کد خبر : 219822 تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۶ - ۸:۵۲

زندگی نامه ابوعلی سینا

زندگی نامه ابوعلی سینا ابوعلی حسین بن عبد الله بن سینا در سال 359 – 370 هجری – در روستایی در حوالی بخارا چشم بر جهان گشود. پدرش عبد الله ‏اهل بلخ بود و مادرش ستاره نام داشت، زنی از اهالی روستای افشنه.‏ عبد الله پدر بو علی دوران جوانی …

زندگی نامه ابوعلی سینا

زندگی نامه ابوعلی سینا

ابوعلی حسین بن عبد الله بن سینا در سال 359 – 370 هجری – در روستایی در حوالی بخارا چشم بر جهان گشود. پدرش عبد الله ‏اهل بلخ بود و مادرش ستاره نام داشت، زنی از اهالی روستای افشنه.‏

عبد الله پدر بو علی دوران جوانی اش را در زادگاه گذرانیده و سپس به بخارا پایتخت حکومت سامانیان عزیمت کرد.‏

هنگامی که عبد الله از شهر پدران خود به بخارا رفت سیصد سال از حکومت تازیان بیگانه گذشته بود و سامانیان بر ‏بخارا حکم می راندند.‏

هنگامی که ابن سینا پنج سال داشت، نزد پدر که مردی فاضل بود حساب، ریاضیات، رو خوانی قرآن و صرف و نحو ‏زبان عربی می آموخت او از همان ابتدا بسیار باهوش بود و برای کسب دانش شوق و اشتیاق فراوانی داشت پس از ‏چندی نیز به مکتب رفت که سر آمد هم مکتبی های خود بود.

او در ده سالگی قرآن را حفظ کرده و ادبیات و هندسه ریاضیات و صرف و نحو عربی را نیز میدانست، او به طبیعت ‏و گیاهان و حیوانات علاقه خاصی داشت و اوقات فراغت را در دشت و صحرا به جستجو و کسب تجربه می پرداخته و ‏بدین صورت از دوران کودکی به خواص گیاهان دارویی و طبابت علاقه مند شده است.

هنگامی که ابوعلی دوازده سال داشت به همراه خانواده در بخارا، پایتخت سامانی می زیست و پدرش عبد الله نیز ‏دارای شغل و منصب دیوانی بود.‏

عبدالله فرزند خویش را نزد استادی به نام عبد الله ناتلی فرستاد تا نزد او معلومات خود را تکمیل کند. پیش از آن ‏هم ابوعلی علم فقه را از شخصی به نام اسماعیل زاهد فرا گرفته بود.‏

ابوعلی به حدی باهوش بود که گاهی در مطالب علمی وجوه تازه ای میافت به طوری که باعث تعجب استاد خود می ‏گشت. ناتلی نیز وی را تشویق به فراگیری علوم و دانش اندوزی میکرد و بدین گونه ابوعلی علم منطق را فرا گرفت و ‏بعد به تکمیل ریاضیات پرداخت.‏

ابوعلی سینا برای تکمیل و ارتقا معلومات خود چاره ای جز مداومت و کوشش خویش نداشت او طبیعیات و الهیات را ‏نزد خود خواند. او تمامی کتابهایی که در دسترسش قرار میگرفت سود می جست و علم پزشکی را نیز خود به وسیله ‏کتابهای بزرگان و تجربیات عملی نزد خود فرا گرفت.

ابوعلی در جوانی حکمت ماوراء الطبیعه را نیز آموخت و هر کتابی که در این زمینه به دستش می رسید مطالعه و ‏تجزیه و تحلیل میکرد. روزی کتاب ما بعد الطبیعه ارسطو را به دست آورد و شروع به مطالعه آن کرد اما هر چه ‏میخواند مفاهیم نهفته در آن را به دست نمی آورد و باز از ابتدا می خواند تا اینکه بیش از بیست بار کاتب را خواند ‏اما هنوز مفهوم جملات کتاب را به درستی درک نمیکرد تا اینکه یک روز که از بازار بخارا عبور میکرد فروشنده ای ‏راه او را گرفت و کتاب فرسوده ای را به وی فروخت. وقتی شروع به خواندن کتاب کرد متوجه شد که کتاب نوشته ‏ابونصر فارابی و در مورد شرح اغراض ما بعید الطبیعه ارسطو است همان کتابی که هر چی ابوعلی رد آن اندیشیده ‏بود برایش مفهوم نشده بود.‏

