نتايج جستجو مطالب برچسب : دوست داشتن

چگونه کسی را که دوستش داریم !!!؟؟؟؟

برخـی افراد ممکن است با خواندن این مقاله پیشنهادات من را غیر اخلاقی

و غیر منـصـفانـه تلقی کنـنـد. بـه بـازی گرفتن احساسات دیگران…

چگونه کسی را که دوستش داریم عاشق خود کنیم

چگونه کسی را که دوستش داریم عاشق خود کنیم

کار نـا پـسـندی است بـخـصوص کسانی که بسیار دوستتان دارند.
خیلی خوب میشد هر کسـی را کـه خـواهان او بـودیـد سـهـل و آسـان بـه دست میاوردید بدون آنکه نیاز به نقش بازی کردن داشته باشید.

اما متاسفانه دنیای واقعی همیشه اینگونه عمل نـمـی کند.
بعضی وقتها شما به امید بدست آوردن فرد خاصی ماهها خود را به آب و آتش میزنید به عشق او زنـدگی می کنـید
و حسرت داشتنش را می کشید و عاقبت بدون ثمر و نتـیجـه ناکام می مانید.
و آنـجاسـت کـه راهـکـارهـای ذیل ناگهان همچون موهبتی آسمـانـی جـلـوه گـر خـواهند شد.

البته توصیه های من سحر و جادو نبوده و آنگونه نیز نمی بـاشـد که شخصی را برغم خواست و میل باطنی و با بکارگیری این تکنیکها وادار بـه آن کند که دلباخته و عاشق شما گردد.
کاری که این تکنـیـکها انجام می دهند شـانـس و اقـبـال را به مقدار زیادی به سود شما افزایش می دهند.
آیا این کار شرورانه و نادرست است؟ من اینطور فکر نمی کنم بنابراین به مطالعه خود ادامه دهید.

ادامه مطلب / دانلود

راز های دوست داشتنی شدن

نه سحر و جادوست و نه کار گردنبند مهره مار. آدم‌های دوست‌داشتنی و دلنشین، راز‌های دیگری دارند؛
راز‌هایی که اگر چشم‌تان را روی رفتار‌های دیگران ببندید از آنها بی‌خبر می‌مانید.
دوست‌داشتنی‌ها آدم‌های اطراف‌شان را خوب می‌شناسند و می‌دانند از چه میانبر‌هایی می‌توانند بیشترین تاثیر را روی آنها بگذارند.
پس اگر می‌خواهید شما هم به جمع دوست‌داشتنی‌ها وارد شوید، دنبال فوت و فن خاصی نگردید.
شما باید آرام‌آرام شخصیت‌تان را الک کنید و ویژگی‌هایی که چشم دیگران را خیره می‌کند در خود نگه دارید.
پس هر روز یک قدم به دوست‌داشتنی شدن نزدیک‌تر شوید.

راز های دوست داشتنی شدن

مهره مار دست کیست؟

«هوا را از من بگیر، خنده‌ات را نه» شعر مشهور پابلو نرودا، بیان واقعیتی است در زندگی آدمی؛
یک انسان طبیعی، همان‌طور که به آب، هوا و خوراک محتاج است، حتی گاهی بیشتر از آنها، به چیز دیگری احتیاج دارد: توجه، احترام، محبت، عشق یا… .

همه ما، مرد یا زن، کودک یا سالمند، فقیر یا ثروتمند، پیروز یا شکست‌خورده، خوشحال یا غمگین، در هر حالی،
به این «توجه» محتاجیم و این نیاز را ممکن است هزار جور بیان کنیم؛ یکی به زبان می‌آورد، یکی در رفتارش پیداست و دیگری فقط در نگاهش.
حتی ممکن است چنان خویشتن‌دار باشیم که هیچ کس نفهمد، اما خودمان نمی‌توانیم انکارش کنیم.

