کد خبر : 193785 تاریخ انتشار : جمعه ۳۰ بهمن ۱۳۹۴ - ۳:۰۶

چرا مردها شب‌ها با شما دعوا نمی‌کنند؟!

همه چیز از یک تفاوت اساسی شروع می‌شود. از اینکه شما و همسرتان در دو دنیای متفاوت پرورش یافته‌اید و به همین دلیل دنیا را به شیوه‌های متفاوتی می‌بینید؛ شیوه‌هایی که باعث می‌شود تحلیل شما از واقعیت‌ها و نحوه مواجهه‌تان با آنها، زمین تا آسمان با هم فرق کند. تفاوت‌های …

چرا مردها شب‌ها با شما دعوا نمی‌کنند؟!

همه چیز از یک تفاوت اساسی شروع می‌شود. از اینکه شما و همسرتان در دو دنیای متفاوت پرورش یافته‌اید و به همین دلیل دنیا را به شیوه‌های متفاوتی می‌بینید؛ شیوه‌هایی که باعث می‌شود تحلیل شما از واقعیت‌ها و نحوه مواجهه‌تان با آنها، زمین تا آسمان با هم فرق کند. تفاوت‌های میان شما و همسرتان ممکن است شما را برای پهن کردن دام‌هایی در جریان بحث، وسوسه کند و خیال شکست دادن همسرتان از مسیر نقطه‌ضعف‌هایش را به ذهن‌تان بیندازد.

البته زیاد احساس عذاب وجدان نکنید. مردها هم برای پیروز شدن در جریان بحث‌ها از همین راه می‌روند و بی‌آنکه بدانید چطور و چرا، به‌راحتی همه چیز را به نفع خود تمام می‌کنند. ما در این صفحه دام‌هایی را که همسرتان در بحث‌های زن و شوهری برای‌تان پهن می‌کند معرفی می‌کنیم و به شما یاد می‌دهیم از مسیر‌های میانبر و امن‌تری برای رسیدن به نتیجه دلخواه‌تان بروید.

می‌ترسند ببازند

هنگامی که مردها احساس می‌کنند مورد تهدید واقع شده‌اند، می‌ترسند و احساس آسیب‌پذیری می‌کنند. در این مواقع سعی می‌کنند شما را از احساسات‌تان دور کنند تا شاید شانس بیشتری برای برنده بودن پیدا کنند. واقعیت این است که مردها میانه‌ای با احساسات و ابراز‌‌آنها ندارند. آنها در همه سال‌های زندگی‌شان یاد گرفته‌اند با منطق و جدیت به همه چیز نگاه کنند و قبل از بررسی هر واقعیتی، احساسات‌شان را از آن بیرون بکشند.

مردها هنگام استفاده از مغز و قوه تفکر خود، در مقایسه با هنگامی که از قلب و احساسات‌شان صحبت می‌کنند، احساس تسلط بیشتری دارند؛ چراکه تمرین بیشتری در این زمینه داشته‌اند. به همین دلیل است آنها هنگامی که شما به ابراز احساسات می‌پردازید، احساس ضعف می‌کنند و برای موازنه قدرت، سعی می‌کنند مکالمه را از «احساسات» به سمت «داده‌ها» سوق دهند و در این راه سوال‌های زیادی از شما می‌پرسند.

از کدام راه می‌روند

گفتیم مردها همیشه دنبال این هستند که شما را به تله منطق بیندازند و از همین راه پیروز بحث‌های زن و شوهری شوند. آنها به جای اینکه احساسات خود را در این باره ابراز کنند، همه چیز را به دقت و با به خدمت گرفتن همه قدرت منطق‌شان مشاهده کرده و سعی می‌کنند با گفتن جملاتی نظیر جملات زیر احساسات شما را زیر سوال ببرند.

• کمی عصبی به نظر می‌رسی! خیلی احساساتی برخورد می‌کنی. . .

• نمی‌فهمم چرا اینطور به هم ریختی. . .

• آرام باش! خیلی عصبی شدی!

• به خودت بیا! بیش از حد احساساتی هستی و نق‌می‌زنی!

