کد خبر : 1575 تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۸۹ - ۱۵:۰۳

متن و شعرهای عاشقانه بسیار و عکس عاشقانه

شعر و متن های عاشقانه بسیار زیبا به همرا عکس عاشقانه این عشق برای من هیچ نداشت اما…. گلهای بالشم را ” باغبان ” خوبی بود اشک های هر شب من…!!! متن ترانه «تو یادم دادی» احسان خواجه امیری تو رفتی و من آغوشم که پر بود از تو شد …

شعر و متن های عاشقانه بسیار زیبا به همرا عکس عاشقانه

متن و شعرهای عاشقانه بسیار و عکس عاشقانه

این عشق برای من هیچ نداشت

اما….

گلهای بالشم را ” باغبان ” خوبی بود

اشک های هر شب من…!!!

متن و شعرهای عاشقانه بسیار و عکس عاشقانه

متن ترانه «تو یادم دادی» احسان خواجه امیری

تو رفتی و من آغوشم که پر بود از تو شد خالی
ستون کردم وجودم رو زیر یک سقف پوشالی

هنوز از یاد تو سبزم ولی افسوس تنها کم
یه لحظه با تو بودم یه عمری سرد و متروکم

تو یادم دادی از غصه نمی پرسم نمی میرم
من از آیینه با هق هق سراغت رو نمی گیرم

تو یادم دادی از بارون به جز گریه نمی پرسم
نجاتم دادی از این تن تو رگهام بودی همچون سد

یکم آغوشتو وا کن تا دعوت شم به خوابیدن
تو یادم دادی ابری بودن و هرگز نباریدن

بزار امشب کنار تو من از تشویش خالی شم
تو بودی یاد من دادی که با تو خوب و عالی شم

تو یادم دادی از غصه نمی پرسم نمی میرم
من از آیینه با هق هق سراغت رو نمی گیرم

تو یادم دادی از بارون به جز گریه نمی پرسم
نجاتم دادی از این تن تو رگهام بودی همچون سد

در کوی تو مستانه … می افتم و می خیزم
دلداده و دیوانه … می افتم و می خیزم
من مست و پریشانم … می نالم و می مویم
مدهوش ز پیمانه … می افتم و می خیزم
تا آنکه تو را یابم …می گردم و می جویم
سر بر در آن خانه … می افتم و می خیزم
چو شمع شب عاشق … می سوزم و می گریم
از عشق چو پروانه … می افتم و می خیزم
گر دست دهد روزی … تا خاک رهت گردم
در پای تو جانانه … می افتم و می خیزم
گفتی که ز جان برخیز … در ملک عدم بنشین
زینروست که مستانه … می افتم و می خیزم
من مست قدح نوشم … از چشم تو مدهوشم
سلانه به سلانه … می افتم و می خیزم
دیوانه رویت من … چون گردم به کویت من
ای دلبر فرزانه … می افتم و می خیزم
بازای و گرنه می … هستی ز کفم گیرد
اینسان که به میخانه … می افتم و می خیزم

متن و شعرهای عاشقانه بسیار و عکس عاشقانه

در من غم بیهودگیها می زند موج
در تو غروری از توان من فزونتر
در من نیازی می کشد پیوسته فریاد
در توگریزی می گشاید هر زمان پر
ای کاش در خاطر گُل ِ مهرت نمی رست
ای کاش در من آرزویت جان نمی یافت
ای کاش دست روز و شب با تار و پودش
از هر فریبی رشته عمرم نمی بافت
اندیشه روز و شبم پیوسته این است
«من برتو بستم دل ؟
دریغ از دل که بستم
افسوس بر من گوهر خود را فشاندم
در پای بتهایی که باید می شکستم
ای خاطرات مرا با خویشتن تنها گذارید
در این غروب سرد درد انگیز پاییز
با محنتی گنگ و غریبم واگذارید
اینک دریغا آرزوی نقش بر آب
اینک نهال عاشقی بی برگ و بی بَر
در من
غم بیهودگیها می زند موج
در تو
غروری از توان من فزونتر

