نتايج جستجو مطالب برچسب : همسران جوان

دوران عقد زیربنای یک عمر زندگی مشترک

دوران عقد زیربنای یک عمر زندگی مشترک

دوران عقد زیربنای یک عمر زندگی مشترک زوجین در این دوران به دلیل عدم تعهد نسبت به یکدیگر و قرارگیری در موقعیت عاطفی جدید دوران خوشایندی را تجربه می‌‌کنند و به دلیل عدم وجود تعارضات دوران عقد و ازدواج در‌ دوران نامزدی، در این دوران بدون مشکل باهم ارتباط برقرار می‌‌کنند.به اختصار چند ویژگی مهم دوران نامزدی را در اینجا برایتان می گوییم. نکته هایی که شاید در مقدمه زندگی مشترک، حکم نکات کنکور زندگی تان را داشته باشند!دوران نامزدی زوجین به موجب یک قرارداد به توافق می‌رسند که در آینده با یکدیگر ازدواج کنند.دوران نامزدی باید با نظارت خانواده‌‌ها و در چارچوب شرعی باشد و از مسائلی که زن و شوهر محرم دارند، اجتناب شود. در این دوران دختر و پسر در راستای شناخت برای ازدواج با حفظ موازین شرعی حق صحبت کردن، مسافرت کردن را دارند.

دوران آشنایی بهتر است حداقل سه ماه و حداکثر 4 یا 5 ماه ‌باشد و در این دوران نباید هیچ گونه وابستگی به وجود آید و هر لحظه آماده شنیدن پاسخ منفی ‌یا مثبت باشد. افراد درون فامیل یا آشنا به اندازه غریبه ها نیازی به دوران نامزدی ندارند چون شناخت آنها درباره خانواده و کلیات روحیه فرد مقابل شان بیشتر از غریبه ها است. بنابراین شناخت و نامزدی در میان این جوانان می تواند در یکی دو ماه حاصل شود. افرادی که از مناطق گوناگون هستند، می توانند برای شناخت بیشتر مدتی طولانی‌تر با یکدیگر نامزد باشند.والدین در دوران نامزدی باید با ایجاد فرصتی برای ملاقات‌‌های متعدد، رفت و آمد‌های خانوادگی، کمک به تصمیم گیری عاقلانه و آگاهانه و حمایت از انتخاب نهایی فرزندان خود به آنها کمک کنند.

در دوران نامزدی افراد باید دقت، حساسیت و هوشیاری بالایی را برای تصمیم‌گیری قطعی داشته باشند.اشتباهات خطرناک دوره نامزدی این ها هستند: عدم توجه به ویژگی‌‌های منفی و علائم هشدار دهنده طرف مقابل، چشم پوشی از ارزش‌ها و باور‌های درست خود، تسلیم در برابر خواسته‌‌های جنسی طرف مقابل. این مشکلات باعث وجود معضلات بعدی در زندگی زوجین می‌شود.

این دوران بهترین موقعیت برای محک زدن معیارهای افراد برای ازدواج و انتخاب همسر، شناخت ویژگی‌‌های شخصیتی خودشان، همچنین انتخاب منطقی و عاقلانه و در نهایت ازدواجی آگاهانه است.از بهترین شیوه‌ها برای شناخت فرد مشاهده‌ نحوه تعامل وی با خانواده ‌است. نحوه‌ برخورد فرد با اعضای خانواده و پدر و مادر، شاخصی از رفتار آینده او در یک ارتباط صمیمانه است.

در دوران آشنایی، فرد باید بر اساس شناخت خود از زندگی و آینده نگری و تصمیم برای انتخاب همسر و شریک زندگی به دنبال کسب اطلاعات لازم و کافی باشد. فرد در این دوران باید از خانواده همسر، جایگاه وی در خانواده و خصوصیات شخصی‌اش اطلاعاتی را کسب کند. اطلاعات خانوادگی، تحقیق و تفحص در محل کار، زندگی، تحصیل و استفاده از راهنمایی‌های مشاور از جمله منابع اطلاعاتی برای آشنایی بهتر در دوران آشنایی است.

برای تصمیم گیری بهتر برای ازدواج در این دوران نباید هیچ گونه وابستگی بین طرفین به وجود آید.این دوران فرصتی برای آشنایی بیشتر خانواده‌ها، فامیل و دوستان، آمادگی برای زندگی مشترک، آشنایی عمیق زوجین با یکدیگر، پذیرش نامزد به عنوان همسر آینده، قطعیت در تصمیم گیری برای انتخاب همسر و قبول تعهد برای زندگی مشترک است. قبل از عقد دوران نامزدی برای استحکام زندگی زوجین باید مورد توجه قرار گیرد.

