نتايج جستجو مطالب برچسب : پند

داستانک زیبای سه پند از زبان گنجشک

داستانک زیبای سه پند از زبان گنجشک

حکایت کرده‌اند که مردى در بازار دمشق، گنجشکى رنگین و لطیف، به یک درهم خرید تا به خانه آورد و فرزندانش با آن بازى کنند. در بین راه، گنجشک به سخن آمد و مرد را گفت: «در من فایده‌اى براى تو نیست. اگر مرا آزاد کنى، تو را سه نصیحت مى‌گویم که هر یک، همچون گنجى است. دو نصیحت را وقتى در دست تو اسیرم مى‌گویم و پند سوم را، وقتى آزادم کردى و بر شاخ درختى نشستم، مى‌گویم. مرد با خود اندیشید که سه نصیحت از پرنده‌اى که همه جا را دیده و همه را از بالا نگریسته است، به یک درهم مى‌ارزد. پذیرفت و به گنجشک گفت: «پندهایت را بگو

گنجشک گفت: «نصیحت اول آن است که اگر نعمتى را از کف دادى، غصه مخور و غمگین مباش زیرا اگر آن نعمت، حقیقتاً و دائماً از آن تو بود، هیچ گاه زایل نمى‌شد. دیگر آن که اگر کسى با تو سخن محال و

ادامه مطلب / دانلود

حکایت آموزنده پند دزد

گویند ابوحامد محمد غزالى آن چه را فرا مى گرفت در دفترها مى نوشت. وقتى (زمانی) با کاروانى در سفر بود و نوشته ها را یک جا بسته با خود برداشت … در راه گرفتار راهزنان شدند.

غزالى رو به آنان کرد و به التماس گفت:این بسته را از من نگیرید، دیگر هر چه دارم از آن شما.دزدان را طمع زیادت شد، آن را گشودند و

ادامه مطلب / دانلود

داستان آموزنده درخت و مسافر

مسافری خسته که از راهی دور می آمد ، به درختی رسید و تصمیم گرفت که در سایه آن قدری اسـتراحت کند غافـل از این که آن درخت جـادویی بود ، درختی که می توانست آن چه که بر دلش می گذرد برآورده سازد…!

وقتی مسافر روی زمین سخت نشست با خودش فکر کرد که چه خوب می شد اگـر تخت خواب نـرمی در آن جا بود و او می تـوانست قـدری روی آن بیارامد.

فـوراً تختی که آرزویـش را کرده بود در کنـارش پدیـدار شـد!!!

مسافر با خود گفت: چقدر گـرسـنه هستم. کاش غذای لذیـذی داشتم…

ناگهان میـزی مملو از غذاهای رنگارنگ و دلپذیـر در برابرش آشـکار شد.
پس مـرد با خوشحالی خورد و نوشید…

بعـد از سیر شدن ، کمی سـرش گیج رفت و پلـک هایش به خاطـر خستگی و غذایی که خورده بود سنگین شدند.  خودش را روی آن تخت رهـا کرد و در حالـی که به اتفـاق های شـگفت انگیـز آن روز عجیب فکـر می کرد با خودش گفت:

قدری میخوابم. ولی اگر یک ببر گرسنه از این جا بگـذرد چه؟

و ناگهان ببـری ظاهـر شـد و او را درید…

هر یک از ما در درون خود درختی جادویی داریم که منتظر سفارش هایی از جانب ماست.

ولی باید حواسـمان باشد ،  چون این درخت افکار منفی ، ترس ها ، و نگرانی ها را نیز تحقق می بخشد.

بنابر این مراقب آن چه که به آن می اندیشید باشید… .

ادامه مطلب / دانلود

15 معمای زیبای قرآنی

قرآن کریم به عنوان کلام وحی در بردارنده معارف، داستان‌ها، قصه‌ها، پندها و معمعاهای فراوان و آموزنده است هرچند هدف از نزول قرآن مجید تنها بیان این مسائل نبوده است، اما توجه به آنها نشان از اعجاز این کلام الهی و زیبایی‌های آن دارد که محققان و پژوهشگران قرآنی آنها را استخراج کرده‌اند.

