کد خبر : 247929 تاریخ انتشار : سه شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۶ - ۶:۱۳

حکایت های گلستان سعدی: باب هشتم، آداب 76

دو دسته از انسان ها هستند که همیشه‌ حسرت اتفاق هایی که برایشان افتاده است را می خورند و افسوس خوردنشان همیشه ادامه دارد و به سختی آن را فراموش می کنند. یکی تاجری که تمام داراییش در کشتی که بر اثر طوفان خرد و شکسته شده باشد است و …

حکایت های گلستان سعدی: باب هشتم، آداب 76

دو دسته از انسان ها هستند که همیشه‌ حسرت اتفاق هایی که برایشان افتاده است را می خورند و افسوس خوردنشان همیشه ادامه دارد و به سختی آن را فراموش می کنند. یکی تاجری که تمام داراییش در کشتی که بر اثر طوفان خرد و شکسته شده باشد است و دیگری وارث مالی که در مسیر زندگی اش با دوستان ولخرجی آشنا می شود و هر آنچه دارد و ندارد را خرج می کند.

پیشِ درویشان بود خونت مُباح

گر نباشد در میان مالَت سَبیل

یا مرو با یار اَزرَق پیرهن

یا بکش بر خان و مان انگشتِ نیل (1)

دوستی با پیلبانان یا مکن

یا طلب کن خانه‌ای درخوردِ پیل

1- اگر با درویشان معاشرت کردی و در جمع آنان وارد شدی، باید دلبسته مال دنیا نباشی پس یا با صوفیان هم راه مشو و یا اگر شدی دست از دار و ندار خود بردار و خطی بکش بر روی همه خواسته های دنیوی

پینوشت: کتاب آقای «محمد محمدی اشتهاردی»

به این پست امتیاز دهید
دسته بندی : ادبیات و مذهب ، داستان کوتاه و بلند بازدید 507 بار
دیدگاهتان را بنویسید

css.php