نتايج جستجو مطالب برچسب : ناصرالدین شاه

به گزارش میهن فال به نقل از برنا، انیس الدوله بانفوذترین و محبوب ترین چهره دربار ناصرالدین شاه بود که نشان حمایل آفتاب و تمثال همایونی را از او دریافت کرد و به نوعی مرتبه ملکه سلطنتی را در دربار داشت.

محبوب ترین زن ناصرالدین شاه + عکس

فاطمه دختر روستازاده‌ای به نام نورمحمد بود که در کودکی پدرش را از دست داد و

ادامه مطلب / دانلود
ناصرالدین میرزا فرزند محمد شاه قاجار در تیر ماه سال ۱۲۱۰ متولد شد و بعد از مرگ پدرش در سال ۱۲۲۷ به پادشاهی رسید.
۱۲ اردیبهشت ۱۲۷۵ بود که ناصرالدین شاه توسط میرزا رضای کرمانی ترور شد، درباره انگیزه میرزارضا برای قتل ناصرالدین شاه مسائل مختلفی مطرح شده است؛ برخی قتل ناصرالدین شاه را به سید جمال الدین اسدآبادی نسبت می دهند، برخی قتل شاه را توطئه دولت انگلیس و عثمانی می‌دانند و برخی معتقدند که صدراعظم وقت یعنی علی اصغرخان امین السلطان در این قضیه نقش داشته است.
بعد از ترور ناصرالدین شاه، امین السلطان تلاش بسیاری کرد تا خبر این ترور پخش نشود و تهران آرام بماند؛ نقل است وی به محض مطلع شدن از ترور شاه ترتیبی داد تا جسد ناصرالدین شاه را مخفیانه از صحن بیرون ببرند و در کالسکه سلطنتی بنشانند. در بازگشت به کاخ گلستان خودش نیز در کنار جسد برجای نشسته شاه نشست و جسم بی‌جان او را به حرکت درآورد تا برای جمعیت دست تکان دهد.
با این حال شاه مضروب پس از انتقال به کاخ گلستان چندان زنده نمی ماند و تلاش اطبا برای نجات او بی نتیجه می ماند. گفته می‌شود کلمات آخر وی پیش از مرگ این بود که “اگر زنده بمانم جور دیگری بر شما حکومت می کنم”. پس از مرگ ناصرالدین شاه مقرر می‌شود تا روز بعد و رسیدن مظفرالدین شاه به پایتخت صبر کنند و پس از آن پیکر شاه را پس از تشییع در امامزاده عبدالعظیم حسنی(ع) به خاک می سپارند.
آقارضا عکاسباشی، عبدالله قاجار و آنتوان سوریگین از جمله عکاسانی بودند که به دلیل اهمیت مراسم تشییع جنازه و خاکسپاری ناصرالدین شاه تصاویری از این مراسم به ثبت رسانده اند.
تصاویر تشییع جنازه ناصرالدین شاه
تصاویر تشییع جنازه ناصرالدین شاه
تصاویر تشییع جنازه ناصرالدین شاه
تصاویر تشییع جنازه ناصرالدین شاه
تصاویر تشییع جنازه ناصرالدین شاه
ادامه مطلب / دانلود

خوش اخلاق‌ترین زن ناصرالدین شاه چه کسی بود/عکس

فاطمه خانم، یکی از زنان حرمسرای ناصرالدین ‌شاه قاجار بود. شاه بعدها به او، لقب انیس‌الدوله داد. اخلاق پسندیده‌ او، نقل هر مجلسی بود.

همه، انیس‌الدوله را زنی عاقل و با اخلاق معرفی کرده‌اند گرچه صورتش زیبا نبود ولی سیرت خوبش همه را مجذوب خود کرده بود. انیس‌الدوله جذابیت بسیاری به لحاظ اخلاقی داشت. همین خوش خلقی‌اش، باعث شد که او ملکه دربار قاجار شود.

