مطالب دسته بندی : ادبیات و مذهب

شعری زیبا از ایرج میرزا با نام قلب مادر

داد معشوقه‌ به‌ عاشق‌ پیغام‌
که‌ کُند مادرِ تو با من‌ جنگ

هر کُجا بیندم‌ از دور کُند
چهره‌ پر چین‌ و جبین‌ پُر آژنگ

با نگاهِ غضب‌ آلود زند
بر دلِ نازکِ‌ من‌ تیرِ‌ خدنگ

مادرِ سنگ‌دلت‌ تا زنده‌ست‌
شهد در کامِ من‌ و توست‌ شَرنگ

نشوم‌ یکدل‌ و یکرنگ‌ تو را
تا نسازی‌ دلِ او از خون‌ رنگ

گر تو خواهی‌ به‌ وصالم‌ برسی‌
باید این‌ ساعت‌ بی‌خوف و درنگ

روی‌ و سینۀ تنگش‌ بدری‌
دل‌ برون‌ آری‌ از آن‌ سینۀ‌ تنگ

گرم‌ و خونین‌ به‌ منش‌ باز آری‌
تا بَرد ز آینۀ‌ قلبم‌ زنگ

عاشقِ بی‌خرد ناهنجار
نه،‌ بل‌ آن‌ فاسقِ بی‌عصمت‌ و ننگ

حُرمتِ مادری‌ از یاد ببُرد
خیره‌ از باده‌ و دیوانه‌ ز بنگ

رفت‌ و مادر را افکند به‌ خاک‌
سینه‌ بدرید و دل‌ آورد به‌ چنگ

قصدِ سرمنزلِ‌ معشوق‌ نمود
دلِ مادر به‌ کفش‌ چون‌ نارنگ

از قضا خورد دمِ در به‌ زمین‌
و اندکی‌ سُوده‌ شد او را آرنگ

وان‌ دل‌ گرم‌ که‌ جان‌ داشت‌ هنوز
اوفتاد از کف‌ آن‌ بی‌فرهنگ

از زمین‌ باز چو برخاست‌ نمود
پی‌ برداشتن‌ آن‌ آهنگ

دید کز آن‌ دل‌ آغشته‌ به‌ خون‌
آید آهسته‌ برون‌ این‌ آهنگ:

«آه‌ دست‌ پسرم‌ یافت‌ خراش‌
آه‌ پای‌ پسرم‌ خورد به‌ سنگ»

ادامه مطلب / دانلود
حکم دقیق دست دادن با نامحرم!

تمام مراجع تقلید عظام، هرگونه تماس جسمی بین دختر و پسر نامحرم را حرام می دانند، حتی دست دادن با افراد نامحرم از دینهایی غیر از اسلام است و افرادی که در خارج از کشور زندگی میکنند نیز از این کار منع شده اند. و فقط در صورتی دست دادن با نامحرم جایز است که از روی دستکش باشد، به شرط آنکه دست یکدیگر را فشار ندهند و قصد  لذت بردن نداشته باشند.

نظر اسلام در مورد دست دادن با نامحرم

با این که دست دادن با جنس مخالف، شاید برای افراد بسیاری موجب تحریک شهوت نشود، اما افراد دیگری وجود دارند که با این مقدار ارتباط مختصر نیز تحریک می شوند، با توجه به این که در میان گروه اول نیز ممکن است اشخاصی باشند که با صمیمی نشان دادن خود، زمینه را برای ارتباطات نامشروع فراهم سازند.

بر این اساس، سزاوار است که از دست دادن با نامحرم که در زندگی اجتماعی نیز امری ضروری قلمداد نمی شود، خودداری نمود. خداوند متعال، بیشتر احکام شرعی را به صورت کلی وضع کرده و مصلحت عموم جامعه را در نظر گرفته، اگرچه ممکن است حکمت تشریع حکم شامل برخی افراد نشود. به عنوان نمونه، هر چند ممکن است دست دادن با زنان، هیچ احساس شهوانی را در برخی افراد کهنسال و یا میانسال ایجاد نکند، اما شارع مقدس، به دلیل ایجاد همین احساس، در بسیاری از مردم، حکم به حرمت چنین رفتاری داده باشد.

اما در خصوص تماس بدنی مرد و زن نامحرم و دست دادن و مصافحه کردن آنان با یکدیگر، مراجع بزر گوار تقلید به صورت کلی فرموده اند: دست دادن با نامحرم جایز نیست، مگر این که چیزی حایل و حجاب گردد، یا عناوین ثانویه ای مثل ضرورت صدق کند.

مثلاً امام خمینی (ره) می فرماید: جایز نیست براى مرد که مس کند بدن زن نامحرم را حتى دست و صورت او را مگر آن که از روى دستکش و پارچه باشد، به شرط آن که قصد سویى نداشته باشد و دست زن را فشار ندهد، و هم چنین است مس کردن زن، مرد نامحرم را.

و هم چنین جایز است نظر کردن و لمس نمودن مرد زن را و زن مرد را اگر چنانچه ضرورت اقتضا کند و دفع ضرر متوقف بر او باشد، مثل علاج کردن و نجات دادن از غرق شدن و سوختن (توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج‏2، ص 929 ، سۆال 36،37 ؛ جامع المسائل، آیت اللّه فاضل , ج 1 مسئله ی 1717، أجوبه الاستفتاءات (بالفارسیه)، س 1310ص290)، و باید اختصار شود به آن مقدارى که مورد ضرورت و حاجت است. (نجاه العباد، امام خمینی، ص364 ، مسئله ی 23، 24)

سوال: آیا دست دادن با زنان کهنسال نامحرم – که دست خود را برای مصافحه دراز می‌کنند – گناه است؟

همه مراجع (به جز  آیه الله بهجت ره ): ‌آری، دست دادن با آنان جایز نیست.

آیه الله بهجت ره: ‌بدون قصد لذت، اشکال ندارد.

سوال: حکم دقیق مصافحه و دست دادن با زن نامحرم به ویژه فامیل مثل دختر خاله، دختر عمو و…چیست؟

همه مراجع: دست دادن با زن نامحرم حرام است؛ خواه فامیل باشد و یا غیر فامیل و خواه با قصد لذت باشد و یا بدون آن.

سوال: دست دادن با زن نامحرم به وسیله دستکش و مانند آن، چه حکمی دارد؟

آیات عظام امام ره و خامنه‌ای دام ظله

اگر بدون قصد لذت و ترس افتادن به گناه باشد، اشکال ندارد؛ ولی بنابر احتیاط واجب، نباید دست را بر دست فشار دهند.

آیات عظام بهجت ره، تبریزی ره، سیستانی دام ظله، صافی دام ظله، مکارم شیرازی دام ظله و وحید خراسانی دام ظله

 اگر بدون قصد لذت و ترس افتادن به گناه باشد، اشکال ندارد.

آیه الله فاضل لنکرانی ره

اگر بدون قصد لذت و ترس افتادن به گناه باشد، اشکال ندارد؛ ولی بهتر است دست را به دست فشار ندهند.

آیه الله نوری همدانی دام ظله

 اگر بدون قصد لذت و ترس افتادن به گناه باشد، اشکال ندارد؛ ولی نباید دست را به دست فشار دهند.

سوال: آیا دست دادن با دختران نابالغ جایز است؟

همه مراجع (به جز آیات عظام تبریزی ره، سیستانی دام ظله و مکارم شیرازی دام ظله): اگر خوب و بد را می‌فهمند،‌ دست دادن با آنان جایز نیست.

آیات عظام تبریزی ره، سیستانی دام ظله:اگر بدون قصد لذت و ترس افتادن به گناه باشد، اشکال ندارد.

آیه الله مکارم شیرازی دام ظله: اگر خوب و بد را می‌فهمند،‌ دست دادن با آنان بنابر احتیاط واجب جایز نیست.

چند استفتاء از محضر مبارک آیه الله سیستانی دام ظله:

آیا دست دادن از روى اجبار با زن غیر مسلمان خارجى و بدون قصد لذت ایراد دارد یا خیر در حالى که هیچ لذتى به وجود نیاید؟

با وجود حاجب مثل دستکش مانعى ندارد .

حکم دست دادن با زن نامحرم در صورتیکه امتناع کردن موجب بروز ناراحتی و یا قطع رابطه فامیلی گردد و یا اعتراض والدین را به همراه داشته باشد؟

دست دادن با نامحرم جایز نیست و اگر حائلی باشد مانعی ندارد .

 آیا دست دادن با زنان کافر فى ذاته حرام است؟

حرام است.

در کشورهای اروپایی دست دادن به عنوان سلام و درود مطرح است گاهی ترک آن کار به محرومیت و اخراج از کارخانه و مدرسه و امثال آن می کشد، آیا یک مرد و یا یک زن مسلمان می تواند در چنین حالات استثنایی دست بدهد؟

اگر با پوشیدن دستکش و امثال آن نمی شود از آن مشکل رهایی یافت، جایز است مرد و یا زن مسلمان با دیگری مصافحه کند چون که ترک چنان کاری، موجب ضرر و زیان طاقت فرسا می شود.

ادامه مطلب / دانلود

ღᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤღ

شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ، دخترم ، در را باز کن. مریم جان سالمی ؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده در رو می شکنه میرند تو. مریم ناز مامان بابا مثل یه عروسک زیبا کف اتاق خوابیده. لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده ، ولی رو لباش لبخنده! همه مات و مبهوت دارند به این صحنه نگاه می کنند. کنار دست مریم یه کاغذ هست، یه کاغذی که با خون یکی شده. بابای مریم میره جلو هنوزم چیزی را که میبینه باور نمی کنه، با دستایی لرزان کاغذ را بر میداره، بازش می کنه و می خونه:

سلام عزیزم. دارم برات نامه می نویسم. آخرین نامه ی زندگیمو. آخه اینجا آخر خط زندگیمه. کاش منو تو لباس عروسی می دیدی. مگه نه اینکه همیشه آرزوت همین بود؟! علی جان دارم میرم. دارم میرم که بدونی تا آخرش رو حرفام ایستادم. می بینی علی بازم تونستم باهات حرف بزنم.

دیدی بهت گفتم باز هم با هم حرف می زنیم. ولی کاش منم حرفای تو را می شنیدم. دارم میرم چون قسم خوردم ، تو هم خوردی، یادته؟! گفتم یا تو یا مرگ، تو هم گفتی ، یادته؟! علی تو اینجا نیستی، من تو لباس عروسم ولی تو کجایی؟! داماد قلبم تویی، چرا کنارم نمیای؟! کاش بودی می دیدی مریمت چطوری داره لباس عروسیشو با خون رگش رنگ می کنه. کاش بودی و می دیدی مریمت تا آخرش رو حرفاش موند. علی مریمت داره میره که بهت ثابت کنه دوستت داشت. حالا که چشمام دارند سیاهی میرند، حالا که همه بدنم داره می لرزه ، همه زندگیم مثل یه سریال از جلوی چشمام میگذره. روزی که نگاهم تو نگاهت گره خورد، یادته؟! روزی که دلامون لرزید، یادته؟! روزای خوب عاشقیمون، یادته؟! نقشه های آیندمون، یادته؟! علی من یادمه، یادمه چطور بزرگترهامون، همونهایی که همه زندگیشون بودیم پا روی قلب هردومون گذاشتند. یادمه روزی که بابات از خونه پرتت کرد بیرون که اگه دوستش داری تنها برو سراغش.

یادمه روزی که بابام خوابوند زیر گوشت که دیگه حق نداری اسمشو بیاری. یادته اون روز چقدر گریه کردم، تو اشکامو پاک کردی و گفتی گریه می کنی چشمات قشنگتر می شه! می گفتی که من بخندم. علی حالا بیا ببین چشمام به اندازه کافی قشنگ شده یا بازم گریه کنم. هنوز یادمه روزی که بابات فرستادت شهر غریب که چشمات تو چشمای من نیافته ولی نمی دونست عشق تو ، تو قلب منه نه تو چشمام. روزی که بابام ما را از شهر و دیار آواره کرد چون من دل به عشقی داده بودم که دستاش خالی بود که واسه آینده ام پول نداشت ولی نمی دونست آرزوهای من تو نگاه تو بود نه تو دستات. دارم به قولم عمل می کنم. هنوزم رو حرفم هستم یا تو یا مرگ. پامو از این اتاق بزارم بیرون دیگه مال تو نیستم دیگه تو را ندارم. نمی تونم ببینم بجای دستای گرم تو ، دستای یخ زده ی غریبه ایی تو دستام باشه. همین جا تمومش می کنم. واسه مردن دیگه از بابام اجازه نمی خوام. وای علی کاش بودی می دیدی رنگ قرمز خون با رنگ سفید لباس عروس چقدر بهم میان! عزیزم دیگه نای نوشتن ندارم. دلم برات خیلی تنگ شده. می خوام ببینمت. دستم می لرزه. طرح چشمات پیشه رومه. دستمو بگیر. منم باهات میام ….

پدر مریم نامه تو دستشه ، کمرش شکست ، بالای سر جنازه ی دختر قشنگش ایستاده و گریه می کنه. سرشو بر گردوند که به جمعیت بهت زده و داغدار پشت سرش بگه چه خاکی تو سرش شده که توی چهار چوب در یه قامت آشنا می بینه. آره پدر علی بود، اونم یه نامه تو دستشه، چشماش قرمزه، صورتش با اشک یکی شده بود. نگاه دو تا پدر تو هم گره خورد نگاهی که خیلی حرفها توش بود. هر دو سکوت کردند و بهم نگاه کردند سکوتی که فریاد دردهاشون بود. پدر علی هم اومده بود نامه ی پسرشو برسونه بدست مریم اومده بود که بگه پسرش به قولش عمل کرده ولی دیر رسیده بود. حالا همه چیز تمام شده بود و کتاب عشق علی و مریم بسته شده. حالا دیگه دو تا قلب نادم و پشیمون دو پدر مونده و اشکای سرد دو مادر و یه دل داغ دیده از یه داماد نگون بخت! مابقی هر چی مونده گذر زمانه و آینده و باز هم اشتباهاتی که فرصتی واسه جبران پیدا نمی کنند…
بی کسی تنهایی منو بی اختیار کرد…

ღᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღღᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤღ

ادامه مطلب / دانلود

همسرم با صدای بلندی کفت : تا کی میخوای سرتو توی اون روزنامه فروکنی؟ میشه بیای و به دختر جونت بگی غذاشو بخوره؟

روزنامه را به کناری انداختم و بسوی آنها رفتم.

تنها دخترم آوا بنظر وحشت زده می آمد. اشک در چشمهایش پر شده بود

ظرفی پر از شیر برنج در مقابلش قرار داشت.

آوا دختری زیبا و برای سن خود بسیار باهوش بود.

گلویم رو صاف کردم و ظرف را برداشتم و گفتم، چرا چند تا قاشق گنده نمی خوری؟

فقط بخاطر بابا عزیزم. آوا کمی نرمش نشان داد و با پشت دست اشکهایش را پاک کرد و گفت:

باشه بابا، می خورم، نه فقط چند قاشق، همه شو می خوردم. ولی شما باید…. آوا مکث کرد.

بابا، اگر من تمام این شیر برنج رو بخورم، هرچی خواستم بهم میدی؟

دست کوچک دخترم رو که بطرف من دراز شده بود گرفتم و گفتم، قول میدم. بعد باهاش دست دادم و تعهد کردم.

ناگهان مضطرب شدم. گفتم، آوا، عزیزم، نباید برای خریدن کامپیوتر یا یک چیز گران قیمت اصرار کنی.
بابا از اینجور پولها نداره. باشه؟

نه بابا. من هیچ چیز گران قیمتی نمی خوام.

و با حالتی دردناک تمام شیربرنج رو فرو داد.

در سکوت از دست همسرم و مادرم که بچه رو وادار به خوردن چیزی که دوست نداشت کرده بودن
عصبانی بودم.

وقتی غذا تمام شد آوا نزد من آمد. انتظار در چشمانش موج میزد.

همه ما به او توجه کرده بودیم. آوا گفت، من می خوام سرمو تیغ بندازم. همین یکشنبه.

تقاضای او همین بود.

همسرم جیغ زد و گفت: وحشتناکه. یک دختر بچه سرشو تیغ بندازه؟ غیرممکنه. نه در خانواده ما. و مادرم با صدای گوشخراشش گفت، فرهنگ ما با این برنامه های تلویزیونی داره کاملا نابود میشه.

گفتم، آوا، عزیزم، چرا یک چیز دیگه نمی خوای؟ ما از دیدن سر تیغ خورده تو غمگین می شیم.

خواهش می کنم، عزیزم، چرا سعی نمی کنی احساس ما رو بفهمی؟

سعی کردم از او خواهش کنم. آوا گفت، بابا، دیدی که خوردن اون شیربرنج چقدر برای من سخت بود؟

آوا اشک می ریخت. و شما بمن قول دادی تا هرچی می خوام بهم بدی. حالا می خوای بزنی زیر قولت؟

حالا نوبت من بود تا خودم رو نشون بدم. گفتم: مرده و قولش.

مادر و همسرم با هم فریاد زدن که، مگر دیوانه شدی؟

آوا، آرزوی تو برآورده میشه.

آوا با سر تراشیده شده صورتی گرد و چشمهای درشت زیبائی پیدا کرده بود .

صبح روز دوشنبه آوا رو به مدرسه بردم. دیدن دختر من با موی تراشیده در میون بقیه شاگردها تماشائی بود. آوا بسوی من برگشت و برایم دست تکان داد. من هم دستی تکان دادم و لبخند زدم.

در همین لحظه پسری از یک اتومبیل بیرون آمد و با صدای بلند آوا را صدا کرد و گفت، آوا، صبر کن تا من بیام.

چیزی که باعث حیرت من شد دیدن سر بدون موی آن پسر بود. با خودم فکر کردم، پس موضوع اینه.

خانمی که از آن اتومبیل بیرون آمده بود بدون آنکه خودش رو معرفی کنه گفت، دختر شما، آوا، واقعا
فوق العاده ست. و در ادامه گفت، پسری که داره با دختر شما میره پسر منه.

اون سرطان خون داره. زن مکث کرد تا صدای هق هق خودش رو خفه کنه. در تمام ماه گذشته هریش نتونست به مدرسه بیاد. بر اثر عوارض جانبی شیمی درمانی تمام موهاشو از دست داده.

نمی خواست به مدرسه برگرده. آخه می ترسید هم کلاسی هاش بدون اینکه قصدی داشته باشن
مسخره ش کنن .

آوا هفته پیش اون رو دید و بهش قول داد که ترتیب مسئله اذیت کردن بچه ها رو بده. اما، حتی فکرشو هم
نمی کردم که اون موهای زیباشو فدای پسر من کنه .

