نتايج جستجو مطالب برچسب : ورود خانم ها ممنوع

دوست پسر آری یا خیر؟!

غیر از فرهنگ منحرف غرب آن هم در دهه های اخیر، در تمامی فرهنگ ها و ملت ها، ارتباط میان زن و مرد بیگانه کم وبیش نابهنجار و غیرمتعارف شمرده می شود. از اقوام باستانی گرفته تا ادیان گوناگون و جوامع بشری امروزی، هرکدام قوانین و ضوابطی را برای ارتباط بین زن و مرد درنظر می گیرند و تعامل خارج از آن ضوابط را ممنوع می دانند.

دین زندگی آموز اسلام نیز در این زمینه احکام و مرزهای ویژه ای ترسیم کرده است. اسلام روابط بین دوجنس مخالف را در چارچوب خانواده جایز و خارج از آن را سبب انحراف اخلاقی و فساد فردی و اجتماعی می داند. البته این سخن به معنای عدم حضور اجتماعی زنان و ارتباط های متعارف و ضروری کاری، علمی، فرهنگی و… نیست. بلکه در مواردی است که رابطه زن و مرد بیگانه از روابط عادی خارج شده و به سوی دوستی و گفت وگوهای طولانی کشیده شود.

آرمان ها و انگیزه ها

آمارها همگی از فرجام ناخوب دوستی های میان دختر و پسر خبر می دهند؛ بیشتر دختران، با هزاران احساس و آرزو و امید با پسری دوست می شوند و با خود می اندیشند که این جوان عاشق مرا خوشبخت خواهد کرد یا می پندارند پسری که به آن ها ابراز علاقه کرده همان فرد ایده آل و رویایی آرزوهای آن هاست؛ غافل از این که در بیشتر پسران انگیزه دوستی و ارتباط، حس کنجکاوی، رقابت جویی، فخرفروشی در میان دوستان، ارضای شهوات و خوش گذرانی است. چه بسا اگر پسری هم از روی صداقت با دختری دوست شود، معلوم نیست ایا ویژگی های اخلاقی و دینی و خانوادگی مناسبی داشته باشد یا نه.

واقعیت و حقیقت

طبق آمارهای به دست آمده فقط چهاردرصد دوستی های میان دختر و پسر به ازدواج منتهی می شود. که البته بیش تر همین چهاردرصد هم به طلاق می انجامد. تعداد اندکی که بر پایه دوستی های خیابانی زندگی مشترک تشکیل داده اند، تا یکی دو سال احساس خوشبخت کرده اند، ولی در نهایت، در پیچ و خم زندگی به کاستی های یکدیگر پی برده و این نکته را دریافته اند که ازدواج بر پایه عشقی گذرا و هیجانی چنین پیامدهایی دارد؛ در حقیقت علاقه شدید ابتدایی در آغاز دوستی به آنان اجازه نمی دهد تا عیب های یکدیگر ببینند.

دختران غافل

بررسی ها نشان می دهد یکی از مهم ترین عوامل فرار دختران از خانه، دوستی و ارتباط با جنس مخالف است. تحقیقات نشان می دهد که بیش از شصت درصد دختران فراری پیش از فرار، دوست پسر داشته اند و بیش تر این دختران به وسیله همین دوستان اغفال شده اند شگفت این جاست که دختران فراری و گرفتار، یا نام واقعی دوست پسر خود را نمی دانند یا اگر هم می دانند به خیال خود برای وفاداری نام او را فاش نمی کنند و در خیال واهی خود، بر این باورند که دوست پسرشان به سراغ آنان خواهد آمد.

پسران بد!

شاید به طور کلی بتوان گفت این پسران هستند که برای نخستین بار به صورت مستقیم با دخترها ارتباط برقرار می کنند، اما روش های این ارتباط متفاوت است روش هایی هم چون:

1. آشنایی به وسیله یکی از دوستان هم جنس

2. آشنایی اتفاقی از طریق تلفن، پارک،…

3. زیر فشار تحقیر دوستان بر ناتوانی در جلب نظر یک پسر و همسان سازی با همسالان

بنابراین تحریک و ترغیب هم سالان را می توان یکی از عوامل مهم این ارتباط ها دانست. در ادامه به چند نمونه حقیقی از این ارتباط ها اشاره می کنیم:

نمونه اول

رؤیا دختری شانزده ساله است که به همراه دوست پسر خود از یکی از شهرستان ها به تهران آمده، و در ترمینال جنوب تنها و بی سرپناه دستگیر شده است.

