نتايج جستجو مطالب برچسب : روش انتخاب همسر

هفت خوان مهم در انتخاب همسر

هفت خوان مهم در انتخاب همسر

دنبال همسر مناسب هستید؟ آرزو دارید شریک زندگی تان را پیدا کنید و کسی در شان و مرتبه خودتان همدم بقیه عمرتان شود؟ برای این کار باید قبل از هر چیز از هفت خوان بگذرید!

1- قدم اول این است که خودتان را درست بشناسید و مطمین باشید که واقعا تصمیم دارید ازدواج کنید یا نه و اگر پاسخ مثبت است به چه دلیل؟ بخاطر پول؟ ظاهر طرف مقابل؟ شخصیتش؟ یا صرفا برای اینکه از خانه پدری فرار کنید؟ کسی که خودشناسی می کند، برای زندگی خودش هدف قایل می شود، برنامه ریزی می کند، آرزوهایش را روی کاغذ می آورد و جاهای خالی زندگی اش را شناسایی می کند.

کسی که

ادامه مطلب / دانلود
انتخاب همسر پیچیدگی های زیادی دارد. در مطلب قبلی  گفتیم که چطور اولین فیلتر را در آشنایی و جلسات اول خواستگاری لحاظ کنید. در اولین برخورد شما باید کلیات طرف مقابل را بسنجید و بپسندید و اگر از این مرحله گذر کردید، وارد جزئیات شوید. در این مرحله شما را با این فیلتر آشنا می کنیم.

راه کارهایی برای انتخاب همسر مناسب (2)

فیلتر دوم انتخاب همسر مهارت‌هایی هم‌چون: هوش هیجانی، مهارت تصمیم‌گیری، دقت و اندکی صبر را شامل می‌شود. با فیلتر دوم زمانی مواجه می‌شویم که تقریبا نظر مساعد و مثبت را نسبت به طرف مقابل داشته باشیم و بنابراین بخواهیم این شناخت را کامل‌تر نماییم. در این مرحله رفت‌و‌آمد خانواده‌ها با هم شروع می‌شود، ممکن است به مشاوره پیش از ازدواج بروند، خانواده‌ها درباره‌ی هم تحقیق نمایند، دختر و پسر از انتظارات و مسایل شخصی خود صحبت نمایند و …

البته این خیلی مهم است که خانواده‌ها و خود دختر و پسر وارد شدن در این فیلتر را به منزله پاسخ قطعی طرف مقابل ندانند و به عبارت دیگر تعهدی مبنی بر ازدواج نداشته باشند. به عنوان مثال، صرف رفت‌و‌آمد به جلسات مشاوره پیش از ازدواج باعث نشود خانواده آقا انتظار شنیدن پاسخ «نه» را نداشته باشند.

از آن‌جا که رسیدن به شناخت دقیق و تصمیم‌گیری نهایی مستلزم نداشتن استرس و فوریت زمانی است بهتر است در این مرحله دقت و در عین حال وسواسی نبودن در انتخاب را مراعات نماییم. شخصی که در مرحله اول به خوبی به ملاک‌ها و معیارهای خود در زندگی و ازدواج واقف شده است اکنون می‌تواند آن‌ها را به میزان دقیق‌تری در همسر آینده خود بررسی نماید.

معیارها را کوچک‌تر کنید

در این مرحله لازم است لیستی مفصل از هر یک از ملاک‌ها تهیه کنیم و به عبارت دیگر هرکدام از ملاک‌ها را جزیی‌تر کنیم. به عنوان مثال اگر ملاک دوم فردی شخصیت طرف مقابل باشد، باید آن را به اجزای کوچک‌تر تقسیم نماییم. حتی برای یک روانشناس هم غیر‌ممکن است که به عنوان مثال از یک تا بیست به شخصیت کسی نمره بدهد. اما اگر اجزای مهم آن را مشخص نماییم کار ارزیابی ساده‌تر است. مثلا ممکن است برای همان فرد ویژگی‌های شخصیتی زیر در ازدواج اهمیت داشته باشد:

کنترل خشم، معاشرتی بودن، کنترل استرس، ریسک‌پذیری، سلطه‌پذیر نبودن همسر آینده، علاقه‌مندی به تفریحات، علاقه‌مندی به بحث‌های فلسفی و …

ملاحظه می‌کنید که هرچه شناخت ما از خودمان و نیازهای‌مان بیش‌تر باشد این فهرست را نیز بیش‌تر می‌توان ادامه داد. اگر این فرد چنین فهرستی را برای خود تهیه نماید دیگر نیازی به پرسیدن سوالات بسته پاسخ ندارد، وی می‌داند برای هرکدام از اجزای لیست چه روشی را باید استفاده کند و در انتخاب همسر آینده خود و حتی در انتخاب گزینه‌هایی که برای رفتن به خواستگاری به وی پیشنهاد می‌دهند منطقی و عاقلانه عمل می‌نماید.

