کد خبر : 196194 تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۴:۱۰

خداوند چگونه روزی پرنده کور را داد؟

خداوند چگونه روزی پرنده کور را داد؟ انس بن مالک می گوید: همراه پیامبر(ص) به بیابان رفتیم، پرنده ای را در آنجا دیدیم که آواز مخصوصی از او شنیده می شد. پیامبر(ص) به من فرمود: آیا می دانی که این پرنده چه می گوید؟ عرض کردم: خدا و رسولش آگاه …

خداوند چگونه روزی پرنده کور را داد؟

خداوند چگونه روزی پرنده کور را داد؟

انس بن مالک می گوید: همراه پیامبر(ص) به بیابان رفتیم، پرنده ای را در آنجا دیدیم که آواز مخصوصی از او شنیده می شد.

پیامبر(ص) به من فرمود: آیا می دانی که این پرنده چه می گوید؟

عرض کردم: خدا و رسولش آگاه ترند.

فرمود: می گوید: «یارب اذهبت بصری و خلقتنی اعمی فارزقنی فانی جائع؛ خداوندا! نور چشمم را از من گرفتی و مرا کور آفریدی، روزی من را برسان، من گرسنه ام.»

ناگهان دیدم ملخی پرواز کنان آمد و در دهان او نشست و آن پرنده ی کور، ملخ را بلعید.

در این هنگام آواز پرنده بلند شد، پیامبر(ص) به من فرمود: آیا می دانی این پرنده چه می گوید؟

عرض کردم: خدا و رسولش آگاه ترند.

فرمود: می گوید: «الحمدلله الذی لم ینس من ذکره؛ حمد و سپاس خداوندی را که یادآورنده اش را فراموش نمی کند.»

و به نقل دیگر فرمود: می گوید: «من توکل علی الله کفاه؛ کسی که به خدا توکل کند خدا او را کافی است.» ۱

پی نوشت‎ها:

۱- داستان دوستان، سج۴، ص۱۰۴.

۲- داستان هایی از یاد خدا، ص۶۸.

به این پست امتیاز دهید
دسته بندی : ادبیات و مذهب ، اسلاید ، داستان کوتاه و بلند بازدید 602 بار
دیدگاهتان را بنویسید

css.php