید.

12- خودتان، خودتان را کنترل کنید در غیر این صورت فرد دیگری شما را کنترل می کند.

13- گاهی اوقات ایستادن در برابر دوستان به اندازه ایستادن در برابر دشمنان دشوار می شود.

14- ناراحت ترین افراد جهان کسانی هستند که دایم نگرانند دیگران چه فکری در موردشان می کنند.

15- زمانی که کسی از شما انتقادهای غیرواقعی کرده یا سرنوشت بدی را برای شما پیش بینی می کند، در مورد شما صحبت نمی کند بلکه درون خودش را برای شما آشکار کرده است.

16- اگر فقط به فکر سود و زیان خودتان نباشید دنیایی از فرصت های بی نظیر به دست می آورید.

17- تاکنون هیچ انسانی با توانایی ها و ویژگی های شما در دنیا وجود نداشته، پس به خودتان ببالید که منحصر به فرد هستید و سعی کنید اثر خوبی از خودتان برجای بگذارید.

18- انسان مهربان و دوست داشتنی در دنیایی خوب و دوست داشتنی زندگی می کند و انسان بدبخت که از دیگران متنفر است در دنیایی بد و تنفرآمیز به سر می برد. دنیای اطراف شما نمایانگر خود شما است.

19- نگرانی موجب می شود کوچکترین اشیا، بزرگترین سایه ها را داشته باشند.

20- در ذهنتان بر چیزهایی که دوست دارید تمرکز کنید نه بر چیزهایی که از آنها وحشت دارید، این کار رویاها را برایتان واقعی می کند.

21- نگران شکست ها و ناکامی ها نباشید بلکه نگران فرصت های خوبی باشید که حتی آنها را امتحان نکرده اید.

22- بهانه نیاوردن بهتر از بهانه بد آوردن است.

23- برای به دست آوردن چیزی که تا به حال نداشته اید باید کارهایی را انجام دهید که تا به حال انجام نداده اید.

24- مشکلات ما دوستان ما هستند البته در صورتی که ما را قوی تر کنند.

25- هر کسی می توانداز مشکلات فرار کند، این ساده ترین واکنش است اما مواجه شدن با مشکلات شجاعت است و فرد را قوی تر می کند.

26- یکی از بزرگترین نعمت هایی که داریم این است که نمی دانیم در آینده چه اتفاقی برایمان می افتد.

27- نگران مسائلی که کنترلی بر آنها ندارید، نباشید.

28- لذت ها و خوشحالی های زودگذر ارزش دردهای طولانی مدت را ندارند.

29- شاید صبر کردن گاهی اوقات تلخ باشد اما میوه آن شیرین خواهد بود.

30- هر چه کمتر انتظار داشته باشید بیشتر از زندگی لذت می برید.

31- آنچه برای شما بی ارزش است برای دیگری رویای بزرگی است.

32- کاری که می کنید، جایی که می رویدت وانسانی که هستید نمی تواند شما را خوشحال کند، اینکه زندگی را چگونه می بینید شما را خوشحال می کند.

33- انسان ها فقط چیزهایی را می بینند که خودشان دوست دارندببینند.

34- اگر بیش از حد برای ارزشیابی خودو دیگران وقت بگذارید هرگز نمی توانید خودتان یا دیگران را دوست داشته باشید.

35- دنیا را از شیشه جلو ببینید نه از آینه های کناری.

36- انتخاب اینکه چه زمانی و چگونه بمیرید با شما نیست اما انتخاب چگونه گذران زمان باقی مانده تا مرگ با شما است.

37- پشیمانی ها را کنار بگذارید، آنها فقط بهانه های افراد شکست خورده هستند، هنوز فرصت های زیادی روبروی شما است.

38- جمله شما چیست؟ چه جمله ای به شما کمک می کند تا ذهنتان را از افکار آزاردهنده ای که شما را به عقب می کشاند، رها کنید؟

 

ادامه مطلب / دانلود

آداب صحیح سجده

از آداب سجده این است که وقتی که بخواهیم به سجده برویم اول با زانوها به طرف زمین خم شویم و بعد دستها را پیش از زانوها بر زمین بگذاریم این عملی است که مرحوم علامه طباطبائی (ره)از پیامبر اکرم(ص) نقل می کند.

بهترین ذکر در سجده

عارف واصل مرحوم میرزا جواد ملکی تبریزی می فرماید: مرا شیخی بود بزرگوار عامل عارف کامل که مانند او را در مراتبی که گفته شد ندیده ام، از او پرسیدیم که در اصلاح و جلب معارف چه عملی را به تجربه رسانده است؟

او گفت: من عملی را در این که گفتی مؤثر ندیدم مگر اینکه در هر شبانه روز یک بار بر سجده طولانی مداومت شود و در آن سجده بگوید«لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» و به هنگام گفتن ذکر خود را در زندان طبیعت، زندانی و به زنجیرهای اخلاق رذیله بسته ببیند، آنگاه اقرار کند که پروردگار اینکار را تو بر من نکردی و تو بر من ستم روا نداشتی، بلکه این من بودم که بر خود ستم کردم و خود را به اینجا انداختم.