 بیان معماها و سوالات قرآنی برای کسانی که علاقه‌مند تعلیم و تربیت و معلومات قرآنی هستند می‌تواند مقدمه خوبی برای وارد شدن در داستان‌ها و معارف عظیم قرآنی باشد.

در این بخش به ۱۵ معمای زیبای قرآنی اشاره می‌کنیم:

۱- سوره‌هایی که حضرت محمد(ص) فرمود آن سوره‌ها مرا پیر کرد، چیست؟

۲- کدام سوره قرآن به نام یکی از فلزات است؟

۳- نام موجودی که نه انسان است و نه حیوان و نه فرشته و نام یکی از سوره‌های قرآن است؟

۴- سوره‌ای که نام میوه‌ای است و خداوند به آن قسم خورده است؟

۵- نام سوره‌ای که به معنای روزگار است، چیست؟

۶- کدام سوره‌ها نشان دهنده بخش‌هایی از شبانه روز هستند؟

۷- سوره‌هایی که نام آنها از اولین کلمه همان سوره گرفته شده، کدامند؟

۸- نام مرد دانشمندی که یکی از سوره‌های قرآن به نام اوست؟

۹- سوره‌هایی را که تعداد آیه‌های آن، برابر با تعداد امامان معصوم است؟

۱۰- سوره‌ای که به نام یکی از روزهای هفته است؟

۱۱- کدام سوره به «قلب قرآن» معروف است؟

۱۲- کدام سوره به «عروس قرآن» مشهور است؟

۱۳- تنها سوره‌ای که به زبان حال بندگان نازل شده، کدام است؟

۱۴- زینت قرآن چیست؟

۱۵- کدامیک از اسماء الحسنی خداوند است که ۱۱۴ مرتبه مطابق با تعداد سوره‌های قرآن آمده است؟

پاسخ:

۱- سوره‌های هود، واقعه، مرسلات و نبا می‌باشد.

۲- «حدید» که به معنای «آهن» است.

۳- سوره«جن»

۴- سوره «تین»

۵- سوره «دهر»

۶- فلق، عصر، لیل و فجر.

۷- تبت، عصر، قارعه، عبس، لیل، شمس و…

۸- «لقمان»

۹- «تحریم » و«طلاق» است.

۱۰- «جمعه»

۱۱- سوره «یس»

۱۲- سوره «الرحمن»

۱۳- سوره«حمد» است.

۱۴- به فرمایش حضرت محمد(ص)صوت زیبا زینت قرآن است.

۱۵- لفظ «رحیم» ۱۱۴ مرتبه در قرآن کریم آمده است.

ادامه مطلب / دانلود

عکس نوشته + جملات الهام بخش

جملات الهام بخش

عکس نوشته + جملات الهام بخش

عکس نوشته + جملات الهام بخش

جملات الهام بخش

عکس نوشته + جملات الهام بخش

جملات الهام بخش

عکس نوشته + جملات الهام بخش

جملات الهام بخش

عکس نوشته + جملات الهام بخش

جملات الهام بخش

عکس نوشته + جملات الهام بخش

جملات الهام بخش

عکس نوشته + جملات الهام بخش

جملات الهام بخش

عکس نوشته + جملات الهام بخش

جملات الهام بخش

عکس نوشته + جملات الهام بخش

جملات الهام بخش

عکس نوشته + جملات الهام بخش

جملات الهام بخش

 

عکس نوشته + جملات الهام بخش

 

جملات الهام بخش

عکس نوشته + جملات الهام بخش

جملات الهام بخش

عکس نوشته + جملات الهام بخش

جملات الهام بخش

عکس نوشته + جملات الهام بخش

جملات الهام بخش

عکس نوشته + جملات الهام بخش

جملات الهام بخش

عکس نوشته + جملات الهام بخش

جملات الهام بخش

عکس نوشته + جملات الهام بخش

ادامه مطلب / دانلود

توصیه هایی طلایی از لقمان حکیم

فقط در صورتی والدین در گناه کودکان شریک نیستند که آنها زمینه ی رشد و تربیت دینی کودک را فراهم کرده باشند ولی فرزند با این حال راه گناه را انتخاب کرده باشد .

