مطالب دسته بندی : ارتباط با نوزادتان

به این دلایل کودکتان را ببوسید

همه پدرومادرها عاشق فرزندان‌شان هستند. آنها در محبت کردن و نوازش کودک‌شان کوتاهی نمی‌کنند و بیشتر به خاطر دل خودشان است که به بوسیدن و در آغوش گرفتن فرزندشان از نوزادی علاقه‌مندند. اما این نوازش‌ها، بوسه‌ها و محبت‌ها چه تاثیری در رشد و پرورش کودک دارند؟ از دکتر مهراندخت پورشایگان در مورد این تاثیرات می‌پرسیم و او هم توضیحاتی می‌دهد که می‌توانید در قالب سوال و جواب بخوانید؛

۱٫ چند نوع نوازش داریم؟
نوازش انواع مختلفی دارد که سه دسته از عمده‌ترین آنها شامل: ۱٫ نوازش‌های کلامی مانند ابراز محبت و تشویق و تحسین کودک ۲٫ نوازش‌های لمسی مانند بوسیدن، در آغوش گرفتن و لمس کردن کودک ۳٫ نوازش‌هایی از طریق زبان بدن مانند نگاه‌های محبت‌آمیز می‌شود.

۲٫ هر کودک چه مقدار به نوازش پدر و مادر خود احتیاج دارد؟
نوازش و محبت از لحاظ عاطفی روح و روان هر انسانی را می‌تواند به شدت تحت تاثیر خودش قرار دهد. وقتی صحبت از کودکان به میان می‌آید این تاثیر بسیار برجسته‌تر می‌شود چون رشد عاطفی و هوش هیجانی کودک را می‌تواند ارتقا دهد. اما در این مورد نمی‌توان معیار عددی داد که هر کودک نیاز دارد روزانه x مرتبه بوسیده شود یا در آغوش گرفته شود.

معیارهای مربوط به عواطف و رشد روانی افراد معیارهایی نسبی هستند که در افراد و شرایط مختلف متفاوت هستند و بیشتر مواقع افراط یا کمبود آنها قابل تشخیص است و شما به صورت غریزی می‌توانید آن را بسنجید.

۳٫ نوازش روی سلامت جسمی کودکان چه تاثیری می‌گذارد؟
طبق تحقیقات صورت گرفته مشخص شده است تاثیر نوازش علاوه بر روح و روان بر روی جسم کودک نیز قابل ملاحظه است. اهمیت این مساله تا جایی است که مواردی وجود دارد از کسانی که در کودکی نوازش دریافت نکرده‌اند و در بزرگسالی دچار خشکی در ناحیه نخاع شده‌اند.

تحقیق دیگری نیز در مورد کودکان بی‌سرپرست انجام شده که در آن دو گروه از نوزادان مورد مطالعه قرار گرفته‌اند؛ نوزادانی که بغل گرفته می‌شدند و حرف‌های محبت‌آمیز می‌شنیدند از لحاظ تغذیه و رشد شرایطی به مراتب بهتر داشتند در مقایسه با گروه دیگری از نوزادان که موقع شیر خوردن پرستارانشان، شیشه شیر را به دست خود نوزاد می‌دادند و با آنها حرف نمی‌زدند. این دسته از کودکان آسیب پذیری بیشتری داشتند و حتی از نظر جسمی دچار مشکل می‌شدند. یعنی سیستم ایمنی آنها در مقابل بیماری‌ها ضعیف‌تر بود.

۴٫ پدر و مادرها چگونه می‌توانند به وسیله نوازش در رشد هوش هیجانی کودک موثر باشند؟
بسیاری از افراد در ارتباط عاطفی ضعیف هستند نمی‌توانند ابراز احساسات کنند و عواطف خود را به زبان آورد. برای اینکه بچه‌ها از نظر رشد هیجانی و عاطفی بتوانند بهتر رشد کنند، توجه بیشتر والدین به آنها مورد نیاز است. خیلی از پدر و مادرها اسباب بازی را جلوی بچه‌شان می‌گذارند و فکر می‌کنند همین که کودک با اسباب‌بازی‌اش سرگرم باشد، برایش کافی است. اما اگر شما موقع بازی کودک همراهش باشید و وقتی که او با اسباب‌بازی چیزی می‌سازد یا حرکت خلاقانه‌ای انجام می‌دهد همان موقع او را با تشویق کلامی یا بوسه و بغل حمایت کنید، روی رشد هوش فرزند شما بسیار تاثیرگذار است.

۵٫ کودکانی که هوش هیجانی بالاتری دارند، چه ویژگی‌هایی دارند؟
هوش هیجانی کمتر به صورت موروثی منتقل می‌شود و بیشتر اکتسابی است. یعنی بچه‌ها تحت تاثیر رفتار والدین، محیط اطراف، ارتباط با همسالان و… این مهارت‌ها را کسب می‌کنند. یکی از محیط‌هایی که می‌توان تفاوت کودکان را در میزان هوش هیجانی مشاهده کرد محیط مدرسه است که در آن بعضی از کودکان بسیار عاطفی و حمایت کننده هستند و نسبت به دوستانشان محبت ابراز می‌کنند و احساس همدلی با دیگر کودکان دارند و در تشخیص غم و ناراحتی دیگران نیز مهارت دارد. اما در مقابل برخی از کودکان دچار ضعف ابراز احساسات یا تشخیص حالات مختلف عاطفی دیگران هستند.

ادامه مطلب / دانلود

زمان مناسب خداحافظی با شیر مادر

زنان باردار علاوه به تحت نظر بودن متخصص مامایی بهتر است تحت نظر متخصص تغذیه با یک رژیم غذایی مناسب بهترین وضعیت شیردهی را محیا کنند.

تغذیه نوزاد تا ۲ سالگی شامل سه مرحله است که شیر مادر مهم‌ترین منبع غذایی در هریک از این مراحل می‌شود.

پروین میرمیران متخصص تغذیه گفت: شیر مادر کامل‌ترین غذا برای نوزاد است. مقدار ترشح شیر مادر، مدت زمان شیردهی را تعیین می‌کند و این مدت زمان برای هر نوزادی متفاوت است.

وی ادامه داد: شیر مادر در ابتدا آب و پروتئین است، به تدریج چربی شیر زیاد می‌شود و این چربی باعث می‌شود به تدریج احساس سیری کند. شیر مادر سیستم ایمنی نوزاد را افزایش می‌دهد و در مقابل بیماری‌ها و عفونت‌ها محافظت می‌کند.

میرمیران اظهار داشت: شیر مادر به دلیل فعالیت هورمون‌ها از سرطان سینه جلوگیری می‌کند.

وی توصیه کرد: زنان باردار علاوه به تحت نظر بودن متخصص مامایی بهتر است تحت نظر متخصص تغذیه با یک رژیم غذایی مناسب بهترین وضعیت شیردهی را محیا کنند.

دکتر میرمیران در پایان گفت: مادران شیرده باید توجه داشته باشند که در محیطی آرام و با آرامش به نوزاد خود شیر دهند.

ادامه مطلب / دانلود

تیزهوشی کودکم را چطور تشخیص بدهم؟

دکتر مریم پورشمس روان پزشک  اگر بخواهیم تعریفی کلی از هوش ارائه دهیم می‌توانیم این‌گونه هوش را تعریف کنیم: هوش توانایی قضاوت و استدلال کردن است. یعنی یک فرد باهوش به کسی گفته می‌شود که بتواند با محیط اطراف خود سازگاری داشته باشد و رفتار کارآمدی را از خود نشان دهد.

هوش طبیعی از ۹۰ تا ۱۱۰ تعریف شده است اما بالاتر از آن را افراد باهوش و در نهایت «سرآمد» نامگذاری کرده‌اند.

ابعاد مختلف هوشی را بشناسیم

هوش به ابعاد مختلفی مانند هوش ریاضی، منطقی، ریاضی، موسیقی و… تقسیم می‌شود و تنها مختص یک بعد نیست. یعنی این‌طور نیست که اگر شخصی هوش ریاضی بالایی داشت در دیگر بعدها هم شخص باهوشی است و به صورت تمام و کمال از همه جنبه‌های هوش برخوردار است اما اگر بخواهیم از مراحل اولیه رشد کودک، هوش او را مورد ارزیابی قرار دهیم یک کودک باهوش از بین مجموعه‌ای از عواملی که برای هوش تعریف می‌شود بعضی از موارد آن را دارد و این‌طور نیست که همه عوامل لازم برای هوش را داشته باشد.

از طرف دیگر، کودکی که یکی از این عوامل را داشته باشد، نمی‌توان او را یک فرد تیزهوش لقب داد.

ویژگی‌های یک کودک تیزهوش

یک کودک تیزهوش نسبت به کودکان دیگر زودتر توانایی راه رفتن دارد، زودتر به حرف می آید و اگر هم صحبت کند خیلی راحت می‌تواند منظور خود را به اطرافیان خود برساند. برای مثال این گروه از کودکان زودتر از دیگر همسالان خود قادر به بیان کردن جملات کامل هستند. همچنین کودکان تیزهوش قوه تخیل بسیار قوی‌ای دارند و سوالات زیادی می‌پرسند.

