نتايج جستجو مطالب برچسب : پس از شکست عشقی

پس از شکست عشقی انتقام نگیرید!

پس از شکست عشقی انتقام نگیرید!

با تمام عشقی که من نثارش کرده بودم، با وجود آن همه زمان و انرژی که برایش صرف کرده بودم، همیشه ته دلم آرزوی این را داشتم که «روزی نظرش را عوض می کند و کوتاه می آید و عشق مرا می پذیرد. همیشه خودم را این طوری دلداری می دادم که او نمی تواند از این همه عشقی که به پایش ریخته ام بگذرد. اما در کمال ناباوری من، این کار را کرد.

از آن روز سیاهی که خبر نامزدی اش را شنیدم، یک سال می گذرد. مدت ها خواب به چشمم نمی آمد. شب و روز به سقف اتاق خیره می شدم و با خودم فکر می کردم که چه کار باید می کردم تا او را به دست بیاورم. از این که می دیدم نامزدش هیچ مزیتی بر من ندارد، حرص می خوردم. سطل آشغال اتاقم پر از ته سیگار بود و

ادامه مطلب / دانلود
زخم های عاطفی، زخم بر عواطف ماست که در جریان روابط ما ایجاد می شود. هر جا که دو یا چند نفر، نزدیک هم قرار می گیرند، امکان زخم خوردن وز خم زدن هم هست. شاید ما نتوانیم از زخم خوردن اجتناب کنیم اما قطعا می توانیم راه روبرو شدن با زخم و شفا یافتن و از نو پیش رفتن در زندگی مان را یاد بگیریم.

شفای زخم های عمیق عاطفی

نامزدی تان تازه بهم خورده و احساس می کنید دنیا به آخر رسیده است. برای شما، هیچ چیز درد آورتر از این نیست که زندگی را بدون حضور او و وابستگی به نامزدی که به تازگی به زندگی شما راه پیدا کرده بود اما حضورش از همه عمیق تر بود، تصور کنید. اما باید بپذیرید که واقعیت چیزی است که الان می بینید. پایان رابطه تان را باور کنید و خودتان را برای ادامه زندگی آماده سازید. شما هنوز شانس ازدواج و روابط عاطفی عمیق را دارید و باید از جوانی تان به بهترین شکل بهره ببرید.

زخم های عاطفی عامل اصلی ضعف عزت نفس هستند. هر چه این زخم ها عمیق تر باشند، ضعف ها نیز شدیدتر است. افراد زخم خورده اغل مایلند به احساسات خود عمیقا آسیب برسانند و به همین علت، تمام زندگی خود را در انتظار معجزه ای برای درمان می گذارند.

انکار نکنید

با دردتان رو به رو شوید. بپذیرید که شکست خورده اید و شکست خوردن ناراحتی دارد. اجازه دهید ناراحت باشید، گریه کنید، خاطراتتان را مرور کنید و به تدریج از این مرحله بگذرید. «انکار کردن و ناچیز شماری»، رفتار آسیب زننده است که باعث می شود روند درمان زخم عاطفی شما طولانی شود. این دو روش علاوه بر پایین آوردن عزت نفس، ایجاد تعارض و «نامعتبر ساختن واقعیت، احساسات و تجارب»، در واقع می توانند دریافت ها و تجربه عاطفی شما را زیر سوال ببرند و بی اعتبار سازند. با انکار کردن ضربه ای که خورده اید هیچ وقت نمی توانید واقع بینانه به گذشته نگاه کنید و ایرادهای رابطه تان را پیدا و برطرف کنید.

سوءاستفاده عاطفی

نگذارید مورد سوءاستفاده عاطفی قرار گیرید. سوءاستفاده عاطفی ماهیتی عاطفی و هیجانی دارد نه جسمی. بعضی ها بعد از مشاهده شکست شما در نامزدی تان شروع به زخم زبان می کنند. شما را سرزنش کرده یا حرف هایی بارتان می کنند که تحمل آنها برایتان دشوار است. سرزنش و ترشرویی دیدن باعث می شود اعتماد به نفس تان را از دست بدهید و نتوانید به درستی به با مشکل تان مواجه شوید. فرد سوءاستفاده شونده، هویت و ارزش شخصی خود را از دست می دهد. سوءاستفاده عاطفی زخم هایی ایجاد می کند که عمیق تر و مزمن تر از جراحت های بدنی است.