ای غزل از تو رسیده! ای ترانه از تو جاری!
مرهم عزیز و ناب همه ی زخمای کاری!
پا بذار تو شب چشمام، با تو تازه می شه حرفام،
این تویی که مثل اینه، من یاد من میاری!
مث یه حرف نگفته، با منی! زیبای خفته!
تا رسیدن به طلوعم، یه قدم فاصله داری!
توی این چلّه ی یلدا، تو شدی شروع فردا،
توی یخبسته گی باغ، صدای پای بهاری!
دل ما وقفِ نگاهت، چشممون مونده به راهت،
نه تو جادّه گرد خاکی، نه نشونی از سواری!
تو که نازی مث آهو، بگو عطر خنده هات کو؟
بیا که دیگه نمونده واسه دل صبر و قراری!
بی تو سو نداره چشمام، بی تو می گیره نفس هام،
واسه من مثل هوایی، خونه یی، شهر و دیاری!
پل بزن به این شکسته، روزگار دستامو بسته،
تو مث حکم رهایی از تو بندِ روزگاری!
من یه سوزن بان پیرم، که دیگه جون نمی گیرم،
تو مث خاطره های سوت آخرین قطاری!
منو تو دلت نگه دار! دخترک! خدا نگهدار!
شاید این ترانه از من، بشه تنها یادگاری!

اگر تو بازنگردی
قناریان قفس قاریان غمگین را
که آب خواهد داد
که دانه خواهد داد ؟
اگر تو باز نگردی
بهار رفته در این دشت برنمی گردد
به روی شاخه گل غنچه ای نمی خندد
و آن درخت خزان دیده تور سبزش را به سر نمی بندد
اگر تو بازنگردی
کبوتران محبت را
شهاب ثاقب دستان مرگ خواهد زد
شکوفه های درختان باغ حیران را
تگرگ خواهد زد
اگر تو بازنگردی
به طفل ساده خواهر که نام خوب تو را
ز نام مادر خود بیشتر صدا زده است
چگونه با چه زبانی به او توانم گفت
که برنمی گردی
و او که روی تو هرگز ندیده در عمرش
دگر برای همیشه تو رانخواهد دید
و نام خوب تو در ذهن کودک معصوم
تصوری ست همیشه
همیشه بی تصویر
همیشه بی تعبیر
اگر تو بازنگردی
نهالهای جوان اسیر گلدان را
کدام دست نوازشگر آب خواهد داد
چه کس به جای تو آن پرده های توری را
به پشت پنجره ها پیچ و تاب خواهد داد
اگر تو بازنگردی
امید آمدنت را به گور خواهم برد
و کس نمی داند
که در فراق تو دیگر
چگونه خواهم زیست
چگونه خواهم مرد

شعر عاشقانه «تو مهربان بودی» از دفتر شعر «از جدایی ها» حمید مصدق

متن و شعرهای عاشقانه بسیار و عکس عاشقانه

تو مهربان بودی
ماجرا اما
چه سخت تشنه جام محبت بودم
سخن تمام نشد ختم ماجرا پیدا
امید با تو نشستن
تلاش بی ثمری بود
چه کوشش شب و روزم
سان شخم زدن روی سینه دریا
و استغاقه به درگاهت
گره به باد زدن
و همچو کوفتن آب بود در هاون
مرا رهاکردی ؟
مرا به مسلخ سلاخان
رها چرا کردی ؟
مرا که رام تو بودم
اسیر دام تو بودم
گذشتم از تو و آن پر فریب شهر بزرگ
کنون کنار کویرم
کویر بی باران
و مهربانی این مهربانترین یاران
تو کاش از این مردم ز مردم کرمان
به قدر یک ارزن
وفا و خوبی را
به وام بستانی
که مثل مهر درخشان شهر بخشنده
و همچو مردم این ملک مهربان باشی
تو ای بلای دل من بلند بالایم
تو ای برازنده
تو ا بلندتر از سروها و افراها
تو بر تمام بلندان باغ بالنده
بر این اسیر به غربت گذر توانی کرد ؟
بر این کویر نشین
بر این ز مهر تو محروم
نظر توانی کرد ؟

متن و شعرهای عاشقانه بسیار و عکس عاشقانه

هنگام رفتن
در چشمان عشق نگریستن
آنچنان مشتاق ماندنت می کند
که پای رفتنت سست می شود
ورفتن را مرگ می پنداری
پس چشمانت را ببند
وپا در جاده بگذار
وهمیشه به یاد داشته باش
گاهی وقت ها برای بودن
باید رفت…

متن و شعرهای عاشقانه بسیار و عکس عاشقانه

بدرقه

خداحافظ…
آخرین کلامی که از تو شنیدم
و باز قصه ی تلخ جاده و آن راه بلند…
که تو را از خلوت من می ربود
آسمان می گریست
شیشه ها می گریستند
ومن مبهوت رفتنت
در پس شیشه های مه آلود
بغض دردناکم را بلعیدم
دیوانه وار خندیدم
وتو را بدرقه کردم…