از او می پرسم که برای چه به تهران آمدی؟

می گوید: با نامزدم! آمدیم تهران عقد کنیم و با هم کار کنیم و زندگی خوبی را درست کنیم. می گویم: از نامزدت خبر داری؟ می دونی الان کجاست؟

درحالی که گریه می کند و اشک هایش آرام و قطره قطره روی گونه هایش می ریزد، می گوید: چند روز پیش که با دوستم تلفنی صحبت می کردم، می گفت که با دخترخاله اش عقد کرده و قرار است چندماه دیگر عروسی کنند. می گویم: پس معلوم می شود که چندان هم به تو علاقه نداشته. شانه هایش را بالا می اندازد و پاسخی نمی دهد.

می گویم: چطور با هم آشنا شدید؟

می گوید: یک بار که به خانه دوستم رفته بودم با او آشنا شدم و پس از چندبار که او را دیدم، مرا به خانه اش دعوت کرد و به هم علاقه مند شدیم و قرار فرار و ازدواج گذاشتیم.

نمونه دوم

فریبا با وجود آن که به عقد پسرخاله اش درآمده، به هنگام گردش با چند پسر دستگیر شده است. او با یکی از این پسرها ارتباط داشته است. وقتی به او می گویم تو که عقد کرده بودی، چرا با دیگران دوست شدی و چرا دست به این اعمال خلاف زدی؟ می گوید: پسرخاله ام به درد نمی خورد. می گویم: از کجا می دانی؟ می گوید: او فقط سرگرم کار است. از دنیا و لذت هایش چیزی سرش نمی شود.

می گویم: خوب از اول با اون عقد نمی کردی یا وقتی فهمیدی طلاق می گرفتی. دیگر چرا تن به این ارتباط ها دادی؟ می گوید: اولش نمی فهمیدم توی دنیا چه می گذرد. خر بودم. بعد که توسط سمانه با افشین آشنا شدم، فهمیدم تو دنیا چه خبره و من چقدر احمق بودم که با یک پسر پاپتی عقد کرده ام، با این کارم می خواستم پسرخاله ام من را طلاق بده تا با افشین ازدواج کنم!

می گویم: افشین الآن کجاست از اون خبر داری؟ می گوید: زرنگی! می خواهی جایش را بفهمید تا دستگیرش کنید. می گویم: من که پلیس نیستم. راستش را بگو اصلا می دونی کجاست یا نه؟

گریه اش می گیرد و می گوید: نمی دونم. مخفی شده، فرار کرده، نمی دونم کدوم گوریه و… تازه بغضش می ترکه و دست هایش را روی صورتش می گذارد و شروع می کنه های های گریه کردن. وقتی کمی آرام می شود، می گوید: سمانه چندبار رفته در خانه شان، من هم دو بار زنگ زده ام که پدرم و بهزیستی موافقت کرده اند که مرا به عقد او در آورند، ولی افشین خودش را آفتابی نمی کند و اصلا از او خبری ندارم.

یک کلمه حرف حساب

شما دختر جوان! ایا می توان به پسری که در خیابان و کوچه یا در جشن و مهمانی با چشم چرانی فراوان شما را پیدا کرده، و با نامه یا تلفن با شما ارتباط برقرار نموده، اعتماد و اطمینان کرد؟ ایا باید فریب چرب زبانی ها و وعده های پوچ او را خورد؟

چه تضمینی برای این نوع ازدواج ها وجود دارد؟ بر فرض که این روابط و آشنایی ها زمینه ای برای ازدواج باشد، از کجا می توان یقین کرد که بعدها با ده ها نفر دیگر رابطه ای برقرار نکند؟ و صدها پرسش دیگر.

ادامه مطلب / دانلود

ویژگی های مردان را بشناسید!

آشنایی با تفاوت های جنسیتی مهارت است. تا به حال فکر کرده اید که به عنوان یک زن چه چیزهایی باید در مورد ویژگی های جنسیتی همسرتان بدانید؟

معمولا خانم ها می گویند ما یک سرزمین ناشناخته ایم که آقایان در مورد ما چیزی نمی دانند اما احتمالا با خواندن این مطلب متوجه می شوید سرزمین ذهن آقایان هم چندان برای تان شناخته شده نبوده است.

یادتان باشد دانستن این تفاوت های جنسیتی مانع خیلی از دعواهای بی مورد میان همسران می شود و به آنان کمک می کند اختلاف های شان را بهتر مدیریت کنند. پس این شما و این بعضی چیزهایی که می خواستید در مورد مردان بدانید اما روی آن را نداشتید از خودشان بپرسید.