سوءاستفاده عاطفی اشکال مختلفی دار. مثل پرخاشگری ناچیزشماری

– پرخاشگری: شامل بدزبانی، متهم سازی، تهدید است. گاهی این سوءاستفاده عاطفی به صورت غیرمستقیم است، مثلا به صورت یاری کردن، انتقاد، نصیحت، موشکافی و پرسش های یک شخص دیگر، می تواند تلاش های صادقانه برای کمک تلقی شود، ولی در برخی موارد، این رفتارها تلاشی در جهت تحقیر و کنترل یا خوارسازی است، نه کمک؛ مثلا سوءاستفاده کننده وقتی می گوید «من بهت گفته بودم انتخابت اشتباهه» یا «تو خامی و هنوز این چیزها رو نمی فهمی» در لحن او قضاوت پنهان یا خشونت پنهانی است که برای آن موقعیت نامناسب است.

– ناچیزشماری: ناچیزشماری افراطی، شکل دیگری از انکار است. در این شیوه سوءاستفاده کننده حادثه ای را که اتفاق افتاده، انکار نمی کند ولی واکنش عاطفی شخص سوءاستفاده شونده را در قبال آن حادثه زیر سوال می برد. مانند اینکه «تو بیش از حد حساسی» و «تو خیلی اغراق می کنی» و… همگی بیانگر این نکته هست که عواطف و احساسات سوء استفاده شونده به نوعی معیوب است و نباید به او اعتماد کرد.

ادامه مطلب / دانلود

زخم های عمیق عاطفی شفا هم دارند؟

زخم های عاطفی، زخم بر عواطف ماست که در جریان روابط ما ایجاد می شود، بسیاری از زخم های عاطفی، در سال های اول کودکی در خانواده ای که به دنیا آمده ایم و طی سال هایی که بزرگ می شویم، ایجاد می شوند. برخی از زخم های عاطفی نیز، بعدها در روابط دوستانه مان، در زندگی مشترک با همسرمان، در جریان روابط با خانه، خانواده، محیط زندگی و با انسان های دیگر بوجود می آیند.

گفتنی است، هر جا که دو یا چند نفر، نزدیک هم قرار می گیرند، امکان زخم خوردن وز خم زدن هم هست. شاید ما نتوانیم از زخم خوردن اجتناب کنیم اما قطعا می توانیم راه روبرو شدن با زخم و شفا یافتن و از نو پیش رفتن در زندگی مان را یاد بگیریم. این مطلب را دنبال کنید.

درمان زخم عاطفی

ما می توانیم از زخم های عاطفی مان شفا بیابیم همانطور که برای دردهای جسمی ما داروهایی هست، برای زخم های عاطفی مان نیز درمان هایی هست. فقط باید بخواهیم که شفا پیدا کنیم.

زخم های عاطفی عامل اصلی ضعف عزت نفس نیستند:

هر چه این زخم ها عمیق تر باشند، ضعف ها نیز شدیدتر است. افراد زخم خورده مایلند به احساسات خود عمیقا آسیب برسانند و به همین علت، تمام زندگی خود را در انتظار معجزه ای برای درمان می گذارند. از طریق هفت مرحله قابل پیش بینی، ما می توانیم مرحله به مرحله، خود را برای درمان زخم های روانی کمک کنیم.
1- بررسی، 2- بیان، 3- آرامش، 4- جبران، 5- نگرش، 6- راه یابی، 7- بخشش

طلاق، زخم بی وفایی

زمانی که در خانواده ای، روابط زوجین به وسیله طلاق گسسته می شود اثرات جبران ناپذیری، روی روح و روان فرزندان می گذارد و آنها را، سر راه ترسناک تک سرپرستی قرار می دهد و کابوس جدایی از مادر و پدر در فرزندان تبدیل به عقده های روانی می شود.

طلاق در جامعه ما رشد منفی هشداردهنده ای را دارد و والدین برای رهایی خود از مشکلات، بدون در نظر گرفتن عواقب آن راه آسان تر و مناسب تر که طلاق نام دارد را انتخاب می کنند و تبعات آن در جامعه را فرزندان متحمل می شوند و ممکن است در آینده، رفتارهای خشونت آمیز فرزندان طلاق در جامعه آسیب های جبران ناپذیر روحی و روانی را با خود به همراه داشته باشد.

