نتايج جستجو مطالب برچسب : عاشقی

چگونه کسی را که دوستش داریم !!!؟؟؟؟

برخـی افراد ممکن است با خواندن این مقاله پیشنهادات من را غیر اخلاقی

و غیر منـصـفانـه تلقی کنـنـد. بـه بـازی گرفتن احساسات دیگران…

چگونه کسی را که دوستش داریم عاشق خود کنیم

چگونه کسی را که دوستش داریم عاشق خود کنیم

کار نـا پـسـندی است بـخـصوص کسانی که بسیار دوستتان دارند.
خیلی خوب میشد هر کسـی را کـه خـواهان او بـودیـد سـهـل و آسـان بـه دست میاوردید بدون آنکه نیاز به نقش بازی کردن داشته باشید.

اما متاسفانه دنیای واقعی همیشه اینگونه عمل نـمـی کند.
بعضی وقتها شما به امید بدست آوردن فرد خاصی ماهها خود را به آب و آتش میزنید به عشق او زنـدگی می کنـید
و حسرت داشتنش را می کشید و عاقبت بدون ثمر و نتـیجـه ناکام می مانید.
و آنـجاسـت کـه راهـکـارهـای ذیل ناگهان همچون موهبتی آسمـانـی جـلـوه گـر خـواهند شد.

البته توصیه های من سحر و جادو نبوده و آنگونه نیز نمی بـاشـد که شخصی را برغم خواست و میل باطنی و با بکارگیری این تکنیکها وادار بـه آن کند که دلباخته و عاشق شما گردد.
کاری که این تکنـیـکها انجام می دهند شـانـس و اقـبـال را به مقدار زیادی به سود شما افزایش می دهند.
آیا این کار شرورانه و نادرست است؟ من اینطور فکر نمی کنم بنابراین به مطالعه خود ادامه دهید.

ادامه مطلب / دانلود

راز های دوست داشتنی شدن

نه سحر و جادوست و نه کار گردنبند مهره مار. آدم‌های دوست‌داشتنی و دلنشین، راز‌های دیگری دارند؛
راز‌هایی که اگر چشم‌تان را روی رفتار‌های دیگران ببندید از آنها بی‌خبر می‌مانید.
دوست‌داشتنی‌ها آدم‌های اطراف‌شان را خوب می‌شناسند و می‌دانند از چه میانبر‌هایی می‌توانند بیشترین تاثیر را روی آنها بگذارند.
پس اگر می‌خواهید شما هم به جمع دوست‌داشتنی‌ها وارد شوید، دنبال فوت و فن خاصی نگردید.
شما باید آرام‌آرام شخصیت‌تان را الک کنید و ویژگی‌هایی که چشم دیگران را خیره می‌کند در خود نگه دارید.
پس هر روز یک قدم به دوست‌داشتنی شدن نزدیک‌تر شوید.

راز های دوست داشتنی شدن

مهره مار دست کیست؟

«هوا را از من بگیر، خنده‌ات را نه» شعر مشهور پابلو نرودا، بیان واقعیتی است در زندگی آدمی؛
یک انسان طبیعی، همان‌طور که به آب، هوا و خوراک محتاج است، حتی گاهی بیشتر از آنها، به چیز دیگری احتیاج دارد: توجه، احترام، محبت، عشق یا… .

همه ما، مرد یا زن، کودک یا سالمند، فقیر یا ثروتمند، پیروز یا شکست‌خورده، خوشحال یا غمگین، در هر حالی،
به این «توجه» محتاجیم و این نیاز را ممکن است هزار جور بیان کنیم؛ یکی به زبان می‌آورد، یکی در رفتارش پیداست و دیگری فقط در نگاهش.
حتی ممکن است چنان خویشتن‌دار باشیم که هیچ کس نفهمد، اما خودمان نمی‌توانیم انکارش کنیم.

ادامه مطلب / دانلود

به خاطر عشق ازدواج نکنید

به خاطر عشق ازدواج نکنید

تصور شما از ازدواج چیست؟ آیا ازدواج برای شما صرفاً به معنای رسیدن به معشوق است؟ همسر آینده تان را چه کسی می بینید؟ یک عاشق پرشور که تا با هم ازدواج نکنید، دست از سرتان بر نخواهد داشت؟ یک قدم جلوتر برویم. دو سال بعد از ازدوج این زندگی را چطور می بینید؟ هنوز هم همان طور رؤیایی است؟ پنج سال بعد چطور؟ به نظرتان این شور و شوق، تا کجا ضامن خوشبختی ازدواج شما خواهند ماند؟

افسانه عشق یا عشق افسانه ای؟

عشق، یک افسانه نیست. یک واقعیت شیرین است که سختی های زندگی را برای ما هموار می کند. اگر عشق به زندگی نباشد، هیچ یک از ما صبح از خواب بیدار نخواهیم شد، اگر عشق به فرزند نباشد، هیچ مادری زحمت بارداری و زایمان را به خود نخواهد داد، و اگر عشق به کار نباشد، هیچ کشاورزی گندم درو نخواهد کرد. پس چیزی به اسم «افسانه عشق» وجود ندارد چرا که عشق، سر منشأ حیات است. اما چیزی که وجود دارد و باعث زحمت می شود «عشق افسانه ای» است. عشق افسانه ای، همان طور که از اسمش پیدا است، اشتیاق و عطش شدید برای رسیدن به محبوب است. چرا می گوییم که این دسته از عشق ها، افسانه ای هستند؟

ویژگی های عشق افسانه ای

عشق های افسانه ای مانند یک جور بیماری هستند. این دسته از عشق ها چند ویژگی عمده دارند:

۱- با تب همراهند. عشق های افسانه ای ناگهان بروز می کنند و

ادامه مطلب / دانلود

این 9 مورد عشقتان را نابود می کند!

این 9 مورد عشقتان را نابود می کند!

برای اینکه زندگی زناشویی خوبی داشته باشیم، لازم نیست که بی خودی به دنبال راه های معجزه آسا باشیم. ضمن این که باید بدانید که خوشبختی در زندگی زناشویی و داشتن یک زندگی زناشویی موفق بعد از ازدواج، هیچ ارتباطی به رویاپردازی و ایده آل نگری نداشته و در عین حال چیزی نیست که بدون هیچ گونه تلاش و اراده ای، تحقق بپذیرد.

پس لازم است بدانید که اگر واقعا قصد بهبود شرایط زندگی زناشویی خودتان را دارید، یکی از بهترین اقداماتی که می توانید انجام بدهید، شناسایی عوامل مخرب در زندگی است که ما در این مطلب از آنها با نام دشمن زندگی زناشویی یاد می کنیم و قصد داریم تا 9 مورد از آنها را در ادامه مطلب بیاوریم. البته هرکدام از شما ممکن است به فراخور شرایط زندگی خودش، بخواهد به این موارد، مورد دیگری نیز بیفزاید.

1- تلویزیون

تلویزیون قاتل عشق است. در این مورد هیچ شکی نداشته باشید! حتی کاملا توصیه می شود که شام خوردن جلوی تلویزیون را قدغن کنید. هر شب غذاخوردن جلوی تلویزیون به همراه گویندگان نمی گذارد حواستان به همسرتان و فرزندانتان باشد، از آن گذشته آن قدر جلوی تلویزیون به تماشای فیلم مشغول بوده اید که وقتی به رختخواب می روید حتی دیگر وقت ندارید با هم حرف بزنید و

ادامه مطلب / دانلود

روش هایی برای بازگرداندن عشق به زندگی زناشویی

روش هایی برای بازگرداندن عشق به زندگی زناشویی

ما دلمان می‌خواهد به نحو معجزه‌آسایی همه چیز خوب و رمانتیک باشد، در صورتی که خود ما هستیم که این جذابیت‌ها را باید بسازیم و ادامه دهیم.

به قولی زندگی و عشق مثل گیاهی است که اگر میخواهیم همیشه سبز و

ادامه مطلب / دانلود

دخترو پسری اندونزیایی تنها بخاطر دوستی و علاقه به همدیگر در ملاعام و در برابر گروه زیادی از تماشاچیان مشتاق شلاق خوردند.

شلاق خوردن دختر و پسر عاشق در جلوی چشم مردم + تصاویر

تصاویر انتشار یافته از این صحنه باورنکردنی شلاق خوردن عشاق بازتاب زیادی در جهان داشته است. بسیاری این مجازات را تنها بخاطر دلبستگی دخترو پسر اندونزیایی انسانی ندانسته‌اند.

وقتی راز پنهان دختر ۱۹ ساله و

ادامه مطلب / دانلود

چرا عشق و عاشقی چشمتان را کور می کند؟

چرا عشق و عاشقی چشمتان را کور می کند؟

حتما بارها شنیده اید که آدم عاشق کور است و نمی تواند درست و منطقی تصمیم بگیرد. این عبارت شاید خیلی کلیشه ای شده باشد یا شاید خیلی بی رحمانه به نظرتان بیاید، اما متاسفانه کاملا درست است!

شما هر قدر هم بخواهید منطقی و با چشم باز رفتار کنید، باز وقت عاشقی صلاحیت گرفتن تصمیمات بزرگ را ندارید! در دوران عاشقی اتفاقات زیادی می افتد که شما منطق تان را همان جور دست نخورده سرجایش می گذارید و فقط با احساس و عاطفه تان جلو می روید. عاشقی حس و حال پرشور و هیجان انگیزی دارد که به شما این تصور را می دهد که قدرت عوض کردن دنیا را دارید. و البته که دارید!

آدم های عاشق می توانند هر مانعی را از سر راه بردارند. هر کاری که فکرش را می کنید، انجام دهند حتی اگر ناممکن یا احمقانه به نظر برسد.

چون بسیار پرشور، با اراده و هیجان زده هستند. اما متاسفانه در دنیا هیچ وقت هیجانات پایدار نیستند. اصلا انسان جوری آفریده شده که

ادامه مطلب / دانلود

چرا عشق و عاشقی چشم هایتان را کور می کند؟

حتما بارها شنیده اید که آدم عاشق کور است و نمی تواند درست و منطقی تصمیم بگیرد. این عبارت شاید خیلی کلیشه ای شده باشد یا شاید خیلی بی رحمانه به نظرتان بیاید، اما متاسفانه کاملا درست است!

شما هر قدر هم بخواهید منطقی و با چشم باز رفتار کنید، باز وقت عاشقی صلاحیت گرفتن تصمیمات بزرگ را ندارید! در دوران عاشقی اتفاقات زیادی می افتد که شما منطق تان را همان جور دست نخورده سرجایش می گذارید و فقط با احساس و عاطفه تان جلو می روید. عاشقی حس و حال پرشور و هیجان انگیزی دارد که

ادامه مطلب / دانلود

عشق و عاشقی در دوران دانشجویی!

چند توصیه به دانشجویانی که در دوران دانشگاه عاشق می‌شوند ولی شرایط ازدواج را ندارند.

با خاطرخواهی دوران دانشجویی چه کنیم؟

در اوج جوانی عاشق شده اید و نمی‌دانید چه کار باید بکنید؟ تمام شب و روز فکرتان این است که چطور موضوع را با خانواده مطرح کنید که با ازدواج شما موافقت کنند؟ یکی از زمینه‌های آشنایی برای ازدواج، محیط دانشگاه و ازدواج به سبک دانشجویی است. اما بسیاری از روانشناسان معتقدند هنوز هم راه و رسم عشق و عاشقی و

ادامه مطلب / دانلود

معلم تایوانی که سال‌ها پیش عاشق یکی از شاگردانش بود به‌ خاطر کم‌ سن و سال بودن او 11 سال صبر کرد.این معلم 32ساله در این مدت از خانواده دختر قول گرفته بود پس از رسیدن دختر به سن قانونی با ازدواج آنها موافقت کنند و آنها نیز پذیرفته بودند. در این مدت این مرد معادل 30هزار دلار آمریکا خرج خانواده یاد‌شده کرده است ولی حالا آنها از ازدواج دخترشان با این معلم عاشق پیشه سر باز زده اند.

شکایت معلم عاشق پیشه از خانواده شاگردش

ادامه مطلب / دانلود

روشهای شگفت انگیز برای یافتن عشق ماندگار

روشهای شگفت انگیز برای یافتن عشق ماندگار

چطور فردی مناسب خود را پیدا کنید

یک رابطه سالم و دلپذیر می‌تواند بر خیلی جنبه‌های زندگی شما تاثیر داشته باشد، از سلامت احساسی و فکری شما گرفته تا سلامت جسمی و شادی و خوشبختی عمومی شما در زندگی. برای خیلی از ما، پیدا کردن کسی که بتوانیم زندگی خود را با او قسمت کنیم به نظر کاری غیرممکن می‌رسد. اما ناامید نشوید، حتی اگر در سابقه روابط خود هیچ رابطه طولانی‌مدتی نداشته‌اید یا از آشنایی‌ها و دوستی‌های امروزی خسته شده‌اید، هنوز هم می‌توانید نکاتی برای پیدا کردن یک عشق ماندگار یاد بگیرید.

رابطه سالم به چه رابطه‌ای گفته می‌شود؟

رابطه سالم، رابطه‌ای است که دو طرف ارتباطی بر اساس زیر بین خود ایجاد کنند:

– احترام متقابل

– اعتماد

– صداقت

– حمایت

– عدالت/برابری

– هویت‌های جدا

– ارتباط کلامی خوب و قوی

– حس علاقه/خاطرخواهی

زندگی مجردی امتیازات زیادی دارد، مثلاً می‌توانید یاد بگیرید چطور رابطه‌ای سالم با خودتان ایجاد کنید. اما اگر برای قسمت کردن زندگی‌تان با کسی آمادگی دارید و می‌خواهید یک رابطه بادوام و باارزش داشته باشید، زندگی مجردی برایتان بسیار خسته‌کننده خواهد شد.

