نتايج جستجو مطالب برچسب : قدرت فکر

بجای آنکه بگوییم به چه چیزی فکر نکنید ،به شما خواهیم گفت تا به چه چیزهایی فکر کنید تا موفق باشید.

افکار معجزه آسا

افراد خوش بین ، موفق و کارآمد ، علاوه بر جستجوی چیزهای خوب و ارزشمند ، هفت جهت یابی یا روش کلی “فکر کردن”‌ دارند . مواردی که در این مقاله می آید، هفت موردی است که این افراد ، اکثر اوقات به آنها فکر می کنند :

1- درباره ی آینده فکر می کنند

افراد خوش بین ،  ضمن اینکه در زمان حال زندگی می کنند و از “الان” خود لذت می برند ، آینده نگر نیز هستند . آنها اکثر اوقات به آینده فکر می کنند و درباره ی آن حرف می زنند ، آنها بیشتر به چیزی که می خواهند برسند فکر می کنند و درباره ی آن حرف می زنند ، نه درباره ی آنچه که در گذشته اتفاق افتاده است . آنها در مورد آنچه که در آینده برایشان امکان پذیر است ، یک تصویر واضح و هیجان انگیز می سازند .

2- در مورد اهداف شان فکر می کنند

آنها هدفمند هستند . آنها اکثر اوقات به اهداف شان فکر می کنند و درباره ی آنها حرف می زنند . آنها بعد از این که آینده ی ایده ال خود را در عالم خیال مجسم کردند ، اهداف و طرح هایشان را به طور واضح و مشخص بر روی کاغذ می آورند و هر روز بر روی آنها کار می کنند . آنها تمام توجه و انرژی خود را بر آن متمرکز می کنند و با استفاده از اهداف شان بر روی آینده ی خود کنترل دارند .

3- به برتری فکر کنید

افراد خوش بین ، برتری جو هستند . آنها تعهد می کنند تا در هر کاری که انجام می دهند بهترین باشند و به 10 درصد افراد برتر در زمینه ی تخصصی خود ، هر چه که باشد ، بپیوندند . آنها زمینه های نتیجه بخش کلیدی خود را شناسایی می کنند و برای خود معیارهای عملکرد برتر را در هر کدام از زمینه ها تعیین می کنند و هر روز بر روی رشد و پیشرفت خود کار می کنند و هرگز رشد ترقی را متوقف نمی سازند .

4- به راه حل فکر می کنند

آنها به دنبال راه حل هستند . آنها بیشتر به راه حل فکر می کنند تا به مشکل پیش آمده . آنها در مورد آنچه که باید انجام گیرد فکر می کنند نه در مورد کسی که باید سرزنش شود . آنها از روش های تفکر خلاق برای شعله ور کردن خلاقیت خود استفاده می کنند . آنها به اهداف شان به عنوان مشکلاتی نگاه می کنند که باید حل شوند و بر این باورند که هر نوع مشکلی ، راه حل منطقی دارد که باید پیدا شود .

5- به نتایج فکر می کنند

افراد خوشبخت و موفق ، شدیدا به نتیجه فکر می کنند . آنها از قبل برای هر روز خود به دقت برنامه ریزی می کنند . آنها کارهای روزمره ی خود را به ترتیب اولیت فهرست وار می نویسند . سپس بر روی فعالیت هایی که با انجام آنها می توانند از وقت خود به بهترین نحو استفاده کنند ، کاری می کنند . آنها آنقدر کار انجام می دهند که به عنوان سودمند ترین افراد از لحاظ اقتصادی شناخته می شوند . آنها به خاطر کار زیادی که انجام می دهند به قدری موثر و کارا هستند که خیلی زود به جلو حرکت می کنند و در کار و دنیای اطراف ، نقش بزرگی ایفاء می کنند .