آقا، شما و همسرتون از بنده های محبوب خداوند هستین که دختری با چنین روح بزرگی دارین.

سر جام خشک شده بودم. و… شروع کردم به گریستن. فرشته کوچولوی من، تو بمن درس دادی که فهمیدم عشق واقعی یعنی چی؟

خوشبخت ترین مردم در روی این کره خاکی کسانی نیستن که آنجور که می خوان زندگی می کنن. آنها کسانی هستن که خواسته های خودشون رو بخاطر کسانی که دوستشون دارن تغییر میدن.

ادامه مطلب / دانلود

از فشار قبر ایمن خواهد بود؛ و پیوسته از قبرش تا پهنه آسمان نوری می درخشد تا هنگامی که خداوند او را از قبرش خارج نماید.

فضیلت اعجاب انگیز سوره یس

اغلب مۆمنین شناخت عمیقی از «سوره یس» ندارند و از مناقب و فضائل و آثار دنیوی و اخروی آن غافل هستند. لذا در دام مشکلات، غم‌ها و غصه‌ها و کدورت‌ها گرفتار می مانند. اما در مجلس محبّت و مودّت مقرّبان درگاه خداوند، از «سوره یس» سخن بسیار است و انسان با اندک توجّهی به بیانات پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) و بزرگان مکاشفه و سیر و سلوک، به این حقیقت پی می برد که سوره یس از موقعیت ویژه و مرتبه‌ای بس بلند برخوردار است و اگر آدمی بتواند با آن فضایل و مناقب آشنا شود، خواهد توانست فواید کاملی را از آن خود سازد.

امامان (علیهم السلام) برای این که مۆمنان را از موقعیت ممتاز این سوره که چونان قلّه‌ای پوشیده از فضایل است، آگاه کنند، فرموده اند: «یس قلب قرآن است».

موقعیت ممتاز و جایگاه برتر و منحصر به فرد بودن قلب در بدن انسان بر کسی پوشیده نیست. سوره یس نیز دارای همان موقعیت و جایگاه در میان دیگر سوره ها است و از این رو لازم است قدری از برداشت سطحی و عمومی از این سوره فراتر رویم و با بخشی از فضایل و مناقب این سوره آشنا شویم.

چنین نیست که فضایل و عجایب سوره یس تنها در زمانه خاصّی کشف شده باشد. با مطالعه تاریخ در می یابیم از همان صدر اسلام، از این سوره با شگفتی یاد می‌شده و فضایلش معروف بوده است. حتّی گاهی بزرگانی را به فکر وا می داشته که این همه فضیلت برای این سوره ناشی از کدام یک از آیات آن است.

ابن عباّس می گوید: مدّت ها فکر می کردم که منشأ این همه فضیلت در سوره یس چیست. او می‌گوید تمام آثار و فضایل این سوره به دلیل وجود این آیه شریفه ‌است: «إنَّما أمْرُهُ إذا أرادَ شَیئاً اَنْ یقولَ لَهُ کُنْ فَیکُونَ» «همانا فرمان او چنین است که هرگاه چیزی را اراده کند، تنها به آن می گوید: «موجود باش!» آن نیز بی درنگ موجود می شود.»

طرز خواندن سوره یس

بزرگانی که خود با این سوره مأنوس بوده‌اند اغلب برای شاگردان و افراد پاک نهاد در مورد قرائت آن سوره دستورالعمل هایی نیز داشته‌اند.

متألّه بزرگ قرآنی و عارف بلند پایه، آیت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی خراسانی (ره) به شاگردان خود چنین سفارش می کردند که هر شب قبل از خواب، سوره یس را بخوانید، ولی قبل از شروع و بعد از اتمام آن، 14 صلوات بفرستید. یعنی این سوره را در بین این صلوات‌ها قرار دهید. بی شک این 14 صلوات هم یکی از اسرار مهم سیر و سلوکی در مکتب اهل بیت است.

آن بزرگ مرد فرموده بودند: بنده در زندگی به هر چه که رسیده‌ام و هرچه به دست آورده‌ام از برکت این سوره می باشد.

با توجه به این فرمایش می‌توان گفت: «یس در این مکتب، محور سیر و سلوک و نردبان رسیدن به بالاترین مقامات معنوی می‌باشد»

امام صادق علیه السّلام فرمودند:

هر چیزی قلبی دارد و قلب قرآن سوره یاسین است. کسی که قبل از خواب یا در روز آن را تلاوت کند، در آن روز محفوظ بوده و روزی می خورد.

و کسی که در شب قبل از خواب آن را تلاوت نماید، خداوند هفتاد هزار فرشته را بگمارد تا او را از شر شیطان رانده شده و هر آفتی حفظ نمایند؛ و اگر در فردای آن شب بمیرد، خداوند او را به بهشت می برد و سی هزار فرشته به هنگام غسل او حاضر می شوند که همگی برای او استغفار می نمایند و با استغفار برای او، تا قبرش او را تشییع می نمایند؛ و هنگامی که وارد قبرش می شود، آن فرشتگان در داخل قبر او عبادت می کنند و ثواب عبادت آنان برای او خواهد بود؛ و به اندازه میدان دید چشمهایش، قبرش را وسعت می بخشد؛ از فشار قبر ایمن خواهد بود؛ و پیوسته از قبرش تا پهنه آسمان نوری می درخشد تا هنگامی که خداوند او را از قبرش خارج نماید.

و هنگامی که او را از قبرش خارج نمود، فرشتگان خداوند پیوسته با او هستند و او را بدرقه کرده با او صحبت نموده، در صورت او می خندند و او را به تمامی خیرات مژده می دهند. و بدین ترتیب، او را از پل صراط و میزان عبور داده و به گونه ای او را به خداوند نزدیک می نمایند که کسی نزدیکتر از او به خدا نباشد، مگر فرشتگان مقرّب خدا و پیامبران فرستاده او.

او همراه با پیامبران در برابر خداوند می ایستد و هنگامی که دیگران غم و اندوه دارند و بی تابی می نمایند، او غم و اندوهی نداشته و بی تابی نمی نماید. آنگاه پروردگار متعال به او می فرماید:

شفاعت کن که من همه شفاعت های تو را می پذیرم و بخواه که هر چه را بخواهی به تو عطا می نمایم. او نیز می خواهد و عطا می شود و شفاعت می کند و پذیرفته می شود. و هنگامی که از عده ای حساب می کشند و آنان را نگهداشته و ذلیل می شوند، او حسابی نداشته و او را نگه نمی دارند، ذلیل نمی شود؛ بخاطر هیچ کدام از کارهای بدش بدبخت نمی شود و نامه عملش را باز کرده و به او می دهند. آنگاه از نزد خداوند پایین می آید و مردم می گویند: سبحان اللَّه! این بنده خدا هیچ خطائی نداشت و از همنشینان حضرت محمد صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم است.

امام باقر علیه السّلام فرمودند: کسی که یک بار در عمر خود سوره یس را بخواند، خداوند به شماره هر آفریده ای در دنیا و هر آفریده ای در آخرت و در آسمان دو هزار حسنه برای او نوشته و دو هزار گناه او را پاک می نماید و دچار فقر، زیان مالی، زیر آوار ماندن، بیچارگی، دیوانگی، جذام، وسواس و بیماری زیانبخش نمی شود.

و خداوند سختی های مرگ و ترس های آن را برای او آسان نموده و قبض روح او را خود به دست می گیرد و از کسانی خواهد بود که خداوند برای آنان گستردگی در زندگی، خوشحالی هنگام زیارت خداوند و رضایت به ثواب الهی را در آخرت برای آنان تضمین نموده است. و خداوند متعال به تمام فرشتگان آسمانی و زمینی اش می فرماید: همانا که از فلانی راضی شدم؛ پس برای او استغفار نمایید.

ادامه مطلب / دانلود

      تقدیم به همه ی دوستان گلم

شعری بسیار زیبا از مهدی اخوان ثالث

خانه ام آتش گرفته ست ، آتشی جانسوز
هر طرف می سوزد این آتش

پرده ها و فرشها را ، تارشان با پود
من به هر سو می دوم گریان

در لهیب آتش پر دود
وز میان خنده هایم تلخ

و خروش گریه ام ناشاد
از دورن خسته ی سوزان
می کنم فریاد ، ای فریاد ! ی فریاد

خانه ام آتش گرفته ست ، آتشی بی رحم
همچنان می سوزد این آتش

نقشهایی را که من بستم به خون دل
بر سر و چشم در و دیوار

در شب رسوای بی ساحل
وای بر من ، سوزد و سوزد

غنچه هایی را که پروردم به دشواری
در دهان گود گلدانها

روزهای سخت بیماری
از فراز بامهاشان ، شاد

دشمنانم موذیانه خنده های فتحشان بر لب
بر من آتش به جان ناظر

در پناه این مشبک شب
من به هر سو می دوم

گریان ازین بیداد
می کنم فریاد ، ای فریاد ! ای فریاد

وای بر من، همچنان می‌سوزد این آتش
آنچه دارم یادگار و دفتر و دیوان

و آنچه دارد منظر و ایوان
من به دستان پر از تاول

این طرف را می کنم خاموش
وز لهیب آن روم از هوش

ز آندگر سو شعله برخیزد، به گردش دود
تا سحرگاهان، که می داند که بود من شود نابود

خفته اند این مهربان همسایگانم شاد در بستر
صبح از من مانده بر جا مشت خاکستر

وای، آیا هیچ سر بر می‌کنند از خواب
مهربان همسایگانم از پی امداد ؟

سوزدم این آتش بیدادگر بنیاد
می‌کنم فریاد ، ای فریاد ! ای فریاد

ادامه مطلب / دانلود

احادیثی درباره عطر زدن

رسول اکرم(ص):

اَلطّیبُ یَشُدُّ القَلبَ؛
بوى خوش قلب را تقویت مى کند.
کافى، ج6، ص510، ح6

————————————
رسول اکرم(ص):

إِنَّ خیارَ عِبادِ اللّه الموفونَ المُطَیِّبونَ؛
بهترین بندگان خدا کسانى هستند که به وعده وفا کنند و بوى خوش بکار برند.
نهج الفصاحه، ح850
————————————

امام صادق(ع):

صَلاهُ مُتَطَیِّبٍ أَفضَلُ مِن سَبعینَ صَلاهً بِغَیرِ طیبٍ؛
یک نماز با عطر بهتر از هفتاد نماز بدون عطر است.
کافى، ج6، ص511، ح7

———————————–
رسول اکرم(ص):

ما طابَت رائِحَهُ عَبدٍ إِلاّ زادَ عَقلُهُ؛
هیچ کس خوشبو نگردید مگر این که بر عقلش افزوده شد.
مستدرک الوسائل، ج1، ص418، ح1044

————————————
رسول اکرم(ص):

ثَلاثٌ حَقٌّ عَلى کُلِّ مُسلِمٍ: اَلغُسلُ یَومَ الجُمُعَهِ وَالسِّواکُ وَ الطّیبُ؛
سه چیز است که بر هر مسلمانى لازم است: غسل جمعه، مسواک زدن و استعمال بوى خوش.
نهج الفصاحه، ح1256

————————————
رسول اکرم(ص):

خَمسٌ مِن سُنَنِ المُرسَلینَ: اَلحَیاءُ وَالحِلمُ وَالحِجامَهُ وَالسِّواکُ وَالتَّعَطُّرُ؛
پنج چیز از سنت پیغمبران است: حیا، حلم، حجامت، مسواک و عطرزدن.
نهج الفصاحه، ح1463

————————————

امام کاظم(ع):

لایَنبَغى لِلرَّجُلِ أَن یَدَعَ الطّیبَ فى کُلِّ یَومٍ فَإن لَم یَقدِر عَلَیهِ فَیَومٌ وَیَومٌ لا، فَإِن لَم یَقدِر فَفى کُلِّ جُمُعَهٍ وَلایَدَع؛
شایسته است که مرد هر روز از عطر استفاده کند، اگر هر روز نتوانست، یک روز در میان عطر زند و چنانچه این هم مقدورش نبود جمعه ها را ترک نکند.
کافى، ج6، ص510، ح4

————————————
امام صادق(ع):

جاءَتِ امرَأَهٌ إِلى رَسولِ اللّه صلى الله علیه و آله فَقالَت: یا رَسولَ اللّه ما حَقُّ الزَّوجِ عَلَى المَرأَهِ؟ قالَ: … وَعَلَیها أَن تَطَیَّبَ بِأَطیَبِ طیبِها؛
زنى نزد پیامبر صلى الله علیه و آله آمد و عرض کرد: یا رسول اللّه ، حق مرد بر زن چیست؟ حضرت فرمودند:… و اینکه خود را براى او بیاراید و با بهترین عطرها خوشبو کند.
کافى، ج5، ص508، ح7

————————————
امام باقر(ع):

ـ فى أَحکامِ النِّساءِ ـ لایَجوزُ لَها أَن تَتَطَیَّبَ إِذا خَرَجَت مِن بَیتِها؛
جایز نیست زن با بوى خوش از خانه بیرون برود.
بحارالأنوار، ج103، ص255، ح1

————————————
پیامبر(ص):

خَمْسٌ مِنْ سُنَنِ الْمُرْسَلینَ: اَْلْحَیاءُ وَ الْحِلْمُ وَ الْحِجامَهُ وَ السِّواکُ وَ التَّعَطُّرُ؛
پنج چیز از سنت پیغمبران است: حیا، بردبارى، حجامت کردن، و مسواک و عطر زدن.
نهج الفصاحه، ح 1463

ادامه مطلب / دانلود

آداب و رسوم مردم خوزستان

آداب و رسوم مردم خوزستان

تناسب آب و هوائى با زندگى کوچ‌نشینى موجب شده که در این استان، بخشى از جمعیت به دامدارى پرداخته و به ییلاق و قشلاق بپردازند. بخش شمالى و شمال شرقى خوزستان شامل مناطق شوش، مسجد سلیمان، دزفول، شوشتر، ایذه تا محدوده باغ ملک و جانکى در شمال رامهرمز محل زندگى ییلاقى ایلات بختیارى و بخشى از ایلات لرستان و ایلام مى‌باشد .

بخشى از عشایر این استان اعرابى هستند که در طول تاریخ و به‌مرور زمان از صحراى عربستان کوچیده و سال‌هاى دراز در خوزستان ماندگار شدند . زبان عشایر بومى‌ عربى و عشایر مهاجر استان که فصل زمستان را در مناطق قشلاقى خوزستان مى‌گذرانند به زبان و گویش خاص (لری) سخن مى‌گویند . در بین شهرستان‌هاى استان خوزستان، شهرستان آبادان فاقد جمعیت عشایر قشلاقى است

خوزستان به‌دلیل دارا بودن ویژگى‌هاى آب و هوائی، از دیرباز تاکنون، مسکن ایل‌ها و طایفه‌هاى گوناگون بوده است. اقوام کوچ‌نشین این منطقه به سه دسته عمده لر – ترک و عرب تقسیم مى‌شوند . رعایت آداب و رسوم و شیوه‌هاى قومی، از مسائلى است که شیخ یا رهبر در نظام عشایرى عرب بر آن تأکید داشت.
مجالس سوگوارى با حضور و اعلام وى خاتمه مى‌یافت و در بقیه ٔ مراسم و سنن قومى نیز حضورى فعال داشت .

در بین ایلات ایران، ایلى به‌نام لرکى وجود داشته که گذشت زمان آن‌را به پراکندگى کشانده است. لرکى به دو زبان ترکى و فارسى شکسته سخن مى‌گویند . عروسى در ایل لرکى‌ها با شرط رضایت والدین امکان‌پذیر است.
از روش‌هاى ازدواج در این ایل همبهرى است. وقتى پدر دختر پسرى ندارد، به پسر خواستگار پیشنهاد مى‌کند همبهر شود؛ یعنى داماد سرخانه شود. اما کمتر پسرى حاضر به قبول ان مى‌شود . در بین لرکى‌ها زن ارزش زیادى دارد. پس از دید و بازدید خانواده پسر، مشاوره مى‌پردازند و دفعات بعد به‌عنوان بازدید با سوغاتى به منزل والدین دختر مى‌روند و گاهى چند روز آنجا مى‌مانند.

سپس مراسم خواستگارى پیش مى‌آید. در روز معینى پدر داماد به‌همراه عده‌اى از ریش‌سفیدان محل با لباس‌هاى رسمى سوار بر اسب با هدایائى نظیر کله‌قند، چای، توتون، گوسفند به خانه عروس مى‌روند. خانواد ۀ عروس نیز به استقبال آنها رفته و مسافتى را پیاده طى مى‌کنند. سپس غذا تدارک دیده مى‌شود. در صورت توافق خانواده ٔ عروس در پایان مجلس، قرار کاغذگیرانى (نامزدی) مى‌گذراد .

در مجلس نامزدى ریش سفیدان، معتمدین محل و میرزا (نویسنده) در خانه پدر عروس حاضر مى‌شوند. جلسه مردان و زنان جداگانه است. در مجلس زنان شادى و بزن و بکوب برپا مى‌شود و دست و پاى عروس را حنا مى‌بندند. مردان هم مجلس گرمى دارند؛ یکى آواز مى‌خواند و یکى نى مى‌زند، بعد بزرگتر محل به میرزا مى‌گوید که شروع کنیم و وسایل نوشتن حاضر مى‌شود و مهریه و شیربها و جهیزیه تعیین و ثبت مى‌شود.

حاضران کاغذ نامزدى را امضاء مى‌کنند و کف مى‌زنند که به آن ‘ کف مارکی’ (کف مبارکی) مى‌گویند. از آن به‌‌بعد دختر نامزد پسر مى‌شود . پس از این جلسه در صورت مناسب بودن فصل و آمادگى طرفین عروسى روبه‌راه مى‌شود. وگرنه چند ماهى صبر مى‌کنند که به آن بردبانه مى‌گویند . ۱۵ روز مانده به عروسى کم‌کم تدارک عروسى را مى‌بینند و گاهى نیز این‌کار را ازچند ماه پیشتر آغاز مى‌کنند.

تا روز عروسى این کارها انجام ‌گیرد: سفید کردن برنج، آرد کردن گندم، تهیه نان، خرید قند و چاى و توتون و تنباکو، تهیه هیزم، تهیه وسایل پخت و پز، تهیه ترکه جهت بازى مردان، دعوت تشمال (نوزانده ) ، دعوت قوم و خیش که هر یک مراسم مخصوص به‌خود دارد. خداحافظى عروس از خانه پدر و آوردن عروس به خانه داماد نیز مراسم خاص خود را دارد . بردن جهیز عروس را ‘پشا’ مى‌‌نامند که شامل قالی، گلیم، جاجیم، بالش، خورجین مى‌باشد. یکى دو هفته پس از عروسى خانواده ٔ عروس
، داماد عروس را به شام دعوت مى‌کنند. این دعوت را ‘پاگشونی’ مى‌نامند.