ویژگی های مردانه که هر زنی باید بداند

اقتدارطلبی مردان: روانشناس ها می گویند اگر یک چیز مردها را از زن ها متفاوت کند، آن ویژگی رقابت جویی و اقتدارطلبی مردهاست. مردها از اول بچگی یاد می گیرند رقابت طلب باشند تا موفق شوند. حتما شما هم پسربچه هایی را دیده اید که در بازی همدیگر را هتل می دهند و به هم دستور می دهند. حتما هم می دانید تفنگ، ماشین و البته بازی های رایانه ای رقابتی محبوب ترین وسایل بازی پسربچه ها هستند؛ چیزهایی که آنها را برای نشان دادن اقتدارشان و پیروزی بر رقیب آماده می کند. از طرف دیگر هورمون تستستورون یا هورمون مردانه هم آنان را برای این رقابت جویی که گاهی به پرخاشگری تبدیل می شود، آماده می کند.

نصیحت پذیر نبودن مردها: مردها به خاطر ویژگی اقتدارطلبی شان با هر چیزی که نشاندهنده این باشد که توانایی شان زیر سوال رفته است، مقابله می کنند. یکی از چیزهایی که به نظر مردان نشان دهنده زیر سوال رفتن اقتدار است، نصیحت کردن همسرانشان خواهد بود. حتما شما هم تجربه این را داشته اید که اگر روی چیزی بیش از حد اصرار کنید، شوهرتان آن را انجام نمی دهد یا با نق زدن و نارضایتی انجامش می دهد. هدف مردها در این مواقع این نیست که شما را ناراحت کنند یا با حرفتان موافق نباشند، مسئله این است که لحن نصیحت گرانه شما باعث موضع گیری او شده است. کافی است لحن تان را جوری عوض کنید انگار که دارید در زمین او بازی می کنید.

راه حل سریع مردها: وقتی برای مردها مشکلی را تعریف می کنید، بیشتر از هر چیزی در سرشان به فکر راه حل آن مشکل هستند. برای شما به عنوان یک زن احتمالا از همه مهمتر این است که شوهرتان مشکل شما را بشنود و با شما همدردی کند اما برای آنان مهم این است که به عنوان کمک، راه حل مشکل شما را بگویند، ضمن اینکه پیدا کردن راه حل نشاندهنده توانایی آنهاست. به هر حال راه حل دادن سریع اصلا به معنای نادیده گرفتن حس شما و حوصله نداشتن حرف های شما نیست. آنان فکر می کنند شما به این خاطر مشکلتان را تعریف کرده اید تا راه حلی پیدا کنید. گاهی سکوت مردها هم به همین معناست. سکوت می کنند چون راه حلی ندارند!

خونسردی مردان: «مردها اصلا عاطفه حالی شان نمی شود.» این اتهامی است که خیلی از خانم ها به آقایان می زنند اما روان شناسان حرف دیگری دارند. آنها می گویند چیزی که خانم ها و آقایان را در این مورد از هم متفاوت می کند این است که آقایان می توانند جنبه های عاطفی و عقلانی یک موضوع را از هم جدا کنند اما برای خانم ها تقریبا همه چیز می تواند عاطفی باشد. به این معنا که خانم ها احساساتشان را در خیلی از چیزها دخیل می کنند اما آقایان می توانند خیلی جاها احساساتشان را کنترل کنند.

عصب شناس ها می گویند دلیل این قضیه این است که مرکز عاطفه در مردها فقط در نیمکره راست مغز است اما در خانم ها مراکز عاطفه در هر دو بخش چپ و راست مغز پراکنده اند. مرکز صحبت کردن و تفکر منطقی سمت چپ مغز است برای همین تفکر منطقی خانم ها با عواطف شان در هم آمیخته است اما مردها می تواننند این دو را از هم جدا کنند. این تفاوت جنسیتی، در دعواهای بین خانم ها و آقایان خیلی خوب خودش را نشان می دهد.

وقتی خانم ها وسط بحث با شوهرشان داغ می کنند یا عصبانی می شوند یا گریه می کنند یا هر دو، معمولا همزمان بهت می کنند چطور شوهرشان همچنان خونسرد ایستاده و منطقی بحث را پیش می برد. در واقع آقایان غیرعاطفی نیستند. گواه عاطفی بودن آنها این همه دیوان شعر که توسط مردها سروده شده است. البته این به معنای این نست که مردها هرگز در بحث ها احساسی نمی شوند. آنان هر وقت احساس کنند قلمروشان زیر سوال رفته است احساساتی و معمولا عصبانی می شوند.