ادامه مطلب / دانلود

روش هایی برای زنده نگه داشتن عشق

روش هایی برای زنده نگه داشتن عشق

حتما شنیده اید که خیلی ها معتقدند ازدواج باعث تکراری شدن زندگی مشترک می شود و شور و هیجانی که زوج در دوره نامزدی تجربه می کنند، نهایتا بعد از یکی- دو سال زندگی مشترک از بین می رود. هرچند که روزمرگی بالاخره در پی تکرار روزها ناگزیر اتفاق خواهدافتاد اما راهکارهایی هم وجود دارد که می توانید با کمک آنها به رابطه تان رنگ و لعاب تازه ای بزنید و آسیب های تکراری شدن زندگی را کاهش دهید. کافی است وقت بگذارید و این ۱۳ راه را امتحان کنید و کمی هم خلاقیت خودتان را چاشنی اش کنید تا نتیجه بهتری بگیرید.

۱- کدامتان می توانید به بهبود رابطه زناشویی کمک کنید؟

در بیشتر رابطه ها، معمولا یکی از زوجین ارزش بیشتری برای احساسات قائل است و این فرد، همیشه خانم خانه نیست. ببینید در رابطه شما کدامتان این احساس را بیشتر دارید؟ این فرد معمولا زودتر از دیگر متوجه سردشدن رابطه با فاصله گرفتنتان از یکدیگر می شود و می تواند با قدرتی که ذاتا دارد، راههایی برای نزدیک تر شدن و صمیمیت را به شما نشان دهد. این فرد نه تنها خودش را مسئول می داند که

ادامه مطلب / دانلود

مهمترین قوانین دوست داشتن

مهمترین قوانین دوست داشتن

هنگام صحبت با همسر خود توجه داشته باشید که زمان و مکان صحیحی را انتخاب کرده اید. نباید با طعنه یا خشونت صحبت کرد. احساسات خود را هنگام گفتگوهای منطقی زیاد به بازی نگیرید. از گله کردن بپرهیزید. به یک توافق برسید. تشویق و تحسین در زندگی های موفق نقش بسیار مهمی برعهده دارند…

۱- خود را دوست بدارید

کسی که اعتماد کافی به خود ندارد نمی تواند از احساسات طرف مقابل به

ادامه مطلب / دانلود

به همسرتان بگویید که دوستش دارید!

می‌گویند وقتی به یکی بگویی دوستش داری، دوست داشتنت تولید مثل می‌کند و زیاد می‌شود. بعدا بعضی‌ها که کارشان تولید مثل به مصرف است، از این کار خوش‌شان می‌آید و به هر کس و ناکسی می‌گویند دوستت دارم. اما همیشه حس می‌کردم وقتی عشقت را به زبان بیاوری، از دلت خارج می‌شود و از زبان سُر می‌خورد می‌افتد توی جوب!

آدم‌های زبان‌باز زیادی را می‌شناسم که مطمئنم چیزی توی دل‌شان نیست و عشق‌شان روی زبان‌شان تولید می‌شود و از تولید به مصرف می‌رسد؛ «دوستت دارم» را با اجازه با هر کسی به اشتراک می‌گذارند. حالا نمی‌خواهم بگویم که هر کس زبان‌باز باشد بد است و فقط خود ما که عشق‌مان با یک من عسل هم هضم نمی‌شود، خوبیم اما بعضی‌ها خیلی توی مخ هستند و

ادامه مطلب / دانلود

چرا کسانی که دوستشان داریم ناراحتمان می کنند؟

چرا کسانی که دوستشان داریم ناراحتمان می کنند؟

گاهی اوقات ممکن است آنهایی که دوستشان داریم که معمولا با ما مهربانند، ناخواسته حرفی بزنند یا کاری کنند که موجب ناراحتی‌مان شود. به نفع ماست که از عزیزانمان به دل نگیریم زیرا احتمالا به یکی از این دلایل است:

۱- آنها بدون فکر حرف می‌زنند:

شوهرم چنین نظری راجع به کارهای سفالین من داد چون برای لحظه‌ای بدون فکر حرف زد و این اندیشه را نداشت که حرفش موجب آزردگی من خواهد شد. خوب، من آن لحظه از دستش ناراحت شدم و

ادامه مطلب / دانلود

یک مرد به عنوان شوهر باید همسرش را دوست داشته باشد

یک مرد به عنوان شوهر باید همسرش را دوست داشته باشد

محبت برای روح یک زن مثل هوا برای تنفس لازم است. زن و مرد هردو به محبت احتیاج دارند اما نیاز روحی یک زن به محبت شوهر، فوق العاده مهمتر و حساس تر است. اما گاهی مرد معنای محبت و اطاعت را تفکیک نمی کند.

