نتايج جستجو مطالب برچسب : رازهای موفقیت

از نظر برخی از جوانان امروز، این دیگران هستند که باید شرایط، محیط و فضای اجتماعی مناسبی را مهیّا کنند تا او به موفقیت برسد.

اسرار و نکات ریز موفقیت

هر یک از ما به قصد تشکیل یک خانواده ی موفق اقدام به ازدواج کرده ایم. اما چرا برخی در این مهمترین مرحله زندگی موفق می شوند و برخی شکست می خورند؟ خانواده موفق ، محصول جامعه پیشرفته است  و یا سنتی؟ والدین چه تاثیری در نگاه جوانان، به این امر دارند؟ امروزه اساساً خیلی از تردیدها و تأخیرهای جوانان در امر ازدواج، به دلیل نداشتن حس موفقیت درباره ی خانواده و والدین شان است. به همین دلیل جوان، پیوسته در تردید و تأمل می ماند که با چگونه ازدواجی به موفقیت دست پیدا می کند؟! به ویژه این که اقتضای فرهنگی جامعه ی ما نسبت به ازدواج، به گونه ای است که غالباً سعی و خطایی هم در آن پذیرفته نمی شود. در واقع فرهنگ و سنّت ما با تأکید بر یک انتخاب، حساسیت و لزوم یک انتخاب شایسته را برای جوان دو چندان می کند.

متاسفانه نگاه غالب جوان های امروز نسبت به موفقیت، نگاهی مصرفی است. از نظر جوان امروز، این دیگران هستند که باید شرایط، محیط و فضای اجتماعی مناسبی را مهیّا کنند تا او به موفقیت برسد. مثلاً اگر از او درباره ی شغل آینده اش سوال شود، پاسخ می دهد: «یک مغازه ی سه نبش برایم تهیه کنید، فلان مبلغ سرمایه نیز در اختیارم بگذارید تا ثابت کنم که می توانم بسیار در کسب و کار موفق باشم!» یا درباره ی ازدواج می گوید: «همسری خوب و بساز با خانواده ای فهیم برایم پیدا کنید، آن وقت موفقیتم را در زندگی به شما ثابت خواهم کرد!»

چنین جوانی به موفقیت نرسیده؛ بلکه تنها آن را مصرف کرده است. در مورد مسائل مادی به عنوان مثال، اگر خانواده ای استطاعت حمایت مالی جوانش را نداشته باشد ، او به دیگر دوستان خود با چشم حسرت نگاه می کند و والدینش را به دلیل عدم این حمایت سرزنش می کند.البته با توجه به مسائل امروز، در صورت امکان، بهتر است خانواده ها جوانشان را حمایت مالی کنند، اما در اینجا منظور نوع نگاه ما به موفقیت است.

ساختاری که خداوند برای دنیا نهاده است، اصلاً چنین ساختاری نیست. ما باید تولید کننده ی موفقیت باشیم نه مصرف کننده ی آن. باید خود سفره ی موفقیت را با تمام ملزومات آن پهن کنیم؛ نه این که چنین سفره ای از قبل پهن شده باشد و ما فقط زحمت نشستن بر سر آن را بکشیم.

جالب است بدانید بیشتر ثروتمندان جهان ، ثروتشان را به دست آورده اند و ارثی به آنها نرسیده است.همه دانشمندان جهان خودشان به علم و دانش رسیده اند و استاد شده اند، نه اینکه والدینشان دست آنها را گرفته اند و بر روی صندلی موفقیت نشانده باشند.

موفقیت اکتسابی است، چیزی است که باید تلاش کرد و ایجادش کرد. البته یک سوی آن توفیق الهی است؛ که صد البته خداوند هیچ منعی برای توفیق بندگان خود قرار نداده است. خداوند در قرار دادن تقدیر ابایی ندارد. او می خواهد که همه ی ما موفق باشیم. اصلاً او ما را برای موفق بودن خلق کرده است. تمام آنچه که ما را به موفقیت با شکست می رساند، در دستان خود ماست. داشتن چنین باوری، پیش نیازی مهم برای رسیدن به موفقیت است.

«امیرالمومنین (علیه السلام) توفیق را رحمت و عنایت خدای مهربان و از کشش های پروردگار دانسته، ایشان توفیق را اساس کامیابی و خوشبختی و کلید نرمی و مدارا می داند.»

پس به خاطر داشته باشیم که داشتن خانواده ی موفق، تابع برخورد پدر و یا مادرمان نیست. تابع شرایط اقتصادی جامعه نیست. حتی پایین یا بالا بودن قیمت مسکن نیز دلیل بر موفقیت و با شکست ما نیست. نگوییم: «اگر می خواهید خانواده ای موفق داشته باشیم، قیمت مسکن را پایین بیاورید، اشتغال ایجاد کنید، سطح رفاه عمومی را بالا ببرید.» البته این ها عوامل کمک کننده است اما هرگز کافی نیست، چنانچه کشور های پیشرفته و توسعه یافته ، آمار بالای طلاق و افسردگی دارند.

اساساً باید نگاه خود را عوض کنیم. اگر باور کنیم که عامل موفقیت هر فردی، در وجود خودش است، نیمی از مسیر موفقیت را پیموده ایم. اگر بالاترین نعمت های دنیا را نزد خود فرض کنیم، باز هم نمی توانند عامل موفقیت ما باشند. این سعی و تلاش ماست که به زندگیمان ارزش و اعتبار می دهد.

یک خانم نباید بگوید «موفقیت در این است که بهترین شوهر دنیا نصیبم شود؛» چون بهترین شوهر عالم نصیب زنانی همچون همسر نوح و لوط (علهیم السلام) و امام حسن مجتبی (علیه السلام) شد، اما آن ها نتوانستند موفق باشند.

