جملات زیبا و قصار از ویکتور هوگو
زیباترین جملات قصار از ویکتور هوگو فکر کردن، شغل ذهن است، خواب دیدن، تفریح آن. ویکتور هوگو — فلسفه، میکروسکوپ افکار است. ویکتور هوگو — گاهی کار فقر و بیچارگی به جائی می رسد که رشته ها و پیوندها را می گسلد، این مرحله ای است که تیره بختان و …
زیباترین جملات قصار از ویکتور هوگو
فکر کردن، شغل ذهن است، خواب دیدن، تفریح آن. ویکتور هوگو
—
فلسفه، میکروسکوپ افکار است. ویکتور هوگو
—
گاهی کار فقر و بیچارگی به جائی می رسد که رشته ها و پیوندها را می گسلد، این مرحله ای است که تیره بختان و سیاه کاران چون بدانجا رسند درهم آمیخته و در یک کلمه که “شومی” است شریک می شوند، این کلمه بینوایان است. ویکتور هوگو
—
وقتی نتیجه انتخابات اعلام شد، یعنی رأی بالاترین مرجع اعلام شده است. ویکتور هوگو
—
همه جا شادمانی قشر نازکی است که روی رنج و بیچارگی کشیده اند. ویکتور هوگو
—
هیچ چیز مثل بدبختی کودکان را ساکت نمی کند. ویکتور هوگو
—
آنانکه نمی توانند خود را اداره کنند، ناچار از اطاعت دیگرانند. ویکتور هوگو
—
آینده کودکان بسته به تربیت پدر و مادر است. ویکتور هوگو
—
ادبیات، راز پنهانی تمدن است، شعر، سرّ مکتوم آمال است. ویکتور هوگو
—
از آن در شگفتم که در سینه دلی دارند و می پندارند که آسایش و سعادت بشر جز مهر و صفا راه دیگری دارد. ویکتور هوگو
—
از کوچکی میل داشتم بزرگ باشم. ویکتور هوگو
—
امید در زندگانی بشر آنقدر اهمیت دارد که بال برای پرندگان. ویکتور هوگو
—
انسان در این عالم چون شبح سرگردانی است که هنگام عبور از این راه، حتی سایه ای از خود به یادگار نمی گذارد. ویکتور هوگو
—
باید درهای علم به روی همه باز باشد، هرجا مزرعه هست، هرجا آدم هست، آنجا کتاب هم باید باشد. ویکتور هوگو
—
بدتر از مرگ چیست؟ آنچه بعد از آمدنش مرگ را می طلبی. ویکتور هوگو
—
برایت آرزو مى کنم که عاشق شوى، و اگر هستى، کسى هم به تو عشق بورزد، و اگر اینگونه نیست، تنهاییت کوتاه باشد، و پس از تنهاییت، نفرت از کسى نیابى، آرزومندم که اینگونه پیش نیاید … ویکتور هوگو
—
من نمیگویم هرگز نباید در نگاه اول عاشق شد اما اعتقاد دارم باید بار دوم هم نگاه کرد. ویکتور هوگو
—
در زندگی یک مرد ۲ روز ارزش دارد: روزی که با زنی آشنا میشود و روزی که او را به خاک می سپارد. ویکتور هوگو
—
خوشبخت کسی است که به یکی از دو چیز دسترسی دارد: یا کتابهای خوب یا دوستانی که اهل کتاب باشند. ویکتور هوگو
—
هرگز در میان موجودات مخلوقی که برای کبوتر شدن آفریده شده کرکس نمیشود. این خصلت در میان هیچ یک از مخلوقات نیست جز آدمیان. ویکتور هوگو
—
تمام جهنم در یک کلمه وجود دارد: تنهایی. ویکتور هوگو
—
خداوندا! اگر بخواهم آنچه در ذهن دارم با تو بگویم، هزاران جلد کتاب می شود ولی آنچه در دل دارم یک جمله بیش نیست. ویکتور هوگو
—
کینه و تنفر را به کسانی واگذار کنید که نمی توانند دوست بدارند. ویکتور هوگو
—
انسان، انسان است چون که می گرید، ولی به حال کسی که هرگز نمی گرید باید گریست. ویکتور هوگو
—
هستی جز احساس پایان قریب الوقوع، و هم گاهی کیفیت بودن با نبودن، رفتن در بوته آزمایش، و خطر دائمی لغزش احتمالی چیزی نیست. ویکتور هوگو
—
بدیهای اجتماع به دست ما ساخته شده است و به جای ناله جای آن دارد که درصدد رفع آن برآئیم. ویکتور هوگو
—
عشق عبارت است از وجود یک روح در دو کالبد. عاملیست که دو تن را مبدل به فرشته ی واحدی می کند. ویکتور هوگو