باید اشاره داشت که کودکان پس از جدایی پدر و مادرشان از «اضطراب عاطفی» رنج می برند.

اثرات یا زخم های عاطفی طلاق بر کودکان بسیار دشوار است و کشمکش میان پدر و مادر قبل از جدایی پیامک های متعددی برای کودکان دارد. کودکان پس از جدایی پدر و مادرهایشان، در واقع اغلب از اضطراب عاطفی رنج می برند و با ازدواج مجدد والدین که فرزندان خود را به این خانواده های جدید منتقل می کنند مسائل و مشکلات آنها دو چندان می شود.افرادی که طلاق گرفته اند، در ازدواج دوم انتظار بیشتری دارند و در نتیجه وقتی این انتظارات برآورده نمی شود، مسائل و مشکلاتی را برای فرزندان به وجود می آورند.

سوءاستفاده عاطفی چیست؟

سوءاستفاده عاطفی، ماهیتی عاطفی و هیجانی است نه جسمی، سوءاستفاده عاطفی هر چیزی را شامل می شود.

سوءاستفاده کلامی و اعمال ظرفیت تری چون سرزنش و ترشرویی، مثال هایی از سوء استفاده عاطفی هستند، سوء استفاده عاطفی مثل شستشوی مغزی است که در آن به طور منظم، اعتماد به نفس، ارزش شخصی و خودپنداره فرد تخریب می شود. در واقع سوءاستفاده شونده، هویت و ارزش شخصی خود را از دست می دهد. باید بدانید که سوءاستفاده عاطفی به هسته درونی شخص آسیب وارد می کند. زخم هایی ایجاد می کند که عمیق تر و مزمن تر از جراحت های بدنی است.

انواع سوءاستفاده عاطفی

سوءاستفاده عاطفی اشکال مختلفی دارد که عبارتند از: «پرخاشگری، انکار و ناچیزشماری».

– پرخاشگری: شامل بدزبانی، متهم سازی، تهدید و دستور دادن، به شکل های پرخاشگرانه می باشند. رفتارهای پرخاشگرایانه معمولا مستقیم و آشکار هستند.این نوع سوءاستفاده عاطفی، گاهی مانند نوع رفتار والد و کودک (شایع ترین شکل سوءاستفاده) است. گاهی این سوءاستفاده عاطفی به صورت غیرمستقیم است، مثلا به صورت یاری کردن، انتقاد، نصیحت، موشکافی و پرسش های یک شخص دیگر، می تواند تلاش های صادقانه برای کمک تلقی شود، ولی در برخی موارد، این رفتارها تلاشی در جهت تحقیر و کنترل یا خوارسازی است، نه کمک؛ مثلا سوءاستفاده کننده وقتی می گوید «من این را بهتر از بقیه می دانم» در لحن او قضاوت پنهانی است که برای آن موقعیت نامناسب است.

– انکار: گاهی سوءاستفاده شونده، اظهار می کند که سوءاستفاده کننده به او توهینه کرده و سوءاستفاده کننده می گوید، «من منظوری نداشتم، یا من هرگز این کار را نکردم یا تو داری در مورد چی صحبت می کنی؟» و گاهی به صورت امتناع از رابطه برقرار کردن و قهر کردن می شود. این شیوه انکار، گاها اصلاح از طریق سکوت خوانده می شود.

– ناچیزشماری: ناچیزشماری افراطی، شکل دیگری از انکار است. در این شیوه سوءاستفاده کننده حادثه ای را که اتفاق افتاده، انکار نمی کند ولی واکنش عاطفی شخص سوءاستفاده شونده را در قبال آن حادثه زیر سوال می برد. مانند اینکه «تو بیش از حد حساسی» و «تو خیلی اغراق می کنی» همگی بیانگر این نکته هست که عواطف و احساسات سوء استفاده شونده به نوعی معیوب است و نباید به او اعتماد کرد.

توجه توجه

«انکار کردن و ناچیز شماری»، آسیب زننده هستند.این دو روش علاوه بر پایین آوردن عزت نفس، ایجاد تعارض و «نامعتبر ساختن واقعیت، احساسات و تجارب»، در واقع می توانند دریافت ها و تجربه عاطفی شما را زیر سوال ببرند و بی اعتبار سازند.