اسرار و نکات ریز موفقیت

یک آقا نباید بگوید: «موفقیت در این است که زن خوبی نصیبم شود». آیا همه ی همسران پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) خوب بودند؟ با این وجود چه کسی تردید دارد که پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) بهترین الگوی همسر موفق است؟ آیا فرعون که همسری شایسته مانند آسیه داشت، موفق بود؟

خداوند کلید موفقیت هر انسانی را به دست خود او داده است. و می فرماید: «ان الله لا یغیر ما یقوم حتی یغیروا ما بانفسهم» «خدا سرنوشت هیچ قومی را تغیر نمی دهد تا آنکه خودشان تغییر کنند.» همه چیز دست اوست. عزّت و ذلّت، خوشبختی و بدبختی در دستان اوست. اما خود گفته است آنچه به دست من است را به دست شما داده ام. شما تغییر دهید تا من هم تغییر دهم؛ شما موفّق شوید تا من هم موفّقتان کنم.

موفقیت در زندگی خانوادگی، تابع اموری اکتسابی است؛ که عزم، اراده و مسئولیت پذیری فرد را طلب می کند.

پس یادمان باشد ، زندگی را باید ساخت، اگر در مرحله ای لرزید، نترسید با قدرت و اراده جلو بروید و بازسازیش کنید، آن وقت است که طعم شیرین زندگی موفق را خواهید چشید.

ادامه مطلب / دانلود
ما در عصر طلایی بشر زندگی می کنیم. در هیچ برهه ای از زمان مانند امروز، برای رسیدن به آنچه که توانایی اش را دارید فرصت و امکانات وجود نداشته است.

12 کلید اصلی موفقیت

 شما می توانید بقیه ی عمرتان را با استفاده از این مقاله، به موفقیت و خوشبختی بیشتر دست یابید.

این مقاله، 12 کلید اصلی را به شما پیشنهاد می کند:

1-تفکر خود را تغییر دهید

طرز فکر شما درباره ی خودتان ، توانایی هایتان و استعدادتان، تعیین کننده ی آنچه که امروز هستید و آنچه که در آینده خواهید بود می باشد. خوشبختانه، خودپنداری شما اکتسابی است. یعنی با کنترل کامل واژه ها، تصاویر و ایده هایی که وارد ذهن تان می شوند ، می توانید کنترل کامل آینده ی خود را در دست بگیرید .

2- زندگی تان را تغییر دهید

شما به عنوان یک استعداد محض ، با توانایی های نامحدود در زمینه های بسیاری به این دنیا پا می گذارید. گاهی با یاد آوری نتایج مخرب دوران کودکی، می توانید سهوا ترس از شکست، ضرر و طرد شدن را در خود ایجاد کنید. بهتر است با خلاص شدن از این هیجانات منفی،  انرژی ذخیره شده ی خود را آزاد می کنید و زندگی تان را تغییر می دهید.

3-آرزوهای بزرگ داشته باشید

نقطه ی شروع زندگی واقعی که برای شما امکان پذیر است ، ایجاد تصویر هیجان انگیزی از زندگی آینده است .فرض کنید در زندگی شخصی ، مادی و خانوادگی، می توانستید همانی باشید که می خواستید. بنابراین اهداف تان را به طور واضح بر روی کاغذ بیاورید. سپس پشت آن، طرح هایتان را برای رسیدن به آن اهداف به طور مفصل و جزء به جزء بنویسید تا رویاهایتان را به واقعیت تبدیل کنید .

4- تصمیم بگیرید که خودکفا شوید

همین امروز تصمیم بگیرید که کنترل کامل زندگی مالی خود را در دست بگیرید . شروع به انجام کارهایی بکنید که دیگران برای این که به لحاظ مالی مستقل شوند همان کارها را انجام دادند و درست از همان جایی شروع کردند که شما امروز ایستاده اید. دقیقا تعیین کنید که چقدر می خواهید پول دربیاورید ، آن را نگه دارید؛ این مقادیر را برای خود به عنوان هدف تعیین کنید و تمام مدت به آنها فکر کنید . هر کاری که دیگران انجام داده اند شما نیز می توانید انجام بدهید. مطمئن باشید که با کار بیشتر ، می توانید سود بیشتری را نصیب خود کنید . پس نترسید و شروع کنید!

5- مسئولیت زندگی خود را برعهده بگیرید

همین امروز تصمیم بگیرید که مسئولیت زندگی خود را 100 درصد قبول کنید ، بدون این که به خاطر هر اتفاقی که می افتد کسی را سرزنش کنید یا عذر و بهانه ای بیاورید . از نیروی شخصی خود برای کنترل افکار ، گفته ها و اعمالتان استفاده کنید . خودتان سرنوشت تان را رقم بزنید.

6-به بهترین تعهد بدهید

بزرگترین پاداش ها و بیشترین احساس رضایت ، نصیب آنهایی می شود که در کاری که انجام می دهند بهترین هستند . تصمیم بگیرید که در زمینه ی کاری خود به 10 درصد افرادی که در اوج هستند بپیوندید . عملکرد برتر را به عنوان هدف خود تعیین کنید ، برنامه ریزی کنید ، بعد هر روز برای بهتر شدن تلاش کنید.

7- اطرافیان را مهم بشمارید

کیفیت و کمیت روابط شما بیشتر از سایر عوامل بر روی موفقیت و سعادت شما تأثیر خواهد گذاشت . زندگی تان را بر اساس ایجاد و حفظ روابطی با کیفیت بالا و اعتماد بالای طرفین نسبت به یکدیگر سازمان بدهید . برای این که دامنه ی ارتباطات خود را وسیع تر کنید ، مرتبا شبکه سازی کنید . با کسانی که هدف شان مثبت بودن و رسیدن به موفقیت است،  گروه “مغز متفکر” تشکیل دهید.

8- مانند یک نابغه فکر کنید

وجود شما از یک مغز و بدنی که آن را حمل می کند تشکیل یافته است . شما همانی نیستید که فکر می کنید هستید ؟ بلکه شما ، نتیجه ی تفکر خود هستید . شما قادر هستید تا بهتر و موثرتر از قبل فکر کنید . وقتی مانند موفق ترین و زیرک ترین افراد فکر کنید ، به زودی نتایجی را خواهید گرفت که آنها گرفتند.

