نتايج جستجو مطالب برچسب : پند و اندرز

داستانک زیبای سه پند از زبان گنجشک

داستانک زیبای سه پند از زبان گنجشک

حکایت کرده‌اند که مردى در بازار دمشق، گنجشکى رنگین و لطیف، به یک درهم خرید تا به خانه آورد و فرزندانش با آن بازى کنند. در بین راه، گنجشک به سخن آمد و مرد را گفت: «در من فایده‌اى براى تو نیست. اگر مرا آزاد کنى، تو را سه نصیحت مى‌گویم که هر یک، همچون گنجى است. دو نصیحت را وقتى در دست تو اسیرم مى‌گویم و پند سوم را، وقتى آزادم کردى و بر شاخ درختى نشستم، مى‌گویم. مرد با خود اندیشید که سه نصیحت از پرنده‌اى که همه جا را دیده و همه را از بالا نگریسته است، به یک درهم مى‌ارزد. پذیرفت و به گنجشک گفت: «پندهایت را بگو

گنجشک گفت: «نصیحت اول آن است که اگر نعمتى را از کف دادى، غصه مخور و غمگین مباش زیرا اگر آن نعمت، حقیقتاً و دائماً از آن تو بود، هیچ گاه زایل نمى‌شد. دیگر آن که اگر کسى با تو سخن محال و

ادامه مطلب / دانلود

توصیه هایی طلایی از لقمان حکیم

فقط در صورتی والدین در گناه کودکان شریک نیستند که آنها زمینه ی رشد و تربیت دینی کودک را فراهم کرده باشند ولی فرزند با این حال راه گناه را انتخاب کرده باشد .

یک کودک یا نوجوان یا جوان برای کشف نیازها،استعدادها و تواناییهایش ناگزیر از آزمون و خطاست فلذا خطا و اشتباه او نیز امری اجتناب ناپذیر است و باید با دادن فرصتهای دوباره زمینه شکوفایی و پیشرفت آنها را فراهم ساخت.

سیاری از اخلاق های ممدوح و مذموم را کودکان در سنین پایین از مادران خود می آموزند و بیشتر در سنین بالاترست که از پدر خود الگو برداری می کنند . این نکته به نقش موثر مادران در تربیت اشاره دارد ….

مرد و زن دو عنصر اصلی خانواده اند که هر کدام جداگانه مسئولیت خاص به خود را دارند که با تولد فرزند برای هر کدام مسئولیت جدید تری بوجود می آید.

به بیان دیگر می توان گفت با به دنیا آوردن یک بچه، مسئولیت سعادت بخشی یک انسان را پذیرفته اند که البته باید دانست که عمده ی این مسئولیت بر گردن مادر است . تا آن جا که در حدیث نبوی می خوانیم که :

«اَلجَنَّهٌ تَختَ أقدام الاُمَّهاتِ»
(بهشت زیرپاى مادران است.)

که شاید اشاره به این معنا باشد که چون مادران به خصوص در سنین پایین کودک ،نقش موثری در بهشتی شدن فرزندان را دارند از این روست که به دلیل این نقش موثر ،بهشت زیر پای آنان است .

از طرفی هم بسیاری از اخلاق های ممدوح و مذموم را کودکان در سنین پایین از مادران خود می آموزند و بیشتر در سنین بالاترست که از پدر خود الگو برداری می کنند. این نکته به نقش موثر مادران در تربیت اشاره دارد .

و از سویی دیگر با توجه به آموزه های دینی فرزندان جزئی از باقیات الصالحات والدین هستند به این معنا که چون والدین نقش موثری در تربیت فرزند خود داشته اند از این رو اگر فرزندان هم در مسیر الهی قدم بردارند آنان نیز در این سهیم هستند و اگر به سمت گناه رفتند باز والدین به دلیل نقش موثر در تربیت، در آن شریک هستند و این همان قبول مسئولیتی است که در ابتدا گفته شد .

و فقط در صورتی والدین در گناه کودکان شریک نیستند که آنها زمینه ی رشد و تربیت دینی کودک را فراهم کرده باشند ولی فرزند با این حال راه گناه را انتخاب کرده باشد .

