نتايج جستجو مطالب برچسب : احساس تنهایی

چرا ازدواج نمی تواند احساس تنهایی را از بین ببرد؟

چرا ازدواج نمی تواند احساس تنهایی را از بین ببرد؟

ازدواج یک امکان و موقعیت حمایتی نیست و نمی تواند از شما در برابر خطر تنهایی محافظت کند. در یکی از مطالعات تحقیقاتی جدید آمارها نشان می دهند ۶۵ درصد زن وشوهرها احساس تنهایی می کنند در حالی که فقط ۲۰ درصد کل انسان ها از تنهایی رنج می برند. تنهایی نگرش شما را نسبت به دیگران تغییر می دهد و رابطه و

ادامه مطلب / دانلود

تنهایی به اندازه سیگار خطرناک است!

به گزارش psychologytoday، تنهایی ربطی به تعداد دوستان و روابط اجتماعی ندارد: تنهایی کاملا به کیفیت فردی در روابط انسان مربوط است. زیرا ممکن است او با افراد جامعه‌اش در ارتباط باشد، اما از نظر احساسی یا اجتماعی و تفکر از اطرافیان‌شان جدا بوده و بشدت احساس تنهایی کند.

بیش از ۶۰ درصد از افرادی که احساس تنهایی می‌کنند، متاهل هستند

وقتی زوج‌ها از عمیق‌ترین احساسات، افکار و

ادامه مطلب / دانلود
دلایل و موقعیت هایی که برای ازدواج در نظر می گیرید باید با دقت و حساسیت انتخاب شود و به هر دلیل یا در هر موقعیتی نباید اقدام به ازدواج کنید. در این مطلب به 10 موقعیت و دلیلی پرداخته شده است که اگر در فرآیند ازدواج با آن مواجه شدید باید حساسیت بیشتری به خرج دهید و بی گدار به آب نزنید چرا که این دلایل، دلایل محکم و منطقی برای ازدواج نیستند.

10 موقعیت حساس در ازدواج

مبهوت زیبایی خیره کننده نشوید

شما دختر زیبایی هستید و انتظار دارید همسری که انتخاب می کنید به اندازه خودتان زیبا باشد و یا شما پسر خوش تیپی هستید و دوست دارید همسری داشته باشید که از این لحاظ هم سطح خودتان باشد؛ همین جا بایستید: شما به شدت در معرض خطر انتخاب نادرست قرار دارید!

شکی نیست که همه ما زیبایی را دوست داریم و به سمت آن جذب می شویم، اما وقتی نقش زیبایی در انتخاب ما بیش از حد معقول باشد، دردسرهای مان هم شروع می شود. بهتر است قبل از این که کسی را برای ازدواج انتخاب کنید، اولویت هایتان را مشخص کنید: با این که زیبایی برایتان اهمیت زیادی دارد، اما چه چیزهایی وجود دارد که برای تان از زیبایی اهمیت بیشتری دارد؟ چه معیارهایی را حاضر هستید فدای زیبایی کنید و از چه معیارهایی به هیچ وجه حاضر نیستید بگذرید؟ آیا اگر این فرد این همه زیبا نبود، بازهم او را انسان خوبی می دانستید؟ پس در این زمینه بیشتر دقت کنید.

مجذوب پرستیژ و موقعیت اجتماعی ویژه نشوید

می گویند لازم نیست یک خانم نصف عمر را درس بخواند و زحمت بکشد تا بشود خانم دکتر، همین که همسر یک دکتر شود، همه او را «خانم دکتر» صدا می زنند! موقعیت اجتماعی یکی از مواردی است که احتمال خطای ما در انتخاب همسر را به شدت بالا می برد. عناوین و موقعیت های چشمگیر به راحتی می توانند دیگر خصوصیات فرد را تحت تاثیر قرار دهند و به عبارتی چشم ما را به روی خیلی از موارد ببندند. در این صورت ما با موقعیت طرف مقابل ازدواج می کنیم، اما با «خود» او زیر یک سقف می رویم.

اگر در چنین شرایطی قرار گرفتید، فرد را بدون شغل و موقعیت خاصش تصور کنید: آیا اگر چنین موقعیتی نداشت بازهم برایتان انسان قابل قبولی بود؟ غیر از این موقعیت خاص، چه ویژگی های دیگری دارد که شما را به خود جذب می کند؟

شیفتگی و عشق بی اندازه شما را به دردسر می اندازد

مسلما عشق یکی از لازمه های ازدواج است، اما قطعا برای ازدواج کافی نیست. اگر فقط از روی عشق ازدواج می کنید، منتظر باشید که روزی فقط به خاطر نفرت از هم جدا شوید!