زن زمانی که در خانه ی خود احساس محبوبیت نکند، نمی تواند منطقی رفتار کند و به اهل خانواده نیرو ببخشد. زن باید عاشق همسرش باشد تا زندگی را سرشار از انرژیهای مثبت کند. بانوی خانه باید با قلبی مطمئن و شاد زندگی کند تا آن زندگی را برای خود و اهلش زیبا و دوست داشتنی کند. بنابراین فقط تامین نیاز های مادی یک زن ضروری نیست، تامین نیازهای روحی او مهمتر است.

از سوء ظن جلوگیری کنید

یک مرد به عنوان شوهر باید همسرش را دوست داشته باشد و او را از محبت و وفای خود مطمئن کند. مردانی که به خاطر شکاکیت و سوءظن های همسرشان آزار می بینند در بسیاری از موارد خودشان مقصرند. آنها در محبت کردن کوتاهی کرده و اعتماد سازی نکرده اند. در بسیاری از موارد فقط می توانستند با چند کلمه حرف از ایجاد یک سوء ظن جلوگیری کنند اما

ادامه مطلب / دانلود

اولین گام ازدواج، خواستن و به اصطلاح، «خواستگاری کردن» است؛ اما عرف و فرهنگ جامعه ما خواستگاری را اقدامی مردانه می داند. حال اگر در این میان دختری به پسری علاقمند باشد، برای ازدواج با او و ابراز احساساتش چه باید بکند تا شخصیت و عزت نفسش هم حفظ شود؟

اینگونه به مرد مورد علاقه تان ابراز علاقه کنید!

اینگونه به مرد مورد علاقه تان ابراز علاقه کنید!

پیشنهاد تقاضای ازدواج و ابراز احساسات قلبی به طرف مقابل، مرد و زن ندارد. اما «خواستگاری» بار حقوقی دارد؛ یعنی مرد از این طریق می خواهد بگوید من صلاحیت دارم و می توانم که کشتی زندگی مشترک را هدایت کنم و مسئولیت و اداره یک خانواده را عهده دار شوم. این باید مردانه باشد و اینکه مثلا زنی با گل و شیرینی به خانه مردی برای خواستگاری برود، برای شأن و منزلت یک زن خوب نیست اما پیشنهاد ازدواج از سوی زن در قالب جملات و بیان مناسب به مرد به هیچ عنوان زشت نخواهد بود.

ادامه مطلب / دانلود

نشانه علاقه مندی زنان

نشانه علاقه مندی زنان

شـنیدن جواب رد از طـرف یـک زن بـرای مـردان اصـلا” مسئله خوشایندی نمی باشد. هیچ چیـز بـه انـدازه اینکه زن رویاهایتان تقاضای ازدواج شمـا را نـپـذیـرد، براییـتـان گـران تـمـام نـمی شود. پـیـش خـود تـصـور میکردید که او به شما علاقه مند است ولی احتمالا” برداشتتان از علائم علاقمندی او اشتباه بوده است.

از نقطه نظر مردان، زنان هنگام ابراز علایق رومانتیک خود بصورتی زیرکانه و پیچیده عمل میکنند(مگراینکه طرف مقابلشان خوش تیپ و پول دار باشد آنجوریکه خودشان اظهار می کنند) و اکثر آنها جوابهای ضـد و نقیضی میـدهـند چون خودشان مطمئن نیستند که چـه چیزی در سرشان میگذرد.

بنابراین آنچه که اغلب آقایان به دنبالش هستند، یک سری علائم و نشانه هایی اسـت که بوسیله آنها متوجه علاقمندی حقیقی طرف مقابلشان شوند.