ملاک‌های دیگر را نیز به همین ترتیب می‌توان تفکیک کرد:

ایمان: صداقت، تعهد، چشم پاکی، به جا آوردن واجبات، به جا آوردن مستحبات و …

خانواده: تعداد افراد خانواده، هم‌کفو بودن از نظر فرهنگی، تحصیلات والدین و …

ظاهر: قد، جذابیت، رنگ پوست و …

نکات مهم

برخی دختران و پسران جوان، رازهایی دارند که ترجیح می‌دهند قبل از ازدواج آن‌ها را با طرف مقابل در میان بگذارند. دختر خانمی که در سن ازدواج بود همیشه تردید داشت که آیا باید به هر خواستگاری بگویم که پدرم قبلا معتاد بوده است، و یا آقایی را می‌شناختم که می‌خواست بداند چه زمان بهتر است راجع به نامزدی قبلی‌اش که به هم خورده بود در جلسه خواستگاری صحبت نماید. توصیه‌ای که به این عزیزان می‌شود این است که این‌گونه مسایل را ترجیحا در اوایل مرحله دوم مطرح نمایند چرا که خیلی از مواقع پیش می‌آید خواستگاری به دلایل دیگر به هم بخورد، آن‌گاه بی‌خود و بی‌جهت زندگی شخصی خود را برای دیگران برملا کردیم.

در این مرحله، طرفین باید همانند یک روانشناس عمل نمایند و به قولی مو را از ماست بیرون بکشند. لازم است در مورد ملاک‌های مهم و با اولویت خود طرف مقابل را محک بزنند.

از آن‌جا که ممکن است هیچ فردی پیدا نشود که تمام ملاک‌های ما را به طور صد‌در‌صد داشته باشد اولویت با کسی است که ملاک‌های حیاتی‌تر و یا تعداد بیش‌تری از ملاک‌های ازدواج ما را برآورده نماید.

یکی از روش‌هایی که می‌تواند به شناخت بیش‌تر طرف مقابل در این مرحله کمک نماید، دید و بازدید‌های خانوادگی است. در ازدواج‌های فوق‌العاده سنتی، اگر از طرف مقابل بپرسید چقدر به چشم‌پاکی اعتقاد دارید به احتمال زیاد پاسخی جز کاملا، صد‌در‌صد، آخرشم و … نمی‌شنوید و البته طبیعی هم است. اما در دید و بازدید‌های خانوادگی و یا رفت‌و‌آمد تحت‌نظر خانواده‌ها، همه سوالات خود را می‌توانید به صورت غیر‌مستقیم مشاهده نمایید.

ادامه مطلب / دانلود

در رابطه ای شکست خورده اید، هنوز یک ماه از اتمام رابطه قبلی تان نگذشته، هنوز زخم هایی که از ارتباط ناموفق قبلی خورده اید خوب نشده و هنوز غم و غصه دارید و به حال و هوای عادی زندگی تان برنگشته اید: حال شما و نیاز شما به یک همدم را درک می کنم، اما الان اصلا فرصت مناسبی برای تصمیم گیری در مورد ازدواج نیست.

ده وضعیت خطرناک برای انتخاب همسر

۱. زیبایی خیره کننده

شما دختر زیبایی هستید و هم خودتان و هم اطرافیانتان انتظار دارید همسری که انتخاب می کنید به اندازه خودتان زیبا باشد؛ شما پسر خوش تیپ و خوش هیکلی هستید و دوست دارید همسری داشته باشید که از این لحاظ هم سطح خودتان باشد؛ شما به تازگی با فردی آشنا شده اید که بسیار زیباست و واقعا شما را مجذوب خودش کرده است؛ همین جا بایستید: شما به شدت در معرض خطر انتخاب نادرست قرار دارید!
شکی نیست که همه ما زیبایی را دوست داریم و به سمت آن جذب می شویم، اما وقتی نقش زیبایی در انتخاب ما بیشتر از حد معقول باشد، دردسرهایمان هم شروع می شود. بهتر است قبل از اینکه کسی را برای خودتان انتخاب کنید، اولویت هایتان را مشخص کنید: با اینکه زیبایی برایتان اهمیت زیادی دارد، اما چه چیزهایی هست که برایتان از زیبایی اهمیت بیشتری دارد؟ چه معیارهایی را حاضرید فدای زیبایی کنید و از چه معیارهایی به هیچ وجه حاضر نیستید بگذرید؟ آیا اگر این فرد این همه زیبا نبود، بازهم او را انسان خوبی می دانستید؟