پیدا کردن فرد مناسب بیشتر اوقات کاری بسیار دشوار است که دلایل مختلفی دارد. ممکن است در خانواده‌ای بزرگ شده باشید که هیچ الگویی برای یک رابطه سالم ندیده باشید و تردید دارید که اصلاً چنین چیزی می‌تواند وجود داشته باشد یا خیر. یا شاید روابط گذشته‌تان روابطی کوتاه‌مدت و گذرا بوده است که در آن شما یا طرف مقابل خیلی زود خسته می‌شدید و نمی‌دانید چطور می‌توانید یک رابطه را ماندگار کنید. همچنین ممکن است جذب فردی نامناسب شده باشید و بخاطر حل نشدن مشکلاتی که در گذشته داشته‌اید همچنان به انتخاب‌های بد خود ادامه می‌دهید. همچنین این امکان وجود دارد که خودتان را در شرایط آشنا شدن با فردی مناسب قرار نمی‌دهید یا وقتی اینکار را می‌کنید، اعتمادبه‌نفس لازم برای نزدیک شدن به کسی را ندارید. موضوع هر چه که باشد، خیلی مهم است که باور داشته باشید به وجود آمدن یک رابطه عاشقانه سالم برای شما در آینده امکان‌پذیر است.

همچنین مهم است که بفهمید که روابط همیشه کامل نیستند و همیشه نیاز به تلاش و علاقه به حل مشکلات به طریقی مثبت دارند. برای پیدا کردن و ساختن یک رابطه باارزش، لازم است با ارزیابی دوباره بعضی سوءتفاهمات خود درمورد رابطه شروع کنید که ممکن است جلو شما را برای پیدا کردن یک رابطه ماندگار گرفته باشد:

باور غلط درمورد رابطه و یافتن عشق ماندگار در زندگی

باور غلط: «فقط وقتی می‌توانم شاد و خوشبخت باشم که یک رابطه داشته باشم.» یا «داشتن یک رابطه بد بهتر از نداشتن هیچ رابطه‌ای است.»

واقعیت: بااینکه بودن در یک رابطه سالم فواید بسیاری برای سلامتی دارد، اما خیلی افراد می‌تواند بدون داشتن هیچ رابطه‌ای به همان اندازه شاد و خوشبخت باشند. با وجود باور عموم درمورد مجردی خیلی مهم است که فقط بخاطر مجرد نبودن وارد هر رابطه‌ای نشوید. هیچ چیز ناسالم‌تر و مضرتر از بودن در یک رابطه بد نیست.

باور غلط: «اگر فوراً جذب یک نفر نشوم، ادامه آن رابطه چندان ارزشی ندارد.»

واقعیت: این یکی از بدترین باورهای نادرست است مخصوصاً اگر قبلاً تجربه‌ها و انتخاب‌های بدی داشته باشید. جذبه فوری جنسی و عشق ماندگار لزوماً هم‌جهت نیستند. احساسات می‌توانند به مرور زمان تغییر کرده و عمیق‌تر شوند و دوستان عادی به عاشق و معشوق تبدیل شوند — البته اگر به این روابط فرصت رشد داده شود.

باور غلط: «احساسات زنان با مردان متفاوت است.»

واقعیت: مردان و زنان چیزهای مشابهی را احساس می‌کنند اما گاهی‌اوقات احساساتشان را به طرق متفاوت ابراز می‌کنند که دلیل آن معمولاً شرایط اجتماعی است. اما هر دو آنها احساسات مشابه ناراحتی، عصبانیت، ترس و لذت را تجربه می‌کنند.

باور غلط: «عشق واقعی پایدار است.» یا «جاذبه فیزیکی به مرور زمان از بین می‌رود.»

واقعیت: عشق ندرتاً ساکن است اما این به آن معنا نیست که عشق یا جاذبه ظاهری به مرور زمان از بین می‌رود. با بالاتر رفتن سن، مقدار هورمون‌های جنسی هم در زنان و هم در مردان کمتر می‌شود اما احساس بیشتر به شور و شوق شما بستگی دارد تا هورمون‌هایتان و شور جنسی می‌تواند به مرور زمان بیشتر هم شود.

باور غلط: «می‌توانم چیزهایی که دوست ندارم را در فردمقابلم تغییر دهم.»

واقعیت: شما نمی‌توانید کسی را تغییر دهید. آدمها فقط زمانی تغییر می‌کنند که خودشان بخواهند.

باور غلط: «چون با والدینم احساس نزدیکی زیادی نمی‌کردم، صمیمیت برایم مسئله دشواری خواهد بود.»

واقعیت: برای تغییر هر الگوی رفتاری هیچوقت دیر نیست. به مرور زمان و با تلاش کافی می‌توانید نحوه فکر کردن، احساس کردن و عمل کردن خود را تغییر دهید.»

باور غلط: «اختلاف نظر همیشه باعث بروز مشکل در رابطه است.»

واقعیت: اختلاف‌نظر همیشه منفی یا مخرب نیست. با داشتن مهارت‌های حل مشکل، اختلاف‌نظر می‌تواند فرصتی برای رشد یک رابطه باشد.

انتظارات درمورد ایجاد رابطه و یافتن عشق

خیلی از ما وقتی می‌خواهیم شروع به پیدا کردن یک یار ماندگار کنیم یا وارد یک رابطه عاشقانه شویم، با یکسری انتظارات و توقعات از پیش تعیین‌شده (و اغلب غیرواقعبینانه) — مثل اینکه ظاهر فرد باید چطور باشد یا رفتار او چطور باشد، رابطه باید چطور پیشرفت کند یا هر دو طرف چه نقشی باید در رابطه داشته باشند — شروع می‌کنیم. این انتظارات ممکن است براساس تاریخچه خانوادگی شما، تاثیر همسالان، تجربیات سابق یا حتی اید‌آل‌هایی که در فیلم‌های یا تلویزیون می‌بینید باشند. اما حفظ خیلی از این توقعات غیرواقعبینانه می‌تواند باعث شود هر فردی به نظرتان ناکافی و هر رابطه جدیدی برایتان ناامیدکننده برسد.

وقتی به دنبال عشق هستید، ببینید چه چیز برایتان واقعاً اهمیت دارد

چه چیزی برای شما مناسب است؟

وقتی به دنبال عشقی ماندگار هستید، فراموش کنید چه چیزی درست به نظر می‌رسد، فراموش کنید چه چیزی در ذهنتان درست است، و فراموش کنید که دوستان، خانواده یا بقیه چه می‌گویند و چطور فکر می‌کنند. از خودتان بپرسید: آیا حس می‌کنم این رابطه درست است؟

اولین قدم برای پیدا کردن فرد مناسب تشخیص بین چیزی که از طرفتان می‌خواهید و چیزی که در طرفتان لازم دارید است. خواسته‌ها چیزهایی هستند که فکر می‌کنید در طرف‌مقابل دوست دارید مثل شغل، هوش و جذابیت‌های ظاهری مثل قد، وزن و رنگ چشم و مو. حتی اگر بعضی خصوصیات در ابتدا به نظرتان فوق‌العاده پراهمیت می‌آیند، به مرور زمان متوجه خواهید شد که ناامیدانه انتخاب‌‌هایتان را محدود خواهید کرد. مثلاً مهمتر است که کسی را پیدا کنید که:

– کنجکاو باشد تا بیش از حد باهوش. افراد کنجکاو به مرور زمان باهوش‌تر می‌شوند درحالیکه افراد باهوش اگر فاقد حس کنجکاوی باشند به مرور افول می‌کنند.

– احساسی باشند تا جذاب.

– مهربان باشند تا زیبا یا خوش‌تیپ.

– کمی مرموز باشند تا درخشنده.

– شوخ‌طبع باشند تا پولدار.

– از خانواده‌ای با ارزش‌های مشابه با خانواده شما باشند تا شخصی از یک نژاد یا سابقه اجتماعی خاص.

نیازها متفاوت از خواسته‌ها هستند به این صورت که نیازها چیزهایی هستند که اهمیت بیشتری برایتان دارند، مثل ارزش‌ها، جاه‌طلبی‌ها یا اهدافتان در زندگی. اینها احتمالاً چیزهایی نیستند که با نگاه کردن به آدم‌ها در خیابان یا خواندن پروفایل فیسبوک آنها دستتان بیاید.

نکاتی برای پیدا کردن عشق ماندگار

۱: همه چیز را مد نظر قرار دهید

– جستجویتان برای فرد مناسب را مرکز زندگیتان قرار ندهید. روی فعالیت‌هایی که از آن لذت می‌برید، کارتان، سلامتی‌تان، و رابطه‌تان با خانوداه یا دوستانتان تمرکز کنید. وقتی روی شاد کردن خودتان متمرکز باشید، زندگی‌تان متوازن خواهد شد و وقتی با فردی جالب برخورد کنید، شما هم فردی جالب به نظر خواهید رسید.

– به خاطر داشته باشید که تاثیرات اولیه همیشه قابل‌اطمینان نیستند. مخصوصاً در دیدارهای اینترنتی، آدمها معمولاً خود واقعی‌شان را بروز نمی‌دهند. صرفنظر از نحوه و محل آشنایی، شناختن آن فرد معمولاً زمان می‌برد. باید قبل از اینکه بتوانید به خوبی آن فرد را بشناسید، بودن با او در شرایط مختلف را تجربه کنید. بعنوان مثال، وقتی اوضاع روزگار چندان بر وفق مراد پیش نمی‌رود، یا وقتی خسته یا گرسنه هستند، چطور رفتار می‌کنند؟

– درمورد اشتباهات و کوتاهی‌های خود صادق باشید. همه آدمها اشتباهات یا نواقصی دارند و برای ماندگار کردن یک رابطه، کسی را می‌خواهید که شما را همانطور که هستید دوست داشته باشد نه فردی که می‌خواهد باشید. در بسیاری از موارد، چیزی که به نظر شما یک نقص می‌آید، برای طرف‌مقابلتان جالب و دلپذیر می‌‌آید. با صادق بودن فرد مقابلتان را هم تشویق می‌کنید که صداقت داشته باشد و این می‌تواند مقدمه شروع یک رابطه ماندگار باشد.

– قبل از اینکه در یک رابطه، افقی سرمایه‌گذاری کنید، در آن رابطه عمودی سرمایه‌گذاری کنید. برای برقراری رابطه‌جنسی عجله نکنید و تا بعد از ازدواج صبر کنید زیرا بعدها ایجاد یک رابطه جنسی خوب سخت‌تر خواهد شد. بااینکه در دنیای امروز این کار به نظر سخت می‌رسد اما سعی کنید اول طرف‌مقابلتان را بشناسید. این باعث می‌شود بعدها بتوانید رابطه‌جنسی راضی‌کننده‌تری برقرار کنید.

۲: اولویتتان لذت بردن باشد

قرارهای اینترنتی و دورهمی‌های مجردی ممکن است برای بعضی جالب و لذت‌بخش باشد اما برای خیلی‌ها فاقد آن حالت خودبخودی است و مثل یک مصاحبه‌های کاری پراسترس می‌ماند تا اتفاقات مفرح اجتماعی. و متخصصین قرارهای عاشقانه هر چه هم که بگویند، باید بدانید که بین پیدا کردن کار مناسب و پیدا کردن عشق مناسب تفاوت بسیاری است.

به وقتتان به عنوان یک فرد مجرد بعنوان فرصتی برای آشنا شدن با افراد جدید، وسعت دادن به دایره اجتماعی‌تان و شرکت کردن در مراسم‌های مختلف نگاه کنید. به جای چرخ زدن در سایت‌های دوستیابی اینترنتی یا چرخیدن در خیابان‌ها سعی کنید فعالیت‌هایی پیدا کرده و در آنها شرکت کنید که برایتان جذاب باشند. همین که خودتان را در یک محیط جدید قرار دهید فرصت آشنا شدن با افراد جدید را برایتان فراهم می‌کند، افراد جدیدی که علایقی شبیه به شما دارند. حتی اگر در این محیط با آن فرد خاص آشنا نشدید، همین که از وقتتان لذت‌ برده‌اید و کاری انجام داده‌اید که برایتان دلپذیر بوده کافی است.

– در کلاس‌های آموزشی مختلف شرکت کنید.

– عضو کلوب‌ها دوومیدانی و دوچرخه‌سواری یا هر تیم ورزشی دیگر شوید.

– عضو گروه‌های تئاتر، سینما یا موسیقی شوید.

– خلاق باشید: لیستی از فعالیت‌های موجود در منطقه خود را بنویسید و با چشمان بسته دستتان را روی یکی از آنها بگذارید و آن را انتخاب کنید.

۳: یاد بگیرید جواب منفی بشنوید.

همه آنهایی که به دنبال عشق هستند، در نقطه ای با طرد شدن و جواب منفی روبه‌رو می شوند. بعضی می‌توانند بر عصبانیت، خجالت یا اضطراب خود غلبه کنند و بعضی هم آنقدر می‌ترسند که این اتفاق دوباره تکرار شود که از هرگونه آشنایی تازه دوری می‌کنند. برای خیلی‌ها هم جواب منفی دادن به دیگران سخت است و خودشان را مجبور می‌کنند که مدت‌های طولانی در رابطه‌ای که اصلاً علاقه‌ای به آن ندارند بمانند.

با مثبت و صادق بودن با خودتان و دیگران، کنار آمدن با جواب منفی دیگران آنقدرها هم سخت نخواهد بود. رمز کار این است که قبول کنید جواب منفی بخش غیرقابل‌اجتنابی از آشنایی است اما نیازی نیست زمان زیادی را درمورد آن نگران باشید.

