کد خبر : 221096 تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۶:۵۲

حکایت های گلستان سعدی: باب اول، حکایت 21 – کیفر ستمگر مغرور و غافلگیر

یکى از وزیران مغرور و غافل، خانه یکى از افراد ملتش را ویران کرد، بى خبر از سخن حکیمان فرزانه که گفته اند: آتش سوزان نکند با سپند آنچه کند دود دل دردمند گویند: شیر، سلطان همه جانوران و الاغ، خوارترین جانوران است. به همراه الاغ باربر، راه رفتن بهتر …

حکایت های گلستان سعدی: باب اول، حکایت 21 – کیفر ستمگر مغرور و غافلگیر

یکى از وزیران مغرور و غافل، خانه یکى از افراد ملتش را ویران کرد، بى خبر از سخن حکیمان فرزانه که گفته اند:

آتش سوزان نکند با سپند

آنچه کند دود دل دردمند

گویند: شیر، سلطان همه جانوران و الاغ، خوارترین جانوران است. به همراه الاغ باربر، راه رفتن بهتر است از همراهی با شیر درنده.

مسکین خر اگر چه بى تمیز است

چون بار همى برد عزیز است

گاوان و خران بار بردار

به ز آدمیان مردم آزار

پادشاه از روى قائن و نشانه ها، به زشتى اخلاق آن وزیر غافل و مغرور پى برد، او را دستگیر کرده و در زیر سخت ترین شکنجه ها کشت.

حاصل نشود رضاى سلطان

تا خاطر بندگان نجویى

خواهى که خداى بر تو بخشد

با خلق خداى کن نکویى

یکى از افرادى که مورد ستم همان وزیر قرار گرفته بود، از کنار جسد او گذر کرد، وقتى که وضع نکبتبار او را دید، بیندیشید و گفت:

نه هر که قوت بازوى منصبى دارد

به سلطنت بخورد مال مردمان به گزاف

توان به حلق فرو برد استخوان درشت

ولى شکم بدرد چون بگیرد اندر ناف

نماند ستمکار بد روزگار

بماند بر او لعنت پایدار

پینوشت: کتاب آقای «محمد محمدی اشتهاردی»

4.5/5 - (2 امتیاز)
دسته بندی : ادبیات و مذهب ، داستان کوتاه و بلند بازدید 501 بار
دیدگاهتان را بنویسید

css.php