ادامه مطلب / دانلود

ماجرای ازدواج فرزندان حضرت آدم (ع) و قتل هابیل

ماجرای ازدواج فرزندان حضرت آدم (ع) و قتل هابیل
دو پسر آدم و ازدواج آنها
حضرت آدم ـ علیه السلام ـ و حوّا ـ علیها السلام ـ وقتی که در زمین قرار گرفتند، خداوند اراده کرد که نسل آنها را پدید آورده و در سراسر زمین گسترش گرداند. پس از مدتی حضرت حوّا باردار شد و در اولین وضع حمل، از او دو فرزند دو قلو، یکی دختر و دیگری پسر به دنیا آمدند. نام پسر را «قابیل» و نام دختر را «اقلیما» گذاشتند. مدتی بعد که حضرت حوّا بار دیگر وضع حمل نمود، باز دوقلو به دنیا آورد که مانند گذشته یکی از آنها پسر بود و دیگری دختر. نام پسر را «هابیل» و نام دختر را «لیوذا» گذاشتند.
فرزندان بزرگ شدند تا به حد رشد و بلوغ رسیدند، برای تأمین معاش، قابیل شغل کشاورزی را انتخاب کرد، و هابیل به دامداری مشغول شد. وقتی که آنها به سن ازدواج رسیدند (طبق گفته بعضی: ) خداوند به آدم ـ علیه السلام ـ وحی کرد که قابیل با لیوذا هم قلوی هابیل ازدواج کند، و هابیل با اقلیما هم قلوی قابیل ازدواج نماید..[1]
حضرت آدم فرمان خدا را به فرزندانش ابلاغ کرد، ولی هواپرستی باعث شد که قابیل از انجام این فرمان سرپیچی کند، زیرا «اقلیما» هم قلویش زیباتر از «لیوذا» بود، حرص و حسد آن چنان قابیل را گرفتار کرده بود که به پدرش تهمت زد و با تندی گفت: «خداوند چنین فرمانی نداده است، بلکه این تو هستی که چنین انتخاب کرده‌ای؟»[2]
دو قربانی فرزندان آدم ـ علیه السلام
حضرت آدم ـ علیه السلام ـ برای این که به فرزندانش ثابت کند که فرمان ازدواج از طرف خدا است، به هابیل و قابیل فرمود: «هر کدام چیزی را در راه خدا قربانی کنید، اگر قربانی هر یک از شما قبول شد، او به آن چه میل دارد سزاوارتر و راستگوتر است.» (نشانه قبول شدن قربانی در آن عصر به این بود که صاعقه‌ای از آسمان بیاید و آن را بسوزاند).
فرزندان این پیشنهاد را پذیرفتند. هابیل که گوسفند چران و دامدار بود، از بهترین گوسفندانش یکی را که چاق و شیرده بود برگزید، ولی قابیل که کشاورز بود، از بدترین قسمت زراعت خود خوشه‌ای ناچیز برداشت. سپس هر دو بالای کوه رفتند و قربانی‌های خود را بر بالای کوه نهادند، طولی نکشید صاعقه‌ای از آسمان آمد و گوسفند را سوزانید، ولی خوشه زراعت باقی ماند. به این ترتیب قربانی هابیل پذیرفته شد، و روشن گردید که هابیل مطیع فرمان خدا است، ولی قابیل از فرمان خدا سرپیچی می‌کند.[3]
به گفته بعضی از مفسران، قبولی عمل هابیل و رد شدن عمل قابیل، از طریق وحی به آدم ـ علیه السلام ـ ابلاغ شد، و علت آن هم چیزی جز این نبود که هابیل مرد باصفا و فداکار در راه خدا بود، ولی قابیل مردی تاریک دل و حسود بود، چنان که گفتار آنها در قرآن (سوره مائده، آیه 27) آمده بیانگر این مطلب است، آن جا که می‌فرماید: « هنگامی که هر کدام از فرزندان آدم، کاری برای تقرّب به خدا انجام دادند، از یکی پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد. آن برادری که قربانیش پذیرفته نشد به برادر دیگر گفت:
«به خدا سوگند تو را خواهم کشت». برادر دیگر جواب داد: «من چه گناهی دارم زیرا خداوند تنها از پرهیزکاران می‌پذیرد.»
نیز مطابق بعضی از روایات از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده که علّت حسادت قابیل نسبت به هابیل، و سپس کشتن او این بود که حضرت آدم ـ علیه السلام ـ هابیل را وصی خود نمود، قابیل حسادت ورزید و هابیل را کشت، خداوند پسر دیگری به نام هبه الله به آدم ـ علیه السلام ـ عنایت کرد، آدم به طور محرمانه او را وصی خود قرار داد و به او سفارش کرد که وصی بودنش را آشکار نکند، که اگر آشکار کند قابیل او را خواهد کشت… قابیل بعدها متوجه شد و هبه الله را تهدیدی کرد که اگر چیزی از علم وصایتش را آشکار کند، او را نیز خواهد کشت.[4]
کشته شدن هابیل و دفن او
حسادت قابیل از یک سو و پذیرفته نشدن قربانیش از سوی دیگر، کینه او را به جوش آورد، نفس سرکش بر او چیره شد، به طوری که آشکارا به قابیل گفت: «تو را خواهم کشت».
آری وقتی حرص، طمع، خودخواهی و حسادت، بر انسان چیره گردد، حتی رشته رحم و مهر برادری را می‌بُرّد، و خشم و غضب را جایگزین آن می‌گرداند.
هابیل که از صفای باطن برخوردار بود و به خدای بزرگ ایمان داشت، برادر را نصیحت کرد و او را از این کار زشت برحذر داشت و به او گفت: خداوند عمل پرهیزکاران را می‌پذیرد، تو نیز پرهیزکار باش تا خداوند عملت را بپذیرد، ولی این را بدان که اگر تو برای کشتن من دست دراز کنی، من دست به کشتن تو نمی‌زنم، زیرا از پروردگار جهان می‌ترسم، اگر چنین کنی بار گناه من و خودت بر دوش تو خواهد آمد و از دوزخیان خواهی شد که جزای ستمگران همین است.
نصایح و هشدارهای هابیل در روح پلید قابیل اثر نکرد، و نفس سرکش او سرکش‌تر شد و تصمیم گرفت که برادرش را بکشد[5] لذا به دنبال فرصت می‌گشت تا به دور از پدر و مادر، به چنان جنایت هولناکی دست بزند.
شیطان، قابیل را وسوسه می‎کرد و به او می‌گفت: «قربانی هابیل پذیرفته شد، ولی قربانی تو پذیرفته نشد، اگر هابیل را زنده بگذاری، دارای فرزندانی می‌شود، آنگاه آنها بر فرزندان تو افتخار می‌کنند که قربانی پدر ما پذیرفته شد، ولی قربانی پدر شما پذیرفته نشد!»[6]
این وسوسه هم چنان ادامه داشت تا این که فرصتی به دست آمد. حضرت آدم ـ علیه السلام ـ برای زیارت کعبه به مکّه رفته بود، قابیل در غیاب پدر، نزد هابیل آمد و به او پرخاش کرد و با تندی گفت: «قربانی تو قبول شد ولی قربانی من مردود گردید، آیا می‌خواهی خواهر زیبای مرا همسر خود سازی، و خواهر نازیبای تو را من به همسری بپذیرم؟! نه هرگز».هابیل پاسخ او را داد و او را اندرز نمود که: «دست از سرکشی و طغیان بردار.»[7]
کشمکش این دو برادر شدید شد. قابیل نمی‌دانست که چگونه هابیل را بکشد. شیطان به او چنین القاء کرد: «سرش را در میان دو سنگ بگذار، سپس با آن دو سنگ سر او را بشکن.»[8]
مطابق بعضی از روایات، ابلیس به صورت پرنده‌ای در آمد و پرنده دیگری را گرفت و سرش را در میان دو سنگ نهاد و فشار داد و با آن دو سنگ سر آن پرنده را شکست و در نتیجه آن را کشت. قابیل همین روش را از ابلیس برای کشتن برادرش آموخت و با همین ترتیب، برادرش هابیل را مظلومانه به شهادت رسانید.[9]
از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده که فرمود: قابیل جسد هابیل را در بیابان افکند. او سرگردان بود و نمی‌دانست که آن جسد را چه کند (زیرا قبلاً ندیده بود که انسانها را پس از مرگ به خاک می‌سپارند). چیزی نگذشت که دید درّندگان بیابان به سوی جسد هابیل روی آوردند، قابیل (که گویا تحت فشار شدید وجدان قرار گرفته بود) برای نجات جسد برادر خود، مدتی آن را بر دوش کشید، ولی باز پرندگان، اطراف او را گرفته بودند و منتظر بودند که او چه وقت جسد را به خاک می‌افکند تا به آن حمله‌ور شوند.خداوند زاغی را به آنجا فرستاد. آن زاغ زمین را کند و طعمه خود را در میان خاک پنهان نمود[10] تا به این ترتیب به قابیل نشان دهد که چگونه جسد برادرش را به خاک بسپارد.

قابیل نیز به همان ترتیب زمین را گود کرد و جسد برادرش هابیل را در میان آن دفن نمود. در این هنگام قابیل از غفلت و بی‌خبری خود ناراحت شد و فریاد برآورد:
«ای وای بر من! آیا من باید از این زاغ هم ناتوانتر باشم، و نتوانم همانند او جسد برادرم را دفن کنم؟»[11] (مائده، 31)
این نیز از عنایات الهی بود که زاغ را فرستاد تا روش دفن را به قابیل بیاموزد و جسد پاک هابیل، آن شهید راه خدا، طعمه درندگان نشود. ضمناً سرزنشی برای قابیل باشدکه بر اثر جهل و خوی زشت، از زاغ هم پست‌تر و نادانتر است و همین نادانی و خوی زشت، او را به جنایت قتل نفس واداشته است.
اندوه شدید آدم ـ علیه السلام ـ، و دلداری خداوند
قابیل جنایتکار پس از دفن جسد برادرش، نزد پدر آمد. آدم ـ علیه السلام ـ پرسید: «هابیل کجاست؟»قابیل گفت: «من چه می‌دانم، مگر مرا نگهبان او نموده بودی که سراغش را از من می‌گیری؟!»
آدم ـ علیه السلام ـ که از فراق هابیل، سخت ناراحت بود، برخاست و سر به بیابانها نهاد تا او را پیدا کند. هم چنان سرگردان می‌گشت اما چیزی نیافت. تا این که دریافت که او به دست قابیل کشته شده است. با ناراحتی گفت: «لعنت بر آن زمینی که خون هابیل را پذیرفت».[12]
از آن پس آدم ـ علیه السلام ـ از فراق نور دیده و بهترین پسرش، شب و روز گریه می‌کرد و این حالت تا چهل شبانه روز ادامه یافت.[13]
آدم ـ علیه السلام ـ در جستجویی دیگر، قتلگاه هابیل را پیدا کرد و طوفانی از غم در قلبش پدیدار شد. آن زمین را که خون به ناحق ریخته پسرش را پذیرفته، لعنت نمود و نیز قابیل را لعنت کرد. از آسمان ندایی خطاب به قابیل آمد که لعنت بر تو باد که برادرت را کشتی….
حضرت آدم ـ علیه السلام ـ بسیار غمگین به نظر می‌رسید، و آه و ناله‌اش از فراق پسر عزیزش بلند بود. شکایتش را به درگاه خدا برد. و از او خواست که یاریش کند و با الطاف مخصوص خویش، او را از اندوه جانکاه نجات دهد.خداوند مهربان به آدم ـ علیه السلام ـ وحی کرد و به او بشارت داد که: «آرام باش، به جای هابیل، پسری را به تو عطا کنم که جانشین او گردد.[1] .

