کد خبر : 172085 تاریخ انتشار : پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴ - ۱۵:۵۴

دختری خوابیده در مهتاب

دختری خوابیده در مهتاب، چون گل نیلوفری بر آب. خواب می بیند. خواب می بیند که بیمارست دلدارش. وین سیه رویا،شکیب از چشم بیمارش باز می چیند. می نشیند خسته دل در دامن مهتاب: چون شکسته بادبان زورقی بر آب. می کند اندیشه با خود: از چه رو کوشیدم به …

دختری خوابیده در مهتاب

دختری خوابیده در مهتاب،

چون گل نیلوفری بر آب.

خواب می بیند.

خواب می بیند که بیمارست دلدارش.

وین سیه رویا،شکیب از چشم بیمارش

باز می چیند.

می نشیند خسته دل در دامن مهتاب:

چون شکسته بادبان زورقی بر آب.

می کند اندیشه با خود:

از چه رو کوشیدم به آزارش؟

وزپشیمانی،سرشکی گرم

می درخشد در نگاه چشم بیدارش.

روز دیگر،

باز چون دلداده می ماند به راه او،

روی می تابد ز دیدارش،

می گریزد از نگاه او.

باز می کوشد به آزارش…

“هوشنگ ابتهاج”

3.6/5 - (5 امتیاز)
دسته بندی : ادبیات و مذهب بازدید 1,566 بار
دیدگاهتان را بنویسید

css.php