آداب و رسوم مردم ایذه، رسوم تولد نوزاد

هنگام تولد

در گذشته برای جلو گیری از “آل”(نوعی جن که معتقد بودند به زائو آسیب می رساند) ،مک،قیچی و پنجه گرگ بالای سر زائو می گذاشتند .همچنین در روش دیگری پیازی را به سیخ میزدند و آن رادر کنار بستر نوزاد می گذاشتند .آنها  این کار را  برای جلوگیری از عوض کردن نوزاد توسط”از ما بهتران”انجام میداد ند.اجرت قابله معمولا لباس،مقداری پارچه و شیرینی بود. معمولا اسم اقوام نزدیک نوزاد  را بر روی او نمی گذارند زیرا آن را بد شگون می دانند.اسامی افراد درگذشته را نیز به عنوان نام نوزاد تعیین نمی کنند.اسامی مذهبی نیز مرسوم است.در گذشته قبل از تولد نوزاد ،2 نام تعیین میکردند تا درصورت پسر بودن یا دختر بودن نوزاد اسم او از قبل انتخاب شده باشد.

حمام زایمان

نوزاد را، 3 روز پس از تولد ،به حمام میبرند.هفت روز پس از تولد نیز، هم نوزاد و هم زائو به حمام میروند.زائو قبل از حمام چهلم ، به نزد دعا نویس رفته،برای او دعای چله می گرفت.دعای چله بر را به پیراهن کودک می بستند.در حمام مقداری نمک در آب ریخته،ظرف  آب را روی سر زائو و کودک میریزند.آنها معتقدند با این کار،چله کودک و زائو پریده شده،از ما بهتران و “آل” به آنها آسیبی وارد نمیکند.

دندان در آوردن کودک

بو دادن مقداری گندم و نخود، از کارهاییست که مادر کودک هنگام دندان در آوردن او،انجام میدهد.نخود و گندم بو داده شده ،به همسایگان داده میشود.همسایگان پس از خالی نمودن ظرف،مقداری شیرینی یا پول خرد در کاسه می ریزند که به این رسم دونگو Dungo میگویند.

ختنه سوران

در گذشته کار ختنه را،دلاک(یا سلمانی ،پیرایشگر موی مردان)انجام میداد.این سنت در روستای باجول( در زمان انجام تحقیق) مرسوم بود.برای کودک به این مناسبت جشنی نیز بر پا میشود.نوازنده محلی موسیقی محلی (توشمال)مینوازد.پسربچه ،دامن قرمز رنگی میپوشد.اقوام به دیدن او می آیند و هر کدام پولی به او میدهند.دلاک نیز به صورت نقدی وجهی دریافت میکرد.

آداب و رسوم ازدواج

همسر گزینی

اصولا در جوامعی که دارای بافت اجتماعی و فرهنگی سنتی هستند، اجبارها ی اجتماعی در همه حوزه ها دیده میشود.ازدواج نیز از این قاعده جدا نیست.در هنگام همسر گزینی، پسرو دختری که در این جوامع زندگی میکنند، نگاهی نیز به محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی انتخاب  خود دارند.در مناطق بختیاری از گذشته این گونه اجبارها وجود داشته است. بدین شکل که والدین گزینه هایی را برای دختر یا پسر نشان میکردند و آنها کمتر می توانستند اعتراضی به این گزینه ها داشته باشند.اما امروزه با افزایش آگاهی والدین در مورد حق طبیعی دختر یا پسر در انتخاب هایشان ، افزایش سطح تحصیلات و افزایش سطح مراودات اجتماعی گزینه ها بیشتر شکل پیشنهاد دارند تا اجبار.البته چنانچه پسری انتخابی غیر از گزینه پیشنهادی خانواده داشته باشد،ممکن است با رفتارهایی  مانند طرد شدن ،از سوی خانواده خود مواجه شود که این تنها مختص قوم بختیاری نیست.

در گذشته در جریان همسر گزینی  رسمی به نام “ناف بران”مرسوم بوده است. بدین صورت که با به دنیا آمدن نوزاد دختر،ناف او را به نام پسر مورد نظر میبریدند و در عرف محلی میگفتند این دختر ناف بر فلانیست.بر این اساس در آینده بایستی با هم ازدواج میکردند.مردم محل نیز با دانستن این موضوع،هنگامی که دختر به سن ازدواج میرسید،به خواستگاری او نمی رفتند.

خواستگاری

خواستگاری را در اصطلاح محلی،کد خدایی Ka-xodaee میگویند.در جلسه خواستگاری بزرگان و ریش سفیدان  هر دوطرف پس از گفتگو نظر خود را اعلا م مینمایند.در جلسه خواستگاری در موردمهریه و شیر بها،تاریخ عقد و عروسی و…بحث می شود. تمام توافقات جلسه مکتوب میشود.اعراب کلدوزخ به  خواستگاری، xotibe  میگویند.

مهریه، شیربها وجهیزیه

مهریه بیشتر به صورت سکه یا زمین است.مهریه را پشت قباله نیز میگویند.شیربها به صورت نقد پرداخت میشود.خانواده دختر مقداری پول به آن اضافه میکنند و کمبود جهیزیه دختر را تامین میکنند.اعراب کلدوزخ به مهریه، Mahruneh  میگویند.

درگذشته گاهی در عوض شیر بها،گاو و گوسفند یا گاومیش میدادند. در صورتی که داماد تمام وسایل زندگی را تهیه می کرد،مبلغ شیربهای پرداختی، کمتر تعیین می شد.

اسباب و اثاثیه ای که عروس از خانواده خود دریافت می کرد،قبل از روز جشن عروسی یا همزمان به خانه داماد برده میشد.رسم است چمدانی پر از اجناسی مانند دستمال،جوراب،حوله،پیراهن،زیر پیراهن،دستمال ابریشمی زنانه،برای پدر، مادر،خواهران،براداران،عمه ها،خاله ها،عموها،مادر بزرگ داماد برده میشود.

عقد و حنابندان- جشن عروسی

بعد از توافقات در جلسه خواستگاری،تاریخی نیز برای عقد تعیین میشود.والدین دختر و پسر (معمولا مادر عروس و چند زن از خانواده طرفین)به بازار رفته، خرید انگشتری حلقه،لباس کاملی برای عروس،کت و شلوار و کفش وساعت برای پسر است را انجام می دهند.

در روستاها برای عقد به ایذه می روند.معمولا والدین عروس و اقوام و ریش سفیدان نیز آنان را همراهی میکنند.تعداد نفرات دعوت شده معمولا شامل نزدیکان درجه یک عروس و داماد میشود.

در صورتی که داماد از لحاظ مالی هنوز آمادگی لازم را جهت برگزاری جشن عروسی نداشته باشد،بین عقد و عروسی فاصله می اندازند.گاهی این فاصله ممکن است تا 1 سال هم به طول بیانجامد.

مقدمات عروسی معمولا 2 تا 3 روز طول میکشد. روزاول،حنابندان است.توشمال ها در این روز می نوازند.رقص و چوب بازی نیز در این روزها برپاست.در عصر روز حنابندان،خواهران  داماد،سایر زنان واقوام خانواده داماد، در حالیکه توشمال پیشاپیش آنها می نوازد،به نزد عروس می روند.مقداری حنا نیز به خانه عروس برده میشود.هنگام شب ،حنای خیس شده  را در بشقاب کوچکی قرار میدهند.خانواده داماد ،بشقاب حاوی حنا را به اطاقی که عروس در آنجا نشسته است برده،مقداری از آن را بر سر و دست عروس می گذارند. متقابلا همین کار را خانواده عروس انجام میدهند.آنها ضمن خواندن ترانه ای  به  سر داماد حنا میزدند.البته این کار امروز کمتر صورت میگیرد.

در این مراسم مضمون ترانه ای که میخوانند به این صورت میباشد:

آداب و رسوم مردم خوزستان

حنا حنا گل گل بند حنا
حنا حنا گل گل بند حنا

دوما حنا ایبنده                                             ز شو تا صب ایبنده
ایر حنا نبنده                                                  ورق طلا ایبنده

معمولا جشن عروسی در خانه داماد برگزار میشود.البته امروزه بسیاری از  مردم جشن عروسی را در تالارهای جشن بر گزار میکنند.در کنار آن هنگامی که عروس به خانه داماد برده میشود رقص و پایکوبی در آنجا انجام میشود.رسم است چنانچه کسی از اقوام عروس یا داماد فوت کرده باشد و از چهلم آنان نیز گذشته شده باشد،خانواده عروس یا داماد نزد آنها رفته، برای برگزاری مراسم از آنها اجازه بگیرند.

در روز عروسی ،تا هنگام ناهار نوازندگان توشمال مینوازند.زنان ومردان به شکل گروهی دستمال بازی میکنند.جوانترها نیز چوب بازی میکنند.

در گذشته عروس را سوار بر اسب تزیین شده میکردند.افسار اسب را یکی از اقوام عروس در دست میگرفت.

هنگامی که عروس می خواهد از خانه بیرون بیاید،مقداری قند،نان یا پنیر در پار چه سبز رنگی میگذارند،پارچه را به کمر عروس می بندند.این کار را برادر،پسر عمو یا پسر دایی عروس انجام میدهد.این کار را به این نیت که عروس،به خانه داماد،خیر و برکت ببرد انجام میدادند.

هنگامی که عروس به طرف خانه داماد میرود ،پسر بچه ای در بغل او میگذارند به این نیت که اولین فرزند او پسر باشد.قربانی کردن گوسفند، هنگام ورود عروس به خانه داماد از آیین های برگزاری جشن عروسی است و همزمان با آن نیز، یکی از زنان نقل و شیرینی میریزد.رسم بر این است که خون کف کفش عروس را رنگین میکنند.مادر داماد  نیز مقداری اسفند  دود کرده،همراه با قرآنی که درون سینی گذاشته شده است،به استقبال عروس می رود.او بر سر عروس و داماد نمک می پاشد. مردم معتقدند با این کار آنها چشم نمی خورند.  پس از ورود عروس و داماد به خانه ،آنها کنار هم می نشینند و مراسم جشن تا پاسی از شب ادامه می یابد.

در شب عروسی مهمانان مبلغی پول به عنوان هدیه به داماد میدهند که این مبلغ و نام فرد دهنده پول یادداشت می شود.به این پول OWZI میگویند.

مراسم بعد از عروسی

چند روز بعد از مراسم عروسی،عروس و داماد به خانه پدر عروس  می روند .پدر عروس هدایایی چون لباس ،طلا،پیراهن به دختر و داماد خود می دهد.به این رسم پانگون panegun می گویند.

باورها

یکی از باورهای مردم این است که زن بیوه نباید در کارهای مربوط به عروسی دخالت داشته باشد.همراه عروس نیز بایستی زن شوهر دار باشد.همچنین لباس عروس را بایستی او تن عروس نماید .

آداب و رسوم مردم بهبهان

آداب و مراسم هنگام زایمان

هنوز هم در روستاهایی چون محمودآباد حضور مامای محلی مرسوم است. وقتی زن دچار درد زایمان  میشود ظرف صاف به شکم او می­مالند، و نیز دم کرده گیاهی موسوم به “سریز بخاس” به او می­دهند.

در گذشته اگر زایمان طول می­کشید هلهله می­کشیدند یا اذان بی­موقع می­گفتند، و هنگامی که زن      بی­هوش می­شد می­گفتند یال yâl (آل) او را زده است، دور از او اسپند دود می­کردند یا دعایی برایش می­نوشتند. در روستای بجک جوجه­ای می­کشند و دل وروده آنها را بالای سر زائو می­گذاشتند و قطعه آهنی نیز در کنار او می­نهادند. در روستاهای دیگر در این موقع تیر شلیک می­کردند یا دور تا دور زن را با ریسمانی از موی بز به صورت دایره محصور می­نمودند. به هنگام تأخیر در زایش اعتقاد بر این بوده که جفت یا رفیق طفل دور جنین را گرفته است.

در بهبهان قبل از زایمان دو استکان “عرق اترج” به زن می­دادند، علاوه بر آن سیر سرخ کرده با تخم­مرغ به او می­دادند تا زودتر فارغ شود.

حمام

زائو را در روزهای سوم و هفتم به حمام می­برند کودک را نیز ده روز بعد به حمام می­برند. در روستای قلعه مدرسه در روز هفتم بچه را با آب گرم و پودر سدر می­شویند. در چهلم نیز زائو و بچه با هم حمام می­کنند، آب چله به این صورت است که چهل ریگ کوچک و چهل تکه آهنی کوچک به نام چهل “کچ” koč در ظرفی گذاشته و چهل قطره آب روی آن­ها می­ریزند سپس آب را به خورد زائو می­دهند. بعد چهل ریگ و چهل کچ را روی بچه می­ریزند. آب ظرف گچ را چهل بار توی ظرف دیگر ریخته و چهل بار روی مادر و بچه می­ریزند.

طرز تهیه دعای چله­بر به این صورت است که نخ سیاه و سفید به نزد دعانویس برده و او به آن دعا   می­خواند و با خواندن این دعا نخ سیاه و سفید را می­بندد و به هم می­تابد و گره می­زند، بعد آن را به بازو و کمر بچه می­بندند.

ختنه سوران

کودک را در بین سنین 3 تا 5 سالگی ختنه می­کنند. در گذشته این امر به وسیله دلاک انجام می­گرفت. پدر کودک تمامی افراد و همسایگان را دعوت نموده و ناهار می­دهد. در گذشته وقتی که کودک ختنه می­شد کیسه از خاکستر گرم تهیه نموده محل زخم را در آن قرار می­دادند تا ضدعفونی گردد. برای ختنه سوران “توشمال” (نوازنده) نیز می­آورند کسانی که دعوت شده­اند به کودک پول می­دهند. کودک برای مدتی دامن سرخ رنگی می­پوشد تا محل زخم خوب شود. در روستاهای منطقه به دلاک، “خطیر” xatir نیز می­گویند.

ازدواج

در بهبهان و مناطق اطراف آن رسم ازدواج کمتر دستخوش تغییر گشته است و بسیاری از آداب به جای مانده از گذشته امروزه نیز هم­چنان اجرا می­گردد.

همسرگزینی

درگذشته پسر خود نقشی در تعیین همسر آینده خویش نداشت و پدر و مادر او دختری را برایش انتخاب می­کردند. گاهی نیز پسر، خود دختری را انتخاب می­نمود و به خانواده­اش اطلاع می­داد ولی باز هم باید خانواده­ها موافقت خود را اعلام می­نمودند. به طور معمول مادر پسر در انتخاب همسر برای فرزندش خانه­داری، اخلاق، خانواده دختر و زیبائی را در نظر می­گرفت.

در مجالس عروسی، ختم قرآن و روضه­خوانی­های زنانه دختران دم­بخت مورد توجه زنانی که پسر بزرگ دارند بوده و    خانواده­های دختران نیز سعی می­کنند که دختران خود را همیشه به این مجالس بفرستند. در گذشته در شهر بهبهان زنانی موسوم به “دلاله” dalâle از طرف خانوادۀ پسر، دختری را برای آنان جستجو می­نمود و بعد از انتخاب دخترانی که با معیارها و شرایط خانوادۀ داماد وفق پیدا کنند به مادر پسر اطلاع داده او نیز در فرصتی مناسب دختر را می­دید. در صورتی که او را می­پسندید پسر خود را خبر می­داد تا وی نیز به نحوی او را ببیند. در صورت موافقت پسر، دلاله به نزد خانوادۀ دختر رفته و به آنان اطلاع می­داد که فلان خانواده می­خواهند به خواستگاری دخترتان بیایند.

خواستگاری

در شهر بهبهان برای خواستگاری ابتدا چند نفر از ریش­سفیدان خانوادۀ پسر به خانۀ دختر می­روند و برای خواستگاری اجازه می­گیرند. در صورت موافقت پس از چند روز خانوادۀ پسر یکی از   ریش­سفیدان را به خانۀ دختر می­فرستند، خانوادۀ دختر نیز موارد مشروط خود را در کاغذی نوشته با جعبه­ای شیرینی برای خانۀ پسر می­فرستند. به این کاغذ” مسوده” mosavade می­گویند. در صورتی که خانوادۀ پسر با آن موافق نبود در کاغذ دیگری موارد موافقت خود را نوشته و با یک جعبه شیرینی به خانۀ دختر می­فرستند. در نهایت، در صورت رضایت خانوادۀ دختر چند روز بعد به خواستگاری رفته و تاریخ عقد و دیگر مراسم را به بحث می­گذارند.

عقد

در روستاهای بهبهان روحانی یا عاقد را به طور معمول به روستا می­آورند و در همانجا دختر و پسر را عقد می­کنند. میزان مهریه و شیربها را از روی صورت مجلس که در آن تمامی موارد قید شده در سند می­نویسند. در بعضی از مواقع عقد و عروسی با هم انجام می­گیرد که این امر بستگی به وسع مالی داماد وجود دارد. امروزه به طور معمول بین عقد و عروسی بسته به شرایط طرفین از چند ماه تا یک سال فاصله دارد. در این مدت داماد سعی در خرید وسایل مورد نیاز و تهیۀ خرج عروسی دارد. در شهر بهبهان بعد از عقد خانوادۀ داماد اقوام و خانوادۀ عروس را به نهار دعوت می­کنند. و بعد به همۀ مهمانان شیرینی می­دهند سپس تاریخ عروسی را در همان مجلس تعیین می­کنند. در گذشته گستردن سفرۀ عقد مرسوم نبوده لکن امروزه باب شده است. معمولاً در سفرۀ عقد آیینه، مقداری حنا، شیرینی، شمعدان، گل و میوه می­گذارند. در روستاهای لرنشین عقد را “بلک اسدن” balak esadan یا “بله گرفتن” می­گویند.

حنابندان

شب قبل از عروسی، عروس و داماد دست و پای خود را حنا می­بندند حنا را از خانۀ داماد برای عروس می­فرستند. دوستان عروس و داماد نیز به طور معمول دست و پای خود را حنا می­بندند. به هنگام حنابندان کار نوازندگی توسط “مهتر” mehtar یا “خطیر” xatir انجام می­شود. بعضی از اشعاری که در موقع حنابندان خوانده می­شود به این گونه است:

Dumâ banâ mibande šow tâ sabâ mibande age hanâ
nabâše šemše talâ mibande

معنی:
داماد حنا می­بندد، از شب تا صبح می­بندد، اگر حنا نباشد، شمش طلا می­بندد.