یکی از خطرناک ترین شرایط انتخاب همسر زمانی برای شما پیش می آید که خیلی زود «عاشق» می شوید. در این حالت شما آن قدر تحت تاثیر هیجانات و احساسات هستید که نمی توانید درست ببینید و درست تصمیم بگیرید. قبول این مسئله برای کسانی که در اوج عشق هستند بسیار سخت است. مغز در حالت هیجان زدگی نمی تواند به طور طبیعی فعالیت کند. بنابراین ما به جز خوبی طرف مقابل چیزی نمی بینیم. اگر نخواهیم از اصطلاح «عشق کور» در این مورد استفاده کنیم، می توانیم بگوییم مغز عاشق، همه چیز را از پشت عینک عشق می بیند و از پشت این عینک همه چیز بهتر از آنچه که هست دیده می شود. پس اگر عاشق هستید، بهتر است مدتی صبر کنید و از رابطه فاصله بگیرید تا این تب در شما فروکش کند و بتوانید با دخالت بیشتر عقل، درباره زندگی آینده تان تصمیم گیری کنید.

احساس تنهایی شدید، دلیل کافی برای ازدواج نیست

تنهایی های دوران مجردی گاهی برایمان تحمل ناپذیر می شود. وقتی دوستان متاهل دور هم جمع می شوند اما ما به دلیل مجرد بودن نمی توانیم در جمع شان باشیم، یا وقتی با جمعی از بچه های فامیل به مسافرت می رویم و همه با همسرشان هستند به جز ما و…، ته دلمان به این فکر می کنیم که چرا من باید این قدر تنها باشم؟ و درست همین جاست که زنگ خطر به صدا درمی آید.

عجله نکنید

«برای من دیگر دارد خیلی دیر می شود»، آیا چنین ندایی را از درونتان می شنوید؟

شما آخرین فرزند خانه هستید که مجرد مانده، تنها پسر مجرد فامیل در طیف سنی خودتان هستید، همه دوستانتان ازدواج کرده اند. چشم مادربزرگ و پدربزرگتان به شماست که نوه شان را ببینند. شما خواهر بزرگ تر هستید و ازدواج خواهر کوچکترتان در گروی ازدواج شماست و آخرین آرزوی مادر و پدرتان برای خوشبختی شما این است که شما را در لباس دامادی یا عروسی ببینند. یا اصلا سن شما بالا رفته است و احساس می کنید برای ازدواج دیر شده است. هیچ کدام از این موارد مشکل خاصی به شمار نمی رود؛ به شرطی که شما را وادار به انتخاب عجولانه و نسنجیده نکند.در هر انتخابی، وقتی ما در شرایط اضطرار و عجله قرار می گیریم، امکان اشتباه کردن چندین برابر می شود و زمانی که این انتخاب به بزرگی انتخاب شریک زندگی باشد، حساسیت آن هم چندین برابر می شود. پس ارزشش را دارد که با این فکر مبارزه کنید.

به سن ازدواج برسید

اگر فکر می کنید هنوز به سن مناسب ازدواج نرسیده اید، هرگز تن به ازدواج ندهید. این را که دقیقا چه سنی برای ازدواج مناسب است نمی شود تعیین کرد، این مسئله در فرهنگ ها و برای افراد مختلف تفاوت زیادی دارد. اما اکثر روان شناسان امروزی معتقدند به طور کلی ازدواج سالم به بلوغ های چندگانه نیاز دارد که بسیاری از آن در سنین خیلی پایین حاصل نمی شود. بسیاری از افراد در سنین آغاز جوانی هنوز نمی دانند که از زندگی چه می خواهند و در سال های بعد اولویت های شان تغییرات زیادی می کند. ضمن اینکه در این سنین معمولا احساسات ما بر عقل چیره است.

درصورتی که سن زیادی ندارید اما در موقعیت ازدواج قرار گرفته اید، مشخص کردن برنامه و خواسته های آینده زندگیتان می تواند کمکتان کند: آیا این ازدواج چیزی است که شما را مطابق اهدافتان پیش ببرد؟ آیا اصلا به جایی رسیده اید که بتوانید هدفی کلی برای خود برگزینید و تصویری از آینده تان ترسیم کنید؟

10 موقعیت حساس در ازدواج

تا جایی که می توانید طرف مقابل را بیشتر بشناسید

وقتی با یک نفر ازدواج می کنیم، درواقع با کل وجود او ،با همه ابعاد زندگی اش، خانواده اش، گذشته اش، آینده اش، افکار و اخلاقش ازدواج کرده ایم؛ احتمال شکست در ازدواجی که براساس شناخت کافی انجام نگیرد بسیار بالاست. ما زمانی می توانیم به شناخت کامل تر برسیم که با همه ابعاد وجودی فرد در شرایط و موقعیت های مختلف رو به رو شده باشیم.