حال قرآن کریم مسیر تربیت دینی کودکان را از زبان لقمان حکیم بازگو می کند که در تعلیم فرزندش ده محور تربیتی را مد نظر قرار می دهد که عبارتست از:

۱ـ حسن ارتباط با خداى رحمان: «لاتُشرِک بِاللهِ»

۲ـ احترام به والدین : «وَوَصَّینَا الاِنسانَ بِوالِدَیهِ»

۳ـ معاد: «إِن تَکُ مّثقاَ حَبَّهِ مِن خَردَلٍ فَتَکُن فى صَخرَهِ أو فِى السَّمواتِ أو فِى الأرضِ یأت بِهَا الله»

۴ـ نماز: «أقِم الصَّلاه»

۵ـ امر به معروف و نهى از منکر: «وَ أمر بِالمَعروُفِ وَ انهَ عَنِ المُنکَرِ»

۶- صبر و پایدارى : «وَ اصبِر عَلَى ما أصابَک»

۷ـ مردمدارى : «وَلاتُصَغَّر خَدَّکَ لِلناسِ»

۸ـ تواضع و فروتنى : «وَلاتَمشِ فِى الاَرضِ مَرَحاً»

۹ ـ میانه روى : «وَاقصِد فى مَشیکَ»

۱۰ ـ آهسته و آرام سخن گفتن: «وَاغضُض مِن صَوتِکَ» (لقمان آیه ی ۱۳)

با توجه به آیه ی مربوطه این مطلب به درستی فهمیده می شود که روند تربیتی کودک از آشنایی با خدای رحمان و ترک معصیت شروع شده و سپس مراحل بعدی مورد توجه قرار می گیرد .

که در مرحله ی اجرایی اولین آموزش ، مربوط به آموزش نماز و در ارتباط با مردم نیز اولین اموزش فروتنی و تواضع پایه ی رفتار های دینی است .

نکاتی مهم در راه تربیت

۱- رعایت مساوات در ابراز محبت به فرزندان

إِذْ قالُوا لَیُوسُفُ وَ أَخُوهُ أَحَبُّ إِلى أَبِینا مِنَّا وَ نَحْنُ عُصْبَهٌ إِنَّ أَبانا لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ

اقْتُلُوا یُوسُفَ أَوِاطْرَحُوهُ أَرْضاً یَخْلُ لَکُمْ وَجْهُ أَبِیکُمْ وَ تَکُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْماً صالِحِینَ (یوسف/۸و۹)

هنگامى که (برادران) گفتند یوسف و برادرش (بنیامین) نزد پدر از ما محبوبترند در حالى که ما نیرومندتریم، مسلما پدر ما، در گمراهى آشکار است! یوسف را بکشید یا او را به سرزمین دور دستى بیفکنید تا توجه پدر فقط با شما باشد و بعد از آن (از گناه خود توبه مى‏کنید و) افراد صالحى خواهید بود.

این آیات بازگویی نمونه ای از نتایج عدم رعایت تساوی در ابراز محبت به فرزندان است. در این آیات می خوانیم که حسد برادران یوسف را تا سر حد کشتن وی پیش برد و تنها دلیلی که برای این کار داشتند این بوده که «پدر او را بیشتر از ما دوست دارد»(أَحَبُّ إِلى‏ أَبِینا مِنَّا).

۲- نیاز فطری و طبیعى فرزندان به بازی و سرگرمی های سالم

قالُوا یا أَبانا ما لَکَ لا تَأْمَنَّا عَلى‏ یُوسُفَ وَ إِنَّا لَهُ لَناصِحُونَ أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً یَرْتَعْ وَ یَلْعَبْ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ قالَ إِنِّی لَیَحْزُنُنِی أَنْ تَذْهَبُوا بِهِ وَ أَخافُ أَنْ یَأْکُلَهُ الذِّئْبُ وَ أَنْتُمْ عَنْهُ غافِلُونَ قالُوا لَئِنْ أَکَلَهُ الذِّئْبُ وَ نَحْنُ عُصْبَهٌ إِنَّا إِذاً لَخاسِرُونَ (یوسف/۱۱تا۱۴)

(برادران نزد پدر آمدند و) گفتند پدر جان! چرا تو درباره یوسف به ما اطمینان نمى‏کنى در حالى که ما خیرخواه او هستیم؟ او را فردا با ما بفرست تا غذاى کافى بخورد و بازى و تفریح کند و ما حافظ او هستیم. (پدر) گفت من از دورى او غمگین مى‏شوم و از این مى ‏ترسم که گرگ او را بخورد و شما از او غافل باشید. گفتند: اگر او را گرگ بخورد با اینکه ما گروه نیرومندى هستیم، ما از زیانکاران خواهیم بود.

در این آیات، یعقوب پیامبر در برابر استدلال فرزندان نسبت به نیاز یوسف به گردش و تفریح، هیچ پاسخى نمی دهد و عملاً آن را می پذیرد. این خود دلیل بر آن است که داشتن بازی و سرگرمی سالم برای فرزند، یک نیاز فطرى و طبیعى است و نباید از آن جلوگیری کرد.

۳- نشان ندادن راه های انحراف به فرزندان

گاه انسان به کودک خردسالش مى‏گوید توپ خود را به لامپ چراغ نزن. کودک که تا آن وقت نمى‏دانست مى‏شود توپ را به لامپ بزند، متوجه این مساله مى‏شود که چنین کارى امکان پذیر است و به دنبال آن، حس کنجکاوى او تحریک مى‏شود که باید ببینم اگر توپ را به لامپ بزنم چه اتفاقی می افتد و به دنبال آن شروع به آزمایش این مساله مى‏کند، آزمایشى که به شکستن لامپ منتهى خواهد شد.