در سال 375 هنگامی که ابوعلی سینا هجده سال داشت نوح دوم بر بخارا حکومت میراند . روزی غلامان امیر به ‏دنبال وی آمدن تا برای معالجه امیر به بالین ی رهسپار شود.‏

ابو علی سینا سابقه بیماری و نشانه های بیماری را که در امیر ظاهر شده بود از ابن خالد – پزشک مخصوص دربار – ‏پرسید.معلوم گشت که امیر از مدتی پیش دچار درد و سوزش شدید معده و حالت تهوع شده و نیز بخشی از بدنش ‏لمس گشته. ابو علی از روی عوارض بیماری به بیماری امیر پی برد و با بررسی ظروف مخصوص خوراک امیر ‏بیماری امیر را مسمومیت ناشی از سرب اعلام کرد و اقدام به درمان بیماری امیر کرد. ‏

ابوعلی در قبال معالجه امیر از وی خواست اجازه ورود و استفاده آزادانه از کتابخانه سلطنتی بخارا را کرد – چرا ‏که تنها شاهزادگان و بزرگان حق استفاده از ان را داشتند – و نوح ابن منصور نیز موافقت کرد.‏

این واقعه که در هجده سالگی ابوعلی سینا اتفاق افتاد فصل تازه ایی در علم اندوزی و کسب دانش برای وی گشوده ‏شد. کتابخانه بخارا کی از کاملترین کتابخانه های آن روزگار ایران به شمار میرفت و از اکثر کتابهای قدیمی و ‏کمیاب یک نسخه در آن موجود بود.

روزی که ابن سینا به کتابخانه سلطنتی پا گذاشت، شادی اش از دیدن کتابهای گوناگون موجود در آن بی حد و ‏حصر بود . ابو علی با حرص و ولع همه آنها را از نظر گذرانید و در طول سه سالی که ابو علی در آن کتابخانه بود و ‏به گفته یکی از شاگردانش دوره طلایی برای تکامل وی محسوب می شد را بگذراند و معلوماتش را در فقه عمیق تر ‏کند. همچنین در مورد ادبیات و موسیقی و زوایای مختلف انها به تجربه و تحقیق بپردازد. او توانست بر روی نقشه ‏های نجومی منجمان گذشته کار کند .

ابو علی در سن بیست سالگی شروع به نوشتن کرد و مجموعه ای در ده جلد به نام حاصل و محصول را به رشته تحریر ‏در آورد بعد کتابی در باب اخلاق با عنوان البر و الائم – بی گناهی و گناه – نوشت، نوشته بعدی وی کتابی در باب ‏فلسفه به نام حکمت عروضی در بیست و یک جلد می باشد.

هنگامی که ابوعلی سینا بیست و یک سال داشت. روزی در کتابخانه مشغول مطالعه بود که متوجه حریق در قسمت را ‏کتابخانه شد . سعی ابوعلی و نگهبانان برای خاموش کردن آتش بی فایده بود و کتابها طعمه آتش قرا گرفت بعد از ‏آتش سوزی که به روایاتی عمدی و توسط دشمنان ابوعلی در دربار صورت گرفته بود در شهر شایعه کردند که خود ‏بوعلی کتابخانه را آتش زده که این موضوع نیز در امیر اثر کرد و سبب شد تا از ورود ابوعلی به بیمارستان و درمانگاه ‏جلوگیری کنند. در همین حال پدر بوعلی نیز درگذشت وسبب شد تا بوعلی تصمیم به سفر گیرد و با دوست خود ‏ابوسهل مسیحی در سال 379 ترک دیار کرد و راهی مقصدی نا معلوم شد.

ابوعلی سینا پس از ترک پایتخت سامانی و گذشت نزدی به یک ماه در یکی از استراحتگاه های میان راه با مردی به ‏نام منصور بن عراق برخورد کرد کسی که خود از نجیب زادگان و اندیشمندان دربار خوارزم بود و ابن سینا را به ‏دربار خوارزم دعوت کرد . در آن زمان دربار خوارزم تمامی دانشمندان و فرزانگان را به دربار خود دعوت ‏میکردند که به سبب وزیر فاضل ابن مامون ابوالحسن احمد بن سهیلی بود که دانشمندان را در دربار خوارزم جمع ‏میکرد.

