نتايج جستجو مطالب برچسب : رفتار کودک

تاثیر تعلیم و تربیت پدر در آینده فرزندان

ضرب‌المثل یک دست صدا ندارد در مورد تربیت فرزند هم صدق می‌کند. نه شما و نه هیچ‌کس دیگری به تنهایی نمی‌تواند نیازهای عاطفی و روانی فرزندش را برآورده کند. مادر و پدر هیچ‌یک نمی‌توانند به تنهایی و بدون همکاری دیگری کودک سالمی را بار بیاورند. کیانی‌نژاد،  روانشناس می‌گوید: پدر و مادر هر کدام  ویژگی‌هایی دارند که حذف‌شان باعث می‌شود همه‌چیز به خوبی پیش نرود و به اصطلاح یک جای کار بلنگد. اگر شما هم تصور می‌کنید با تمام وقت مادری کردن و حذف پدر از گردونه تربیت و وقت‌گذرانی با کودک، همه دین‌تان را به کودک خود ادا کرده‌اید، این مطلب را بخوانید تا بدانید با این تصور چقدر به فرزندتان آسیب می‌رسانید.

تیر خلاص را به پدر نزنید
حضور موثر و مشارکت پدر در امور تربیتی باعث می‌شود کودک پدر را صاحب قدرت بداند و به او تکیه کند. وقتی پدر کنار می‌کشد یا کنار گذاشته می‌شود، ناخودآگاه این تصور برای کودک ایجاد می‌شود که پدرش ضعیف است و از پس کارها برنمی‌آید. در نتیجه به‌طور طبیعی نمی‌تواند به یک فرد ضعیف تکیه کند و رابطه سالم او با پدر مخدوش می‌شود و برایش خلأهایی می‌سازد که با هیچ چیزی پر نمی‌شود. لازم به یادآوری است که اولین الگوی هر فردی پدر و مادر اوست و در مقاطع سنی مختلف و در مواجهه با دنیای بیرون آنها همیشه پشت و پناه هستند پس نباید اجازه داد یکی از این پایگاه‌های مهارت‌آموزی نابود شود.

با هم هماهنگ باشید
مرد و زنی که از یکدیگر جدا شده‌اند و کودک یکی از آنها را هفته‌ای یک‌بار می‌بیند، به مصلحت تربیت کودک باید در امور فرزندپروری با یکدیگر تعامل صحیحی داشته باشند؛ مثلا اگر کودک پیش مادر زندگی می‌کند، از پدر خواسته شود در همان یک روز که از کودک نگهداری می‌کند به اصول تربیتی مادر وفادار باشد؛ یعنی اگر بچه عادت دارد هر شب ساعت ۹ بخوابد، این نکته در آن یک شب پیش پدر هم رعایت شود. در صورتی که کودک از حضور یکی از والدین محروم شده‌ است، ارتباط با بستگان نزدیک و هم‌جنس کودک و بزرگسالان هم‌جنس او، تاثیر بسیار خوبی بر تربیت و رشد او می‌گذارد؛ مثلا برای یک پسر حضور دایی، عمو و پسرهای‌شان و برای یک دختر معاشرت با خاله، عمه و دخترهای‌شان می‌تواند از نظر احساسی تا حد کمی خلأهای او را جبران کند.

چرا پدرها در تربیت مشارکت نمی‌کنند؟
کودکانی که همزمان نمی‌توانند حمایت پدر و مادر را داشته باشند به دو گروه گفته شده محدود نمی‌شوند. در حالت سوم هر دو والد زنده هستند و با هم زندگی می‌کنند ولی یکی از آنها دخالتی در تربیت فرزند ندارد. معمولا این پدرها هستند که به اجبار یا اختیار مشارکتی در فرزندپروری ندارند درحالی‌که حضور موثر پدر در فرزندپروری باعث می‌شود کودک تربیت سالم‌تری داشته باشد. علاوه بر این حضور پدر در تربیت فایده مهم دیگری هم دارد؛ اینکه کودک به این وسیله ارتباط بهتری با پدر برقرار کرده و به او تکیه می‌کند. مادرانی که در مسیر سرنوشت‌ساز تربیت کودک به هر دلیلی پدر را حذف می‌کنند، ناخواسته به کودک‌شان آسیب می‌رسانند. پیش از هر چیز باید علت عقب‌نشینی مشخص شود تا بر اساس آن راهکار متناسب با مشکل را بیابیم.

