کد خبر : 89473 تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۲:۴۲

مهمترین شرط برای ورود به بهشت

آیه‌ی 214 سوره بقره بیانگر یکی از قوانین همیشه جاری خداوند متعال در بین مردم است. بر اساس این قانون، کسانی که مدعی ایمان هستند براى موفقیت در دنیا و دست یافتن به مواهب بهشتى، باید به استقبال مشکلات رفته و از خود صبر و پایداری نشان دهند؛ سختی ها …

آیه‌ی 214 سوره بقره بیانگر یکی از قوانین همیشه جاری خداوند متعال در بین مردم است.

بر اساس این قانون، کسانی که مدعی ایمان هستند براى موفقیت در دنیا و دست یافتن به مواهب بهشتى، باید به استقبال مشکلات رفته و از خود صبر و پایداری نشان دهند؛ سختی ها و ناملایماتی که در حقیقت آزمونی هستند برای پرورش یافتن مۆمنان و جداسازی صاحبان ایمان راستین از تظاهر کنندگان به ایمان.

مهمترین شرط برای ورود به بهشت

 آیه 214 سوره بقره این است: «أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّهَ وَ لَمَّا یَأْتِکُم مَّثَلُ الَّذِینَ خَلَوْاْ مِن قَبْلِکُم مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُواْ حَتىَ‏ یَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُ مَتىَ‏ نَصْرُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِیبٌ»

نکند خیال کرده‏اید قبل از برخورد با حوادثی که بر امت های پیشین گذشت؛ وارد بهشت می‌شوید؟! چنان سختى‏ها و آسیب‏هایى به آنان رسید که مضطرب شدند و پیامبر و کسانى که با او ایمان آورده بودند [در مقام دعا و درخواست یارى‏] ‏گفتند: یارى خدا چه زمانى است؟ [به آنان گفتیم:] آگاه باشید! یقیناً یارى خدا نزدیک است.

زمینه‌ی نزول این آیه:

این آیه در جنگ خندق نازل شد؛ زمانی که مسلمانان در محاصره‌ی دشمنان گرفتار گشته و کار بر آنان سخت شده بود؛ آنقدر سخت که ترس و وحشت فضای حاکم بر سپاه اسلام را پر کرده بود.[1]

در چنین وضعیتی چشمان مۆمنین در جستجوی نصرت الهی بود و با قلب و زبان می‌گفتند: پس کی یاری خدا می رسد؟

این سوال نه برای انکار یاری خدا بود؛ که در حقیقت دعایی بود از خالق یکتا؛ همان که وعده‌ی یاری او به مۆمنان را در این باره شنیده بودند[2]؛ مانند این آیات:

«کانَ حَقًّا عَلَیْنا نَصْرُ الْمُۆْمِنینَ»[3] : یارى مۆمنان حقّى بر عهده ماست.

«إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهادُ»[4] : بى‏تردید ما پیامبران خود و مۆمنان را در زندگى دنیا و روزى که گواهان [براى گواهى دادن‏] به پا ایستند، یارى مى‏کنیم.

به تعبیر دیگر جمله‌ی «مَتى‏ نَصْرُ اللَّهِ» (یارى خدا کى مى‏آید؟) که از سوى پیامبران و مۆمنان در مواقع نهایت شدت گفته مى‏شد به معنى شک و تردید و یا اعتراض و ایراد نیست؛ بلکه برای تقاضا و انتظار، مطرح مى‏شده است؛ برای همین است که به دنبال آن، از سوى خداوند به آنها بشارت داده مى‏شد که یارى خدا نزدیک است[5] (إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِیبٌ).

پیام این آیه برای اهل ایمان

روی سخن این آیه با اهل ایمانی است که مى‏پندارند عامل اصلى ورود در بهشت تنها اظهار ایمان به خداست و به دنبال آن نباید ناراحتى و رنجى ببینند و بى آنکه تلاشی کنند و کوششی به خرج دهند ، تنها به صرف اینکه اظهار ایمان کرده‌اند خداوند تمام امور ایشان را بر وفق مراد به پیش برده و کارهایشان را سامان می‌بخشد.

قرآن کریم در برابر این تفکر نادرست به سنت یا همان قانون همیشگى خداوند اشاره کرده و در یک کلام می‌فرماید:

دست یافتن به بهشت و بهره‌مندی از مواهب ویژه‌ی الهی، بنا نیست مفت و آسان نصیب کسی شود؛ نه در گذشته چنین بوده است و نه اکنون و نه در آینده.

راه بهشت از درون مجموعه ای از مشکلات و شهوات، کاستی‌ها و سختی‌ها و فراوان مانند اینها می‌گذرد که برای رسیدن به بهشت باید همه را تحمل کرد. برای همین رسول خدا صلی الله و علیه وآله فرمودند: صبر سه نوع است:

«صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصِیبَهِ وَ صَبْرٌ عَلَى الطَّاعَهِ وَ صَبْرٌ عَنِ الْمَعْصِیَهِ»[6]

صبر در هنگامی که انسان به مصیبتی گرفتار می‌شود؛ صبر بر دشواری‌های طاعت و بندگی خدا و صبر و خویشتنداری در برابر گناهان که با لذت کاذبی که دارند انسان را به سوی خود جذب می‌کنند.