نکاتی برای کنار آمدن با جواب منفی در آشنایی‌ها

• به خودتان نگیرید. اگر بعد از یک یا چند آشنایی با پاسخ منفی روبه‌رو شدید، طرف‌مقابل شما را بخاطر موضوعی که خودتان هیچ کنترلی روی آن ندارید رد کرده است — مثلاً بعضی‌ها فقط بور یا مشکی دوست دارند، بعضی افراد پرحرف و بذله‌گو را به افراد ساکت ترجیح می‌دهند– یا شاید هم نمی‌توانند از پس مشکلات خودشان برآیند، مثل ترس از متعهد شدن. از اینکه در ابتدای رابطه با پاسخ منفی روبه‌رو شوید باید شکرگرار هم باشید زیرا بعد از گذشت مدت زمان طولانی جدایی بسیار سخت‌تر خواهد شد.

• خیلی به آن فکر نکنید اما از آن تجربه درس بگیرید. خودتان را به خاطر اشتباهاتی که تصور می‌کنید انجام داده‌اید اذیت نکنید. اما اگر این اتفاق بارها تکرار شد، برای فکر کردن به طریقه رفتارتان با دیگران یا مشکلاتی که ممکن است نیاز به حل کردن داشته باشند، وقت بگذارید. سپس فراموشش کنید. اگر بتوانید به طریقی سالم با پاسخ‌های منفی که می‌شنوید کنار بیایید، قدرت و اعتمادبه‌نفستان بالاتر خواهد رفت.

• احساساتتان را بشناسید. کمی ناراحت، عصبانی و ناامید شدن طبیعی است. اما خیلی مهم است که این احساسات را بدون تلاش برای سرکوب آنها تشخیص دهید. در تماس بودن با احساساتتان به شما کمک می‌کند زودتر فراموش کرده و از تحربیات منفی خود بگذرید.

۴: مراقب علائم هشدار در رابطه باشید

خیلی مهم است که مراقب علائم هشداری که نشان می‌دهد رابطه خیلی خوب یا سالم پیش نمی‌رود باشید. در چنین مواردی، بهتر است جلو ضرر را هر چه سریعتر بگیرید تا اینکه بخواهید در رابطه‌ای سرمایه‌گذارید کنید که برای شما یا برای طرف‌مقابلتان خوب نیست. به غریزه خود اعتماد کنید و دقت کنید که طرف‌مقابل چه حسی در شما ایجاد می‌کند. اگر احساس ناامنی، خجالت یا بی‌ارزشی کردید، زمان آن رسیده که آن رابطه را تمام کنید.

متداول‌ترین علائم هشدار در رابطه

• رابطه متکی به الکل است. فقط زمانی می‌توانید خوب با هم ارتباط برقرار کنید، بخندید، یا حرف بزنید که یکی یا هر دو شما تحت‌تاثیر الکل یا موادمخدر باشید.

• برای متعهد شدن مشکل دارید. برای بعضی تعهد خیلی سخت‌ است. اعتماد کردن به دیگران یا درک فواید روابط طولانی‌مدت به خاطر تجربیات سابق برای آنها سخت‌تر از دیگران است.

• ارتباط غیرکلامی وجود ندارد. به جای اینکه دوست داشته باشد با شما ارتباط برقرار کند. توجه فردمقابلتان به چیزهای دیگر مثل تلفن یا تلویزیون است.

• حسادت درمورد علایق بیرونی. یک طرف دوست ندارد آن یکی وقت خود را با دوستان یا خانواده‌اش بگذراند.

• رفتارهای کنترل‌کننده. یک طرف دوست دارد کنترل طرف مقابل را به دست گیرد و نگذارد فکر و احساس مستقل از خود داشته باشد.

• رابطه شدیداً جنسی است. هیچ علاقه‌ای به جز علاقه جنسی به طرف‌مقابل وجود ندارد. یک رابطه خوب و کامل به چیزهای به جز رابطه‌جنسی متکی است.

• وقت دونفره وجود ندارد. اگر هیچ میلی به گذراندن زمان دو نفره وجود نداشته باشد، می‌تواند نشانه یک مشکل بزرگتر باشد.

۵: از رابطه‌تان مراقبت کنید.

یادتان باشد که پیدا کردن فرد مناسب فقط ابتدای یک مسیر است نه رسیدن به مقصد. برای اینکه از آشنایی‌های زودگذر وارد یک رابطه خوب و سالم عاشقانه شوید باید از آن رابطه جدید مراقبت کند. این فرایندی است که نیازمند زمان، تلاش و علاقه خالص به فرد مقابل است. همچنین باید به استقبال تغییر و سازگاری بروید.

همه روابط به مرور زمان تغییر می‌کنند. شما هم به مرور زمان تغییر می‌کنید، طرف‌مقابلتان هم همینطور. همچنین انتظارات و توقعاتتان. آنچه که در ابتدای رابطه از طرف‌مقابلتان می‌خواهید ممکن است با چیزی که شما و طرفتان ممکن است چند ماه یا چند سال بعد از هم می‌خواهید متفاوت باشد.

برای شکوفا شدن یک رابطه و تبدیل آن به یک رابطه عاشقانه ماندگار باید علاقه‌مند بوده و بتوانید:

• در رابطه سرمایه‌گذاری کنید. هیچ رابطه‌ای بدون توجه و مراقبت منظم تداوم نخواهد یافت، به همین دلیل از خودتان بپرسید می‌توانید زمان و تلاش کافی برای رابطه‌تان بگذارید یا خیر. گاهی بعد از خاموش شدن شعله اولیه، دو طرف از هم دور می‌شوند اما هرچه بیشتر روی هم سرمایه‌گذاری کنید، برای مراقبت بیشتر رشد خواهید کرد. چیزهایی پیدا کنید که در کنار هم از آن لذت می‌برید و برای گذراندن وقت برای انجام آن فعالیت‌ها متعهد شوید، حتی اگر مشغله‌تان زیاد بوده یا استرس داشته باشید.

• آزادانه با هم گفتگو کنید. آیا طرفتان واقعاً به احساسات و افکار شما علاقه‌مند است؟ آیا برای ابراز نظرات، افکار و احساسات خود احساس راحتی می‌کنید؟ آیا می‌توانید به راحتی با هم شوخی کرده و بخندید؟ طرفتان نمی‌تواند ذهن شما را بخواند به همین دلیل خودتان باید احساساتتان را با او در میان بگذارید. وقتی هر دو شما برای ابراز نیازها، ترس‌ها و علایق خود احساس راحتی کنید، پیوند بین شما قوی‌تر و عمیق‌تر خواهد شد.

• با جنگ منصفانه مشکلاتتان را حل کنید. بعضی زوج‌ها به آرامی مسائل را با هم در میان می‌گذارند اما بعضی صدای خود را بالا برده و با هم مخالفت می‌کنند. روش شما برای بررسی تفاوت‌هایتان هر چه که باشد، مسئله مهم این است که از تضاد و تعارض در رابطه نترسید. باید برای ابراز چیزهایی که اذیتتان می‌کند هیچ ترسی نداشته باشید و بتوانید بدون تحقیر کردن هم مشکلاتتان را حل کنید.

• تغییر را بپذیرید. هر رابطه‌ای تغییر می‌کند و زمان‌های خوب و بد دارد اما کلیات یک رابطه سالم باید برای شما خوب باشد. باید شما را به بهترین حالت خودتان برساند و نه فقط شادترتان کند بلکه شما را به فردی بهتر تبدیل کند: مهربان‌تر، دلسوزتر، بخشنده‌تر.

ادامه مطلب / دانلود

وقتی عشقتان بخاطر کس دیگری ترکتان میکند

وقتی عشقتان بخاطر کس دیگری ترکتان میکند

چطور باید با دلشکستگی که با رفتن عشقتان به سمت فردی دیگر و جایگزین کردن شما با او ایجاد میشود کنار آمد

واقعاً احساس بدی است — اما بارقه هایی از امید وجود دارد.

این اتفاق یک ضربه دوطرفه است: نه تنها احساس تنهایی خواهید کرد بلکه احساس جایگزین شدن هم دارید. این یک ویژگی بیولوژیکی انسانهاست که دوست دارند عشقشان فقط متعلق به خودشان باشد و حالا میبینید که او با کس دیگری است و شما مجبورید با حس بد تنهایی سر کنید و به این فکر کنید که کسی که دوستش دارید کس دیگری را دوست دارد. وقتی طرفتان شما را به خاطر کس دیگری ترک میکند گاهی با حس خجالت هم همراه است: احساس کمبود و ناکافی بودن میکنید که نتوانسته اید طرفتان را نگه دارید. و خصوصیات و ویژگیهای آن مرد یا زن جدید هرچه که باشد، احساس خاص، جالب و جذاب بودن کمتری خواهید کرد.

راه هایی وجود دارند که شما می توانید بخاطر نفری دیگر ترک شوید، گرچه همه آنها سخت و دشوارند اما برخی غیر قابل تحمل تر می نمایند. در زیر به تعدادی از آنها اشاره میکنیم:

۱) فریبکاری

طرفتان مدت زمانی بوده که به شما خیانت میکرده است. او به شما بعنوان یک تور امنیتی نگاه می کند که به آن آویزان میشود تا زمانی که تصمیم بگیرد ارزشش را دارد بماند یا خیر. یا شاید هم برای ترک شما برنامه ای نداشته باشد اما بعد از خیانت به این نتیجه رسیده است. در هر دو حالت، علاوه بر اینکه احساس میکنید به شما خیانت شده است، احساس میکنید مورد سوءاستفاده احساسی هم قرار گرفته اید.

2) با صداقت

طرفتان تصمیم گرفته است با فرد جدید آشنا شود. قبول کرده است که در رابطه خود با شما خوشحال نیست و تصور میکند که این فرد جدید برای او خوشبختی می آورد. این یک قطع ارتباط صادقانه است اما با وجود صداقت طرفتان، حس مورد خیانت قرار گرفتن در شما اوج میگیرد. این واقعیت که طرف شما فرصت بررسی این جابجایی را داشته است بیشتر به نفع او بوده تا شما. بااینکه بررسی این تجربه باعث می شود بفهمید عصبانی تر هستید و نسبت به نتیجه کار آگاهتر میشوید، صداقت طرفتان باعث میشود حس کنید عصبانیتتان دلیل چندان موجهی ندارد. اما یک مسئله وجود دارد: احساسات شما احساسات شما هستند و نیاز به هیچ توجیهی ندارند.

3) جنگ و دعوا

میتوانید بدون جنگ و دعوا موضوع را فیصله دهید. آیا این روش طرفتان برای آماده شدن برای جدایی است؟ یا شاید هم این جنگ و دعواها را بخشی طبیعی و عادی رابطه میدانید اما تصور میکنید که رابطه تان آنقدر قوی هست که بتواند در برابر این مشاجرات مقاومت کند. احتمالاً با انواع احساسات و تجربیات مختلف روبه رو خواهید شد. حتی باوجود این جنگ و جدالهای پشت سر هم باز هم وقتی طرفتان بخاطر کس دیگری شما را ترک کند، بی اندازه ناراحت خواهید شد.

4) “آن فرد جدید” دوست شماست

وقتی بخاطر کسی که میشناسید یا به شما نزدیک است ترک شده اید، یک مشکل دیگر هم افزوده میشود: خیانتی روی خیانتی دیگر. شما به طرفتان اعتماد کرده اید. به دوستتان اعتماد کرده اید اما حالا، مخصوصاً اگر خیانت در زمان انتهای رابطه شما رخ داده باشد، دیگر نمیدانید به چه کسی میتوانید اعتماد کنید. این تجربه میتواند نظر شما را به دنیا عوض کند. درجه عصبانیت شما از دوستتان و عشق سابقتان هر چقدر که باشد، داستانی بسیار زشت و ناراحت کننده است که برای برگرداندن توانایی خود به دوباره اعتماد کردن، باید سخت تلاش کنید.

5) فاصله خودتان

شاید میدانید که رابطه تان مشکلی دارد و شاید خودتان هم کمی پایتان را از این رابطه بیرون گذاشته باشید اما وقتی طرفتان به شما خیانت میکند، برایتان مثل یک فاجعه میماند. خودتان هم دوست داشته اید که رابطه تان تمام شود اما شک داشته اید و برای آن آماده نبوده اید. چون نمیتوانید روند تمام شدن رابطه را کنترل کنید، احساساتتان پیچیده تر میشود. شاید هم دلایل خوبی برای زودتر تمام کردن رابطه تان داشته اید. شاید از تنها ماندن میترسیده اید یا برای جدایی آمادگی نداشته اید. شما از بیرون به مشکلات داخل رابطه نگاه میکرده اید اما حالا با این تجربه تلخ روبه رو شده اید. جالب اینجاست که هرچه طرفتان از شما دورتر میشود، شما را بیشتر به سمت خود میکشاند. این هم مثل بقیه داستانها دردناک و ناراحت کننده است.

دلیل آن هرچه که باشد، تمام شدن رابطه تان به این دلیل که طرفتان الان با کس دیگری است، بسیار ناراحت کننده است و میتواند موجب عصبانیت، خجالت و عذاب وجدان شما شود. تردیدهای پیچیده که با خیانت همراه میشوند، وضعیت را برای اعتماد کردن به دیگران در آینده سختتر میکند. بدتر از آن شبهای بیخوابی یا دیدن کابوسهای از عشق قبلیتان با فردی دیگر است. احساس خجالت و عذاب وجدان باعث میشود احساس خواری و ذلت کنید.

اما در همه این داستانهای ناراحت کننده، چند درس مثبت هم برایتان وجود دارد. اول اینکه، ترک شدن بخاطر فردی دیگر، پنجره امید به بازگشت دوباره طرف مقابلتان و برقراری مجدد رابطه با او را به رویتان میبندد و این باعث میشود بیهوده منتظر نمانید. این نوع جدایی روند بهبودی شما را بسیار سریعتر خواهد کرد.

