کد خبر : 19477 تاریخ انتشار : شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۲ - ۱۸:۱۷

خشمناکترین عضو بدن

فکر کن که چاقو را بر می داری و قلب یکی از عزیزانت را می خراشی،چقدر ناراحت کننده است؟گاهی با زبان بد تر از این کار را انجام می دهی. این روزها نه دیروزها، کسی برای بدی و زشتی اسفند دود نمی کرد. این روزها را می گویم خیلی از …

خشمناکترین عضو بدن

فکر کن که چاقو را بر می داری و قلب یکی از عزیزانت را می خراشی،چقدر ناراحت کننده است؟گاهی با زبان بد تر از این کار را انجام می دهی.

این روزها نه دیروزها، کسی برای بدی و زشتی اسفند دود نمی کرد. این روزها را می گویم خیلی از افراد از زخم دیروزها شاکی اند. از زخم دستها و جراحاتی که به آنها وارد شده است، ناله نمی کنند بلکه زخم سنگینی روی دلشان افتاده است که آنها را رها نمی کند. فکر آنها شده است درمان زخم روی دلشان.آنها فقط به این فکر می کنند که فکرشان از حرفهایی که شنیده اند خالی شود و از زخمهایی که خورده اندآسوده شوند.آنها فقط و فقط به این فکر می کنند که کاش آدمها مسئولیت زبانشان را بر عهده بگیرند و کاش هیچ یک از آدمهای روی زمین زخم زبان نداشته باشند و با زبانشان روح و روان کسی را آسیب نزنند.

بعضی اوقات زخم هایی روی دلمان می ماند والتیام نمی یابد. آخر می دانید چیست؟ می گویند؛ زخم روی دل هیچ وقت ترمیم نمی شود. در مدرسه معرفت و مردانگی، فردی که هیچگاه روی دل کسی زخمی بر جا نگذارد، انسان واقعی است. نکته مهم اینجاست که اگر نمی توانیم زیبا سخن بگوییم بهتر است که زمان سخن گفتن کمی فکر کنیم، تا نیش زبانمان پنهان بماند و روح و روان اطرافیان را آزار ندهیم . تا بتوانند عادی به زندگی شان ادامه دهند.

بعضی اوقات حرفهای افراد طوری مته روح و روانمان می شود که هر چه قدر هم رفتارشان را در ترازو انصاف و وجدان می گذاریم، می بینم در حق مان بی انصافی شده است و مورد بی مهری قرار گرفته ایم. در کنار اینها گاهی زخم خورده می شویم و دیگران نیز به جای مرهم گذاشتن، یک زخم زبان تازه می زنند.

حال آنکه با تمام این تفاسیر هر فردی می تواند با حرکت نابجای عصای کلام خود، وضعیتی نا خوشایند به وجود آورد و به جای شادمانی در دل دیگران اندوه و ناراحتی در باغچه دل اطرافیان بکارد.

هر انسانی واژه هایی دارد که زیبا هستند و تیرگی و نا امیدی را کلام از بین می برد. می توان آرامش و وقار کلمات را حفظ کرد و به کلام جانی بخشید تا واژه ها روح نواز باشند و جان مخاطب را نگیرند.

نکته حائز اهمیت این است که از فردی که که نیاموخته چگونه سخن بگوید، توقع نداشته باشیم که بر زخم دل ما مرهم بگذارد. بهترین راه این است که خودمان با گذشت زمان از خطای آن بگذریم و این را در نظر داشته باشیم که زمان احوال ما را بهبود خواهد بخشید. فقط یک نکته را به خاطر بسپاریم که از آموخته های گذشته برای زیبا کردن امروز استفاده کنیم، شاید دوری کردن از فردی که نمی خواهد شیوه سخن گفتنش را عوض کند، راهکاری مفید برای بهبود او و آرامش شما باشد.

بهتر است در چاردیواری زندگی، حرف زدن هایمان چارچوب داشته باشد. سقفی از دوستی و محبت. تا می توانیم زبانمان را حفظ کنیم تا روزی خودمان زخم خورده نشویم و سعی مان این باشد که ما نیز به جرگه آدمهایی که زخم زبان دارند، نپیوندیم.

به این پست امتیاز دهید
دسته بندی : سبک زندگی ، مهارت های ارتباطی بازدید 426 بار
دیدگاهتان را بنویسید

css.php