مرکز حکومت ابن مامون خوارزمشاه، شهر گرکامج در ساحل رود جیحون بود. در دربار خوارزمشاهیان ابوعلی ‏سینا و ابوسهیل به گرمی استقبال شدند، و خود سهیلی وزیر خوارزمشاه به پیشواز ایشان آمد . پس از مدتی ‏استراحت با امیر ابن مامون دیدار کردند و او نیز به ایشان خوش آمد گفت.

ابو علی برای مدتی نزدیک به سیزده سال در گرگانج ماند و در طول این مدت وقت خود را به تدریس، تحریر و ‏معالجه بیماران گذراند. وی در این مدت کتابها و رسالات زیادی به رشته تحریر در آورد که از جمله آنها میتوان ‏رساله ای در مورد نبض به زبان فارسی، رساله ای در مورد بیهودگی پیش بینی آینده بر اساس حرکت ستارگان به ‏زبان عربی و قصیده ای در مورد منطق، کتابی در باب فلسفه به نام بقاء النفس الناطقه و رساله ای در باب ‏افسردگی با نام حزن الاسبابه و بسیاری بسیاری دیگر نوشت.

در این سالها ابوسهل همواره همرا بوعلی بود و دوستی بسیاری بین آنها پدید آمده بود. یک روز فرستاده ای از ‏سلطان محمود غزنوی خبر داد که خوارزمشاه باید تمامی دانشمندان خود را نزد او و به پایتخت غزنویان روانه کند ‏در این زمان بوعلی بر خلاف دیگر دانشمندان به غزنین نرفت و بعد از سیزده سال اقامت در گرگانج در زمستان سال ‏‏392 به هراه دوست خود ابوسهل مسیحی شبانه از گرگانج گریخت. سلطان محمود از نیامدن ابن سینا ناراحت شده ‏و دستور میدهد تصاویر زیادی از وی کشیده برای فرمانروایان خراسان بفرستند وبرای دستگیری و تحویل او جایزه ‏بزرگی تعیین میکند.‏

ابو علی سینا ابتدا برای دیدن مادر خود راهی خراسان و شهر بخارا میشود. اما به زودی ماموران از برگشتن وی ‏باخبر میشوند و و او دوباره مجبور به فرار میشود . و این بار همراه دوست خویش ابوسهیل راهی گرگان نزد سلطان ‏قابوس بن وشمگیر میشود در بین راه بر اثر طوفان شن دوست و همراه خود ابوسهل را از دست میدهد.ابوعلی سینا ‏بعد از طی مراحلی سخت وارد گرگان میشود که باخبر میشود سلطان قابوس توسط سپاهیانش کشته شده است.ابوعلی سینا هنگام ورود به شهر مورد لطف و احترام زرین گیس دختر سلطان قابوس که مانند پدر دوستدار فضلا ‏بود قرار گرفت.

ابن سینا اوایل سال 392 به گرگان رسیده بود در منزل شخصی به نام ابو محمد شیرازی سکنا گزیددر این دوران بود ‏که ابو عبیداله جوزجانی یکی از دانشجویان مستعد ابن سینا به خدمت او درآمد و تا پایان عمر ابوعلی سینا ‏درخدمت او ماند. اوبعلی مدت یک سال در خانه ابو محمد ماند . ی مطالب را به ابو عبید جوزجانی میگفت و او ‏مینوشت و مطالبی تحت عنوانهای الادویه القلبیه – دارویی برای قلب – و اروزه فی الطب – قصیده ای در باب طب ‏‏- و در همینجا بود که فکر تالیف کتابی به نام قانون در مورد طب در ذهن ابوعلی پیریزی شد.‏

ابوعلی در سال 393 عازم ری شد در این زمان پادشاهان آل بویه در نواحی شمالی و مرکزی ایران سلطنت ‏میکردند ابن سینا به درخواست سیده خاتون، زن فخر الدوله، پادشاه ال بویه برای درمان فرزندش به ری رفت و ‏پس از درمان مجدالدوله که صرع داشت ریاست و سرپرستی بیمارستان ری را پذیرفت ‏

