کد خبر : 247262 تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶ - ۹:۲۰

حکایت های گلستان سعدی: باب هشتم، آداب 65: دو چیز نامعقول

دو چیز عاقلانه و منطقی به نظر نمی رسد: یکی بیش از روزی معقول و تقسیم شده به دست آوردن و دیگری مردن بدور از وقت تعیین شده. قضا دگر نشود ور هزار ناله و آه به کفر یا به شکایت برآید از دهنی (1) فرشته‌ای که وکیل است برخزاینِ …

حکایت های گلستان سعدی: باب هشتم، آداب 65: دو چیز نامعقول

دو چیز عاقلانه و منطقی به نظر نمی رسد: یکی بیش از روزی معقول و تقسیم شده به دست آوردن و دیگری مردن بدور از وقت تعیین شده.

قضا دگر نشود ور هزار ناله و آه

به کفر یا به شکایت برآید از دهنی (1)

فرشته‌ای که وکیل است برخزاینِ باد

چه غم خورد که بمیرد چراغ پیرزنی؟ (2)

1- قضا و قدر انسان با آه و ناله هیچ تغییری نمی کند خواه کلمات کفر آمیز از دهان کافری باشد و یا نفرین و شکایت مظلومی.

2- فرشته ای که مسئول بادهاست برایش فرقی نمی کند که در اثر وزش باد چراغ خانه پیرزنی خاموش گردد.

نکته: منظور سعدی بزرگ از گفتن بیت دوم این است که احوال و روزگار ما انسان ها در گردش چرخ هستی هیچ تاثیری ندارد.

پینوشت: کتاب آقای «محمد محمدی اشتهاردی»

3.1/5 - (17 امتیاز)
دسته بندی : ادبیات و مذهب ، داستان کوتاه و بلند بازدید 4,889 بار
دیدگاهتان را بنویسید

css.php