در بین اعراب آغاجاری مادر داماد یک روز قبل از عروسی زنان را دعوت می­کند. در گذشته در بهبهان در شب حنابندان یک طشت حنای خیس شده که چند شمع روشن نیز در آن قرار دارد را به خانۀ عروس میفرستادند.

آوردن عروس

شب عروسی را ” خونه روون” xune rovan می­گویند. در این شب عروس را سوار ماشین نموده و در سطح شهر می­گردانند. در گذشته اگر راه دور بود عروس را سوار اسب می­کردند و با ساز و دهل به طرف خانۀ داماد می­بردند. تمامی اقوام عروس به خصوص زنان خانواده عروس او را همراهی می­نمودند، که امروزه نیز مرسوم است اشعاری که در هنگام بدرقۀ عروس خوانده می­شود به این گونه است:

صلی علی خدا گفت                          در شأن مصطفی گفت
جبریل بارها گفت                              صل علی محمد صلوات بر محمد(ص)

وقتی به نزدیک خانۀ داماد می­رسیدند عروس را متوقف نموده و اقوام عروس به صدای بلند می­گفتند که داماد باید غلام شود به این صورت داماد عروس را از اسب پیاده می­کرد و چند قدمی او را راه   می­برد و مجدد به خانه برمی­گشت. به این رسم در لهجۀ بهبهان “غلوم و بیده” qolumobide  می­گویند. وقتی که عروس می­خواهد وارد خانه شود او را از زیر قرآن رد می­کنند و جلوی پای او گوسفندی سر می­برند.

مراسم بعد از عروسی

پس از شب زفاف عروس تا سه روز دست به هیچ­کاری نمی­زند. در شهر بهبهان در این مدت برای عروس از خانه­ اش غذا می­فرستند و به این رسم “پوسری” poiseri می­گویند. اعراب آغاجاری آن را “عظیمه” azime مینامند. در شهر بهبهان در گذشته اگر داماد موفق به زفاف می­شد برایش نان تنوری، حلوا و کباب میفرستاند و نیز اگر موفق نمی­شد برایش پشمک می­فرستادند.

ادامه مطلب / دانلود

آداب و رسوم مردم همدان

فصل زمستان در همدان

شهر بسیار قدیمی همدان وآبادیهای اطراف آن، زمستانی طولانی وخیلی سرد دارد . هوا از اول ماه آذر چنان سرد می شود که مردم ناچارند کرسی بگذارند . در بعضی خانه ها با آنکه بخاری دارند کرسی هم می گذارند زیرا داشتن کرسی از واجبات است و تا زیر کرسی نروند حسابی گرم نمی شوند.

اگر کف اتاق هم سطح زمین باشد وزیر آن زیر زمین یا اتاق دیگری نباشد بهتر آن است که در زمین چاله بکنند.

چون چاله آتش را بهتر گرم می کند اما اگر بخواهند در اتاق های فوقانی کرسی بگذارند ناچار از منقل استفاده میکنند. وقتی هم هوا گرم شد وکرسی را برداشتند، یک تخته را به اندازه دهانه چاله روی آن می اندازند و اتاق رافرش میکنند.

بعضی ها خاکستر چاله را دور نمی اندازند وبرای سال بعد نگه می دارند زیرا نگاه داشتن خاکستر اجاق وچاله را مایه برکت و شگون می دانند.

در همدان که سرکه های خوب خانگی فراوان است زنان با سلیقه همدانی هنگامی که کرسی گذاشتند کمی سرکه در ظرفی می ریزند وزیر کرسی می گذارند تا بخار سرکه هوای کرسی و دود زغال را بگیرد و سر درد نیاورد.

 آداب و رسوم مردم همدان
در همدان بچه های کوچک وشیر خواره را که تحمل سرما ندارند روی کرسی می خوابانند تا جای گرم ونرمی داشته باشند وسرما نخورند.

رسم است که شب اول که کرسی می گذارند باید روی آن پلو بخورند به همین جهت شب اول کرسی گذاران در همه خانه ها پلو می خورند و علاوه بر ان ظرفی پر از مویز یا شانی یا هر دو را بر روی آن می گذارند تا دوستان وآشنایان که می آیند بخورند وشادی کنند ومبارک باد بگویند.

در همدان زمستان را به چله بزرگه وچله کوچکه تقسیم می کنند . چله بزرگه چهل روز است واز اول دی شروع می شود وچله کوچکه بیست روز است که از یازدهم تا آخر بهمن ادامه دارد.

چهار روز از آخر چله بزرگه وچهار روز اول چله کوچکه را چار چار می گویند.« ۶ تا ۱۴ بهمن ماه هر سال » در چله کوچگه هوا بقدری سرد می شود که اغلب حوض ها می ترکد.

چله کوچک گفته : اگر عمر من زیاد بود بچه را در گهواره از سرما می کشتم ودست زنان را نیز در تنور خشک میکردم. ده روز که از چله کوچک گذشت کوسه در می آید بعد از آن هم اسفند می رسد که ده روز اولش را اهمن وده روز دومش را بهمن و نه روز آخرش را « آفتاب به هود » می گویند.

چهل وپنج روز که از زمستان می رود نفس دزده می زند وپنجاه روز که گذشت نفس آشکار می زند نفس دزده که میزند یخها از زیر آب می شوند ولی نفس آشکار یخها را از رو هم آب می کند . اهمن وبهمن دو برادرند وآفتاب به هود خواهر آنهاست واین کوسه بچه های ننه پیرزن هستند.

اهمن وبهمن می روند سر کوه هیزم بیاورند اما برنمی گردند بعد ننه پیرزن دخترش را می فرستند او هم می رود وبر نمی گردد آنوقت ننه سرما با اینکه از سرما می لرزد از زیر کرسی بیرون می آید وبه طرف کوه میرود دنبال بچه هایش.

اما آنها را پیدا نمی کند سه روز در کوه می ماند وسرما را زیاد می کند بعد جارویی را آتش می زند ودور سرش می چرخاند ومی گوید « کو اهمنم ؟ کوبهمنم ؟ دنیا راآتش می زنم » آنوقت جارو را پرتاب می کند.

مردم معتقدند اگر جارو به آب افتد سال جدید پر از آب وباران می شود واگر به خشکی بیفتد خشکسالی در پیش است . مردم عقیده دارند شش ، هفت روز اول اسفند هوا گرم می شود وبعد دوباره سرد می شود که به این سرما اجوج ومجوج یعنی یاجوج وماجوج می گویند.

همچنین می گویند پیرزنی شتری داشت شتر آن در سرما آبستن می شود شتر پیرزن در سرما آبستن نشده بود پیرزن وقتی دید هوا گرم شده به سر کوه رفت وگفت: «خداوندا چرا سرما را نگه نداشتی تا شتر من آبستن بشود؟»

خداوند سرما را دوباره فرستاد تا شتر پیرزن آبستن شود . این سرمای پیرزن تا عید ادامه دارد همدانیها معتقدند که محل زندگی غول بیابانی سر کوه الوند است و وقتی که هوا مه آلود می شود می گویند غول بیابانی قلیان می کشد تا هوا گرم شود ودرختان میوه بیدار شوند ومیوه دهند.

وقتی آب از نودان می آید ویخ می زند می گویند آب چولور بسته «یعنی قندیل بسته.»

اگر کسی دستهایش را زیاد در آب سرد بزند ویخ کند می گویند دستهایش شده مثه چلور . وقتی کسی در هوای سرد از خانه بیرون بیاید وبخار دهانش یخ ببندد می گویند سرش یا ریشش وسبیلش قرول بسته است.

مثل مشهوری می گوید چهل و پنج زمستان بهتر از چهل وپنج تابستان است.

بیست روز به عید مانده باد نسبتا” گرمی می وزند که به آن شمل بادی می گویند که از زبان او اشعاری می خوانند که یکی از آنها این است:

شمل بادم ، شمل بادم ، شمل باد غم از دل می برم برف از بیابان
بگردم کوه به کوه ، دره به دره نیلم برف ویخ ما نه یه ذره

در نهاوند: موقعی که باران پائیزی جهت کشت وزراعت می بارد می گویند یک فرزند ومادری که هر دوی آنها اولین فرزند وپدر ومادرشان وبه اصطلاح اهل محل « نور چشمی » باشند باید کله یک الاغی را بشورند واعتقاد دارند بعد از برگزاری مراسم شستن سر الاغ ، حتما” باران خواهد بارید عقیده دیگر آنها این است که دعا کنند ودعای باران بخوانند.

عقیده دیگری نیز دارند که با ریختن آب بوسیله آفتابه در لانه سار باران خواهد آمد . در نهاوند چله بزرگ را آمل ، چله کوچک را ممل و به مادرشان دا میگویند . اگر در چله بزرگ وچله کوچک تگرگ بیاید می گویند چون دا احساس کرده که عمر بچه هایش رو به اتمام است در مرگ انها گردنبند خودش را پاره کرده و سوگواری می کند.

 مراسمی چون شب زنده داری شب یلدا یا شب چله بزرگ، کوسه گردی یا کوسه گلین،چله کوچک،چهارشنبه سوری و عرفه ازجمله مراسم زمستانی،سمنو پزان و چره گردان ازمراسم فصل بهار،خرمن کوبی وشیرواره از مراسم تابستانی و پاییزانه و قازیان از مراسم فصل پاییز است.

چمچمه خاتون،گاوبر،حشلی محلی از دیگر مراسمی است که برای باران خواهی یا افزایش خیرو برکت محصولات انجام می شود.علاوه بر این مراسم مذهبی چون مراسم سینه زنی و تعزیه خوانی ماه محرم و نیز اعیاد مذهبی و مراسم ماه رمضان و همچنین عید نوروزو آیین های خاص آن،در هر منطقه با توجه به سنت ها و فرهنگ خاص آن منطقه انجام می شود.

آداب و رسوم مردم همدان

نوروز

مردم استان همدان با شروع ماه اسفند به خانه تکانی می پردازند و به استقبال عید وسال جدید می روند.نوروز عملاً از آخرین چهارشنبه سال با افروختن آتش در هر کوی وبرزن آغاز می شود. در این شب مراسم دیگری چوم فالگوش ایستادن- توسط زنان- وقاشق زنی که به صورت پوشیده و پنهان بر در خانه های اهل محل وآشنا صورت می گیرد.فال مهره که با خواندن شعرهای عامیانه ومحلی همراه می شود،از دیگر مراسم چهارشنبه سوری است.

روز عرفه

از دیگر مراسم قبل از تحویل سال،روز عرفه است که در آخرین پنجشنبه سال،اجرا می شود.در این روز مردم با خرما،مویز و حلوا بر سر مزار درگذشتگان می روند و خیرات می دهند

تحویل سال نو

شب عید با آماده شدن سفره هفت سین که عموماً عبارت از سیب، سیر، سبزه سرکه ، سنجد و سماق و آیینه و آب وسکه است،از راه می رسد.در این شب کودکان و نوجوانان مراسم شال اندازی یا شال دورکی را نیز انجام می دهند.

در این مراسم آنها شالی را از لبه بام یا روزنه تعبیه شده در سقف (باجه)به پایین می آویزند و با اشعار یا جملاتی ساده از صاحب خانه درخواست هدیه می کنند.صاحب خانه نیز تخم مرغ،پول و تنقلات و…در شال می پیچد وآن را تکان می دهد تا بالا بکشند.

هنگام تحویل سال،با روشن شدن شمع سفره هفت سین،همه اعضای خانواده گرد سفره جمع می شوند و با خواندن دعای تحویل سال و به جای آوردن نماز حاجت،سال جدید را آغاز می کنند.

پس از تحویل سال معمولاً افراد کوچکتر خانواده به دیدار بزرگان فامیل می روند وآن ها نیز متقابلاً به بازدید آنها می پردازند.دید و بازدید تا روز سیزده فروردین ادامه می یابد.

سیزده به در

روز سیزدهم عید مردم عموماًبرای گردش از خانه بیرون می آیندو به طبیعت روی می آورندو این روز را در باغ و دشت سر می کنند.در این روز برای دور ریختن قضا و بلا،سبزه نوروز را نیز از خانه بیرون می آورند و آن را در آب روان رها می کنند.

روز سیزده به در معمولاً غذا و تنقلات خاص خود را نیز دارد که شامل کوفته و آبگوشت است.مخلفات داخل کوفته شامل خرما،گردو، تخم مرغ،آلو،پیاز داغ و ادویه های مختلف است.با پایان سیزده به در،نوروزه نیز پایان می یابد.

دروغ روز سیزده به در و گره زدن سبزه از دیگر مراسم این روز است.

عزاداری

مراسم عزاداری ماه محرم وصفر در کلیه نقاط استان همدان تقریباً به یک شکل برگزار می شود.مردم استان در ایام محرم،در روزهای تاسوعا،عاشورا،سومین روز شهادت حضرت امام حسین(ع) و روز اربعین با تشکیل دسته های عزاداری به تکرار مرثیه هایی می پردازند که توسط مداحان خوانده می شود.

در هیات های عزاداری نیز به طور عام،از وسایلی چون علم،کجاوه،پالکی،چهل چراغ،پرچم،خیمه گاه،بیرق و گهواره علی اصغربه عنوان نماد عزا و سوگواری استفاده می شود.مراسم شبیه خوانی و تعزیه نیز در روزهای عاشورا و سوم در هر محله و هیات به نوعی اجرا می شود.

دو گروه از دسته های سینه زنی قدیمی همدان معروف به حیدری ها و نعمتی ها مربوط به دو محله قدیمی همدان،یعنی محله جولان و امامزاده یحیی هستند.هریک از این دوگروه دارای مراسم ویژه ای بودند.آن ها در روز عاشورا در محله جولان به اجرای مراسم عزاداری می پردازند و در سوم شهادت امام حسین (ع) از محله امامزاده یحیی بیرون می آیند.

آداب و رسوم مردم همدان
مراسم ازدواج

مراسم ازدواج همدان در گذشته شامل موارد خاصی بود که امروزه بیشتر آنها تقریباً منسوخ شده است.این مراسم با خواستگاری (خازمنی کنان) شروع می شد و پس از آن نوبت بله برون،رخت بران،حنابندان،رخت داماد،عقدکنان و گرداندن عروس،شب عروسی وپاتختی روز بعد از عروسی و داماد سلام بود.هریک از این مراسم به تبعیت از سنت های هر روستا یا شهر انجام می شد.

خواستگاری:برای انجام مراسم خواستگاری چند نفر از بزرگان به خانه عروس می روند و مساله خواستگاری را مطرح می کنند.

بله برون:بعد از مراسم خواستگاری و دریافت جواب مثبت،تعدادی از فامیل درجه یک به خانه عروس می روند و در مورد تعیین مهریه و چگونگی برگزاری مراسم و نوع و مقدار خرید برای عروس صحبت می کنند و به توافق می رسند.

رخت بران: چند نفر از زنان فامیل برای اندازه گیری و دوختن لباس رای عروس به خانه عروس می روند و مقدار زیادی پارچه و شیرینی های مختلف چون نقل و نبات همراه می برند.

حنابندان:یک شب قبل از عروسی وبا شرکت جوانان فامیل برگزار می شود.عروس از این حنا به دست تمام مدعوین می زند.

رخت داماد:صبح روز عروسی تعدادی از جوانان پسر و دوستان داماد به گرد وی جمع می شوند و تحفه ها و لباسهایی را که از طرف خانواده عروس برای او فرستاده شده،به داماد نشان می دهندو از میان لباس دامادی را به تن او می کنند.

عقد کنان:مراسم عقدکنان قبل از عروسی بر سر سفره عقد انجام می شودو تعدادی از دختران مجرد سفره ای بربالای سر عروس می گیرند و بر سر عروس قند می سابند و آرزوی برکت وشیرینی برای زندگی آینده عروس می کنند.

 آداب و رسوم مردم همدان
عروس چرخان:شب عروسی تعدادی از بزرگان و فامیل داماد به خانه عروس می روند و دو نفر از بزرگان ،عروس را از زیر قرآن رد می کنند و با صلوات از خانه بیرون می آورند و با شادی و سرور به خانه بخت می برند.

پاتخت:فردای روز عروسی فامیل و زنان کهنسال عروس به دیدن او می روند و تحفه هایی را که تدارک دیده اند به عنوان هدیه برای عروس می برند.همچنین مرسوم است که از طرف خانواده عروس شیرین پلو و شیرینی برای عروس برده شود.

داماد سلام:چند روز بعد که معمولاً بین ۱۰ تا ۱۵ روز است،خانواده عروس،زوج جوان را به عنوان پاگشا به خانه خود دعوت می کنند.در این مهمانی هدیه ای به آنها تقدیم می شود.

شب هفت نوزادان:از جشنهای بسیار مرسوم در سطح استان جشن شب هفت نوزاد می باشد . این مراسم همراه با میهمانی برگزار می شود . به هنگام اذان مغرب ، اذان و اقامه را همراه با شهادتین در گوش نوزاد می خوانند و نامهایی را که برای او برگزیده اند در لای اوراق قرآن کریم قرار داده و سپس اسمی را که از لای ورق قرآن مجید بیرون آید ، روی نوزاد می گذارند.

 آداب و رسوم مردم همدان

 غذا های سنتی

الگوی خوراک و مواد غذایی تشکیل دهنده آن تابع انواع محصولات کشاورزی و بومی موجود در منطقه است. در رژیم غذایی استان همدان معمولاً محصولات کشاورزی به صورت خشکبار و تازه استفاده می شود. انواع آش شامل بروش، تله کنجی، تاماشی، سرکوله، آبگوشت،بخچه گوشت،چنجه، نان شامل گرده، کاک، کولره، ساجی و فتیر و اقسام شیرینی ها مانند برساقی، سوجوق، باسوق، واگردک و پیکه چو و مرباها و ترشی ها نشان دهنده تنوع غذایی مردم استان است.

ورزش باستانی و زور خانه ای 

منش و خصلت پهلوانی و جوانمردی همواره در فرهنگ ملی ایرانیان جایگاه ویژه ای داشته. و این خصلت در ورزشهای زورخانه ای نیز تجلی یافته است. دراین رشته ورزشی مرشد ها به طور سنتی در زورخانه ها برای ورزشکاران ضرب می نوازند و علاوه بر اشعار فردوسی در مدح علی ( ع ) نیز مداحی می کنند. این ورش ملی، مذهبی و سنتی دارای آداب و روسوم و اصطلاحات خاصی است، که فقط به ذکر آنها بسنده می گردد مانند : ورزش باستانی، زور خانه، سردم، مرشد، پهلوان، نوچه، نوخواسته، پیش کسوت، و دارای وسایلی است مثل: میل، تخته شنا، کباده، سنگ، لنگ، شلوار کشتی وبازو بند. ورزش باستانی دراستان همدان نیز دارای سابقه دیرینه ایست. و همیشه خاستگاه پهلوانان وارستهای بوده است.

