کد خبر : 246277
تاریخ انتشار : سه شنبه 26 اردیبهشت 1396 - 9:30
حکایت های گلستان سعدی: باب هشتم، آداب 47
بی هنران هنرمند را نتوانند که بینند، همچنانکه سگانِ بازاری سگِ صید را مشغله برآرند و پیش آمدن نیارند. یعنی سِفله چون بههنر با کسی برنیاید بهخُبثش در پوستین افتد. کند هر آینه غیبت حسودِ کوتهدست که در مقابله، گنگش بوَد زبانِ مَقال پینوشت: کتاب آقای «محمد محمدی اشتهاردی» به …
بی هنران هنرمند را نتوانند که بینند، همچنانکه سگانِ بازاری سگِ صید را مشغله برآرند و پیش آمدن نیارند. یعنی سِفله چون بههنر با کسی برنیاید بهخُبثش در پوستین افتد.
کند هر آینه غیبت حسودِ کوتهدست
که در مقابله، گنگش بوَد زبانِ مَقال
پینوشت: کتاب آقای «محمد محمدی اشتهاردی»
دسته بندی : ادبیات و مذهب ، داستان کوتاه و بلند
بازدید 143 بار