دوم اینکه، میتوانید بفهمید که چون این اتفاق برای شما و طرفتان افتاد، بهتر است که رابطه تان را با او تمام کنید. این باعث میشود وقتی موقعیتی جدید پیش آمد، بتوانید دوباره اعتماد کنید. شدید بودن علت برهم خوردن رابطه تان کمکتان میکند قطعیت بیشتری پیدا کنید و برای گذشتن از رابطه قبلی ور فتن به سمت یک رابطه جدید آماده باشید.

و آخر اینکه، وقتی طرفتان را از دست میدهید، یکی از بدترین تجربه های مربوط به روابط برایتان اتفاق افتاده است. اما وقتی از این تجربه بیرون می آیید (که هیچ چارهای جز آن ندارید)، ظرفیت مقاومت دربرابر چالشهای روابط تا این درجه را پیدا میکنید. قدرتتان چندبرابر شده است و توانسته اید از بدترین ترسهایتان عبور کرده و برای داشتن یک رابطه بهتر در آینده آماده شوید.

ادامه مطلب / دانلود
شما نمی توانید به راستی کسی را دوست داشته باشید و عاشقش باشید، مگر اینکه او را به طور عمیق و دقیق بشناسید  و به طور حتم نمی توانید کسی را بشناسید مگر اینکه بتوانید با او صحبت و گفتگو کنید……

موفقیت در زندگی با دلنوازی های زنانه

گفتگوی همسران ابزار اصلی رابطه اگاهانه است. همسرانی که طوری برنامه ریزی می کنند که قادر باشند در سالهای آتی زندگی خود نیز با یکدیگر گفتگو کنند، به نحو بهتری بر زندگی و روابط شان تسلط دارند. شاید احساس شود که تبعیت از برخی قواعد مربوط در ابتدا غیر طبیعی و تصنعی است. اما همچنان که مهارتهای مربوط به شنیدن حرف همسرتان، انعکاس گفته هایش، تایید او و همدلی با وی را تمرین کنید آنها برای شما به صورت ماهیت ثانویه در می آید.

یک زن یا یک مرد وقتی به درستی دنیای همسرش را نشناسد و کلا با مفهوم دنیای جنس مخالف آشنایی نداشته باشد قطعا نمی تواند رابطه ای عمیق با همسرش برقرار کند.

شاید یک زن به زعم خود تمام تلاشهای لازم برای جلب نظر همسرش را بکند اما در نهایت احساس کند که اصلا به نتیجه مطلوب نرسیده است. این دست نتایج عمدتا تحت تاثیر عدم شناخت کافی طرفین از دنیای یکدیگر است.

در ادامه این مقاله سعی داریم راهنمایی های کلی به زنان ارایه دهیم تا بتوانند راحت تر و موثر تر با دنیای مردانه همسرشان، ارتباط برقرار کنند:

تعریف و تمجید: همان طور که زنان می‌خواهند بدانند که خوب به نظر می‌رسند، بوی مطبوع می‌دهند و یا کار بخصوصی را به خوبی انجام می‌دهند؛ مردان نیز شنیدن این حرف ها را دوست دارند. بشر دوست دارد که مورد تمجید و تعریف دیگران قرار گیرد، این امر به آنها کمک می‌کند که درباره خودشان احساس بهتری داشته باشند. همچنین به طرز تفکر انها اعتبار می‌بخشد و به آنها اعتمادبنفس و اطمینان می‌دهد. پس کمی به شوهرتان توجه داشته باشید و از او قدردانی و تعریف نمایید.

موفقیت در دلنوازی (محبوب بودن، خواستنی بودن): تمایل به خواستنی بودن بخش جداناپذیر هر ارتباطی است و گاهی مردان نگرانند که نکند در این زمینه به قدر کفایت خوب نباشند. لذا حتی اگر شوهرتان در تمام اوقات به طور کامل ارضا کننده و رضایت بخش نیست؛ شما سعی کنید به نکات مثبت وجودی وی اشاره داشته باشید و این نکات را بزرگتر از ضعفهایشان مورد نظر قرار دهید.

قدردانی از تمام کارهایی که می‌کند: اغلب مردان به سختی کار می کنند و سعی می‌کنند علاقه و توجه شان به خانواده را عمدتا از این طریق نشان دهند. گاهی اوقات آنها به این خواسته‌ها می رسند و گاهی هم اینطور نمی شود(یعنی گاه در تامین معاش خانواده واقعا موفق هستند و برخی از مواقع دیگر نیز به نتیجه دلخواه خود نمی رسند). آنها فقط توقع دارند  که شما به تلاش آنها توجه دارید و از آنها قدردانی می‌کنید.

امشب مسابقه فوتبال می بینیم: هر چند ممکن است این مطلب بیشترشوخی به نظر برسد اما واقعیت این است که مردان تمایل دارند به آنچه آنها علاقه دارند شما هم علاقمند باشید و خواهان شنیدن این هستند که هر کاری که باعث خوشحالی آنها می‌شود تاثیری این چنینی در شما نیز دارد. پس تلاش کنید که کارهای مورد علاقه او را انجام دهید و با فهم و درک سرگرمی های آنها می توانید آنها را به شدت خوشحال کنید.

تکیه گاهم هستی: مردان می خواهند که مورد نیاز باشند. آنها می خواهند قوی، قابل اعتماد و حمایت‌گر باشند و دوست دارند که بفهمند شما به آنها استناد می‌کنید، رویشان حساب می‌کنید و نیازمند آنها هستید. اکنون بسیاری از زنان شاغل هستند، تحصیلات بالایی دارند و … لذا مردان کمتر و کمتر از قبل (از لحاظ مالی) تکیه گاه مالی زنان هستند. پس سعی کنید با برنامه ریزی و مدیریت مالی لازم در زندگی مشترک، کاری کنید که همسرتان علی رغم استقلال مالی شما، هنوز احساس موثر بودن در زندگی شما را بکنند.

هشدار!

دانستن مواردی که مردان دوست ندارند بشنوند نیز خالی از لطف نیست.  بیشتر مردان به شنیدن این مطالب علاقه‌ای ندارند:

سرزنش و انتقاد: واقعیت این است که اگر مرد شما از سرکار به منزل آمد و شما او را به خاطر تمام کارهایی که به اشتباه و غلط انجام داده سرزنش کنید به نوعی دچار لرزش می‌شود. انتقاد سازنده هم به هر حال انتقاد است پس بهتر است تا ایجاد یک فرصت مناسب به شوهرتان استراحت دهید.

چیزی که از پس آن برنمی‌آیند: هیچ کس(خصوصا مردان) دوست ندارد و نمی خواهد که به او گفته شود در انجام یکسری کارها خوب نیست. پس مواقعی که شوهرتان از عهده کاری برنمی‌آید به او چیزی نگویید احتمالا خود او می‌داند که کار را به خوبی انجام نداده است و از شما آگاهتر است. در آینده هم از او نخواهید این کار را انجام دهد.

ادامه مطلب / دانلود

شاید برایتان پیش آمده است تا عاشق مردی بشوید که او را چند بار ملاقات کرده اید و دوست دارید بدانید آیا او نیز همین حس را به شما دارد؟ آیا دوست دارید در نظر او زیبا، جالب، باهوش و مهربان جلوه کنید تا عاشقتان شود؟ اگر این طور است، باید روی مسایلی تمرکز کنید که مردها بسیار دوست دارند.

سه ترفند زنانه که مردها را عاشق تر میکند...

عشق علاوه بر اینکه کاملا قلبی و احساسی است، دلیل منطقی نیز می طلبد. برای عاشق بودن علاوه بر خوب بودن، باید درک بالایی هم داشته باشید تا نیازهای معشوق را تشخیص دهید و در زمان مناسب به آنها رسیدگی کنید. عشق مراقبت می خواهد. اما هستند کارهای ساده ای که باعث ایجاد علاقه در دل طرف مقابل می شوند .

 هرگز به مردان بیش از آنچه آنها به شما توجه می کنند، توجه نکنید

برای اینکه بتوانید عشق و محبت یک مرد را برای همیشه برای خود داشته باشید مستلزم این است که شما هم از او عشق دریافت کنید. بسیاری از زنان تصور می کنند هر چه بیشتر به یک مرد توجه کنند و نیازهای کوچک و بزرگ او را برآورده کنند، بیشتر در دل او جای خواهند داشت. از آنجا که این کار را بیشتر جامعه زنان در دنیا انجام می دهند، زنان تصور می کنند این مسیر درست است و تخت‌گاز به سمت انتهایی که نمی دانند چیست می تازند. اما هر چه بیشتر در عمق این روش می روند، بیشتر آسیب‌پذیر می شوند و کمتر عشق دریافت می کنند.

مردها وقتی بیشتر از آنچه به شما می دهند از شما دریافت کنند، دلزده می شوند. خاموش می شوند و ممکن است روش رفتاری خود را تغییر دهند. هنگامی که یک مرد دایما با حجم زیادی توجه، نگرانی، کادو، علاقه، قربان‌صدقه، آماده بودن غذا و تمیز بودن خانه و …. مواجه می شود احساسش به شما عوض خواهد شد. او شما را همچون مادری می بیند که دایما مراقب فرزند خود است تا چیزی کم نداشته باشد. این همه توجه و زحمتی که شما می کشید هرگز به چشمش نخواهد آمد و نمی تواند برای آنها به شما عشق بیشتری بدهد.

برخلاف تصور زنان، توجهات بیش از اندازه نه تنها باعث افزایش علاقه مردان به زنان نمی شود که درست برعکس، احساسات عاشقانه آنها را از بین می برد. مردها به واسطه قوی تر دانستن خود بیشتر دوست دارند دهنده باشند تا گیرنده. آنها می خواهند آنها باشند که نیازهای زن را تامین می کنند. وقتی زن همه کار را انجام دهد، مردها نقش خود را بسیار کمرنگ می بینند و تصور می کنند آن جذبه مردانه را ندارند و این باعث می شود تا زنی که این حس را در آنها به وجود آورده است را دوست نداشته باشند.

اگر هنوز با هم ازدواج نکرده اید، به او خیلی اختیار ندهید

بیشتر زنان وقتی وارد رابطه با مرد دلخواه خود می شوند، همه فکر و احساس خود را برای او سرمایه گذاری می کنند. همین باعث می شود تا هیچ گاه متوجه نشوند رابطه کنونی آنها در چه شرایطی قرار دارد و قرار است به کجا برسد. هر چه بیشتر در مورد رابطه خود با مردتان حرف بزنید، او را بیشتر از خود دور خواهید کرد . اگر این طور به رابطه نگاه کنید، راحت تر می توانید برای انتخاب گزینه های مختلف ذهن خود را باز بگذارید.

به جای اینکه مرد خود را تهدید کنید یا با او اتمام‌حجت کنید که حتما این رابطه را به سرانجام برساند وگرنه شما به خواستگارتان جواب مثبت می دهید، چشمان خود را باز کنید تا مردان دیگر را نیز ببینید . ملاقات کردن با مردهای دیگر که طالب ازدواج با چشم هستند نه تنها بد نیست که برای آینده شما بهتر هم هست. می توانید از میان انسان های مختلف، فردی را انتخاب کنید که وافعا ارزشش را دارد. خود را به یک مرد و یک رابطه محدود نکنید تا او نیز اگر نخواست تعهدی را قبول کند، شما سرخورده شوید.

برای او غذا درست نکنید، برایش کادو نخرید و هزینه رستوران و تفریحات را پرداخت نکنید.

بله، این کار به نظر بسیار غیرمنصفانه است اما کسی که هزینه رستوران و … را پرداخت می کند باید میان دوستی و وقت گذرانی با یک دوست معمولی و قرار گذاشتن با یک زن را فرق بگذارد. اگر مرد از اینکه همیشه هزینه ها را او پرداخت می کند به شما شکایت کرد، به او بگویید برایتان مهم نیست او خرج های سنگین انجام دهد، شما فقط دوست دارید در کنار او باشید و می توان این با هم بودن را بدون هزینه پول هم انجام داد.

به طور مثال، با هم در خیابان یا فضای سبز قدم بزنید، به کتابخانه بروید، پیک نیک بروید و … کارهای زیادی وجود دارند که با صرف کمترین هزینه می توان لحظه های شادی را رقم زد . اما مراقب باشید برای مثلا پیک نیک رفتن شما غذایی درست نکنید. از بیرون یک خوراکی ساده و ارزان بگیرید و در کنار هم در پارک آن را میل کنید و از بودن در کنار هم لذت ببرید. اگر بی جهت به یک مرد هدیه بدهید در واقع همه توجه و انرژی خود را برای او صرف کرده اید. این معنای خوبی ندارد. در این حالت بیش از اندازه توجه نشان داده اید. این از حس های مردانه ای است که در وجود زنان است هست. این مساله برخلاف تصور شما اصلا برای یک مرد جالب نیست.