مانند : فیله همدانی، علی میرزای همدانی، احمد کوهکش، سید احمد بطحایی، عزت الله گودرزی، پدر پهلوان علی اصغر گودرزی، پهلوان فتحعلی، پهلوان سید میرزا آقا سجادی ، پهلوان حاج مهدی بکتاشی، سید حجت تویسرکانی و … در حال حاضر شهر همداندارای پنج زورخانه و در هر یک از شهر ستانهای تابعه نیز، دارای یک یا دو زورخانه فعال می باشند.

پوشاک استان شامل تن پوش،سرپوش و پای افزار است.با این که چهار محور فرهنگی در استان همدان قابل تمیز است،اما انواع و شیوه های پوشاک زنان و مردان اغلب مشابه است.بافت پارچه وکفش به ویژه گیوه قبل از ورود اجناس خارجی یا انواع کارخانه ای آن در روستاها و آبادی های استان متداول بود و به خصوص گیوه های شهرستان ملایر که “آجیده” نام دارد،از دست بافته های شاخص استان محسوب می شود.

 آداب و رسوم مردم همدان

 پوشاک مردان

سرپوش:شامل انواع کلاه های پشمی و نخی است که در طرح های گرد وساده و رنگ های نخودی،خاکستری و مشکی دیده می شود. کلاه نمدی یاکلاو کرکی،لنگی یا شاپو،بخارایی،گنجه بورک،دری بورک و ایپ بورکی سرپوش های مردانه است که به فراخور فصل،کار و مناسبت های مختلف،به سر گذاشته می شود.

تن پوش:عمده ترین تن پوش مردانه که در تمام مناطق استان به نام های مختلف دیده می شود،”کونیک” است که در زبان کردی “کراس” خوانده شده وپیراهنی است که با یقه آخوندی که بلندای آن تاپایین کمر می رسد وجلوباز است.این تن پوش اغلب ازجنس کرباس است.جلیقه،سرداری،شلوار یا شووال،دن یا قوا،و کرک از دیگر تن پوش های مردانه محسوب می شود.

پاپوش:پای افزارهای مردان در گذشته که محصولات دیگر نقاط کشور کم تر به استان راه می یافت،عبارت بود از چاروق که در شهر اسدآباد به آن “آجی” می گفتند و رویه و کف آن از چرم گاو بود،گیوه یا “کلاش” که در نواحی ترک نشین به آن “تخته جوراب” نیز می گفتند ورویه آن نخی و کف آن از چرم بود و گاه به جای چرم از  پارچه های کهنه فشرده نیز استفاده می شدو “گالش” که اغلب در فصل زمستان استفاده می شد.گالش امروزه نیز مورد استفاده قرار می گیرد.

 آداب و رسوم مردم همدان

پوشاک زنان

سرپوش:سرپوش های زنانه شامل چارقد،روبند،عرقچین و”کل ایاغی” یا”شده” بود.

چارقد:چارقد درمناطق کردنشین استان چون اسدآباد و تویسرکان “سربین” یا “سرکی” نامیده می شود و از جنس متقال،نجمه،اطلسی وابریشم است.چارقد معمولاً به رنگ مشکی با گل ها یا خطوط قرمز است.

روبند:از روبند امروزه بسیار کم استفاده می شود،در حالی که در گذشته اغلب زنان هنگام آمد وشد در مناطق شلوغ از آن استفاده می کردند.

عرقچین:عرقچین کلاه زنانه ای از جنس متقال یا مخمل بود که در رنگ های سفید یا مشکی مورد استفاده زنان قرار می گرفت.زنان با ذوق روستایی گاه دور عرقچین های خود را با سکه یا اشرفی تزیین می کردند.

“شده”:نوع دیگری از سرپوش زنانه است که امروزه به خصوص در مراکز شهری استفاده نمی شود.جنس آن از ابریشم و رنگ آن اغلب قرمز است ومعمولاً زنان مسن آن را به سر می کنند.

تن پوش

کونیک:تن پوش زنان استان همدان در گذشته نه چندان دور از پیراهنی آستین دار و جلوبسته تشکیل می شد که بلندی آن تا پایین کمر بود.یقه این پیراهن اغلب گرد بود و در جلوی سینه سه دکمه داشت.به این پیراهن “کونیک”یا “کراس” می گفتند.زنان جوان یا افراد متمول روی کراس جلیقه یا کلنجه هایی برتن می کردند که اغلب ازجنس ساتن یا مخمل بودو حاشیه های آن را بانوارهای رنگی و سکه تزیین می شد.

تومبان:تومبان یا”پاتول” را زنان زیر دامن های چین دارکوتاهی به نام شوال قری یا قرقره تومبان،می پوشیدند.جنس تومبان قری متقال یا گودری بودو در رنگ های سفید یا آبی استفاده می شد.

آرخالق:درفصول سرد،زنان کت های مردانه را که معمولاًپشمی یا مخملی است،برتن می کردند.این کت ها که آرخالق نامیده می شود هنوز هم از سوی روستاییان همدان مورد استفاده قرار می گیرد.

دوش لوق:دوش لوق پیش بندی از جنس متقال است که هنگام کار در مزرعه یا فعالیت های دامداری استفاده می شود.

پاپوش

بوتون:بوتون،پای افزاری زنانه که تمام قسمت های آن از جنس چرم است.این پای افزار جرباشماق،نلک وپاله نیز نامیده می شد.

ساغری:نوع دیگر پاپوش زنان ساغری نامیده می شد.ساغری رویه ای بافته شده از ریسمان و کفی چرمی داشت.

ارسی:ارسی پای افزاری پاشنه دار بود و شکل رسمی تری داشت و اغلب در مراسم و مناسبت ها پوشیده می شد.

گالش:گالش در زمستان یا هنگام کار مورد استفاده قرار می گرفت.امروزه زنان روستایی و شهری پای افزارهای تقریبا مشابه و منطبق بر مدل های روز به پا می کنند.

با توجه به حضور اقوام مختلف در این استان،پراکندگی زبان ها و لهجه های گوناگون در سطح استان به خوبی مشاهده می شود؛

زبان فارسی:اغلب ساکنان مرکز استان به زبان فارسی تکلم می کنند.

زبان آذری:اغلب ساکنان شمال غرب استان،به ویژه در شمال و غرب به زبان ترکی سخن می گویند.

گویش لری ولک:ساکنان ملایر،نهاوند وسامن به این گویش ها تکلم می کنند.

گویش کردی:اغلب ساکنان شمال غرب و غرب استان که در مجاورت استان های کرمانشاه و کردستان قرار دارند به زبان کردی صحبت می کنند.

ادامه مطلب / دانلود

سجده شکر و آثار معنوی آن

سپاس نعمت‌های حق‌تعالی، نشان معرفت و ادب و بندگی است. در آیات و روایات، به مسئله شکرگزاری از نعمت‌ها، بسیار سفارش شده و اینکه یاد نعمت‌ها، محبت انسان را به خدا زیاد می‌کند و نعمت‌های الهی را مستدام و افزون می‌گرداند.

گرچه شکر نعمت‌ها، از توان و طاقت‌بشر بیرون است، ولی انسان باید به هر قدر که می‌تواند، سپاسگزاری احسان و نعمت و نیکی پروردگار باشد. یکی از شکل‌های شکر، سجده بر خاک کردن و پیشانی بر خاک‌نهادن در برابر خداوند و شکر گفتن اوست.

و «سجده شکر» یکی از تعقیبات نماز به حساب آمده است.

(مرحوم علامه مجلسی، جلد ۸۳ بحار الانوار).

سجده کمال انسان و نهایت خضوع در برابر خداوند متعال است، در این هنگام است که انسان خود را نمی‌بیند و تمام عظمت و بزرگی را از ن خداوند می‌داند؛ لذا این حالت، بهترین حالت برای بنده است، خصوصاً هنگامی که توأم با ذکر و شکرگزاری لفظی و قلبی باشد

قال مولانا الامام المهدی- عجل الله تعالی فرجه الشریف-:

(سَجْدَهُ الشُّکْرِ مِنْ أَلْزَمِ السُّنَنِ وَأَوْجَبِها … فَإِنَّ فَضْلَ الدُّعاءِ وَالتَّسْبیحِ بَعْدَ الْفَرائِضِ عَلَی الدُّعاءِ بِعَقیبِ النَّوافِلِ، کَفَضْلِ الْفَرائِضِ عَلَی النَّوافِلِ، وَالسَّجْدَهُ دُعاءٌ وَتَسْبیحٌ) [احتجاج، ج ۲، ص ۳۰۸ ; بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۶۱، ح ۳ ; و وسائل الشیعه، ج ۶، ص ۴۹۰، ح۸۵۱۴] ؛

سجده‌ی شکر، از لازم‌ترین و واجب‌ترین مستحبات الهی است … همانا، فضیلت دعا و تسبیح پس از واجبات بر دعای بعد از نوافل، همانند فضیلت واجبات بر نوافل است. سجده، دعا و تسبیح است.

حدیث شریف، قسمتی از پاسخ امام مهدی (علیه السلام) به سؤال‌های محمّد بن عبداللّه حمیری است. حضرت، در این کلام، به اهمیّت یکی از مستحبات، یعنی سجده‌ی شکر اشاره می‌کند و بعد از آن به دعا و تسبیح بعد از فرایض پرداخته، فضیلت آن را مانند فضیلت فریضه بر نوافل می‌داند و نیز اصل سجده و قرار دادن پیشانی بر خاک را در اجر و ثواب به منزله‌ی دعا و تسبیح می‌داند.

از بررسی آیات و احادیث به دست می‌آید که همه‌ی واجبات و یا همه‌ی مستحبات، در یک سطح و اندازه نیستند؛ مثلاً اهمیّت نماز، در میان واجبات، از همه بیش‌تر است؛ زیرا، قبولی اعمال، به قبول شدن نماز بستگی دارد. در میان مستحبات ـ برابر این حدیث ـ اهمیّت سجده‌ی شکر، از همه‌ی مستحبات بیش‌تر است. شاید علّت، این باشد که سجده‌ی شکر، کلید افزایش و تداوم نعمت است؛ یعنی هر گاه انسان با دیدن و یا رسیدن به نعمتی، شکر گزارد، آن نعمت تداوم می‌یابد و نعمت‌های دیگر نیز نازل می‌گردند. این نکته در قرآن به صراحت آمده است:

(لَئِنْ شَکَرْتُمْ لاََزیدَنَّکُمْ) [سوره‌ی ابراهیم، یه ی ۷] ؛ اگر شکر نعمت به جای آورید، بر نعمت شما می‌افزایم.

حضرت (علیه السلام) در این حدیث به چند نکته اشاره می‌فرماید:

۱. سجده‌ی شکر، زمان و مکان خاصّی ندارد، ولی با توجّه به این حدیث، بهترین زمان برای این کار بعد از نمازهای واجب و نوافل است.

۲. سجده کمال انسان و نهایت خضوع در برابر خداوند متعال است، در این هنگام است که انسان خود را نمی‌بیند و تمام عظمت و بزرگی را از ن خداوند می‌داند؛ لذا این حالت، بهترین حالت برای بنده است، خصوصاً هنگامی که توأم با ذکر و شکرگزاری لفظی و قلبی باشد.

۳. ثواب دعا و تسبیح بعد از نمازهای واجب، از ثواب دعا و تسبیح پس از نمازهای نافله خیلی بیش‌تر است، همان گونه که فضیلت فرایض از نوافل بیش‌تر است.

۴. حضرت (علیه السلام) با بیان این که سجده، دعا و تسبیح است، می‌فهماند که خود سجده هم یک نوع تسبیح و دعاست و همان گونه که ذکرِ پس از نماز، مطلوب است، سجده کردن هم کاری مستحب است؛ زیرا غایت و هدف از دعا و تسبیح، خضوع و خشوع و تذلّل برای خداوند متعال است، و شکّی نیست که این غایت، در سجده، به نحو اتمّ و اکمل است.

امام صادق علیه السلام

هر گاه بنده نماز بگزارد و سجده شکر کند، پروردگار حجاب میان او و فرشتگان را بر می‌دارد و می‌گوید: ای فرشتگان من! به بنده‌ام بنگرید که واجب مرا انجام داد و پیمانم را به پایان برد، ن گاه به خاطر نعمت‌هایی که به او ارزانی داشته‌ام برای من سجده شکر کرد

«سجده الشکر واجبه علی کل مسلم نتم بها صلاتک و ترضی بها ربّک، و تعجب الملائکه منک و انّ العبد اذا صلّی ثمّ سجد سجده الشکر فتح الربّ تبارک و تعالی الحجاب بین العبد و بین الملائکه، فیقول: یا ملائکتی! انظروا إلی عبدی ادّی فرضی و اتمّ عهدی ثمّ سجد لی شکراً علی ما انعمت به علیه، ملائکتی! مادا له عندی؟ قال: فتقول الملائکه: یا ربنا رحمتک، ثمّ یقول الرّب تبارک و تعالی: ثم ماذا له؟ فتقول الملائکه: یا ربنا جنتک، فیقول الرّب تبارک و تعالی: ثمّ ما ذا له؟ فتقول الملائکه: یا ربنا! جنتنک فیقول الرّب تبارک و تعالی: ثمّ ما ذا له؟ فتقول الملائکه : یا ربنا! کفایه مهمه، فیقول الله تبارک و تعالی: ثمّ ماذا له؟ فان: و لا یبقی شیء من الخیر الاّ قالته الملائکه، فیقول الله تعالی: یا ملائکتی! ثمّ ماذا؟ فتقول الملائکه: یا ربنا لا علم لنا، قال: فیقول الله تبارک و تعالی: اشکر له کما شکر لی و اقیل إلیه به فضلی و اریه وجهی» (المجبه البیضاء ج ۱ ص۳۴۸)؛ شجده شکر بر هر مسلمانی واجب است به وسیله سجده شکر است که نماز خود را کامل می‌کنی و پروردگارت را خشنود می‌سازی و فرشتگان از تو تعجب می‌کنند. هر گاه بنده نماز بگزارد و سجده شکر کند، پروردگار حجاب میان او و فرشتگان را بر می‌دارد و می‌گوید: ای فرشتگان من! به بنده‌ام بنگرید که واجب مرا انجام داد و پیمانم را به پایان برد، ن گاه به خاطر نعمت‌هایی که به او ارزانی داشته‌ام برای من سجده شکر کرد. ای فرشتگان من! یا او نزد من چه پاداشی خواهد داشت؟ فرشتگان می‌گویند: پروردگارا! رحمت تو پاداش اوست. ن گاه پروردگار می‌گوید: سپس چه پاداشی خواهد داشت؟ فرشتگان می‌گویند: پروردگارا! بهشت تو پاداش اوست. پس پروردگار می‌گوید: آن گاه چه پاداشی خواهد داشت؟ فرشتگان می‌گویند: پروردگارا! کفایت مهمّات او پاداش اوست. باز خداوند می‌گوید: بعد از این‌ها چه پاداشی خواهد داشت؟ امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ یک از خوبی‌ها باقی نمی‌ماند مگر این که فرشتگان آن را در پاسخ می‌گویند. پس خداوند می‌گوید: ای فرشتگان من! دیگر چه پاداشی خواهد داشت؟ فرشتگان می‌گویند: پروردگارا! ما نمی‌دانیم. امام علیه السلام فرمود: پس خداوند می‌گوید: همان گونه که او شکر مرا کرد من نیز از او تشکر می‌کنم و فضل و بخشش خود را به او متوجه می‌سازم و خشنودی خویش را به او نشان می‌دهم.

در انجام این سجده شرط خاصّى وجود ندارد و به هر صورت که آورده شود، صحیح است. ولى بهتر است مانند سجده نماز، بر هفت عضو سجده کند و پیشانى را بر چیزى گذارد که در نماز بر آن مى گذارد. و افضل آن است که بر خلاف سجده نماز، آرنج را نیز بر زمین بگذارد

«من سجد سجده لبشکرنعمه و هو متوضی کتب الله له عشر حسنات، و محا عنه عشر خطیئات عظام» (مشکات الانوار ص ۲۹) ؛ هر کس با حالت وضو برای شکر نعمتی سجده کند خداوند ده حسنه برای او می‌نویسد و ده گناه بزرگ از او می‌زداید.

امام کاظم علیه السلام

«کان ابوالحسن موسی بن جعفر علیه السلام یسجد بعد ما یصلّی فلا یرفع راسه حتّی یتعالی النّهار » (روضه المتقین ج ۲ص ۳۸)؛ حضرت ابوالحسن موسی بن جعفر علیه السلام پس از نماز خویش سر به سجده می‌گذاشت و سر بر نمی‌داشت تا آن که روز بالا می‌مد.

کیفیت سجده شکر

در انجام این سجده شرط خاصّى وجود ندارد و به هر صورت که آورده شود، صحیح است. ولى بهتر است مانند سجده نماز، بر هفت عضو سجده کند و پیشانى را بر چیزى گذارد که در نماز بر آن مى گذارد. و افضل آن است که بر خلاف سجده نماز، آرنج را نیز بر زمین بگذارد ،(کافى، جلد ۳، صفحه ۳۲۴، حدیث ۱۴) و سنّت است که نخست پیشانى را بر زمین گذارد، سپس طرف راست صورت را و آنگاه طرف چپ صورت را و در نهایت نیز پیشانى را بر زمین بگذارد،(همان مدرک، صفحه ۳۲۵، حدیث ۱۷.)

اذکار سجده شکر

مرحوم «شیخ طوسى» در «مصباح المتهجّد» در بخش سجده شکر فرموده است:
مستحب است در سجده براى برادران مؤمن خویش دعا کند و بگوید:

اَللّهُمَّ رَبَّ الْفَجْرِ وَاللَّیالِى الْعَشْرِ، وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ، وَاللَّیْلِ اِذا یَسْرِ، وَرَبَّ
خدایا اى پروردگار سپیده دم و شبهاى ده گانه و شفع و وتر (و پروردگار) شب هنگامى که بگذرد و پروردگار

کُلِّ شَىْء، وَاِلهَ کُلِّ شَىْء، وَ خالِقَ کُلِّ شَىْء، وَمَلیکَ کُلِّ شَىْء، صَلِّ
همه چیز معبود همه چیز و آفریننده همه چیز و مالک هر چیز درود فرست

عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ، وَافْعَلْ بى وَبِفُلان وَفُلان ما اَنْتَ اَهْلُهُ، وَلا تَفْعَلْ بِنا ما
بر محمّد و آل او و انجام ده درباره من و فلانى و فلانى آنچه را تو شایسته آنى و انجام مده درباره ما آنچه

نَحْنُ اَهْلُهُ، فَاِنَّکَ اَهْلُ التَّقْوى وَ اَهْلُ الْمَغْفِرَهِ.(مصباح المتهجد، صفحه ۲۴۱.)
را ما سزاوار آنیم زیرا که تو اهل تقوا و اهل آمرزشى.