از وقار و متانت ملکه انیس‌الدوله، هرچه بگویم کم گفته‌ام، این خصلت او را در میان همگان متمایز نموده و چهره‌اش را دوست‌داشتنی و جذاب ساخته بود. به گفته مادام کارلاسرنا: در ایام نوروز که دید و بازدیدهای عیدانه از رسم و رسوم آن روزگار بود؛ احدی از خانمهای بزرگ و سرشناس دیدن او را از دست نمی‌داد. با این توصیف می‌توان گفت: انیس‌الدوله، همه را تحت تأثیر رفتار متین و موقرانه‌ خود و خلق و خوی خوبش قرار داده بود.

ادامه مطلب / دانلود

در حیاط اندرونی تقریباً پنج اطاق مربوط به زنان شاه وجود دارد که در مقابل هر دری یکی از خواجه‌های سفیدپوست شاه ایستاده است. وی بر این نظارت می‌کرد که بانوی داخل اطاق خیالاتی به سرش نزند و در موقع …

تنها چیزی که در حرمسرا حائز اهمیت بود، این بود که از ورود هرگونه موجود نرینه به داخل و اطراف آن جلوگیری به عمل آید، خواه این موجود نرینه یک گربه باشد یا یک گنجشگ یا کبوتر! آن پسر بچه‌های سیاه و سپید حبشی که اینک پس از گذشت تقریبی سه سال از اقامتشان در دربار، زبان فارسی و البته کمی هم ترکی به علاوه خواندن قرآن و ادعیه مذهبی را یاد گرفته، مقدار محدودی نیز به فارسی می‌توانستند بنویسند، به صورت یک گردان از قصی‌القلب‌ترین افراد نوع بشر در آمده و به خاطر ناتوانی در رسیدن به آنچه تمام همسن و سالانشان به آن می‌توانستند دست یابند، دارای یک عقده درونی حقیقتاً خطرناک شده بودند.
به نوشته بهارستان مجلس؛ آنان تنها به این می‌اندیشیدند که به ولینعمت خود که اکنون می‌دانستند وی شاه ایران است، بی کم وکاست خدمت کرده هر اتفاقی که ناموس سلطنت را بی‌آبرو کند از میان بردارند. چه بسیار از ایشان که کودکان را سقط کرده یا نوزادان را خفه می‌کردند تا برخی اتفاقات نامیمون در حرمخانۀ شاهی رخ ننماید.

ناصرالدین شاه و ۶زنش!( عکس)

ناصرالدین شاه و زنانش در اندرونی

اگر کمی به عقب و به عصر صفوی باز گردیم شاید با خواندن یادداشتهای «کمپفر» که در دربار سلطان صفوی طبیب بوده بتوانیم وضعیت سخت و سفت حرمسرا را تصور نماییم. وی اشاره می‌کند که در حیاط اندرونی تقریباً پنج اطاق مربوط به زنان شاه وجود دارد که در مقابل هر دری یکی از خواجه‌های سفیدپوست شاه ایستاده است. وی بر این نظارت می‌کرد که بانوی داخل اطاق خیالاتی به سرش نزند و در موقع احضار برای شرفیابی به تمام موازین آرایش و پیرایش خویش را رعایت و آنها را موبه‌مو اجرا نموده باشد.
این گروه مجازند تمام سوراخهای حرمسرا را سرک بکشند و همچون یک خفاش هر یک از اهل حرم را غافلگیر نمایند و به اعمال هر کس به چشم خرده‌گیری و دقت با وسواس بنگرند و تجسس در کار همه را پیشینه اصلی خود پندارند.
شاید اولین سؤالی که به ذهن خطور می‌کند این باشد که این افراد با دیدن این صحنه که یک فرد این همه همسر دارد و ایشان از داشتن یک زوجۀ مناسب هم محرومند چه حالی پیدا می‌کرد! و چگونه می‌توانستند در این محیط کار کنند، این حرف به اعتقاد من آنجا درست می‌نمود که میان شاه و زنانش اُنس و الفتی باشد. خواجه‌های سلطان عبدالعزیز عثمانی خوب به خاطر می‌آورند که روزی سلطان به تعداد زیادی از همسرانش ظنّ برد و به طور دیوانه‌وار دستور قتل ایشان را صادر کرد.
شبانگاه خواجه‌ها، بانوان بینوا را چون مرغان بی‌پناه، دست و پا بستند و در داخل گونی انداخته به کنارۀ بوسفور بردند و با بستن سنگی بزرگ به گونیها و غلطانیدن آن به داخل خلیج پیکرهای آن پری‌رویان را به امواج دریا سپردند و در یک شب حدود ۲۰۰ زن را در خلیج غرق کرده، به توپ قاپی بازگشتند. آری این عمل وحشیانه شاید دل خواجه‌ها را نیز به درد می‌آورد و خدا را سپاس گفتند که ایشان مانند سلطان اینقدر خوی وحشی‌گری ندارند.

