شاهنامه خوانی: داستان سی و هشتم، پادشاهی شاپور اردشیر و اورمزد شاپور
شاهنامه خوانی: داستان سی و هشتم، پادشاهی شاپور اردشیر و اورمزد شاپور پادشاهی پادشاهی شاپور سی سال و دو ماه بود. وقتی شاپور بر تخت نشست به همه گفت که همان رسمهای اردشیر را اجرا میکند و از دهقان یکبهسی مالیات میگیرد تا به کار لشکر بپردازد. وقتی خبر مرگ …
شاهنامه خوانی: داستان سی و هشتم، پادشاهی شاپور اردشیر و اورمزد شاپور
پادشاهی پادشاهی شاپور سی سال و دو ماه بود. وقتی شاپور بر تخت نشست به همه گفت که همان رسمهای اردشیر را اجرا میکند و از دهقان یکبهسی مالیات میگیرد تا به کار لشکر بپردازد. وقتی خبر مرگ اردشیر به همهجا رسید از روم سپاهیانی از شهرهای قیدافه و پالونیه بهسوی ایران روان شدند. سپهدار لشکر روم بزانوش بود که در هنگام نبرد تنبهتن با گرشاسپ نامدار دلیر ایرانی جنگید ولی هیچکدام نتوانستند دیگری را شکست دهند. سرانجام لشکریان هر دو گروه درهم آمیختند و در آخر بزانوش گرفتار شد و ده هزار رومی مردند و هزارودویست مجروح دادند پس قیصر پیام صلح فرستاد. شاپور از پالوینه بهسوی اهواز رفت و شهرستانی به نام شاپورگرد به وجود آورد. شهرستانی برای اسیران رومی ساخت و کهن دژ را در نشابور ساخت و هر جا میرفت بزانوش را هم میبرد. رود پهنی در شوشتر بود به بزانوش گفت: اگر پلی بسازی که ما برگردیم و این پل بماند من تو را به شهر خودت میفرستم. بزانوش شروع به ساخت پل کرد و سه سال طول کشید و بالاخره پل ساخته شد و شاپور نیز او را آزاد کرد. پس از گذشت زمان پادشاهی، روزی شاپور بیمار شد و اورمزد را فراخواند و نصایح و پندهایی به او کرد و سپس جان سپرد.
پادشاهی اورمزد شاپور یک سال و دو ماه بود. اورمزد نیز بهرسم شاهان قبل رفتار میکرد ولی مدت پادشاهی او زیاد نبود و چون هنگام مرگش رسید پسرش بهرام را فراخواند و اندرزهایی به او داد و جان سپرد.
پادشاهی بهرام اورمزد
پادشاهی بهرام اورمزد سه سال و سه ماه و سه روز بود. بهرام بر تخت نشست اما عمر پادشاهیش نیز چندان دراز نبود. او پسری به نام بهرام بهرام داشت. پس او را فراخواند و بهرسم شاهان قدیم نصایحی به او کرد و درگذشت.
پادشاهی بهرام بهرام
پادشاهی بهرام بهرام نوزده سال بود. وقتی بهرام بر تخت نشست ابتدا آفرین خدا را بهجا آورد و سپس پندهایی به سران و بزرگان داد و پس از نوزده سال پسرش بهرام بهرامیان بهجای او نشست.
از کتاب «شاهنامه تصحیح شده» اثر دکتر محمد دبیر سیاقی و برگردان به نثر اثر فریناز جلالی