افکار معجزه آسا

6- به رشد و ترقی فکر می کنند

افراد با عملکرد بالا ، رشد و ترقی را مدنظر خود قرار می دهند . آنها دائما مطالعه می کنند ، به برنامه های آموزشی – شنیداری گوش می کنند و در واحدهای درسی اضافی و سمینارها شرکت می کنند . آنها مصمم هستند تا درزمینه ی تخصصی خود همیشه در اوج باشند . آنها می دانند که آینده متعلق به افراد صاحب صلاحیت است. آنها می دانند که زندگی یک مسابقه است و آنها نیز در آن مسابقه شرکت دارند و تصمیم گرفتند که پیروز شوند .

7- به عمل فکر می کنند

شاید مهمتر از هر مرحله ی دیگر ، افراد کاملا موفق ، شدیدا عمل گرا هستند . آنها به این فکر می کنند که همین حالا چه کاری می توانند انجام دهند تا سریع تر به سمت اهداف شان حرکت کنند . دائما در حال جنب و جوش هستند . آنها کارشان را به موقع انجام می دهند و همیشه حس ضرورت دارند . آنها در هر زمینه ای اطلاعات دارند و بیشتر از افراد عادی کار می کنند . هر چقدر کار بیشتری انجام می دهند ارزشمند تر می شوند و نتیجه ی بیشتری به دست می آورند.

ادامه مطلب / دانلود

خوب فکر کن، بعد حرف بزن

یکی از مهمترین و بدیهی ترین جنبه‌های زندگی ما انسانها توانایی ایجاد تعامل از طریق صحبت کردن است. البته نیازی نیست که قبل از اینکه حرف بزنیم درباره اینکه چه می‌خواهیم بگوییم به طراحی و سازمان بندی شرایط و نحوه بیان خود بپردازیم. چرا که معمولا برای ما چندان مطلوب نیست که وسواس و بررسی زیادی بر روی عملکرد خود داشته باشیم چون این نحوه عملکرد بیشترمانع از برقراری یک رابطه موثر می شود تا حفظ یک ارتباط. اما از طرف دیگر برخی از افراد دایما در حال مرور رفتار و گفتار خود بوده و لذا در نتیجه این بررسی افراطی دچار احساس گناه و پشیمانی می شوند که چرا این گونه گقتند؟ چرا این حرف را زدند؟ چرا این گونه جواب ندادند ؟ و …
البته امکان دارد که برای همه ما در مرحله ای ز زندگی و یا در برخی از مراودات این اتفاق رخ دهد خصوصا که غالبا این اتفاق زمانی می‌افتد که ما خیلی سریع در یک فضای استرس آور و یا در طی درگیری و مواجه با افراد به پاسخگویی می‌پردازیم. تشخیص اینکه ما در هر موقعیتی چگونه باید صحبت کنیم و چه بگوییم، یک درک و فهم مهم است.

هدف این است که بفهمیم چه زمانی باید روان و طبیعی حرف بزنیم، چه زمانی باید قبل از حرف زدن فکر کنیم و چه زمانی نباید اصلا حرف زد. برای رسیدن به این مرحله این توصیه ها را در نظر داشته باشید:

-خودتان را ببینید: دقت کنید که چه موقع این اتفاق می‌افتد. چه شرایطی باعث می‌شود که شما حرفی بزنید که بعدا آرزو می‌کنید کاش طور دیگری می‌گفتید. آیا این اتفاق غالبا با یک نفر یا در یک گروهی از مردم اتفاق می‌افتد؟ سعی کنید یک الگو پیدا کنید.

– موقعیت و شرایط‌تان را درک کنید: وقتی که فهمیدید چه شرایطی باعث این اتفاق می‌شود تلاش کنید که در این دست موقعیتها به نحوه رفتار و گفتار خود توجه جدی تری داشته باشید و حتی در صورت امکان قبل از قرار گرفتن در این دست شرایط، خودتان را آماده کنید.