12 کلید اصلی موفقیت

9- نیروی درونی خود را آزاد سازید

امروزه ایده ها  ، اصلی ترین منبع موفقیت هستند . برای کمک به خودتان در رسیدن به اهداف تان ، هر چقدر ایده های بیشتری داشته باشید ، در زمان مناسبی ، ایده ی مناسبی نیز به ذهنتان خطور خواهد کرد . توانایی شما برای ارائه ایده های جدید نامحدود است . بنابراین آینده تان نیز نامحدود است.

10- آینده ی خود را بسازید

داشتن توانایی برای نگاه به آینده و برداشتن گام هایی که آینده ای را که آرزویش را دارید تضمین کند ، یک روش ضروری فکر کردن است که در طول تاریخ ، اکثر افراد موفق آن را پیشه ی خود ساخته اند . موثرترین افراد از قبل برای زندگی خود به دقت برنامه ریزی می کنند و حداکثر تلاش خود را می کنند تا هر اتفاق بدی را پیش بینی کنند . در نتیجه ، بهتر از اطرافیان خود فکر می کنند و تصمیم می گیرند.

11- درستی و دلیری

وقتی زندگی تان را بر اساس دو ویژگی راستی و درستی و جرأت و دلیری سازمان می دهید، تمام درها به رویتان باز می شوند و حقیقتا شخص خوشبختی می شوید . در نتیجه ، می توانید با داشتن یک زندگی صادقانه  ، شهامت و جرات پیدا کنید و تفکر و زندگی تان را تغییر می دهید.

12- هیچ محدودیتی وجود ندارد

هیچ محدودیت واقعی درباره ی آنچه که می توانید باشید ، وجود ندارد ؛ مگر این که خودتان این محدودیت ها را ایجاد کنید . شما فرد کاملا خوب و بی نهایت با استعدادی هستید . چیزهای مهمی در زندگی وجود دارد که اگر شدیدا طالب آن باشید و برای رسیدن به آن وقت زیادی بگذارید و تلاش بی اندازه ای بکنید ، قطعا به آنها می رسید.

کلید موفقیت این است: با توکل به خدای متعال، همین امروز شروع کنید، و هرگز آن را رها نکنید.

ادامه مطلب / دانلود

به گزارش میهن فال به نقل از مجله خلاقیت: تصور به دنیا آمدن یک نابغه فرازمینی که بسیار باهوش تر و تواناتر از ما فناپذیران است حس کنجکاویمان را تحریک می کند. رابرت گرین نویسنده کتاب محبوب «48 قانون قدرت» مخالف این موضوع است. از نظر او شیفتگی و کشش ما نسبت به نوابغ و اعجوبه ها: «ساختگی است. کاملا ساختگی است.» و می گوید استعداد استثنائی با سخت کار کردن به دست می آید. گرین در آخرین کتاب خود به نام «مهارت» زندگی افراد فوق العاده موفق را بررسی کرده است و می گوید به هیچ عنوان چیزی به نام موفقیت و برتری ذاتی و غیراکتسابی وجود ندارد.

پنج قدم مهم برای استیو جابز شدن!

در واقع آن دسته از سیاستمداران، کارفرمایان، دانشمندان، ورزشکاران و هنرمندانی که در زمینه تخصصی شان از بقیه یک سر و گردن بالاتعرند، به گفته گرین از احساس بصری سطح بالایی برخوردارند. این انسان های موفق دو ویژگی وجدان کاری و تمرکز استوار را در صدر صفات مثبت شان دارند. در مصاحبه ای که این نوسنده با سایت اینترنتی ما داشته می گوید: «موفقیت ارتباطی با توانایی های مادرزادی یا برتری های ذاتی ندارد، در اینجا مسئله سطح تجربه و چونگی عملکرد مطرح است. دیگر وقت آن رسیده که خودمان را از تفکرات منسوخ نبوغ و خلاقیت ذاتی رها کنیم.»

گرین برای رسیدن به این جملات و در میان گذاشتن نصایحش با دیگران راه زیادی را طی کرده است؛ چیزی حدود بیش از 20 هزار ساعت تحقیق و مطالعه برای نوشتن پنج کتاب اخیرش.

گرین در کتاب مهارت، تحیقاتی پیرامون شبهه نبوغ مادرزادی دو تن از موفق ترین های تاریخ انجام داده: موتزارت و انیشتین. مثلا زمانی که موتزارت 9 ساله بود چیزی حدود 10 هزار تا 20 هزار ساعت برای تمریناتش زمان می گذاشت. این عدد برابر زمانی است که یک انسان معمولی ممکن است بین بیست تا سی سالگی اش برای کار و تمرین بگذارد. انیشتین هم موفقیتش را مدیون مقاومت و پشتکار خود می داند.

در ادامه پیشنهادات گرین برای کارفرمایی را می خوانید که خیلی مشتاقند استیو جابز بعدی باشند.

1- موضوعی را برای تامل انتخاب کنیدکه عمقیا به آن علاقمندید

گرین معتقد است: «افراد خبره و بسیار موفق، از لحاظ شخصی و احساسی خودشان را وقف کارشان کرده اند.» این همانتعهد شخصی است که فرد به یک موضوع، مشکل یا مهارت دارد. تعهدی که نهایتا انگیزه ای باشد برای ساعت های طولانی تمرینش و حس کنجکاوی پر تب و تابی را که برای صعود به درجه «مهارت» نیاز دارد، تحریک کند. «در غیر این صورت هرگز انرژی، صبر، پشتکار و توانایی لازم برای کنارآمدن با انتقادهای دیگران را نخواهید داشت، خیلی سریع تسلیم می شوید و نمی توانیددر مقابل زشتی هایی که این جهان به سمت شما پرتاب می کند مقاومت کنید.»

2- تحصیلات اضافی و ناکارآمد را کنار بگذارید و تجربی یاد بگیرید

به گفته گرین آموزش کارفرمایی در مدارس کار پوچی است: «کارفرما بودن یعنی ساختن. مثل بازی لگو است.» بهترین راه برای تبدیل شدن به یک صاحبکار موفق و خوب، ساختن کسب و کار است.

