حکایت های گلستان سعدی: باب دوم، حکایت 37 – کمترین نشانه برادران با صفا
از دانشمند بزرگى پرسیدم: نشانه اخلاق برادران باصفا چیست؟ در پاسخ گفت: کمترین نشانه برادران باصفا آن است که، مراد خاطر یاران را بر مصالح خود مقدم دارد، که فرزانگان گفته اند: برادرى که تنها در بند خویش است و از تو غافل مى باشد، او را برادر نخوان بلکه …
از دانشمند بزرگى پرسیدم: نشانه اخلاق برادران باصفا چیست؟
در پاسخ گفت: کمترین نشانه برادران باصفا آن است که، مراد خاطر یاران را بر مصالح خود مقدم دارد، که فرزانگان گفته اند: برادرى که تنها در بند خویش است و از تو غافل مى باشد، او را برادر نخوان بلکه او بیگانه است.
همراه اگر شتاب کند همره تو نیست
دل برکسى نبند که دل بسته تونیست
چو نبود خویش را دیانت و تقوا
یاد دارم در مورد این شعر، شخصى مدعى من شد و به من اعتراض کرد و گفت: خداوند در قرآن از قطع رحم نهى کرده و به دوستى خویشان امر فرموده است (2) و آنچه را که تو در این شعر گفته اى، برخلاف قرآن است،
گفتم: اشتباه مى کنى، بلکه موافق با قرآن است مگر نشنیده اى که خداوند در قرآن مى فرماید:…
و ان جاهداک لتشرک بى ما لیس لک به علم فلا تطعهما /عنکبوت آیه ۸
(به پدر و مادر خود نیکی کنید و اگر آنها تلاش کنند که براى من همتایى قرار دهى که به آن علم ندارى، از آنها پیروى نکن.)
بنابراین قطع رحم و ترک اطاعت از آنها در بعضى از موارد رواست.
هزار خویش که بیگانه از خدا باشد
فداى یک تن بیگانه کاشنا باشد
پینوشت: کتاب آقای «محمد محمدی اشتهاردی»