جالب اینجاست که این تاکتیک‌ها که اغلب مردها با به کار بردن‌شان می‌خواهند عنان بحث را به دست بگیرند، در مورد اغلب زن‌ها موثر واقع می‌شود. زن‌هایی که با این سرکوب‌ها مواجه می‌شوند، توان خود را از دست می‌دهند و بی‌آنکه بخواهند یا توانش را داشته باشند، به یک نبرد منطقی کشیده می‌شوند. درست در همین زمان که پای منطق به میان می‌آید، مردها شانس بیشتری پیدا می‌کنند. در این موقع مشکل اصلی همچنان حل و فصل نشده باقی می‌ماند و شما سرخورده و گیج با بحث منطقی‌ای که همسرتان به راه انداخته دست و پنجه نرم می‌کنید و او پیروزمندانه بازی را در دست می‌گیرد.

شاید تصور کنید همسرتان نمی‌داند چه می‌کند، اما واقعیت این است که اغلب مردها این بازی را با آگاهی کامل طراحی و شروع می‌کنند و چون می‌دانند در آن پیروز می‌شوند، همیشه سراغش می‌روند. برای یک مرد، همین که در جریان بحث با کاستی‌ها و ناتوانی‌های احساسی و عاطفی‌اش روبه‌رو نشود، کافی است.

چه باید کرد؟

اجازه ندهید نامزد یا همسرتان با شما چنین برخورد کند و هیچ‌وقت با تله‌هایی که او سر راه بحث‌های‌تان چیده‌ است، تماس خود را با احساسات‌تان از دست ندهید و به خاطر داشته باشید احساساتی شدن، نقطه ضعف شما نیست بلکه برای همه خانم‌ها نقطه قدرت به شمار می‌آید.

از طرف دیگر، برای حل یک بحران چاره‌ای جز کندوکاو ریشه‌های آن ندارید. اگر واقعا احساس می‌کنید دل‌تان شکسته یا ناراحت شده‌اید، دلیلی ندارد با شمشیر منطق سر احساسات‌تان را ببرید و این واقعیت را به گوش همسرتان نرسانید. از طرف دیگر، شما باید این فرصت را برای شریک زندگی‌تان ایجاد کنید که از احساساتش باخبر شود.

بسیاری از مردها آگاهانه یا ناآگاهانه از احساسات‌شان فاصله می‌گیرند و نمی‌توانند احساس امنیتی را که درنتیجه شناخت احساسات و کندوکاو‌شان ایجاد می‌شود تجربه کنند. اگر برای آشتی دادن همسرتان با احساساتش تلاش کنید، دیگر شاهد سرکوب‌های او نخواهید بود.

چرا مردها شب‌ها با شما بحث نمی‌کنند؟

برای شما هم پیش آمده که حدود ۱۱ شب که همسرتان کمی از خستگی کارش رها شده و مشغول تماشای تلویزیون است با او در مورد چیزی که فکرتان را مشغول کرده صحبت کنید؟ احتمالا شما هم در این شرایط شنیده‌اید که «خسته‌ام! وقت گیر آوردی؟» یا «بگذار فردا در موردش حرف می‌زنیم!» تکرار چنین طفره رفتن‌هایی می‌تواند شما را کلافه کند اما اگر واقعیت این موضوع را بدانید، بهتر می‌توانید حلش کنید.

واقعیت این است که مردها شب‌ها هنگامی که خسته هستند، احساس تسلط کمتری بر تفکرشان و بحثی که با شما راه افتاده می‌کنند. مردها اغلب به مکالمه، به چشم یک «نبرد قدرت» کوچک می‌نگرند و به همین دلیل دوست دارند زمانی که لباس رزم پوشیده‌اند و در اوج آمادگی هستند، گفت‌وگو را شروع کنند.