۲. پرستیژ و موقعیت اجتماعی ویژه

می گویند لازم نیست خانم ها نصف عمرشان را درس بخوانند و زحمت بکشند تا بشوند خانم دکتر، همین که همسر یک دکتر شوند، همه آنها را «خانم دکتر» صدا می زنند
موقعیت اجتماعی یکی از مواردی است که احتمال خطای ما در انتخاب همسر را به شدت بالا می برد. عناوین و موقعیت های چشمگیر به راحتی می توانند سایر خصوصیات فرد را تحت تاثیر قرار دهد و به عبارتی چشم ما را به روی خیلی چیزها ببندد. در این صورت ما با موقعیت طرف مقابل ازدواج می کنیم، اما با «خود» او زیر یک سقف می رویم – شما در داخل خانه دیگر خانم دکتر نخواهید بود!
اگر در چنین شرایطی قرار گرفتید، فرد را بدون شغل و موقعیت خاصش تصور کنید: آیا اگر چنین موقعیتی را نداشت بازهم برایتان انسان قابل قبولی بود؟ غیر از موقعیت خاص، چه ویژگی های دیگری دارد که شما را به خود جذب می کند؟

۳. شیفتگی و عشق بی اندازه

مسلما عشق یکی از لازمه های ازدواج است، اما قطعا برای ازدواج کافی نیست. اگر فقط از روی عشق ازدواج می کنید، منتظر باشید که روزی فقط به خاطر نفرت از هم جدا شوید!
یکی از خطرناک ترین شرایط انتخاب همسر زمانی برای شما پیش می آید که «عاشق» می شوید. در این حالت شما آن قدر تحت تاثیر هیجانات و احساسات هستید که نمی توانید درست ببینید و درست تصمیم بگیرید. قبول این مساله برای کسانی که در اوج عشق هستند بسیار سخت است. مغز در حالت هیجان زدگی نمی تواند به طور طبیعی فعالیت کند. بنابراین ما به جز خوبی چیزی نمی بینیم.
اگر نخواهیم از اصطلاح «عشق کور» در این مورد استفاده کنیم، می توانیم بگوییم مغز عاشق، همه چیز را از پشت عینک عشق می بیند و از پشت این عینک هم همه چیز بهتر از آنچه که هست دیده می شود مگر بد است؟ نه. فقط مشکل اینجاست که ما نمی توانیم همیشه با این عینک به دنیا نگاه کنیم چه بخواهیم چه نخواهیم این شیفتگی و این هیجانات دیر یا زود فروکش می کند.
اگر عاشق هستید، بهتر است مدتی صبر کنید و از رابطه فاصله بگیرید تا این تب در شما فروکش کند و بتوانید با دخالت بیشتر عقل، درمورد زندگی آینده تان تصمیم گیری کنید.

۴. احساس تنهایی شدید

تنهایی های دوران مجردی گاهی برایمان تحمل ناپذیر می شود. وقتی دوستان متاهل دور هم جمع می شوند اما ما به دلیل مجرد بودن نمی توانیم در جمع شان باشیم. وقتی با جمعی از بچه های فامیل به مسافرت می رویم و همه با همسرشان هستند به جز ما. وقتی همکارانمان آخر وقت در حالی به خانه شان برمی گردند که همسرشان با یک غذای گرم در انتظارشان است اما ما به خانه ای می رویم که در و دیوار منتظرمان است و…، ته دلمان به این فکر می کنیم که چرا من باید این قدر تنها باشم؟ و درست همین جاست که زنگ های خطر به صدا درمی آید.
تنهایی مفرط ساده تر از آنچه فکرش را بکنید می تواند شما را در معرض انتخاب اشتباه قرار دهد. وقتی در تنهایی به حال خودتان تاسف می خورید، کسی پیدایش می شود که می تواند شما را از دست این غول تنهایی و این همه غم و غصه نجات دهد و ادامه داستان!
افراد تنها به راحتی می توانند تنهایی شان را با دوستان و آشنایان تا حدی برطرف کنند و به فکر حل این مساله از طریق ازدواج نباشند. بعد از اینکه از عمق تنهایی ما کاسته شد، می توانیم تصمیمات بهتری برای خودمان بگیریم.