ادامه مطلب / دانلود

امام صادق (ع): خوشخویی عامل جلب دوستی است. مفاتیح الحیاه

برای رشد شخصیت انسان ها هیچ محدودیتی وجود ندارد. همه می توانیم تا جایی که دوست داریم خوب باشیم. برای خوب بودن، مثل رسیدن به سایر اهداف باید گام های آهسته و پیوسته برداشت. حتی گاهی اوقات لازم است که خطر کنیم ولی در عوض به چیزی بالاتر دست یابیم. برای آنکه تغییرات مثبت در شخصیت خود ایجاد کنید لازم است که:

رازهای جذب کردن دیگران

قبل از صحبت کردن کمی مکث کنید

گاه حرف های نیشدار و گزنده برخی افراد بسیار آزاردهنده تر از خشونت ها و آزارهای فیزیکی است چرا که تاثیر آنها تا سال ها و حتی تا آخر عمر در روح و قلب تان می ماند مثل زخمی التیام نیافته که گاه سر باز می کند و چرک می کند. ممکن است برخی حرف هایتان از روی صداقت باشد ولی تند و گزنده بوده و طرف مقابل تان را به شدت بیازارد پس لازم است قبل از حرف زدن کمی مکث کنید و به تاثیر حرف هایی که می خواهید بگویید فکر کنید. اگر خودتان این حرف هار بشنوید چه احساسی خواهید داشت؟

برخی افزاد به طور ذاتی محبوب و جذاب به دنیا می آیند. آنها به صورت طبیعی روش های جذب کردن اطرافیان خود را می دانند و این موفقیتی بزرگ است. شما نیز می توانید با برخی روش ها به این محبوبیت برسید مثلاض از دیگران در مورد خودشان سوال کنید. معمولاً مردم عاشق حرف زدن درباره خودشان هستند. شنیدن حرف های دیگران و گوش دادن به آنها، هنر بزرگ است. از آنها سوالات اصلی را بپرسدی و بعد بگذارید تا راجع به آن سوال ها برای شما حرف بزنند. خواهید دید که چه علاقه ای در درون شان برای ادامه مکالمه و صحبت با شما ایجاد می شود. این روش مخصوصاً برای افراد سرشناس و مهمتر، بسیار مناسب است چرا که از این راه می توانید بیشتر در مورد آنها اطلاعات کسب کنید و بدانید که چگونه به موفقیت رسیده اند و چه تجربیاتی را پشت سر گذاشته اند.

به دیگران کمک کنید

وقتی که به کمک دیگران می رویم، نه تنها تصویر ذهنی آنها را نسبت به خودمان بهتر می کنیم بلکه از نظر درونی نیز احساس خوبی به خودمان دست می دهد. در واقع ماهیت درونی شما وقتی که به دیگران کمک می کنید، بیشتر شناخته می شود نه با مدرک تحصیلی و پول و ثروت تان در این کار احساس رضایت و لذتی است که با هیچ چیز دیگری به دست نمی آید.

دانش و مهارت های خود را با دیگران تقسیم کنید

اگر در کار یا رشته ای ماهر و با تجربه هستید، فکر نکنید که نباید دیگران را از آن ناآگاه نگه دارید تا همواره خودتان در آن زمینه مطرح باشید. ارزش استعداد و مهارتی که دارید در استفاده از آن برای سود رسانی به دیگران است.

از دیگران تشکر و قدردانی کنید

تعدادی از ما عادت نداریم دیگران را تحسین کنیم و کارهای خوب آنها را مورد تقدیر قرار دهیم. در حالی که می توانید با ساده ترین کلمات از آنها تشکر و قدردانی کنید و به آنها نشان دهید که برایشان ارزش قائل هستید. اگر کسی برای شما کاری انجام داده است از روی عشق و علاقه بوده و کمترین کاری که از دست شما بر می آید، تقدیر و تشکر است. یک لبخند مهربان، یک حرف یا جمله خوب یا یک کارت پستال می تواند نشان دهد که شما برای خدمات و زحمات دیگران ارزش قائل هستید و همواره آنها را در نظر می گیرید.

ضعف و کاستی های خود را بشناسید

همان طور که مهارت ها، استعدادها و دانسته هایتان به شما اعتماد به نفس بیشتری می دهند و از آنها کاملاً مطلع و آگاه هستید، باید کاستی ها و ضعف هایتان را نیز بشناسید و آنها را بپذیرید. در واقع نخستین گام برای برطرف کردن ضعف ها شناخت آنهاست. گاه شناخت آنها برای خودمان دشوار می شود پس بهتر است که از اطرافیان خود کمک بگیریم؛ از کسانی که به ما نزدیکند و ما را می شناسند در چنین مواقعی جبهه گیری کردن را کنار بگذارید چرا که هدف اصلی تان رشد شخصیتی و مقبول تر شدن است.

روشنفکر باشید

رابطه دوستی خوب و مناسب باید با درک متقابل ساخته شود. گاه تفاوت در ارزش های شخصی و فردی باعث می شود تا در درک دیگران کوتاهی کنید و به خاطر این تفاوت ها از آنها دور شوید. این موضوع وقتی که در میان افراد یک خانواده رخ می دهد، بسیار دردناک تر می شود. اگر به این نتیجه رسیده اید که ارزش های شما با ارزش های دیگران و نزدیکان تان فرق دارد، سعی کنید از راه دیگری وارد شوید و همدم آنها باشید. در ضمن روی حرف ها و عقاید خود اصرار نورزید و کمی روشنفکرانه تر عمل کنید. مردم را با تمام ویژگی هایشان قبول کنید و در مواقع نیاز از آنها حمایت کنید، بدون آنکه تفاوت ها را در نظر بگیرید.

از تشابهات استفاده کنید

همه ما آنهایی را که ما را دوست دارند دوست داریم. اغلب ما کسانی را دوست داریم که بیشتر شبیه ما هستند و با آنها احساس نزدیکی می کنیم. این شباهت ها باعث نزدیکی های بیشتر می شود و ارتباط ها محکم تر و ادامه دارتر می شوند. وقتی با دیگران رابطه برقرار می کنید به دنبال یافتن این شباهت ها باشید. شباهت هایی در حد سرگرمی علایق، عادت ها، شغل ها، حتی شهری که در آن زندگی می کنید و…

هنگام صحبت کردن به آنها نگاه کنید

شاید به نظرتان برسد که همیشه این مسئله را رعایت می کنید و به هنگام صحبت کردن به صورت طرف مقابل تان نگاه می کنید اما برخی افراد نمی توانند این کار را انجام دهند و شاید حتی خودشان هم ذره ای متوجه آن نباشند. در واقع نگاه کردن به در و دیوار به هنگام صحبت کردن، طرف مقابل را آزار خواهد داد و نوعی بی احترامی تلقی می شود. شاید فرد مقابل تان احساس کند که شما علاقه ای به ادامه مکالمه یا بحث ندارید ولی این مسئله در مورد شما حقیقت نداشته باشد.

حرف های صحیح و معتبر بگویید

همواره سعی کنید که خودتان باشید و بیش از اندازه نیز روی این مسئله تمرکز کنید چرا که در این حالت فقط جذب خودتان می شوید. برخی از حرف ها و رفتارهای ما می توانند دیگران را از ما بسیار دور سازند پس سعی کنید از جملات بجا و درست استفاده کنید. حرف های دیگران را با بی ادبی قطع نکنید و تا آخر آنها را بشنوید.

علاقمند باشید

هر فردی در شخصیت و رفتارهایش لااقل یک نقطه مثبت و خوب دارد. اگر با این ویژگی های خوب آشنا باشید می توانید از آنها در مکالمات خود استفاده کنید. در واقع می توانید حرف های خود را از جای خوبی شروع کنید تا دوست داشتنی تر به نظر برسید. مکالمات خود را به سمت موضوعاتی سوق بدهید که به آنها علاقمندید.

ادامه مطلب / دانلود
هنوز مهر عقدنامه خشک نشده که مهر طلاق روی آن می نشیند. این سرنوشت دختران و پسران زیادی است که این روزها دور و بر خودمان می بینیم. خیلی از آنها ازدواج های عاشقانه ای داشته اند که هیچ وقت فکر نمی کردند به طلاق برسد.

عاشقی با چشمان بسته!

روانشناسان می گویند احتمال طلاق در رابطه هایی که با دوستی شروع می شود بیشتر است. نه صرفا به خاطر این که دوستی و شناخت قبل از ازدواج چیزی خلاف عرف و شرع است. بلکه به جز این، یک عامل دیگر هم در جدایی این زوج ها تاثیر دارد. هیجانات غلیظ و عاشقانه دوران آشنایی و واقعیت هایی که بعدها در زندگی به چشم می آیند.

واقعیت این است که در دوره دوستی و آشنایی پیش از ازدواج، احساس بر عقل غلبه دارد و اکثر جوانان درگیر رابطه عاطفی خود می‌شوند که این موضوع سدی در برابر شناخت دختر و پسر از یکدیگر خواهد بود و به جای شناخت درست از هم فقط به وصال و با هم بودن فکر می‌کنند بنابراین بعد از ازدواج و زمانی که افراد به زندگی وارد می‌شوند به تدریج نواقص یکدیگر را بزرگ می‌بینند و این موضوع در نهایت منجر به سردی عاطفی و طلاق خواهد شد.

اما این تنها مشکل و ضرر دوستی های قبل از ازدواج نیست. ترس از افشای ارتباط‌های گذشته در رأس این ترس‌ها قرار دارد، این موضوع یکی از مهم‌ترین مشکلاتی است که در دوستی‌های خیابانی که به ازدواج نمی انجامد وجود دارد. بدگمانی نسبت به همسر نیز در مرحله بعدی قرار دارد.

اعتمادی که می میرد

در دوستی‌های خیابانی سوءظن نسبت به همسر به وفور دیده شده است، زیرا کسانی که با افراد متعددی ارتباط دارند هنگام ازدواج نسبت به همه دخترها بدگمان هستند که اضطراب و ناآرامی بر زندگی آنان حاکم می‌شود. تنوع طلبی نیز آسیب بعدی است و می‌توان آن را از دیگر ضررهای این‌گونه دوستی‌ها دانست، به طوری که مردانی که با زنان متعددی ارتباط دوستی دارند تنوع طلب می‌شوند بنابراین به یک نفر در زندگی خود قانع نمی شوند. بدگمانی از یک طرف و تنوع طلبی از طرف دیگر باعث بروز جر و بحث بین زوج‌ها می‌شود.

دوستی قبل از ازدواج با هجوم احساسات عاشقانه، چشم شما را به واقعیت می بندد. به طوری که شما احساس‌های خوب را برای زندگی کافی می بینید و دیگر به پیش شرط‌هایی مانند هم‌کفو بودن، سنخیت خانواده‌ها و تناسب فرهنگی هیچ توجهی ندارید.

گذشته مهم است

بیشتر کسانی که درگیر رابطه دوستی می‌شوند در ابتدا معتقدند گذشته طرف مقابل مهم نیست؛ افراد به مرور زمان تغییر می‌کنند و امکان رشد برای همه وجود دارد. اما نباید بگوییم گذشته افراد نقش مهمی در زندگی آینده آنان ندارد. زیرا گاهی رفتارهای اشتباه به گذشته ختم نمی‌شود و نتایج آن تا سال‌ها باقی می‌ماند. تفکر اشتباه بعد، این است که طرف مقابلم را تغییر می‌دهم؛ جوانان این را باید در نظر داشته باشند که هیچ کس نمی‌تواند دیگری را تغییر دهد مگر آنکه خود فرد، خواستار تغییر باشد. همچنین اکثر جوانان معتقدند که رابطه آنان با دیگران متفاوت است، در حالی که چنین نیست.

ادامه مطلب / دانلود

عشق و رمانتیک بازی در سنین مختلف و تفکرهای آدم‌ها تعاریف متفاوتی دارد، شاید به زعم خیلی از عوام، هنرمندان و بازیگران رمانتیک‌ترین آدم‌ها بعد از شاعران باشند. با تعدادی از هنرمندان سینما و تلویزیون درباره عاشق و رمانتیک بودن شان، اینکه چگونه عشق شان را ابراز می‌کنند و آیا تا به حال عاشق شده‌اند گپی زده‌ایم…

عشق و عاشقی بازیگران ایرانی!

زهرا داودنژاد: بعد از ازدواج عاشق شدم

عشق و علاقه نشانه خاصی ندارد و با خیلی از آدم‌هایی که دوست شان داریم زندگی می‌کنیم علاقه و عشق داریم وگرنه نمی‌توانستیم در کنارشان زندگی کنیم. عاشقی توام با صبوری، عادل‌بودن، قوی‌بودن، روشن‌بین‌بودن و مهربانی است.
در زندگی با این فاکتورها عاشقی کرده‌ام. جزو معدود خانم‌هایی هستم که به ابراز عشق به صورت صریح و کلامی ‌اعتقاد دارم و کلا در زندگی به اجرا و عمل تا ادعا معتقدم! ازدواجم با عشق توام نبود و بعد از ازدواج عاشق همسرم شدم!
خلاصه عاشقی داستان‌های پیچیده‌ای دارد. با یکی از دوستانم در زمان جوانی به این نتیجه رسیده بودیم که ۳ تا تیپ بیشتر در دنیا وجود ندارد. اولی عاشق واقعی، دومی ‌نقد سازنده و سومی ‌دوست معمولی!

فتانه ملک‌محمدی: برای دوست داشتن هدیه می دهم

عشق برای من در کار، یک عامل پیشرفت است و از منظر روان‌شناس‌ها عشق و دوست‌داشتن تفاوت‌های زیادی دارد. عشق به کار، عشق به مادر و… به معنی دوست داشتن است. عشق برخی عوامل دارد که بین ۲ نفر اتفاق می‌افتد.
برای ابراز دوست‌داشتن با رفتارم آن را ثابت می‌کنم. هدیه دادن، مناسبتی است تا نشان و معیار دوست داشتن و هدیه گرفتن بیشتر برای بچه‌ها جذابیت دارد. من الان بخواهم از کار خوب یکی از شاگردانم تشکر کنم به او هدیه می‌دهم.