افراط و تفریط در دوران نامزدی، وجود انتظارات بیش از حد طرفین از یکدیگر و عدم رعایت حد و مرزها از مشکلات دوران نامزدی است.حدود ارتباطات در دوران نامزدی باید در حد شناخت، تعیین ‌اهداف و برنامه‌های آینده زندگی زوجین باشد. وجود ارتباطات جسمی و جنسی برزندگی مشترک زوجین اثرات نامطلوبی خواهد گذاشت مادر همیشه می‌گفت: «دوران عقد مثل لبه تیغ می‌مونه، اگر صادقانه و با محبت قلبی و دلسوزانه باشه. اگر مودبانه و از راه درستش رفتار بشه. حتی اگه همه اینها باشه ولی با ظرافت خودش انجام نشه درست برعکسش نتیجه می‌ده و می‌شه…»

مادر همیشه می‌گفت: «دوران عقد مثل لبه تیغ می‌مونه، اگر صادقانه و با محبت قلبی و دلسوزانه باشه. اگر مودبانه و از راه درستش رفتار بشه. حتی اگه همه اینها باشه ولی با ظرافت خودش انجام نشه درست برعکسش نتیجه می‌ده و می‌شه…»محترم همیشه می‌گفت خانواده همسرش بی‌دلیل حسادت می‌کنند و باعث ناراحتی می‌شوند. همسرش هیچ‌وقت از حق او دفاع نمی‌کرد. مدام حرفهای مادرش را تکرار می‌کرد و از او می‌خواست بهش حق بدهد. از انتخاب لباس گرفته تا خرید وسایل. مدام می‌گفت نظر مادر را پرسیدی؟انگار که مادرش مثل آنتن به او وصل بود. وقتی به شوهرش می‌گفت بچه ننه، ناراحت می‌شد!

رابطه تازه عروس و دامادها با خانواده‌های طرف مقابل از عوامل مهم در استحکام رابطه همسران است.با توجه به اینکه خانواده اولین و تاثیرگذارترین نهادی است که فرد در آن رشد کرده، والدین قابلیت دخالت مثبت و منفی را در همه مراحل زندگی فرزندان حتی زمانی که آنها مستقل شده‌اند را دارند و البته شرایط فرهنگی و اجتماعی حاکم بر جامعه نیز به این مسئله دامن می‌زند که متاسفانه دخالت های نابجا و نادرست والدین از حیطه‌های مشکل‌زا برای زوج‌های تازه شکل گرفته تا آنجا که آمار بالایی در زمینه طلاق را به خود اختصاص داده است.

بی تجربگی و عدم مدیریت

روانشناسان به این اعتقادند که دوران عقد می‌تواند برای خیلی از زوجین دوران سختی باشد. چرا که آنها به دلیل بی‌تجربه‌گی قادر به مدیریت درست مسائل نیستند. برای اینکه از استرس‌ها و درگیریهای احتمالی کاسته شود، افراد باید از همان روزی که تصمیم به ازدواج می‌گیرند درست رفتار کردن، مدیریت برنامه‌ها و آینده‌نگری را نیز از اصول اولیه یک ازدواج موفق بدانند و در جهت آن گام بردارند.

وابستگیهای بیش از اندازه پسر به خانواده نشانه وجود آسیب روانی و وجود اختلال عاطفی در مرد می‌باشد که جز با روان‌درمانی نمی‌توان از عوارض این آسیب در امان ماند. اما پس از روان‌درمانی با توجه به میزان این وابستگی می‌‌توان راه‌کارهایی را اجراء نمود از قبیل صحبت کردن با خانواده پسر و درخواست عدم دخالت خانواده. دادن مسئولیتهای بیشتر و پر کردن خلاء عاطفی به شکل صحبتهای سالم و روابط سالم از طرف همسر.

