کد خبر : 245323 تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۱۰:۳۴

حکایت های گلستان سعدی: باب هشتم، آداب 35

برای کسی که علم به چیزی ندارد (نادان است) بهتر آن است که خاموش بماند و سکوت کند که اگر این را می دانست در ردیف نادانان قرار نمی گرفت. چون نداری کمالِ فضل، آن بِهْ (1) که زبان در دهان نگه داری آدمی را زبان فَضیحه کند (2) جوزِ …

حکایت های گلستان سعدی: باب هشتم، آداب 35

برای کسی که علم به چیزی ندارد (نادان است) بهتر آن است که خاموش بماند و سکوت کند که اگر این را می دانست در ردیف نادانان قرار نمی گرفت.

چون نداری کمالِ فضل، آن بِهْ (1)

که زبان در دهان نگه داری

آدمی را زبان فَضیحه کند (2)

جوزِ بی‌مغز را سبکساری (3)

خری را ابلهی تعلیم می‌داد

بر او برصرف کرده سعیِ دایم

حکیمی گفتش ای نادان، چه کوشی

درین سودا؟ بترس از لومِ لایم (4)

نیاموزد بهایم از تو گفتار

تو خاموشی بیاموز از بهایم (5)

هرکه تأمل نکند در جواب

بیشتر آید سخنش ناصواب

یا سخن آرای چو مردم به‌هوش (6)

یا بنشین چون حَیَوانان، خموش

1- چون علم و معرفت کافی نداری بهتر آن است

2- فضیحه کند: رسوا کند

3- جوز بی مغز: گردوی پوک

نکته: جوز بی مغز استعاره از انسان نادان یا به اصطلاح انسانی که عقل در سر ندارد می باشد.

4- لوم لایم (لُ) سرزنش کسی که نکوهش یا سرزنش می کند

5- بهایم: چارپایان، چهارپایان

6- سخن آرای: حرف بزن، گفتگو کن

پینوشت: کتاب آقای «محمد محمدی اشتهاردی»

5/5 - (1 امتیاز)
دسته بندی : ادبیات و مذهب ، داستان کوتاه و بلند بازدید 1,354 بار
دیدگاهتان را بنویسید

css.php