– مکالمه را در نظر بگیرید: حال که متوجه شدید در یکی از آن موقعیت ها قرار دارید، هدف شما باید پردازش اطلاعات باشد. اغلب زمانی که به طور مناسب پاسخ نمی دهید به این دلیل است که به طور کامل و واضح نمی‌دانیم که باید چه بگوییم؟ الان زمان آن فرا رسیده است که عقب بنشینید و به آنچه که در اطرافتان گفته می شود گوش کنید. بر روی آنچه که قرار است بگویید متمرکز نشوید بلکه فقط گوش کنید. ذهن شما این اطلاعات را در پس زمینه‌اش ضبط خواهد کرد.

– به مردم نگاه کنید: چه کسی حرف می‌زند و چطور با هم تعامل می‌کنند؟ برخی افراد خیلی خوب مثال می‌زنند و برخی خوب جمله‌بندی می‌کنند. برخی افراد برای مکالمه با دیگران از زبان بدن و علائم و اشاره‌های چهره خوب استفاده می‌کنند. درحالیکه برخی دیگر پرگویی می‌کنند. اینکه افراد چطور اطلاعات شان را می‌سازند معیار خوبی است از اینکه چطور اطلاعات را کسب می‌کنند.

-پاسخ‌ها را فرمول‌بندی کنید: گزینه‌های خود را هم در نظر بگیرید. راههای مختلفی برای گفتن یک مساله وجود دارد و حالا هدف شما پیدا کردن بهترین روش رساندن آن چیزی است که می‌خواهید بگویید، بطوریکه تاثیر مثبت داشته باشد. تعامل در درجه اول تابعی از گیرنده‌ است لذا شما باید با در نظر گرفتن شنوندگان تان به تعامل بپردازید.

– اطلاعات را در نظر بگیرید:آیا آنچه که می‌خواهید بگویید موثر، الزامی، دقیق، بموقع و مناسب است؟ اگر شما فقط به دلیل اینکه دیگران صحبت می‌کنند پاسخ می‌دهید آنگاه ممکن است که تعامل شما از الگوی ارائه شده فوق تبعیت نکند. اگر اینطور نیست بهتر است عقب بنشینید و فقط به گوش دادن ادامه دهید. شما می‌خواهید حرفی بزنید که تاثیرگذار باشد نه اینکه فقط چیزی گفته باشید.

– واکنش‌ها را بسنجید: آیا اطلاعاتی که می‌خواهید ارائه دهید طوری فرمول‌بندی شده است که اثر مثبتی داشته باشد؟ ایجاد یک فضای منفی‌‌گرایانه ایجاد کننده شکست تعامل و گفتگوست. به نحوه بازخورد شنونده‌ها دقت کنید. خراب کردن توانایی تعامل نزد مردم تنها در یک لحظه اتفاق می‌افتد.

– مراقب تن صدایتان باشید: طرز حرف زدن شما به اندازه آنچه که می‌خواهید بگویید مهم است. تن صدای شما می‌تواند اشتیاق و صمیمیت شما را منتقل کند و یا بیانگر طعنه و سرزنش شما باشد و حتی ممکن است باعث شود که پیام گفتار شما به غلط فهمیده شود.

– تعامل داشته باشد: شما اکنون می‌دانید چه می‌خواهید بگویید. الگوی درست چیست؟ چطور آنرا بگویید و چطور به طور موثر واکنش نشان دهید؟ منتظر یک فرصت خوب برای شروع حرف زدن باشید. معمولا قطع کردن حرف دیگران کار خوبی نیست اما گاهی این کار خود یک روش مناسب است.

– مرحله (بند) اول را تکرار کنید: وقتیکه حرف می‌زنید، آنچه را می‌خواهید بگویید در نظر بگیرید و روی واکنش دیگران دقت و توجه داشته باشید. با گذشت زمان، شما پیشرفت می‌کنید و دیگر بعد از برقراری یک تعامل ساده دایما در عذاب وجدان و بررسی موقعیت نخواهید بود.

 

ادامه مطلب / دانلود
css.php