گرین به شکست مفتضحانه اولین شرکت های اتومبیل سازی فورد اشاره کرده است و می گوید: «انسان به طور ذاتی و از نظر روانشناختی دوست دارد در شکست هایش کنکاش کند، چرا که پس از هر شکستش درس مهمی می آموزد.»

اگر نمی خواهید کسب و کار خودتان را راه بیندازید، دست کم در شرکت های کوچک کار کنید و تا جایی که می توانید به مهارت ها و توانایی هایتان بیفزایید. از شرکت های بزرگ و مدارس تجارت دوری کنید. گرین می گوید: «شما به عنوان کارفرما قرار است افرادی را استخدام کنید که کارشناس ارشد مدیریت بازرگانی هستند، آنها هم قرار است همان اصول اولیه را که آموزش دیده اند برایتان بیاورند، نه چیز بیشتر.»

3- به این فکر نکنید که حتما دردوران بیست تا سی سالگی تان پولدار شوید

«اینقدر به این موضوع فکر نکنید که هر طور شده یک میلیارداول را به دست آورید. هوش و حواستان را جمع یاد گرفتن کنید. شما اینجایید که تا می توانید برای راه اندازی کسب و کار خودتان تجربه کسب کنید.»

گرین در ادامه می گوید پنج تا ده سال پس از اتمام دانشگاه، بهترین زمان برای تجربه جمع کردن است نه پول جمع کردن. در این چند سال خیلی بیشتر از اینکه بتوانید پول دربیاورید می توانید یاد بگیرید.

4- پس از کسب تجربه کافی، وقت انتخاب یک مربی مناسب است

گرین می گوید وقتی می خواهید یک مربی مناسب برای خودتان انتخاب کنید، دنبالکسی باشید که در حال حاضر آینه پنج تا ده سال آینده شما باشد. اگر می خواهید از یک استاد ماهر به عنوان مربی استفاده کنید منتظر بمانید تا زمانی که خودتان تقریبا بدنه یک کار را پی ریزی کرده باشید.

او در ادامه اضافه می کند که یک رابطه نظارت و مشاوره سالم مانند رابطه والدین و فرزند است. یک مربی خوب باید از شما بزرگتر و تخصصش به آنچه برای آینده تان در نظر دارید نزدیک باشد. البته شخصیت هم خیلی مهم است. به نظر رابرت گرین: «شما کسی را می خواهید که با روحتان سازگار باشد. اگر از آن دسته افراد بسیار سرکش و یاغی هستید، به نظر بعید می رسد که از مربیان محافظه کار و مشاوره های از آن دست خیلی خوشتان بیاید.»

5- انعطاف پذیر و خلاق باشید

گرین در کتابش مصاحبه ای با پل گراهام، کار فرمای برنامه نویسی کامپیوتر و بنیانگذار ویاوب داشته است – شرکتی که در سال 1998 میلادی توسط یاهو تشکیل شد تا فروشگاه یاهو را ایجاد کند و به عنوان شریک Y Combinator، کاتالیزری (شتاب دهنده ای) برای کارفرمایان تازه کار باشد.

گرین در روند یک مصاحبه کاری بسیار رقابتی در Y Combinator گفت: «گراهام دقیقا میتواندبگوید چه کسی زوکربرگ بعدی و چه کسی بلااستفاده خواهد بود.» ایجاد یک شرکت، به ناچار، شما را با چالش های غیرمنتظره ای مواجه می کند و توانایی تان در تنظیم مسیر مناسب برای مقابله با این شگفتی های غافلگیرکننده، بسیار حیاتی است.

ادامه مطلب / دانلود

 

10 راز موفقیت در روابط عاشقانه

 

در روابط عاشقانه، مثل سایر روابط، چیزهای کوچک و جزئی هستند که اهمیت دارند. همانطور که به زبان آوردن یک کلمه نادرست یا یک نگاه ناجور می‌تواند یک زوج را هفته‌ها به قهر بکشاند، رفتارهای جزئی و کم‌اهمیت هم باعث موفقیت و دوام یک رابطه می‌شوند. یک هدیه کوچک، یک تحسین غیرمنتظره و یک لحظه تماس جسمی می‌تواند یک رابطه را مستحکم‌تر کند. به اعتقاد روانشناسان، این ابراز علاقه‌ها و محبت‌ها خیلی بیشتر از گوش دادن فعال و اعتماد در رابطه اهمیت دارند. تحقیقات مختلف ۱۰ رمز موفقیت شاد، راضی و خوشبخت نگه داشتن زوج‌ها را معرفی کرده است که تقدیم شما دوستان عزیز می کنیم….

1. به همسرتان بگویید دوستش دارید

بااینکه درست است که عمل کردن بهتر از حرف زدن است اما گاهی‌اوقات کلمات و حرف‌ها تاثیر به‌مراتب بیشتر نسبت به اعمال دارند. هرازگاهی احساساتتان را به صورت کلامی نشان دهید. یک “دوستت دارم” ساده می‌تواند احساسی عالی در همسرتان ایجاد کند و باعث می‌شود او احساس دوست‌ داشته شدن و امنیت کند.

2. کمی محبت نشان دهید

رفتارهایی که نشان‌دهنده صمیمیت جسمی است. (گذاشتن دستتان به پشت همسرتان، انداختن دستتان روی شانه‌هایش وقتی جلوی تلویزیون نشسته‌اید، گذاشتن دستتان روی پایش وقتی کنار هم نشسته‌اید، گرفتن دست‌هایش موقع راه رفتن) احساسی گرم و صمیمی به همسرتان منتقل می‌کند و عشق و محبت شما را به او می‌رساند.

3. همسرتان را تحسین کنید

همیشه چیزهایی که در همسرتان دوست دارید را به او بگویید. چیزهایی که تحسین می‌کنید، چیزهایی که در شما ایجاد غرور می‌کند، توانایی‌ها و نقاط قدرت او. ایجاد یک رابطه عاشقانه فقط مربوط به پیوند درونی نیست، برای به دست آوردن چنین رابطه‌ای باید بتوانید او را تشویق و تحسین کنید و برای رشد و پیشرفت در جریان زندگی حمایتش کنید. به همسرتان کمک کنید از توانایی‌های خود در بالاترین حد استفاده کند.