صبر و تحمل در تمام این امور که لازمه‌ی آن ایستادگی متّکی به ایمان است سبب می‌شود انسان با مشقت؛ ولی به سلامت این جاده‌ی منتهی به بهشت برین را طی کند و در سر منزل مقصود که همان روضه و رضوان الهی است قرار یابد.

مرحوم فیض کاشانی در تفسیر این آیه می‌نویسد:

گفته شده این آیه اشاره ایست به اینکه رسیدن به مقام قرب الهی و بهره‌مند شدن از سخاوت حضرت حق، جز به ترک هوی و هوس و تحمل سختی‌ها و مشکلات گوناگون ممکن نخواهد بود؛ همانگونه که امیرمۆمنان علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله و علیه وآله می‌فرماید:

«إِنَّ الْجَنَّهَ حُفَّتْ بِالْمَکَارِهِ وَ إِنَّ النَّارَ حُفَّتْ بِالشَّهَوَاتِ»[7]

بهشت، پیچیده به سختى‏ها است و دوزخ آمیخته به شهوات.

آنگاه حضرت ادامه می‌دهد:

«وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ مَا مِنْ طَاعَهِ اللَّهِ شَیْ‏ءٌ إِلَّا یَأْتِی فِی کُرْهٍ وَ مَا مِنْ مَعْصِیَهِ اللَّهِ شَیْ‏ءٌ إِلَّا یَأْتِی فِی شَهْوَهٍ»[8]

بدانید طاعتى نیست جز اینکه انجامش گران، و گناهى نیست‏؛ مگر اینکه انجامش لذّت بخش است.

آزمون‌های نرم و سخت الهی، قانونی همیشه جاری

کلمه‌ی «بأساء» به معناى سختی و شدتی است که از بیرون به آدمى وارد مى‏شود؛ مانند گرفتاری هاى مالى و خانوادگى، و نداشتن امنیتى که در زندگیش به آن نیازمند است.

«ضراء» هم به شدتی می‌گویند که به جان و تن انسان مى‏رسد؛ مانند جراحت، قتل و بیماری.

کلمه «زلزال» در آیه شریفه هم کنایه است از اضطراب و دهشت.[9]

این واژگان در کنار هم، نشان می‌دهند آن آزمون‌های دوره ای که بسان قانونی همواره در جریان است[10] و امت‌ها را در‌نوردیده و برای جدا سازی سره از ناسره، مدعیان ایمان را زیرو رو می‌کند همیشه امتحان نرمی نیست؛ گاهی چنان سخت و طاقت فرساست که صدای استغاثه‌ی پیامبران را هم در‌می‌آورد تا چه رسد به مردم عادی.

برداشتهایی کوتاه از آیه

شرح این آیه‌ی شریفه را با برداشتهایی کوتاه از این آیه به پایان می‌بریم:

1- انتظار بهشت رفتن، تنها به دلیل داشتن ایمان ولی بدون سختى کشیدن، انتظار نادرستى است.

2- از آنجا که در سنّت‏هاى الهى، هیچ تغییرى نیست[11]؛ همه‌ی مردم باید از کوران آزمایش بگذرند.

3- مطالعه‌ی تاریخ هم عبرت‌آموز است و هم تسکین دهنده‌ی مردم در مشکلاتی است که مشابه آن قبلا بوده است.

4- انبیاء و رهبران الهی همواره در کنار مردم بودند و مانند آنها مشکلات را حس می‌کردند.[12]

پی نوشت ها:

1- التبیان فی تفسیر القرآن، ج‏2، ص 198

2- ر.ک به مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏2، ص 546

3- روم: 47

4- غافر: 51

5-  تفسیر نمونه، ج‏2، ص 101

6- الکافی، ج‏2، ص 91

7- نهج البلاغه، خطبه 176

8- تفسیر الصافی، ج‏1، ص 246

9- المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏2، ص 158

10-  قانون بودن این آزمون ها را از تعبیر «الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ» (کسانى که پیش از شما بودند) می فهمیم چرا که به مسلمانان مى‏گوید: این تنها شما نیستید که گرفتار انواع مشکلات از سوى دشمنان در تنگناهاى زندگى شده‏اید؛ بلکه اقوام پیشین نیز، گرفتار همین مشکلات و شدائد بوده‏اند تا آنجا که گاهى کارد به استخوانشان مى‏رسید و فریاد استغاثه آنها بلند مى‏شد. تفسیر نمونه، ج‏2، ص 102

11- فاطر: 43

12- ر.ک به تفسیر نور، ج‏1، ص 335

به این پست امتیاز دهید
دسته بندی : ادبیات و مذهب ، مذهبی بازدید 1,151 بار
دیدگاهتان را بنویسید

css.php