بهاره رهنما: می خواهم عشق را کنترل کنم

در زندگی‌ام و نوع تربیتی که در خانواده وجود داشت، تبدیل به آدم ‌عاشق و رمانتیکی شده‌ام. عشقی که به تمام بخش‌های زندگی‌ام قابل تسری است و حالا بعد از گذر از ۳۰ سالگی‌ام می‌خواهم آن را بیشتر کنترل کنم. زیرا به زندگی لطمه می‌زند. اگر از لحاظ ذاتی و ژنتیکی آدم پراحساسی باشید نمی‌توانید در برخی از جاها، آن را کنترل کنید. تمام فضای نوشته‌هایم حس عاشقی در آن قابل درک است. عشقی که با کلام و حرفی باشد، عشق واقعی نیست. آنقدر عاشقم که درخت‌ها و پرندگان را هر روز زیبا می‌بینم و ذوق می‌کنم و با خودم می‌گویم خدایا شکرت که یک روز دیگر زنده بودم و این زیبایی‌ها را دوباره دیدم. عشق به فرزند و شوهر و زندگی وجوه‌های مختلف یک زندگی عاشقانه است. شاید در زندگی آدمی‌ هیچ رابطه عشقی به وجود نیامده باشد اما ذاتش عاشق است. عشق را باید فریاد زد و از ابرازش نترسید. عشق هر روز و با هر اجرای تئاتر یا نوشتن، برایم تکرار می‌شود و بزرگ‌ترین عشق زندگی‌ام با مادر شدنم توام بود.

آرش نوذری: عاشق پیشه ام

آدم عاشق‌پیشه و رمانتیکی هستم. اگر آدم عاشق نباشد آدم نیست! خلقت بر مبنای عشق انجام شده است. عشق مجازی سایه‌ای از عشق حقیقی است و ابتدایی‌ترین نوع عشق است. عشق به فرزند، همسر، کار و… عشق‌هایی است که همه ما با آنها درگیر هستیم. همه‌جوره عشقم را ابراز می‌کنم. معمولا عشق‌های درونی به تدریج تبدیل به عشق‌های برون‌گرایانه می‌شوند. برای همه آدم‌ها حداقل در طول زندگی این موقعیت پیش می‌آید که حداقل یک بار عاشق واقعی بشوند

خشایار راد: عشق های زودگذر

هنرمندان آدم‌های بااحساسی و مهربانی هستند. شرایط این روزهای جامعه فرصت رمانتیک بودن را از آدم‌ها گرفته است.
متعلق به نسلی هستم که عشق را با تمام وجود و علاقه قلبی‌شان ابراز می‌کردند. عشق‌های امروزی نسل جوان بیشتر کلامی‌ و زودگذر است. نسل ما با عملش به طرف مقابلش می‌فهماند که چقدر دوستش دارد. نسل ما در عشقش و تعهد به طرف مقابلش ثبات داشت و هر روز عاشق نمی‌شد. دوام عشق‌های این روزها به مویی بند است.

مهدی امینی‌خواه: عاشق باش، موفق باش

عشق ودیه‌ای الهی است که خداوند به آدم‌ها اهدا کرده است. عشق در وجود آدمی ‌وجوهات مختلفی دارد و می‌تواند به کار و خانواده و همسرش باشد. رمانتیک و احساسی بودن برای انسان‌ها یک موهبت است و باید قدر آن را بدانیم. اگر انسان، فاقد این حس‌ها باشد انگار روح ندارد و تبدیل به یک ماشین بی‌روح می‌شود.
ابزار عشق به شرایط و شخص مقابل بستگی دارد. برخی از مواقع، ابراز عشق، درونی جواب می‌دهد و به‌تدریج تبدیل به عشقی ماندگار می‌شود.
عشق را در تمام لحظه‌های زندگی‌ام حین تحصیل، بازی‌کردن، ورزش‌کردن و… تجربه کرده‌ام. عاشق بودن در زندگی عامل موفقیت است و باید از آن درست استفاده کنیم.

سعید شیخ‌زاده: کی عاشق نشده

سوال سختی مطرح شده است. همه هنرمندان باید در حس و حال عاشقی باشند تا بتوانند در زندگی و کارشان موفق باشند. هیچ آدم غیرعاشقی هنرمند نمی‌شود. ابراز علاقه و عشق به ویژگی‌های شخصیتی آدم‌ها ربط دارد. برخی‌ درونی به عشق می‌پردازند و آن را ابراز می‌کنند. آدم برون‌گرایی هستم و عشقم را علنی و رو مطرح می‌کنم. اینکه عشق واقعی را تجربه کردم بماند. ولی مگر کسی هست که عشق را تجربه نکرده باشد!

مریم سلطانی: احترام می گذارم

یک آدم عاشق و رمانتیک، واقعی هستم و به عشق احترام می‌گذارم. زندگی بدون عشق هیچ معنا و رنگ و بویی ندارد. وجه تمایز بین انسان و سایر موجودات احساسات و عشق ورزیدن است. عشقم را در مقاطع مختلف به صورت درونی یا بسته به شرایط بیرونی مطرح می‌کنم. عشق اتفاقی حتمی‌ در زندگی همه ما آدم‌هاست و از آن گریزی نیست و عاملی برای ر شد و ارتقای ماست. در این دوره و زمانه، خبری از عشق واقعی وجود ندارد و عشق‌های واقعی مربوط به سال‌های قبل‌تر بود که من هم آن را تجربه کرده‌ام!

هرمز شجاعی‌مهر: آتش عشقم داغ تر می شود

اساس خلقت خدا بر عشق استوار است و خداوند براساس عشق، زن و مرد را آفرید تا در مسیر زندگی یکدیگر را پیدا کنند، عاشق همدیگر بشوند و عاشقانه زندگی کنند. طبیعی است چنین زندگی زیباست و باید همه لحظه‌های زندگی‌مان توام با عشق باشد.
همواره عشقم را به طرف مقابل اجرایی و عملی نشان می‌دهم. عشق و محبت یک طرف و ابرازش طرف دیگر ماجرا قرار دارد. به کار بردن واژه‌هایی نظیر دوستت دارم، عاشقت هستم و قربانت بروم در ابراز عشق معجزه می‌کند و از شما یک فرشته می‌سازد. باید لحظات موردعلاقه طرف مقابلمان را برایش به بهترین شکل ممکن آماده کنیم. ممکن است خانمی‌ علاقه داشته باشد شوهرش با شستن ظرف، علاقه‌اش را اثبات کند چه اشکالی دارد که شوهر این کار را انجام بدهد. عشق واقعی را بعد از ازدواج پیدا کردم و هنوز آن را با خودم دارم و هر روز آتشش داغ‌تر می‌شود.

یکتا ناصر: رمانتیک هستم

آدم رمانتیک و عاشقی هستم و این مساله به من انرژی و انگیزه می‌دهد. زمانی که فردی ‌را دوست داریم حتما هر کاری که برای خشنودی او از دستش برمی‌آید، انجام خواهد داد و اهل سیاست‌بازی در عشق نیستم. برای کسانی که دوست شان می‌دارم در وهله اول سعی می‌کنم به چیزهایی که علاقه دارند برایشان مهیا کنم و حاضرم برای ابراز عشقم از چیزهایی که دوست دارم به‌راحتی بگذرم. البته معتقدم تا جایی پیش رفت که شخصیت و اعتقادت مان زیر سوال نرود، عشق واقعی برای هر کسی مفهومی‌ دارد و آن را تجربه کر‌ده‌ام.

سپیده خداوردی: عشق و انگیزه

کلا آدم عاشقی هستم و عشق را برای زندگی لازم می‌دانم.
برای ابراز عشق یا هر کار دیگری، تلاش خاصی انجام نمی‌دهم و دلی کار می‌کنم و ابراز عشق به صداقت طرف مقابل ربط دارد و اگر یک قدم بردارد، من هم ۲ قدم برمی‌دارم، عشق واقعی را تجربه کرده‌ام و عشق واقعی به آدم انگیزه و طراوت می‌دهد.

منبع: سلامت ایران

ادامه مطلب / دانلود

عشق پدیده غریبی است که هر کسی در زندگی حداقل یک بار آن را تجربه می کند. گاهی ماجرا شکل پیچیده ای به خودش می گیرد و ما عاشق کسی می شویم که دچار درجه هایی از اختلال های شخصیتی است. شاید خودشما هم الان درگیر همین نوع رابطه هستید اما خودتان خبر ندارید و یا نمی خواهید قبول کنید. شاید هم از علائم این نوع عشق ها بی خبرید. یک بار دیگر شخصیت فردی را که به او علاقمند شده ایدمرور کنید. این مطلب می خواهد هشدار دهد که محبوب شما ممکن است دچار نوعی اختلال شخصیت باشد اما شما چون دوستش دارید، متوجه آن نشوید.

عشق‌هایی که نابودتان می‌کنند!

1- محبوب شکاک (اختلال شخصیت پارانوئید)

گمان می کندکه به او آسیب می زنند، یا به او دروغ می گویند یا قصد دارنداز او سوء استفاده کنند.

ظاهرا همیشه برایش جای تردید وجود دارد که دیگران به او وفادار هستند یا نه.

از اینکه بخواهد اعتماد کند می ترسد و صمیمانه همه چیز را با محبوبش در میان نمی گذارد.

حرف های دیگران را، حتی اگر شوخی یا تعریف و تمجید باشدگ، علیه خود تعبیر می کند یا فکر می کند قصد تمسخر او را دارند.

وقتی از کسی ناراحت می شود، کینه او را برای همیشه به دل می گیجرد.

فکر می کندمورد حمله دیگران قرار گرفته، در نتیجه به سرعت عصبانی و پرخاشگری می شود.

خشک و رسمی و فاقد حس شوخ طبعی است.

گاهی بقیه را می ترساند چون احساس می شود توانایی این را دارد که به دیگران آسیب برساند.

چرا جذب چنین آدمی می شوم؟

خیلی از افراد جذب افراد مرموز و تودار می شوند. انگار می خواهند از راز و رمز این دسته از افراد سر در بیاورند. به علاوه، آدم های شکاک گاهی زخم خورده به نظر می رسند و در بعضی ها این احساس را به وجود می آورند که رسالت کمک به او را دارند. در واقع، افرادی که نیاز دارند دائم مورد تایید دیگران باشند و وفاداری خود را به کسی ثابت کنند و آدم هایی که شک و تردید و دائم چک شدن را به پای عشق و علاقه می نویسند و دوست دارند دائم کنترل شوند، جذب چنین افرادی می شوند. آدم هایی که نیاز به مراقبت کردن از شخص دیگری دارند هم مستعد برقراری رابطه با پارانوئیدها هستند.

آخرش چه می شود؟

رابطه با این افراد می تواند خطرناک باشد چون اگر احساس کنند محبوبشان به آنها آسیب خواهد زد، ممکن است تصمیم بگیرند در این کار پیشدستی کنند. خبر بد اینکه این دسته از افراد اغلب درمان هم نمی شوند چون به درمانگر هم اعتماد نمی کنند و واکنش شان به درمان خیلی تهاجمی است.

 2- محبوب منزوی (اختلال شخصیت اسکیزوئید)

علاقه ای به ارتباط نزدیک با دیگران ندارد، حتی کسی که محبوبش است.

فعالیت های فردی را ترجیح می دهد، حتی به بودن با خانواده.

تعداد فعالیت ها و وقایعی که می تواند برای او جذاب باشد، خیلی اندکاست.

به غیر از اعضای خانواده، فرد دیگری با او نزدیک و صمیمی نیست.

انگار نسبت به تمجید و حتی انتقاد اطرافیان بی تفاوت است.

به نظر بقیه، سرد و منزوی و بی احساس با شاید خجالتی است.

چرا جذب چنین آدمی می شوم؟

این افراد به دلیل درونگرایی و گوشه گیری خود می توانند برای بقیه جذاب باشند، به علاوه افرادی که می خواهند طرف مقابل شان فقط با آنها وقت بگذراند و خیال خیانت هم به سرش نزند، جذب چنین آدم هایی می شوند. همچنین این دسته از آدم ها، احساسات افرادی را قلقلک می دهندکه می خواهند دائم از شریک زندگی شان مراقبت کنند، به جای او حرف بزنند، به جای او تصمیم بگیرند و خلاصه مثل یک پرستار مهربان برای او باشند. اگر کسی نیاز داردکه اطراف مقابلش به او خیلی احتیاج داشته باشد، احتمالا جذب اسکیزوئیدها می شود. نکته تلخ و خنده دار ماجرا این است که بعد می فهمد آنها اصلا به او نیازی ندارند و بود و نبودشان آنقدرها هم فرقی نمی کند.

آخرش چه می شود؟

اسکیزوئیدها خیلی به درمان جواب نمی دهند چون منزوی بودن مهمترین مکانیسم دفاعی است که همه عمرشان داشته اند و نمی خواهندآن را ترک کنند. بنابراین نباید از آنها عصبانی شد و اگر قرار است با چنین آدم هایی زندگی کنید، باید بی خیال تغییر آنها شوید. باید بگذارید به حال خودشان باشند و در فعالیت هایی که دوست دارند شریک شد. اگر قرار است همسری داشته باشید که قلبش برای خانواده بتپد، اسکیزوئیدها مناسب نیستند.

 3- محبوب غیرعادی (اختلال شخصیت اسکیزوتایپال)

افکار او به نظر همه تا حدی عجیب است.

حوادث، اتفاق ها و خلاصه همه چیز در زندگی عادی برای او معنای خاصی دارند.

انگار دنیا را به روش خاصی تجربه می کند، آنقدر که گاهی هیچ کس از دنیای او چیزی سردر نمی آورد.

عواطف، هیجان ها و ابراز احساس های او به نظر عجیب و نامتناسب می رسند.

دوستان صمیمی زیادی ندارد.

زیاد علاقه به موقعیت های اجتماعی ندارد چون با دیگران احساس راحتی نمی کند.