 پدرهای بی‌مسوولیت
پدری که وظایفش را به‌درستی انجام نمی‌دهد و  نمی‌تواند آن‌طور که باید، از کودک مراقبت کند، در این صورت مادر ترجیح می‌دهد فرزندش را دست چنین پدری نسپارد تا کمتر آسیب ببیند. گاهی مساله چیزی بیش از بی‌مسوولیتی است و تنها ماندن کودک پیش پدر برایش خطر دارد. پدرهایی که نمی‌توانند خشم‌شان را کنترل کنند و در حالت عصبانیت به اشیا و دیگران آسیب می‌زنند، قابل اعتماد نیستند. علاوه بر این گاهی پدرهای ناسالمی هم هستند که کودک‌ را آزار جنسی می‌دهند. طبیعی است مادر برای حفظ جان و سلامت روح و تن کودک نه‌تنها حاضر نیست پدر را وارد بازی کند بلکه ترجیح می‌دهد هرچه بیشتر از کودک فاصله بگیرد.

چه باید کرد؟

اگر بی‌مسوولیتی شامل بی‌دقتی در یکی، دو مورد باشد، مادر می‌تواند در فضایی دوستانه، حساس بودن کودک را به پدر یادآوری کند و به اتفاق راه‌حلی برای این مشکل پیدا کنند اما اگر مادر می‌داند که پدر کودک‌آزاری می‌کند باید به نحوی او را راضی کند تا برای درمان به متخصص مراجعه کند. اگر هم راضی به درمان نشد، بهترین راه این است که کودک را با پدر تنها نگذارد.

  حضور پدر در تربیت کودک، باعث می شود کودک ارتباط بهتری با پدر برقرار کند

مادرهای وسواسی
بعضی مادرها فقط خودشان را دارای صلاحیت می‌بینند و فکر می‌کنند پدر هر کاری که انجام می‌دهد، اشتباه است بنابراین برای اینکه اشتباهات خیالی به تربیت کودک خدشه‌ای وارد نکند به پدر اجازه‌ مداخله در امور فرزند را نمی‌دهند یا در یک حالت دیگر آن قدر از رفتار پدر با کودک انتقاد می‌کنند و ایراد می‌گیرند که پدر ناچار می‌شود کناره‌گیری کند چون در این شرایط هم تحقیر می‌شود و هم خسته و نمی تواند بیش از این وضعیت را تحمل کند.

چه باید کرد؟

مادران وسواسی باید بدانند هیچ‌کس نمی‌تواند ادعا کند که دچار اشتباه نمی‌شود و خود آنها هم ضعف‌هایی دارند و اشتباهاتی مرتکب می‌شوند. اولین اشتباه همین نگاه غلط به تربیت فرزند است! راهکار ساده این است که مادر بدون اینکه به همسرش انگ نابلدی بچسباند، با او صحبت و انتظاراتش را مطرح کند تا به یک روش مشخص در تربیت فرزندشان برسند. همچنین بسیار مهم است که والدین همیشه در پی مطالعه و کسب آگاهی در زمینه فرزندپروری باشند. کتاب‌ها و مقالات بسیار زیادی در این‌باره وجود دارد که به‌راحتی قابل تهیه هستند. اگر کسی نمی‌تواند مطالعه کند، در عوض می‌تواند از متخصص مشورت بگیرد یا در دوره‌های فرزندپروری شرکت کند. نفس بالا بردن آگاهی می‌تواند این مشکل را از بین ببرد.

مادرهای همه‌فن حریف
حتما مادرانی را که به‌تنهایی همه کارها را انجام می‌دهند، دیده‌اید. اینها مادرهایی هستند که دل‌شان می‌خواهد بهترین باشند و برای رسیدن به این هدف، سخت تلاش می‌کنند. یک مادر کامل مرتب به خورد و خوراک کودک می‌رسد، او را به مدرسه و کلاس‌های مختلف می‌برد و به خانه برش می‌گرداند، خریدها را خودش انجام می‌دهد، برای اینکه کودک او را بهترین بداند وظایف طبیعی کودک را انجام می‌دهد و  اجازه نمی‌دهد خود کودک کمترین زحمتی بکشد حتی به جایش فکر می‌کند و تصمیم می‌گیرد و خلاصه در رسیدگی به کارهای کودک و به‌طور کلی در فرزندپروری هیچ سهمی را برای پدر در نظر نمی‌گیرد؛ ضمن اینکه اگر پدر هم اصرار به مشارکت داشته باشد، این اجازه را نمی‌دهد و سعی می‌کند او را دور نگه دارد. این مادران چون می‌خواهند بهترین باشند (چه در نظر دیگران و چه پیش کودک) حاضر نیستند مسوولیت‌ها را با پدرها قسمت کنند.