در زیر برخـی از نـشـانه هـای کـه می تـواند نـشانه علاقمندی یک زن باشد را مشاهده میکنید:

1- او همگام با شما است

ناگهان متوجه میشوید که او همه جا حضور دارد. او “بطور اتفاقی” هر کجا شما هستید پیدایش می شود، یا در راه روی محل کارتان مرتب جلوی شما قدم میزند، یا “تصادفی” به شما برخورد میکند، یا در میهمانی در اطراف شما مانور می دهد.

آنچه که او انجام میدهد تلاش برای جلب توجه شما است، و بـرای این اسـت که خود را در موقعیتی قرار دهد تا شما “قدم اول” را بردارید. مسئله اینـجا اسـت کــه بـسـیـاری از مردان نسبت به این عمل زنان بیتوجه هستند و به همین دلیـل بسیاری از فرصت ها را از دست میدهند. مردان مستقیم عمل می کنند، زنان غیر مستقیم. بنابرایـن اگر زنـی مکررا” شروع به قـرار گـرفـتـن سـر راه شـما نـمود، احتمال اینکه او اینکار را عمدا” انـجام میدهد زیاد است.

2- او حرکاتی بخصوص انجام می دهد

یک جمله قدیمی می گوید:”جسم دروغ نمی گوید.” طبیعت بشر را جوری برنامه ریزی نموده که هنـگام ابـراز عـلاقه بـی اخـتیـار شـروع بـه انـجام یـک سـری حرکات جسمانی مشخص میکند. این اعمال غیر شفاهـی از گـشاد شـدن چشم هنگام نظاره به چیزی جالب گرفته تا لبخند زدن و لمس کردن، متغیر است.

در اینجا برخی از علائم زبان جسمانی را مشاهده میکنید:

اشاره نمودن در جهت شما با پاها یا شانه ها

خم شدن به طرف شما هنگام صحبت

بازی کردن با مو و دست کشیدن لای موها

نوازش کردن جواهرات ( مانند گوشواره ) و لمس نمودن دسته عینک

چشم برنداشتن از شما هنگام صحبت و گفتگو

تقلید از حرکات شما ( مثلا” اگر دست خود را روی میز بگذارید او هم همین کار را میکند.)

لبخند زدن هنگامیکه شما او را برانداز میکنید.

اگر برخی از این علائم را هنگام حضور طرف مقابل مشاهده نمودید، تقریبا” می توانید مطمئن شوید که او چراغ سبز شروع رابطه برای ازدواج را دارد به شما نشان میدهد.

3- او هیچگاه برای شما سرش شلوغ نیست

این اصلی ترین قانون بازی عشق است. اگر زنی علاقه به برقراری رابـطـه و بـیرون رفتن با شما داشته باشد، همیشه خودش را در دسترس قرار میدهد. یـعنـی او یـک شـمـاره تلفن کاری یا آدرس ایمیل به شما خواهد داد. او در اسرع وقت به تلفـن یا ایـمیـل شـما جواب خواهد داد. او دعوت شما را برای با هم بودن خواهد پذیرفت – و اگر او در روزی که شما تعیـین کرده اید وقت نداشت، چیزی شبیـه این خواهد گفت: “خوب، این پنجشنبه نمیتونم، اما اگر اشکال نداره بندازیم برای پنجشنبه دیگه، باشه؟ “

شـمـا هـرگـز از یـک زن عـلاقـمـند چـنین جملاتی را نخواهید شنید: ” الان واقـعـا” سـرم شلوغه”، یا “بذار بینم وقت دارم”، یا “نمیدونم بتونم بیام یا نه”

4- او در مورد شما کنجکاو است

زنی که به شما علاقمند است دوست دارد همه چیزتان را بداند ( تا بتواند در این مـورد با دوستان دخترش صحبت کند). او درمورد خانواده،پیشینه،سلیقه غذایی، موسیقی، فیلم و مسائل گوناگون شما پرسش خواهد کرد. انگیزه اصلی او این اسـت کـه عـلایـق شما را بشناسد تا بتواند خود را دارای علایق مشــتـرک بــا شما نموده و پـیـوسـتـگـی بیشتری با شما ایجاد کند- اگر از قایق سواری خوشتان نمیآید، او نیز ناگهان از این کار متنفر می شود.