از ظاهر بعضی از آیات قرآن مانند آیه یک سوره نساء: «… وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کثیراً و نِساءً» استفاده می‌شود که در ازدواج فرزندان آدم، شخص ثالثی در کار نبوده است و ضرورت اجتماعی چنین اقتضا داشت، ولی روایات و گفتار مفسران در این باره گوناگون است، و در بعضی از روایات، ازدواج خواهر و برادر فرزندان آدم ـ علیه السلام ـ تکذیب شده است ( چنان که در تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 610؛ و بحار، ج 11، ص 226، ذکر شده) به نظر می‌رسد بهترین قول این است که: قابیل و هابیل با دو دختر که از بازماندگان نسل‌های در حال انقراض قبل بودند، ازدواج نموده‎اند، زیرا طبق بعضی از روایات، آدم ـ علیه السلام ـ ـ اولین انسان روی زمین نیست.

[2] . مجمع الییان، ج 3، ص 183.
[3] . مجمع الییان، ج 3، ص 183.
[4] . اقتباس از بحار، ج 11، ص 240.
[5] . مائده، 27 تا 30.
[6] . تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 612.
[7] . مجمع البیان، ج 1، ص 183.
[8] . طبق بعضی از روایات، هابیل در خواب بود، قابیل با کمال ناجوانمردی به او حمله کرد و او را کشت. (تفسیر قرطبی، ج 3، ص 2133)
[9] . بحار، ج 11، ص 230؛ مجمع البیان، ج 3، ص 184.
[10] . مائده، 31.
[11] . مجمع البیان، ج 3، ص 185؛ زاغ دارای پرهای سیاه است و به کلاغ شباهت دارد.
[12] . این زمین، در ناحیه جنوب مسجد جامع بصره قرار گرفته است. (بحار، ج 1پ1، ص 228)
[13] . تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 612.

ادامه مطلب / دانلود

 

انواع گناهان را بشناسید

 

همانگونه که آتش، هیزم را می بلعد، حسادت ایمان را می بلعد.

همان گونه که پیری و ضعف، زمینه هجوم کسالت و بیماری های گوناگون می گردد، گاهی عیب و یا گناهی زمینه و کلید انواع گناهان می شود. مثلا:

۱. حسادت، انسان را به انواع گناهان مانند کارشکنی، تهمت، دروغ و سوء قصدها و … وادار می کند.

امام صادق علیه السّلام می فرماید: «ان الحسد یاکل الایمان کما تاکل النار الحطب؛ همانگونه که آتش، هیزم را می بلعد، حسادت ایمان را می بلعد.»۱

انسان حسود به هر تلاشی که رقیب خود را بشکند، دست می زند.

۲. بخل و حرص، بخل سبب ندادن زکات و خمس و ترک انفاق می شود، به علاوه مردم از بخیل ناراحتند و همین موجب بدگویی ها و سوء ظن ها می گردد؛

امیر مؤمنان علی علیه السّلام می فرماید:
«البخل جامع لمساوی العیوب و هو زمام یقاد به الی کل سوء؛ بخل، جامع و گردآورنده همه ی بدی هاست، و افساری است که همه ی بدی ها را به سوی خود می کشاند.»۲

حرص نیز سبب گناهانی مانند: کم فروشی، احتکار، گران فروشی، رشوه خواری، تملق و انواع بی تقوایی ها می شود.

۳. دروغ، انسان با دروغ گفتن خود را توجیه می کند و زیر پوشش توجیه های دروغین، صدها گناه دیگر بروز می کند، امام حسن عسکری علیه السّلام می فرماید:

«جعلت الخبائث کلها فی بیت و جعل مفتاحها الکذب؛ تمام زشتی ها در اتاقی قرار داده شده، و کلید آن، دروغ است.»۳

۴. خشم و بداخلاقی، عیبی است که سبب فحش، غیبت، دشمن تراشی و انواع زشتی ها می شود.

امام حسن عسکری علیه السّلام می فرماید:
«الغضب مفتاح کل شر؛ خشم (بی کنترل) کلید هر بدی است.»۴

عیوب و گناهان دیگری نیز وجود دارند که زمینه ساز گناهان دیگر می شوند، مانند: بدگمانی، حرام خواری، شراب خواری، ستیزه جویی، ترس، تکبر و … .

 

ادامه مطلب / دانلود

احادیث زیبا در مورد ازدواج

۱-تاثیر ازدواج

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
اذا تزوج الرجل احرز نصف دینه.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
کسی که ازدواج کند، نصف دینش را حفظ کرده است.
مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۱۵۴٫

2. ازدواج در هنگام تنگدستی

قال الامام الصادق علیه السلام:
من ترک التزویج مخافه الفقر فقد اساء الظن بالله-عز و جل-، ان الله- عز و جل – یقول: «ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله.»
امام صادق علیه السلام فرمودند:
هر کس از ترس فقر ازدواج نکند نسبت‏به لطف خداوند بدگمان شده است. چرا که خداوند می‏فرماید: اگر آنان فقیر باشند خداوند از فضل و کرم خود بی نیازشان می‏کند.
من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۲۵۱

-۳٫ ازدواج رحمت است

قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم:
یفتح ابواب السماء بالرحمه فی اربع مواضع: عند نزول المطر، و عند نظر الولد فی وجه الوالدین، و عند فتح باب الکعبه، و عند النکاح.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
درهای رحمت آسمانی در چهار وقت گشوده می‏شود:
۱- موقع بارش باران.
۲- زمانی که فرزند به چهره پدر و مادرش می‏نگرد.
۳- هنگام گشوده شدن در کعبه.
۴- هنگام برپایی مراسم عقد و عروسی.
بحار الانوار، ج ۱۰۳، ص ۲۲۱

-۴٫ آفات بی همسری

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
اکثر اهل النار العزاب.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
بیشترین اهل جهنم انسانهای بی همسر هستند.
من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۲۵۱

فصل دوم: وظیفه توانگران

-۵٫ تلاش در ازدواج بی همسران

عن الصادق علیه السلام قال:
من زوج اعزبا کان ممن ینظر الله- عز و جل-الیه یوم القیامه.
امام صادق علیه السلام فرمودند:
کسی که مجردی را تزویج کند و امکان ازدواج او را فراهم نماید از کسانی است که در قیامت‏خداوند به آنان نظر لطف می‏کند.
وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۴۵

-۶٫ در سایه عرش

قال موسی بن جعفر علیه السلام:
ثلاثه یستظلون یظل عرش الله یوم القیامه، یوم لا ظل الا ظله: رجل زوج اخاه المسلم او اخدمه او کتم له سرا.
امام کاظم علیه السلام فرمودند:
سه دسته در روز قیامت، روزی که سایه و پناهی جزء سایه خداوند نیست، در سایه و پناه خدا هستند:
۱-مردی که زمینه ازدواج برادر مسلمانش را آماده نماید.
۲- مردی که (به برادر مسلمانش خدمت کند.)
۳-کسی که سر برادر مسلمانش را بپوشاند.
وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۴۶

