کد خبر : 235439
تاریخ انتشار : یکشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۵ - ۱۵:۱۹
حکایت های گلستان سعدی: باب پنجم، حکایت 1 – آنچه در دل نشیند در دیده خوش آید
حسن میمندی را گفتند سلطان محمود چندین بنده صاحب جمال دارد که هر یکی بدیع جهانیاند چگونه افتاده است که با هیچ یک از ایشان میل و محبتی ندارد چنان که با ایاز که حسنی زیادتی ندارد؟ گفت هر چه به دل فرو آید در دیده نکو نماید. و انکه …
حسن میمندی را گفتند سلطان محمود چندین بنده صاحب جمال دارد که هر یکی بدیع جهانیاند چگونه افتاده است که با هیچ یک از ایشان میل و محبتی ندارد چنان که با ایاز که حسنی زیادتی ندارد؟ گفت هر چه به دل فرو آید در دیده نکو نماید.
کسش از خیل خانه ننوازد
و گر به چشم ارادت نگه کنی در دیو
فرشتهایت نماید به چشم، کرّوبی
دسته بندی : ادبیات و مذهب ، داستان کوتاه و بلند
بازدید 492 بار