در سال 394 ابوعلی به خدمت شمس الدوله در آمد، شمس الدوله که از بیماری قولنج رنج میبرد و پزشکان بیماری ‏وی را تشخیص نمیدادند توسط ابوعلی بهبود یافت و سمت طبیب مخصوص امیر را گرفت و بعد از چند ماه به سمت ‏وزارت شمس الدوله منصوب گشت.‏

در طی سالهایی که در همدان گذرانید نوشتن کتاب قانون در سال 398 به پایان رسید او در این دوران تعداد قابل ‏توجهی کتاب و رساله نوشت . روز ها را صرف تدریس و طبابت در بیمارستان و رسیدگی به امور سیاست میکرد و ‏شب ها را صرف تحریر و تالیف کتاب و بعضا بحث و شب نشینی با اندیشمندان همدان میکرد.‏

در چهارمین سال وزارت قانونی برای کم کردن جیره غلامان و سپاهیان تدوین کرد که سبب شد سپاهیان علیه وی ‏شورش کنند. شمس الدوله برای راضی کردن سپاهیان ابوعلی را به خانه شخصی به نام شیخ سعید ابن دخدوک ‏تبعید کرد و فرمان او را جلوی چشم سپاهیان سوزاند. در دوران تبعید بود که ابوعلی کتاب شفا در مورد فلسفه و ‏نکات مثبت نظریات ارسطو نوشت.

بعد از مدتی بیماری امیر وخیم شد و ابوعلی را نزد وی آوردند و بوعلی سمت وزارت خود را از سر گرفت. در ‏همین ایام نامه ای از ابو ریحان بیرونی دریافت کرد که حاوی ده سوال بود که جواب آنها را در رساله ای به نام ‏الاجویه عن مسائل ابوریحان بیرونی نوشت.

بعد از مرگ شمس الدوله ابوعلی سینا با علاء الدوله دائی شمس الدوله که حاکم اصفهان بود مکاتبه کرد و خواستار ‏حضور در دربار وی شد که بعد از باخبر شدن سماء الدوله جانشین شمس الدوله، به جرم خیانت او را در زندان دژ ‏فرد جان در ناحیه فرهان زندانی کرد. ابوعلی کار نوشتن را در زندان نیز ادامه داد در سال 402 علاء الدوله به ‏همدان حمله کرد ولی موفق به گرفتن دژ فرد جان نشد . بعد از آن سماء الدوله ابن سینا را مورد عفو قرار داد و ‏او را به همدان باز گرداند. ولی بوعلی ماندن در همان را صلاح ندانست و از همدان گریخت و راه اصفهان را در ‏پیش گرفت.

او در مدت زندان کتابهای الهدا فی الحکمت – راهنمای عقل – و کتابی دیگر با نام حی بن یقظان – زنده بیدار – را ‏به پایان رساند و رساله ای در باب قولنج و بیماری قلبی به رشته تحریر در آورد.

در سال 403 ابو علی به اصفهان وارد شد وبه عنوان یکی از نزدیکان علاء الدوله در آمد.

ابوعلی سینا در اصفهان کتاب شفا را به پایان رساند . و بعد در سال های آخر عمر تمامی تجربیات خود در زمینه ‏طب را در کتاب قانون نوشت و کتاب ارزشمند خود را کامل کرد.

در مهر 415 خبر حمله مسعود پسر سلطان محمود غزنوی به اصفهان رسید در همین هنگام علاء الدوله با سپاهیان ‏خود از اصفهان خارج شد اوب علی نیز به همراه علاء الدوله از اصفهان خارج شد ولی کتابهایش در اصفهان ماند که ‏مورد تاراج غارتگران ترک قرار گرفت و بسیاری از آنها از بین رفت یا به غزنه منتقل شد.

علاء الدوله به سمت همدان حرکت کرد در این سفر ابوعلی به قلنج مبتلا شد که جوزجانی به کمکش آمد ولی بوعلی ‏برای آنکه زودتر بهبود یابد میزان دارو را افزایش داد که سبب از بین رفتن قوای جسمی او گشت او در این زمان ‏کتابی در مورد اثبات خدا با نام حکمت المشرقین – فلسفه شرقی – که تقریبا نوعی وصیت نامه بود نوشت.‏

بعد از چندی بیماری ابن سینا شدت گرفت وی که چندین بار بر این بیماری در بدن دیگران غلبه کرده بود نتوانست ‏این بیماری را در خود درمان کند و در هشتم آبان ماه 415 در شهر همدان رخت از جهان فانی بر بست و او را در ‏همان شهر به خاک سپردن.