کودکانی که به سن ۳ سالگی می‌رسند نسبت به اطرافشان خیلی کنجکاو هستند و سریع‌تر از دیگران اطلاعات را یاد می‌گیرند و در حافظه‌شان ثبت می‌کنند. این گروه از کودکان نسبت به گروه همسالان خود سریع‌تر مستقل می‌شوند. این نشانه‌ها را می‌توان در کودکان باهوش و تیزهوش قبل از سنین مدرسه دید و از این طریق به هوش این گروه از کودکان پی برد.

 نشانه‌های هوش در سنین مدرسه

برخی کودکان وقتی پا به سن مدرسه می‌گذارند نشانه‌هایی دارند که می‌توان از روی آن متوجه شد که تیزهوش هستند. برای مثال این گروه از کودکان پیشرفت بیشتری نسبت به همکلاسی‌های خود دارند. حافظه آنها بسیار قوی است که این مورد را هم قبل از سنین مدرسه و هم بعد از آن می‌توان مشاهده کرد. کودکان تیزهوش در این سنین به راحتی می‌توانند بین اجزا و عناصر یک موضوع ارتباط ایجاد و آن را به خوبی درک کنند.

یکی دیگر از ویژگی‌های فرزندان تیزهوش در سنین مدرسه بالا بودن قدرت سازماندهی آنهاست که خیلی سریع‌تر به قدرت تفکر انتزاعی دست پیدا می‌کنند. برای مثال اگر یک فرد معمولی در سنین نوجوانی می‌تواند مفهوم کنایه یا ضرب‌المثل را متوجه شود و آن را درک کند، کودکان تیزهوش در سنین پایین‌تر می‌توانند به این درک برسند و معنای ضرب‌المثل را کاملا تشخیص دهند.

یکی دیگر از خصوصیات کودکان تیزهوش در سنین بالا هنگام بازی‌های گروهی نمایان می‌شود. برای مثال وقتی این گروه از کودکان در گروه بازی قرار می‌گیرند و در آن مشارکت می‌کنند، دوست دارند به دیگر بچه‌ها حکم‌فرمانی کنند و به آنها دستور بدهند.

 تست هوش «وکسلر»

با توجه به نشانه‌هایی که برایتان عنوان شد اگر والدین این ویژگی‌ها را در فرزندشان مشاهده کردند، می‌توانند با مراجعه به روان‌شناس برخی تست‌های هوشی را انجام دهند. برای مثال تست هوش «وکسلر» یکی از تست‌هایی است که برای این کودکان انجام می‌شود.

در این تست ابعاد مختلف هوش کودکان سنجیده و بیشتر روی ابعاد مختلف توانایی های شناختی تمرکز می‌شود. البته ابعاد مختلفی از هوش وجود دارد که تنها از طریق تست «وکسلر» نمی‌توان آن را ارزیابی کرد. برای مثال یکی از بعدهای هوشی توانایی «حرکتی» کودکان است. این گروه از کودکان با این نوع هوش می‌توانند در فوتبال موفقیت بیشتری به دست بیاورند که با تست وکسلر نمی‌‌توان این توانایی کودک را تشخیص داد.

تقویت هوش جنین علمی نیست

خیلی‌ها اعتقاد دارند با انجام کارهایی در دوران بارداری می‌توان هوش جنین را قبل از تولد بالا برد اما برای این نوع کارها چندان دلیل علمی‌ای وجود ندارد و هنوز اثبات نشده است اما همان‌طور که گفتم با کارهایی از قبیل زیاد صحبت کردن با کودک، می‌توان زودتر او را به صحبت واداشت.

کودکانی که شعر یا قرآن حفظ می‌کنند، دایره لغاتشان بیشتر می‌شود و در نتیجه توانایی کلامی‌شان تقویت خواهد شد. این کارها از لحاظ علمی ثابت شده و در فرایند رشد و تربیت فرزندان تاثیر زیادی دارد.

 جداسازی تیزهوش‌ها اخلاقی نیست

به نظر من جدا کردن کودکان تیزهوش از دیگر کودکان هم از لحاظ علمی و هم از نظر اخلاقی درست نیست. این موضوع هم برای کودکان تیزهوش و هم کودکان کم‌هوش درست نیست و توصیه می کنم این کودکان در مدارس عادی درس بخوانند و با دیگر همسالان خود ارتباط داشته باشند. کودک تیزهوش باید بیاموزد وقتی تفاوتی با دیگران دارد این موضوع باعث برتری او نسبت به دیگر افراد نیست و هوش مانند یک نعمت است که سبب برتری او نخواهد شد.

بستر تربیتی خیلی مهم است

اگر والدین بتوانند جنبه‌های مختلف هوش کودکان را شناسایی و آن را در مسیر درستی هدایت کنند، می‌توانند مسیر موفقیت را برای فرزندانشان هموارتر کنند. در واقع والدین با فراهم کردن یک محیط غنی و مناسب برای تربیت و رشد فرزندشان می‌توانند هوش او را در مسیر درست قرار بدهند.

در غیر این صورت اگر محیط رشد کودک مناسب نباشد نمی‌توان نتیجه تاثیرگذاری را از هوش و توانایی‌های او به دست آورد. نه‌تنها برای کودکان باهوش بلکه برای تمامی کودکان عادی هم می‌توان شرایطی را فراهم کرد که باعث بالا رفتن ضریب هوشی آنها شود زیرا هوش هم جنبه ارثی و هم جنبه محیطی دارد. هر چند بیشتر جنبه هوش ارثی است اما اولین کسانی که متوجه هوش فرزندشان می‌شوند پدر و مادر هستند و باید شرایط خاصی را برای فرزندشان مهیا کنند. برای مثال از همان بدو تولد باید ارتباط پوستی و تماسی مناسبی را با فرزندانشان ایجاد کنند.

یا رابطه عاطفی‌شان را با فرزندان از طریق صحبت کردن تقویت و از این طریق رابطه عاطفی، هیجانی و کلامی مناسبی را با فرزندشان ایجاد کنند. مثلا لالایی خواندن برای فرزندان یکی از راهکارهای مناسب برای تقویت هوش آنهاست. خیلی از والدین تصور می‌کنند حتما باید فرزندشان را به کلاس‌های آموزشی خاصی فرستاد تا هوش او را تقویت کنند در حالی که با ایجاد یک بستر مناسب تربیتی برای فرزندان و ایجاد تعامل قوی با آنها می‌شود کودکان را در زمینه خاصی که متناسب با توانایی‌هایشان است هدایت کرد.

اگر کودک نسبت به چیزی علاقه نشان داد و به آن کنجکاو بود والدین باید این نشانه‌ها را شناسایی کنند و ابزار مناسب را در اختیار او قرار دهند. برای مثال اگر کودک نسبت به موضوعی خاص علاقه زیادی از خود نشان داد والدین می‌توانند با خرید کتاب‌های مرتبط آموزشی این نیاز و میل او را تامین کنند.

منبع :سلامت نیوز

ادامه مطلب / دانلود

چند توصیه مهم درباره ی مادران شاغل

چند توصیه مهم درباره ی مادران شاغل

چند توصیه مهم درباره ی مادران شاغل بسیاری از مادران مجبورند سر کار بروند تا در این شرایط سخت اقتصادی چرخ زندگی‌شان را بگردانند. تکلیف آنها چه می‌شود؟ آیا فرزندپروری آنها محکوم به شکست است؟ دکتر نسرین امیری، روان‌پزشک کودک و نوجوان و عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی به این پرسش پاسخ می‌دهد.

پاسخ شما به مادرهایی که شاغلند و در عین حال، دغدغه‌های فرزندپروری دارند، چیست؟

به‌نظر من باید با برنامه‌ریزی درست، شرایطی مهیا کنیم که بچه‌دار شدن به معنی تمام‌مدت کنار فرزند بودن و کناره‌گیری از حرفه اجتماعی نباشد، چراکه وقتی بند ناف بریده شد، هر انسان هویتی مجزا دارد. قرار نیست مادر تمام روز در کنار کودکش باشد یا اگر نتواند به‌خاطر کارش هر روز با او باشد، دچار اضطراب شود.

اما نوزاد را که نمی‌توان به حال خود رها کرد! اگر قرار است مادر بعد از مرخصی 6 ماهه فعالیت حرفه‌ای خود را شروع کند، باید فرزندش را به چه کسی بسپارد که آسیب روانی یا تربیتی نبیند؟

بهتر است از یک آشنا بخواهد از فرزندش نگهداری کند. مادربزرگ، خاله و عمه‌های کودک انتخاب‌ خوبی هستند. در قدیم بچه‌ها مادرخوانده‌ای داشتند که در نبود مادر از آنها نگهداری می‌کرد. شاید الان بسیاری از بزرگترها خاطرات خود را درباره این شخص در ذهن داشته باشند. تا 3 سالگی کودک می‌تواند در کنار این افراد باشد اما بعد از این سن باید به رشد اجتماعی‌اش توجه کرد و مهد، مکان مناسب‌تری برای نگهداری از او است.