وابستگی بیش از حد

نرگس و رضا هر دو شاکی بودند. رضا می‌گفت نرگس بیش از اندازه حساس و وابسته به مادرش است. هر خریدی که انجام می‌دهیم باید طوری باشد که مادرش هم خوشش بیاید و آبرویش جلو خانواده‌اش نرود. نرگس هم می‌گفت رضا می‌خواهد طوری رفتار کنم که خوشایند خانواده‌اش باشم. باید هر جشنی می‌خواهیم برویم و هرکاری می‌خواهیم بکنیم، با خانواده‌اش باشیم. دیگر خسته شده‌ام! مهمترین اختلالات در دوران عقد،

ناشی از وابستگی است و از جمله آسیبهایی که به وجود می‌آورد، شکستن اقتدار مرد در تصور زن و حساس شدن مرد به رفتارهای همسر و اطرافیانش است. ناپخته بودن شخصیت زن و مرد سبب عدم انتقال حس حمایت از سوی مرد به زن و زن به مرد می‌شود. عدم قدرت تصمیم‌گیری در مورد مسائل مهم زندگی و اختلاف بین روابط زن و شوهر باعث آسیبهای عاطفی عمیق می‌شود. در واقع این آسیبها کاملا به شرایط تربیتی و نحوه تربیت زوجین بستگی دارد و شکل بروز این آسیبها کاملا متفاوت است.

هنوز بچه هستید!

به واقعیتی فکر می‌کند که این روزها تبدیل به رویا شده است. می‌خواهند خانواده شوند با چهارچوب‌هایی که بنا می‌کنند. ولی کسی آنها را باور نمی‌کند. می‌گویند: «هنوز بچه هستید.» می‌خواهند چهارچوب‌های زندگی خودشان را به او و همسرش دیکته کنند. می‌گوید: «شاید چهارچوب‌هایمان هنوز ضعیف است ولی کم‌کم قوی می‌شود.» با ناراحتی می‌گویند: «این حرفها هنوز برایتان زود است. حتما می‌خواهید ما را کنار بگذارید، چون فکر می‌کنید بزرگ شده‌اید.» به اینجا که می‌رسد می‌خواهد بگوید: «مگر می‌شود آدم از ریشه‌اش جدا شود؟ فقط می‌خواهیم تجربه کنیم تا بزرگ شویم. تا کودک نمانیم.» اما اینها را توی دلش می‌گوید.

فرق میان نصیحت و دخالت

برای تمایز و تشخیص بین پند و نصیحت‌های والدین و دخالت باید گفت که رابطه محترمانه‌ای که در آن مرزها رعایت شود، تعیین‌کننده است. اگر در ابتدا روابط بین زوج‌ها و خانواده‌ها محترمانه باشد آن وقت دختر و پسر تلاش والدین برای حل مسئله را به‌عنوان نصیحت و ارائه راهکار می‌پذیرند اما اگر این ارتباط محترمانه نباشد، مسلما آن را دخالت می‌بینند. یکی از نیازهایی که زوجین دارند این است که در سال‌های اولیه تشکیل زندگی می‌خواهند با والدین طرف مقابلشان صمیمی شوند و بیش از اندازه به معاشرت کردن روی می‌آورند یا در هر کاری از آنها مشورت می‌گیرند و در واقع خود زوج‌ها هستند که این اجازه را می‌دهند که رابطه از حالت احترام خارج شود و این را باید دانست که صمیمیت‌های زیاد درگیری و تنش ایجاد می‌کند.

قطع ارتباط با خانواده

زهرا چند ماهی که از عقدش گذشته و ارتباطش را با خانواده همسرش قطع کرده است. نمی‌خواسته دخالتی در زندگیش باشد. خواسته است مستقل باشند. حالا همسرش مدتی است که می‌خواهد با خانواده‌اش ارتباط داشته باشد ولی او این را به حساب بی‌ارادگی همسرش می‌گذارد.روان شناسان می گویند: در باب معاشرت و رفت‌و‌‌آمد زوج‌ها با خانواده‌های طرف مقابل نمی‌توان نسخه خاصی پیچید و این مسئله براساس انتظارات زوج‌ها پایه‌گذاری می‌شود. بهترین نوع حالت دیدارها و رفت‌وآمدها این است که باعث به هم خوردن خلوت‌های دو نفره زن و شوهر نشود.

اما به هیچ عنوان قطع ارتباط کردن با خانواده درست نمی‌باشد. زیرا خانواده و روابط بین فردی موجود در خانواده زمینه‌ساز استقلال فرد در دورانهای بعدی رشد است. در این دوران والدین با بحران روحی دیگری مواجه می‌شوند و آن ترس از دست دادن فرزندشان است. آنان از اینکه فرزندشان جذب خانواده همسرش شود وحشت دارند و کشاکشی بین والدین به وجود می‌آید که برای زوجین نیز ایجاد مشکل می‌کند. زوجهای جوان باید بدون قطع ارتباط و بصورتی آگاهانه ارتباطی درست و سالم داشته باشند.

