حکایت های گلستان سعدی: باب هشتم، آداب 35
برای کسی که علم به چیزی ندارد (نادان است) بهتر آن است که خاموش بماند و سکوت کند که اگر این را می دانست در ردیف نادانان قرار نمی گرفت. چون نداری کمالِ فضل، آن بِهْ (1) که زبان در دهان نگه داری آدمی را زبان فَضیحه کند (2) جوزِ …
برای کسی که علم به چیزی ندارد (نادان است) بهتر آن است که خاموش بماند و سکوت کند که اگر این را می دانست در ردیف نادانان قرار نمی گرفت.
چون نداری کمالِ فضل، آن بِهْ (1)
که زبان در دهان نگه داری
جوزِ بیمغز را سبکساری (3)
بر او برصرف کرده سعیِ دایم
درین سودا؟ بترس از لومِ لایم (4)
تو خاموشی بیاموز از بهایم (5)
بیشتر آید سخنش ناصواب
یا سخن آرای چو مردم بههوش (6)
1- چون علم و معرفت کافی نداری بهتر آن است
2- فضیحه کند: رسوا کند
3- جوز بی مغز: گردوی پوک
نکته: جوز بی مغز استعاره از انسان نادان یا به اصطلاح انسانی که عقل در سر ندارد می باشد.
4- لوم لایم (لُ) سرزنش کسی که نکوهش یا سرزنش می کند
5- بهایم: چارپایان، چهارپایان
6- سخن آرای: حرف بزن، گفتگو کن
پینوشت: کتاب آقای «محمد محمدی اشتهاردی»