کد خبر : 13622 تاریخ انتشار : جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۹۱ - ۲:۵۲

طنز های فک و فامیله داریم !

بابام از خونه رفت بیرون ماشین رو روشن کرد و رفت یه دیقه بعد دوباره صدای ماشین بلند شد و بوق های ممتد بابام . پریدم تو کوچه میگم چی شده بابا؟ میگه یعنی تو با این هیکل گندت نمی فهمی وقتی بوق می زنم یعنی گوشیمو جا گذاشتم وردار …

طنز های فک و فامیله داریم !

بابام از خونه رفت بیرون ماشین رو روشن کرد و رفت یه دیقه بعد دوباره صدای ماشین بلند شد و بوق های ممتد بابام . پریدم تو کوچه میگم چی شده بابا؟ میگه یعنی تو با این هیکل گندت نمی فهمی وقتی بوق می زنم یعنی گوشیمو جا گذاشتم وردار بیار!!!!!!!

خدا وکیلی راست میگه نمی دونم چرا اینو نفهمیدم! چند وقتیه خیلی خنگ شدم!!!

قربون بابای گلم برم!

+-+-+-+–+-+-+-+

دوستم زنگ زده خونمون بابام جواب داده:با زینب کار دارین؟الان صداش میکنم…زینــــــــــاااااااب(مثلا صدای داد زدن)

من:بابا من که اینجام چرا انقد داد میزنی؟؟

بابام:خو میخام دوستت فک کنه خونمون انداز ه ۱۶تا خونس توام

اینم باباس ما داریم؟؟؟

+-+-+-+–+-+-+-+

چن روز پیش اینترنتم تموم شد پدرم هم مخالف اینترنت یه بارم نشده پول شارجو بده.امروز خواب بودم صبح اومده بالا سرم منو بیدار کرده میگه پول این ماهواره چنده من(۰<0)چی؟ میگه همون اینترنت.چنده؟ من به صورت ناباورانه قیمتو گفتم یدفعه دیدم طی یه حرکت برق آسا دس کرد تو جیبشو پولو داد گفت برو شارژش کن خلاصه امروز یکی از بهترین روزام بود

اااای خدااا چه پدر متحولی دارم من:-)

 

+-+-+-+–+-+-+-+

پسر داییم اومده خونمون سرو صورتش داغون کبود!! میگم احسان دعوا کردی ؟ میگه نه چطور میگم چرا انقدر کبود و زخمی صورتت؟؟! میگه نه کیسه کشیدم صورتمو میگن واسه پوست خوبه!!!! ولی به همه میگم دعوا کردم سوتی نده!

+-+-+-+–+-+-+-+

عموم صبح از خواب بیدار شده دیده ساعت ۸:۳۵ دقیقست. یهو هول شد و بلند شد گفت تلویزیونو روشن کنین بزنین شبکه دو! گفتیم چرا؟ گفت اخبار ۲۰:۳۰ شروع شده. بدو بزن شبکه دو!!!

بعد که ما رو دید که داریم رو فرش می غلتیم و می خندیم، متوجه سوتیش شد و دوباره گرفت خوابید!

عموی عاشق اخباره ما داریم؟

+-+-+-+–+-+-+-+

یکی از دوستام هفت هشت سال  تکواندو کار میکرد. بعدش کم کم به کشتی علاقه مند شد و رفت کشتی. یه چهار، پنج ماه  که گذشت، رفت و تو مسابقات کشتی قهرمانی شهرستان شرکت کرد. بعدازظهر روزی که اولین مسابقشو انجام داد بهش گفتیم چطور بود؟ گفت از مسابقات حذف شدم!

بعدا کاشف بعمل اومد که آقا وسط کشتی یه لگد خوابونده تو صورت حریفش طرفو ناکار کرده. حریفشو هم با برانکار بردن تو آمبولانس و بردنش بیمارستان!!!

خب چیکار کنه… هم اولین مسابقه کشتیش بود و هم تو فاز تکواندو بوده دیگه… خخخخخخخخخ

دوسته ما داریم؟!

+-+-+-+–+-+-+-+

ﺩﯾﺸﺐ ﻣﺪﯾﺮ ﺳﺎﺧﺘﻤﻮﻥ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺩﻡِ ﺩﺭ ﺧﻮﻧﻪ، ﺑﺎ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﮐﺎﺭ ﺩﺍﺷﺖ!ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺭﻓﺖ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﺭ،ﻣﻨﻢ ﺻﺪﺍﯼ ﺁﻫﻨﮕﻮ ﺯﯾﺎﺩ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ!

ﯾﻬﻮ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺩﺍﺩ ﺯﺩ: ﺍﻭﻥ ﻻﻣﺼﺒﻮ ﺧﻔﻪ ﺵ ﮐﻦ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﮔﻬﯽ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ﺁﺧﻪ!

+-+-+-+–+-+-+-+

داشتیم فیلم میدیدیم(ماهواره)یه دفه یه صحنه خاک بر سری نشون داد!!!همه خاندان برگشتن منو نگاه کردن!

من:چیزی شده؟

بابام:بیا خانوم تحویل بگیر

مامانم:این چیههههههه؟

عمم:منصور(اسم بابام)فرزند ناخلفتو تحویل بگیر

ب خدا نه من روشن کردم نه این شبکه رو گرفتم.تازه مگه من گفتم اینو نشون بدن؟؟؟؟؟

فامیلن من دارم؟

+-+-+-+–+-+-+-+

مامانم عصری میگه ماشینو بردار بریم دور دور …

رفتیم تو ترافیک یه دختره وایساده سوار تاکسی شه .. مامانم میگه برو بگو مستقیم سوارش کن … میگم چرا ؟؟ میگه حرف گوش کن !