چه باید کرد؟

لازم است مادران کامل بدانند این همه فشار آوردن به خود برای بهترین شدن، فایده‌ای ندارد. مادری برای کودکش بهترین است که در وهله‌ اول حال خودش خوب باشد. مادری که همیشه به فرزندش رسیدگی می‌کند، برای او جذاب نخواهد بود. برای اینکه مادر جذاب و بهتری باشید، لازم است ساعاتی از روز را به امور شخصی‌تان اختصاص دهید. همسرتان را فراموش نکنید و برای با هم بودن زمان بگذارید. اگر همسرتان را در تربیت فرزند شریک کنید و مسوولیت‌هایی را هم به او بسپارید، برای انجام همه این کارها فرصت خواهید داشت.

به بابای جدید سلام کن
بسیاری از افرادی که بعد از فوت همسر یا طلاق دوباره ازدواج می‌کنند، برای پر کردن خلأ عاطفی و تربیتی کودک حاضر به ازدواج می‌شوند. واقعیت این است که هیچ‌کس نمی‌تواند نقش پدر یا مادر از دست رفته را بازی کند و این جای خالی هرگز قابل پر کردن نیست.  در صورت ازدواج مجدد مادر، مردی که وارد زندگی می‌شود صرفا همسر اوست و وظیفه تربیت کودک را ندارد.

ادامه مطلب / دانلود

اشتباهاتی که والدین در رفتار با کودکان انجام می دهند

اشتباهاتی که والدین در رفتار با کودکان انجام می دهند

اشتباهاتی که والدین در رفتار با کودکان انجام می دهند  امروزه دیگر والدین برای تنبیه کودکان کمتر متوسل به تنبیه بدنی می شوند و در واقع به جای بلند کردن دست، صدای خود را بالا می برند. غافل از این که بعضی از کلمات به کار رفته در فریاد ها از صدمات بدنی هم بدترند.

راه حل کوتاه مدت و مشکلات دراز مدت
برخی از والدین همیشه در حال فریاد زدن هستند .گویی کودکان صدای آنها را نمی شنوند. وقتی کودکان با هم جنگ و دعوا می کنند، تکالیف شان را انجام نداده اند و والدین مجبور شوند مسآله ای را برای چندمین بار تذکر دهند چنان فریاد می زنند که گویی در اپرا هستند.گاهی والدین تصور می کنند فرزندشان آنقدر به فریاد آنها عادت کرده است که در صورتی که فریادی را نشنود هیچ عملی را انجام نخواهد داد.

چرا نباید سر بچه داد زد؟
البته والدین در سکوت بعد از فریاد احساس خیلی بدی پیدا می کنند و در واقع این احساس با احساس والدینی که در برخورد با کودک از کمربند استفاده کرده اند تفاوتی ندارد. آنها هم بعد از استفاده از کمربند پشیمان می شوند و به همین شدت ناراحت خواهند شد.فریاد جای کمربند را می گیرد و هر چه تعداد و نوع کلمات به کار برده شده در هنگام عصبانیت بیشتر باشد، شدت صدمات روحی ایجاد شده در کودک بیشتر و متأسفانه عوارض این صدمات طولانی مدت خواهد بود. می توان با اطمینان گفت بالا رفتن صدا در بیشتر خانواده های امروزی امری طبیعی است. شاید فریاد زدن بر سر نوپایی که در خطر است شروع این رفتار غلط باشد.

وقتی والدین رو درروی کودک با عصبانیت بر سرش فریاد می زنند، کاملاً کنترل خود را از دست داده اند و کلمات را به سمت او پرتاب می کنند، و با توهین و تهدید روح کودک را نشانه می گیرند. البته خیلی سخت است برای بیستمین بار به کودک بگویید وسایل نقاشی ات را از وسط اتاق جمع کن. اما لطفاً به سوال ما پاسخ دهید.

آیا چنانچه در هنگام خرید از فروشگاه متوجه شوید لوازم خریداری شده خوب بسته بندی نشده بر سر فروشنده فریاد می زنید که «چقدر بی عرضه ای؟!» یا وقتی متوجه می شوید که معلم فرزند شما در آموزش ریاضی ضعیف عمل کرده بر سر او فریاد می زنید که «حواست کجاست؟!»پس چطور به خودتان اجازه می دهید بر سر کودک خود فریاد بزنید؟ این فریاد هم به اندازه ی فریاد زدن در محل کار و محیط اجتماع زشت است. پس چرا تصور می کنیم فریاد زدن در خانه کاری قابل قبول است؟برخی از والدین این مسئله را خوب درک کرده اند و مراقب رفتار خود هستند آنها به خاطر می سپارند که حتی اگر فرزندشان (بخصوص در سن نوجوانی) به شدت عصبانی شده و فریا د می زند، والدین نباید با فریاد پاسخ او را بدهند. بلکه رفتار آنها باید الگویی برای فرزندان باشد تا توانایی تسلط بر خود را کسب کنند.

