شاهنامه خوانی: داستان چهلم، پادشاهی بهرام و یزدگرد
پادشاهی بهرام چهارده سال بود.بهرام مدتی به سوگواری پدر مشغول بود و سپس بهجای او بر تخت نشست و به پند و اندرز سرداران پرداخت و آنها را به نیکی نصیحت کرد. بعد از چهارده سال شاه بیمار شد و چون دختر داشت و پسری نداشت برادر کوچکترش را نزد خود فراخواند و تاجوتخت را به او سپرد و درگذشت.
پادشاهی یزدگرد بزه گر سی سال بود. وقتی یزدگرد بر تخت سلطنت نشست نامداران شهر را جمع کرد و از کارهایی که قصد انجامشان را داشت سخن راند و گفت که من بدان را در جهان باقی نمیگذارم اما اگر کسی راستی پیشه کند جاه و مقامش پیش ما زیاد میشود و خلاصه شروع به پند و اندرز بزرگان کرد. مدتی که از پادشاهیش گذشت غرور در او ریشه دواند و دیگر هیچکس را قابل نمیدانست و تمام دانشمندان و پهلوانان از درگاه او فراری شدند. هفت سال که از پادشاهی او گذشت کودکی به دنیا آمد که او را بهرام نامید و سپس ستارهشناسی به نام سروش را فراخواند تا طالع او را بجویند. ستارهشناس گفت: او شهریاری خواهد شد که بر هفتکشور پادشاهی میکند. پسازآن موبد و وزیر و چند تن از بزرگان نشستند و
ادامه مطلب / دانلود