گفتیم مردها هنگامی که مکالمه حول موضوع‌های احساسی و عاطفی دور ‌می‌زند، به‌مراتب احساس توانایی کمتری در خود می‌کنند و قطعا دنبال زمان ایده‌آلی برای شروع آن می‌گردند؛ بنابراین سعی خواهند کرد مکالمه را به زمان دیگری موکول کنند تا شانس بیشتری برای پیروزی داشته باشند. البته عکس این حالت در مورد زن‌ها هم صدق می‌کند. ما خانم‌ها به شکلی غریزی دوست داریم هنگامی که مردها خسته هستند راجع به چنین مسائلی صحبت کنیم تا شانس بیشتری برای پیروزی داشته باشیم؛ چراکه می‌دانیم هنگام خستگی و در انتهای روز، مقاومت‌شان پایین بوده و ذهن و فکرشان خیلی آماده نیست.

برابر بجنگید

به جای اینکه شما هم مثل همسرتان دنبال طراحی یک دام باشید، بهتر است موقعیتی ایجاد کنید که هر دوی شما حرف‌های‌تان را به بهترین شکل‌مقابل هم بزنید. پس چاره‌ای جز این ندارید که با همسرتان صحبت کرده و سعی کنید راجع به زمانی که باید صحبت کنید، به توافق برسید. شاید لازم باشد تا فردا صبح صبر کنید اما واضح است که باید برای خود محدودیت زمانی در نظر بگیرید و گفت‌وگو را بیش از حد به تعویق نیندازید. برای نجات زندگی مشترک‌تان هرگز احساسات منفی را روزها و هفته‌ها در خود نگه ندارید تا یک‌باره همه آنها را روی سر همسرتان خالی کنید.

حرف هم را نمی‌فهمید؟

درحالی‌که شما و همسرتان همین‌طور مشغول دعوا هستید، احساس گیجی و سردرگمی هر دوی شما هر لحظه بیشتر شده و بحث از مسیری که بتوانید کنترلش کنید خارج می‌شود. شاید از خود بپرسید یک گفت‌وگوی ساده چرا همیشه به بالا رفتن صداهای‌تان و تنش‌های آزار‌دهنده ختم می‌شود. واقعیت از این قرار است؛ شما و همسرتان چشم مشترکی برای دیدن و زبان مشترکی برای حرف زدن ندارید؛ برای مثال به آن اندازه که زن‌ها به جزئیات دقت دارند، مردها ندارند. مردها آموزش دیده‌اند که بسیار هوشیار باشند و زن‌ها آموزش دیده‌اند به جزئیات توجه بیشتری داشته باشند. مردها دوردست‌ها را زیر نظر می‌گیرند و زن‌ها همیشه به اینجا و اکنون نگاه می‌کنند؛ به همین دلیل است که شما و همسرتان همیشه در بحث‌ها قربانی این واقعیت می‌شوید که مردها و زن‌ها تنها به دو طریق متفاوت دنیای اطراف خود را می‌بینند و درک می‌کنند.

زن‌ها این‌طور آموزش دیده‌اند که تمامی جزئیات را ببینند و در جریان بحث اغلب از اینکه همسرشان متوجه بسیاری از چیزهایی که آشفته و نگران‌شان کرده، نشده زجر می‌کشند. مشکل اینجاست که زن‌ها ناخودآگاه انتظار دارند مردها هم همان نوع ادراک را داشته باشند و مثل آنها به جزئیات توجه کنند؛ درحالی‌که چنین اتفاقی هرگز نمی‌افتد.

تنها چاره‌ای که برای بیرون آمدن از این وضعیت دارید، این است که به همسر یا نامزدتان آموزش دهید به جزئیات توجه بیشتری نشان دهد. کار سختی است و شاید ماه‌ها و سال‌ها زمان ببرد اما وقتی همه چیز را با جزئیات بیشتری توصیف کنید، این عادت را در او ایجاد می‌کنید که به جزئیات بیشتر از قبل توجه کند. همین که بگویید «لباس سفیدت را که یقه ایستاده دارد بپوش. . . »، «روی این صندلی که پارچه مخمل قرمز دارد، بنشینیم. . . »، «امروز آسمان چه رنگ سبز آبی عجیبی دارد. . . » و… کافی است.

به این پست امتیاز دهید
دسته بندی : ازدواج ، سبک زندگی بازدید 440 بار
دیدگاهتان را بنویسید

css.php