کد خبر : 223493 تاریخ انتشار : یکشنبه ۴ مهر ۱۳۹۵ - ۱۴:۳۷

حکایت های گلستان سعدی: باب اول، حکایت 38 – پاسخ عبرت انگیز انوشیروان

شخصى نزد انوشیروان (شاه معروف ساسانى) آمد و گفت: ((مژده باد به تو که خداوند دشمن تو را از میان برداشت و هلاک کرد.)) انوشیروان به او گفت: ((اگر خدا او را از میان برد، آیا مرا باقى مى گذارد؟)) اگر بمرد عدو (1)جاى شادمانى نیست که زندگانى ما نیز …

حکایت های گلستان سعدی: باب اول، حکایت 38 – پاسخ عبرت انگیز انوشیروان

شخصى نزد انوشیروان (شاه معروف ساسانى) آمد و گفت:

((مژده باد به تو که خداوند دشمن تو را از میان برداشت و هلاک کرد.))

انوشیروان به او گفت: ((اگر خدا او را از میان برد، آیا مرا باقى مى گذارد؟))

اگر بمرد عدو (1)جاى شادمانى نیست

که زندگانى ما نیز جاودانى نیست

(1) عدو: دشمن

پینوشت: کتاب آقای «محمد محمدی اشتهاردی»

5/5 - (1 امتیاز)
دسته بندی : ادبیات و مذهب ، داستان کوتاه و بلند بازدید 496 بار
دیدگاهتان را بنویسید

css.php