چرا جذب چنین آدمی می شوم؟

افراد اسکیزوتایپال، اسرارآمیز، شگفت انگیز و حتی سرگرم کننده اند، برای همین هم در دیدارهای اول، می توانند جذاب باشند. آنها یک دنیا حرف هایی دارند که در زندگی تان نشنیده اید و می توانند باعث خنده یا شگفتی شوند. به علاوه گاهی رفتارها و پوشش متفاوت آنها، به بقیه این احساس را می دهد که افرادی جسور هستند و همین، خودش جذابیت است. همچنین متفاوت بودنشان، حس این را که بخواهند از آنها مراقبت کنند در افراد به وجود می آورد. البته، معمولا آدم هایی جذب اسکیزوتایپال ها می شوند که خودشان هم رگه هایی از عجیب و غریب بودن داشته باشند! از ما گفتن بود، باید مراقب بود!

عشق‌هایی که نابودتان می‌کنند!

آخرش چه می شود؟

باید در رابطه با این افراد حسابی پوست کلفت بود و آمادگی طرد شدن در موقعیت های اجتماعی را داشت. همچنین باید برای بارها عصبانی شدن از دست او آماده شد. نبایدب رای تغییر او عجله به خرج دارد و باید قدم به قدم در کنار او بود تا بتواند کم کم با اجتماع کنار بیاید. اگر چنین صبری وجود ندارد، بدانید ترک کردن ناگهانی او می تواند حسابی به او آسیب بزند. پس، این کار حتما باید به تدریج و با کمک یک متخصص انجام شود.

 4- محبوب نمایشی (اختلال شخصیت هیستریونیک)

دوست دارد همیشه مورد توجه همیشه باشد و بسیار تلقین پذیر است.

رفتارها و نوع لباس پوشیدنش برای جلب توجه است.

نگرش خاصی درباره مسائل مهم زندگی ندارد، دیدش سطحی است و حرفی برای بیان کردن در جمع ها ندارد.

تحمل مورد بی توجهی قرار گرفتن را ندارد و زود احساساتش تغییر می کند. حتی ممکن است در جمع به پرخاشگری و قشقرق بپردازد.

چرا جذب چنین آدمی می شوم؟

اگر فردی با چنین آدم هایی وارد رابطه شود، احتمالا از آن دسته آدم هایی است که هیجان خواهی درونی خود را دائم سرکوب می کند یا شاید برای خود به اندازه کافی ارزش قائل نیست که نیازهای خود را در رابطه به رسمیت بشناسد و بخواهد که برطرف شوند.

آخرش چه می شود؟

برای داشتن یک رابطه زناشویی عمیق و با دوام، یک فرد هیستریونیک به هیچ وجه مناسب نیست. اگر فردی می خواهد چنین رابطه ای را ادامه دهد، باید حد و مرزهای خیلی دقیقی را تعیین کند و سر حرف خودش هم بماند. باید انتظارها را درباره روابط، نوع لباس پوشیدن و رفتار کردن این افراد مطرح شود و در این باره قاطع بود. باید خود را برای پرخاشگری های آنها آماده کرد و از یک درمانگر کمک گرفت. اگر تصمیم به جدایی از آنها گرفته شد، باید از حمایت خانواده و دوستان استفاده شود تا از خشم او زیاد آسیب ندید.

 5- محبوب توفانی (اختلال شخصیت مرزی)

اقدام های دیوانه وار انجام می دهد تا از سوی محبوبش طرد نشود و معمولا رفتارهای او را طوری تعبیر می کند که انگار قصد ترک او را دارد.

در تاریخچه زندگی او رفتارهای تکانشی وجود دارد، مانند رانندگی پرخطر، پرخوری، اعتیاد، ولخرجی و …

در تاریخچه زندگی او ارتباط های بی ثبات با دیگران وجود دارد.

بارها اقدام به خودکشی یا آسیب رساندن به خودکرده یا دست کم ژست آن را گرفته است.

نوسان های شدید هیجانی دارد، برای مثال از شادی به افسردگی یا از آرامش کامل به خشم خیلی شدید.

احساس پوچی مزمن دارد.

پرخاشگری های بی مورد کلامی و فیزیکی دارد.

چرا جذب چنین آدمی می شوم؟

در بیشتر موارد، شخصیت های مرزی را زنان تشکیل می دهند. فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، بسیار جذاب، پرشور، پر از هیجان، بدون حد و مرز و جسور ظاهر می شود که خیلی جذاب است. او در ابتدا هیچ رفتار ناخوشایندی ندارد و کسی به مشکل دار بودن او شک نمی کند. افرادی که از بالا و پایین شدن زیاد در رابطه و واکنش های ناگهانی خوششان می آید، یا احساس می کنند رسالت نجات فردی اینچنین بی ثبات را دارند، وارد چنین روابطی می شوند.

آخرش چه می شود؟

درمان چنین فردی اگرچه کند و دشوار اما ضروری است. تمام تهدیدهای او به خودکشی باید جدی گرفته شود. باید با تفکر سیاه و سفید او مقابله و متهم شدن به بی عاطفه بودن را دائم تحمل کرد. زندگی به افراد دارای اختلال شخصیت مرزی از هر اختلال دیگری دشوارتر است. به هر حال باید مراقب بود به تفکرهای خود تخریبی او دامن نزد و به او فهماند که اگر دلخوری وجود دارد به معنای این نیست که از او متنفرند. سرانجام این افراد، اگر بعد از تلاش های مکرر برای خودکشی زنده بماند، در بیشتر موارد افسردگی است.

 6- محبوب خطرناک (اختلال شخصیت ضد اجتماعی)

در فعالیت هایی شرکت می کنند که خلاف قانون است و احتمالا سابقه بازداشت یا مشکلات قانونی دارد.

بارها به خاطر منافع خود، به دیگران دروغ می گوید و آنها را فریب می دهد.

تکانشی است، یعنی رفتارهایش ناگهانی است و به عاقبت آنها فکر نمی کند. اصلا انگار هیچ چیز برایش درس عبرت نمی شود.

بارها نشان داده برای رفاه و سلامتی دیگران اهمیتی قائل نیست.

ثبات و شرافت لازم در زمینه شغلی خودش را ندارد.

روحیه پشیمانی و عذرخواهی ندارد و در برابر آسیبی که به دیگران می زند یا ناراحتی هایی که درست می کند، به جای عذرخواهی، بهانه می تراشد و خود را توجیه می کند.

عشق‌هایی که نابودتان می‌کنند!

چرا جذب چنین آدمی می شوم؟

افراد ضد اجتماع به شدت در برقراری ارتباط مهارت دارند و خیلی سعی می کنند جذاب و بامزه باشند. آنها باعث می شوند احساس شود یک رابطه جالب دو طرفه برقرار شده و آینده ای پر از شادی و خوشبختی در زندگی زناشویی پیش روی است. واقعا چه کسی از این شرایط بدش می آید؟ البته قضیه به این سادگی ها هم نیست. گاهی افراد جذب کسی می شوند که به نظر جالب و قوی می رسند؛ آدمی که اگرچه خیلی خودش را احساساتی، مودب و با وجدان نشان می دهد اما در عمل نشانی از احترام به انسان ها در رفتارش نیست. احتمالا عزت نفس این افراد آسیب دیده است و برای خودشان به اندازه کافی، ارزش قائل نیستند.

آخرش چه می شود؟

اگر کسی فکر می کند صبرش لبریز نخواهد شد، همیشه می تواند سکوت کند، دروغ بشنود و تحقیر شود، همه بار مسوولیت زندگی را به تنهایی به دوش بکشد، با خیانت های مکرر کنار بیاید و پای محاکمه و مانند آن هم بنشیند، می تواند زندگی با چنین فردی را امتحان کند، در غیر اینصورت، هر جا جلوی ضرر را بگیرد، سود کرده است.

 7- محبوب خودپسند (اختلال شخصیت خودشیفته)

خود را از همه مهم تر می داند و تمام وقت در حال تعریف از خود است.

خود را فرد خیلی خاصی می داند که تنها آدم های خیلی برجسته می توانند درکش کنند.

همیشه خودش را حق به جانب می داند و انتظار دارد بقیه در راستای خواسته های او رفتار کنند.

از دیگران برای خواسته های خودش سوء استفاده می کند.

توانایی درک دیگران یا همدلی با آنها را ندارد و در واقع بقیه را آنقدر مهم و با ارزش نمی داند.

به شدت به دیگران حسادت می کند اما مدعی است که این دیگران هستند که حسادت می کنند.

همواره نیاز به شنیدن تعریف و تمجید از سوی دیگران، به خصوص خانواده دارد.

چرا جذب چنین آدمی می شوم؟

برخلاف باور عمومی، بیشتر خودشیفته ها، مرد هستند. آنها خیلی جذاب و با اعتماد به نفس ظاهر می شوند و با دروغ ها و گزافه گویی های فراوان، دیگران را شیفته خود می سازند. اما اگر کسی به این افراد توجه کند، ممکن است به این دلیل باشد که درگذشته یاد گرفته همیشه در خدمت دیگران باشد و به خواسته های خود توجه نکند. همچنین اگر عزت نفس و اعتماد به نفسش خیلی ضعیف باشد، ممکن است کم کم طوری وارد بازی یک فرد خودشیفته شود که خودش هم باور کند او برتر است و دارد او را با همه ضعف هایش تحمل می کند. حتی شاید از این بابت از او ممنون هم باشد.

آخرش چه می شود؟

آدم های خودشیفته، یا در کودکی زیادی مورد توجه بوده اند یا برعکس، آنقدر بی اعتنایی دیده اند که با خودشیفته دارند از خودشان دفاع می کنند. درمان آنها دشوار است چون اصلا دیگران را در حدی نمی بینند که بخواهند آنها را تغییر دهند. اگر بتوان خیلی قاطع ماند و راه را بر تحقیر دیگران بست، برای مثال حد و مرزهای خیلی روشنی گذاشت، خیلی جدی و با بی اعتنایی می توان تا حدی اوضاع را کنترل کرد. همچنین اگر بتوان او را در بازی خودشانداخت و برای مثال با تعریف وسوسه اش کرد تا درست رفتار کند، اوضاع بهتر می شود. با اینحال، زندگی با یک خودشیفته می تواند تمام توان افراد را بگیرد و از آنها فردی افسرده و بدون اعتماد به نفس بسازد.

8- محبوب فرساینده (اختلال شخصیت پرخاشگر – منفعل)

به طور غیرمستقیم از انجام وظایف شغلی و اجتماعی سر باز می زند.

همواره از این شاکی است که بقیه او را درست درک نمی کنند.

در بسیاری از مواردلجوجانه به بحث و جدل می پردازد.

ظاهرا بدون هیچ دلیل مشخصی از افراد مافوق خشمگین است و از آنها دائم انتقاد می کند.

نسبت به آدم های موفق تر احساس حسادت می کند.

در بسیاری از موارد با اغراق، از مشکلات زندگی خودش گله دارد.

همواره بین اطاعت انفعالی و نافرمانی خصمانه در نوسان است.

رفتارهایش به طور غیرمستقیم، خوشبختی و موفقیت های شریک زندگی اش را از بین می برد.

چرا جذب چنین آدمی می شوم؟

جذب آدمی که همیشه با نیش و کنایه حرف می زند و همیشه خشم دارد، کار ساده ای نیست. اگر کسی چنین فردی را دوست دارد احتمالا می خواهد در نقش یک منجی ظاهر شود واو را از گرفتارهایی که می گوید، رها کند. علاوه بر این، شاید فردی که زیاد غر می زند، شبیه به یکی از والدین او باشد و با همه سختی هایی که رابطه با او دارد، باز برایش یادآور فضای خانه باشد و به همین دلیل رفتارهای اعصاب خردکن او را تحمل می کند.

آخرش چه می شود؟

افراد منفعل – پرخاشگر، اعتماد به نفس و عزت نفس دیگران را تخریب می کنند و تلاش برای تغییر او هم بی نتیجه است. در واقع این شخصیت ها می توانند دیگران را به طور کامل نابود کنند. برای همین بهتر است این رابطه ادامه پیدا نکند. به علاوه بایدمراقب بود که تصمیم گیری یا تعیین تکلیف را به عهده او نگذاشت چون اوضاع سخت می شود و خلاصه حسابی پشیمانی به بار می آورد.

 9- محبوب هراسان (اختلال شخصیت اجتنابی)

به دلیل ترس از انتقاد و عدم تایید، از فعالیت هایی که نیاز به تعامل با افراد زیاد داشته باشد طفره می رود.

فقط مایل است با افرادی ارتباط برقرار کند که از آنها خوشش می آید.

به دلیل احساس شرم و یا ترس از مورد تمسخر قرار گرفتن، درمورد دنیای درونی خود با حتی صمیمی ترین اطرافیانش هم صحبتی نمی کند.

در موقعیت های اجتماعی دائم نگران این است که مورد انتقاد قرار بگیرد یا اینکه طرد شود.

به خاطر احساس بی کفایتی، از حضور در موقعیت های اجتماعی جدید اجتناب می کند و اگر هم در چنین موقعیت هایی حاضر شود، احساس کمتر و پایین تر بودن دارد.

معمولا سعی می کند وارد فعالیت های جدید و ناشناخته نشود.

عشق‌هایی که نابودتان می‌کنند!

چرا جذب چنین آدمی می شویم؟

بسیاری از آدم ها دوست دارند چیزها و افرادی را به دست بیاورند که به نظر دست نیافتنی هستند. آدم های اجتنابی هم به خاطر اینکه رابطه ای برقرار نمی کنند و از آدم ها، با هراس می گریزند، از همان گروه دست نیافتنی ها به حساب می آیند. از طرف دیگر، این افراد به نظر مظلوم هایی می رسند که نیاز به کمک دارند و میل افراد به نجات را قلقلک می دهند. آدم های اجتنابی به نظر خیلی هم امن می رسند چون تمایل به ارتباط با غریبه ها در آنها کمتر است. شاید دوستتان هم به همین دلیل جذب چنین آدمی شده است.