یک کودک یا نوجوان یا جوان برای کشف نیازها،استعدادها و تواناییهایش ناگزیر از آزمون و خطاست فلذا خطا و اشتباه او نیز امری اجتناب ناپذیر است و باید با دادن فرصتهای دوباره زمینه شکوفایی و پیشرفت آنها را فراهم ساخت.

سیاری از اخلاق های ممدوح و مذموم را کودکان در سنین پایین از مادران خود می آموزند و بیشتر در سنین بالاترست که از پدر خود الگو برداری می کنند . این نکته به نقش موثر مادران در تربیت اشاره دارد ….

مرد و زن دو عنصر اصلی خانواده اند که هر کدام جداگانه مسئولیت خاص به خود را دارند که با تولد فرزند برای هر کدام مسئولیت جدید تری بوجود می آید.

به بیان دیگر می توان گفت با به دنیا آوردن یک بچه، مسئولیت سعادت بخشی یک انسان را پذیرفته اند که البته باید دانست که عمده ی این مسئولیت بر گردن مادر است . تا آن جا که در حدیث نبوی می خوانیم که :

«اَلجَنَّهٌ تَختَ أقدام الاُمَّهاتِ»
(بهشت زیرپاى مادران است.)

که شاید اشاره به این معنا باشد که چون مادران به خصوص در سنین پایین کودک ،نقش موثری در بهشتی شدن فرزندان را دارند از این روست که به دلیل این نقش موثر ،بهشت زیر پای آنان است .

از طرفی هم بسیاری از اخلاق های ممدوح و مذموم را کودکان در سنین پایین از مادران خود می آموزند و بیشتر در سنین بالاترست که از پدر خود الگو برداری می کنند. این نکته به نقش موثر مادران در تربیت اشاره دارد .

و از سویی دیگر با توجه به آموزه های دینی فرزندان جزئی از باقیات الصالحات والدین هستند به این معنا که چون والدین نقش موثری در تربیت فرزند خود داشته اند از این رو اگر فرزندان هم در مسیر الهی قدم بردارند آنان نیز در این سهیم هستند و اگر به سمت گناه رفتند باز والدین به دلیل نقش موثر در تربیت، در آن شریک هستند و این همان قبول مسئولیتی است که در ابتدا گفته شد .

و فقط در صورتی والدین در گناه کودکان شریک نیستند که آنها زمینه ی رشد و تربیت دینی کودک را فراهم کرده باشند ولی فرزند با این حال راه گناه را انتخاب کرده باشد .

حال قرآن کریم مسیر تربیت دینی کودکان را از زبان لقمان حکیم بازگو می کند که در تعلیم فرزندش ده محور تربیتی را مد نظر قرار می دهد که عبارتست از:

۱ـ حسن ارتباط با خداى رحمان: «لاتُشرِک بِاللهِ»

۲ـ احترام به والدین : «وَوَصَّینَا الاِنسانَ بِوالِدَیهِ»

۳ـ معاد: «إِن تَکُ مّثقاَ حَبَّهِ مِن خَردَلٍ فَتَکُن فى صَخرَهِ أو فِى السَّمواتِ أو فِى الأرضِ یأت بِهَا الله»

۴ـ نماز: «أقِم الصَّلاه»

۵ـ امر به معروف و نهى از منکر: «وَ أمر بِالمَعروُفِ وَ انهَ عَنِ المُنکَرِ»

۶- صبر و پایدارى : «وَ اصبِر عَلَى ما أصابَک»

۷ـ مردمدارى : «وَلاتُصَغَّر خَدَّکَ لِلناسِ»

۸ـ تواضع و فروتنى : «وَلاتَمشِ فِى الاَرضِ مَرَحاً»

۹ ـ میانه روى : «وَاقصِد فى مَشیکَ»

۱۰ ـ آهسته و آرام سخن گفتن: «وَاغضُض مِن صَوتِکَ» (لقمان آیه ی ۱۳)

با توجه به آیه ی مربوطه این مطلب به درستی فهمیده می شود که روند تربیتی کودک از آشنایی با خدای رحمان و ترک معصیت شروع شده و سپس مراحل بعدی مورد توجه قرار می گیرد .