-۷٫ منظور نظر حق

قال الامام الصادق علیه السلام:
اربعه ینظر الله الیهم یوم القیامه:
من اقال نادما او اغاث لهفان او اعتق نسمه او زوج عزبا.
امام صادق علیه السلام فرمودند:
چهار کس در قیامت مورد نظر پروردگارند:
۱-آنکه چون طرف معامله پشیمان شود، معامله را برگرداند.
۲- کسی که غم از دلی برگیرد.
۳- کسی که برده‏ای را آزاد کند.
۴- کسی که بی همسران را به ازدواج درآورد.
وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۴۶

-۸٫ بهترین وساطت

قال امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
افضل الشفاعات ان تشفع بین اثنین فی نکاح یجمع الله بینهما.
حضرت علی علیه السلام فرمودند:
از بهترین شفاعتها، شفاعت‏بین دو نفر در امر ازدواج است تا اینکه خداوند آنان را مجذوب یکدیگر گرداند.
تهذیب، ج ۷، ص ۴۰۵، وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۴۵

فصل سوم: دیدار قبل از ازدواج

-۹٫ ازدواج با دینداران

عن النبی صلی الله علیه و آله و سلم قال:
من تزوج امراه لمالها وکله الله الیه، و من تزوجها لجمالها رای فیها ما یکره، و من تزوجها لدینها جمع الله له ذلک.
از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است:
هر که با زنی به خاطر مالش ازدواج کند، خداوند او را به مال وی واگذار می‏کند، و هر که با او به خاطر جمال و زیبائی‏اش ازدواج نماید، در او چیزی را که خوشایند او نیست، خواهد دید، و هر که با وی به خاطر دینش ازدواج کند، خداوند تمامی این مزایا را برای او جمع می‏کند.
وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۳۱

-۱۰٫ دیدار قبل از وصلت

عن الصادق علیه السلام قال:
لا باس بان ینظر الرجل الی المراه اذا اراد ان یتزوجها. ینظر الی خلفها و الی وجهها.
امام صادق علیه السلام فرمودند:
مانعی ندارد که مرد قامت و صورت زنی را که قصد ازدواج با او دارد، ببیند.
وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۸۸

-۱۱٫ دیدار عروس و داماد قبل از ازدواج

عن محمد بن مسلم قال: سالت ابا جعفر علیه السلام‏عن الرجل یرید ان یتزوج المراه، اینظر الیها؟ قال: نعم انما یشتریها باغلی الثمن.
محمد بن مسلم می‏گوید: از امام باقر علیه السلام پرسیدم:
مردی که می‏خواهد با زنی ازدواج کند آیا حق دارد او را ببیند؟
امام علیه السلام فرمودند: آری، چون در برابر آن بهای سنگینی می‏پردازد.
وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۸۸

-۱۲٫ سؤال از اوصاف

قال علی علیه السلام:
اذا اراد احدکم ان یتزوج فلیسال عن شعرها کما یسال عن وجهها فان الشعر احد الجمالین.
حضرت علی علیه السلام فرمودند:
هر وقت‏یکی از شما، بخواهد، ازدواج کند، از اوصاف موی سر زن نیز سؤال کند همچنانکه از چگونگی رخسار او می‏پرسد. چون که موی زن یکی از دو زیبایی (مو و صورت) اوست.
من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۲۵۴

فصل چهارم: عروس و داماد شایسته

-۱۳٫ خواستگار مؤمن و خوش اخلاق

قال الامام الرضا علیه السلام:
اذا خطب الیک رجل رضیت دینه و خلقه فزوجه و لا یمنعک فقره و…
امام رضا علیه السلام فرمودند:
هنگامی که مردی از شما خواستگاری کرد که از دین و اخلاق او راضی بودید به ازدواج با او رضایت دهید. و مبادا فقر او ترا از این رضایت‏باز دارد و…
میزان الحکمه، ج ۴، ص ۲۸۰

۱۴٫ -داماد هم شان

قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم:
اذا جائکم الاکفاء فانکحوهن و لا تربصوا بهن الحدثان.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
وقتی که اشخاص هم شان به خواستگاری دختران شما آمدند، به آنها دختر دهید و در کار آنها منتظر حوادث نباشید.
نهج الفصاحه، ص ۳۷، ح ۱۹۳

-۱۵٫ عروس شایسته

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
ما استفاد امرء فائده بعد الاسلام افضل من زوجه مسلمه تسره اذا نظر الیها، تطیعه اذا امرها و تحفظه اذا غاب عنها فی نفسها و ماله.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم‏فرمودند:
پس از اسلام، هیچ نعمتی برای مرد بهتر از زن مسلمانی نیست که هر گاه به او بنگرد، مسرورش کند و هر گاه به او فرمان دهد، اطاعتش نماید و در غیاب او حافظ ناموس و مالش باشد.
من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۲۵۵

فصل پنجم: انتخاب سرنوشت

-۱۶٫ دقت در انتخاب

قال الامام الصادق علیه السلام:
انما المراه قلاده فانظر ما تتقلد.
امام صادق علیه السلام فرمودند:
زن همانا گردنبندی است، نیک بنگر که چه گردنبندی را به گردنت آویزان می‏کنی.
وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۳۳

-۱۷٫ وصلت نکردن با خانواده ناشایست

عن النبی صلی الله علیه و آله و سلم قال:
ایاکم و خضراء الدمن، قیل: یا رسول الله و ما خضراء الدمن؟ قال: المراه الحسناء فی منبت السوء.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
بپرهیزید از سبزه‏هایی که در مزبله می‏روید. عرض شد: یا رسول الله! سبزه‏هایی که در مزبله می‏روید چیست؟ حضرت صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:زن زیبایی که در خانواده پست و ناشایست‏بوجود آمده باشد.
من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۲۵۶، مکارم الاخلاق، ص ۲۰۵

-۱۸٫ ازدواج با دوشیزگان

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
تزوجوا الابکار فانهن اعذب افواها و ارتق ارحاما و اسرع تعلما و اثبت للموده.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
با دختران باکره ازدواج کنید زیرا که دهان آنان شیرین و رحمشان مناسبتر است و زود چیزی را یاد می‏گیرند و محبتشان پایدارتر است.
بحار الانوار، ج ۱۰۳، ص ۲۳۷

-۱۹٫ رضایت داماد

سئل عن الصادق علیه السلام:
انی ارید ان اتزوج امراه و ان ابوی اراد غیرها. قال: تزوج التی هویت ودع التی هوی ابواک.
کسی از امام صادق علیه السلام سؤال کرد:
من می‏خواهم با زنی ازدواج کنم ولی پدر و مادرم مایلند با دیگری ازدواج کنم. امام علیه السلام فرمودند: با زنی که خودت مایل هستی ازدواج کن، و زنی را که پدر و مادرت [بدون رضایت تو] انتخاب کرده‏اند، رها کن.
تهذیب، الاحکام، ج ۷، ص ۳۹۲

فصل ششم: آداب خواستگاری

-۲۰٫ سهولت ‏خواستگاری

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
ان من یمن المراه تیسیر خطبتها.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
از نشانه‏های برکت زن آن است که خواستگاریش بی تکلف و آسان انجام گیرد.
کنز العمال، ج ۱۶، ص ۳۲۲، ح ۴۴۷۲۱

-۲۱٫ آداب خواستگاری

قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم:
لا یخطب احدکم علی خطبه اخیه.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
هیچ یک از شما زنی را که دیگری خواستگاری می‏کند، خواستگاری نکند. [تا اینکه با او ازدواج کند و یا اینکه منصرف شود. اگر منصرف شد خواستگاریش بلامانع است.]صحیح مسلم، ج ۲، ص ۱۰۳۴، ح ۵۶

-۲۲٫ خواستگار شرابخوار

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
شارب الخمر لا یزوج اذا خطب.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
شرابخوار اگر تقاضای ازدواج کرد قبول نکنید.
وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۷۹

فصل هفتم: آداب عروسی

-۲۳٫ مراسم عروسی در شب

قال الامام الرضا علیه السلام:
من سنته [رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم]التزویج‏باللیل، لان الله تعالی جعل اللیل سکنا و النساء انما هن سکن.
امام رضا علیه السلام فرمودند:
مراسم عروسی در شب، سنت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم است، چرا که خداوند شب را مایه آرامش قرار داده و زن هم آرامش خاطر است.
وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۹۱