وصیت نامه شیخ ابوعلی سینا

ابوعلی سینا را نسبت به ابوسعید ابوالخیر ارادتی تام بود و بین این دو مکاتباتی بوده است، از جمله شیخ وصیت نامه خود را برای ابوسعید ابوالخیر نوشت و فرستاد.

متن وصیت نامه به زبان عربی است. اما در اینجا ترجمه آن را به فارسی جهت اطلاع آورده ام.

«آغاز هر فکر و انتهای هر اندیشه باید خدای باشد، باطن و ظاهر هر شیء که مورد اعتبار و عبرت او قرار گرفت باید او را به خدای تعالی توجه دهد. و از نظر کردن به خدای، چشم را از پلیدی و آلودگی رهائی بخشد. با قدم نفس که به حال قیام در مقام حضور بر پای ایستاده باید عالم ارواح مجرده را سیر نماید و با عقل و خرد خویش آنچه را که از آثار و عظمت مقام ربوبی در آن به اسرار نهفته است، مشاهده کند.

هنگامیکه از آن مقام منیع تنزل نمود و به موقف و مقر خود فرود آمد، معبود یکتای خویش را به بیان و لسان خود تسبیح و کمال و صلاح را بعینه در آثار او مشاهده کند.

جمال شاهد ازلی را جز به دیده بصیرت نتوان دید و به کوی او جز با پیر خرد گذر نتوان کرد. ذات کبریائی او قابل ادراک و ابصار نیست. فروغ اوست که در باطن و ظاهر و اشیاء جلوه گر است. برای اینکه هر فردی را به کمال مطلوب خویش رساند. از هر موجودی پرتو نور او ساطع است و در هر ذره از ذات این نشانه موجود که اوست، خدای یگانه که هستی هر هستی به هستی اوست.

هنگامیکه بر این حالت تسلط یافت و آنرا برای خود علی الدوام حفظ نمود آنوقت است، که صورت عالم علوی در آینه وجودش منعکس شده و انوار جمال الهی در آن راه می یابد. در همین موقع است که با مراتب عالم ربوبی آشنا شده و از لذتی بهره مند می شود، که در دسترس دیگران نیست واز وجود خویش آن بهره را می برد، که در خود او و سزاوار آن بوده است.

تزلزل خاطر از او نور سکون و آرامش جایگزین آن گردد مقام امنی واجد اضطراب از او برطرف گردد و آگاهی او آنچنان خواهد بود که بر اهل آن رقت آرد و از خدای بر آنان طلب غفران کند در نتیجه خدعه و مکر دنیا را ناچیز متاع و حکم دنیوی را پست و حقیر شمارد. بیاد خود آرد که متذکر خدای گردد. همیشه از آن ذکردر نشاط و پیوسته از حلاوتش در سرور است. بالاخره کار دنیا و اهل آن او را به تعجب کشاند، همانطوریکه اهل دنیا از مردی که اهل آخرت باشد در تعجب هستند و باید بداند نماز بهترین حرکات است، زیرا در این حرکات طی مراتب کمال میسر است. روزه بهترین سکنات است زیرا در این سکون رنگ سکون و آلودگی‌هاست نفس زدوده می‌شود. صدقه بهترین خیرات است، زیرا به سبب آن مصائب و بلایا زدوده می‌شود و دور می‌گردد و بالاخره باید بداند پاکیزه‌ترین مسالک تحمل بر شدائد وسختی هاست بیهوده‌ترین کارها، ظاهرسازی و ریاکاری است.

تا زمانیکه نفس به مختصر شیئی تغییرحال یافته و دگرگون می گردد و تا وقتیکه توجهش به حدودالفاظ و در پی نزاع قیل و قال است، هرگز از آلودگی ها و پلیدی ها خلاص نگشته و پاک نمی گردد.