4. خود را تقسیم کنید

چیزهایی که دوست دارید و دوست ندارید، آرزوها و ترس‌ها، دستاوردها و اشتباهات یا هر چیز دیگر مربوط به خودتان را فقط برای خود نگه ندارید. اگر چیزی برایتان مهم است، آن را با همسرتان تقسیم کنید. از این مهمتر، این تقسیم کردن خودتان باید بیشتر از هر کس دیگر با همسرتان باشد. بااینکه لازم است در هر رابطه‌ای کمی فضای شخصی برای هر دو طرف وجود داشته باشد، اما همسرتان باید همیشه نزدیک‌ترین فرد به شما باشد.

5. هر زمان همسرتان نیاز داشت، حضور داشته باشید

وقتی همسرتان با یک مشکل مهم در زندگی خود روبه‌رو می شود، مثل از دست دادن کار خود یا مرگ یکی از عزیزانش، مشخص است که باید چه بکنید. اما در اتفاقات جزئی زندگی هم خیلی مهم است که همیشه برای او حضور داشته باشید. مثل یک مشاجره کوچک در محل‌کار، یک اشتباه کاری و … باید به حرف‌های او گوش دهید، با او دردودل کنید و بتوانید آرامش را دوباره به همسرتان برگردانید.

6. هدیه بدهید

از فرصت‌ها برای دادن هدایای مادی استفاده کنید. یک کتاب خوب، یک دسر خوشمزه، یک تکه طلا یا جواهر یا لباس، هر چیز کوچک یا بزرگی که به او نشان دهد به فکرش هستید. یک یادداشت عاشقانه برای او بگذارید یا یک پیامک عاشقانه بفرستید. این کارها به همسرتان نشان می‌دهد همیشه به یادش هستید و دوستش دارید.

7. به نیازها و کمبودهای همسرتان با سخاوت جواب دهید

یکی از بزرگترین قاتلان روابط، انتظارات غیرمنطقی است. شما با یک انسان ازدواج کرده‌اید نه یک ربات، انسانی که سرشار از اشتباه و نقص است. اینها خصوصیات او هستند نه اشکالات او. باید یاد بگیرید خصوصیات و ویژگی‌های همسرتان را بشناسید و تحسین کنید. باید او را همانطور که هست بپذیرید. از آنجا که ضعف‌های ما در مرکز عمیق‌ترین ناامنی‌های ماست، به هیچ عنوان سعی نکنید اشتباهات و اشکالات او را برجسته‌تر از آنچه که هست نشان دهید.

8. زمان تنهایی را یکی از اولویت‌ها قرار دهید

هر چقدر هم هر دو شما زندگی‌های پرمشغله‌ای داشته باشید، حتماً حداقل یک روز یا شب در هفته را تنها با هم بگذرانید. تجربه‌های تازه با هم داشته باشید، از خاطراتتان برای هم بگویید و از بودن با هم لذت ببرید.

9. هیچ چیز را دست‌کم نگیرید

هر روز بخاطر وجود همسرتان و هزاران خوشی که با خود به زندگی‌تان آورده است، قدردانی و شکرگزاری کنید. به خاطر داشته باشید که اگر در رابطه‌تان شاد و خوشبخت هستید، مطمئناً همسرتان روزی هزاران کار انجام می‌دهد که رابطه‌تان پابرجا بماند. هیچوقت این را دست‌کم نگیرید.

10. به دنبال برابری باشید

حتماً از قانون طلایی رابطه پیروی کنید و با همسرتان همانطور رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار شود. کارها و مسئولیت‌ها را بین خودتان تقسیم کنید و انتظار چیزهای غیرمنطقی نداشته باشید که خودتان حاضر به دادن آنها نیستید.

ادامه مطلب / دانلود

10 راز موفقیت در روابط عاشقانه

در روابط عاشقانه، مثل سایر روابط، چیزهای کوچک و جزئی هستند که اهمیت دارند. همانطور که به زبان آوردن یک کلمه نادرست یا یک نگاه ناجور می‌تواند یک زوج را هفته‌ها به قهر بکشاند، رفتارهای جزئی و کم‌اهمیت هم باعث موفقیت و دوام یک رابطه می‌شوند. یک هدیه کوچک، یک تحسین غیرمنتظره و یک لحظه تماس جسمی می‌تواند یک رابطه را مستحکم‌تر کند.

به اعتقاد روانشناسان، این ابراز علاقه‌ها و محبت‌ها خیلی بیشتر از گوش دادن فعال و اعتماد در رابطه اهمیت دارند. تحقیقات مختلف ۱۰ رمز موفقیت شاد، راضی و خوشبخت نگه داشتن زوج‌ها را معرفی کرده است. ۱- به همسرتان بگویید دوستش دارید.

بااینکه درست است که عمل کردن بهتر از حرف زدن است اما گاهی‌اوقات کلمات و حرف‌ها تاثیر به‌مراتب بیشتر نسبت به اعمال دارند. هرازگاهی احساساتتان را به صورت کلامی نشان دهید. یک “دوستت دارم” ساده می‌تواند احساسی عالی در همسرتان ایجاد کند و باعث می‌شود او احساس دوست‌ داشته شدن و امنیت کند. ۲- کمی محبت نشان دهید.

رفتارهایی که نشان‌دهنده صمیمیت جسمی است—گذاشتن دستتان پشت همسرتان، انداختن دستتان روی شانه‌هایش وقتی جلوی تلویزیون نشسته‌اید، گذاشتن دستتان روی پایش وقتی کنار هم نشسته‌اید، گرفتن دست‌هایش موقع راه رفتن—احساسی گرم و صمیمی به همسرتان منتقل می‌کند و عشق و محبت شما را به او می‌رساند. ۳- همسرتان را تحسین کنید.