قبل از 3 سالگی اگر کسی از آشنایان برای نگهداری کودک وجود نداشته باشد، می‌توان او را به مهد سپرد؟

بهتر است قبل از 3 سالگی مهد نرود و مثلا در شرایطی مادر او را همراه خود به محل کار ببرد. امروزه در بسیاری از اداره‌ها، محل نگهداری کودک وجود دارد و مادر می‌تواند فرزندش را به‌خصوص در سن شیرخوارگی همراه خود به محل کار ببرد و در اتاقی نزدیک به اتاق خود بگذارد تا پرستاری از او نگهداری کند و مادر نیز بتواند هر چند ساعت یک بار به او سر بزند.

در مواردی که به دلایلی کودک شیرخوار نمی‌تواند نزدیک محل کار مادر نگهداری شود و شخص آشنایی هم نمی‌‌تواند از او پرستاری کند، راه‌حلی جز مهد وجود ندارد اما اگر این تنها گزینه‌ پیش‌روی شماست نباید احساس گناه یا اضطراب کنید، بلکه مهد مناسب و مطمئنی بیایید و سعی کنید مربی شیرخوار مرتب عوض نشود. علاوه بر این، مربی باید با مادر در ارتباط نزدیک باشد تا بچه دچار اضطراب و

کمبود محبت نشود چون قبل از 3 سال معضل تربیتی نداریم. مشکل اصلی بعد از این سن است. تا قبل از 3 سالگی، مهم‌ترین مساله‌ای که باید مد نظر گرفته شود، انتقال خوب و کامل محبت به شیرخوار است. کودک باید احساس کند در مدتی که مادر نیست، به‌وسیله مربی حمایت می‌شود.

بهترین سن کودک برای مهدکودک

دکتر زاهد،در این باره توضیح می دهد:تا زمانی که کودک توانایی توصیف فضای مهد و بیان اتفاق‌هایی که در آنجا می‌افتد را ندارد، نباید به مهد کودک سپرده شود. اگر مادری شاغل است، برای فرزند زیر 3 سال خود باید یک نفر را به عنوان مراقب انتخاب کند. این شخص می‌تواند مادربزرگ، خاله یا یک پرستار باشد که بچه در کنار او احساس آرامش و ایمنی داشته باشد. در چنین شرایطی، احتمال بروز «اضطراب جدایی» کمتر می‌شود در غیر این صورت بچه دچار اختلال در پدیده دلبستگی می‌شود.

پدیده دلبستگی یعنی ارتباط عاطفی که بین مادر و کودک وجود دارد و طی آن کودک احساس آرامش و ایمنی می‌کند. کودکی که زود به مهد فرستاده می‌شود تا حدی دچار اضطراب جدایی است و به حضور مادر و پدر نیاز دارد. این تمایل بودن با والدین ممکن است در حد معمول یا بیمارگونه باشد. کودکی که به مهد فرستاده می‌شود و اضطراب زیادی دارد، هر روز با گریه به مهد می‌رود و حتی دچار علایم جسمانی ناشی از اضطراب می‌شود،

لازم است رفتن او به مهد قطع و اضطراب زمینه‌ای بررسی و درمان‌های لازم انجام شود اما اگر اضطراب در حد طبیعی است، زمانی که کودک از مهد برمی‌گردد، والدین باید وقت خود را در اختیار کودک بگذارند.او به نوازش، آغوش، حضور، لبخند، بوسیدن، تماس پوستی و چشمی کافی با والدین نیاز دارد. اگر غیر از این باشد، احساس عدم‌امنیت در کودک شکل می‌گیرد و در صورت غفلت تبدیل به اختلال‌های اضطرابی و روان‌پزشکی می‌شود.

الف) تغذیه انحصاری با شیر مادر

در نقش ماه اول زندگی شیرخار به هیچ نوع غذای دیگری تی آب نیاز ندارد و باید به طور انحصاری فقط با شیر مادر تغذیه شود.

ب) عدم شروع تغذیه تکمیلی زودرس. بهترین زمان برای شروع تغذیه تکمیلی در نوزادی که مسیر رشد طبعی دارد پایان شش ماهگی است. تغذیه زودرس سبب کاهش شیر مادر بروز اسهال و استفراغ و حساسیت می‌گردد.

پ) عدم استفاده از شیرخشک در ساعاتی که مادر در منزل نیست دوران سرعت تغذیه کودک با شیر دوشیده شده و نگهداری شده مادر صورت می‌گیرد.

ت) عدم استفاده از بطری جهت تغذیه شیر خوار در زمانی که مادر کنارکودک قرار ندارد در واقع شیر دوشیده شده توسط فنجان یا قاشق به شیرخوار خورانده می‌شود. استفاده از بطری سب mpple confvse می‌شود که علت عدم تطابق جنس شکل و قوام نوک سرشیشه یا نوک سینه مادر می‌باشد.

ث) در زمان غیر ساعات کار مادر باید همیشه در اختیار شیرخوار باشد و شیر خوار در هر سمان نیاز به تغذیه داشت مادر باید در دسترس باشد (on-demand)

ج) استفاده از پاس شیردهی درساعات کار در صورت اسکان

چ) حرف غذا و لبنیات کافی توسط مادر در حین کار در منزل

ح) دوشیدن شیر دو تا سه بار درمحل کار

خ) آشنایی با تجربیات سایرزنان شیرده شاغل

دانستن نکات چند جهت دوشیدن شیر لازم می‌باشد. هنگام دوشیدن شیر یا باید درمحیطی خلوت و آرام باشد بغل گرفتن شیرخوار و تماس پوست با پوست مادر و شیرخوار و همچنین تحریک نوک پستان قبل از دوشیدن سبب تحریک تشرح هورمون آلیترسین شده که سبب تسهیل دوشیدن و خروج شیر می‌شود.

کمپرس گرم پستان ها یادوش گرفتن قبل دوشیدن شیر مفید می‌باشد نوشیدن مایعات گرم به جز قهوه قبل از دوشیدن شیر نیز قابل اهمیت می‌باشد. ماساژ ملایم پستان ها مالش و ماساژ ؟ مادر به جاری شدن شیرکمک می‌کند. مدت زمان دوشیدن شیر 20 تا 30 دقیقه می‌باشد

ابتدا هر یک از پستان ها پنج – هفت دقیقه دوشیده میشودو سپسمادر اقدام به ماساژ و لمس پستان ها می‌نماید مجددا مادر هر یک از پستان ها را سه تا پنج دقیقه می‌دوشد و سپس پستان ها را لمس نموده و ماساژ می‌دهد.درنهایت هر یک از پستان ها دو – سه دقیقه دوشیده می‌شود.

روشهای دوشیدن شیر: دوشیدن شیر توسط دستو با ملینیک مارست صورت می‌گیرد دراین روش دست مادر حالت حرف B انگلیسی را داشته چهار انگشت در زیر پستان و انگشت شست در بالای پستان قرار می‌گیرد. (Hand Expession) دوشیدن با پمپ های دستی روش دیگر دوشیدن شیر است.

(manual Breast prmp) که نوع پیشرفته این وسیله به صورت سیلندری می‌باشد.نوع دیگری از شیر دوش ها توسط باتریکار می‌کنند. (Battesy opefcted pvmp) از روشهای دیگر دوشیدن شیر استفاده از بطری گرم میباشد که به خصوص در پستان های ؟ دردناک کاربرددارد.درست زمان نگهداری شیردوشیده شده در شرایط مختلف فرق می‌کند که در جدول زیر خلاصه شده است.

ادامه مطلب / دانلود

خیال‌پردازی برای کودکان خوب است یا خیر؟

خیال‌پردازی برای کودکان خوب است یا خیر؟

خیال‌پردازی برای کودکان خوب است یا خیر؟ راکی در گفت‌وگویی با بیان اینکه دیدگاه‌های متفاوتی در خصوص موضوع خیال پردازی و یا تخیل در میان روان شناسان و خانواده‌ها وجود دارد، اظهار کرد: برخی روان شناسان و خانواده‌ها معتقدند که خیال پردازی ممکن است منجر به این شود که فرد مسیر صحیح زندگی را طی نکند

و همیشه به دنبال رویا پردازی باشد.وی افزود: برخی دیگر از روان شناسان و خانواده‌ها معتقدند که رویا پردازی و خیال پردازی کمک بسیاری به ذهن در خلق ایده‌های نو و جدید می‌کند و خلاقیت فرد را افزایش می‌دهد.

این روان شناس کودک با بیان اینکه به نظر می‌آید که بر اساس تحقیقات نظر دوم به واقعیت نزدیک‌تر است، اضافه کرد: هر چه رویاها و خیال پردازی در افراد بیشتر باشد خلاقیت نیز در افراد بیشتر شکل می‌گیرد و معمولا در تکنیک‌های افزایش خلاقیت از رویا پردازی نیز استفاده می‌شود و از فرد خواسته می‌شود تمام رویاها و اهداف خود را به زبان بیاورد حتی اگر آن فکرها از نظر بسیاری خنده دار و بی‌معنا باشد.

راکی با اشاره به اینکه یکی از تکنیک‌های افزایش خلاقیت رویا پردازی است، گفت: رویا پردازی به شرطی می‌تواند به افزایش خلاقیت کمک کند که مثبت و جهت دار و رویاها در جهت خلق یک خلاقیت مثبت شکل گرفته باشد.