که در مرحله ی اجرایی اولین آموزش ، مربوط به آموزش نماز و در ارتباط با مردم نیز اولین اموزش فروتنی و تواضع پایه ی رفتار های دینی است .

نکاتی مهم در راه تربیت

۱- رعایت مساوات در ابراز محبت به فرزندان

إِذْ قالُوا لَیُوسُفُ وَ أَخُوهُ أَحَبُّ إِلى أَبِینا مِنَّا وَ نَحْنُ عُصْبَهٌ إِنَّ أَبانا لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ

اقْتُلُوا یُوسُفَ أَوِاطْرَحُوهُ أَرْضاً یَخْلُ لَکُمْ وَجْهُ أَبِیکُمْ وَ تَکُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْماً صالِحِینَ (یوسف/۸و۹)

هنگامى که (برادران) گفتند یوسف و برادرش (بنیامین) نزد پدر از ما محبوبترند در حالى که ما نیرومندتریم، مسلما پدر ما، در گمراهى آشکار است! یوسف را بکشید یا او را به سرزمین دور دستى بیفکنید تا توجه پدر فقط با شما باشد و بعد از آن (از گناه خود توبه مى‏کنید و) افراد صالحى خواهید بود.

این آیات بازگویی نمونه ای از نتایج عدم رعایت تساوی در ابراز محبت به فرزندان است. در این آیات می خوانیم که حسد برادران یوسف را تا سر حد کشتن وی پیش برد و تنها دلیلی که برای این کار داشتند این بوده که «پدر او را بیشتر از ما دوست دارد»(أَحَبُّ إِلى‏ أَبِینا مِنَّا).

۲- نیاز فطری و طبیعى فرزندان به بازی و سرگرمی های سالم

قالُوا یا أَبانا ما لَکَ لا تَأْمَنَّا عَلى‏ یُوسُفَ وَ إِنَّا لَهُ لَناصِحُونَ أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً یَرْتَعْ وَ یَلْعَبْ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ قالَ إِنِّی لَیَحْزُنُنِی أَنْ تَذْهَبُوا بِهِ وَ أَخافُ أَنْ یَأْکُلَهُ الذِّئْبُ وَ أَنْتُمْ عَنْهُ غافِلُونَ قالُوا لَئِنْ أَکَلَهُ الذِّئْبُ وَ نَحْنُ عُصْبَهٌ إِنَّا إِذاً لَخاسِرُونَ (یوسف/۱۱تا۱۴)

(برادران نزد پدر آمدند و) گفتند پدر جان! چرا تو درباره یوسف به ما اطمینان نمى‏کنى در حالى که ما خیرخواه او هستیم؟ او را فردا با ما بفرست تا غذاى کافى بخورد و بازى و تفریح کند و ما حافظ او هستیم. (پدر) گفت من از دورى او غمگین مى‏شوم و از این مى ‏ترسم که گرگ او را بخورد و شما از او غافل باشید. گفتند: اگر او را گرگ بخورد با اینکه ما گروه نیرومندى هستیم، ما از زیانکاران خواهیم بود.

در این آیات، یعقوب پیامبر در برابر استدلال فرزندان نسبت به نیاز یوسف به گردش و تفریح، هیچ پاسخى نمی دهد و عملاً آن را می پذیرد. این خود دلیل بر آن است که داشتن بازی و سرگرمی سالم برای فرزند، یک نیاز فطرى و طبیعى است و نباید از آن جلوگیری کرد.

۳- نشان ندادن راه های انحراف به فرزندان

گاه انسان به کودک خردسالش مى‏گوید توپ خود را به لامپ چراغ نزن. کودک که تا آن وقت نمى‏دانست مى‏شود توپ را به لامپ بزند، متوجه این مساله مى‏شود که چنین کارى امکان پذیر است و به دنبال آن، حس کنجکاوى او تحریک مى‏شود که باید ببینم اگر توپ را به لامپ بزنم چه اتفاقی می افتد و به دنبال آن شروع به آزمایش این مساله مى‏کند، آزمایشى که به شکستن لامپ منتهى خواهد شد.