۵. عجله

*برای من دیگر دارد خیلی دیر می شود* آیا چنین ندایی را از دوستان می شنوید؟
شما آخرین فرزند خانه هستید که مجرد مانده، تنها پسر مجرد فامیل در طیف سنی خودتان هستید، همه دوستانتان ازدواج کرده اند. چشم مادربزرگ و پدربزرگتان به شماست که نوه شان را ببینند. شما خواهر بزرگ تر هستید و ازدواج خواهر کوچکترتان در گرو ازدواج شماست و آخرین آرزوی مادر و پدرتان برای خوشبختی شما این است که شما را در لباس دامادی / عروسی ببینند. یا اصلا سن شما بالا رفته و احساس می کنید برای ازدواجتان دیر شده است. هیچ کدام از این موارد مشکل خاصی به شمار نمی رود؛ به شرطی که شما را وادار به انتخاب عجولانه و نسنجیده نکند.
در هر انتخابی، وقتی ما در شرایط اضطرار و عجله قرار می گیریم، امکان اشتباه کردنمان چندین برابر می شود و زمانی که این انتخاب به بزرگی انتخاب شریک زندگی باشد، حساسیت آن هم چندین برابر می شود. پس ارزشش را دارد که با این فکر مبارزه کنید. یک راه حل ساده: به همه کسانی که احساس می کنید از سوی آنها تحت فشار هستید – ازجمله ندای درون خودتان – بگویید که اصلا قصد ازدواج ندارید!

۶. سن پایین

شاید خیلی ها طرفدار ازدواج در سن پایین باشند، اما شما اگر فکر می کنید هنوز به سن مناسب ازدواج نرسیده اید، هرگز تن به ازدواج ندهید.
این که دقیقا چه سنی برای ازدواج مناسب است را نمی شود تعیین کرد، این مساله در فرهنگ ها و در افراد مختلف تفاوت زیادی دارد. اما اکثر روان شناسان امروزی معتقدند به طور کلی در جامعه شهری فعلی سنین زیر ۲۰ سال می تواند برای ازدواج پرخطر باشد. ازدواج سالم نیاز به بلوغ های چندگانه دارد که بسیاری از آنها در سنین پایین حاصل نمی شود. بسیاری از افراد در سنین آغاز جوانی هنوز نمی دانند که از زندگی چه می خواهند و در سال های بعد اولویت هایشان تغییرات زیادی پیدا می کند. ضمن اینکه در این سنین معمولا احساسات ما بر عقلمان چیره است.
درصورتی که سن زیادی ندارید اما در موقعیت ازدواج قرار گرفته اید، مشخص کردن برنامه و خواسته های آینده زندگیتان می تواند کمکتان کند: ایا این ازدواج چیزی است که شما را مطابق اهدافتان پیش ببرد؟ آیا اصلا به جایی رسیده اید که بتوانید هدفی کلی برای خود برگزیده و تصویری از آینده تان ترسیم کنید؟

۷. شناخت ناقص

دو سال است که با کسی قرار ازدواج گذاشته اید و به قصد شناخت برای ازدواج با هم در ارتباط بوده اید، اما این ارتباط شما محدود به کافی شاپ رفتن آخر هر هفته همراه دوستان یا ارتباط تلفنی بوده است. بگذارید خیالتان را راحت کنم: اگر ۲۰ سال هم آخر هفته ها با این فرد بیرون بروید،هر روز ساعت ها با او تلفنی صحبت کنید، بازهم شناخت شما نسبت به او کاملا ناقص است! وقتی با یک نفر ازدواج می کنیم، درواقع با کل وجود او و با همه ابعاد زندگی اش، خانواده اش، گذشته اش، آینده اش، افکار و اخلاقش و همچنین با جسم او ازدواج کرده ایم؛ در مثال بالا شما فقط بُعد «کافی شاپ» یا به عبارتی بُعد «تفریحی» فرد را شناخته اید، یا با شخصیت مجازی او (که معمولا بسیار متفاوت از شخصیت حقیقی است) آشنا شده اید و این هرگز شناخت کافی برای یک ازدواج خوب به حساب نمی آید.