وی با بیان اینکه در برخی خانواده‌ها والدین درک درستی از نحوه برخورد با خیال پردازی‌های کودکان ندارند و با دید تمسخر آمیز با کودک خیال پرداز رفتار می‌کنند، ادامه داد: برخی والدین با یک دید منفی با این موضوع برخورد می‌کنند و به جای هدایت رویاها در مسیر رشد و افزایش خلاقیت کودک، او را از خیال پردازی منع می‌کنند.

این روان شناس کودک با بیان اینکه اگر خیال پردازی در جنبه‌های مختلف مثبت صورت گیرد می‌تواند موثر واقع شود، اضافه کرد: معمولا خیال پردازی‌ها زمانی به سمت توهم زایی می‌روند که فرد کمبودهای عاطفی داشته باشد.

راکی خاطر نشان کرد: برای نمونه ممکن است کودک تصور کند که پدر و مادر و یا شرایط دیگری دارد، این نوع خیال پردازی یک زنگ خطر و علامت هشداری برای خانواده‌ است و نشان می‌دهد والدین وظایف‌شان را نسبت به کودک درست انجام نداده‌اند.

وی افزود: کودک باید در حیطه‌های اجتماعی، عاطفی، تحصیلی و جسمی رشد مناسبی داشته باشند و اگر کودک در یکی از این موارد با مشکل روبرو شود و کمبودهایی را احساس کند به دلیل این ضعف، خیال پردازی می‌کند.

این روان شناس کودک با بیان اینکه این دسته خیال پردازی‌ها مشکل ساز است، تصریح کرد: والدین می‌توانند از این خیال پردازی‌های کودک پی به نقاط ضعف او ببرند؛ درصورتی که خیال پردازی جنبه رشدی داشت آن را برطرف کنند و اگر نشان از کمبودهای عاطفی کودک می‌داد، با برنامه ریزی آن را جبران کنند.

راکی با بیان اینکه نگرش والدین نسبت به خیال پردازی کودک باید مثبت شود و خیال پردازی را یک امر منفی تلقی نکنند، ادامه داد: خیال پردازی می‌تواند به خصوص اگر خیال پردازی‌های شغلی باشد منجر به پیشرفت‌های شغلی شود، بنابراین والدین باید بسترهایی که کودک برای خیال پردازی نیاز دارد را فراهم کنند.

تقویت تخیّل :

1- در منزل جایی را برای تغییر لباس اختصاص دهید.( جایی که در آن لباس های قدیمی، وسایل شخصی ” مانند کلاه، کتاب های جیبی، هدیه های قدیمی و …” را نگهداری کنید.)

2- مدادهای شمعی، وسایل آبرنگ، کاغذ نقاشی و چسب را در دسترس کودکان قرار دهید.

3- داستانی را برای کودک خود تعریف کنید. لباس یکی از شخصیت های داستان را بپوشید و با کودک خود، براساس داستان، بازی کنید. اگر داستان را کودک شما تعریف کند بهتر است. می توانید موضوع آن را با مراسم عروسی، جشن تولد یا اتفاق های دیگری که در زندگی خود با آنها سرو کار دارید مرتبط سازید.

4- تعدادی ملحفه یا پتو در دسترس کودک قرار دهید تا بتواند خانه درست کند و یا بازی های خیالی دیگری را طراحی کند.

5- کودک خود را تشویق کنید که با اسباب بازی های سازنده و ابتکاری بازی کند. مانند اسباب بازی هایی که با کمک قطعه های مختلف می توان ماشین، خانه ، هواپیما و… ساخت.

6- قصه های موزون و آهنگین را برای فرزندتان بخوانید و به نوبت اشعار آن را تکرار کنید.

7- در حد امکان زمان بیشتری را با کودک خود در طبیعت سپری کنید. محل هایی که برای ساختن آنها انسان دخالتی نداشته است، برای رشد قوه تخیّل کودک بهتراست.

8- زمانی که فرزندتان، شما را به دنیای خیالی  خود دعوت می کند، دعوت او را بپذیرید، با او سوار قایق شوید، سوار بر سفینه فضایی در فضا پرواز کنید و در همه ی موارد  رهبری بازی را برعهده فرزندتان بگذارید.

9- در بین اسباب بازی های کودک تعدادی گوش ماهی، سنگ های مختلف، چسب، تخته ، بند، سکه ، طناب و سایر وسایلی که می تواند مورد استفاده او قرار بگیرد، قرار دهید.

10- هنگامی که با خیالپردازی های فرزندتان روبرو می شوید، او را سرزنش نکنید. به او اجازه دهید تا آنچه در ذهن خود دارد بیان کند.

ادامه مطلب / دانلود

جلوگیری از دروغ کودک و راه بالا بردن اعتماد به نفس

جلوگیری از دروغ کودک و راه بالا بردن اعتماد به نفس

جلوگیری از دروغ کودک و راه بالا بردن اعتماد به نفس از روزی که کارتون پینوکیو رو دیده، تا دروغ می‌گه، خودش می‌ره جلوی آینه، به دماغ‌اش نگاه می‌کنه، اندازه‌اش رو می‌گیره و می‌پرسه: مامان، دماغ‌ام کوچیکه؟ من هم فقط بهش می‌خندم.گاهی بچه‌ها، در مورد مسواک زدن قبل از خواب، ننوشتن تکالیف، جمع و جور کردن اتاق و …،

دروغ می‌گویند و اولین واکنش پدر و مادرها هم سرزنش کردن آنها با گفتن جملاتی مثل «چرا دروغ می‌گی؟»، «دروغ‌گویی کار بدیه»، «اگه همه‌اش دروغ بگی»، «کسی حرف‌ات رو باور نمی‌کنه» و «صداقت داشته باش» است.اما شما مامان‌ها و بابا‌های مهربونی که هم‌دوره پینوکیو و پدرژپتو هستید، تا‌به‌حال فکر کردید که چرا کودک شما دروغ می‌گوید؟

کودکان وقتی دروغ می‌گویند که:

۱) پیش از این به خاطر راست گفتن در مورد یک مساله خاص‌، تنبیه شده باشند.
۲) قصد حفظ آبرو دارند یا می‌خواهند جلب توجه کنند.
۳) می‌خواهند راحت‌تر به مقصودشان برسند.
اما مهمتر از همه اینکه
بچه‌ها دروغ می‌گویند چون از والدین الگوبرداری می‌کنند.

چه کنیم که زندگی بر مدار دروغ نچرخد؟
۱) به بچه‌ها جرات بدهیم

بچه‌ها باید جرات راستگویی داشته باشند. اگر والدین، نسبت به آن‌چه کودک انجام داده، واکنش شدیدی نشان دهند، او، کم‌کم می‌آموزد که راست نگوید و این ذهنیت برایش بوجود می‌آید که «شاید اصلا مامان و بابا نفهمند و من هم مجازات نشوم.»

البته جرات دادن به کودک به معنای تنبیه نکردن او نیست اما مجازات، باید با عملی که کودک انجام داده، هم‌خوانی داشته باشد. اگر پدر و مادر، جزو آن دسته از والدینی باشند که در برابر کوچک‌ترین کار کودک، واکنش شدید نشان دهند، او، جرات راست گفتن را از دست می‌دهد.

۲) تشویق و تنبیه هم‌زمان

کودک باید بداند که در قبال کار بد یا اشتباهی که انجام داده، به‌طور قطع، مجازاتی وجود دارد، اما این مجازات، متناسب با عمل اوست، نه کم‌تر و نه بیش‌تر و مهم‌تر این‌که او باید بیاموزد که اگر دروغ بگوید، دو بار تنبیه می‌شود؛ چون به هر حال، پدر و مادر، هم متوجه کار بد و هم دروغگویی اش می شوند و او ر به خاطر هر دو مورد، تنبیه می کنند.مجازاتی که برای کار بد تعیین می‌کنید، باید

با مجازاتی که برای دروغ‌گویی تعیین می‌کنید، متفاوت باشد؛ چون دروغ‌گویی، اتفاقی جدید و رفتاری جداگانه است.البته نباید به خاطر راست‌گویی، کودک را از تنبیه در قبال کار بدش، معاف کنید. نگران نباشید؛ این سبب نمی‌شود که او به دروغ‌گویی روی بیاورد، بلکه می‌فهمد مجازات، با عمل، متناسب است و حالت جبران دارد و حتی والدین، از او به خاطر راست‌گویی، تشکر هم می‌کنند.

۳) مچ گیری نکنید

گاهی پدر و مادر مطمئن هستند که فرزندشان، کار اشتباهی انجام داده است، اما باز هم درباره‌اش از او سوال می‌کنند. مثلا می‌دانند که او شکلات خورده، دور دهان‌اش هم هنوز شکلاتی است، باز هم از او می‌پرسند «تو شکلاتا رو خوردی؟» و او می‌گوید: «نه».وقتی والدین درباره مساله‌ای اطلاع دارند، نباید طوری سوال کنند که بچه‌ها وادار به دروغ گفتن شوند. در چنین موقعیتی می توانید از یک جمله خبری کوتاه استفاده کنید:

«بدون اجازه شکلات خوردی.»این، یعنی شما می‌دانید که او، این کار را انجام داده است. به عبارت دیگر، رفتار والدین باید طوری باشد که نشان دهند متوجه دروغگویی کودک شده اند، اما مچ‌گیری نکنند.هرگز کودک را تحقیر نکنید و به او برچسب نزنید که «تو دروغ‌گو هستی»؛ این کار سبب می‌شود او، هویت خود را به‌عنوان یک آدم دروغ‌گو بپذیرد، به‌خصوص این‌که این مساله در جمع مطرح نشود، چون ممکن است جمع، او را سرزنش کرده و او، احساس خجالت و حقارت کند.