۴- گذشت و چشم پوشی از خطاهای فرزندان در صورت ندامت

قالُوا یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا کُنَّا خاطِئِینَ قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ(یوسف/۹۸و۹۷)

گفتند: پدر، از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه که ما خطاکار بودیم. گفت به زودى براى شما از پروردگارم آمرزش مى ‏طلبم که او غفور و رحیم است.

فرزندان باید بیازمایند تا راه را از چاه، و صواب را از ناصواب تشخیص دهند. یک کودک یا نوجوان یا جوان برای کشف نیازها،استعدادها و تواناییهایش ناگزیر از آزمون و خطاست فلذا خطا و اشتباه او نیز امری اجتناب ناپذیر است و باید با دادن فرصتهای دوباره زمینه شکوفایی و پیشرفت آنها را فراهم ساخت.

 

ادامه مطلب / دانلود

برای رسیدن به آرامش مداد شوید(آموزنده)

در مداد ۵ خاصیت وجود دارد که اگر به دستشان بیاوری تمام عمرت به آرامش می رسی :

1- می توانی کارهای بزرگ کنی ، اما نباید هرگز فراموش کنی دستی وجود دارد که هر حرکت تو را هدایت می کند

اسم این دست خداست ، او باید تو را همیشه در مسیر اراده اش حرکت دهد.

2 – گاهی باید از آنچه می نویسی دست بکشی و از مداد تراش استفاده کنی

این باعث می شود مداد کمی رنج بکشد اما اخر کار نوکش تیزتر می شود. پس بدان که باید رنجهایی را تحمل کنی چرا که این رنج باعث می شود انسان بهتری شوی.

3 – مداد همیشه اجازه می دهد برای پاک کردن یک اشتباه از پاک کن استفاده کنیم

بدان که تصحیح یک کار خطا ، کار بدی نیست و در واقع برای اینکه خودت را در مسیر نگه داری مهم است.

4 – چوب یا شکل خارجی مداد خیلی مهم نیست. ذغالی که داخل چوب است اهمیت بیشتری دارد

پس همیشه مراقب باش درونت چه خبر است؟

۵ – و سرانجام مداد همیشه اثری از خود به جا می گذارد

بدان هر کاری در زندگی می کنی ردی به جا می گذارد و سعی کن نسبت به هر کاری که می کنی ، هوشیار باشی و بدانی چه می کنی.

ادامه مطلب / دانلود

مطالب زیبا و آموزنده

سه چیز مهم !
سه چیز را با احتیاط بردار : قدم, قلم, قسم
سه چیز را پاک نگهدار: جسم, لباس, خیال
از سه چیز خود را نگهدار: افسوس, فریاد, نفرین کردن
سه چیزرا بکار بگیر : عقل, همت, صبر
اما سه چیز را آلوده نکن : قلب, زبان, چشم
سه چیز را هیچگاه و هیچوقت فراموش نکن: خدا, مرگ, دوست خوب

——————————————

وقتی راه رفتن آموختی، دویدن بیاموز
و دویدن که آموختی ، پرواز را
——————————————
راه رفتن بیاموز، زیرا راه هایی که می روی جزیی از تو می شود و سرزمین هایی که می پیمایی بر مساحت تو اضافه می کند
——————————————
دویدن بیاموز ، چون هر چیز را که بخواهی دور است و هر قدر که زودباشی، دیر
——————————————
و پرواز را یاد بگیر نه برای اینکه از زمین جدا باشی، برای آن که به اندازه فاصله زمین تا آسمان گسترده شوی
——————————————
من راه رفتن را از یک سنگ آموختم ، دویدن را از یک کرم خاکی و پرواز را از یک درخت
——————————————
بادها از رفتن به من چیزی نگفتند، زیرا آنقدر در حرکت بودند که رفتن را نمی شناختند
——————————————
پلنگان، دویدن را یادم ندادند زیرا آنقدر دویده بودند که دویدن را از یاد برده بودند
——————————————
پرندگان نیز پرواز را به من نیاموختند، زیرا چنان در پرواز خود غرق بودند که آن را به فراموشی سپرده بودند
——————————————
اما سنگی که درد سکون را کشیده بود، رفتن را می شناخت
کرمی که در اشتیاق دویدن سوخته بود، دویدن را می فهمید
و درختی که پاهایش در گل بود، از پرواز بسیار می دانست
——————————————
آنها از حسرت به درد رسیده بودند و از درد به اشتیاق و از اشتیاق به معرفت

ادامه مطلب / دانلود
css.php