اشتباهاتی که والدین در رفتار با کودکان انجام می دهند

باید به خاطر سپرد فریاد زدن برای تصحیح رفتار کودک روش مناسبی نیست. بلکه برای این منظور باید برنامه ریزی بلند مدتی را اجرا کرد. اگر چه فریاد می تواند در کوتاه مدت خطری را از کودکان دور کند ولی اثرات منفی بلند مدت آن قابل جبران نخواهد بود.

اگر می خواهید به کودک آموزش دهید چگونه لباسش را بپوشد لازم نیست بگویید «چقدر بی دست و پایی» وقتی با این کلمات به شخصیت کودک حمله کنید، اعتماد به نفس او را از بین می برید و اینجاست که تخریب آغاز می شود. وقتی کودک یک ساله اشیا را در دهان خود می گذارد نباید بر سرش فریاد زد. او در حال شناخت محیط است. اگر فرزند نوجوان شما تمایل ندارد تعطیلات آخر هفته را با شما باشد او را درک کنید او به دنبال رسیدن به استقلال است. به جای داد و فریاد مراحل رشد فرزندان خود را درک کنید و شیوه صحیح زندگی را به آنها بیاموزید. آموزشی همراه با احترام و تکریم و نه توهین و تضعیف.

 پدر یا مادر بودن یکی از سخت ترین کارهای دنیا است. این شغل، 24 ساعته است و می تواند بسیار خسته کننده باشد. اما مهم است، با همه خستگی نیز مسایلی را رعایت کنید تا به روح، جسم و اعتمادبه‌نفس فرزندتان لطمه ای وارد نشود. باید طوری او را تربیت و با او رفتار کنید تا در بزرگسالی علاوه بر اینکه مایه افتخار شما شود، خودش نیز در سلامت روحی کامل زندگی کند.یکی از روش های ارتباطی با کودکان حرف زدن است. اگر بتوانید روش های صحیح حرف زدن خود با کودکان را یاد بگیرید، به طور غیرمستقیم درست حرف زدن را به او نیز می آموزید.

غر زدن
بسیاری از والدین برای اینکه فرزندشان تکالیفش را درست انجام دهد یا غذایش را کامل بخورد، مدام سر او غر می زنند و اعتراض می کنند. این رفتار به هیچ عنوان مناسب و پاسخ‌گو نیست. بر اساس مجله تایم، این کار باعث می شود تا کودک لج کند و درست برعکس آن را انجام دهد. این مساله همچنین باعث می شود تا فرزند از زمان هایی همچون غذاخوردن فرار و سعی کند خودش را به کاری دیگر مشغول کند.

کوتاه پاسخ دادن
والدینی که با پاسخ کوتاه فرزند را مجبور می کنند از آنها اطاعت کند، به هیچ عنوان روش درستی برای تربیت کودک خود انتخاب نکرده اند. با گفتن عبارت: «برای اینکه من می گم!» باعث می شوید تا کودک هرگز به چرایی مسایل فکر نکند. قدرت تحلیل و پرسش‌گرایی را از او می گیرید. یا گفتن عبارتی همچون: «هر چه من می گویم را باید انجام دهی» به این مفهوم است که هیچ احترامی برای فرزند خود قایل نیستید و او نیز در مقابل به شما احترام نخواهد گذاشت. برای تربیت صحیح فرزندان، برای پاسخ به سوالات او زمان بگذارید و با صبر کامل و مرتبط به او پاسخ بدهید.

اشتباهاتی که والدین در رفتار با کودکان انجام می دهند

کودکانه رفتار کردن
کودکان بسیار باهوش تر از آن هستند که تصور می کنید. لازم نیست صدای خود را کودکانه کنید یا با کلمات خیلی بچه‌گانه با او حرف بزنید تا به حرف هایتان گوش کنند. کودکان مکالمات مردم با یکدیگر را می شنوند و کودکانه حرف زدن را نوعی اهانت به خود می دانند.

مشغول بودن
کودکان دوست دارند برای آنها ارزش قایل شوید. به همین دلیل بسیار مهم است واقعا برای آنها ارزش قایل شوید. هنگام صحبت با فرزند خود، گوشی موبایل را کنار بگذارید و با همه حواس به حرف های او گوش فرا دهید. این باعث می شود تا اعتمادبه نفس پیدا کنند و آن حس ارزشمندی که دنبالش هستند را از شما بگیرند.

 زیاد حرف زدن
تحقیقات کارشناسان ثابت کرده است، مغز هر انسانی می تواند در هر مرتبه، به طور متوسط 5 تا 9 موضوع را به خاطر بسپارد. به همین دلیل است که کودکان وقتی بیشتر از ظرفیت خود می شنوند، دیگر تمایلی به گوش کردن ادامه حرف ها ندارند. اگر می خواهید مسایل زیادی به فرزند خود بیاموزید، آن را به چندین بخش کوتاه تقسیم کنید تا نتیجه بهتری داشته باشد.