سوار کردم دختره رو … تا دختره نشسته مامانم میگه : عروس گلم دانشجویی ؟؟ دختره قرمز کرد منم نزدیک بود بزنم به جلوییم .. مامانمم برگشته خیلی خونسرد میگه کی واسه تو خواست ؟؟ واسه داداشت میخوام !!

دختره بنده خدا گفت بله سال آخرم .. خلاصه مامانم تلفن دختر رو گرفت 🙂 از این به بعد مامانمو میبرم شماره بگیره واسم 🙂

+-+-+-+–+-+-+-+

من تو اتاقم یک بخاری کوچیک دارم

صبحا بابام ساعت ۵ بیدار میشه واسه نماز تا ۷ که میخواد بره سرکار بیداره

سروصدا که میکنه بماند میاد بخاری منو رو شمک میذاره

میگم بابا چرا کم میکنی صبحا

میگه اولا صبح شده

دوما بلند شو درساتو بخون

یعنی تاحالا اینجوری قانع نشده بودم

+-+-+-+–+-+-+-+

بابام اومده میگه قانون جدید راهنمایی و رانندگی رو شنیدی ؟
گفتم: نه
گفت: تصویب کردن از این به بعد اونایی که بنزین نمی زنن
غلط میکنن ماشینو ببرن بیرون !

+-+-+-+–+-+-+-+

خواهرم گیر داده میگه از توی جوی آب برام عروس دریایی پیدا کن.هر چی میگیم بابا عروس دریایی توی دریاست تو جوی آب چیکار میکنه حالیش نمیشه!خواهر خنگه ما داریم؟

+-+-+-+–+-+-+-+

یـــه دهــــه ۸۰داریـــم به نـــام جـــابـــر .در حــــد بـــــــــــــوق

یبـــار معـــلمـــش صـــداش زده گفـــته جـــابر بیـــا اینـــجا کـــارت دارم

جـــابر هـــم ورداشـــته گفتـــه:خـــر میـــاد کنـــار بـــار ،بـــار کـــه نمـــیره کنــــارخـــر

نخـــندا فقط فرض کن!!!

+-+-+-+–+-+-+-+

پدر من در فصل امتحان!:

شب قبل امتحان:اصلا استرس نداشته باش.بر بگی بخواب صد بار اون کتابو خوندی(خرخونم خودتونین!)

صب روز امتحان:هر نمره ای بشی ابدا مهم نیس!(بعدش خطاب به مادرم):انقد استرس به این بچه وارد نکن!

ظهر بعد از امتحان:(من در حال صحبت درباره ی تیپ سوالا با مامانم که اقا پدر وارد میشه):بسه دیگه انقد درباش فک نکن از بس حرفشو زدی منم استرس گرفتم ول کن بابا صفرم بشی مهم نیس!

روز کارنامه(درحالی که تمام نمرات من۲۰شده و فقط یه ۱۹٫۷۵دارم):چراااااا؟!اخه چرا دقــــــــت نکــــــــردیــــــ…..

ینی یه همچین پدر باحالی دارم من!!!برم زودتر درس بخونم تا ا اون۱۹٫۷۵ها نگرفتم…برم…!

+-+-+-+–+-+-+-+

بعد سالها داشتم واسه تجدید خاطره با مامان بزرگم منچ بازی می کردم !

۲ دست بردمش دست سوم کُری میخوندم واسش !

من : ننه پیر شدی ، گذشت اون زمون که منُ میبردی !

مامان بزرگم : پیر مادرزنته ، تو بزرگ شدی دیگه نمیتونم کلاه سرت بزارم ، بچگیا خرفت بودی گولت میزدم میبردمت

من

مامان بزرگ

اینا به کنار ، تا میخواستم مهره اشُ بزنم میگفت زورت به من پیرزن رسیده ؟

وقتی میزدم می گفت : وقتی نوه ام بهم رحم نمیکنه باید از بقیه چه توقعی داشته باشم ، خیلی نمک به حرومی !

+-+-+-+–+-+-+-+

نشسته بودم یهو مامانم از آشپزخونه اومد بی مقدمه شروع کرد درباره فلفل صحبت کردن که : میدونستی فلفل لاغر میکنه و ضد سرطانه ؟ بعد نشست دو ساعت از خاطرات گذشتش و غذاهای خوشمزه و پر فلفل عمه اش حرف زد …

آخرش معلوم شد فلفل از دستش در رفته ، ریخته تو شام !!!

ینی همچین مامان توجیه کننده ای دارم من !

+-+-+-+–+-+-+-+

صب از خونه زدم بیرون دیدم گوشیم نیست ، از یه بنده خدایی گوشی گرفتم زنگ زدم خونه پرسیدم گوشی من تو خونه ست ؟

گفتن حالا میگردیم خبر میدیم …

یهو دیدم گوشیم داره از اعماق کیفم زنگ میخوره ، پیداش کردم دیدم از خونه زنگ میزنن !

میگم : بله ؟

میگن : الو سلام ؛ میگماااا گوشیت تو خونه نیستااا ؛ بگرد پیداش کن …

به این پست امتیاز دهید
دسته بندی : اس ام اس ، خنده دار بازدید 564 بار
دیدگاهتان را بنویسید

css.php