متن و شعرهای عاشقانه بسیار و عکس عاشقانه

عصر بارانی

چه سنگین گذشت عصر بارانی ام
گویی نوازش نمی کرد، باران صورتم را
وامروز دوباره شکست
تکه ای از شکسته های قلبم
درآن گوشه ی پاییزی
گریه ام، فریادم، تنها سکوتی بود
تا حرفهایم
در بستری از بغض بخوابند
کاش گفته بودم…
کاش گفته بودم تو روزی بتی بودی
که قلبم ستایشت می کرد
دریغ از گوشه چشمی
که همان، بت شکنم کرد
وامروز…
بخشایش عذرم
مفهومی بی رنگ است
گمشده در اعماق تاریک قلبم…

متن و شعرهای عاشقانه بسیار و عکس عاشقانه

با من باش

گفته بودی، از غرورم، از سکوتم، خسته ای
من شکستم هر دو را
گفته بودم،از سکوتت،از غرورت خسته ام
به خاموشی مغرورانه ات
شکستی تو مرا
با تو گفتم
از همه تنهایی ام، خستگی ام
با تو گفتم تا بدانی
با همه نا ی، بی ناجی ام
تو، سکوتت خنجریست
بر قلب من
و حضورت، مرهمی
بر زخم من
پس، باش
تا همیشه با من باش
حتی اگر خاموشی…

دلتنگی

امشب بر شانه های دلم
کوله باری سنگینی می کند
کوله باری پُرِاز دلتنگی
دلتنگی های کهنه و تازه
یکی از سال های ویران، سخنی می گوید
دیگری از ماه های خسته و رفته
آن یکی از شب یلدایی که گذشت
و یکی، از لحظه هایی که در بیهودگی ها
غرق شد…
دلم می شکند زیر بار این همه دلتنگی
روحم ولی در پی دلتنگی ِ دیگر
می گریزد از همه دلتنگی ها
با پرهای شکسته باز سوی آسمان ها می رود
می رود سوی ( ناشناختنی )
شاید اینبار درآن اوج
به معبودش رسد…

متن و شعرهای عاشقانه بسیار و عکس عاشقانه

غم ناگفته

قلبم امشب
از دردِ غمی
به خودش می پیچد
من به دنبال کلامی درذهن
که بگویم
چیست این غم
و نمی یابم کلامی
بارها پرسیدم از خود
شعر گفتن ها را چه سود
نه کسی می خواند
نه کسی می شنود
واگرهم که شنید
تو بدان
عمق کلامت را
نمی فهمد…

متن و شعرهای عاشقانه بسیار و عکس عاشقانه

وقت رفتن…

وقت رفتن، تو چشماش نگاه نکردم
آسمون چشماشو ابری نکردم

با یه قلب پاره پاره، برمی گشتم از دیارش
به یاد اون گُل سرخی که می داد به دست یارش

قلب من براش می تپید، اون ولی چیزی نمی گفت
توی قلب ساده ی من، باز گُل عاشقی می شکفت

توی دنیایی که داره، آسمون پر از ستاره اس
من ولی دنیایی دارم، که شباش فقط خاطره اس

خاطراتی پُرِاز عشق، پُرِ از شادی و خنده
همه لحظه های نابی که دیگه برنمی گرده

همه واژه های این شعر بمونه به یادگاری
شاید یک روزی شقایق، بخونه برای یاری

متن و شعرهای عاشقانه بسیار و عکس عاشقانه

اگه یه نامه باشم
پر از پیامای خوب
کاشکی جوابم تو باشی
اگه یه عابر باشم
اسیر طوفان شن
کاشکی سرابم تو باشی
پر از گناهم اگر رها شده بی خبر
کاشکی گناهم تو باشی
اگر تمام تنم
دو چشم خسته باشه
کاشکی نگاهم تو باشی
تو در من تب خوندنی تب تند و فریاد
تو اصلا تمام منی ، یه سایه ی همسفر ، یه همزاد
تولد یک صدا یه فریاد
سکوت من شیشه ای صدای تو موندنی
در من ، طلوع صدایی
تو مثل گل ساده ای نجیب و آزاده ای
اسمت ، صدای رهایی
صدای من رفتنی
صدای ما موندنی
مثل صدای همیشه
تو مثل گل ساده ای
نجیب و آزاده ای
حرفی ، برای همیشه

به این پست امتیاز دهید
دسته بندی : اس ام اس بازدید 968 بار
برچسب ها : ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،
دیدگاهتان را بنویسید

helina در تاریخ 1 خرداد 1392 گفته : پاسخ دهید

ali bod in sayt kheyli motafavete

css.php