-۲۴٫ سور عروسی

قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم:
لا ولیمه الا فی خمس: عرس او خرس او عذار او وکار او رکاز.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
سور و ولیمه در پنج مورد است:
۱- عروسی ۲- تولد اولاد ۳- ختنه کردن نوزاد ۴- خریدن خانه ۵- بازگشت از سفر مکه.
من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۲۶۳

-۲۵٫ ولیمه در عروسی

قال الامام الصادق علیه السلام:
ان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم حین تزوج میمونه بنت الحارث اولم علیها و اطعم الناس الحیس.
امام صادق علیه السلام فرمودند:
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم در هنگام تزویج «میمونه‏» دختر «حارث‏» ولیمه داد و با غذای معجون خرما از حاضرین پذیرایی فرمود.
فروع کافی، ج ۵، ص ۳۶۸٫

۲۶٫ -طعام دادن در عروسی

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
ان من سنن المرسلین الاطعام عند التزویج.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
سور دادن و اطعام در ازدواج، از سنت پیامبران است.
فروع کافی، ج ۵،ص ۳۶۷

فصل هشتم: مهریه و جهیزیه

۲۷٫ -برترین زنان امت

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
افضل نساء امتی اصبحهن وجهان و اقلهن مهرا.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
بهترین زنان امت من زنانی هستند که خوشروتر و مهریه ایشان کمتر باشد.
من لایحضره الفقیه، ج ۳، ص ۲۵۲

-۲۸٫ کمی مهریه برکت زن

قال الامام الصادق علیه السلام:
ان من برکه المراه قله مهرها.
امام صادق علیه السلام فرمودند:
از برکات زن کمی مهریه اوست.
من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۲۵۴

-۲۹٫ سنگینی مهریه

قال امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
لا تغالوا بمهور النساء فتکون عداوه.
حضرت علی علیه السلام فرمودند:
مهریه زنها را سنگین نگیرید که موجب کدورت و دشمنی گردد.
وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۱۱

-۳۰٫ جهیزیه بی منت

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
لو ان جمیع ما فی الارض من ذهب و فضه حملته المراه الی بیت زوجها ثم ضربت علی راس زوجها یوما من الایام، تقول: من انت؟ انما المال مالی، حبط عملها و لو کانت من اعبد الناس الا ان تتوب و ترجع و تعتذر الی زوجها.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
اگر تمام چیزهایی که در روی زمین از طلا و نقره وجود دارد و زن آنها را به خانه شوهرش بیاورد. آنگاه یک روز از روزها بر سر شوهرش منت‏بگذارد و بگوید تو کیستی؟ این اموال مال من است. در این صورت اجر و عمل زن از بین می‏رود اگر چه از عابدترین مردم باشد. مگر اینکه توبه کند و برگردد و از شوهرش عذرخواهی کند.
مکارم الاخلاق، باب ۸، ص ۲۰۲

-۳۱٫ مهریه چیست؟

عن ابی جعفر علیه السلام قال:
الصداق ما تراضیا علیه من قلیل او کثیر فهذا الصداق.
امام باقر علیه السلام فرمودند:
مهریه همان چیزی است که طرفین بر آن توافق می‏کنند، کم باشد یا زیاد.
فروع کافی، ج ۵، ص ۳۷۸

-۳۲٫ ندادن مهریه

عن ابی عبدالله علیه السلام قال:
من امهر مهرا ثم لا ینوی قضاءه کان بمنزله السارق.
امام صادق علیه السلام فرمودند:
کسی که مهریه‏ای (برای زن قرار دهد) و قصدش این باشد که به او ندهد او همانند دزد است.
فروع کافی، ج ۵، ص، ۳۸۳٫

فصل نهم: از خانه پدر تا خانه شوهر

-۳۳٫ خانه دوست داشتنی

قال الامام الصادق علیه السلام:
ان الله یحب البیت الذی هو العرس.
امام صادق علیه السلام فرمودند:
خداوند خانه‏ای را که در آن عروسی انجام گرفته، دوست می‏دارد.
وسائل الشیعه، ج ۲۲، ص ۷

-۳۴٫ بیداری در شب عروسی

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
لا سهر الا فی ثلاث: متهجد بالقرآن، او فی طلب العلم، او عروس تهدی الی زوجها.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
شب بیداری روا نیست، مگر در سه مورد:
۱-تلاوت قرآن.
۲-تحصیل علم.
۳-بردن عروس به خانه داماد.
وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۹۲

-۳۵٫ بدرقه عروس

امر النبی صلی الله علیه و آله و سلم بنات عبدالمطلب و نساء المهاجرین و الانصار: ان یمضین فی صحبه فاطمه علیها السلام و ان یفرحن و یرجزن و یکبرن و یحمدن و لا یقلن ما لا یرضی الله.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم امر فرمود، دختران عبدالمطلب و زنان مهاجر و انصار در شب عروسی حضرت فاطمه علیها السلام به همراه او بروند و شادی کنند، شعر و سرود بخوانند، تکبیر و حمد بگویند. و از گفتن حرفهایی که خدا بدان راضی نیست، بپرهیزند.
مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۱۹۸

۳۶٫ -زفاف و مهمانی

عن الصادق علیه السلام قال:
زفوا عرائسکم لیلا و اطعموا ضحی.
امام صادق علیه السلام فرمودند:
مراسم عروسی را در شب و مهمانی را در روز انجام دهید.
من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۲۶۲

-۳۷٫ دعای شب زفاف

قال الصادق علیه السلام:
اذا دخلت علیک اهلک فخذ بناصیتها و استقبل بها القبله و قل: اللهم… فان قضیت لی منها ولدا فاجعله مبارکا سویا.
امام صادق علیه السلام فرمودند:
چون همسرت به خانه تو آمد، دست‏بر پیشانیش بگذار، و رو به قبله‏اش برگردان و [دعا کن و] بگو: خداوندا!… اگر از این همسرم، فرزندی برای من تقدیر نمایی، فرزند مبارک و سالم عنایت فرمای.
من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۲۶۳

-۳۸٫ هفته عروسی

سئل عن ابی عبدالله علیه السلام فی الرجل یتزوج البکر، قال:
یقیم عندها سبعه ایام.
از امام صادق علیه السلام سؤال شد در مورد مردی که با دختر باکره‏ای ازدواج می‏کند، امام علیه السلام فرمودند:
شوهر یک هفته در پیش او باشد.
وسائل الشیعه، ج ۲۱، ص ۳۳۹

فصل دهم: زن و شوهر خوشبخت

-۳۹٫ آب دادن زن به شوهر

قال الامام الکاظم علیه السلام:
ما من امراه تسقی زوجها شربه من ماء الا کان خیرا لها من عباده سنه.
امام کاظم علیه السلام فرمودند:
هر زنی که به شوهرش قدری آب آشامیدنی بدهد، پاداش آن از عبادت یک ساله بالاتر است.
وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۷۲

۴۰. محبت ‏به زن

قال الامام الصادق علیه السلام:
العبد کلما ازداد للنساء حبا ازداد فی الایمان فضلا.
امام صادق علیه السلام فرمودند:
هر چه محبت مرد بر زن بیشتر گردد، بر فضیلت ایمانش افزوده می‏شود.

ادامه مطلب / دانلود

 

داستان کوتاه سنگ تراش

روزی، سنگ تراشی که از کار خود ناراضی بود و احساس حقارت می کرد، از نزدیکی خانه بازرگانی رد می شد.

در باز بود و او خانه مجلل، باغ و نوکران بازرگان را دید و به حال خود غبطه خورد با خود گفت :

این بازرگان چقدر قدرتمند است! و آرزو کرد که او هم مانند بازرگان باشد.

در یک لحظه، به فرمان خدا او تبدیل به بازرگانی با جاه و جلال شد!

تا مدت ها فکر می کرد که از همه قدرتمندتر است.