با کودکان، در مسیر راست‌گویی

برای از بین بردن عادت بچه‌هایی که به دروغ گفتن روی آورده‌اند، باید روش تشویق کردن را در پیش گرفت.در مورد آن کارهایی که مطمئن هستید انجام داده، از کودک سوال کنید و وقتی جواب راست شنیدید، هم در قبال راست‌گویی و هم برای کاری که انجام داده ، از او تشکر کنید.از نمایش و داستان کمک بگیرید و به روش غیرمستقیم راست‌گویی را به او آموزش دهید. برایش داستان‌هایی تعریف کنید که شخصیت اصلی ،

در قبال راست‌گویی یا دروغ‌گویی، به سرنوشت‌های متفاوتی دچار شده و با او درباره داستان و راست و دروغ‌هایی که در آن اتفاق افتاده است، صحبت کنید.زندگی بدون داشتن اعتمادبه‌نفس تقریبا غیرممکن است. اگر تمام توانایی‌های لازم برای شروع کاری را در اختیار داشته باشید اما نتوانید به خودتان اعتماد کنید، بازده کمی خواهید داشت. برای اینکه فرزندانتان به بزرگسالانی با اعتمادبه‌نفس پایین تبدیل نشوند و ترسو بار نیایند، از همین حالا باید به فکر باشید.

کنترل نامحسوس

جرات به خرج دهید و فرزندتان را درگیر تجربه?های و ریسک‌های جدید کنید. بگذارید فرزندتان از همان سن پایین بعضی از کارهای به‌ظاهر دشوار را خودش انجام دهد و اگر اشتباهی نیز مرتکب شد راهنمایی‌اش کنید. برای مثال اگر فرزند کوچکتان خواست یک بطری شیشه‌ای را خودش به تنهایی جابجا کند

و با این کار می‌خواهد به شما کمک کند اصلا مانع او نشوید. فرض را بر این می‌گیریم که محتویات داخل بطری به زمین ریخت. به جای سرزنش کردن، همراه با فرزندتان آثار لکه و کثیفی را پاک کنید و باز هم به او فرصت امتحان کردن مجدد را بدهید. با این کار فرزندتان را از سنین پایین در مقابل اشتباه و شکست قوی بار آورده‌اید.

انتخاب

به فرزندتان اجازه دهید قدرت انتخاب داشته باشد و تبعات انتخاب خود را از نزدیک حس کند. در یک روز برفی اجازه بدهید از بین شال، کلاه و پوشیدن کت یا تمام این موارد خودش گزینه‌ای را انتخاب کند. اگر تنها کلاه را برداشت و با وجود توضیحاتتان همچنان روی انتخابش اصرار داشت، مانعش نشوید

اما شال و کتش را با خود همراه داشته باشید. در این شرایط کمی احساس سردی باعث مرگ فرزندتان نمی‌شود بلکه به او درسی بزرگ خواهد داد؛ درسی که در بزرگسالی‌اش آن را خوب در خاطر خواهد سپرد. بگذارید فرزندتان با تمام وجودش از تاثیر انتخاب در زندگی شخصی‌اش آگاه شود و محتاطانه‌تر و با دقت بیشتری گزینه‌های مختلف را انتخاب کند و به کار بگیرد.

وظایف کوچک اما حیاتی

این شانس را به فرزندتان بدهید تا در کارهای خانه یا بیرون از منزل به شما کمک کند. با درونی کردن این حس در همین سنین پایین روحیه همکاری را در فرزندتان می‌پرورانید و این موضوع باعث استقلال شخصیتی فرزندتان خواهد شد و از او یک شخص با اعتمادبه‌نفس قوی خواهد ساخت. بخش کوچکی از کارهای منزل را به عهده‌اش بگذارید اما یادتان باشد

خیلی در این کار زیاده‌روی نکنید و متناسب با توانایی‌های فرزندتان وظیفه‌ای مشخص به او بسپارید. این کار می‌تواند کمک گرفتن از او در چیدن میز شام یا آب دادن به گلدان داخل خانه‌تان یا برداشت نامه‌ها و بسته‌های داخل صندوق پستی‌تان باشد. این وظایف کوچک اما مهم باعث می‌شود فرزندتان احساس قدرت کند و همین موضوع اعتمادبه‌نفس او را تقویت خواهد کرد.

اتمام کارها

مطمئنا فرزند شما به تفریحاتی خاص علاقه دارد، مثل شنا، بازی با رایانه، نقاشی و… در همه این فعالیت‌ها به او بیاموزید کار را به اتمام برساند. اگر او در این سنین پایین یاد بگیرد نسبت به چیزهایی که دوست دارد تعهد داشته باشد

و آنها را به صورت کامل انجام دهد، به همین ترتیب در آینده به خوبی از عهده انجام تصمیم‌ها و به سرانجام رساندن آنها برخواهد آمد و حس کامل کردن یک فعالیت باعث افزایش روحیه اعتمادبه‌نفس در او خواهد شد. پس بگذارید کارهای مورد علاقه فرزندتان به خوبی به پایان برسد و در این کار تشویقش کنید.

نظرخواهی را فراموش نکنید

منظور از این کار این نیست که در همه کارها با فرزندتان مشورت کنید بلکه دخالت دادن نظر فرزندتان در بعضی از اموری که مربوط به او می‌شود روحیه اعتمادبه‌نفس فرزندتان را تقویت می‌کند و باعث تاثیرات خیلی خوبی در زندگی شخصی و شغلی آینده‌اش می‌شود. برای مثال اگر قرار است به منزل یکی از اقوامتان بروید قبل از این کار این تصمیم را با فرزندتان در میان بگذارید و از او بخواهید

خودش را برای مهمانی آماده کند. اگر می‌خواهید دکوراسیون اتاق فرزندتان را تغییر دهید، این موضوع را با او در میان بگذارید. شاید نظر او را به عنوان نظر نهایی برای این کار انتخاب نکنید اما نتیجه این کار بسیار مثبت است و تاثیرات بلندمدتی بر روحیه فرزندتان خواهد گذاشت.

هوش احساسی را دست کم نگیرید

حتما شما هم با کودکانی برخورد کرده‌اید که قادر به ارتباط با همسن و سال‌های خودشان نیستند و از جمع فاصله می‌گیرند. این گروه از کودکان در سنین بالا نیز این مشکل را با خود یدک خواهند کشید چون در کودکی نتوانسته‌اند در این زمینه شخصیت خود را به درستی کامل کنند. برای اینکه فرزندان امروز شما بزرگسالان کم‌رو و فاقد مهارت‌های اجتماعی بار نیایند، سعی کنید تا می‌توانید روحیه گروهی فرزندتان را تقویت کنید و به او اجازه دهید با دوستان و همسن و سال‌های خود ارتباط داشته باشد.

از اینکه فرزندتان ممکن است تحت‌تاثیر الگوهای بد قرار بگیرد، نترسید چون اگر کنترل زیادی هم بر روابط او داشته باشید باز هم ممکن است فرزندتان تحت‌تاثیر حرف‌ها و رفتارهایی قرار بگیرد که خوشایند شما نباشد. برای بالا بردن روحیه اعتمادبه‌نفس فرزندتان، سعی کنید او را در گروه‌های دوستان وارد کنید و خودتان بر روابط نظارت داشته باشید. در مورد بایدها و نبایدها با او صحبت کنید و الگوی خوبی برایش باشید.

ادامه مطلب / دانلود

اشتباهاتی که والدین در رفتار با کودکان انجام می دهند

اشتباهاتی که والدین در رفتار با کودکان انجام می دهند

اشتباهاتی که والدین در رفتار با کودکان انجام می دهند  امروزه دیگر والدین برای تنبیه کودکان کمتر متوسل به تنبیه بدنی می شوند و در واقع به جای بلند کردن دست، صدای خود را بالا می برند. غافل از این که بعضی از کلمات به کار رفته در فریاد ها از صدمات بدنی هم بدترند.

راه حل کوتاه مدت و مشکلات دراز مدت
برخی از والدین همیشه در حال فریاد زدن هستند .گویی کودکان صدای آنها را نمی شنوند. وقتی کودکان با هم جنگ و دعوا می کنند، تکالیف شان را انجام نداده اند و والدین مجبور شوند مسآله ای را برای چندمین بار تذکر دهند چنان فریاد می زنند که گویی در اپرا هستند.گاهی والدین تصور می کنند فرزندشان آنقدر به فریاد آنها عادت کرده است که در صورتی که فریادی را نشنود هیچ عملی را انجام نخواهد داد.