اما بشنوید از اعتماد شاه به ایشان که خود جای بسی شگفتی دارد که شاهی که به خودش اعتماد و اطمینانی ندارد، چگونه بر مشتی خواجه اینقدر خاطر جمع کرده که آبرویش را به امانت نزد ایشان نهاده است. شاه می‌دانست که خواجه‌ها زیرکند و باهوش، امین هستند و خویشتندار و در وفاداری ایشان سرسوزنی نمی‌توان تشکیک کرد. به همین سبب همواره معلمان و مربیان شاهزادگان را از میان خواجگان گزین می‌کردند، و اداره و تربیت شاهزادگان را یک خواجه عهده‌دار بود، چنانکه خود شاه نیز از دست پروردگان خواجه‌های پدرش بود!
در عصر صفوی، خواجه‌ها گذشته از رسیدگی به امور تربیتی، ادارۀ امور قسمتی از دربار به نام انتخاب ولیعهد را بر عهده داشتند. این خواجه‌ها در حقیقت ادارۀ امور مملکت را برنامه‌ریزی می‌کردند و از میان فرزندان ذکور پادشاه کسی را که لایق‌تر باشد به عنوان جانشین معرفی می‌نمودند و همین افراد بودند که پس از مرگ شاه طرح بر تخت نشستن همان شاهزاده را بدون کم وکاست اجرا می‌کردند. در آن عصر خزانۀ شاهی نیز در دست یکی از خواجه‌های سلطان بود.

شاید دلیل این همه اطمینان این بود که ایشان را از کودکی خریداری کرده و در حرمسرا به کار می‌گماردند، در آن محیط نه از نگاه پدری خبر بود و نه از آغوش پر مهر مادری، هیچکدام یکدیگر را نمی‌شناخته و اصلاً اسم ولایت و کشوری را که در آن به دنیا آمده بودند نمی‌دانستند.

اینان چون نه خانواده‌ای داشتند که به فکر آن باشند و نه فرزندانی که آینده ایشان را در نظر قرار دهند هرگز فکر دزدی و تحصیل مال نداشته و از هرگونه دست‌اندازی به حرمخانه و خزانه دور بودند و این امر باعث شده بود که در شورای حکومت و سلطنت، خواجه صندوقخانه خزانۀ شاهی به عنوان یک فرد منصبدار و با کیاست معروف و مشهور باشد و در جلسات نقش اساسی را بر عهده گیرد و بتواند بی هیچ پرده‌پوشی به حساب و کتاب درباریان طمّاع و مال مفت‌خور رسیدگی نماید. امّا آنچه برایم بیشتر از هر چیزی جالبتر در نظر افتاد تربیت ولیعهد توسط ایشان بود که برایتان ان شاءالله شرح خواهم داد.

ادامه مطلب / دانلود
css.php