اعتراف های تکان دهنده خنده دار شهریور ماه
اعتراف می کنم مدتی پیش در حال رانندگی به سمت منزل بودم و می خواستم بپیچم تو خیابون که دستم از روی فرمون سر خورد هل شدم می خواستم فرمون رو بگیرم دستام به هم پیچ خورد همزمان برف پاک کن خورد تا فرمون رو گرفتم نزدیک بود برم عقب …
اعتراف می کنم مدتی پیش در حال رانندگی به سمت منزل بودم و می خواستم بپیچم تو خیابون که دستم از روی فرمون سر خورد
هل شدم می خواستم فرمون رو بگیرم دستام به هم پیچ خورد همزمان برف پاک کن خورد
تا فرمون رو گرفتم نزدیک بود برم عقب یه ماشین که پارک بود
زدم رو ترمز ماشین خاموش کرد
اومدم روشن کنم به ماشین تا استارت زدم یه متر پرید جلو خورد عقب ماشین جلویی
کلاج گرفتم روشن کردم زدم دنده عقب گفت خررررررررررررت
کلاج رو محکم فشار دادم زدم دنده عقب افتادم تو جوب !!!
خلاصه هرچی ذره ذره آبرو جمع کرده بودم یه لگد زدم و همش رو ریختم
اعتراف می کنم با دوستم دعوام شد
در اولین اقدام انتقام جویانه شماره موبایلشو دادم به عنوان فروشنده گوسفند زنده تو نیازمندی ها چاپ کنن
اعتراف می کنم چند وقت پیش کامبیز دیرباز رو تو ماشینش دیدم
اومدم بگم شما کامبیز دیربازی؟
گفتم شما کامباز دیربیزی !!!
خودش از خنده با کله رفت تو فرمون !!!
اعتراف می کنم تا 14 سالگی فکر می کردم
اگه مغز حیوانات رو بخورم باهوش می شم و آی کیوم می ره بالا !!!
اعتراف می کنم بچه که بودم فکر می کردم
این برچسب های تبلیغاتی که روی در خونه ها می چسبونن یه چیزی توی مایه مدال ژنرالهاست !!!
هر کی بیشتر داشته باشه وضعش بهتره هی می رفتم برچسب همسایه ها رو می شمردم که یه وقت اضافه تر از ما نباشه !!!
اعتراف می کنم بچه که بودم کلید خونمونو بر می داشتم رو یه کاغذ هم یه نقشه می کشیدم
می بردم تو باغچمون خاک می کردم بعدا خودم می رفتم پیداشون می کردم میگفتم نقشه گنجه اینم کلید صندوقشه !!!
اعتراف می کنم
همین الان مهمونا ریختن تو خونه مون
من اومدم تو اتاقم قایم شدم دارم اینا رو می نویسم
اعتراف می کنم در دوران کودکی و جاهلیتم فکر می کردم
مو خوره یه جور حشره است که تو سر زندگی می کنه و مو رو می خوره !!!
اعتراف می کنم یه بار رفتم دستشویی شروع کردم به باز کردن دکمه های پیراهنم
دیگه داشتم می رسیدم به دکمه ی آخر پیرهنم که یادم افتاد نباید پیراهنم رو در بیارم !!!
اعتراف می کنم بچه که بودم تا 6 سالگی وقتی سرمو می ذاشتم رو بالش که بخوابم
نبض روی شقیقه هام صدای تیک تیک می داد و منم نمی فهمیدم که نبضم داره می زنه
فک می کردم بالشتم کرم داره وقتی سرمو میذارم روش کرم ها اون تو رژه می رن !!!
اعتراف می کنم تو تاکسی نشسته بودم
نزدیکای مقصد به جای اینکه بگم ممنون پیاده می شم بلند گفتم : خسته نباشید !!!
اینقدر تابلو بود دیگه نتونستم کاری کنم جز اینکه سریع پیاده بشم !!!
اعتراف می کنم تو مجلس ختم شوهر عمم به عمم به جای اینکه بگم غمه آخرتون باشه
گفتم : ایشالا آخر عمرتون باشه !!!
اعتراف می کنم وقتی خیلی کوچیک بودم موقع دستشویی رفتن بخاطر ترس در و تا آخر باز می ذاشتم
روز اول مدرسه طبق عادت همیشگی رفتم دستشویی مدرسه و در هم باز گذاشتم
یه لحظه برگشتم دیدم نصف مدرسه به اضافه ناظم جمع شدن جلوی دستشویی دارن بهم می خندن
اعتراف می کنم رفتم مغازه سیگار بگیرم
گفتم : آقا یه بسته وینستون بده
مغازه دار گفت : لایت باشه ؟
یهو یکی از پشت سرم گفت : آره لایت باشه بچم گلوش اذیت نشه
برگشتم دیدم بابام پشت سرمه !
اعتراف می کنم با رفیقم وایستاده بودیم سر خیابون یکی رد شد به دوستم سلام داد
گفتم : این اسکول مشنگ کی بود ؟
گفت : دامادومونه !!!
اعتراف می کنم رفته بودم دیدن یکی از فامیلامون که تازه فارغ شده بود
بچه رو بغل کردم می خواستم بگم ایشالله زنده باشه گفتم ایشاالله زنده می مونه !!!
اعتراف میکنم ایمیلی ک الان وارد کردم رمزشو یادم نیس.مامتنم میگه ت چطو دانشجویی بهشتی و کنکور قبولیدی نمیدونم
اعتراف میکنم بچگیام دستمو از پنجره بیرون میاوردم و انگشت اشارمو شکل شاخه درخت میکردم که گنجشکا بیان روش بشینن!!!!!!!!!!!!!!!