استقلال،  گوی همیشه گمشده

دوست دارد روی پای خودش بایستد. از این وضع خسته شده است! فکر می‌کند داشتن استقلال خیلی سخت است. آن هم بعد از ازدواج. اصلا فکر می‌کند این کار نشدنی است!کارشناسان می‌گویند: «خیلی از خانواده‌ها می‌خواهند مثلا به فرزند خود کمک کنند تا گره‌ای از مشکلات را باز کنند ولی متاسفانه با دخالتهای بی‌جا باعث کور شدن آن گره می‌شوند. زوجهای جوان خیلی راحت و با نهایت احترام می‌توانند خود مانع دخالتها شوند.»

می‌خواست تعادل بین ارتباط خانواده و استقلال همسرش وجود داشته باشد. دوست داشت همه‌چیز به جا و در کنار هم باشد. می‌ترسید پازلها درست کنار هم چیده نشوند. ولی نمی‌دانست همیشه راههایی وجود دارد که این پازلها به درستی کنار هم قرار بگیرند.اولین راهکار، آگاهی خانواده‌ها در زمینه اهمیت استقلال در زوجین و عوارض مخرب ناشی از عدم تعادل است. دوم عدم دخالت والدین در تصمیم‌گیریهای زوجین و هدایت نامحسوس آنها در مواردی که تصمیمهای نا‌درست گرفته می‌شود.

حضورهای همیشه پررنگ  و نا به جا

با وجود داشتن مشکلات مالی همسرش و کمکهایی که از طرف خانواده‌اش در دوران عقد می‌شد روز به روز حضورشان پررنگ‌تر می‌شد. به طوری که احساس می‌کرد دیگر نقشی در زندگی ندارد. وقتی دلایل نگرانیش را به همسرش می‌گفت جواب می‌شنید چاره‌ای نیست.مشاوران  می‌گویند: «گاهی مدیریت نادرست خانواده باعث می‌شود، زوج جوان با مشکلات جدیدی مواجه شوند. در این دوران همسران جوان عمدتا هنوز با خانواده خود زندگی می‌کنند.

به دلیل اینکه هنوز وابستگی اقتصادی به خانواده وجود دارد و این می‌تواند مشکلاتی برای زوجین ایجاد کند.‌ راه‌کاری که در این شرایط می‌توان ارائه داد در درجه اول مستقل شدن مالی پسر از خانواده خود است استغناء روانی مرد و نحوه مدیریت مالی وکسب و کار و مرزبندی در مسائل اقتصادی بین او و خانواده‌اش می‌تواند مثمر ثمر باشد. و در صورت دخالت های بیش از اندازه از حد و عدم توانایی در مدیریت، جدا شدن کسب و کار از والدین شاید بتواند به این وضعیت پایان دهد.

ادامه مطلب / دانلود

اشتباهات همسران جوان

اشتباهات همسران جوان

زوجهای جوان شباهت زیادی به دانشجوهای سال اول دانشگاه دارند. آنها تازه مشغول یادگیری خم وچم زندگی مشترک هستند. آگاهی از اشتباهات معمول در اوایل ازدواج میتواند کمک کند که مانع بروز مجدد آنها شویم. در پیچ و خم دلدادگی و حـرفهای نگفته جوانی، واقعیتهای یک عمر زندگی درکنار یکدیگر، تجربه حوادث تلخ و شیرین و مهارتهای لازم برای شناخت و تجزیه و تحلیل مشکلات زندگی فراموش میشود. یادآوری چند نکته به همه ما کمک میکند تا مسافتی دورتر از شروع زندگی مشترک و رویاپردازیهای عاشقانه را مشاهده کنیم.

۱) فکر نکردن به فردای ازدواج:

بعضی از همسران جوان آنچنان سرگرم جشن ازدواج میشوند که نمیدانند درگیر چه مسائلی شدهاند. شما متاهل شدهاید. جشن ازدواج شاید سرگرم کننده باشد اما فقط یک روز است. اکنون شما ناچارید با یکدیگر زندگی کنید، با هم کنار بیایید و تشکیل خانواده دهید. از برنامههای جشن و بازتاب آن، از تماشای فیلم عروسی تا تجدید خاطرات با دوستان لذت ببرید، اما تمام مدت، تصویر بزرگتری را در ذهن داشته باشید.