 استفاده از واژه های محکوم یا سرزنش کننده
هرگز از واژه هایی که باعث ایجاد حس گناه در کودک می شود، استفاده نکنید. کودکان از همان ابتدا حس همدردی ندارند و بسیاری از چیزها را نمی توانند درک کنند. نباید برای اشتباهای که انجام می دهند خیلی آنها را مواخذه و سرزنش کنید.هدف از بزرگ کردن کودک این نیست که او را مطیع و فرمانبردار خود تربیت کنیم. باید به کودکان فرصت فکر و خطا کردن بدهد. تهدید کردن کودک باعث می شود تا اعتمادبه‌نفس او از بین برود و در بزرگسالی دچار مشکل بشود.

ادامه مطلب / دانلود

نکات مهم و خواندنی درباره ی تربیت کودکان

نکات مهم و خواندنی درباره ی تربیت کودکان

نکات مهم و خواندنی درباره ی تربیت کودکان ,طبق مطالعه ای که تأثیرات دین را بر رشد و ارتقای کودکان بررسی کرده است، مشخص شده کودکانی که والدین مذهبی دارند بهتر از دیگر کودکان رفتار می‌کنند و خود را با شرایط تطبیق می‌دهند.در مطالعه ای که بر روی بیش از 16 هزار کودک که بیشتر آنها در سال‌های اولیه ی تحصیل بودند خواستند ارزشیابی کنند که کودک چه‌قدر بر خود کنترل دارد، چند وقت یک‌بار رفتار ضعیف یا نامناسب از خود نشان می‌دهد و آیا به‌خوبی به همسالانش احترام می‌گذارد و با آنها تعامل دارد یا نه؟ محققان نمرات به‌دست آمده را با اظهارات والدین مبنی بر این‌که چند وقت یک‌بار به مکان‌های مذهبی می‌روند، آیا در مورد دین با کودکشان صحبت می‌کنند یا خیر و آیا بر سر مسائل دینی در خانه مشاجره می‌کنند یا نه، مقایسه کردند.

نتیجه این بود:

کودکانی که والدینشان به‌طور مرتب در مراکز دینی شرکت داشتند (به‌خصوص وقتی هر دوی آنها بسیار مرتب به این مراکز می‌رفتند) و با کودکشان در مورد دین صحبت می‌کردند، نسبت به کودکانی که والدینشان مذهبی نبودند، هم از طرف والدین و هم از طرف مربیان نمره ی بهتری در مورد کنترل بر خود، مهارت‌های اجتماعی و تمایل به یادگیری کسب کردند.همچنین این پژوهش نشان داد هنگامی که والدین غالباًً بر سر مسائل مذهبی بحث و مشاجره می‌کردند، کودکان بیشتر مشکل داشتند.محققان در توجیه این یافته‌ها می‌گویند: آموزش‌های مذهبی و تربیت اسلامی کودکان به سه دلیل می‌تواند برای کودکان خوب باشد؛ اول این‌که گروه‌های مذهبی از والدین حمایت اجتماعی می‌کنند و این برای رشد مهارت‌های آنان مفید است. کودکانی که بـه این گروه‌های مذهبی آورده می‌شوند وقتــی همـان حرف‌های والدین شــان را می‌شنوند که بزرگســـالان دیگر هـم آنها را تأیید می‌کنند، حرف‌های والدین شـان را در خانـه عمـیق‌تر درک می‌کنند.دوم این‌که در تربیت اسلامی کودکان انواع ارزش‌ها و هنجارهایی که در گروه‌های مذهبی مبادله می‌شود، اغلب به فداکاری و طرفــداری از خانـواده گرایش دارند. این ارزش‌ها در شکل‌گیری ارتباط والدین با کودکان و در نتیجه رشد کودکان در واکنش به این ارتباط بسیار بسیار مهم هستند .در آخر سازمان‌های مذهبی مهارت‌های والدین را با معانی مقدس عجین می‌کنند.

تربیت اسلامی کودکان چگونه باید انجام پذیرد؟

والدین در راستای پرورش مذهبی کودکان باید از برخی رفتارها که به ظاهر برای پرورش مذهبی، ولی در واقع مانع چنین هدفی هستند، پرهیز کنند که موارد ذیل نمونه ای از راههای تربیت اسلامی کودکان می باشد می باشد:

 پرهیز از به کارگیری مفاهیم منفی:

به منظور پرورش کودک و تربیت اسلامی کودکان باید به حلاوت ها و زیبایی های دین تأکید کرد. کودکان باید با محبت و عشقی که خداوند به همه انسان ها مخصوصاً کودکان دارد، آشنا شوند. چون تصویر اولیه ای که والدین از بالاترین موضوع مذهبی، یعنی خداوند ایجاد می کنند، در گرایش کودک به مذهب اثر شگرفی دارد. بسیاری از والدین در برابر شیطنت های کودکان، مشکلات رفتاری و حتی رفتارهای طبیعی آن ها که خارج از حوصله خودشان است، به استفاده ابزاری از مفاهیم مذهبی روی آورده و خداوند را متهم می کنند که کودکان شلوغ را عذاب می کند و تصویر یک موجود شکنجه گر را از خداوند در ذهن کودک ترسیم می کنند؛ در حالی که عذاب خداوند برای مکلف گناه کار است نه کودکان.