5- او وضعیت مالی شما را می سنجد

زن علاقمند دوست دارد منابع و بنیه مالی همسر آینده خود را مورد سنجش قرار دهد. سؤالاتی مانند: “کجا زندگی میکنی؟”، “چه ماشینی داری؟” و “شغلت چیه؟” مـیتواند نشانه علاقمندی وی باشد. اگر پاسخ این سؤالات مطابق با “استانداردهای” او باشــد، علائم بعدی ظاهر خواهند شد وگرنه او در غباری از مه فرو خواهد رفت.

6- او در مورد آینده صحبت میکند

یک زن علاقمند همیشه دوست دارد در مورد نقشه های آینده و کارهایی که میتوانید با هم انجام دهید اشتیاق نشـان مـی دهد. درواقع او اغلب چیزی شـبـیـه ایـن میـگـویـد: “وای… تـو هـم از بـولیـنگ خوشت میاد؟ باید یه بار با هم بریم بازی کنیم.” اگر او چنین عمل نمود، شک نکنید که دوست دارد ازش بخواهید با شما بیرون برود.

7- او بیقراری و بی تابی میکند

اگر او واقعا” علاقمند باشد، همانند یک گربه دور و بر شما دستپاچه و بیقرار خواهد بود، بخصوص هنگامیکه شما نتوانید متوجه علائم اشتیاق او شوید. البته ممکن است که ذاتا” یک شخص خجالتی نرمال باشد – اگر او فقط پیش شما بی قراری میکند، احتمالا در سرش فکر ازدواج دارد.

8- او نسبت به زنان دیگر، حسادت می ورزد

یک زن سعی می کـند از مـرد مـورد علاقه خود همانند یک عقاب مراقبت نموده و او را با چنگ و دندان حفظ کند. بنابراین اگر در حـال جوک گفـتن بـرای زنـان دیـگر متـوجـه حرص خوردن و جلز و ولز کردن او شـدیـد، بـدانـید کـه او انـتظار دارد برایش بیشتر از یک دوست باشید.

نشانه های فوق ممکن است لزوما” دلیل بر علاقـمـندی یک زن نـبـاشد چـون بـرخـی از زنان کلا” با دیگران حالتی دوستانه دارند اما اگر تـعـداد زیـادی از ایـن عـلائم را در فـردی مشاهده نمودید میتوانید به خود امیدواری دهید و به دلتان صابون بزنید.

ادامه مطلب / دانلود

وقتی یکی را دوست دارید...

وقتی یکی را دوست دارید، آرزوھایتان آرزوھای اوست.

وقتی یکی را دوست دارید، به زندگی ھم عشق می ورزید.

وقتی یکی را دوست دارید، واژه تنھایی برایتان بی معناست.

وقتی یکی را دوست دارید، برای دیدن مجددش لحظه شماری می کنید.

وقتی یکی را دوست دارید، ناخودآگاه برایش احترام خاصی قائل ھستید…

وقتی یکی را دوست دارید، تحمل دوری اش برایتان سخت و دشوار است.

وقتی یکی را دوست دارید، ھر چیزی را که متعلق به اوست، دوست دارید.

وقتی یکی را دوست دارید، حتی تصور بدون او زیستن برایتان دشوار است.

وقتی یکی را دوست دارید، در کنار او که ھستید، احساس امنیت می کنید.

وقتی یکی را دوست دارید، به علایق او بیشتر از علایق خود اھمیت می دھید.

وقتی یکی را دوست دارید، حاضرید از خواسته ھای خود برای شادی او بگذرید.

وقتی یکی را دوست دارید، حاضرید برای خوشحالی اش دست به ھر کاری بزنید.

وقتی یکی را دوست دارید، حاضرید به ھر جایی بروید که فقط او در کنارتان باشد.

وقتی یکی را دوست دارید، زمانی که در کنارش راه می روید احساس غرور می کنید.