همیشه چیزهایی که در همسرتان دوست دارید را به او بگویید—چیزهایی که تحسین می‌کنید، چیزهایی که در شما ایجاد غرور می‌کند، توانایی‌ها و نقاط قدرت او. ایجاد یک رابطه عاشقانه فقط مربوط به پیوند درونی نیست، برای به دست آوردن چنین رابطه‌ای باید بتوانید او را تشویق و تحسین کنید و برای رشد و پیشرفت در جریان زندگی حمایتش کنید. به همسرتان کمک کنید از توانایی‌های خود در بالاترین حد استفاده کند. ۴- خود را تقسیم کنید.

چیزهایی که دوست دارید و دوست ندارید، آرزوها و ترس‌ها، دستاوردها و اشتباهات یا هر چیز دیگر مربوط به خودتان را فقط برای خود نگه ندارید. اگر چیزی برایتان مهم است، آن را با همسرتان تقسیم کنید. از این مهمتر، این تقسیم کردن خودتان باید بیشتر از هر کس دیگر با همسرتان باشد. بااینکه لازم است در هر رابطه‌ای کمی فضای شخصی برای هر دو طرف وجود داشته باشد، اما همسرتان باید همیشه نزدیک‌ترین فرد به شما باشد. ۵- هر زمان همسرتان نیاز داشت، حضور داشته باشید.

وقتی همسرتان با یک مشکل مهم در زندگی خود روبه‌رو می شود، مثل از دست دادن کار خود یا مرگ یکی از عزیزانش، مشخص است که باید چه بکنید. اما در اتفاقات جزئی زندگی هم خیلی مهم است که همیشه برای او حضور داشته باشد-مثل یک مشاجره کوچک در محل‌کار، یک اشتباه کاری و … باید به حرف‌های او گوش دهید، با او دردودل کنید و بتوانید آرامش را دوباره به همسرتان برگردانید. ۶- هدیه بدهید.

از فرصت‌ها برای دادن هدایای مادی استفاده کنید. یک کتاب خوب، یک دسر خوشمزه، یک تکه طلا یا جواهر یا لباس، هر چیز کوچک یا بزرگی که به او نشان دهد به فکرش هستید. یک یادداشت عاشقانه برای او بگذارید یا یک پیامک عاشقانه بفرستید. این کارها به همسرتان نشان می‌دهد همیشه به یادش هستید و دوستش دارید. ۷- به نیازها و کمبودهای همسرتان با سخاوت جواب دهید.

یکی از بزرگترین قاتلان روابط، انتظارات غیرمنطقی است. شما با یک انسان ازدواج کرده‌اید نه یک ربات، انسانی که سرشار از اشتباه و نقص است. اینها خصوصیات او هستند نه اشکالات او. باید یاد بگیرید خصوصیات و ویژگی‌های همسرتان را بشناسید و تحسین کنید. باید او را همانطور که هست بپذیرید. ازآنجاکه ضعف‌های ما در مرکز عمیق‌ترین ناامنی‌های ماست، به هیچ عنوان سعی نکنید اشتباهات و اشکالات او را برجسته‌تر از آنچه که هست نشان دهید. ۸- “زمان تنهایی” را یکی از اولویت‌ها قرار دهید.

هر چقدر هم هر دو شما زندگی‌های پرمشغله‌ای داشته باشید، حتماً حداقل یک یا شب در هفته را تنها با هم بگذرانید. تجربه‌های تازه با هم داشته باشید، از خاطراتتان برای هم بگویید و از بودن با هم لذت ببرید. ۹- هیچ چیز را دست‌کم نگیرید.

هر روز بخاطر وجود همسرتان و هزاران خوشی که با خود به زندگی‌تان آورده است، قدردانی و شکرگزاری کنید. به خاطر داشته باشید که اگر در رابطه‌تان شاد و خوشبخت هستید، مطمئناً همسرتان روزی هزاران کار انجام می‌دهد که رابطه‌تان پابرجا بماند. هیچوقت این را دست‌کم نگیرید. ۱۰- به دنبال برابری باشید.

حتماً از قانون طلایی رابطه پیروی کنید: با همسرتان همانطور رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار شود. کارها و مسئولیت‌ها را بین خودتان تقسیم کنید و انتظار چیزهای غیرمنطقی نداشته باشید که خودتان حاضر به دادن آنها نیستید.

 

ادامه مطلب / دانلود

10 اصل گاندی که شما را...

1. خودتان را تغییر دهید

“شما باید مظهر تغییری باشید که می خواهید در جهان ببینید.”به عنوان انسان بزرگترین دروغ ما در مورد توانایی مان در ساخت دوباره جهان نیست – این افسانه عصر اتم است- بلکه توانایی ما در ساخت مجدد خودمان است.”اگر خود را تغییر دهید جهان خود را نیز تغییر می دهید. اگر شیوه تفکرتان را تغییر دهید می توانید احساسات و اعمالتان را تغییر دهید و بنابراین جهان اطراف شما نیز تغییر می کند.

نه تنها به این دلیل که اکنون شما اطرافتان را با فکر و احساسات تازه ای می نگرید بلکه به این دلیل که این تغییر می تواند به شما کمک کند تا دست به عمل بزنید به شیوه ای که قبلا فکر آن را نمی کردید- یا حتی در مورد آن فکر هم کرده بودید- ولی غرق در الگوهای فکری قدیمی خود بودید.
و مشکلی که با تغییر جهان بیرونی بدون تغییر خودتان با آن مواجه می شوید این است که وقتی به تغییری که شدیدا در پی آن بودید می رسید شما همچنان خود شما هستید. شما همچنان کاستی ها، خشم، منفی بافی ، گرایش به تخریب خود و غیره را با خود به همراه دارید.

و بنابراین در این موقعیت جدید شما آنچه را که در آرزوی آن بودید نخواهید یافت زیرا ذهن شما هنوز انباشته از چیزهای منفی است. و اگر تغییر بیشتری ایجاد کنید بدون اینکه کمی بینش نسبت به آن داشته باشید و از خود قبلی تان فاصله گرفته باشید ممکن است این حس بیشتر و قوی تر باشد. از آنجایی که خود قبلی شما علاقه به تفکیک چیزها، یافتن دشمنان و جدایی دارد ممکن است برای ایجاد مشکلات بیشتر شروع به تلاش کند و زندگی و دنیای شما را دچار کشمکش کند.