چرا نباید سر بچه داد زد؟
البته والدین در سکوت بعد از فریاد احساس خیلی بدی پیدا می کنند و در واقع این احساس با احساس والدینی که در برخورد با کودک از کمربند استفاده کرده اند تفاوتی ندارد. آنها هم بعد از استفاده از کمربند پشیمان می شوند و به همین شدت ناراحت خواهند شد.فریاد جای کمربند را می گیرد و هر چه تعداد و نوع کلمات به کار برده شده در هنگام عصبانیت بیشتر باشد، شدت صدمات روحی ایجاد شده در کودک بیشتر و متأسفانه عوارض این صدمات طولانی مدت خواهد بود. می توان با اطمینان گفت بالا رفتن صدا در بیشتر خانواده های امروزی امری طبیعی است. شاید فریاد زدن بر سر نوپایی که در خطر است شروع این رفتار غلط باشد.

وقتی والدین رو درروی کودک با عصبانیت بر سرش فریاد می زنند، کاملاً کنترل خود را از دست داده اند و کلمات را به سمت او پرتاب می کنند، و با توهین و تهدید روح کودک را نشانه می گیرند. البته خیلی سخت است برای بیستمین بار به کودک بگویید وسایل نقاشی ات را از وسط اتاق جمع کن. اما لطفاً به سوال ما پاسخ دهید.

آیا چنانچه در هنگام خرید از فروشگاه متوجه شوید لوازم خریداری شده خوب بسته بندی نشده بر سر فروشنده فریاد می زنید که «چقدر بی عرضه ای؟!» یا وقتی متوجه می شوید که معلم فرزند شما در آموزش ریاضی ضعیف عمل کرده بر سر او فریاد می زنید که «حواست کجاست؟!»پس چطور به خودتان اجازه می دهید بر سر کودک خود فریاد بزنید؟ این فریاد هم به اندازه ی فریاد زدن در محل کار و محیط اجتماع زشت است. پس چرا تصور می کنیم فریاد زدن در خانه کاری قابل قبول است؟برخی از والدین این مسئله را خوب درک کرده اند و مراقب رفتار خود هستند آنها به خاطر می سپارند که حتی اگر فرزندشان (بخصوص در سن نوجوانی) به شدت عصبانی شده و فریا د می زند، والدین نباید با فریاد پاسخ او را بدهند. بلکه رفتار آنها باید الگویی برای فرزندان باشد تا توانایی تسلط بر خود را کسب کنند.

اشتباهاتی که والدین در رفتار با کودکان انجام می دهند

باید به خاطر سپرد فریاد زدن برای تصحیح رفتار کودک روش مناسبی نیست. بلکه برای این منظور باید برنامه ریزی بلند مدتی را اجرا کرد. اگر چه فریاد می تواند در کوتاه مدت خطری را از کودکان دور کند ولی اثرات منفی بلند مدت آن قابل جبران نخواهد بود.

اگر می خواهید به کودک آموزش دهید چگونه لباسش را بپوشد لازم نیست بگویید «چقدر بی دست و پایی» وقتی با این کلمات به شخصیت کودک حمله کنید، اعتماد به نفس او را از بین می برید و اینجاست که تخریب آغاز می شود. وقتی کودک یک ساله اشیا را در دهان خود می گذارد نباید بر سرش فریاد زد. او در حال شناخت محیط است. اگر فرزند نوجوان شما تمایل ندارد تعطیلات آخر هفته را با شما باشد او را درک کنید او به دنبال رسیدن به استقلال است. به جای داد و فریاد مراحل رشد فرزندان خود را درک کنید و شیوه صحیح زندگی را به آنها بیاموزید. آموزشی همراه با احترام و تکریم و نه توهین و تضعیف.

 پدر یا مادر بودن یکی از سخت ترین کارهای دنیا است. این شغل، 24 ساعته است و می تواند بسیار خسته کننده باشد. اما مهم است، با همه خستگی نیز مسایلی را رعایت کنید تا به روح، جسم و اعتمادبه‌نفس فرزندتان لطمه ای وارد نشود. باید طوری او را تربیت و با او رفتار کنید تا در بزرگسالی علاوه بر اینکه مایه افتخار شما شود، خودش نیز در سلامت روحی کامل زندگی کند.یکی از روش های ارتباطی با کودکان حرف زدن است. اگر بتوانید روش های صحیح حرف زدن خود با کودکان را یاد بگیرید، به طور غیرمستقیم درست حرف زدن را به او نیز می آموزید.

غر زدن
بسیاری از والدین برای اینکه فرزندشان تکالیفش را درست انجام دهد یا غذایش را کامل بخورد، مدام سر او غر می زنند و اعتراض می کنند. این رفتار به هیچ عنوان مناسب و پاسخ‌گو نیست. بر اساس مجله تایم، این کار باعث می شود تا کودک لج کند و درست برعکس آن را انجام دهد. این مساله همچنین باعث می شود تا فرزند از زمان هایی همچون غذاخوردن فرار و سعی کند خودش را به کاری دیگر مشغول کند.

کوتاه پاسخ دادن
والدینی که با پاسخ کوتاه فرزند را مجبور می کنند از آنها اطاعت کند، به هیچ عنوان روش درستی برای تربیت کودک خود انتخاب نکرده اند. با گفتن عبارت: «برای اینکه من می گم!» باعث می شوید تا کودک هرگز به چرایی مسایل فکر نکند. قدرت تحلیل و پرسش‌گرایی را از او می گیرید. یا گفتن عبارتی همچون: «هر چه من می گویم را باید انجام دهی» به این مفهوم است که هیچ احترامی برای فرزند خود قایل نیستید و او نیز در مقابل به شما احترام نخواهد گذاشت. برای تربیت صحیح فرزندان، برای پاسخ به سوالات او زمان بگذارید و با صبر کامل و مرتبط به او پاسخ بدهید.

اشتباهاتی که والدین در رفتار با کودکان انجام می دهند

کودکانه رفتار کردن
کودکان بسیار باهوش تر از آن هستند که تصور می کنید. لازم نیست صدای خود را کودکانه کنید یا با کلمات خیلی بچه‌گانه با او حرف بزنید تا به حرف هایتان گوش کنند. کودکان مکالمات مردم با یکدیگر را می شنوند و کودکانه حرف زدن را نوعی اهانت به خود می دانند.

مشغول بودن
کودکان دوست دارند برای آنها ارزش قایل شوید. به همین دلیل بسیار مهم است واقعا برای آنها ارزش قایل شوید. هنگام صحبت با فرزند خود، گوشی موبایل را کنار بگذارید و با همه حواس به حرف های او گوش فرا دهید. این باعث می شود تا اعتمادبه نفس پیدا کنند و آن حس ارزشمندی که دنبالش هستند را از شما بگیرند.

 زیاد حرف زدن
تحقیقات کارشناسان ثابت کرده است، مغز هر انسانی می تواند در هر مرتبه، به طور متوسط 5 تا 9 موضوع را به خاطر بسپارد. به همین دلیل است که کودکان وقتی بیشتر از ظرفیت خود می شنوند، دیگر تمایلی به گوش کردن ادامه حرف ها ندارند. اگر می خواهید مسایل زیادی به فرزند خود بیاموزید، آن را به چندین بخش کوتاه تقسیم کنید تا نتیجه بهتری داشته باشد.

 استفاده از واژه های محکوم یا سرزنش کننده
هرگز از واژه هایی که باعث ایجاد حس گناه در کودک می شود، استفاده نکنید. کودکان از همان ابتدا حس همدردی ندارند و بسیاری از چیزها را نمی توانند درک کنند. نباید برای اشتباهای که انجام می دهند خیلی آنها را مواخذه و سرزنش کنید.هدف از بزرگ کردن کودک این نیست که او را مطیع و فرمانبردار خود تربیت کنیم. باید به کودکان فرصت فکر و خطا کردن بدهد. تهدید کردن کودک باعث می شود تا اعتمادبه‌نفس او از بین برود و در بزرگسالی دچار مشکل بشود.

ادامه مطلب / دانلود

نکات مهم و خواندنی درباره ی تربیت کودکان

نکات مهم و خواندنی درباره ی تربیت کودکان

نکات مهم و خواندنی درباره ی تربیت کودکان ,طبق مطالعه ای که تأثیرات دین را بر رشد و ارتقای کودکان بررسی کرده است، مشخص شده کودکانی که والدین مذهبی دارند بهتر از دیگر کودکان رفتار می‌کنند و خود را با شرایط تطبیق می‌دهند.در مطالعه ای که بر روی بیش از 16 هزار کودک که بیشتر آنها در سال‌های اولیه ی تحصیل بودند خواستند ارزشیابی کنند که کودک چه‌قدر بر خود کنترل دارد، چند وقت یک‌بار رفتار ضعیف یا نامناسب از خود نشان می‌دهد و آیا به‌خوبی به همسالانش احترام می‌گذارد و با آنها تعامل دارد یا نه؟ محققان نمرات به‌دست آمده را با اظهارات والدین مبنی بر این‌که چند وقت یک‌بار به مکان‌های مذهبی می‌روند، آیا در مورد دین با کودکشان صحبت می‌کنند یا خیر و آیا بر سر مسائل دینی در خانه مشاجره می‌کنند یا نه، مقایسه کردند.