آن علمی که عاری از فساد و با نیتی پاک توام باشد, بهترین عمل است , حکمت و دانش اساس و مایه برتری انسان است از غیر و در تحصیل دانش، معرفت الهی بر همه مقدم است. زیرا شرافت هر علمی بسته به موضوع آن است. کلمات حق و گفتار پاکیزه به سوی خدای تعالی بالا می رود آنرا خدای متعال رفعت می دهد.

باری به همین کیفیت از لفظ دروغ و عاری از حقیقت اعتراض نموده در مخیله خویش هم حتی مجال ورود به آن نمی دهد, تا برای نفس این صداقت حالتی ثابت گشته و ملکه گردد. در نتیجه خوابهایش راست شده و آنچه در عالم رویا مشاهده کند واقعیت خواهد داشت.

درخصوص مشتهیات نفس، یعنی آنچه مورد التذاذ نفس است و از آنها لذت می برد, باید استعمال آنها صرفاً برای رو براه آوردن مزاج و نگاه داشتن وجود شخصی و بقای نوع باشد.

با هر کسی مطابق با خوی او و حسن سلوکش رفتار نماید و در حدود امکان و به قدر استطاعت مالی خویش بذل و بخشش کند.

برای یاری مردم اکثراً آماده است و در آنچه خلاف طبع و میل او است آنها را یاری می کند. در مورد امور شرع کوتاهی نمی کند. رعایت احکام الهی را نموده و آنها را بزرگ می شمارد اعضاء و جوارح خویش را به انجام تکالیف واجبه وامی دارد. خدای متعال عمل به این شریعت را برای بندگان خود مقرر فرموده است و به آنان افعالی که تحت اصول مذهب اسلام انجام می گیرد, حکم می کند.

خدای متعال دوست و دوستدار و والی آن اشخاصی است، که آئین مقدس اسلام را پذیرفته و ایمان آورده اند و چون ما به حال و دل آنرا قبول نموده و گردن نهاده ایم, پس خدای متعال ما را بس و بر غیر او هم نظر نخواهیم داشت, چه بسیار خوبست آنکسی که ما امور خود را بدو سپرده ایم.

آثار ابوعلی سینا:

به دلیل آنکه در آن عصر، عربی زبان رایج آثار علمی بود، ابن سینا و سایر دانشمندان ایرانی که در آن روزگار می‌زیستند ‏کتابهای خود را به زبان عربی نوشتند. بعدها بعضی از این آثار به زبانهای دیگر از جمله فارسی ترجمه شد.‏

افزون بر این، ابن‌سینا در ادبیات فارسی نیز دستی قوی داشته‌است. بیش از ۲۰ اثر فارسی به او منسوب است که از میان ‏آن‌ها انتساب دانشنامه علائی و رساله نبض بدو مسلم است. آثار فارسی ابن‌سینا، مانند سایر نثرهای علمی زمان وی، با ‏رعایت ایجاز و اختصار کامل نوشته شده‌است.

آثار فراوانی از ابن‌سینا به جا مانده و یا به او نسبت داده شده که فهرست جامعی از آن‌ها در فهرست نسخه‌های مصنفات ‏ابن سینا آورده شده‌است. این فهرست شامل شامل ۱۳۱ نوشته اصیل از ابن سینا و ۱۱۱ اثر منسوب به او است. ‏

از مصنفات او:

کتاب المجموع در یک جلد، کتاب الحاصل و المحصول در بیست جلد، کتاب البرّ و الاثم، در دو جلد، کتاب الشفاء، در هجده ‏جلد، کتاب القانون فى الطب، در هجده جلد، کتاب الارصاد الکلیه، در یک جلد، کتاب الانصاف، در بیست جلد، کتاب النجاه، در ‏سه جلد، کتاب الهدایه، در یک جلد، کتاب الاشارات، در یک جلد، کتاب المختصر الاوسط، در یک جلد، کتاب العلائى، در یک ‏جلد، کتاب القولنج، در یک جلد، کتاب لسان العرب فى اللغه، در ده جلد، کتاب الادویه القلبیه، در یک جلد، کتاب الموجز، در ‏یک جلد، کتاب بعض الحکمه المشرقیه، در یک جلد، کتاب بیان ذوات الجهه، در یک جلد، کتاب المعاد، در یک جلد، کتاب المبدأ ‏و المعاد، در یک جلد.‏

