کد خبر : 249461 تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۶ - ۹:۲۰

حکایت های گلستان سعدی: باب هشتم، آداب 102

شاه باید در مقابل زورگویی آشوبگران و متجاوزان بایستد و داروغه باید جامعه را از ناکسان و قاتلان نجات دهد و قاضی باید تشخیص مصلحت بین حق و باطل را انجام دهد. چرا که هیچ دو دشمن با خوشنودی و رضایت پیش قاضی نمی روند. (1) چو حق معاینه دانی …

حکایت های گلستان سعدی: باب هشتم، آداب 102

شاه باید در مقابل زورگویی آشوبگران و متجاوزان بایستد و داروغه باید جامعه را از ناکسان و قاتلان نجات دهد و قاضی باید تشخیص مصلحت بین حق و باطل را انجام دهد. چرا که هیچ دو دشمن با خوشنودی و رضایت پیش قاضی نمی روند. (1)

چو حق معاینه دانی که می‌بباید داد

به لطف بِهْ، که به جنگ‌آوری و دل‌تنگی (2)

خراج اگر نگزارد کسی به طیبتِ نفس

به قهر ازو بستانند و مُزدِ سرهنگی

1- داروغه: رییس پاسبانان. محافظ قریه یا شهر.

2- اگر تشخیص داده شد حقی پرداخت شود، پس بهتر است به جای خشونت و بگو مگو با نرمی آن را قبول کرد.

پینوشت: کتاب آقای «محمد محمدی اشتهاردی»

به این پست امتیاز دهید
دسته بندی : ادبیات و مذهب ، داستان کوتاه و بلند بازدید 622 بار
دیدگاهتان را بنویسید

css.php