وقتی یکی را دوست دارید، حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامش تان می شود.

وقتی یکی را دوست دارید، با موفقیت و محبوبیت او شاد و احساس سربلندی می کنید.

وقتی یکی را دوست دارید، شیرین ترین لحظات عمرتان لحظاتی است که با او گذرانده اید.

وقتی یکی را دوست دارید، حتی با شنیدن صدایش، ضربان قلب خود را در سینه حس می کنید.

وقتی یکی را دوست دارید، او برای شما زیباترین و بھترین خواھد بود اگر چه در واقع چنین نباشد.

وقتی یکی را دوست دارید، تحمل سختی ھا برایتان آسان و دلخوشی ھای زندگی تان فراوان می شوند.

وقتی یکی را دوست دارید، به ھمه چیز امیدوارانه می نگرید و رسیدن به آرزوھای تان را آسان می شمارید.

وقتی یکی را دوست دارید، در مواقعی که به بن بست می رسید، با صحبت کردن با او به آرامش می رسید.

وقتی یکی را دوست دارید، شادی هایش برایتان زیباترین منظره دنیا و ناراحتی هایش برایتان سنگین ترین غم دنیاست.

ادامه مطلب / دانلود

تا به حال فکر کرده اید که به کدامیک از انگشتانتان علاقه بیشتری نسبت به بقیه دارید؟

کدام انگشت خود را دوست دارید؟

آیا تا به حال بطور دقیق به انگشتان دستان خود نگاه کرده اید؟ تا به حال فکر کرده اید که به کدامیک علاقه بیشتری نسبت به بقیه دارید؟

با دقت نگاه کنید، سپس توضیح مربوط به آن را بخوانید . به ترتیب : انگشت شست شماره یک تا انگشت کوچک شماره پنج

انگشت شماره ۱

این انگشت نماد مسایل مادی و ثروت است و کسانی که این انگشت را انتخاب می کنند، اقتصاد دانان خوبی هستند و معمولا از نظر مالی در وضعیت خوبی قرار دارند.

انگشت شماره ۲

این انگشت نماد کار می باشد و اشخاصی که به این انگشت اهمیت بیشتری می دهند انسان های کاری هستند و بطور کلی وجدان کاری خوبی دارند و موفقیت زیادی در کارها دارند.

انگشت شماره ۳

این انگشت میزان اهمیت به خود فرد را نشان می دهد، افرادی که این انگشت را انتخاب می کنند، در مورد همه چیز اول به خود اهمیت داده و تا حدودی خودپرست و خودخواه هستند.

انگشت شماره ۴

این انگشت نماد محبت و عشق است و کسانی که این انگشت را انتخاب می کنند، انسان های احساساتی و عاطفی هستند و همواره به دنبال محبت و خوشحال کردن دیگران هستند.

انگشت شماره ۵

این انگشت نماد خانواده و فرزند هست و کسانی که به این انگشت علاقمند هستند، افرادی هستند که به خانواده پایبند بوده و به زندگی مشترک و بطور کلی روابط بین افراد اهمیت می دهند.

ادامه مطلب / دانلود

وقتی آن روی عشق بالا می‌آید

عشق همیشه سرخوشی و شورانگیزی نیست. نیمه تاریکی هم دارد. رابطه گاهی مانند مرداب ما را در خودش فرو می‌کشاند…

شاید همان زخم‌هایی باشد که صادق هدایت از آنها گفته: «در زندگی زخم‌هایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می‌خورد و می‌تراشد.» ماندگاری رابطه همیشه به معنی رضایت‌بخش بودنش نیست. اینجاست که باید بگوییم عشق گاهی خطرناک می‌شود. در عشق زمان‌هایی پیش می‌آید که انسان توانایی همیشگی خود را در تصمیم‌گیری از دست می‌دهد. معلوم نیست چه اتفاقی می‌افتد که دیگر خبری از آن غرور و صلابت همیشگی نیست و انسان را به ورطه واماندگی می‌کشاند.