رساله‏ هاى او:‏

رساله القضاء و القدر، رساله فى الآله الرصدیه، رساله عرض قاطیغوریاس، رساله المنطق بالشعر، قصائد فى العظه و ‏الحکمه، رساله فى نعوت المواضع الجدلیه، رساله فى اختصار اقلیدس، رساله فى مختصر النبض به زبان فارسى، رساله فى ‏الحدود، رساله فى الاجرام السماویه، کتاب الاشاره فى علم المنطق، کتاب اقسام الحکمه، کتاب النهایه، کتاب عهد کتبه ‏لنفسه، کتاب حىّ بن یقطان، کتاب فى انّ ابعاد الجسم ذاتیه له، کتاب خطب، کتاب عیون الحکمه، کتاب فى انّه لا یجوز ان ‏یکون شى‏ء واحد جوهریا و عرضیا، کتاب انّ علم زید غیر علم عمرو، رسائل اخوانیه و سلطانیه و مسائل جرت بینه و بین ‏بعض العلماء.‏

فلسفه

• شفا ‏

• نجات ‏

• الاشارات والتنبیهات ‏

• حی بن یقظان ‏

ریاضیات

• زاویه ‏

• اقلیدس ‏

• الارتماطیقی ‏

• علم هیئت ‏

• المجسطی ‏

• جامع البدایع ‏

طبیعی

• ابطال احکام النجوم ‏

• الاجرام العلویه واسباب البرق والرعد ‏

• فضا ‏

• النبات والحیوان ‏

پزشکی

• قانون ‏

• الادویه القلبیه ‏

• دفع المضار الکلیه عن الابدان الانسانیه ‏

• قولنج ‏

• سیاسه البدن وفضائل الشراب

• تشریح الاعضا ‏

• الفصد ‏

• الاغذیه والادویه ‏

کتاب قانون یک دایره المعارف پزشگی است که در ان تمام مبانی اصلی طب سنتی مورد بحث قرار کرفته‌است مانند:مبانی ‏تشریح/اناتومی/ مبانی علامت شناسی/سمیولوجی/داروشناسی وداروسازی و نسخه نویسی/فارماکولوجی/وغیره.کتاب ‏قانون در سال ۱۳۶۰ توسط مرحوم شرفکندی هژار از زبان عربی به زبان فارسی امروزی ترجمه شد وتوسط انتشارات ‏سروش منتشرگردید وتاکنون چندین بار تجدید چاپ شده‌است. کتاب قانون در دانشگاه‌های اروپایی وآمریکایی تادو قرن ‏پیش مورد استفاده پزشگان بوده وبه اکثر زبانهای دنیا ترجمه شده‌است. وبعد از انجیل بیشترین چاپ را داشته‌است. ‏افلاطون مغز و قلب و کبد رااز اعضای حیاتی بدن انسان ذکر کرده بود و لذا این اعضارا مثلث افلاطون /تریگونوم پلاطو/ ‏مینامیدند.ابن سینااعلام نمود که دوام وبفائ نسل انسان وابسته به دستگاه تولید مثل است ولذا جمع چهار عضو مذکور را ‏مربع ابن سینا/کوادرانگولا اویسینا / نامیدند. وی همچنین علاقه مند به تاثیرات اندیشه بر جسم بود و آثاری نیز در باب ‏روانشناسی دارد.‏

موسیقی

پورسینا تئوری‌دانی دارای دیدگاه‌های موسیقایی است. او مرد دانش و نه کنش در موسیقی بود ولی آنچنان از همین ‏دانش نظری سخن می‌راند که گویی در کنش نیز چیره دست است. گمان می‌شود پورسینا و فارابی بنیادگذاران نخستین ‏پایه‌های دانش هماهنگی(هارمونی) در موسیقی بوده‌اند. آثار موسیقایی پور سینا روی هم رفته پنج اثر مهم اوست که در ‏بخش‌هایی از آنها به موسیقی پرداخته شده:‏

• شفا ‏

• جوامع علم موسیقی ‏

• المدخل الی صناعه الموسیقی ‏

• لواحق ‏

• دانشنامه علایی ‏

• نجات ‏

• اقسام العلوم ‏

شاگردان ابن سینا

ابن سینا علاوه بر آثار خود چند شاگرد نیز تربیت کرد که هر کدام دانشمند بزرگی در زمان خود شدند. از میان شاگردان او این چندتن سرشناسترند.