۴- گذشت و چشم پوشی از خطاهای فرزندان در صورت ندامت

قالُوا یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا کُنَّا خاطِئِینَ قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ(یوسف/۹۸و۹۷)

گفتند: پدر، از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه که ما خطاکار بودیم. گفت به زودى براى شما از پروردگارم آمرزش مى ‏طلبم که او غفور و رحیم است.

فرزندان باید بیازمایند تا راه را از چاه، و صواب را از ناصواب تشخیص دهند. یک کودک یا نوجوان یا جوان برای کشف نیازها،استعدادها و تواناییهایش ناگزیر از آزمون و خطاست فلذا خطا و اشتباه او نیز امری اجتناب ناپذیر است و باید با دادن فرصتهای دوباره زمینه شکوفایی و پیشرفت آنها را فراهم ساخت.

 

ادامه مطلب / دانلود

مردی ناخوش و خسته شده بود از اینکه باید هر روز به سر کار برود درحالیکه همسرش در خانه به سر میبرد

و بعلاوه به او حسودیش شد، چرا که همسرش بسیاری تعاریف و آرزو و تبریک در روز زن دریافت کرده بود

دلش خواست که همسرش بفهمد که او چه کارهایی انجام میدهد

پس آرزو کرد :

خدای عزیزم، من هر روز، روزی ۸ ساعت سر کار میروم درحالیکه همسرم فقط در خانه میماند. میخواهم او بداند که من چه سختی را تحمل میکنم. پس تقاضا دارم که اجازه دهی بدن من و او با هم جابجا شود، تنها برای یک روز. آمین

خداوند با حکمت بیکرانش آروزی مرد را برآورده کرد

فردا صبح مرد به عنوان یک زن، از خواب بیدار شد

از جایش برخاست

برای همسرش صبحانه حاضر کرد، بچه ها را بیدار کرد

لباس های مدرسه بچه ها را مرتب کرد، به آنها صبحانه داد

را بسته بندی کرد، آنها را به مدرسه برد

به خانه برگشت و لباسها را برای بردن به خشکشویی برداشت

آنها را به خشکشویی داد و به بانک رفت تا حساب پس انداز باز کند

به خواروبار فروشی رفت

سپس خریدهایش را به خانه برد

قبضها و صورتحسابها را پرداخت کرد و مانده حسابها را در دفتر خرج بررسی کرد

جای خواب گربه را تمیز کرد و سگ را حمام کرد

ساعت دقیقا ۱ شد

و با عجله تختها را مرتب کرد

لباس ها را شست

جاروبرقی کشید، گردگیری کرد و کف آشپزخانه را جارو و طی کشید

سرعت رفت به مدرسه تا بچه ها را بردارد و در راه خانه با هم بحث کردند

شیر و کیک برایشان ریخت

و بچه ها را سازماندهی کرد تا تکالیفشان را انجام دهند

سپس میز اتو را برداشت و در حین تماشای تلویزیون لباس ها را اتو زد

ساعت ۴:۳۰ بعدازظهر,

سیب زمینیها را پوست کند و سبزی ها را برای درست کردن سالاد شست

گوشت قل قلی درست کرد و لوبیاهای تازه را برای شام آماده کرد

بعد از شام

آشپزخانه را تمیز کرد و ماشین ظرفشویی را روشن کرد .

لباسها را تا کرد، بچه ها را حمام کرد و آنها را خواباند

ساعت ۹ شب

او بسیار خسته بود و با اینکه هنوز همه کارهای روزانه اش تمام نشده بود به تختخواب رفت تا عشق بازی کند

او بیدار شد و سریع کنار تختش زانو زد و گفت:

خدایا! من نمیدانستم که به چه چیزی داشتم می اندیشیدم. من خیلی اشتباه کردم که به خانه ماندن همسرم حسودی می کردم. خواهش میکنم، آه، آه، لطفا بیا قرارمان را برگردانیم. آمین

خداوند با حکمت بیکرانش پاسخ داد:

پسرم میدانم که اکنون درس خود را آموختی و من خوشحال خواهم شد که همه چیز را به روال گذشته اش بازگردانم. اما تو باید ۹ ماه صبر کنی چرا که دیشب باردار شدی.

ادامه مطلب / دانلود
css.php