2. شما تحت کنترل هستید.

“هیچ کس بدون اجازه من نمی تواند مرا آزرده کند.”احساس شما و واکنش شما چیزهایی است که همیشه به شما بستگی دارد. ممکن است یک روش نرمال و معمول برای واکنش در برابر چیزهای مختلف وجود داشته باشد. اما بیشتر مواقع راه های دیگری نیز وجود دارد.
شما می توانید اندیشه ها، واکنش ها یا احساسات تان را تقریبا در مورد هر چیزی انتخاب کنید. نباید هیجان زده شوید، رفتار اغراق آمیزی انجام دهید یا به صورت منفی واکنش نشان دهید. البته ممکن است همیشه و بلافاصله اینگونه نباشد. بعضی اوقات یک حرکت بدون تفکر انجام می شود. یا یک تفکر کهنه نمایان می گردد.
وقتی بفهمید که هیچ چیز بیرونی نمی تواند احساس شما را کنترل کند می توانید به تدریج این اندیشه را به زندگی روزانه خود وارد و آن را تبدیل به یک عادت کنید. عادتی که می تواند به مرور زمان قوی تر و قوی تر شود. با اینکار زندگی بسیار آسان تر و دلپذیرتر می گردد.

3. ببخشید و رها کنید.

“شخص ضعیف هرگز نمی بخشد. عفو و بخشش نشانه قدرت است.”چشم در برابر چشم تنها باعث کور شدن کل دنیا می شود.”
جنگ با بدی با روش اشتباه به هیچ کس کمکی نمی کند. و همانطور که در نکته قبلی گفته شد، این شمایید که انتخاب می کنید چگونه واکنشی نشان دهید. وقتی این تفکر را هر چه بیشتر وارد زندگی تان کنید می توانید به طریقی دست به عمل بزنید که برای خودتان و دیگران مفید باشد.
شما می فهمید که بخشش و رها کردن گذشته باعث کمک به شما و مردم جهانتان می شود. و صرف وقت در خاطرات منفی بعد ازاینکه از آن تجربه درس گرفتید دیگر کمکی به شما نخواهد کرد. تفکر در گذشته فقط باعث می شود که شما بیشتر رنج ببرید و نتوانید در حال حاضر دست به عمل بزنید.
اگر نبخشید به گذشته و یک شخص دیگر اجازه می دهید که احساسات تان را در دست گیرد. با عفو و بخشش خود را از این بندها رها کنید. بعد از آن می توانید کاملا روی مرحله بعدی تمرکز کنید.

4. بدون عمل به جایی نمی رسید.

“یک مثقال عمل بهتر است از یک خروار حرف.”بدون اینکه دست به کار شوید کار خیلی کمی انجام می شود. البته اهل عمل بودن سخت و دشوار است. ممکن است مقداری مقاومت درونی وجود داشته باشد.و همانطور که گاندی گفت ممکن است فقط حرف بزنید. یا به صورت بی پایان درس بخوانید و مطالعه کنید. و فکر کنید که به سمت جلو در حرکتید. اما در زندگی واقعی نتایج کمی کسب کرده باشید.

5. به این لحظه توجه کنید.

من نمی خواهم آینده را پیش بینی کنم. من می خواهم به زمان حال توجه کنم. خدا هیچ قدرتی برای کنترل لحظه دیگر به من نداده است.بهترین راهی که برای غلبه بر این مقاومت درونی که اغلب باعث می شود کاری انجام ندهیم این است که در زمان حال باقی بمانیم و تا حد امکان شرایط را بپذیریم.
چرا؟ زیرا زمانی که شما در زمان حال به سر می برید در مورد لحظات بعدی که تحت کنترل شما نیستند، نگرانی ندارید. و این مقاومت که از انجام هرگونه عملی جلوگیری می کند، قدرتش را در نتیجه تصور نتایج منفی در آینده – یا شکستهای قبلی- از دست می دهد. و بنابراین راحت تر می توانیم هم وارد عمل شویم و هم بر زمان حاضر تمرکز کنیم و بهتر عمل کنیم

6. همه انسانیم.

“من ادعا می کنم که یک شخص ساده و قابل اطمینان هستم که مانند همه انسان ها خطا می کنم. همچنین اقرار می کنم که آن قدر فروتنی دارم که به خطاهایم اعتراف کنم و قدم هایم را اصلاح کنم. “”عاقلانه نیست که خیلی از هوش و درایت یک نفر مطمئن باشیم. درست این است که به خاطر داشته باشیم که قویترین ها ممکن است ضعیف عمل کنند و عاقل ترین ها اشتباه کنند.”
وقتی شروع به اسطوره ساختن از افراد کنید- حتی اگر کارهای خارق العاده ای انجام داده باشند- این خطر وجود دارد که دیگر نتوانید با آنها ارتباط برقرار کنید. ممکن است کم کم فکر کنید که شما هرگز نمی توانید به چیزهای مشابه آنها دست یابید زیرا آنها خیلی متفاوت هستند. بنابراین مهم است که به یاد داشته باشید همه ما گذشته از اینکه چه کسی هستم انسانیم.
و من فکر می کنم لازم است از یاد نبریم که همه ما انسانیم و مستعد اشتباه. تعریف یک استاندارد غیر منطقی برای افراد فقط باعث ایجاد درگیری های غیر ضروری در دنیای شما و منفی بافی در وجودتان می شود.
باید به یاد داشته باشید که دوری از عادت بد خودتخریبی در اشتباهاتتان باعث موفقیت های بعدی می شود. و به جای آن به وضوح می توانید ببینید که کجا اشتباه کردید و چه چیزی می توانید از این اشتباه بیاموزید. و سپس دوباره تلاش کنید.