به جاى «بِفُلان وَ فُلان» نام افراد مورد نظر را بگوید.
و چون سر از سجده برداشت دست خود را بر موضع سجود خود بکشد و آنگاه به طرف چپ صورت و سپس به پیشانى خویش بکشد و بعد از آن به جانب راست صورت خود دست بکشد و این کار را سه مرتبه انجام دهد، و در هر مرتبه بگوید:

اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، عالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهادَهِ، اَلرَّحْمنُ الرَّحیمُ،
خدایا از آن توست ستایش معبودى نیست جز تو داناى غیب و شهود بخشاینده مهربان

اَللّهُمَّ اَذْهِبْ عَنِّى الْهَمَّ وَ الْغَمَّ وَالْحَزَنَ وَالْفِتَنَ، ما ظَهَرَ مِنْها وَما بَطَنَ.(همان مدرک، صفحه ۲۴۳.)
خدایا دور کن از من اندوه و غم و دگرگونیها و آشوبها را آنچه آشکار است و آنچه پنهان

__________________

آنجا که حسین(ع)در صحنه است اگر در صحنه نباشی ،
هر کجا می خواهی باش چه ایستاده به نماز چه نشسته به شراب !هر دو یکی است.

ادامه مطلب / دانلود

در تعالیم و آموزه های دینی، یکی از مواردی که انسان برای مصونیت و حفظ از گناه، از آن نهی شده است، خلوت کردن با نامحرم است. در وصیت ابلیس به حضرت موسی (علیه السلام) می خوانیم: اى موسى با زن بی گانه خلوت مکن؛ زیرا هر که چنین کند من خود یار او شوم نه یاران من. بنابراین، از آن جا که شیطان در مکان خلوت با نامحرم، همراه انسان است، لازم است از خلوت کردن با زنان نامحرم پرهیز کرد تا گرفتار وسوسه های شیطان نشد.

نکته ای که در این جا یاد آوری آن ضروری است، این است که ممکن است گاهی خلوت کردن با نامحرم انگیزه هایی؛ مانند تحصیل، مشاوره و… داشته باشد، در این گونه موارد ضروری است، با رعایت موازین دینی و شرعی در مکان های عمومی این کارها را پی گیری کرد تا راه سوء استفاده شیطان بسته شود.


سوال: گاهی در غیاب شوهرم، مهمان نامحرمی (مثل برادر شوهر) از شهرستان به منزل ما می‌آید. با توجه به این که خلوت کردن زن و مرد جایز نیست، آیا نباید درب منزل را برای او باز کنم؟

بطور کلی چنانچه خوف مفسده و گناه نباشد و نیز خلوت با نامحرم صدق نکند، (مثل اینکه هر کدام در اتاقی مستقل حضور داشته باشند)، مانعی ندارد. در هر حال شایسته است تا حد ممکن حضور نامحرم با حضور همسرتان انجام گیرد.

 پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سۆال، چنین است:

حضرت آیه الله العظمی خامنه‌ای (مد ظله العالی)

در هر صورت لازم است از خلوت با نامحرم اجتناب شود.

حضرت آیه الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی)

چنین اموری بسته به اطمینان به عدم وقوع در حرام یا عدم اطمینان است.

حضرت آیه الله العظمی نوری همدانی(مد ظله العالی)

چنانچه خوف مفسده و گناه نباشد و صدق خلوت با اجنبی نیز نکند مانعی ندارد.

حضرت آیه الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی)

چنانچه به گونه‌ای باشد که عرفاً خلوت با نامحرم صادق است جایز نیست و شایسته است حضور نامحرم با حضور همسرتان انجام گیرد.

سوال: آیا تنها بودن با یک دختر در یک اتاق ایراد دارد؟

در تعالیم و آموزه های دینی، یکی از مواردی که انسان برای مصونیت و حفظ از گناه، از آن نهی شده است، خلوت کردن با نامحرم است.

در وصیت ابلیس به حضرت موسی (علیه السلام) می خوانیم:   اى موسى با زن بی گانه خلوت مکن؛ زیرا هر که چنین کند من خود یار او شوم نه یاران من. [1]

همچنین در قسمتی از نصیحت های او به حضرت نوح (علیه السلام) آمده است: هر وقت با زن بیگانه خلوت کردى و با شما هیچ کس نیست مرا به یاد آور.‏ [2]

بنابراین، از آن جا که شیطان در مکان خلوت با نامحرم، همراه انسان است، لازم است از خلوت کردن با زنان نامحرم پرهیز کرد تا گرفتار وسوسه های شیطان نشد.

نکته ای که در این جا یاد آوری آن ضروری است، این است که ممکن است گاهی خلوت کردن با نامحرم انگیزه هایی؛ مانند تحصیل، مشاوره و… داشته باشد، در این گونه موارد ضروری است، با رعایت موازین دینی و شرعی در مکان های عمومی این کارها را پی گیری کرد تا راه سوء استفاده شیطان بسته شود.

گفتنی است؛ اگر چه شیطان دشمن آشکار انسان است و در بسیاری از موارد نباید به حرف او توجه کرد، ولی در آموزه های دینی به پذیرش حکمت و لو از دشمنان خدا نیز سفارش شده است: امام علی (علیه السلام) در این باره می فرماید:

1. مطالب حکیمانه را فرا گیرید و لو گوینده آن مشرک باشد. [3]

2. در سخن نظر بگوینده مکنید بلکه نظر بگفتار نمائید؛ یعنى گفتار صحیح را از هر که گفته است بگیرید. [4]

3. علم و حکمت گم شده مردان با ایمان است که از پى آن می گردند. آن را طلب کنید و لو نزد مشرک باشد. [5]

پی نوشتها

[1] مفید، محمد بن محمد، الأمالی، ص 157

[2] شیخ صدوق، خصال، ج1، ص 132

[3] ابو الفضل، علی بن حسن طبرسی، مشکاه الأنوار، ص 135

[4] تمیمی آمدی، عبد الواحد، غرر الحکم، ح 612، ص 58

[5] شیخ طوسی، الأمالی، ص 625

 

ادامه مطلب / دانلود
آدم باید دلش پاک باشه!

امروزه برخی با توجه به جذابیت های ظاهری حرف هایی چون «آدم باید دلش پاک باشه، هر کاری خواستی بکن» و مانند آن سعی در همه گیر کردن چنین تفکراتی به خصوص در میان نسل جوان دارند و حال آن که اصلاً حرف های قابل دفاع نیستند. «آدم باید دلش پاک باشه، هر کاری خواستی بکن» نقض کننده یکدیگرند.


حرف هایی چون «آدم باید دلش پاک باشه، هر کاری خواستی بکن» همدیگر را نقض می کنند و به اصطلاح «پارادوکسیکال» هست. کسی که بخواهد آدم درست و حسابی و دل پاکی باشد، دیگر نمی تواند هر جور که دلش می خواهد زندگی کند، به دلیل اینکه درست و حسابی بودن لوازم خاصی را می طلبد و محدودیت ها، قید و بندها و شرط و شروطی را لازم دارد که در صورت ملزم شدن به آن خواسته ها و تمینات انسان نباید خارج از این محدوده باشد.

اعمال انسان تجلی نیت های اوست

یقیناً اعمال انسان برآیند و تجلی نیت های او و درون اوست. کسی که هر چه که دلش بخواهد و هر آنچه که هوای نفسش آن را طلب کند انجام دهد و به دنبال کارها و افعال شیطانی باشد ، دیگر نمی تواند بگوید: که درون من و دل من پاک است و آدم درستی ام. این درون است که برون را می سازد و برون است که درون را جلا می بخشد. لذا نیت و دل و درون انسان رابطه مستقیمی با اعمال و رفتارش دارد و از همدیگر تأثیر و تأثر دارند.

معنای صحیح «درست و دل پاک بودن»

ابتدا بهتر است تا تعریف صحیحی از «درست و دل پاک بودن» ارائه دهیم. انسان وقتی انسان درستی است که به دنبال اعمال صالح باشد و وقتی عمل صالح انجام می دهد که درونش پاک باشد و ایمان و اعتقاد و درستی داشته باشد.

از نظر احکام اخروی و سعادت و رستگاری انسان که باید گفت: اعتقاد قلبی و اقرار زبانی کافی نبوده و عمل صالح نیز لازم است. از این رو در آیات قرآن پیوسته ایمان با عمل صالح همراه آمده است. چنان که می فرماید: «إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ»[1] یعنی غیر از مردمان، با ایمان که دارای عمل صالح هستند و از حق پیروی کرده و یک دیگر را با پافشاری در حق سفارش می کند همه مردم زیانکارند.

بالاتر از این قرآن کریم بر عمل بسی تأکید کرده و می فرماید: «وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى»[2]: و نمی داند این که برای آدمی جز آنچه به سعی و عمل خود انجام داد ثواب و جزائی نخواهد بود و البته انسان پاداش سعی و عمل خود را بزودی خواهد دید. [3]

و در یک کلام انسان دل پاک و درست، انسانی است که محبت خداوند را در دل دارد.

هر دوستداری، مطیع محبوب خویش است

آیا درست است که مخالف امر خدا عمل کنیم و اظهار به محبت او داشته باشیم؟ این از محالات و کارهای نوظهور است! امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «ما احب الله من عصاه» [4]: کسی که خدا را نافرمانی می کند، او را دوست ندارد.

اگر محبت ما راستین بود؛ حتماً اهل اطاعت او می شدیم، چرا که هر دوستداری، مطیع محبوب خویش است. حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: هر کس دستورات خدا را عظیم شمارد، پاسخ به فرمان او می دهد. [5]

قرآن کریم می فرماید: «قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ …» [6]: ای پیامبر بگو اگر خدا را دوست می دارید، از من (فرستاده او) پیروی کنید تا دوستتان بدارد.

همچنین امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند: اگر می خواهی از آفریدگار خود فرمان برداری نکنی، از روزی او مخور و اگر دشمن او را دوست می داری، از مملکت او بیرون شو. بر فرض که خداوند برای معصیت خود بیم هم نمی داد؛ واجب و شایسته بود که برای شکر نعمتش، معصیت نشود. عقل شمشیر برنده است؛ خواهش نفست را با عقل خویش بکش. [7]

مروج چنین نظریه هایی چه کسانی هستند؟

چنین افکار و اندیشه هایی خطر بزرگی برای اخلاق بشری است و عاملی است برای ترویج فساد و بی بند و باری. دلایل عمده ترویج دهندگان این نظریه ها به قرار زیر است:

1- تا در قید و بند احکام دینی و شریعت نباشند و به قول خودشان بتوانند هر کاری که خواستند انجام دهند و هر جوری که خواستند زندگی کنند؛

2- برای این که وجدان و درون خود را قانع کنند؛

3- چون خود هلاک شده اند به دنبال هلاک کردن دیگران هم هستند تا در این میان تنها نمانند.

روش برخورد با افراد مروج لاابالی گری

در رابطه با روش برخورد با این افراد که مروج چنین افکاری هستند یا به دنبال چنین اندیشه هایی می روند از آنجایی که آنها دوستان دینی ما هستند در مرحله اول باید با نرمی و ملایمت و ملاطفت؛ دست آنها را بگیریم و از گرداب چنین افکار و اندیشه های باطل و ناصواب نجاتشان بدهیم انشاء الله.

پی نوشت ها

1- سوره مبارکه عصر، آیه 3

2- سوره مبارکه نجم، آیه 40 ـ 39

3- فرق و مذاهب کلامی،ربانی گلپایگانی، ص 277

4- معانی الاخبار شیخ صدوق

5- مواعظ امامان علیهم السلام (ترجمه بحارالانوار)، ص 84

6- سوره مبارکه آل عمران، آیه 31

7- روضه الواعظین، ترجمه مهدوی دامغانی، ص 664؛ بر گرفته از کتاب «… لحظه ای درنگ» به نگارش مریم ادیب

ادامه مطلب / دانلود

انسان هر چه را پیش فرستاده می بیند و در آن نگاه می کند و اگر بدی هایش از خوبی هایی که کرده ، بیشتر باشد و آتشی که در دنیا برای خود و دیگران افروخته شعله ور ببیند، در حسرت خاک بودن خواهد ماند، زیرا مرگ دوباره به سراغش نخواهد آمد.


نمایش اعمال در روز قیامت چگونه است؟

در فردایی که برای همه انسانها یکسان فراهم شده حسابرسی و محاکمه افراد به قدری سهل و آسان خواهد بود که انسان گناهکار خود حکم محکومیت خویش را صادر می کند و بدون هیچ گونه اعتراض عذاب را پذیرا می شود زیرا دلائل جرم بسیار دقیق جمع آوری گشته و گناهکار، امکان انکار ندارد.

آیه 49 سوره کهف می فرماید: «وَ وُضِعَ الْکِتابُ فَتَرَی الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ وَ یَقُولُونَ یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَهً وَ لا کَبِیرَهً إِلَّا أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُواحاضِراً وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً؛ نامه اعمال نهاده می شود و مجرمین از آنچه در آن است و می بینند ترسان و لرزان شده می گویند: ای وای بر ما از این نامه اعمال! که کوچک و بزرگی نیست مگر همه را احصاء و شماره کرده و هیچ چیز را وانگذاشته است و آنچه را که کرده اند حاضر می یابند پروردگار تو بر هیچ کس ستم نمی کند.

از جمله «وَجَدُوا ما عَمِلُواحاضِراً» معلوم می شود که عین اعمال انسانها مجسم شده و در برابر دیدگانشان قرار می گیرد و از همین جهت است که هیچ کس قادر به انکار کارهای خویش نیست.

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) می فرماید: (اعمل ما شئت فانّک ملاقیه؛ بکن آنچه می خواهی زیرا همان را دیدار خواهی کرد.)

و امیر المۆمنین علی (علیه السلام) می فرماید: «ما قدّمت الیوم تقدم علیه غدا فامهد لقدمک و قدّم لیوم؛ هر چه امروز پیش فرستى فردا به همان وارد مى‏ شوى پس براى قدمت جایى تهیه کن و براى آن روزت چیزى پیش فرست

اکنون آیات دیگری را که بر تجسم اعمال و نمایش عین آنها در آخرت دلالت دارد شاهد می آوریم.

1- یَوْمَئِذٍ یَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتاتاً لِیُرَوْا أَعْمالَهُمْ فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ (زلزال- 6 تا 8) امروز (قیامت) مردم پراکنده بازمی گردند تا اعمال خویش را ببینندپس هر کس به اندازه ذره ای نیکی کند آن را می بیند و هر کس به مقدار ذره ای بدی کند آن را خواهد دید.

در این آیات تصریح شده که انسان عمل نیک و بد خود را خواهد دید. نه اینکه تنها پاداش و کیفر خود را خواهد یافت بلکه عین عمل خویش را هم خواهد دید و سزای او بعد از رویت عمل خواهد بود نه پیش از آن زیرا عدل و انصاف حکم می کند که ابتدا گناهکار به دلایل اتهام خود آگاه شود تا کیفری را که برایش معین شده عادلانه تشخیص دهد و همچنین نیکوکار با دیدن دلائل نیکویی که اقامه کرده از پاداشی که دریافت می دارد بیشتر خرسند شود و شاید از همین جهت است که خداوند می فرماید: وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً (و پروردگارت به هیچ کس ستم نمی کند)

2- وَ بَدا لَهُمْ سَیِّئاتُ ما کَسَبُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِۆُنَ (زمر- 48) و ظاهر شد بر ایشان بدیهایی که خود کسب کردند و فرا گرفت ایشان را آنچه که به آن مسخره می نمودند.

و همین آیه در سوره جاثیه (آیه 33) تکرار شده جز اینکه به جای ما کسبوا «ما عملوا» بکار رفته پس معلوم می شود آنچه را انسان بدست می‌آورد یا انجام می دهد در آخرت پیش روی او ظاهر می شود و بلاها و مصائبی را که آن اعمال آفریده، عمل کننده را احاطه می کند و به عذاب دادنش می پردازد.

نمایش اعمال در روز قیامت چگونه است؟

3- بَلْ بَدا لَهُمْ ما کانُوا یُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ (انعام- 29)

بلکه بر ایشان ظاهر شد، آنچه را که از پیش مخفی و پنهان می داشتند.

بسا آدمی گناهانی را در پنهانی مرتکب می شود تا کسی بر وقوع آنها آگاهی نیابد ولی با شگفتی فراوان در قیامت خواهد دید که نه تاریکی در ضبط اموال تأثیری داشته و نه روشنی و نه گوشه خلوت عمل را از اثر انداخته و نه ملاء عام و جای آشکار. بلکه حافظان اعمال بزرگوارانه همه کردارها را اعم از کوچک یا بزرگ ضبط کرده اند و امروز عین آنها را به نمایش در آورده اند.

4- وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ ما لَمْ یَکُونُوا یَحْتَسِبُونَ (زمر- 47)و از سوی خدا بر ایشان ظاهر شد آنچه را که گمان نمی بردند.

کارهای بدی را که انسان در پنهانی انجام می دهد برای این است که اولا مورد تعقیب و مجازات قرار نگیرد ثانیا در بین مردم رسوا نشود ، اما در آخرت همه پنهان کاری های خویش را خواهد دید و با شرمندگی و انفعال خاک بودنش را آرزو خواهد کرد.

نگاه کنید به آیه 41 سوره نبأ که می فرماید: یَوْمَ یَنْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ یَداهُ وَ یَقُولُ الْکافِرُ یا لَیْتَنِی کُنْتُ تُراباً روزی که مرد در آنچه که دو دستش پیش فرستاده می نگرد و کافر می گوید: ای کاش خاک بودم.

از این آیه شریفه نیز معلوم می شود که انسان هر چه را پیش فرستاده می بیند و در آن نگاه می کند و اگر بدی هایش از خوبی هایی که کرده باشد بیشتر باشد و آتشی که در دنیا برای خود و دیگران افروخته شعله ور ببیند، در حسرت خاک بودن خواهد ماند، زیرامرگ دوباره به سراغش نخواهد آمد.

5- یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعِیداً وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَۆُفٌ بِالْعِبادِ (آل عمران- 30) روزی که هر کسی آنچه نیکی کرده می یابد و برای آنچه بدی نموده آرزو می کند که بین او و اعمال زشتش مسافتی بس دور باشد و خداوند شمار را از خودش می ترساند و خداوند به بندگان مهربان است.