—
آزادی ما از نقطه ای شروع می شود که آزادی دیگران پایان می یابد. ویکتور هوگو
—
بدبختی، مربی استعداد است. ویکتور هوگو
—
به مرگ راضی شدن، به فتح نائل شدن است. ویکتور هوگو
—
تعارف و خوش آمدگوئی، چیزی مانند بوسیدن از روی چادر است. ویکتور هوگو
—
جسد دشمنی را که تشییع میکنی سنگین نیست. ویکتور هوگو
—
خدا فقط آب را آفرید، انسان شراب را. ویکتور هوگو
—
در بینوائی همچنان که در سرما نیز دیده می شود، آحاد به یکدیگر فشرده می گردند. ویکتور هوگو
—
شاید بتوان از هجوم سیل آسای یک ارتش ممانعت کرد، اما از هجوم افکار و عقاید نمی توان جلوگیری نمود. ویکتور هوگو
—
فقر و مسکنت، مردان را به جنایت و زنان را به فحشاء سوق می دهد. ویکتور هوگو
—
بهترین دوستان من کسانی هستند که پیشانی و ابروهای آنها باز است. ویکتور هوگو
—
خدمت به وطن نیمی از وظیفه است و خدمت به انسانیت، نیم دیگر آن. ویکتور هوگو
—
به کسی عشق بورز که لایق عشق تو باشد نه تشنه عشق … چون تشنه عشق روزی سیراب می شود. ویکتور هوگو
—
مانند پرنده باش که روی شاخه سست و ضعیف لحظه ای می نشینید و آواز میخواند و احساس میکند که شاخه می لرزد،اما به آواز خواندن خود ادامه می دهد زیرا مطمئن است که بال و پر دارد. ویکتور هوگو
—
بیش از آنکه خزان از راه برسد، از هر بهار بهره مند شو. ویکتور هوگو
—
زندگی شما از زمانی آغاز میشود که افسار سرنوشت خویش را در دست گیرید. ویکتور هوگو
—
چقدر باشکوه است که دوستت بدارند و به مراتب باشکوه تر است که دوست بداری!ویکتور هوگو
—
بدون دادگری هیچگونه پیش داوری درست نیست. ویکتور هوگو
—
در نوشتن از آنچه دیگران نوشته اند، نباید یاری خواست،بلکه از جان و دل خویشتن است که باید یاری جست. ویکتور هوگو
—
اگر انسان بتواند رنج را نیز به مانند شهری ترک گوید،می تواند خوشبختی را از سر گیرد. ویکتور هوگو
—
ازدواج چیز شگفت آوری است،گاه شیران را روباه و گاه روبهان را شیر میکند. ویکتور هوگو
—
جان آدمی چه اندوهگین است،هنگامی که اندوهش از عشق است. ویکتور هوگو
—
عشق، زیبا و زشت نمیشناسد. ویکتور هوگو
—
هر زن پاکدامنی،زیبا و دلپسند است. ویکتور هوگو
—
زندگانی گل است و عشق، عسل آن. ویکتور هوگو
—
هر کس ارزش خود را خود تعیین میکند. ویکتور هوگو
—
یک پرنده کوچک که زیر برگها آواز میخواند برای اثبات خدا کافی است. ویکتور هوگو
—
عذاب وجدان، بدتر از مرگ در بیابان سوزان است. ویکتور هوگو
—
هر چه از کوه بالاتر می رویم، چشم انداز گسترده تری می بینیم. ویکتور هوگو
—
لطف زن مانند ماسه خطرناک است. ویکتور هوگو
—
چقدر عاقلند آنهایی که در عشق احمق اند. ویکتور هوگو
—
اگر چشم و هم چشمی در زندگی بشر نبود،نه نوآوری میشد نه کشفی. ویکتور هوگو
—
از لابه لای شدیدترین تاریکی ها، نور راستی برافروخته می شود. ویکتور هوگو
—
آنچه میگویی بکن و آنچه میکنی بگو! ویکتور هوگو
—
لغزش انسان تدریجی است. بدیها در وجود ما،پای حاضر و آماده و نامرئی دارند.حتی کسانی که از ما با ظاهر پاک و آراسته، چنین ویژگیهایی دارند. ویکتور هوگو
—
اگر نمیخواهی تو را بیازمایند، کار خود را درست انجام بده. ویکتور هوگو
—
بزرگترین آزمون گیرنده، خداست و کوچکترین آزمون دهنده، بنده ی خدا. ویکتور هوگو
—
روزی جهانیان،همه دست برادری به یکدیگر خواهند داد و آن روزی است که بدبختی و تیره روزی در گستره جهان یافت نخواهد شد. ویکتور هوگو
—
هرچه خدایی نیست، فرو ریختنی است. ویکتور هوگو
khaste nabashid.