یکی از فانتزیام اینه که…
یکی از فانتزیام اینه که… یکی از فانتزیام اینه که یه شرکت بزرگ الکترونیک راه بندازم . . اسمشو بزارم “خربزه مشهدی” بعد با شرکت “اپل” رقابت کنم. • • یکی از فانتزیام اینه که وقتی از خیابون رد میشم حواسم به دورو برم باشه! چیه همش که نباید خنده …
یکی از فانتزیام اینه که…
یکی از فانتزیام اینه که یه شرکت بزرگ الکترونیک راه بندازم
.
.
اسمشو بزارم “خربزه مشهدی” بعد با شرکت “اپل” رقابت کنم.
•
•
یکی از فانتزیام اینه که وقتی از خیابون رد میشم
حواسم به دورو برم باشه!
چیه همش که نباید خنده دار باشه…
•
•
یکی از فانتزیام اینه که…
موقع مرگ به بچه‌هام می‌گم ده میلیارد تومن گذاشته‌م زیرِ …
بعدش می‌میرم . آی حال میده
•
•
یکی از فانتزیام اینه که:
.
.
.
ا، ببخشید من فانتزی ندارم، همش بربریه
•
•
یکی از فانتزیام اینه که وقتی ناراحتم نخندم
ولی بازم میخندم
کلا موقعیت سرم نمیشه
ناراحتما ولی خل بازیام سر جاشه
•
•
یکی از فانتزیام اینه که یک مسئولی بیاد
تمام این زنهای مدعی برابری حقوق زن و مرد رو …
.
.
۲ سال بفرسته سربازی
•
•
یکی از فانتزیام اینه که یه بار…
کلیه مقاطع تحصیلی تعطیل بشن، به جز ابتدایی !
•
•
یکی از فانتزیام اینه که
یه مشکلی واسم پیش بیاد…
یکی بیاد کنارم باشه کمکم کنه…
منم برگردم بهش بگم:
“عزیزم…. مرسی که هستی”
•
•
یکی از فانتزیام اینه که:
یه شیشه دارو بخرم و توش اسمارتیز بریزم،
هرچند وقت یه بار چندتا شو بخورم …
یکی ازم پرسید: چی شده؟
بگم:
“چیزی نیست، همون سردردهای همیشگی”
کلاس خاصی داره لامصب
•
•
یکی از فانتزیام اینه که
اسم بچم رو بذارم سپنتا!
وقتی خانوم معلمشون صداش میکنه سپنتا!
کل بچه های کلاس یک صدا بگن ۱۵ تا
•
•
یکی از فانتزیام اینه که یکی از شلوارهای قدیمیمو
برای شستن ببرم توی حموم
بعد همینجور که دارم جیباشو چک میکنم که
چیزی توش نباشه بصورت ناباورانه ای از قسمت فوقانی جیب
پشت شلوار یه مغز پسته از قدیم (دوره کیلویی ۱۰۰۰۰ تومان) بیافته
و غلتان غلتان روی زمین و در حال حرکت بگیرم
و بردارمش و قبل اینکه کسی بخواد منو بعنوان محتکر لو بده
مثل یه حبه بندازمش بالا و همینجور مِلَچ مُلوچ کنان در افق محو بشم
•
•
یکی از فانتزیام اینه که مزه قهوه ترک و فرانسه رو از هم تشخیص بدم
لامصب خیلی کلاس داره
فعلا میتونم مزه ی چای و دوغ رو از هم تشخیص بدم البته با چشم باز
ولی من یک روز آدم باکلاسی میشم. صبر کن..
•
•
یکی از فانتزیام اینه که
سر امتحان الکی هی کفه دستمو نگا کنم
مراقب احساس زرنگی کنه بیاد خفتم کنه ببین هیچی کفه دسم نیست….
ولی بدبختی اینه همیشه کف دستم پر تقلبه