ادامه مطلب / دانلود
عشق و گرایش های عاطفی، از یک شروع خبر می دهد. شروعی برای داشتن حال و آینده مشترک. دختر و پسری دچار وابستگی عاطفی می‌شوند که به دلیلی به یک رابطه آمده‌اند. گاهی اوقات محیط کاری، محیط تحصیلی و یا مکان خاص باعث می‌شود دو نفر با یکدیگر در ارتباط باشند و آغاز یک رابطه باشد. آغازی که گاهی محاسباتتان درست از آب در نمی آید و به هر دلیلی، قبل از آن که زیر یک سقف بروید به پایان می رسد.

حال و روز عاشقان شکست خورده

روزهای اول رابطه وقتی شما کششی نسبت به فردی در خود می‌بینید دنبال بهانه می‌گردید و به عنوان پیش مقدمه طوری رفتار می‌کنید که ببینید آیا او هم‌چنین حسی دارد؟ با او بیشتر تماس می‌گیرید و این بهانه‌ها بیشتر و بیشتر می‌شود و شما و طرف مقابل به یکدیگر نشان می‌دهید علاقه‌مندی به وجود آمده است.

حالا که دست ‌دل‌تان برای همدیگر رو شده و فهمیده‌اید شما دو نفر حس مشترکی به هم دارید، رابطه‌تان وارد فاز عاطفی می‌شود. در این مرحله بهترین کلمات رد و بدل ‌شود. همه‌چیز به نظر آن دو عالی و لذت‌بخش است. سطح نوراپی‌نفرین و دوپامین خون ما در این فاز اول رابطه بالاست و حالت کاملا سرخوشی و نشئگی داریم و تغییر رفتار می‌دهیم. تا دیروز خیلی جدی بودیم و حالا شوخ‌طبع می‌شویم و شعر می‌گوییم. قبلا خیلی کم‌رو بودیم اما حالا حاضرجوابی می‌کنیم و خلاصه یک تغییر رفتار واضح خواهیم داشت.

حس ما فوق‌العاده است و به خاطر سطح هورمون‌های بدن‌مان همه‌چیز را زیبا می‌بینیم (در روان‌شناسی به نوراپی‌نفرین و دوپامین هورمون‌ عشق می‌گویند) و حتی کارهای بد و رفتارهای دور از ادب را به خودمانی بودن و یا تعابیر زیبا برداشت می‌کنیم (این نکته را به خاطر بسپارید.)

در این مرحله، بی‌اختیار به یکدیگر وابسته می‌شوید چون مدام به مغزتان این برنامه را می‌دهید که می‌خواهم هر لحظه با تو باشم. این برنامه‌ای که به مغز داده می‌شود، چنین حسی را تقویت می‌کند که قرار است همه زندگی‌ام با تو باشد و می‌خواهم با تو ازدواج کنم. این در حالی است که شما گاهی چنین قراری را نداشتید و فقط درگیر عاطفی یکدیگر شده‌اید.

مدت‌زمان بودن در فاز عاطفی برای افراد متفاوت است. بعضی‌ها در مدت سه هفته به این حس می‌رسند. بعضی‌ها در مدت دو ماه و بعضی‌ هم بودن در این فاز را تا 6، 7 ماه یا بیشتر تجربه می‌کنند و ادامه می‌دهند. بسته به طول مدت زمانی که در این فاز وابستگی عاطفی بوده‌اید، پس از قطع ارتباط، حالات عاطفی‌روانی و هیجانی که خواهید داشت، متفاوت خواهد بود.

چقدر سوگواری کنیم؟

به طور کلی، دوره طبیعی سوگ برای هر فردی حداکثر 6ماه برآورد می شود اما این زمان برای کسی که یک آشنایی، خواستگاری یا نامزدی کوتاه مثلا 1ماهه داشته، دیگر 6ماه نخواهد بود. اگر شما سه هفته در این فاز بوده‌اید، طبیعی است که تا سه، چهار روز پس از پایان رابطه حال‌تان خوب نباشد. به هر حال مغز شما مدت 20روز در این برنامه ذهنی بوده است که صبح با صدای تلفن و پیام محبت‌آمیز همسر احتمالی آینده تان بیدار شود. در طول روز بارها با او در ارتباط باشد و حالا چنین منبع تغذیه عاطفی ناگهان قطع شود و انگار این گمشده، سیستم ذهنی شما را بر هم زده است و حال‌تان خوب نیست.