7. پایداری

“ابتدا شما را نادیده می گیرند، بعد به شما می خندند، سپس با شما مبارزه می کنند و در آخر شما پیروز می شوید.”پایدار و محکم باشید. در آینده مخالفت های اطرافتان کمرنگ و نابود می شود. و مقاومت درونی شما و خود تخریبی که می خواهد شما را عقب نگهدارد و از پیشرفت تان جلوگیری کند روز به روز ضعیف تر می شوند.
دلیل این که گاندی در روش بدون خشونت خود موفق شد این بود که او و یارانش بسیار سرسخت بودند. آنها تسلیم نشدند.موفقیت و پیروزی به ندرت با آن سرعتی که می خواهید به دست می آید. فکر می کنم یکی از دلایلی که افراد به آنچه که می خواهند نمی رسند این است که آنها خیلی زود خسته می شوند.

زمانی که آنها فکر می کنند برای رسیدن به موفقیت کافی است معمولا به همان میزانی نیست که واقعا برای رسیدن به هدف لازم است. این عقیده اشتباه تا حدودی ناشی از جهانی است که در آن زندگی می کنیم. جهانی پر از قرص های جادویی که به صورت مداوم تبلیغ می شوند و به ما قول می دهند درطی 30 روز می توانیم وزن زیادی کم کنیم یا پول زیادی به دست بیاوریم.
سرانجام نکته مفیدی که باعث پایداری شما می شود این است که به جمله سوم گاندی در ابتدای مقاله توجه کنید و شوخ طبع باشید. این کار باعث می شود که در سخت ترین زمان ها نیز انجام کارها راحت باشد.

8. خوبی مردم را ببینید و به آنها کمک کنید.

“من فقط به جنبه های خوب انسان ها توجه می کنم. از آنجایی که خودم بی عیب و نقص نیستم، علاقه ای به کشف خطاهای دیگران ندارم.””انسان دقیقا به اندازه ای بزرگ می شود که برای کمک به طرفدارانش تلاش می کند.””زمانی فکر می کردم رهبری با زور انجام می شود اما امروز معنای آن برای من همراهی با مردم است.

“بیشتر وقت ها افراد ویژگی های خوبی دارند و همچنین ممکن است بعضی ویژگی هایشان چندان خوب نباشد. اما شما می توانید تصمیم بگیرید که به کدام توجه کنید. اگر به دنبال پیشرفت هستید روی خوبی افراد تمرکز کنید. این کار باعث می شود که زندگی برای شما آسان تر شود همزمان که دنیا و روابط تان مثبت تر و دلپذیرتر می شود.
و زمانی که شما خوبی افراد را می بینید کمک کردن به آنها برای شما راحت تر می شود. با کمک به دیگران و با ارزش دادن به آنها شما فقط زندگی آنها را بهتر نمی کنید؛ در طی زمان آنچه را داده اید دوباره بدست می آورید. و افرادی که به آنها کمک کرده اید ممکن است علاقه بیشتری به کمک به دیگران داشته باشند. و درنتیجه شما با هم چرخه ای از تغییرات مثبت ایجاد می کنید که رشد می کند و قوی تر می شود.با تقویت مهارت های اجتماعی تان می توانید شخص با نفوذی شوید و این چرخه رو به جلو را تقویت کنید.

9. هماهنگ و قابل اعتماد باشید خودواقعی تان باشید و تظاهر نکنید.

“شادکامی زمانی حاصل می شود که تفکر، گفتار و کردار شما هماهنگ باشد.””همیشه بین اندیشه، گفتار و کردارتان هماهنگی ایجاد کنید. همیشه در پی پالودن ذهنتان باشید و خواهید دید که همه چیز درست خواهد شد.”فکر می کنم یکی از بهترین نکات برای بهبود مهارت های اجتماعی شما رفتار یکسان و ارتباط بر اساس اعتماد است. به نظر می رسد افراد واقعا به ارتباط درست و اطمینان بخش علاقه دارند. و زمانی که اندیشه، گفتار و کردار شما در یک راستا باشد به لذت درونی بالایی می رسید. شما در مورد خودتان احساس قدرت و شایستگی می کنید.
زمانی که افکار و گفتارتان در یک جهت باشد در ارتباطات خود را نشان می دهد. زیرا اکنون آهنگ صدا و زبان بدن با کلمات شما – که عده ای معتقدند 90 درصد ارتباط است- هماهنگ است.وقتی این هماهنگی نمود پیدا کند افراد علاقه مند می شوند که واقعا به آنچه می گویید گوش کنند و شما بدون هیچ گونه ناهماهنگی، پیام های پیچیده و یا شاید تا حدودی نادرست با دیگران ارتباط برقرار می کنید.
همچنین اگر اعمال شما با آنچه فکر می کنید و بر زبان می آورید یکسان نباشد کم کم باور خودتان و کسانی که به شما ایمان دارند در مورد آنچه می توانید انجام دهید خدشه دار می شود.

10. رشد کنید و به تعالی برسید.

پیشرفت مداوم قانون زندگی است، و کسی که همیشه به دنبال حفظ عقاید خود است تا پایدار و استوار به نظر برسند، خود را در جایگاه غلطی قرار داده است.شما همیشه می توانید توانایی ها و عادت هایتان را بهبود ببخشید و خود را مجددا مورد ارزیابی قرار دهید. شما می توانید درک عمیق تری از خود و جهانتان بدست آورید.
مطمئنا ممکن است گاهی ناپایدار و نامطمئن به نظر برسید یا اینکه ندانید چه کار دارید می کنید. ممکن است در هماهنگ عمل کردن و برقراری ارتباط مطمئن مشکل داشته باشید. همانطور که گاندی گفت ممکن است خود را در موقعیت اشتباهی قرار دهید. جایی که شما سعی می کنید نظرات و عقاید قدیمی تان را تقویت کنید یا به آن ها بچسبید تا محکم و استوار به نظر برسید در حالی که می دانید یک جای کار اشتباه است. که البته بودن در چنین جایگاهی دلچسب نیست. رشد و بالندگی گزینه بهتر و شادتری برای انتخاب است.

ادامه مطلب / دانلود
css.php