ابوالحسن بهمنیار بن مرزبان شاگرد بسیار معروف ابن سینا است که برخی از آثار او در دست است. وی از زردشتیات آذربایجان بود.ولی بعدها مسلمان شد و کنیهٔ ابوالحسن را برگزید..چنانکه بسیاری از اراب تواریخ به این مطلب تصریح کرده اند و از نوشته‌های خود ابوالحسن بهمنیار از جمله التحصیل چنین مطلبی تایید می‌شود. یکی از کتاب‌های ابن سینا به نام المباحث بیشتر شامل جواب سؤالات او است.

ابوعبیدالله عبدالواحد بن محمد جوزجانی از سال ۴۰۳ هجری تا هنگام مرگ ابن سینا پیوسته در خدمت او بوده‌است و پس از مرگ او به گردآوری و تألیف آثار او پرداخت. تبحر او در ریاضیات بود.

ابوعبدالله محمد بن احمد المعصومی یکی دیگر از شاگردان مشهور ابن سینا است که رسالهالعشق را ابن سینا به نام او نوشت.وقتی نزاع علمی بوعلی سینا و ابوریحان بیرونی بر اثر برخی گفتارهای ابوریحان منقطع شد معصومی ادامهٔ بحث با ابوریحان را به عهده گرفت. مطالب معصومی به همراه اجوبه ابن سینا و سوالان و ردود ابی ریحان در کتابی به نام اسئله و اجوبه در ایران و لبنان چاپ شده است.

شیخ علی نسائی خراسانی یکی دیگر از شاگردان ابن سینا که ناصر خسرو هم در سفرنامه اش از وی نام می‌برد.

مقبره بوعلی سینا

مقبره بوعلی‌سینا از زمانهای قدیم در میان مردم شهر همدان به بابا علی سینا معروف بوده است. ابتدا در زیر یک چهار طاقی بود, سپس در دوره قاجاریان بنای دیگری بر سر آن ساختند. در سالهای گذشته شروع به ساختن آرامگاه کنونی کردند, معلوم شد که قبر ابن سینا و ابوسعید دخدوک را میان دیوارهای محکمی از خاک رس ناپخته جای داده بودند که از چهار طرف جسد را در بر می گرفته است.به همین دلیل استخوانها و همچنین جمجمه ابن سینا خراب نشده بود, در سال 1294 «نگار خانم دختر عباس میرزا, نائب السلطنه» چهار طاقی را که بر سر این مزار بود برداشته و گنبدی از آجر بجای آن ساخته و دو سنگ برسر این دو قبر گذاشته است. اکنون هر دو مدخل آرامگاه ابن سینا است.

در سال 1339 ق مرحوم «محمد حسین فریدالدوله گلگون» رئیس وقت بلدیه همدان دیواری برگرد آرامگاه ابن سینا ساخته و دری روبروی پل قدیم در گوشه جنوب غربی مقبره کار گذاشت و در کنار مقبره تالاری بزرگ شامل اطاقی برای کتابخانه و انباری برای کتابها ساخت چاه و حوضی نیز در آن تعبیه نمود و هزینه این کار را چند نفر از مردم خیر همدان دادند.

ساختمان نگار خانم چهار ضلعی نامنظمی بود از آجر،که گنبدی در میان آن ساخته بودند و در مغرب تالار قرائت خانه و درمشرق آن دالانی که به اطاق کوچکی می رفت ساخته بودند, در آن اطاق عارف قزوینی شاعر معروف و متأخر را به خاک سپرده بودند. کتابخانه مقبره که بنیاد آن را فریدالدوله گذاشته بود 649 جلد کتاب داشت.

آرامگاه کنونی به همت انجمن حفظ آثار ملی در سالهای 1330 و 1331 شمسی به مناسبت هزاره ولادت ابن سینا, به دست آقای مهندس هوشنگ سیحون ساخته شد و در سال 1333 شمسی طی کنگره شکوهمندی که عده زیادی از دانشمندان ایرانی و خارجی در آن شرکت جسته بودند گشایش یافت.

به این پست امتیاز دهید
دسته بندی : ادبیات و مذهب ، زندگی نامه بزرگان بازدید 1,086 بار
دیدگاهتان را بنویسید

css.php