 

نکات مهم و خواندنی درباره ی تربیت کودکان

تربیت اسلامی کودکان با پرهیز از اجبار در رفتارهای مذهبی:

بررسی ها نشان می دهد که بیش تر مخالفان مذهب، از دو گروه می باشند، گروه اول: کسانی که در دوران کودکی و نوجوانی از آگاهی و تربیت مذهبی مناسب برخوردار نبوده اند. گروه دوم: کسانی هستند که تربیت مذهبی آن ها در کودکی با خشونت و سخت گیری همراه بوده است و در حالی که مساله ای را نمی فهمیده اند، آن ها را وادار به عمل کردن به آن می کردند. لذا والدین متدین نباید فرزندان خود را در انجام عبادات و رفتارهای دینی تحت فشار قرار دهند. آن ها باید کلیات دین را بگویند و رفتارها را به او آموزش دهند و در امور جزئی نیز به طور نامحسوس، رفتار و اعمال فرزندان خود را کنترل کنند.

 پرهیز از انتقاد و سخت گیری:

برای دست یابی به تربیت اسلامی کودکان، نباید کودکان و نوجوانان را در معرض انتقاد و ایرادهای فراوان قرار داد و آن ها را به صورت منفی با مذهب و ارزش ها آشنا کرد. شخصیت مذهبی کودک زمانی شکل می گیرد که متناسب با خواسته ها و روحیات و کشش های درونی او رفتار شود و آن در صورتی است که انگیزه های مذهبی به همراه امید و احساس های مثبت به او منتقل شود، نه سخت گیری و انتقاد؛ چرا که انتقاد زیاد از آن ها در هر زمینه ای که باشد، آنان را به سرکشی وامی دارد و تذکر فراوان، موجب پیدایش لجاجت و مقاومت می شود.حضرت علی (علیه السلام): الا فراط فی الملامه یشب نیران اللّجاج؛ زیاده روی در ملامت، آتش لجاجت را شعله ور می کند.انتقاد و سخت گیری بی مورد نه تنها تربیت اسلامی کودکان را مورد خدشه قرار می دهد، بلکه موجب مشکلات روحی و روانی نیز می گردد.

 پرهیز از استدلال های فراتر از توانایی های ذهنی کودک و نوجوان:

شیوه تبلیغ انبیا این بود که با هر فردی به اندازه درک و فهم خود او سخن می گفتند، توجه به این مساله لازم است که کودکان هنوز به دوره تفکر مذهبی شخصی نرسیده اند و ذهن آن ها قدرت کافی برای درک مسائل و ادله پیچیده را ندارد و از هر استدلالی برای اثبات خداوند و یا هر جنبه ای از دین که فراتر از توانایی های ذهنی آن ها باشد، برداشت های ساده، مطلق و غیرواقعی خواهند داشت و اغلب از معنای ظاهری جملات فراتر نخواهد رفت. وقتی هم که در درک مساله شکست بخورند این شکست را متوجه استدلال و بطلان اصل مساله می دانند.

جلوگیری از ادامه و تثبیت تفکر خام مذهبی برای تربیت اسلامی کودکان:

کودکان در سنین خردسالی از طریق تخیل، نمادسازی و الگوسازی به تفکر می پردازند. آن ها برای بیان احساس ترس و اضطراب خود، آن را به شکل غول و هیولا به تصویر می کشند و موجودات خوب و دوست داشتنی را به صورت فرشته و امثال آن ترسیم می کنند، به منظور نزدیک تر کردن درک و تفکر کودکان به حقایق چنین مفاهیمی، باید آن ها را به تجارب محدود کودکانه خودشان ارجاع داد؛ به عنوان مثال وقتی کودک از والدین خود درباره مکان، اندازه و شکل خداوند سوال می کند باید در پاسخ او با بیان های سلبی گفته شود: خدا مثل ما نیست که دست و پا داشته باشد، در خانه ای زندگی کند یا قابل دیدن و لمس کردن باشد.چنین پاسخی هم به زدوده شدن مفاهیم خام موجود در ذهن کودک کمک می کند و هم سوال و کنجکاوی و میل درونی کودک به کشف حقایق دینی باقی مانده و ادامه آن به کشف درونی دین منجر خواهد شد.تربیت کردن بچه‌ها، کار درستی است و اتمام حجت کردن، بعضی وقت‌ها، خیلی هم لازم است، اما قرار نیست همیشه، شما دستور بدهید و او هم گوش به فرمان‌تان باشد.- «همین الان لباست رو بپوش؛ وگرنه اصلا بیرون نمی‌ریم»- «باشه، پس خونه می‌مونیم!»مکالمه عجیب و غریبی نیست. ممکن است شما هم از دو، سه سالگی فرزندتان به بعد، چندین و چند بار در همین موقعیت قرار گرفته باشید و وقتی می‌خواستید با پسر و دختر بازیگوش‌تان اتمام حجت کنید، آن‌ها با واکنش‌شان، شما را حیرت‌زده کرده باشند. تربیت کردن بچه‌ها، کار درستی است و اتمام حجت کردن، بعضی وقت‌ها، خیلی هم لازم است، اما قرار نیست همیشه، شما دستور بدهید و او هم گوش به فرمان‌تان باشد. در ادامه، با بزرگ‌ترین اشتباه‌هایی که هنگام تربیت فرزندان مرتکب می‌شوید و هم‌چنین روش درست جایگزین آن، آشنا می‌شوید.

نکات مهم و خواندنی درباره ی تربیت کودکان

دروغ گفتن

یکی از تله‌های تربیتی که والدین در آن می‌افتند، دروغ گفتن برای ترساندن بچه‌هاست. شاید شما هم برای این‌که فرزندتان، کاری را که از آن سرپیچی کرده، انجام دهد، به دروغ، محلی ترسناک را برایش توصیف کنید که همه بچه‌های بد و حرف‌گوش‌نکن به آن‌جا می‌روند. بعد، تهدید کنید که اگر آن کار را انجام ندهد، او را به آن مکان می‌فرستید. این موضوع، ذهن کودک شما را پر از ترس می‌کند و باعث می‌شود تا مدت‌های طولانی، از نزدیک شدن به بعضی مکان‌ها یا آدم‌های خاص، واهمه داشته باشد.  مادری را در نظر بگیرید که مجبور است سر کار برود و چون نمی‌خواهد دختر خواب‌آلودش، صبح زود و قبل از رسیدن به خانه مادربزرگ، یک گریه و زاری درست و حسابی راه بیندازد، به او می‌گوید: «اگر همین حالا ساکت نشی، می‌گم آقاپلیسه بیاد و ببردت زندان»! واضح است که از آن به بعد، دختر او، از تمام پلیس‌های شهر می‌ترسد.روش درست: دروغ‌های مصلحتی، ممکن است گاهی به یاری‌تان بیایند و ترساندن کودک، به شما کمک کند تا او، حرف‌شنوی بیش‌تری داشته باشد، اما توصیه همیشگی کارشناسان تربیت کودک این است که با کودک‌تان صادق باشید. به‌عنوان مثال، این مادر می‌توانست به دخترش بگوید: «می‌فهمم که دلت نمی‌خواهد صبح زود بیدار شوی و تا خونه مادربزرگ، توی اتوبوس سرپا بایستی، من هم دوست ندارم سر کار بروم، اما مجبورم و چاره دیگری ندارم.» این روش باعث می‌شود او، احساس بهتری درباره صبح زود بیدار شدن و… داشته باشد.

تهدید کردن

یکی دیگر از اشتباهات رایجی که والدین مرتکب می‌شوند، تهدید کردن بچه‌هاست. به او نگویید «اگر دوباره زبانت را دربیاوری، تنبیه‌ات می‌کنم»؛ زیرا وقتی کودک را در چنین شرایطی قرار می‌دهید، علاقه او را برای لجبازی با خودتان، دوبرابر می‌کنید و مطمئن باشید او، کار بدش را تکرار خواهد کرد.روش درست: تکرار جمله «اگر باز هم به خواهرت لگد بزنی، دیگه هیچ وقت نمی‌آییم پارک»، رفتار کودک شما را تغییر نمی‌دهد، بلکه باعث می‌شود فکر کند هنوز تا قبل از این‌که او را از محل بازی بیرون کنید، می‌تواند با چندتا لگد حسابی دیگر، خدمت خواهرش برسد. پس، بهتر است به او تذکر بدهید که اگر رفتارش را درست نکند، به خانه برمی‌گردید و در صورتی که آن را نادیده گرفت، بدون درنگ، به حرفی که زده‌اید، عمل کنید. این موضوع باعث می‌شود او، از جدیت شما مطمئن باشد.