آخرش چه می شود؟

نباید به درمانش دلخوش بود. زندگی با اجتنابی ها می تواند خیلی کسل کننده باشد. اگر دیگران دل به دلش دهند و با همه کناره گیری ها و یکنواختی هایش کنار بیایند، کمکی به بهبود اوضاع نمی کنند. باید صر به خرج داد، قدم به قدم او را تشویق کرد، او را وارد جمع ها کرد و البته به محدود بودن هم عادت کرد.

 10- محبوب غمگین (اختلال شخصیت افسرده)

زندگی و رفتارهای او پر از غم و اندوه است.

احساس بی کفایتی و بی ارزشی دارد و اعتماد به نفسش خیلی پایین است.

نسبت به خودش دیدی منفی دارد و همیشه در حال سرزنش کردن خودش است.

بیشتر تمایل داردخودخوری کند و وقت زیادی را به غصه خوردن می گذراند.

نسبت به دیگران، از جمله افراد مهم زندگی اش هم دیدگاهی منفی و انتقادی دارد.

تمنایل زیادی دارد که دائم دچار احساس پشیمانی و گناه شود.

چرا جذب چنین آدمی می شوم؟

آدم های با شخصیت افسرده درنگاه اول خیلی فروتن و مودب به نظر می رسند. آنها آدم های آرامی هستند که مسوولیت همه چیز را به گردن می گیرند و از دیگران عذرخواهی می کنند. به علاوه به شدت این احساس را در آدم برمی انگیزند که بایداز آنها مراقبت کرد. از طرف دیگر، این دست از آدم ها، به دیگران فرصت مدیریت کامل رابطه را می دهند.

آخرش چه می شود؟

می توان رویکمک درمانگر حساب کرد. می توان عزت نفس او را بالا برد و به او کمک کرد به دنیا این همه تلخ نگاه نکند. جدا شدن از او درشما احساس گناه به وجود می آورد. اگر هم قرار بر ماندن با او باشد، باید مراقب بود خودمانعزت نفس را از دست ندهیم.

 11- محبوب آویزان (اختلال شخصیت وابسته)

توانایی تصمیم گیری در امور روزمره بدون کسب اطمینان و نظر پرسیدن از دیگران را ندارد.

نیاز دارد مسوولیت غالب حیطه های مهم زندگی را به عهده دیگران بگذارد.

به خاطر ترس از تنهایی، از مخالفت با دیگران یا حتی اظهار نظر پرهیز می کند.

به دلیل اینکه به توانایی هایش اطمینان ندارد، در شروع یا پایان کارها مشکل دارد.

به دیگران بیش از حد اهمیت می دهد و برای اینکه مبادا آنها را از دست بدهد، گاه تن به کارهایی می دهد که برای خودش خوشایند نیست.

وقتی قرار باشد رابطه ای را به پایان ببرد، از ترس تنهایی، سریع سراغ جانشین می گردد.

خیلی نگران است که به تنهایی نتواند از خودش مراقبت کند.

چرا جذب چنین آدمی می شوم؟

در افرادی که در کودکی، مسوولیت نگهداری از خواهر و برادر کوچکتر را برعهده داشته اند، احتمال اینکه در ارتباط های جدی زندگی شان سراغ افراد وابسته بروند بیشتر است. بعضی افراد، نیاز شدیدی دارند به اینکه احساس کنند فرد دیگری به آنها نیاز دارد، اینطوری احساس قدرت و ارزش می کنند. به علاوه، بعضی ها، وقتی می بینند طرف مقابل چقدر وابسته است، از اینکه بخواهند او را ترک کنند به شدت دچار احساس گناه می شوند.

آخرش چه می شود؟

افراد وابسته می توانند دیگران را به ستوه بیاورند. برای هر چیزی می خواهند نظر دیگران را داشته باشند و خودشان نمی توانند به تنهایی تصمیم بگیرند. باید سعی کرد او را عادت به مستقل تر بودن داد. به جایش انتخاب نکرد. اگر برای درمان اقدام شود فراموش نکنید که او تنهاب رای کسب رضایت دیگران حاضر به مراجعه است و خیلی نباید دل به درمان بست. باید سعی شود روابط اجتماعی او را گسترش داد و اگر تصمیم به قطع رابطه گرفته شد، باید برای سیل اشک هایش نیز آماده شد.

12- محبوب سرسخت (اختلال شخصیت وسواسی)

ذهنش مشغول جزییات است و با اهمیت دادن به محدودیت ها، فرصت تفریح را از خود می گیرد.

آنقدر کمال گرایی او زیاد است که نمی تواند کارهایش را به پایان ببرد.

خود را حسابی وقف کار می کند.

بسیار پایبند اخلاقیات است و در این زمینه هیچ انعطاف پذیری ندارد.

نمی تواند از وسایل قدیمی خودش دل بکند و حاضر نمی شود آنها را دور بیندازد.

حاضر نمی شود در کاری با دیگران همکاری کند، مگر اینکه همه چیز مطابق میلش انجام شود.

معمولا خیلی خسیس است و به سختی برای خودش و دیگران پول خرج می کند.

غالبا لجباز و یکدنده است و می خواهد خودش، همه را تحت کنترل داشته باشد.

عشق‌هایی که نابودتان می‌کنند!

چرا جذب چنین آدمی می شوم؟

این افراد در نگاه اول، آدم های منضبط و با اخلاق و سختکوش به نظر می رسند و دارای ویژگی هایی هستند که همه آنها را تحسین می کنند. در بعضی موارد افرادی جذب چنین آدم هایی می شوند که خودشان را آدم های بی نظمی می دانند و با این کار انگار می خواهند بی نظمی های خود را بپوشانند یا جبران کنند. به علاوه عده ای هستند که به شدت اعتقاد دارند یکی از زوج ها باید به سختی کار کند و دیگری، چیز زیادی از زندگی و کارهای مهم آن سر در نیاورد.

آخرش چه می شود؟

زندگی با شخصیت وسواسی سخت است چون کم کم تبدیل به آدمی می شود که نقشی در زندگی ندارد، برایش تصمیم می گیرند، برنامه ریزی می کنند، بودجه را هم تعیین می کنند. به علاوه، این افراد بیشتر وقت خودشان را سر کار می گذرانند و از دیدن برنامه های کاری خود بیشتر به هیجان می آیند تا دیدن خانواده! البته اینکه سختکوش هستند؛ خیلی خوب است ولی وقتی هیچ زمانی برای تفریح ندارند و دلشان هم نمی آید پولی خرج کنند، چه فایده؟ خبر خوب اینکه احتمال درمان وجود دارد.

ادامه مطلب / دانلود
شما هم باید شکست عشقی بخورید!
عشق‌هایی که بالغانه شروع می‌شوند، حتی اگر خوب ادامه پیدا کنند، می‌توانند بالغانه تمام شوند و این از نظر من شکست تلقی نمی‌شود. بیشتر شکست‌های عشقی در روابطی رخ می‌دهد که از نوع اول هستند؛ یعنی عشق آتشین دوران نوجوانی که طرفین شکل آرمانی طرف مقابل را دوست دارند و وقتی با شکل واقعی او مواجه می‌شوند، رابطه را قطع می‌کنند و دوره سوگواری شروع می‌شود که نام آن شکست عشقی است.
باید شکست عشقی را تجربه کنید!
البته گاهی این اتفاق در روابط بالغانه هم می‌افتد، یعنی آدمی دیگری را واقعا بالغانه دوست دارد ولی طرف مقابل دیگر او را دوست ندارد یا دلش جای دیگری است. قطع چنین رابطه‌ای هم به طور طبیعی احساس شکست را در فرد ایجاد می‌کند. از نظر روان‌پزشکان اگر کسی بخواهد ازدواج کند، باید 3 مرحله بلوغ را طی کرده باشد؛ بلوغ جنسی، بلوغ فکری (که معمولا در 23-22 سالگی رخ می‌دهد) و بلوغ عاطفی (که در دنیای جدید در دختران در 27 سالگی و در پسران بین 3?-?0 سالگی شکل می‌گیرد).
برای اینکه آدم‌ها به بلوغ عاطفی برسند، باید حتما شکست عشقی را تجربه کنند. کسانی که این تجربه را نداشته‌اند، ممکن است به بلوغ لازم برای زندگی نرسیده باشند. در قدیم سیستم سنتی چارچوبی را فراهم می‌کرد که تکلیف زن و شوهرها در آن معلوم بود و بر مبنای این چارچوب و نظام سنتی حرکت می‌کردند و خیلی در تکالیفشان ابهام وجود نداشت اما در سال‌های اخیر، ما از چارچوب‌های سنتی فاصله گرفته‌ایم و دیگر تعریف واحدی وجود ندارد.
خیلی از کسانی که با این تجربه به روان‌پزشکان مراجعه می‌کنند، دنبال راه درمان می‌گردند ولی متاسفانه یا خوشبختانه هیچ راه‌حل و درمانی غیر از گذشت زمان ندارد چون واکنش کاملا طبیعی انسانی است در مقابل چیزی که از دست داده است. من این دوره را به پوست انداختن تعبیر می‌کنم زیرا در آن هم درد وجود دارد و هم بزرگ شدن؛ دردی است توام با بلوغ.
در اولین شکست عاطفی معمولا دوره سوگ حتی تا 6 ماه هم ادامه پیدا می‌کند ولی به‌طور معمول 3-2ماهه به پایان می‌رسد. نکته بسیار مهم این است که تا به حال هیچ‌کس از این شکست عاطفی و سوگ پس از آن نمرده است اما خیلی از افرادی که می‌ترسند وارد این دوره سوگ شوند و هرگونه رابطه‌ای را تحمل می‌کنند، این نکته را نمی‌دانند. حتی متوجه نیستند ورود به چنین دوره‌ای، فقط تخریب روان را در پی ندارد و منافع زیادی برای بلوغشان در آینده خواهدداشت.
 
ممنوعیت‌های سوگ عاطفی
اینکه در این دوره چه کارهایی انجام نشود خیلی مهم است. خیلی اعتیادها ممکن است در دوره سوگ شروع شود یا فرد نخواهد با درد آن مواجه شود و پناه ببرد به قرص‌های مخدر و آرام‌بخش‌ها. پیامد چنین رفتارهایی این است؛ آدمی که باید صبر می‌کرد تا دوره طبیعی سوگ سپری شود، معتاد شده است!
این آدم‌ها فکر می‌کنند عاشق هستند ولی وادار کردن طرف مقابل به چیزی که دلش نمی‌خواهد، فرسنگ‌ها با عشق فاصله دارد. واکنش دیگری که در این سال‌ها می‌بینیم و نوعی ناهنجاری محسوب می‌شود، پدیده‌هایی مثل برخورد خشونت‌آمیز بعد از شکست عاطفی یا حتی اسیدپاشی است.
کسانی که حتی چنین چیزی از ذهنشان می‌گذرد، یقینا باید بدانند فقط عاشق خودشان هستند و هیچ عشقی به طرف مقابل ندارند. در هیچ عشقی، هیچ عاشقی حتی یک ثانیه به این فکر نمی‌کند که می‌تواند به معشوقش صدمه بزند؛ چه برسد به اینکه با اقدامی سال‌‌ها او را از زندگی عادی محروم کند.
تولد دوباره
فردی که سوگ را می‌پذیرد، دردش را تحمل می‌کند و به صورت طبیعی دوره شکست عاطفی را طی می‌کند، با آنچه قبلا بوده خیلی تفاوت دارد، در اغلب موارد انگار موجود جدیدی متولد شده؛ انسانی با بینش و تفکر جدید و بلوغ بسیار زیادی که طی این چند ماه، هم از درد کشیدن کسب کرده و هم از فکر کردن درباره رفتارهای خودش و چیزهایی که دوست داشته در رابطه‌اش باشد و نبوده و چیزهایی که دوست نداشته. پس لزوما شکست عشقی چیز بدی نیست و در بسیاری موارد باعث بزرگ‌تر شدن آدم‌ها می‌شود. مهم این است که چه رفتاری بعد از شکست عشقی و دوره سوگ پس از آن داشته باشیم.
سوگ طولانی

اگر کسی نتوانست به صورت طبیعی این دوره را بگذراند و دوره سوگش بیش از 6 ماه طول کشید، باید حتما به روانکاو مراجعه کند چون این نوع سوگ‌های طول کشیده خیلی وقت‌ها فقط سوگ نیستند و حس‌های دیگری هم وجود دارند که یا باعث می‌شوند این سوگ طولانی شود یا ناخودآگاه فرد ناکامی‌ها و سختی‌های دیگر زندگی را به این سوگ چسبانده است. گاهی هم اشتغال‌ ذهنی طولانی مدت با یک فرد یا رابطه از دست رفته، یک واکنش دفاعی است و فرد از آن استفاده می‌کند تا به چیزهای دردناک مهم‌تر زندگی‌اش مثل شکست تحصیلی فکر نکند. چنین افرادی ناخودآگاه ذهن خود را با این سوگ مشغول می‌کنند چون دردش کمتر از چیزهای دیگر مثل مسوولیت نپذیرفتن در زندگی، کار نکردن، تحصیل نکردن و زیر بار تعهدات نرفتن است. آنها ناخودآگاه ترجیح می‌دهند ذهنشان را مدت طولانی درگیر دختر یا پسری کنند تا به موضوعات مهم و اساسی بپردازند و چنین اشخاصی حتما باید به روان‌پزشک مراجعه کنند تا ریشه‌های مشکلشان پیدا شود.

ادامه مطلب / دانلود
صفحه 1 از 2 12 بعدی
css.php