اما اگر این حالت ناخوشی بیش از این ادامه داشته باشد و شما تا ماه‌ها حال‌تان بد باشد، طبیعی نیستید و باید حتما بررسی شوید. یعنی ما انتظار داریم حتی اگر آدم احساسی‌عاطفی هستید، بتوانید بر اوضاع مسلط شوید و ظرف یک هفته تا 10 روز خودتان را جمع و جور کنید.

در نامزدی‌ها و روابطی که ماه‌ها طول می‌کشد طبیعی است به زمان بیشتری برای مسلط شدن بر اوضاع روانی‌مان پس از قطع ارتباط نیاز داشته باشیم. افت عملکرد، گریه کردن، حوصله کاری را نداشتن و کلافه بودن از نشانه‌های طبیعی این وابستگی عاطفی است که باید بشناسید و به خودتان کمک کنید تا آنها را مدیریت نمایید. طول مدت سوگواری عشق باید منطقی باشد و در تناسب یا طول مدت فاز عاطفی باشد.

آیا باید درمان شوید؟

واکنش ها به سوگ اگرچه در مجموع غیرقابل پیش بینی است و بسته به سلامت روانی افراد، شیوه برخورد اطرافیان، میزان تاثیرگذاری و عمق و مدت زمان رابطه بر زندگی شما متفاوت است. اما ویژگی مشترک همه افرادی که شکست عشقی می خورند، افسردگی، خلق تنگ و احساس نامطلوب بودن است. خشم، گریه و زاری، ناامیدی، غم، ترس از آینده و در نهایت پذیرش، مراحلی هستند که همه کما بیش تجربه می کنند. علایمی مانند افسردگی خفیف و اضطراب کم در دوره حدود 1 ماه تا 40 روزه سوگ، نیاز به درمان خاصی ندارد.

برخی علایم جسمی که در واقع علایم روانی هستند از دیگر علایم احتمالی این دوره است که نیاز به درمان خاصی نداشته و دوره آن همچون دیگر علایم ذکر شده در همین مدت زمان حدود 30 تا 40 روز به پایان می رسد. تنها باید به خاطر داشته باشید، مهم ترین کار در این دوره این است که از یک شکست عاطفی، به یک رابطه موقت تسکین دهنده پناه نبرید. در زمانی که شما سوگوار رابطه تان هستید، خیلی احتمال دارد که به دنبال جایگزین بگردید و به اولین فردی که توجهتان را جلب کرد، تکیه کنید و روی او سرمایه گذاری عاطفی انجام دهید. این مهم ترین خط قرمز شما در طول دوران سوگواری است که حکم از چاله درآمدن و در چاه افتادن را دارد. بنابراین به خودتان اجازه دهید دوره سوگ را بگذرانید و بعد برای روابط بعدی تان برنامه ریزی کنید.

ادامه مطلب / دانلود

ممکن است برای هر دختر و پسری اتفاق بیفتد که در دوران آشنایی یا نامزدی با شکست عاطفی مواجه شود. اتفاقی که می تواند پیش زمینه یک ازدواج موفق یا ناموفق در آینده شود. اگر در چنین شرایطی قرار گرفته اید، ممکن است بازخوردهای متفاوتی از اطرافیان تان ببینید. با پرهیز از موارد زیر سعی کنید به خودتان کمک کنید.

توصیه های اشتباه پس از شکست عشقی!

نصیحت و سرزنش

به طور کلی، اطرافیان در تمام این مراحل که نباید از 6 ماه بیشتر طول بکشد، تنها کاری که باید انجام دهند، «حمایت» است ولی خیلی‌‌ها آن را با «نصیحت» اشتباه می‌گیرند یا با بیان جمله‌هایی مثل «تقصیر خودت بوده»، «چرا این کار را کردی؟» فرد را سرزنش می‌کنند اما کسی که دچار شکست عشقی شده، مخصوصا در دوران افسردگی و خشم، به کسی نیاز دارد که بتواند با او صحبت کند و خیالش راحت باشد در موردش قضاوت نمی‌کند، تقصیرها را گردنش نمی‌اندازد یا حرف‌هایش را علیه خودش به کار نمی‌برد. حتی بیان جمله‌هایی مانند تو حیف بودی و او لیاقت تو را نداشت، باعث آزردگی‌اش می‌شود چون می‌فهمد اغراق است و دیگران برای اینکه دل او را خوش کنند، این حرف‌ها را می‌زنند. در این شرایط، فقط یک شنونده خوب نیاز است، کسی که نخواهد راه‌حل بدهد؛ وقتی رابطه‌ای تمام شده، اصولا راه‌حلی وجود ندارد که بخواهد ارائه شود.