نتیجه این بود:

کودکانی که والدینشان به‌طور مرتب در مراکز دینی شرکت داشتند (به‌خصوص وقتی هر دوی آنها بسیار مرتب به این مراکز می‌رفتند) و با کودکشان در مورد دین صحبت می‌کردند، نسبت به کودکانی که والدینشان مذهبی نبودند، هم از طرف والدین و هم از طرف مربیان نمره ی بهتری در مورد کنترل بر خود، مهارت‌های اجتماعی و تمایل به یادگیری کسب کردند.همچنین این پژوهش نشان داد هنگامی که والدین غالباًً بر سر مسائل مذهبی بحث و مشاجره می‌کردند، کودکان بیشتر مشکل داشتند.محققان در توجیه این یافته‌ها می‌گویند: آموزش‌های مذهبی و تربیت اسلامی کودکان به سه دلیل می‌تواند برای کودکان خوب باشد؛ اول این‌که گروه‌های مذهبی از والدین حمایت اجتماعی می‌کنند و این برای رشد مهارت‌های آنان مفید است. کودکانی که بـه این گروه‌های مذهبی آورده می‌شوند وقتــی همـان حرف‌های والدین شــان را می‌شنوند که بزرگســـالان دیگر هـم آنها را تأیید می‌کنند، حرف‌های والدین شـان را در خانـه عمـیق‌تر درک می‌کنند.دوم این‌که در تربیت اسلامی کودکان انواع ارزش‌ها و هنجارهایی که در گروه‌های مذهبی مبادله می‌شود، اغلب به فداکاری و طرفــداری از خانـواده گرایش دارند. این ارزش‌ها در شکل‌گیری ارتباط والدین با کودکان و در نتیجه رشد کودکان در واکنش به این ارتباط بسیار بسیار مهم هستند .در آخر سازمان‌های مذهبی مهارت‌های والدین را با معانی مقدس عجین می‌کنند.

تربیت اسلامی کودکان چگونه باید انجام پذیرد؟

والدین در راستای پرورش مذهبی کودکان باید از برخی رفتارها که به ظاهر برای پرورش مذهبی، ولی در واقع مانع چنین هدفی هستند، پرهیز کنند که موارد ذیل نمونه ای از راههای تربیت اسلامی کودکان می باشد می باشد:

 پرهیز از به کارگیری مفاهیم منفی:

به منظور پرورش کودک و تربیت اسلامی کودکان باید به حلاوت ها و زیبایی های دین تأکید کرد. کودکان باید با محبت و عشقی که خداوند به همه انسان ها مخصوصاً کودکان دارد، آشنا شوند. چون تصویر اولیه ای که والدین از بالاترین موضوع مذهبی، یعنی خداوند ایجاد می کنند، در گرایش کودک به مذهب اثر شگرفی دارد. بسیاری از والدین در برابر شیطنت های کودکان، مشکلات رفتاری و حتی رفتارهای طبیعی آن ها که خارج از حوصله خودشان است، به استفاده ابزاری از مفاهیم مذهبی روی آورده و خداوند را متهم می کنند که کودکان شلوغ را عذاب می کند و تصویر یک موجود شکنجه گر را از خداوند در ذهن کودک ترسیم می کنند؛ در حالی که عذاب خداوند برای مکلف گناه کار است نه کودکان.

 

نکات مهم و خواندنی درباره ی تربیت کودکان

تربیت اسلامی کودکان با پرهیز از اجبار در رفتارهای مذهبی:

بررسی ها نشان می دهد که بیش تر مخالفان مذهب، از دو گروه می باشند، گروه اول: کسانی که در دوران کودکی و نوجوانی از آگاهی و تربیت مذهبی مناسب برخوردار نبوده اند. گروه دوم: کسانی هستند که تربیت مذهبی آن ها در کودکی با خشونت و سخت گیری همراه بوده است و در حالی که مساله ای را نمی فهمیده اند، آن ها را وادار به عمل کردن به آن می کردند. لذا والدین متدین نباید فرزندان خود را در انجام عبادات و رفتارهای دینی تحت فشار قرار دهند. آن ها باید کلیات دین را بگویند و رفتارها را به او آموزش دهند و در امور جزئی نیز به طور نامحسوس، رفتار و اعمال فرزندان خود را کنترل کنند.

 پرهیز از انتقاد و سخت گیری:

برای دست یابی به تربیت اسلامی کودکان، نباید کودکان و نوجوانان را در معرض انتقاد و ایرادهای فراوان قرار داد و آن ها را به صورت منفی با مذهب و ارزش ها آشنا کرد. شخصیت مذهبی کودک زمانی شکل می گیرد که متناسب با خواسته ها و روحیات و کشش های درونی او رفتار شود و آن در صورتی است که انگیزه های مذهبی به همراه امید و احساس های مثبت به او منتقل شود، نه سخت گیری و انتقاد؛ چرا که انتقاد زیاد از آن ها در هر زمینه ای که باشد، آنان را به سرکشی وامی دارد و تذکر فراوان، موجب پیدایش لجاجت و مقاومت می شود.حضرت علی (علیه السلام): الا فراط فی الملامه یشب نیران اللّجاج؛ زیاده روی در ملامت، آتش لجاجت را شعله ور می کند.انتقاد و سخت گیری بی مورد نه تنها تربیت اسلامی کودکان را مورد خدشه قرار می دهد، بلکه موجب مشکلات روحی و روانی نیز می گردد.

 پرهیز از استدلال های فراتر از توانایی های ذهنی کودک و نوجوان:

شیوه تبلیغ انبیا این بود که با هر فردی به اندازه درک و فهم خود او سخن می گفتند، توجه به این مساله لازم است که کودکان هنوز به دوره تفکر مذهبی شخصی نرسیده اند و ذهن آن ها قدرت کافی برای درک مسائل و ادله پیچیده را ندارد و از هر استدلالی برای اثبات خداوند و یا هر جنبه ای از دین که فراتر از توانایی های ذهنی آن ها باشد، برداشت های ساده، مطلق و غیرواقعی خواهند داشت و اغلب از معنای ظاهری جملات فراتر نخواهد رفت. وقتی هم که در درک مساله شکست بخورند این شکست را متوجه استدلال و بطلان اصل مساله می دانند.

جلوگیری از ادامه و تثبیت تفکر خام مذهبی برای تربیت اسلامی کودکان:

کودکان در سنین خردسالی از طریق تخیل، نمادسازی و الگوسازی به تفکر می پردازند. آن ها برای بیان احساس ترس و اضطراب خود، آن را به شکل غول و هیولا به تصویر می کشند و موجودات خوب و دوست داشتنی را به صورت فرشته و امثال آن ترسیم می کنند، به منظور نزدیک تر کردن درک و تفکر کودکان به حقایق چنین مفاهیمی، باید آن ها را به تجارب محدود کودکانه خودشان ارجاع داد؛ به عنوان مثال وقتی کودک از والدین خود درباره مکان، اندازه و شکل خداوند سوال می کند باید در پاسخ او با بیان های سلبی گفته شود: خدا مثل ما نیست که دست و پا داشته باشد، در خانه ای زندگی کند یا قابل دیدن و لمس کردن باشد.چنین پاسخی هم به زدوده شدن مفاهیم خام موجود در ذهن کودک کمک می کند و هم سوال و کنجکاوی و میل درونی کودک به کشف حقایق دینی باقی مانده و ادامه آن به کشف درونی دین منجر خواهد شد.تربیت کردن بچه‌ها، کار درستی است و اتمام حجت کردن، بعضی وقت‌ها، خیلی هم لازم است، اما قرار نیست همیشه، شما دستور بدهید و او هم گوش به فرمان‌تان باشد.- «همین الان لباست رو بپوش؛ وگرنه اصلا بیرون نمی‌ریم»- «باشه، پس خونه می‌مونیم!»مکالمه عجیب و غریبی نیست. ممکن است شما هم از دو، سه سالگی فرزندتان به بعد، چندین و چند بار در همین موقعیت قرار گرفته باشید و وقتی می‌خواستید با پسر و دختر بازیگوش‌تان اتمام حجت کنید، آن‌ها با واکنش‌شان، شما را حیرت‌زده کرده باشند. تربیت کردن بچه‌ها، کار درستی است و اتمام حجت کردن، بعضی وقت‌ها، خیلی هم لازم است، اما قرار نیست همیشه، شما دستور بدهید و او هم گوش به فرمان‌تان باشد. در ادامه، با بزرگ‌ترین اشتباه‌هایی که هنگام تربیت فرزندان مرتکب می‌شوید و هم‌چنین روش درست جایگزین آن، آشنا می‌شوید.