اول درمان روح، بعد ازدواج

بحران روحی به هر علتی ممکن است ایجاد شود؛ ممکن است به تازگی عزیزی را از دست داده باشید، از کار اخراج شده باشید، بیمار باشید، پدر و مادرتان از هم جدا شده باشند یا هر مسئله دیگری که باعث ناراحتی شما شده باشد. در حالت بحران، ذهن ما فعالیت طبیعی ندارد و امکان اشتباه در این وضعیت بالاست. ممکن است کسی که الان به نظرمان همسر مناسبی می آید، بعد از عبور از بحران، دیگر چندان مناسب به نظر نرسد و خودمان هم ندانیم چه شد که حاضر شدیم با چنین فردی ازدواج کنیم. این نوع ازدواج ها دقیقا مصداق «از چاله به چاه افتادن» است.

جوگیر نشوید

با کسی آشنا شده اید که انگار دقیقا همان کسی است که همیشه در رویاهای تان به دنبالش بودید. احساس بسیار خوبی نسبت به او دارید و وقتی به او فکر می کنید شادی وصف ناپذیری را در خود احساس می کنید. احساس خوبی است! اما دست نگه دارید. چون دقیقا در لبه پرتگاه انتخاب نادرست قرار گرفته اید!

هیجانات مثبت، درست مثل هیجانات منفی، ما را در معرض انتخاب نادرست قرار می دهد. در بعضی شرایط ما کاملا «جو زده» می شویم و کارهایی می کنیم که شاید در حالت عادی به آن فکر هم نکنیم. وقتی در میهمانی به ما خوش می گذرد، عملکرد مغز ما با حالت عادی تفاوت می کند و در واقع فیلترهایی که ما برای انتخاب شخص مناسب برای خود داریم تا حد زیادی از کار می افتد. اشتباه بزرگی است که بخواهیم به انتخاب ذهنمان در چنین حالتی اعتماد کنیم.

در این وضعیت بهتر است مدتی صبر کنیم تا مغز به حالت عادی برگردد و دوباره درباره این شخص فکر کنیم. در اغلب موارد انتخاب های هیجانی بعد از مدتی از چشم مان می افتند.

چشم و هم چشمی ممنوع!

متاسفانه چشم و هم چشمی نیز چشم ما را به روی بسیاری از واقعیت ها می بندد و امکان درست دیدن را از ما می گیرد. اگر احساس می کنید در شرایطی هستید که میل دارید از طریق ازدواج روی اطرافیانتان را کم کنید، بهتر است دست از هر اقدامی در زمینه ازدواج بردارید.از کجا بفهمیم که تصمیم گیری ما از روی چشم و هم چشمی است؟ از این جا که مدام در حال مقایسه کردن هستید و این خیال شما را رها نمی کند که ازدواج شما با این شخص چطور می تواند حال کسی را که حسادت شما را بر انگیخته است، بگیرد و دل شما را خنک کند!چشم و هم چشمی به طور خاص درباره افرادی دیده می شود که از همسر خود جدا شده اند و همسر آن ها دوباره ازدواج کرده است. در چنین شرایطی میل شدید به جبران کردن و کم نیاوردن، در ما پدید می آید که ضریب خطا در انتخاب را تا حد زیادی بالا می برد.

ادامه مطلب / دانلود

دلیل ارتباط زنان متاهل با پسران مجرد

متاسفانه امروزه به دلایل مختلف و برخی ناهنجاری فرهنگی شنیده می‌شود که در مواردی جزئی شاهد روابط بین زنان متاهل با پسران و یا مردان متاهل هستیم که این روابط بسیار آسیب زا و مخرب است. خیانت‌های زنانه عوامل مختلفی دارد که می‌توان به آن‌ها اشاره کرد

۱- عدم یک رابطه گرم و صمیمانه با همسر

یکی از عوامل اصلی خیانت زنانه روابط زن و شوهر است؛ زمانی‌که بین زوجین، روابط زناشویی خوبی حاکم نباشد، این احتمال وجود دارد که زن به همسر خود خیانت کند. اختلالات جنسی که به مرور زمان برای برخی مردان به وجود می‌آید و مشکلات شخصیتی باعث می‌شود که مرد نتواند به همسر خود محبت کند و فقدان محبت، عاطفه و روابط گرم و صمیمی باعث این خیانت‌ها می‌شود.

زنانی که محبت خوب و لازم را از همسرخود دریافت کرده و یا روابط زناشویی خوبی بین آن‌ها برقرار باشد، احتمال خیانت در آن‌ها بسیار کم است.