 

تا این که یک روز حاکم شهر از آنجا عبور کرد، او دید که همه مردم به حاکم احترام می گذارند حتی بازرگانان.

مرد با خودش فکر کرد : کاش من هم یک حاکم بودم، آن وقت از همه قوی تر می شدم!

در همان لحظه، او تبدیل به حاکم مقتدر شهر شد.

در حالی که روی تخت روانی نشسته بود، مردم همه به او تعظیم می کردند.

احساس کرد که نور خورشید او را می آزارد و با خودش فکر کرد که خورشید چقدر قدرتمند است.

او آرزو کرد که خورشید باشد و تبدیل به خورشید شد و با تمام نیرو سعی کرد که به زمین بتابد و آن را گرم کند.

پس از مدتی ابری بزرگ و سیاه آمد و جلوی تابش او را گرفت.

پس با خود اندیشید که نیروی ابر از خورشید بیشتر است و آرزو کرد که تبدیل به ابری بزرگ شود و آن چنان شد.

کمی نگذشته بود که بادی آمد و او را به این طرف و آن طرف هل داد.

این بار آرزو کرد که باد شود و تبدیل به باد شد.

ولی وقتی به نزدیکی صخره سنگی رسید، دیگر قدرت تکان دادن صخره را نداشت.

با خود گفت که قوی ترین چیز در دنیا، صخره سنگی است و تبدیل به سنگی بزرگ و عظیم شد.

همان طور که با غرور ایستاده بود، ناگهان صدایی شنید و احساس کرد که دارد خـُرد می شود.

نگاهی به پایین انداخت و سنگ تراشی را دید که با چکش و قلم به جان او افتاده است!

ادامه مطلب / دانلود

نکات مهم در نماز

نظامی ها برای احترام به مافوق خود دستان را مشت کرده و در کنار پا قرار می دهند و گاهی بالا آورده و در امتداد گوش قرار می دهند، این نحوه احترام به ما فوق در بین مخلوقات با قرار داد بین خودشان می باشد، اما نحوه احترام ما به خداوند را بایستی امامان معصوم که تربیت شده گان خداوند هستند به ما بیاموزند، ما در پانزده نکته حرکات دست در نماز را بیان می کنیم.

( در هنگام تکبـیرهُ الإحرام )

دست‏ها در هنگام گفتن تکبیر این گونه بالا بَرد : انگشتان به هم چسبیده باشند. کف دست‏ها مقابل قبله باشند. با بالا آوردن دست‏ها تکبیر را شروع نماید و هنگام رسیدن دست‏ها به کنار گوش‏ها یا مقابل صورت تکبیر تمام شود و دست‏ها از گوش‏ها عقب تر نرود.

( در هنگام قیام‏ )

دست‏ ها را روى ران ها بگذارد.
انگشتان دست را به هم بچسباند.

( در هنگام رکوع )

مرد دست‏ها را روى زانوها بگذارد و زن دست‏ها را بالاتر از زانوها بگذارد.
انگشتان دست را باز گذارند.

( در هنگام سُجود )

موقعى که مرد می خواهد به سجده برود، اول دست‏ ها و سپس زانو ها را به زمین می گذارد و اما زن، اوّل زانوها را به زمین گذارده و به طور کامل می نشیند سپس سجده می رود.
در سجده انگشتان دست‏ ها را به هم چسبانده و برابر گوش‏ ها بگذارد، به طورى که سر انگشتان رو به قبله باشد.
در حال سجده مردها آرنج‏ ها را به زمین نچسبانند و بازوها را از پهلو جدا نگه دارند و زن‏ ها آرنج‏ ها را بر زمین بگذارند و اعضاى بدن را به یکدیگر بچسبانند.
مرد در موقع بلند شدن دست‏ ها را پس از زانوها از زمین بر دارد و زن بنشید و بعد راست بلند شود.

( مُستحبّات تشهد )

در تشهد و در بین دو سجده، دست‏ ها را بر ران‏ ها بگذارد و انگشت‏ ها را به یکدیگر بچسباند.

(در هنگام قنوت )

دست‏ ها را طورى بگیرد که کف آنها مقابل آسمان و رو به روى صورتش باشد و انگشتان را به جز ابهام به هم بچسباند.
هر دو کف دست‏ را پهلوى هم (متصل به هم) قرار دهد.
دست‏ها را به حدى بالا نبرد که از سر تجاوز کند.
در نمازهاى واجب؛ دست‏ ها را بعد از قنوت به صورت و سینه نکشد.

( بعد از نماز )

پس از سلامِ نماز سه مرتبه تکبیر بگوید و در هر بار دست‏ ها را تا نرمه گوش بالا بیاورد.

 

ادامه مطلب / دانلود

 

علت ازدواج امام جواد (ع) با دختر مأمون

 

این مسأله در انبیا و امامان گذشته هم بود؛ برخی زنان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، دختران افرادی بودند که حقوق اهل بیت و خاندان پیامبر را نادیده گرفته و سبب شهادت آنان شدند.

آیا ازدواج امام جواد علیه‌السلام با دختر مأمون صحّت دارد؟ در صورت صحّت چرا امام با دختر چنین شخصی ازدواج کرد؟

مرکز مطالعات و پاسخ‌گویی به شبهات حوزه علمیه قم، در یادداشتی این مساله را بررسی کرده است.

دسیسه مامون برای امام جواد علیه‌السلام

«مأمون» پس از شهادت امام رضا علیه‌السلام در سال 203 هـ ق از خراسان به بغداد آمد، دید نه تنها اهل خراسان، بلکه شیعیان در بغداد و عراق او را قاتل امام خود می‌دانستند. او را مورد لعن و سرزنش قرار می‌دادند، به این فکر افتاد که خود را از آن جرم و گناه بیرون آورد و نظر شیعیان و علویان را نسبت به خود جلب نماید، از اینروی نامه‌ای برای امام جواد علیه‌السلام نوشت و با اکرام و احترام او را به بغداد خواست تا با این دسیسه ذهنیّتی که مردم از او دارند با تکریم و اکرام فراوان در انظار عمومی نسبت به امام علیه‌السلام خارج سازد.

«شیخ مفید» به سند خود از «ریّان بن شبیب» روایت کرده که چون «مأمون» خواست دخترش ام‌الفضل را به عقد ازدواج امام جواد علیه‌السلام در آورد، بنی عباس مطلع شده و بر آنان بسیار گران آمد و از این تصمیم مأمون به شدّت ناراحت شدند و از این ترسیدند کار حضرت جواد علیه‌السلام بدان جا بکشد که کار پدرش حضرت رضا علیه‌السلام کشید و منصب ولیعهدی مأمون به آن حضرت و در نتیجه خلافت به بنی هاشم منتقل شود.

از این رو تشکیل جلسه داده و در این باره به گفتگو پرداختند و به نزد مأمون آمده و با اعتراض به کاراو، گفتند: ای امیرالمؤمنین تو را به خدا سوگند می‌دهیم از تصمیم خود درباره تزویج محمد بن علی صرف نظر کن، زیرا از این می‌ترسیم که بدینوسیله منصبی را که خداوند به ما داده از چنگ خارج ساخته و لباس عزت و شوکتی را که خدا به ما پوشانیده، از تن ما به در آوری، زیرا تو به خوبی کینه دیرینه و تازه ما را به این گروه (بنی هاشم) می‌دانی و از رفتار خلفای گذشته با آنان آگاهی که (بر خلاف تو) آنان را تبعید می‌کردند و کوچک می‌نمودند و ما در آن رفتاری که تو نسبت به پدرش حضرت رضا علیه‌السلام انجام دادی در تشویش و نگرانی بودیم تا این که خداوند اندوه ما را از طرف او برطرف ساخت.

تو را به خدا دست از این کار بردار دوباره ما را به اندوهی که به تازگی از سینه های ما دور شده، باز مگردان و رأی خویش را درباره تزویج «ام الفضل» با فرزند علی بن موسی الرضا علیه‌السلام تجدید نظر کن.