نکات مهم و خواندنی درباره ی تربیت کودکان

دروغ گفتن

یکی از تله‌های تربیتی که والدین در آن می‌افتند، دروغ گفتن برای ترساندن بچه‌هاست. شاید شما هم برای این‌که فرزندتان، کاری را که از آن سرپیچی کرده، انجام دهد، به دروغ، محلی ترسناک را برایش توصیف کنید که همه بچه‌های بد و حرف‌گوش‌نکن به آن‌جا می‌روند. بعد، تهدید کنید که اگر آن کار را انجام ندهد، او را به آن مکان می‌فرستید. این موضوع، ذهن کودک شما را پر از ترس می‌کند و باعث می‌شود تا مدت‌های طولانی، از نزدیک شدن به بعضی مکان‌ها یا آدم‌های خاص، واهمه داشته باشد.  مادری را در نظر بگیرید که مجبور است سر کار برود و چون نمی‌خواهد دختر خواب‌آلودش، صبح زود و قبل از رسیدن به خانه مادربزرگ، یک گریه و زاری درست و حسابی راه بیندازد، به او می‌گوید: «اگر همین حالا ساکت نشی، می‌گم آقاپلیسه بیاد و ببردت زندان»! واضح است که از آن به بعد، دختر او، از تمام پلیس‌های شهر می‌ترسد.روش درست: دروغ‌های مصلحتی، ممکن است گاهی به یاری‌تان بیایند و ترساندن کودک، به شما کمک کند تا او، حرف‌شنوی بیش‌تری داشته باشد، اما توصیه همیشگی کارشناسان تربیت کودک این است که با کودک‌تان صادق باشید. به‌عنوان مثال، این مادر می‌توانست به دخترش بگوید: «می‌فهمم که دلت نمی‌خواهد صبح زود بیدار شوی و تا خونه مادربزرگ، توی اتوبوس سرپا بایستی، من هم دوست ندارم سر کار بروم، اما مجبورم و چاره دیگری ندارم.» این روش باعث می‌شود او، احساس بهتری درباره صبح زود بیدار شدن و… داشته باشد.

تهدید کردن

یکی دیگر از اشتباهات رایجی که والدین مرتکب می‌شوند، تهدید کردن بچه‌هاست. به او نگویید «اگر دوباره زبانت را دربیاوری، تنبیه‌ات می‌کنم»؛ زیرا وقتی کودک را در چنین شرایطی قرار می‌دهید، علاقه او را برای لجبازی با خودتان، دوبرابر می‌کنید و مطمئن باشید او، کار بدش را تکرار خواهد کرد.روش درست: تکرار جمله «اگر باز هم به خواهرت لگد بزنی، دیگه هیچ وقت نمی‌آییم پارک»، رفتار کودک شما را تغییر نمی‌دهد، بلکه باعث می‌شود فکر کند هنوز تا قبل از این‌که او را از محل بازی بیرون کنید، می‌تواند با چندتا لگد حسابی دیگر، خدمت خواهرش برسد. پس، بهتر است به او تذکر بدهید که اگر رفتارش را درست نکند، به خانه برمی‌گردید و در صورتی که آن را نادیده گرفت، بدون درنگ، به حرفی که زده‌اید، عمل کنید. این موضوع باعث می‌شود او، از جدیت شما مطمئن باشد.

خراب کردن وجهه پدر ومادر توسط یکدیگر

پشت هم را خالی کردن مقابل خواسته‌های بچه‌ها، یکی دیگر از خطاهایی است که هر پدر و مادری ممکن است انجام دهند. به‌عنوان مثال، اگر پدر خانواده، شرط بستنی خوردن را تمیز کردن اتاق قرار داده، شما هم پیرو این شرط باشید و از روی دل‌سوزی، در صورتی که فرزندتان، اتاقش را مرتب نکرده، به او بستنی ندهید.روش درست: متحد بودن پدر و مادر، یکی از مهم‌ترین مسایلی است که باید توسط والدین رعایت شود. ممکن است شما روش‌های مختلفی برای تربیت و تنبیه کردن فرزندتان داشته باشید و می‌توانید در مورد آن‌ها با یکدیگر صحبت کنید، اما هرگز سعی نکنید مقابل فرزندتان، تلاش دیگری را کم‌تر جلوه دهید.

 رشوه دادن

رشوه دادن به کودکان، آن هم وقتی باید وظیفه‌شان را انجام دهند، باعث می‌شود همیشه، از شما توقع جایزه داشته باشند. مادر یک دختر دو ساله، در این‌باره می‌گوید: «دختر من، هیچ وقت خوب غذا نمی‌خورد. به همین دلیل، یک بار به او پیشنهاد دادم که اگر غذایش را کامل بخورد، به او شکلات می‌دهم. از آن پس، او، هر بار پس از اتمام غذایش، از من انتظار شکلات یا آب‌نبات دارد.»روش بهتر: گاهی کار خوب،  مستحق جایزه است، اما تشویق کردن بچه‌ها برای خوب رفتار کردن، بهتر از دادن وعده جایزه است. بهتر است به‌جای به کار بردن جمله «اگر امروز که رفتیم خانه خاله، پسر خوبی باشی، برایت اسباب‌بازی می‌خرم»، از جمله «من واقعا به تو افتخار می‌کنم که امروز، خانه خاله، پسر خوبی بودی و من را خوش‌حال کردی» استفاده کنید.

راه‌کارهای پیشنهادی ما

اگر فرزندتان، هنگام صحبت با شما، فریاد بزند و شما هم در مقابل، فریاد می‌زنید یا به او هشدار می‌دهید و عصبانی می‌شوید؟همه اشتباه می‌کنند. به همین دلیل، خودتان را سرزنش نکنید و در مقابل، به فرزندتان بگویید از کاری که انجام داده‌اید یا حرفی که زده‌اید، پشیمان هستید و از این پس، قانون‌های جدید در خانه بگذارید.حتی اگر شما فکر می‌کنید که روش تربیتی که داشته‌اید، باید به‌طور کل تغییر کند، در ابتدا، با دو قانون جدید شروع کنید و فرزندتان را با 20 قانون جدید، غافل‌گیر نکنید.برای فرزندتان، بیش‌تر از دو یا سه حق انتخاب نگذارید. به این ترتیب، می‌توانید همیشه او را در کنترل‌تان داشته باشید.به خودتان و فرزندتان زمان دهید. تغییر یک رفتار بد، همیشه، زمان می‌خواهد.

فنری که گاهی درمی‌رود!

وقتی دختر خردسالم، از سفر جادویی به خانه پدربزرگ و مادربزرگش برمی‌گردد، مثل فنری می‌شود که از جا در رفته؛ باید با همان تقلا، او را به زندگی برگردانیم. در این سفر جادویی، او هر کاری می‌خواهد، می‌تواند انجام دهد؛ حتی می‌تواند برای چندین ساعت غذا و خوراکی نخورد، کسی هم با قاشق دنبالش ندود. حالا من و همسرم را تصور کنید که باید با تلاش بسیار، او را دوباره به قوانین زندگی خودمان عادت دهیم.این حرف‌های تکراری، دردسرهای همیشگی همه والدین است؛ چون همه پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها فکر می‌کنند که بچه‌هایشان، با روش‌های تربیتی که در پیش گرفته‌اند، حتما نوه‌های عزیزتر از جان‌شان را می‌کُشند. این وسط، نوه‌ها، از موقعیت پیش آمده نهایت سوءاستفاده! را می‌کنند و حسابی، پنبه پدر و مادر را پیش پدربزرگ و مادربزرگ می‌زنند.تنها راه والدین برای بهتر کردن اوضاع، نه درست کردن آن، حرف زدن است؛ آن هم با احترام، اما قاطعانه. ما هم همین راه  را در پیش گرفته‌ایم و هم‌چنان تلاش می‌کنیم تا  این دو جبهه! را به تعادل برسانیم. هیچ‌وقت از حرف زدن خسته نشوید؛ سرانجام، نتیجه خواهد داد.

ادامه مطلب / دانلود

آیا فرزندم دیر به حرف افتاده است؟

آیا فرزندم دیر به حرف افتاده است؟

دختر دو و نیم ساله ‌ام خیلی کمتر از خواهرش وقتی در آن سن بود حرف می‌زند. می‌دانم که بچه‌ها در سنین مختلف زبانشان راه می‌افتد اما بااینحال کمی نگران هستم. چه سنی برای حرف زدن کودکان سن او “نرمال” است؟
–نینا

همانطور که گفتید، همه بچه‌ها (حتی خواهروبرادرها) مهارت‌های زبانی را در سنین مختلف یاد می‌گیرند، به همین دلیل محدوده “نرمال” برای حرف زدن کودکان نوپا متفاوت است. اما راهبردهایی هست که والدین می‌توانند از آن‌ها استفاده کنند تا ببینند فرزندشان در آخر آن محدوده  قرار گرفته است یا خیر.

یک کودک دو ساله باید:

• بتواند عبارت‌های دو کلمه‌ای را ادا کند، مثل “برو بای-بای” یا “آبمیوه بیشتر.”
• دستورات دو کلمه‌ ای را تکرار کنند.
• اسم اشیاء ساده را به زبان بیاورند.
• دایره لغتی برابر با حداقل 50 کلمه داشته باشند.
• 50% حرف‌هایشان توسط والدین قابل درک باشد.

در کودکان بین 2 تا 3 ساله، این دایره لغت گسترده ‌تر می‌شود. تا سن 3 سالگی، کودک باید بتواند:

• جملات سه کلمه‌ ای را ادا کند.
• دایره لغتی برابر با 200 کلمه یا بیشتر داشته باشد.
• 75% حرف‌هایشان توسط والدین قابل درک باشد.
• حروف اضافه را یاد گرفته باشد (مثل “اونو بزار روی میز” یا اون بزار زیر تخت”)
• از ضمیر استفاده کند (“من”، “تو”، “اون”)

اگر فکر می‌کنید کودکتان از این موقعیت عقب‌تر است حتماً درمورد نگرانی‌هایتان با پزشک صحبت کنید.

ادامه مطلب / دانلود
css.php