سکوت مردان: مردها کم حرف تر از زن ها هستند. این را هم عامه مردم قبول دارند و هم تحقیق های روانشناس ها آن را ثابت کرده است. روانشناس ها می گویند زن ها روزانه 6 هزار تا 8 هزار لغت به کار می برند اما مردها یک سوم این تعداد کلمات را می گویند. دلیل این پدیده آن جور که عصب شناس ها می گویند این است که مرکز تکلم در مردها فقط در سمت چپ مغزشان واقع شده است اما مرکز تکلم در زن ها هم در سمت راست و هم در سمت چپ مغز وجود دارد. البته روانشناس های تکاملی می گویند مردها در طول هزاران سال یاد گرفته اند کم حرف باشند. آنها می گویند هزاران سال پیش مردها برای شکار باید ساکت کمین می کردند وگرنه شکار در می رفت و بقای خانواده به خطر می افتاد. از آن طرف زن ها باید با همگروهی های خانم خودشان حرف می زدند و از بچه های شان مراقبت می کردند. بقای آنها به همین رابطه داشتن بر می گشت. مردها در طول رشد هم دیرتر زبان باز می کنند و مهارت های کلامی شان از زن ها کمتر است. در ادامه به این شکل های متفاوت حرف زدن مردان و زنان می پردازیم.

تیتروار حرف زدن مردها: اگر صحبت کردن د ر مورد مسائل روزمره را به دو شیوه گزارش توصیفی وگزارش علمی تقسیم کنیم، زن ها به شیوه توصیفی و مردها به شیوه علمی حرف می زنند. در واقع خانم ها، بیشتر در مورد جزئیات حرف می زنند اما حرف زدن مردها بیشتر منطقی و علمی است. آنها آن چیزی که فکر می کنند گفتنش لازم است را می گویند. برای همین به نظر می رسد مردها فقط تیتر اتفاق ها را می گویند و نه شرح آنها را. این اصلا به این معنا نیست که شوهرتان نمی خواهد شما از اتفاقات روزمره خبردار شوید، یا شما را لایق دانستن آنها نمی داند. مردها به طبیعت خودشان رفتار می کنند و شما نباید با دید زنانه خودتان حرف های آنها را تفسیر کنید.

صراحت مردان: زن ها معمولا غیرمستقیم حرف خودشان را می زنند و گلایه دارند چرا مردها حرف های شان را نمی فهمند. مثلا ممکن است شما به همسرتان بگویید چایی نمی خوری و منظورتان این باشد که بای با هم چایی بخوریم اما مردها معمولا به درون خودشان مراجعه می کنند و اگر چایی میل نداشته باشند با صراحت این را می گویند. این صراحت نشانه بی ادبی یا بی توجهی همسرتان نسبت به شما نیست. او فقط طبق طبیعت مردانه اش به شما گوش می دهد.

دستور دادن مردان: مردها از بچگی به امری حرف زدن عادت می کنند و دخترها به پیشنهادی حرف زدن. پسرها در بازی های شان می گویند: «توپ را بنداز برای من!» اما دخترها می گویند: «می یاین با هم خاله بازی کنیم؟» هم دخترها و هم پسرها به خاطر شیوه خاص حرف زدن خودشان تشویق می شوند و این نوع حرف زدن در آنها نهادینه می شود. اگر مردی از جمله های امری زیادی استفاده می کند به این معنا نیست که صبح تا شب دستور می دهد و قصدش ریاست کردن است، فقط طبق طبیعت مردانه اش رفتار می کند. اینکه در دنیای زنانه و ظریف خودتان که همه جمله ها را ترجیحا به صورت پیشنهاد می گویید تا به صورت امر، جملات مردانه را تفسیر کنید چیزی را حل نمی کند.

کج بودن دوزاری مردان: زن ها راحت تر می توانندن ذهن دیگران را بخوانند. مردها در این مورد خیلی ضعیف تر عمل می کنند. آنها کمتر از زن ها از روی چهره به قصد یا احساس پشت آن پی می برند. شما به عنوان یک زن احتمالا از این ناتوانی مردها خیلی شاکی هستید و آن را به پای بی توجهی می گذارید اما واقعا این شم زنانه شما را ندارند و بهتر است احساسات تان را به زبان بیاورید تا آنها متوجه شوند.

ادامه مطلب / دانلود
css.php