۲) تلاش برای عوض کردن خلقیات همسر:

به احتمال قوی، شما به این دلیل با همسر خود ازدواج کردهاید که عاشقش بودهاید. اگر این طور باشد، هیچ دلیلی وجود ندارد که او را تغییر دهید. بدون شک، افراد بالغ به طرز چشمگیری تغییر نمیکنند. پس بهترین اطمینان شما این است که همسر خود را قبول کرده و او را به خاطر منحصر به فرد بودنش و تفاوتهایی که با دیگران دارد، دوست بدارید. تلاش برای عوض کردن همسرتان فقط احساسات او را جریحهدار کرده و زندگی مشترک شما را خراب میکند.

۳) رابطه بد با خانواده همسر:

اگر تا این لحظه به رابطه شما با خانواده همسرتان لطمه وارد شده، دست به هر کاری بزنید تا رابطه خود با خانواده همسرتان را بهبود ببخشید. اولین نفری باشید که صلح را برقرار میکند، زیرا هنگام دعوای شما با خانواده همسرتان، تنها کسی که آزرده خاطر میشود، همسرتان است که احساس میکند بین شما گیر افتاده است.

۴) مشاجره بهجای گفتگو:

پرخاشگری و فریاد زدن وجیغ کشیدن در حل مشکل یا اختلاف نظرها به شما و همسرتان کمکی نمیکند. گفتگوی آرام و منطقی، شما را به پیش خواهد برد. اگر هنگام مجادله با همسرتان، نتوانید خود را کنترل کنید، زندگی تان را به مخاطره میاندازید. پس هر کاری را که شامل این موارد است از استراحت در میانه بحث تا طلب کمک به وسیله روشهای درمانی انجام دهید.

۵) کوتاه بودن افق دید:

هیچکس دوست ندارد درباره مسائل سنگینی مثل کنترل مسائل مالی، راههای ممکن در صورت بچهدار نشدن و نحوه آمادگی برای اتفاقات پیشبینی نشدهای مثل مرگ، بحث کند. با این حال اکنون که متاهل شدهاید چارهای جز صحبت درباره این موضوعات ندارید. ازدواج شما به این مسائل وابسته است. عاقل باشید و در مورد تمامی این مسائل با همسر خود صحبت کنید و درصورت لزوم با دیگران مشاوره داشته باشید اما آن را نادیده نگیرید. زندگی، تنها تفریح و مهمانی و خوشی نیست. درخود توانایی پذیرش مشکلات بزرگتر را داشته باشید.

۶) دعواهای بیهوده:

هر انسان متاهلی با همسر خود بر سر مسائلی بحث میکند، از باز گذاشتن سر خمیردندان تا آویزان کردن لباس روی دستگیره در که در نظر دیگران بی معنی است. بحثهای خود را برای مسائل مهمتری نگه دارید. این دلخوریها را به حال خود بگذارید. به راستی اگر تنها اشتباه همسر شما انداختن جورابهای کثیف روی زمین است، باید خودتان را خوششانس بدانید.

۷) حسادت:

همسرتان شما را برای زندگی انتخاب کرده است. حسادت باعث اتلاف وقت شده و موجب اهانت به همسرتان میشود که تصور میکند شما به او اعتماد ندارید. اگر او همیشه قابل اعتماد بوده است، نباید با حسادت خود حتی برای او ایجاد مزاحمت کنید. این کار میتواند سمی در رابطه شما با همسرتان باشد.

۸) زندگی کردن مانند مجردها:

اکنون زمان آن رسیده که بزرگ شوید. گردش شبانه رفتن با دوستان، زمانی اشکال نداشت که مجرد بودید و هیچ کس در منزل منتظر شما نبود. به عنوان یک فرد متاهل، انجام بعضی کارها شایسته نیست. شما میدانید درست و غلط چیست، پس کار درست را انجام دهید.

۹) غرور در زندگی مشترک:

زن یا شوهری که بعد از هر مشاجره بر عذرخواهی اصرار دارد، همیشه برنده است و کسی که مهر و محبت همسر خود را انکار میکند، هیچ کار مفیدی برای زندگی مشترکشان انجام نمیدهد. او اجازه میدهد غرور و روشهای حل مشکلات و عشق و علاقه او، به همسرش راه پیدا کند و رابطه آنها به نتیجه برسد. باید ملایمتر باشید و راهی پیدا کنید که مسئولیت اعمال خود را به گردن بگیرید.

۱۰) با هم نبودن:

باید مانند یک گل از زندگی مشترک خود مراقبت کنید. گل، بدون آب، نور خورشید و مراقبت هرگز رشد نخواهد کرد. بنابراین، باید برنامهریزی کنید تا مدت زمان بیشتری را در کنار همسر خود باشید.

منبع : موسسۀ روانشناختی کاریزما مشاور

ادامه مطلب / دانلود
css.php