«مأمون» به آنان گفت: «اما بینکم و بین آل ابیطالب ….. و لو انصفتم القوم لکانوا اولی بکم»

سزاوارتر از شما هستند (به مقام خلافت و زمامداری) و اما رفتار خلفای قبل از من نسبت به آن‌ها (که یادآور شدید) آنان با این عمل قطع رحم و خویشاوندی کردند و پناه می‌برم به خدا که من نیز همانند آنان باشم به خدا سوگند من از آن چه نسبت به ولیعهدی علی بن موسی علیه‌السلام انجام دادم، هیچ پشیمان نیستم و به راستی من از او خواستم که کار خلافت را به دست بگیرد و من از خودم آن را دور سازم ولی او قبول نکرد و مقدّرات خداوند همان بود که دیدید.

اما این که من محمد بن علی (امام جواد) را برای دامادی خود برگزیدم، به خاطر برتری اوست با خردسالیش در علم و دانش بر همه دانشمندان زمان و راستی که دانش او شگفت انگیز است و من امیدوارم آن چه که من از او می‌دانم برای مردم آشکار کند تا بدانند که رأی صحیح همان است که من درباره او داده‌ام.

علت ازدواج امام با دختر مامون

1- برای علت ازدواج دلیل نقلی روشن پیدا نشده است. اما در این باره سیره نبوی وسیره انبیای پیشین (مثل لوط ونوح) که از طریق وحی با خداوند مرتبط بودند و در عین حال زنان ناشایسته هم داشتند گواه خوبی است.

برخی از زنان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، دختران افرادی بودند که حقوق اهل بیت و خاندان پیامبر را نادیده گرفته و سبب شهادت آنان شدند.

2- پس از شهادت امام رضا در سال 203 هـ ق مأمون به بغداد عزیمت نمود و به خاطر عوض کردن افکار عمومی در مورد قتل آن حضرت و تغییر فضا به سود و تبرئه خود با نیرنگ و تزویر دختر خود را به امام جواد علیه‌السلام تزویج کرد.

3- علت دیگر درباره قبول از طرف امام جواد علیه‌السلام که با دختر مامون ازدواج کرد شرایط خاص و اضطرار و اجباری بود که درپیشروی امام بود و امام ناگزیر از قبول پیشنهاد مامون گردید، و آن حضرت از دختر مامون دارای فرزندی نشد (هدف مامون از تزویج دخترش به امام علاوه بر زیر نظر گرفتن فعالیتهای امام و انتقال نسل امامت به خاندان عباسی بود که به این هدف نایل نشد.)

امام غیر از دختر مامون زنان صالحهای دیگری داشت که با وفا دیندار بوده و ارادت کامل به امام داشتند دارای اولاد صالحی بودند که نسل امامت از آنها استمرار یافت.

4- ائمه علاوه بر این زنان، زنان دیگر نیز داشته و از زنان پاک دامن برخوردار بودند. اما بر اساس برخی از شرایط عده‌ای با تحمیل شرایط به همسری آنها برآمده و دشمنی نمودند. چنانکه این مسئله برای تمام انسانها ممکن است.

آنها نیز بر اساس اینکه انسان بودند با برخی از گرفتاری‌ها و تلخی‌ها مواجه می‌شدند تا برخورد آنها برای ما الگو باشد. آنها در زندگی مادی از علوم الهی خویش برای بهبود زندگی مادی سود نجسته‌اند تا زیباترین زنان را در اختیار داشته باشند بلکه آنها نیز با ناملایمات زندگی در مقابل خداوند امتحانات سختی را پشت سر گذاشته‌اند، لذا الگوی کامل برای انسانها هستند.

اگر قرار بود ائمه و انبیاء با استفاده از علوم خود و با توجه به امتیازات دیگر که داشتند از آنها استفاده کرده و بهترین زندگی را داشته باشند همه بر آنها خرده می‌گرفتند و نمی‌توانستند بعنوان الگو برای همه انسانها مطرح باشند.

در نتیجه ازدواج امام جواد علیه‌السلام با دختر مامون بر خلاف موازین شرعی نبود و امام برای ازدواج با او که به پیشنهاد و اصرار مامون صورت گرفت مخالفتی نکرد.

 

ادامه مطلب / دانلود

 

ثواب بوسیدن فرزندان

 

از آنجایی که بوسیدن فرزندان تأثیر فراوانی بر تربیت آنان می گذارد اهل بیت (ع) برای بوسیدن فرزندان پاداش و اجر ویژه ای بر شمرده اند. در این مجال به چند روایت اشاره می کنیم:

در متون دینی، در مورد سیره رسول الله (ص) آمده است: روزی پیامبر (ص) امام مجتبی و سیدالشهداء(ع) را می بوسیدند یکی از اصحاب به نام اقرع بن حابس عرض کرد: یا رسول الله(ص)! من ده فرزند دارم، که تا کنون هیچ یک از آن ها را نبوسیده ام؛ حضرت فرمودند: من چه کنم که خدا مهربانی را از دل تو بر گرفته است؟

حضرت امام صادق(ع) می فرمایند: فرزندانتان را زیاد ببوسید؛ خداوند متعال به ازای هربوسه یک درجه در بهشت به انسان می دهد، که اندازه ی پانصد سال راه است.

حضرت امیرمؤمنان(ع) می فرمایند: کسی که فرزندش را ببوسد برای او یک حسنه به حساب می آید و کسی که موجب سرور و شادمانی فرزندانش شود، خداوند در روز قیامت او را شادمان خواهد کرد.

حضرت امام صادق(ع) به نقل از پیغمبر (ص) می فرمایند: کسی که فرزندانش را ببوسد، خداوند در نامه عمل او یک حسنه می نویسد.

ادامه مطلب / دانلود

کشتن مورچه و مگس از نظر شرعی

هنگام کشتن هر حیوانی، فرقی نمی کند که موذی باشد یا اهلی و یا هر نوع دیگر، ممکن است این سوال ها پیش بیاید که آیا از نظر شرعی کشتن این حیوان اشکال دارد؟

و یا این پرسشی در ذهن شما باشد که از نظر دین اسلام کشتن چه حیواناتی جایز و کشتن چه حیواناتی حرام است؟ دستورات و سفارش های دین در این باره، چگونه است؟

به جز حیواناتی که جهت مصرف و خوراک انسان کشته می شود؛ در مورد کشتن سایر حیوانات، توجه به دو نکته ضروری است:

1. هر حیوانی که در ملکیت دیگری است؛ کشتن آن ممنوع است. حتی مانند مگس و پشه ای که مثلا دانشمند حشره شناسی برای تحقیق آن ها را جمع آوری کرده است.

2.هر حیوانی که آزار دهنده است و برای دفع آزار آن، راهی جز کشتن نیست؛ می توان آن را کشت. گرچه مانند پرستو باشد که کشتن آن به خودی خود کراهت دارد. در آزار رسانی نیز فرقی نمی کند که به خود شخص آزار برساند یا به دیگرانی که آزار دیدن آن ها مسؤلیتی بیاورد و یا باعث آلودگی مواد غذایی و یا مولد بیماری شود.

اما برای جزئی تر شدن گفتار از روایات بهره می گیریم. حاصل روایات آن است که دو گونه حکم برای کشتار حیوانات قابل تصور است:

1. جواز کشتن؛ به این معنا که اگر کسی آن ها را بکشد؛ گنه کار نیست. با این روی کرد؛ کشتن همه حیوانات جایز و بدون اشکال است. اما درخصوص کشتن این حیوانات سفارش هم شده است: انواع مارها،کلاغ، عقرب، سگ‌ها حیوانات ریز مثل شپش.

2. سفارش به نکشتن؛ به این معنا که معصومان علیهم السلام علاقه مند بودند که انسان ها از کشتن آن ها صرف نظر کنند. از این روی حتی از بردن نامشان هم دریغ نکردند: پرستو، هدهد، فاخته(کوکو)، قنبره(چکاوک)،حباری(هوبره) ،صرد(مرغی است که گنجشک را شکار می‏کند و به فارسی ورکاک است) و صوّام(لک لک، ظاهرا) ، شقراق(سبز قبا) مورچه، زنبور عسل، وزغ و هر حیوانی که به انسان پناه آورد.