نیلو جون ازتوام ممنون.نه بابا مهدی نترس بحث عاشقانه نیست.بیخیال انقد عصبی نباش و زودم قضاوت نکن
مرسی یگانه و نگار خوشحالم کردید.کاش اونم یادش بمونه و بهم تبریک بگه
اه اه متنفرم ازین لوس بازیای دخترانه.اون کیه؟؟؟!!!!!!!!!اگه میخای بحثو عاشقانش کنی که بگو من دیگه تو این سایت نیام.
اصلا عاشقی باشه هرکس هرچی دوس داره میگه….داره درددل میکنه بنده خدا….
اون کیه عسیسم؟
پس چرا خودت میپرسی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟عجبا!!!!!!!!!!!!!!!!
من کنجکاوم بد….
راستی درمورد توام یه کنجکاوی دارم….متولد73هستی؟
آدرس ایمیلی که دادم مال من نیست صاحبشم ازش استفاده نمیکنه ینی کلا غیر فعاله.درود بر شما.
درباره سنم تو صفحه دختر پسرای مجرد کامل توضیح دادم.جهت اطلاع دخترخانومای ف… نه ببخشید کنجکاو.
اخیش….داشتم دق میکردم…..درود بر تو….!
بچه ها من اعتراف میکنم که 31م تولدمه اما تنهام 🙁
ستاره جان پیشا پیش تولدت مبارک!!!!!
تو تنها نیستی ماها همیشه در کنار توایم عزیزم
عزیزم چرا تنها ما هستیم تولدتو تبریک میگم
منتظر تبریکمون باش ما اینجایم …..!
هه هه هه هه…
اعتراف میکنم من امروز عصر ی قوطی شیر خشک خریدم..
خیلی دوس دارم…
بی نهایت…
ه ه ه تورو خدا انقد منو نخوندن دلم درد گرفت!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
چرا؟؟
چون راس گفتم!!!
حیف که دلت درد گرفت بازم می خواستم اعتراف کنم که…
یخ زدن سایت شاید دلیلش اعتراف تو باشه!!!
تو اول اسمتو بذار ببینم دختری یا پسر بعد جواب توم میدم نمکدون.
اعتراف میکنم پیش دانشگاهی یه معلم فیزیک داشتیم که خیلی بد درس میداد هیچکی به درسش گوش نمیکرد.یه بار داد زد:توجه کنید به درس.منم گفتم:حیث آقا بچه ها خوابن.
اما من اعتراف نمی کنم فقط می خندم
مایا باز جای شکرش باقیه فکر نکردی بابات مامانتو بدنیا نیاورده
گل گفتی !!!!!!!!!!
بچه ها من یه اعتراف دیگه دارم روز امتحان رانندگی پیش افسره دنده 2 بودم سرعتم 30 بود دست انداز جلوی ماشینو ندیدم با همون سرعت رفتم روش بیچاره افسره سرش محکم خورد به سقف ماشین دیگه اصلا نای حرف زدن نداشت نمیدونم چرا اون روز منو رد کرد شما میدونید چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خخخخخخخخخخخخخخخخخ
من هنوز امتحان افسر ندادم . تو این هفته امتحان میدم. فک میکنین امیدی بهم هست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
آره عزیزم همیشه به خودت امیدوار باش
وا چه افسری بوده چرا ردت کرده؟فقط همین ی مورد بوده دیگه نه؟
ازش میپرسیدی….
آره عزیزم همین یه مورد بود نای حرف زدن نداشت که جواب سوالمو بده ولی در عوض دفعه ی بعدش که رفتم امتحان بدم بیچاره فکر کنم از من ترسید فقط ازم پارک دوبل گرفت بعد گفت قبولی برو
چرا بترسه مگه کاری کرده بودی؟فقط داشتی جونشو میگرفتی….
دقیقا نیلو جون خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
منم اعتراف میکنم تا کلاس پنجم فکر میکردم مامانم پدرمو به دنبا آورده
مایا جون ما دیگه در این حد وضعمون بد نبود تو دیگه آخرشی. ناراحت نشی عزیزم شوخی کردم
منم اعتراف میکنم منم جز اون دسته از بچه هایی بودم که در یخچال و اروم میبستم تا ببینم کی چراغش خاموش میشه…!
شما چطور؟
چه جالب نیلو جون منم بچه که بودم این کارو کردم
مرسی بد نبود برای اینکه ساعت بیکاریم تو شرکت بگذره همه رو خوندم
ولی کم بود
من حوصلم سر رفتههههههههههه
بچه ها منم اعتراف میکنم جلسه اول رانندگیم مربی رانندگیم بهم گفت حالا سرعتتو کم کن منم با همون پای راست داشتم گاز میزدم با پای چپ زدم روی ترمز خدا رحم کرد الان زندم ولی خدا خیرم بده تا 10 روز باعث شادی مربی رانندگیم شدم
اینکه خوبه من تو جلسه دهم رانندگیم مربیم ازم پرسید این چراغ سفیدا عقب ماشین جلویی ماله چیه گفتم ترمز دستی!!!!!! ولی کلا به عقلم شک کرده بود پرسید این چراغ قرمزا ماله چیه گفتم ترمز . گفت کدوم ترمز؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اعتراف میکنم که نمیتونم در مقابل قصورهام اعتراف کنم