توصیه به ترک رابطه

متاسفانه گاهی به شخصی که شکست عشقی داشته توصیه می‌شود دیگر هرگز رابطه‌ای را شروع نکند و حتی قید ازدواج را هم بزند در حالی که درست این است که فرد دوره سوگواری را با حمایت اطرافیان بگذراند و بعد خود در مورد اینکه می‌خواهد رابطه‌ای را شروع کند یا نه، تصمیم بگیرد و هیچ‌کس، حتی مشاور، نباید و نمی‌تواند به او بگوید چه کند یا نکند. البته اگر شدت اختلال در فرد به حدی باشد که دچار پرخاشگری، اضطراب یا افسردگی شدید شود، گاهی به درمان‌های دارویی، حمایتی و مشاوره هم نیاز است تا فرد صحبت کند، تخلیه شود، خودش به اشتباه‌هایش اعتراف کند و بدون قضاوت، حرف‌هایش شنیده شود.

امر و نهی

هرکس براساس تجربه‌های خود، دیگران را راهنمایی می‌کند. گاهی رابطه تمام‌شده ولی فرد اصلا علت آن را نمی‌داند بنابراین اشکالی ندارد اگر برای برقراری دوباره آن تلاش کند یا اگر اشتباهی مرتکب‌شده، برای عذرخواهی پا پیش بگذارد و اطرافیان نباید مانع او شوند. در این موارد معمولا خواهش‌های بیش از حد فایده‌ای ندارد و اگر هم داشته باشد، موقتی است و دوباره امکان گسستن روابط وجود دارد ولی خواهش و تمنا در صورتی که آگاهی کامل در مورد رابطه باشد، فرد را کوچک نمی‌کند. در غیر این صورت، علاوه بر فشار ناشی از قطع رابطه، این ناراحتی که چرا خودش را کوچک کرده، به مشکلاتش افزوده می‌شود. در چنین شرایطی توصیه‌هایی مثل خودت را کنترل کن و پیامک نده، تماس نگیر و حتی توصیه برای رفتن به مسافرت برای دور شدن از محیط و فراموش‌کردن اتفاق‌ها نیز تاثیر چندانی ندارد چون شخص آنقدر به هم ریخته است که نمی‌تواند به آنها عمل کند. فقط حضور یک دوست در کنارش می‌‌تواند تاثیر مثبتی داشته باشد تا هر وقت احساس کرد می‌خواهد با طرف مقابلش تماس بگیرد، اول با او صحبت کند؛ به شرط اینکه این دوست دخالت نکند یا پیشنهادهای نادرست مثل شروع رابطه با دیگری ندهد. حتی اگر شخص با طرف مقابل تماس گرفت، اطرافیان نباید او را سرزنش کنند چون کاری است که انجام شده و در شرایطی قرارداشته که این کار را انجام داده است. فقط می‌توان گفت اگر این کار را انجام دهی، ممکن است طرف برخورد درستی نداشته باشد و نباید ناراحت شوی و احساس کوچک شدن کنی.

واسطه شدن

اینکه اطرافیان بپذیرند به‌عنوان واسطه عمل کنند، غیر از موارد خاص که سوءتفاهم ایجاد شده‌باشد، اصلا توصیه نمی‌شود بنابراین نه خود آنها باید چنین پیشنهادی را مطرح کنند و نه بپذیرند چنین کاری را انجام دهند.

توصیه بدتر از بد

بدتر از همه اینها، توصیه برخی افراد است که به شخص دچار شکست عشقی می‌گویند اگر می‌خواهی رابطه‌ات را قطع کنی و آسیب نبینی، اول یک نفر دیگر را پیدا کن و بعد رابطه‌ات را قطع کن. این بدتر از آن است که در دوره سوگ کسی را برای فرد پیدا می‌کنند. متاسفانه خیلی وقت‌ها فرد با پشت‌گرمی کسی که پیدا کرده، رابطه‌ قبلی‌اش را تمام می‌کند و طرف مقابل هم به هر دلیلی رابطه را به هم می‌زند و اینجاست که دوطرفه احساس شکست خواهد کرد و بیشتر صدمه می‌بیند.

ادامه مطلب / دانلود
css.php