(عاملی، شیخ حر، وسائل الشیعه، ج 11 تا 23)

ادامه مطلب / دانلود

چرا امام خمینی (ره) سیگار را ترک کرد؟

«اقلیم خاطرات» که با تصاویری تازه و گاه منتشر نشده از امام (ره) و خانواده مکرم ایشان در میان خاطرات همراه است در 8 فصل با عناوین «یک اتفاق ساده»، «خانواده من»، «روزهایی زیبا»، «خانه دوست»، «نام‌آوران»، «شب آخر»، «فریاد خشم» و «نوفل‌لوشاتو» تدوین شده است.

چرا امام خمینی (ره) سیگار را ترک کرد؟

فاطمه طباطبایی در پیشگفتار کتاب «اقلیم خاطرات» این اثر را تاریخ شفاهی دانسته و نوشته است: «نقل‌هایم را در بسیاری از موارد با سندها و گفته‌های دیگران مطابقت داده‌ام تا از خطا مصون باشد. کوشش کرده‌ام از تحلیل خودداری کنم و به نقل حدسی نپردازم و اگر ناگزیر بوده‌ام، به گونه‌ای بیان کرده‌ام که خواننده بتواند میان آنچه دیده و شنیده‌ام تفاوت بگذارد …»

عروس امام‌ خمینی (ره) خاطرات خود را از سن 14 سالگی، ازدواج با زنده‌یاد سید احمد خمینی تا زمان بازگشت امام‌خمینی (ره) به ایران در تاریخ دوازدهم بهمن ماه 1357 در این کتاب بازگو کرده و توسط گروه تاریخ پژوهشکده امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی به چاپ رسانده است.

طباطبایی در این کتاب می‌نویسد: یک شب امام گفتند در جوانی سیگار می‌کشیدم. تا اینکه یک شب سرد زمستان که پشت کرسی مشغول مطالعه بودم، به مطلب مهمی رسیدم و فکرم بشدت درگیر فهم آن شد. در همین حال برای آوردن سیگار از اتاق بیرون رفتم. پس از بازگشت همین که نگاهم به کتاب افتاد که آن را بر زمین گذاشته و به دنبال سیگار رفته ‌بودم، احساس شرمندگی کردم و با خود عهد کردم که دیگر سیگار نکشم. آن را خاموش کردم و دیگر سیگار نکشیدم.

شایان ذکر است «اقلیم خاطرات» در 611 صفحه تنظیم شده و دارای مطالب و عکس‌های جذابی است که برخی از آنها تاکنون جایی نقل و منتشر نشده است. قیمت این کتاب که موسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره) آن را منتشرکرده، 15 هزار تومان است.

ادامه مطلب / دانلود

این 5 کار عمر انسان را کوتاه می کند

برخی از اعمال و رفتار ما موجب غضب الهی می شود و مرگ زودرس را برای انسان به همراه دارد.

امام سجاد (علیه السلام) در گفتاری به پنج کار اشاره می کند که مرگ انسان را تسریع می بخشد .

ایشان می فرمایند:

(پنج خصلت از )گناهانی است که مرگ انسان را زودتر می رساند

1- قطع روابط خویشاوندی

2- قسم دروغ

3- سخنان دروغ

4- زنا

5- جلوگیری از راه و روش مسلمانان

(وسائل الشیعه ج16ص 281)

دروغ گویی و زنا از صفات زشت و گناه کبیره محسوب می شود که با مروری در پیرامون خود، متوجه آثار زیانبار این گناه در افرادی که گرفتار و عامل به آن هستند می شویم.از سوی دیگر قطع رحم و دروری گزینی از اقوام وخویشان نیز مشکلات عدیده ای برای انسان به همراه دارد.

 

ادامه مطلب / دانلود

برای خودت دعا کن

خودت را دوست داشته باش!
برای خودت دعا کن که آرام باشی.
وقتی توفان می آید تو همچنان آرام باشی
تا توفان از آرامش تو آرام بگیرد.

برای خودت دعا کن
تا صبور باشی؛
آنقدر صبور باشی تا بالاخره ابرهای سیاه آسمون
کنار بروند و خورشید دوباره بتابد.

برای خودت دعا کن تا خورشید را بهتر بشناسی.
بتوانی هم صحبتش باشی و صبح ها برایش نان تازه بگیری.
برای خودت دعا کن که سر سفره ی خورشید بنشینی و چای آسمانی بنوشی.

برای خودت دعا کن تا همه ی شب هایت ماه داشته باشد؛
چون در تاریکی محض راه رفتن خیلی خطرناک است.
ماه چراغ کوچکی است که روشن شده تا جلوی پایت را ببینی.

برای خودت دعا کن تا همیشه جلوی پایت را ببینی؛ آخر راهی را که
باید بروی خیلی طولانی است. خیلی چاله چوله دارد؛ دام های زیادی
در آن پهن شده است و باریکه های خطرناکی دارد؛ پر از گردنه های حیران
و سنگلاخ های برف گیر است.

برای خودت دعا کن تا پاهایت خسته نشوند و بتوانی راه بیایی
چون هر جای راه بایستی مرده ای و مرگی که شکل نفس نکشیدن,
به سراغ آدم بیاید، خیلی دردناک است.
هیچ وقت خودت را به مردن نزن.

برای خودت دعا کن
که زنده بمانی .
زنده ماندن چند راه حل ساده دارد!
برای اینکه زنده بمانی نباید بگذاری که هیچ وقت
بیشتر از چیزی که نیاز داری بخواهی.
باید همیشه با خدا در تماس باشی تا به تو بیداری بدهد.
بیداری هایی آمیخته با روشنایی ، صدا ، نور ، حرکت.
تو باید از خداوند شادمانی طلب کنی.همیشه سهمت را بخواه.
و بیشتر از آن چه که به تو شادمانی ارزانی می شود در دنیا شادمانی
بیافرین تا دیگران هم سهمشان را بگیرند.
برای اینکه زنده بمانی باید درست نفس بکشی و
نگذاری هیچ چیز ی سینه ات را آلوده کند.
برای اینکه زنده بمانی باید حواست به قلبت باشد.
هرچند وقت یکبار قلبت را به فرشته ها نشان بده و از آنها
بخواه قلبت را معاینه کنند . دریچه هایش را، ورودی ها و خروجی هایش را
و ببینند به اندازه ی کافی ذخیره شادمانی در قلبت داری یا نه!!
اگر ذخیره ی شادمانی هایت دارد تمام می شود باید بروی پشت
پنجره وبه آسمان نگاه کنی . آنقدر منتظر بمان و به آسمان نگاه کن ………
تا بالاخره خداوند از آنجا رد بشود؛
آن وقت صدایش کن؛
به نام صدایش کن؛
او حتماً برمی گردد و به تو نگاه می کند و از تو می پرسد که چه می خواهی؟؟!
تو صریح و ساده و رک بگو.
هر چیزی که می خواهی از خدا بخواه.
خدا هیچ چیز خوبی را از تو دریغ نمی کند.
شادمان باش او به تو زندگی بخشیده است و کمکت می کند
که زنده بمانی . از او کمک بگیر. از او بخواه به تو نفس,
پشمک ، چرخ و فلک ، قدم زدن ، کوه ، سنگ ،
دریا ، شعر ، درخت ، تاب ، بستنی ، سجاده ،
اشک، حوض، شنا ،راه ، توپ ، دوچرخه ،
دست ، آلبالو ، لبخند ، دویدن
و عشق….و عشق,بدهد.
آن وقت قدر همه ی اینها را بدان و آن قدر زندگیت را ادامه بده
که زندگی از این که
تو زنده هستی به خودش ببالد!
دیگران را فراموش نکن..برای خودت دعا کن !

ادامه مطلب / دانلود

صفحه 126 از 130«...100110120 قبلی 125126127 بعدی ...»
css.php