در این آیه کلمات «تجد» و «محضرا» دلالت دارد بر اینکه انسان عین اعمال خودش را حاضر می یابد و کارهای زشت و اعمال شوم مجسم شده اش هم چنان باعث شرمساری او می شود که آرزو می کند کاش این اعمال از وی بسی دور می بود و ضمنا خدا بندگان خویش را تحذیر می کند و از بلایی که در کمین آنها است آگاه می سازد زیرا خداوند نسبت به بندگانش مهربان است.

و اگر مهربان نمی بود از خطری که در پیش است آگاه شان نمی ساخت ضمنا با بیان «وَ اللَّهُ رَۆُفٌ بِالْعِبادِ» به مردم ابلاغ می کند که هر مصیبتی برای خود فراهم آورده اید و محصولی که در دنیا کشت کرده اید در آخرت درو می نمایید که (الدّنیا مزرعه الآخره)(دنیا کشتزار آخرت است) پس عذاب را از خدای مهربان که هرگز به احدی ستم نمی کند ندانید بلکه آن را از سوی خود به شمار آورید که قانون خدا و سنت الهی را در هم شکسته اید و به درد و عذاب گرفتار شده اید، همچون ریختن غبار در چشم و یا خوردن سم که درد ومرگ به دنبال خواهد داشت.

مولوی هم می گوید:

این عمل های چو مار و کژدمت 

مار و کژدم گردد و گیرد دمت

ادامه مطلب / دانلود

بطور کلى عمل جراحی زیبایی درمان بیماری محسوب نمی‏شود و نگاه کردن و لمسِ حرام به خاطر آن جایز نیست مگر در مواردی که برای درمان سوختگی و مانند آن ضرورى باشد و پزشک مجبور به لمس و نگاه کردن باشد.

جراحی زیبایی از نظر شرعی

این جمله «پزشک محرم است» غلطی است که متاسفانه شهرت فراوانی هم دارد. پزشک، به هیچ عنوان محرم نیست و تنها در صورت عدم دسترسی به پزشک همجنس، پزشک غیر همجنس آنهم فقط به مقداری که لازم است می تواند آن بخش لازم از بدن نامحرم را ببیند یا لمس کند.

بنابراین خانمی که صرفا برای زیبایی بیشتر قصد عمل زیبایی دارد؛ چون این کار ضرورتی ندارد؛ نمی تواند سر و صورت و یا بدن خود را در معرض نگاه و یا لمس (تماس مستقیم) پزشک نامحرم قرار دهد. اگر این عمل ضرورت داشت و پزشک خانم هم نبود؛ می تواند به پزشک مرد مراجعه کند.

در سال های اخیر تمایل افراد جهت جراحی های زیبایی افزایش یافته است و انجام این گونه عمل ها از نظر شرعی دارای احکامی است که ما در این مقاله برآنیم با برخی از آنها را بازگو نماییم.

سوال: حکم استفاده از عمل جراحی پلاستیک برای زیبایی چیست؟

حضرت آیه الله العظمی خامنه ای

اگر موجب ضرر قابل اعتنا و چشمگیر نباشد فی نفسه منعی ندارد‎ ولی توجه داشته باشید بطور کلى عمل جراحی زیبایی درمان بیماری محسوب نمی‏شود و نگاه کردن و لمسِ حرام به خاطر آن جایز نیست مگر در مواردی که برای درمان سوختگی و مانند آن و ضرورى باشد و پزشک مجبور به لمس و نگاه کردن باشد و مراجعه به پزشک مماثل حاذق و متخصّص غیرممکن و یا خیلى سخت باشد.

حضرت آیه الله مکارم شیرازی

در صورتى که آمیخته با حرام یا ضرر مهمّ دیگرى نباشد ذاتاً اشکالى ندارد، ولى چنانچه مستلزم حرامى باشد (مانند لمس و نظر حرام) تنها در صورت ضرورت جایز است.

حضرت آیه الله نوری همدانی

اگر در جراحی مذکور غرض عقلائی داشته باشد و اسراف نباشد اشکال ندارد.

حضرت آیه الله سیستانی

فی نفسه اشکال ندارد.

همچنین دو تن از مجتهدین و مدرسین حوزه علمیه این گونه پاسخ داده اند:

آیه الله علوی گرگانی

از نظر ما جایز نیست.

آیه الله سید محمد شاهرودی

فی نفسه جایز است لکن باید از تماس با نامحرم و نگاه اجنبی و محرمات دیگری که ممکن است همراه آن صورت گیرد اجتناب نمود.

سوال: نظر به آنکه تعداد جراحی های زیبایی روز به روز در حال افزایش است و افراد بعضا با پذیرش خطرات جانبی چنین جراحی هایی به آن اقدام می کنند، حکم شرعی در خصوص انجام جراحی های زیبایی غیر ضروری که بعضا با خطراتی نیز همراه است، چیست؟

پاسخ آیه الله العظمی فاضل لنکرانی

اگر طبق تشخیص پزشک متخصص و مورد اطمینان عمل مذکور خطر جانی و ضرر قابل توجهی برای شخص داشته باشد انجام آن جایز نیست.

آیه الله العظمی مکارم شیرازی

جراحی زیبایی در صوتی که خطر و ضرر مهمی نداشته باشد و توسط همجنس صورت گیرد و مفسده دیگری بر آن مترتب نشود اشکالی ندارد.

آیه الله العظمی نوری همدانی

در فرض سۆال جایز نیست و نسبت به وجود ضرورت باید مورد و خصوصیات آن مشخص گردد تا پاسخ داده شود.

پاسخ آیه الله العظمی سیستانی

اگر احتمال مرگ یا نقص عضو باشد و احتمال به قدری قوی باشد که برای عقلا موجب خوف باشد، جراحی مذکور به هیچ وجه جایز نیست و اما اگر چنین ضرری نداشته باشد جایز است حتی اگر ضروری نباشد مگر اینکه مستلزم گناهی مانند نگاه نامشروع یا لمس نامحرم باشد که در این صورت فقط در صورت ضرورت جایز است و ضرورت را خود مکلف باید تشخیص دهد. مثلا اگر چهره انسان مشوه باشد معالجه ضروری است و در مورد زنان طبیعی است که زیبایی در بسیاری از موارد ضروری است.

«ضرورت جراحی زیبایی باید با نظر پزشک متخصص و متعهد معین شود و اگر از آن جراحی ضرر و یا خطر بزرگ و متنابهی متوجه شخص گردد جایز نیست و در صورت غیر ضروری بودن در فرض مذکور به طریق اولی جایز نیست.

سه سـۆال از آیهالله العظمی مکارم شیرازی راجع به جراحی برای زیبائی:

1- من می خواهم بر روی صورت عمل لیزیک انجام دهم برای زیبایی و نه درمان اما تا دو یا سه هفته نباید آب به آن بزنم. آیا با علم به این موضوع که مانع وضو و غسل است می توانم این عمل را انجام بدهم؟ در این مدت چگونه باید وضو و غسل را انجام دهم؟

در مورد عمل جراحی، در صورتى که آمیخته با حرام یا ضرر مهمّ دیگرى نباشد ذاتاً اشکالى ندارد، ولى چنانچه مستلزم حرامى باشد(مانند لمس و نظر حرام) تنها در صورت ضرورت جایز است.

در مورد وضو و غسل نیز در صورت جواز غسل و وضوی جبیره ای می کنید.

2- نظر شما در مورد عمل جرّاحى زیبا سازى که بعضى انجام مى دهند چیست؟ قابل توجّه این که این عملیّات گاهى براى از بین بردن زشتى مادرزادى است و گاهى براى از بین بردن زشتى است که مادرزادى نیست مثل زخمها و جراحاتى که بعداً عارض مى شود و گاهى اصلا براى از بین بردن زشتى نیست، بلکه براى زیباتر شدن است؟

پاسـخ: در صورتى که آمیخته با حرام دیگرى نباشد در هیچ صورت اشکال ندارد و در صورتى که مستلزم حرامى باشد (مانند نظر و لمس نامحرم) تنها در صورت ضرورت، جایز است.

3- عمل های جراحی که برای زیبایی است مانند عمل بینی چه حکمی دارد؟

اشکالی ندارد ولی باید از طریق هم جنس بوده باشد مگر این که لمس صورت نگیرد.

و سوال آخر از محضر مبارک آیه الله خامنه ای:

سوال: جراحى بینى و یا گوش جهت زیبایى شرعاً چه حکمى دارد؟

جواب: اگر موجب ضرر قابل اعتنا و چشمگیر نباشد، فى نفسه منعى ندارد.

نکاتی که در مورد جراحی های زیبایی باید مورد توجه قرار گیرد:

1- اگر این جراحی ها ضرورت دارد بی تردید باید انجام شود. فقط باید دقت کرد که اگر پزشک هم جنس وجود دارد باید به آن مراجعه کرد تا نظر و یا لمس حرامی صورت نگیرد.

2- اگر این جراحی ضرورت نداشت لازم است دو نکته را در نظر داشت و آنها را رعایت کرد:

الف: عمل مربوطه، آسیب قابل توجه ای را به انسان نرسانده و موجب ضرر چشمگیری نشود.

ب: باید پزشک مربوطه هم جنس باشد و از لمس و نگاه حرام هم پرهیز شود.

3- این احکام در تمام انواع و اقسام جراحی ها چه آنکه برای زیبایی انجام می شود و چه آنکه برای غیر زیبایی است و یا سایر مراجعات پزشکی، مشترک است و باید رعایت شود.

4- باید توجه داشت که این جمله «پزشک محرم است» غلطی است که متاسفانه شهرت فراوانی هم دارد. پزشک، به هیچ عنوان محرم نیست و تنها در صورت عدم دسترسی به پزشک همجنس، پزشک غیر همجنس آنهم فقط به مقداری که لازم است می تواند آن بخش لازم از بدن نامحرم را ببیند یا لمس کند.

بنابراین خانمی که صرفا برای زیبایی بیشتر قصد عمل زیبایی دارد؛ چون این کار ضرورتی ندارد؛ نمی تواند سر و صورت و یا بدن خود را در معرض نگاه و یا لمس (تماس مستقیم) پزشک نامحرم قرار دهد. اگر این عمل ضرورت داشت و پزشک خانم هم نبود؛ می تواند به پزشک مرد مراجعه کند.

ادامه مطلب / دانلود
پسری 29 ساله‌ام، به خواستگاری دختری رفتم که از نظر اخلاق و طرز فکر با هم تفاهم داریم ولی خانواده او می‌گویند استخاره گرفتیم بد آمده است. آیا برای ازدواج باید استخاره گرفت؟ شرایط آن چیست؟ آیا عمل به استخاره در این نوع موارد جائز است؟

حکم استخاره در ازدواج از نظر شرعی

برخی افراد عادت دارند که برای انجام هر کار کوچک و ساده ای متوسل به استخاره شده و همچنین برای تصمیمات مهم زندگی خود که باید درباره اش به تحقیق و تفکر بپردازند، به راحتی تن به استخاره می دهند. آیا برای موضوع مهمی مثل ازدواج هم می توان استخاره کرد؟

استخاره چیست؟

استخاره از مفاهیمی است که علی رغم تمسک بسیاری از افراد جامعه به آن، چیستی و چرایی و حقیقت آن مورد سوال است.

استخاره در اصل به معنای طلب خیر نمودن است. واژه استخاره در منابع حدیثی شیعه و سنی معمولا به دو معنا بکار رفته است:

نخست : به معنای عام یعنی طلب خیر نمودن از خدا در تمام امور، اینکه برای مومن بهتر است در کارها و تصمیمات خود از خدا طلب خیر کند و در قلب و نیت و عملش امور را به خدا واگذار کند و از او بخواهد امورش ختم به خیر شود. طبق این معنا، استخاره به زمان و مکان و شرایط خاصی اختصاص ندارد. این استخاره در واقع نوعی دعا است نه مشاوره. در حدیثی از امام صادق (ع) آمده است که فرمودند: یقول الله عز و جل: من شقاء عبدی ان یعمل الاعمال و لا یستخیرنی (1)

دوم: استخاره به معنای خاص؛ در این معنا مومن با انجام یکسری اعمال در پی این است که بداند کاری که می خواهد انجام دهد آیا به خیر اوست یا نه. این استخاره در حقیقت نوعی مشورت با خداست. معمولا این نوع از استخاره میان عموم مردم شایع است. از دیرباز محققان زیادی در خصوص ماهیت و آداب و روش های این نوع استخاره کتاب ها و رساله ها نوشته اند.

استخاره در روایات چه جایگاهی دارد؟

استخاره به معنای خاص آن نزد عموم فرقه های اسلامی مورد پذیرش است. روایات زیادی درباره آن وجود دارد و و نوعی اجماع از ناحیه محققان شیعه و سنی درباره آن می توان مشاهده کرد. در روایات استخاره روش های مختلفی ذکر شده است: استخاره به قرآن (با بیش از 5 روش)، استخاره با تسبیح (با بیش از 6 روش)، استخاره با رقعه- برگ کاغذ- (با بیش از 9 روش)، استخاره با نماز و دعا (با بیش از 5 روش)، استخاره با بندق – گل خشک شده شبیه مهر- (با بیش از 4 روش)، استخاره با سنگ ریزه (با بیش از 5 روش) و استخاره به روش استشاره. شایع ترین نوع استخاره، استخاره با قرآن و تسبیح است که در کتب روایی درباره آنها صحبت شده است.

استخاره در چه اموری و در چه زمان هایی جایز است؟ آیا برای انجام همه امور می توان دست به استخاره زد؟

در این راستا باید گفت استخاره درباره واجبات و محرمات وجهی ندارد. حتی در امور مکروه نیز معنا ندارد؛ استخاره درباره امور بی اهمیت و پیش پاافتاده نیز صحیح نیست. همچنین در کاری که می توان با عقل و مشورت و علم به آن رسید، استخاره جایگاهی ندارد.

بنابراین می بایست در هنگام تصمیم بر هر کاری ابتدا عقل خود را حاکم کرده و از آن نظر بخواهد.  قبل از استخاره باید همه مقدمات  و شرائط لازم را بر هر کاری فراهم ساخت از قبیل مطالعه و فکر، مشورت با اهل فن و افراد  مجرب، اگر اقدامات فکری و فیزیکی دیگری از قبیل بررسی و تحقیق لازم باشد باید به انجام  رسانید

 حال اگر بعد از مشورت نیز عقل راه به جایی نبرد و هنوز زاویه هایی وجود دارد که ناشناخته و مبهم مانده و قابل کشف و شفاف نیست و نمی‌توان از طرق متعارف و معقول به نتیجه قطعی رسید و فرد پس از همه بررسی‌ها باز هم در یک حالت شک و تردید باقی می‌ماند در این صورت برای اطمینان خاطر و نجات از سردرگمی، می توان استخاره کرد. به شخص عالمی مراجعه کرده و از او می خواهند که به قرآن تفأل زند  یا آن که فرد دو رکعت نماز بخواند و هفتاد مرتبه استغفرا… بگوید یعنی طلب خیر از خداوند بکند تا با راهنمایی این کتاب آسمانی، از حیرت و اضطراب بیرون آید و ان شاءا… خداوند در این مسئله خیر او را قرار بدهد .

اما در مواقعی که شک و تردیدی نباشد استخاره به طور کلی جایی ندارد. مثلا درباره ازدواج و انتخاب همسر باید گفت‌و‌گو‌ها، تحقیقات و بررسی‌ها، مشورت‌های لازم و کافی انجام بگیرد. پس از این مراحل اگر همه ملاک‌ها و معیارهای ضروری و هم خوانی در دوطرف وجود داشت دیگر به استخاره نیاز نیست حالا چه از طرف خانواده پسر وچه از طرف خانواده دختر. استخاره در چنین مواردی اصلا جزو سنت‌های ما نبوده است.

پاسخ مراجع به پرسش: آیا استخاره برای ازدواج جائز است؟

پاسخ برخی از مراجع تقلید درباره حکم استخاره برای ازدواج را در جدول زیر می خوانید:

نام مرجع تقلید

فتوا

آیت الله خامنه ای

سعى کنید براى انجام کارهاى خود ابتدا تأمّل و دقّت کنید و با فکر کردن راه حل مناسب را پیدا کنید و چنانچه از این طریق به نتیجه نرسیدید، با انجام مشورت خود را از تحیّر خارج کنید و اگر از طریق مشاوره با اهل فنّ و خبره در آن مورد نیز به نتیجه نرسیدید و همچنان بر تحیّر باقى ماندید، نوبت به استخاره مى‌رسد؛ در هر صورت الزام شرعى در عمل به استخاره وجود ندارد ولى بهتر است بر خلاف آن عمل نشود.

حضرت آیت الله سیستانی

اشکال ندارد و واجب نیست. عمل به آن نیز واجب نیست.

حضرت آیت الله مکارم شیرازی

استخاره نوعی مشورت با خداوند است، بدین معنی که اگر انسان در انجام یا ترک کاری مردّد شود ابتدا در اطراف آن فکر و اندیشه می کند اگر به نتیجه ای رسید طبق آن عمل می کند و گرنه با افراد کاردان و با تجربه و آگاه در مورد آن مشورت می کند اگر به نتیجه رسید طبق آن عمل می کند در غیر این صورت از طریق استخاره با خداوند مشورت نموده و مطابق آن عمل می نماید. عمل به استخاره واجب نیست، ولی حتّی الامکان مخالفت نشود. مگر این که مدّت قابل ملاحظه ای تأخیر بیندازد و بعد اقدام کند.

آیت الله علوی گرگانی

برای ازدواج و امثال آن در صورتی می توان استخاره کرد که مشورت و تحقیق انجام گیرد و همچنان دچار تردید باشد و در این صورت استخاره مانعی ندارد و عمل به استخاره وجوب اخلاقی دارد، یعنی اگر عمل نکند و ضرر کند خود او مقصر است. البته اگر قصد اهانت و بی توجهی به استخاره را داشته باشد گناه کرده است.

آیت الله سید محمد حسینی شاهرودی

برای ازدواج می توان استخاره نمود و تفصیل آن در کتب مختصه ذکر شده است و مخالفت با استخاره ممکن است موجب پشیمانی شود.

استفاده ابزاری از استخاره ممنوع!

نکته مهم دیگری که باید به آن توجه کنیم این است که درباره ازدواج بعضی از خانواده‌های دختر یا پسر گاهی می‌خواهند بنا به دلیلی جواب منفی بدهند ولی استخاره را بهانه می‌کنند و به طرف مقابل می‌گویند که مشکل خاصی نیست اما چون استخاره گرفته‌ایم و بد آمده است پاسخمان منفی است. این خانواده‌ها باید بدانند که این شیوه برای ارائه پاسخ منفی به خواستگار روش درستی نیست و در حقیقت یک نوع توسل به کذب است. اگر واقعا این خانواده به این ازدواج تمایلی ندارند و برای آن مانعی می‌بینند به صورت روشن دلیل اصلی خود را بیان کنند ولی اینکه برای این کار متوسل به استخاره بشوند راه صحیحی نیست.