احتمال شکست در ازدواجی که براساس شناخت کافی صورت نگیرد بسیار بالاست. ما زمانی می توانیم به شناخت کامل تر برسیم که با همه ابعاد وجودی فرد و در شرایط و موقعیت های مختلف رو به رو شده باشیم.

۸. بحران روحی

در رابطه ای شکست خورده اید، هنوز یک ماه از اتمام رابطه قبلی تان نگذشته، هنوز زخم هایی که از ارتباط ناموفق قبلی خورده اید خوب نشده و هنوز غم و غصه دارید و به حال و هوای عادی زندگی تان برنگشته اید: حال شما و نیاز شما به یک همدم را درک می کنم، اما الان اصلا فرصت مناسبی برای تصمیم گیری در مورد ازدواج نیست.
بحران روحی به هر علتی ممکن است ایجاد شود: ممکن است به تازگی عزیزی را از دست داده باشید، از کار اخراج شده باشید، بیمار باشید، پدر و مادرتان از هم جدا شده باشند یا هر مساله دیگری که باعث ناراحتی شما شده باشد. در حالت بحران، ذهن ما فعالیت طبیعی ندارد و امکان اشتباه در این وضعیت بالاست. ممکن است کسی که الان به نظرمان همسر مناسبی می آید، بعد از عبور از بحران، دیگر چندان مناسب به نظر نرسد و خودمان هم ندانیم چه شد که حاضر شدیم با چنین فردی ازدواج کنیم. این نوع ازدواج ها دقیقا مصداق «از چاله به چاه افتادن» است.

۹. سرخوشی و هیجان

در عروسی دخترخاله تان که خیلی به شما خوش گذشته با کسی آشنا شده اید که انگار دقیقا همان کسی است که همیشه در رویاهایتان به دنبالش بودید. احساس بسیار خوبی نسبت به او دارید و وقتی به او فکر می کنید شادی وصف ناپذیری را در خود احساس می کنید. احساس خوبی است! اما اگر هنوز رابطه تان جدی نشده، دست نگه دارید. چون دقیقا در لبه پرتگاه انتخاب غلط قرار گرفته اید!
هیجانات مثبت، درست مثل هیجانات منفی، ما را در معرض انتخاب غلط قرار می دهد. اسم این حالت را «جوزدگی» می گذارم. در بعضی شرایط ما کاملا «جو زده» می شویم و کارهایی می کنیم که شاید در حالت عادی به آن فکر هم نکنیم. وقتی در میهمانی به ما خوش می گذرد، عملکرد مغز ما متفاوت از حالت عادی است و در واقع فیلترهایی که ما برای انتخاب شخص مناسب برای خود داریم تا حد زیادی از کار می افتد. اشتباه بزرگی است که بخواهیم به انتخاب ذهنمان در چنین حالتی اعتماد کنیم.
در این وضعیت بهتر است مدتی صبر کنیم تا مغز به حالت عادی برگردد و مجددا درمورد این شخص فکر کنیم. در اکثر موارد انتخاب های هیجانی بعد از مدتی از چشم مان می افتند.

۱۰. چشم و هم چشمی

متاسفانه چشم و هم چشمی نیز چشم ما را به روی بسیاری از واقعیات می بندد و امکان درست دیدن را از ما می گیرد. اگر احساس می کنید در شرایطی هستید که میل به کم کردن روی اطرافیان از طریق ازدواجتان دارید، بهتر است دست از هر اقدامی در زمینه ازدواج بردارید.
از کجا می فهمیم که تصمیم گیری ما از روی چشم و هم چشمی است؟ از اینجا که مدام در حال مقایسه کردن مورد خودتان با مورد ازدواج کسی هستید که حسادت شما را برانگیخته و این خیال رهایتان نمی کند که ازدواج شما با این شخص چطور می تواند حال او را بگیرد و دل شما را خنک کند
چشم و هم چشمی به طور خاص درمورد افرادی دیده می شود که از همسر خود جدا شده اند و همسر آنها مجددا ازدواج کرده است. در چنین شرایطی میل شدید به جبران کردن و کم نیاوردن در ما پدید می آید که ضریب خطا در انتخاب را تا حد زیادی بالا می برد. توصیه می شود برای این جبران و رو کم کنی، راه های دیگری به جز ازدواج را درپیش بگیرید

ادامه مطلب / دانلود
css.php