خراب کردن وجهه پدر ومادر توسط یکدیگر

پشت هم را خالی کردن مقابل خواسته‌های بچه‌ها، یکی دیگر از خطاهایی است که هر پدر و مادری ممکن است انجام دهند. به‌عنوان مثال، اگر پدر خانواده، شرط بستنی خوردن را تمیز کردن اتاق قرار داده، شما هم پیرو این شرط باشید و از روی دل‌سوزی، در صورتی که فرزندتان، اتاقش را مرتب نکرده، به او بستنی ندهید.روش درست: متحد بودن پدر و مادر، یکی از مهم‌ترین مسایلی است که باید توسط والدین رعایت شود. ممکن است شما روش‌های مختلفی برای تربیت و تنبیه کردن فرزندتان داشته باشید و می‌توانید در مورد آن‌ها با یکدیگر صحبت کنید، اما هرگز سعی نکنید مقابل فرزندتان، تلاش دیگری را کم‌تر جلوه دهید.

 رشوه دادن

رشوه دادن به کودکان، آن هم وقتی باید وظیفه‌شان را انجام دهند، باعث می‌شود همیشه، از شما توقع جایزه داشته باشند. مادر یک دختر دو ساله، در این‌باره می‌گوید: «دختر من، هیچ وقت خوب غذا نمی‌خورد. به همین دلیل، یک بار به او پیشنهاد دادم که اگر غذایش را کامل بخورد، به او شکلات می‌دهم. از آن پس، او، هر بار پس از اتمام غذایش، از من انتظار شکلات یا آب‌نبات دارد.»روش بهتر: گاهی کار خوب،  مستحق جایزه است، اما تشویق کردن بچه‌ها برای خوب رفتار کردن، بهتر از دادن وعده جایزه است. بهتر است به‌جای به کار بردن جمله «اگر امروز که رفتیم خانه خاله، پسر خوبی باشی، برایت اسباب‌بازی می‌خرم»، از جمله «من واقعا به تو افتخار می‌کنم که امروز، خانه خاله، پسر خوبی بودی و من را خوش‌حال کردی» استفاده کنید.

راه‌کارهای پیشنهادی ما

اگر فرزندتان، هنگام صحبت با شما، فریاد بزند و شما هم در مقابل، فریاد می‌زنید یا به او هشدار می‌دهید و عصبانی می‌شوید؟همه اشتباه می‌کنند. به همین دلیل، خودتان را سرزنش نکنید و در مقابل، به فرزندتان بگویید از کاری که انجام داده‌اید یا حرفی که زده‌اید، پشیمان هستید و از این پس، قانون‌های جدید در خانه بگذارید.حتی اگر شما فکر می‌کنید که روش تربیتی که داشته‌اید، باید به‌طور کل تغییر کند، در ابتدا، با دو قانون جدید شروع کنید و فرزندتان را با 20 قانون جدید، غافل‌گیر نکنید.برای فرزندتان، بیش‌تر از دو یا سه حق انتخاب نگذارید. به این ترتیب، می‌توانید همیشه او را در کنترل‌تان داشته باشید.به خودتان و فرزندتان زمان دهید. تغییر یک رفتار بد، همیشه، زمان می‌خواهد.

فنری که گاهی درمی‌رود!

وقتی دختر خردسالم، از سفر جادویی به خانه پدربزرگ و مادربزرگش برمی‌گردد، مثل فنری می‌شود که از جا در رفته؛ باید با همان تقلا، او را به زندگی برگردانیم. در این سفر جادویی، او هر کاری می‌خواهد، می‌تواند انجام دهد؛ حتی می‌تواند برای چندین ساعت غذا و خوراکی نخورد، کسی هم با قاشق دنبالش ندود. حالا من و همسرم را تصور کنید که باید با تلاش بسیار، او را دوباره به قوانین زندگی خودمان عادت دهیم.این حرف‌های تکراری، دردسرهای همیشگی همه والدین است؛ چون همه پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها فکر می‌کنند که بچه‌هایشان، با روش‌های تربیتی که در پیش گرفته‌اند، حتما نوه‌های عزیزتر از جان‌شان را می‌کُشند. این وسط، نوه‌ها، از موقعیت پیش آمده نهایت سوءاستفاده! را می‌کنند و حسابی، پنبه پدر و مادر را پیش پدربزرگ و مادربزرگ می‌زنند.تنها راه والدین برای بهتر کردن اوضاع، نه درست کردن آن، حرف زدن است؛ آن هم با احترام، اما قاطعانه. ما هم همین راه  را در پیش گرفته‌ایم و هم‌چنان تلاش می‌کنیم تا  این دو جبهه! را به تعادل برسانیم. هیچ‌وقت از حرف زدن خسته نشوید؛ سرانجام، نتیجه خواهد داد.

ادامه مطلب / دانلود
css.php