ادامه مطلب / دانلود

به نیابت امام زمان زیارت عاشورا بخوانید

حاج سید احمد برای آیت الله ابطحی اصفهانی، صاحب کتاب “زیارت عاشورا و داستان های شگفت آن” نوشت:

روز جمعه در یکی از اتاقهای مسجد سهله نشسته بودم، سید معممی داخل شد، جبه ای فاخر و عبایی سرخ بر تن داشت، و در گوشه اتاق شروع به کنکاش و جستجو نمود،در آنجا گلیمی و ظرفهایی و تعدادی کتاب بود. سپس گفت: برای برآورده شدن حاجتهای دنیایت هر روز صبح به نیابت از امام زمان(عج) زیارت عاشورا را بخوان و آنچه تو را یک ماه کامل کفایت می کند از من بگیر تا محتاج کسی نباشی.

مقداری پول به من داد و گفت: این تو را یک ماه کفایت می کند. پس از آنکه به سوی در مسجد رفت و من در جایم ماندم و قادر به حرکت و یا تکلم نبودم تا اینکه خارج شد، بعد از آن احساس نمودم کلیه غل و زنجیرهایی که بر تن داشتم گشوده شدند. آنگاه راحت و آسوده شدم، از جا برخواستم و از مسجد خارج شدم وقتی آنجا را جست و جو کردم از آن سید اثری نبود.

ادامه مطلب / دانلود

چرا خداوند متعال نماز صبح را قرار داد؟ در حالی که برخی گمان می‌کنند کار سختی است و در اغلب اوقات قضا می‌شود؟

محبت خدا را در دل کوک کنید

خواب دم صبح خیلی شیرین و سنگین است، چطور می‌توان از آن دل کند و مشغول نماز شد؟

عامل اصلی و زیربنایی سستی در نماز و خواب ماندن برای نماز صبح یا هر کوتاهی ای که در زمینه دین و عبودیت پیدا می‌شود در ضعف ایمان است. البته همه ما کم و بیش از این عارضه رنج می‌بریم و ایمان کامل برای انسان مؤمن یک ایده آل و آرزو است.

خواندن نماز صبح در اول وقت شاید از نمازهای دیگر مشکل تر باشد ؛ زیرا دل کندن از رختخواب گرم و لذت خواب در ابتدا سخت جلوه می‌کند نمازگزار می‌تواند با کمی تمرین از منافع سحر و صبح بهره مند گردد و از فیض نماز اول وقت ( بویژه نماز صبح ) بی نصیب نماند.

پیامبر خدا(ص) فرمودند : هیچ بنده ای نیست که به اوقات نماز و مواضع خورشید اهتمام ورزد مگر اینکه آسودگی در هنگام مردن و از بین رفتن غم و اندوه و نجات از آتش را برایش ضمانت کنم. (میزان الحکمه / ج 7 / ص 3129)

فرصت سحرخیزی را از دست ندهید

از دست دادن سحر خیزی معلول علتهای مختلفی است . مهمترین عامل این است که انسان به درستی نمی داند هدف زندگی چیست و دین و عبادت چه نقشی در رسیدن به این هدف دارد. کسانی که هدفمند زندگی می‌کنند و می‌دانند برای چه باید دیندار بود چه بسا انگیزه بسیار قوی ای در این زمینه دارند و این مشکل را ندارند.

انسان مظهر خداست و یک عمر فرصت دارد که این مظهریت خود را بالفعل کند و هر چه بیشتر صفات خدا را در خود جای دهد، خدایی می‌گردد، مانند آهنی که چون در کنار آتش قرار می‌گیرد به رنگ آتش در می‌آید و صفات آتش پیدا می‌کند از زیبایی و قدرت و حرارت و…

در زندگی انسان نیز فرصتهای فراوانی مانند اوقات نماز و روزه و حج و خدمت به خلق خدا و مانند آن وجود دارد که همه، فرصتهای خدایی شدن انسان هستند. انسان خداجو تمام سعی اش این است که فرصتها را از دست ندهد و از آن به نحو احسن برای کمال و قرب خود به خدا استفاده نماید. در این میان نماز صبح و اول وقت بسیار اهمیت دارد.

شیطان و نفس و دشمن هم فراوان داریم. چاره ای جز خودسازی نیست. خودسازی یعنی خود را از هر چه غیر خدایی است خالی کنی و پر از خدا شوی، مانند بطری ای که پر از هواست و وقتی شما آن را از آب پر می‌کنید هوای آن خالی و آب جای آن را می‌گیرد. باید اندیشه و اخلاق و علم و عمل‌مان توحیدی و پر از خدا شود تا راحت شویم تا انگیزه زندگی داشته باشیم تا با اشتیاق به سوی خدا برویم و با علاقه نماز بخوانیم.

درمان واقعی بیداری برای نماز صبح

لطفا دقت کنید! من از شما می‌پرسم آیا در مواقعی که قرار است صبح زود از خواب بلند شوید نیز نمی توانید از خواب بلند شوید؟ مانند مواقعی که برای رفتن به کوه و گردش با دوستان خود صبح زود برنامه ریزی نموده اید! یا مثلاً امتحان دارید! آیا تاکنون فکر کرده اید چرا وقتی با دوستتان قرار دارید بی‌درنگ بیدار می‌شوید و چه بسا بدون کوک کردن ساعت و از مدتها پیش از ساعت قرار خود به خود بیدار می‌شوید و هیچ چیزی مانع بیدار شدن شما نمی شود، اما هنگامی که می‌خواهید نماز بخوانید و با خدا صحبت کنید و قرار ملاقات با خدا دارید این طور نیست و هر کاری می‌کنید بیدار نمی شوید و اگر بیدار شدید دوباره می‌خوابید؟

می دانید مشکل ما چیست؟ مشکل این است که ما به قراری که با دوستمان داریم بیشتر معرفت داریم و بیشتر ایمان داریم و رابطه با دوستان را بیشتر دوست داریم تا نسبت به خداوند. مشکل در ضعف ایمان است. از رابطه با دوست لذت می‌بریم، اما از رابطه باخدا لذت نمی بریم. وقتی یاد دوست را در ذهن خود کوک می‌کنیم بدون ساعت بیدار می‌شویم، ولی وقتی یاد خدا را در خود کوک می‌کنیم نمی توانیم بیدار شویم. این یک مشکل فنی ایمانی است. بسیاری از کسانی که صبح بیدار می‌شوند و کسانی که حتی قبل از صبح بیدار می‌شوند و نماز شب می‌خوانند اینها با ساعت بیدار نمی شوند. ساعت کمک می‌کند، ولی ساعت به انسان انگیزه نمی دهد. دستگاه انگیزشی انسان را فقط و فقط خدا تحریک می‌کند.

تا معرفت و محبت خدا در دل انسان کوک نشود انسان نمی تواند بیدار شود. شما اگر می‌خواهید صبح بیدار شوید اول باید عشق خدا را در خودتان کوک کنید و بعد البته رعایت موارد زیر هم می‌تواند کمک کار باشد.

نکته‌هایی برای غلبه بر سنگین خوابی

رعایت نکاتی که ذکر می‌شود بعد از کوک کردن یاد و عشق خداوند در دل می‌تواند شما را در بیدار شدن به موقع برای نماز صبح یاری کند.

1- هر چه معده در هنگام خواب شب سبک باشد، هنگام صبح راحت تر می‌توانید از خواب برخیزید. از این رو فاصله 2 ساعت بین خوردن شام و خواب فاصله مناسبی است . البته بهتر است غذایی که میل می‌کنید، نیز غذایی سبک و کم حجم باشد.

امام صادق(ع) در مورد سخنانی که میان حضرت یحیی(ع) و ابلیس گذشت، فرمود : «یحیی به شیطان گفت: این آویزها چیست؟ شیطان گفت: اینها شهوات و امیالی است که فرزند آدم گرفتار آنها شده است. یحیی گفت: آیا چیزی از آنها برای من نیز هست؟ شیطان گفت: گاه سیر و پر می‌خوری و ما هم تو را از نماز و یاد خدا باز می‌داریم. یحیی گفت: با خدا عهد می‌بندم هرگز معده خود را از غذا پر نکنم و ابلیس گفت: من هم با خدا عهد می‌بندم از این پس هرگز مسلمانی را اندرز ندهم. آن گاه امام جعفر صادق(ع) فرمود: با خدا عهد می‌بندم که جعفر و خاندان جعفر هرگز شکمهای خود را از طعام انباشته نکنند.»

2- بدن انسان بخصوص در شب به خواب کافی نیاز دارد و اگر این نیاز برطرف نشود در کار روزانه و … ایجاد خلل می‌کند. شب نشینی ها و خوابیدن دیر هنگام در بیدار نشدن برای نماز یا کسالت در آن بسیار مؤثر است. معمولا ً کسانی که تا دیر وقت بیدارند، نمی توانند نماز صبح را بجا آورند. اگر هم بیدار شوند طبیعی است که نمازی با کسالت و خواب آلودگی بخوانند.

3- رعایت آداب خواب از جمله : وضو گرفتن، خواندن سوره‌های توحید، ذکر صلوات، تسبیحات اربعه، تسبیح حضرت زهرا ( س)، آیه الکرسی بخصوص خواندن آیه آخر سوره کهف و نیز توسل به امام زمان(عج) برای محروم نماندن از فیض نماز اول وقت و … از جمله اموری است که خواب مؤمن را همراه با هدف و انگیزه می‌کند و این توجه و هدفمندی در بیداری صبح تأثیرگذار خواهد بود. البته اگر به جا آوردن همه آداب خواب برایتان سخت است، به هر میزان که مقدورتان می‌باشد انجام دهید.

4- در مواقعی که زنگ ساعت، شما را بیدار نمی کند، بهتر است به یکی از نزدیکان سفارش کنید شما را در ساعت مقرر بیدار کند. در ضمن برای ایجاد عادت می‌توانید مثلاً 20 دقیقه مانده به طلوع آفتاب بیدار شوید و نماز خود را بخوانید و هر روز نماز خود را سعی کنید به نماز اول وقت نزدیک تر کنید.

5- انجام هر کاری در ابتدا ممکن است کمی سخت باشد، ولی با تمرین، استقامت و پایداری آن عمل آسان خواهد شد. خیلی از جوانان تلاش کرده اند و به نتیجه نیز رسیده اند.

6- جهت پایبندی به تصمیم برای خود برنامه تنبیه بگذارید. به عنوان مثال با خود عهد ببندید هرگاه سر ساعت مورد نظر از خواب بلند نشدید، برنامه مورد علاقه تان را که هر روز دنبال می‌کردید، ترک نمایید.

7- یکی از کارهای شیطان قبل از انجام هرعبادتی این است که آن را برای ما سخت جلوه می‌دهد. مانند ذره بین که اجسام کوچک را بزرگ نشان می‌دهد و در این صورت است که با بزرگ نشان دادن چیزی فرد در خود احساس ناتوانی می‌کند.

8- نمازهای روزانه خود را سعی کنید در مساجد به جای آورید و از این طریق روحیه معنویتان را بالا ببرید. هر مقدار ایمان تان افرایش یابد، انجام اعمال عبادی برایتان آسانتر خواهد شد.

9-همان طور که انجام عبادت، ایمان را افزایش می‌دهد، گناه نیز ایمان فرد را سست کرده و توفیق عبادت را از فرد می‌گیرد. بر این اساس باید انسان از گناه خود توبه حقیقی نماید تا به انجام عبادت موفق شود. پیامبر خدا(ص) می‌فرماید: نیکی را نور دل و آرایه (زیبایی و روشنایی) رخسار و نیروی کار یافتم و بدی و گناه را سیاهی دل و سستی در کار و زشتی چهره.

10- در مورد آثار و پیامدهای نماز تأمل کنید، البته اگر قبل از نمازهای روزانه و شب به هنگام خواب باشد، مؤثرتر است. این مطلب را به عنوان اصل کلی در ذهن داشته باشید، از این رو به این مطالب دقت کنید.« و کسانی که بر نمازهایشان مواظبت می‌کنند، آنان همان وارثان(وارثان بهشت) هستند.»

جمله‌های آسمانی

امام علی(ع) می‌فرمایند: هیچ کاری نزد خدای (عزوجل) محبوبتر از نماز نیست. پس مبادا چیزی از امور دنیا شما را از اوقات نماز باز دارد؛ زیرا خدای (عزوجل) مردمانی را نکوهیده و فرموده است: «همانان که از نمازشان غافلند» یعنی از اوقات نماز غافلند و به آن اهمیتی نمی دهند.

بر این اساس می‌توان با برنامه ریزی صحیح از این لحظات ملکوتی بهره برد و خود را محروم نکرد و آن را مقدمه ای برای سحر خیزی قرار داد.

پیامبر خدا(ص) نیز فرموده‌اند: «ای ابوذر! پروردگارت (عزوجل)، به وجود سه نفر، بر فرشتگانش می‌بالد: مردی که در جایی تنها باشد و به وقت اذان، اذان بگوید ونماز بخواند. پروردگارت به فرشتگان می‌فرماید: ببینید بنده من نماز می‌خواند وهیچ کس جز من او را نمی بیند . پس هفتاد هزار فرشته به زمین فرود آیند و پشت سر او به نماز ایستند وتا فردای آن روز برایش آمرزش می‌طلبند. و مردی که شب هنگام در تنهایی برخیزد و نماز گزارد و سجده کند و در حال سجده خوابش برد. پس، خداوند متعال فرماید: به بنده من بنگرید که روحش نزد من است وبدنش در طاعت من سجده کنان… .»

ادامه مطلب / دانلود

خداوند متعال وعده داده است که سه نفر را بدون حساب وارد بهشت نماید و هر یک از آنها شفاعت هشتاد هزار را بنماید؛ مؤذن و امام جماعت و کسی که وضو بگیرد و وارد مسجد شود و به جماعت نماز بخواند.

ثواب امام جماعت شدن

رسول خدا(ص) در بیان پاداش امام جماعت می فرماید: مَنْ أَمَّ قَوْماً بِإِذْنِهِمْ وَ هُمْ بِهِ رَاضُونَ فَاقْتَصَدَ بِهِمْ فِی حُضُورِهِ وَ أَحْسَنَ صَلَاتَهُ بِقِیَامِهِ وَ قِرَاءَتِهِ وَ رُکُوعِهِ وَ سُجُودِهِ وَ قُعُودِهِ فَلَهُ مِثْلُ أَجْرِ الْقَوْمِ وَ لَا یُنْقَصُ مِنْ أُجُورِهِمْ شَیْ ءٌ [1] هر کس امامت جمعی را با اجازه خودشان به عهده بگیرد و آنان به امامت او راضی باشند و وی در حضور به جماعت، رعایت نماید (و به موقع حاضر شود) و نماز را از حیث قیام، قرائت، رکوع، سجود و نشستن نیکو انجام دهد؛ پس برای او مانند ثواب نماز همه مأمومین خواهد بود، بی آنکه از اجر آنان چیزی کاسته شود.«

همچنین می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ وَعَدَ أَنْ یُدْخِلَ الْجَنَّهَ ثَلَاثَهَ نَفَرٍ بِغَیْرِ حِسَابٍ وَ یُشَفِّعَ کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ فِی ثَمَانِینَ أَلْفاً الْمُؤَذِّنُ وَ الْإِمَامُ وَ رَجُلٌ یَتَوَضَّأُ ثُمَّ یَدْخُلُ الْمَسْجِدَ فَیُصَلِّی فِی الْجَمَاعَهِ[2] خداوند متعال وعده داده است که سه نفر را بدون حساب وارد بهشت نماید و هر یک از آنها شفاعت هشتاد هزار را بنماید؛ مؤذن و امام جماعت و کسی که وضو بگیرد و وارد مسجد شود و در جماعت نماز بخواند.«

پی نوشت ها:

[1] من لا یحضره الفقیه ؛ ج‏4 ؛ ص16

[2] مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ؛ ج‏6 ؛ ص449.

ادامه مطلب / دانلود

یکی از توصیه‌های پزشکی و نکات سلامتی در دین اسلام عمل به برخی آداب در زمان خوردن و آشامیدن است که امروز علم بشری هم این توصیه‌ها را ثابت کرده و پزشکان تجربی به بیماران خود انجام آنها را سفارش می‌کنند.

آداب آب خوردن در شب و روز

از توصیه‌های مهم پزشکی دین اسلام نحوه غذا خوردن و نوشیدن آب است که همه ما انسان‌ها روزانه در وعده‌های مختلف با آن سروکار داریم. ازجمله نوشیدن آب به حالت ایستاده در روز.

در این باره احادیث و روایاتی نیز از لسان مبارک معصومین(ع) وارد شده است.

امام صادق(ع) درباره مضرات ایستاده آب آشامیدن در شب می‌فرمایند: “ایستاده آشامیدن آب در روز، غذا را گوارا می‌سازد و ایستاده آشامیدن آب در شب، زرداب می‌آورد1”.

آن حضرت همچنین فرمودند: “ایستاده آشامیدن آب در روز، مایه قدرت افزون‏تر و تن‏درستی بیشتر است2”.

آب را به سه نفس خوردن چه فایده‌ای دارد؟

پیامبر خدا(ص) نیز درباره فواید خوردن آب به سه نفس این چنین فرمودند: “اگر کسی آب بخورد و در میان آن سه نفَس بکشد، از بیماریِ ناشی از یکجا سر کشیدن در امان است3”.

ایشان همچنین می‌فرمایند: “آب را بمکید و آن را یکجا سر نکشید؛ چرا که درد جگر، از آن می‌خیزد4”.

پی نوشت ها:

1- الکافی، جلد 6، صفحه 383، حدیث 2، المحاسن، جلد 2، صفحه 399، حدیث 2393، کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، صفحه 353، حدیث 4244.

2- الکافی، جلد 6، صفحه 382، حدیث 1 عن السکونی دانش نامه احادیث پزشکی: 2 / 144

3- طبّ النبیّ(ص)، صفحه 5، بحارالأنوار، جلد 62، صفحه 293 دانش نامه احادیث پزشکی: 2 / 142

4- الکافی، جلد 6، صفحه 381، حدیث 1، مکارم الأخلاق، جلد 1، صفحه 341، حدیث 1103

ادامه مطلب / دانلود
صفحه 111 از 130«...8090100 قبلی 110111112 بعدی 120130...»
css.php