۲- گذشته بی‌بندوبار زن

یکی دیگر از عوامل خیانت زن، گذشته اوست که در یک خانواده بی‌بندوبار و خیلی آزاد پرورش یافته و تربیت شده‌ است و تربیت غلط گذشته باعث می‌شود همچنان حتی بعد از ازدواج هم این روابط را حفظ کند. برخی از زنان که روابط زیادی داشته‌اند، به دلیل اینکه روابط صمیمانه و یا دوستی‌های دوران مجردی خود را نمی‌توانند به اتمام برسانند و برایشان بسیار سخت است تا خود را در زمان تاهل کنترل کنند در‌‌ همان چارچوب به روابط خود ادامه می‌دهند.

۳- احساس تنهایی کردن

مسایل شخصیتی وجود دارد که امکان دارد یک زن تحمل تنهایی و بیکاری را نداشته و به سختی می‌تواند دقایق و یا ساعتی را تنها و بیکار بگذراند. این زنان زمانی‌ که می‌خواهند تنهایی خود را پر کنند وقتی می‌بینند همسرشان به دلیل مشغله کاری نمی‌تواند برای آن‌ها وقت بگذارد گرایش پیدا می‌کنند که وقت خود را با دیگران و یا جنس مخالف خود پر کنند.

۴- عوامل فردی و اختلالات شخصیتی زنان

عوامل فردی و اختلالات شخصیت و یا ویژگی‌های طرفین می‌تواند بستری برای خیانت باشد. وقتی در جامعه این روابط ناشایست، رواج پیدا کند امکان دارد وسوسه در زن ایجاد شود که این رابطه‌ها را تجربه کند. مسایلی مانند ماهواره، تهاجم فرهنگی، الگوهای فرهنگی ناهنجار و غلط در خانه، همه این عوامل می‌توانند در خیانتهای زنانه دخیل باشد؛ در نتیجه حرمت و حریم‌های خانواده شکسته می‌شود و افراد پایبند چارچوب‌های اخلاقی نیستند.

۵- دوران مجردی محدود

برخی از زنان به دلیل اینکه گذشته خوبی نداشته‌اند و یا زمان مجردی خیلی محدود بودند وقتی شرایطی را می‌بینند که زنان و مردان، رابطه آزادانه‌ای با هم دارند. این افراد چون می‌خواهند گذشته خود را جبران کنند، به خیانت رو می‌اورند. شرکت درپارتی، ارتباط با دوست ناباب و مسائلی دیگر می‌توانند انگیزه خیانت را زیاد کند.

۶- مشکلات اقتصادی

مسئله دیگر مشکلات اقتصادی که در جامعه است، البته مسئله اقتصادی به تنهایی عامل خیانت زنانه نیست. فرد ممکن است نیازهای مالی بیشتری را در خود احساس کند؛ ولی اگر پایبند چارچوب‌های اخلاقی باشد؛ امکان ندارد با هر تحریک، وضعیت معیشتی کنار بیایند؛ اما فردی که به خاطر پول با جنس مخالف خود ارتباط برقرار می‌کند، بیشتر به دلیل میل به تجمل گرایی، مصرف بیشتر، مدگرایی و خرید کردن، به جنس مخالفی فرا‌تر از چارچوب خانواده رو می‌آورد تا مورد حمایت او قرار گیرد.

در این زمینه تعداد زنانی که به دلیل فقر مادی به ارتباط با جنس مخالف رو می‌آورند بسیار کم است. اما وقتی زن به دلیل اینکه همسرش معتاد بوده و یا بیکار و مریض است خیانت می‌کند در واقع «فحشا» است؛ یعنی زن خودفروشی می‌کند تا نیازهای مالی خود را تامین کند.

۷- تنوع طلبی

علت دیگر خیانت زنانه، تنوع طلبی است. در برخی اوقات مشخص شده است فرد نتوانسته است با همسرخود زندگی کند و شاید بار‌ها و بار‌ها ازدواج کرده است.

بهترین راهکار این است که باید علت این رابطه‌ها را در سطح فردی مشخص شود و باید فرد به روان‌شناس مراجعه کند. باید مشخص شود که فرد اختلالات شخصیتی دارد و یا خیر. ممکن است درگیر روابط چندگانه شوند و زیاد وفادار نباشد، برخی از افراد شخصیت ناهنجار و ضد اجتماعی داشته و در سطح خانوادگی باید مداخلات اجتماعی و فرهنگی صورت بگیرد.

برای اینکه در جامعه زنان آسیب نبینند و برای حفظ حریم خانواده بیشتر خانواده‌ها باید آموزش ببینند. آموزش‌هایی از طریق رسانه‌های گروهی، تلویزیون، رادیو و… باید صورت گیرد و این افراد باید متوجه شوند که چنین مسائلی چقدر می‌تواند هم در آینده خود و هم آینده فرزندان، آسیب جدی وارد کند.

ادامه مطلب / دانلود

css.php