طرفین خیلی وقت‌ها خودشان هم نمی‌دانند چرا رابطه را ادامه می‌دهند و بیشتر آنها از نوعی احساس اجبار ناخودآگاه برای ادامه رابطه صحبت می‌کنند. یکی از شایع‌ترین آنها وابستگی به‌ویژه در دختران است. یکی از مصائب عشق این است که دنیای انسان را کوچک می‌کند. عاشق به جز معشوق چیزی نمی‌بیند و گویی همه دنیا را در وجود معشوق خلاصه می‌کند. این ویژگی طبیعی عشق اگر با وابستگی همراه شود، دل کندن از معشوق سخت و گاهی ناممکن (البته ناممکن که نه، شما بخوانید بسیار سخت) می‌شود. داستان به اینجا ختم نمی‌شود.

گاهی طرف مقابل از این وضعیت وابستگی سوءاستفاده می‌کند. آزادی را از او می‌گیرد و اجازه تمام‌شدن رابطه را نمی‌دهد. شیوه‌هایش را هم بلد است. شناخته‌شده‌ترین شیوه، باج‌گیری عاطفی است. اینکه دیگری را درگیر وجدان کند و زمان و فرصت‌های از دست‌رفته‌اش را به رویش بیاورد. به او بگوید در اثر دوری تو بیمار می‌شوم یا می‌میرم یا خودکشی می‌کنم و تو مقصر همه اینها خواهی بود. یا اینکه از او دلیل منطقی برای تمام کردن رابطه می‌خواهد در حالی که هیچ‌کدام از آن دلیل‌ها برایش منطقی نیست. داستان به اینجا هم ختم نمی‌شود.

شیوه بعدی، مزاحمت است. تماس‌های پی‌درپی و شبانه‌روزی و گاهی هم تهدید و آبروریزی در محل کار و زندگی و گاهی هم تهدید‌ها و باج‌گیری‌هایی جدی‌تر. طبیعی است که همه انسان‌ها از تهدید می‌ترسند. من مراجعان زیادی دارم که دلیلشان برای ادامه رابطه ترس است. تراژدی متاسفانه به اینجا هم محدود نمی‌شود. تراژدی اصلی این است که این قربانیان عشق که بیشتر هم دختران نوجوان هستند از حمایت خانوادگی برخوردار نیستند. نه به این دلیل که خانواده‌ منسجمی ندارند بلکه بیشتر به این علت که خانواده‌ها از داستان عشق فرزندشان بی‌خبرند. اگر هم چیزهایی حدس زده باشند، جزییات را نمی‌دانند. اینکه فرزندشان از چه چیزهایی دقیقا در رنج است یا می‌ترسد؟ احساس‌های دوگانه و متضادش چیست؟ چگونه است که هم عمیقا کسی را دوست دارد و هم از او نفرت دارد یا می‌ترسد؟

اگر از من بپرسید مظلوم‌ترین و آسیب‌پذیرترین گروه در جامعه ما چه افرادی هستند، می‌گویم برخی دختران نوجوان. آنهایی که عشق را تجربه می‌کنند ولی در برابر مصائب آن بی‌دفاعند؛ بی‌دفاع و تنها. عشق آنها راز سر به مهری است که نزدیکانشان هم از آن بی‌خبرند. دختری که عقده دلش را نتواند برای پدرش بگشاید و از تجربه‌ها و حمایت‌های او بهره‌مند شود مانند این است که اصلا پدری ندارد. عشق پدرو مادر به فرزند به تامین معاش و تحصیل خلاصه نمی‌شود. فرزندان ما پدران و مادرانی حمایتگر می‌خواهند که آمادگی شنیدن و برخورد منطقی و خردمندانه در مورد هر مساله‌ای را داشته باشند نه اینکه خود را به کرگوشی و تجاهل بزنند. این گسستی که بین دو نسل در جامعه ما ایجاد شده، نگران‌کننده است و پیامد‌های خوبی نخواهد داشت.

ادامه مطلب / دانلود

متاهل‌ها می‌گویند قدر یک سال اول زندگی را بدانید. بسیاری از آنها معتقدند عشق همسرتان به شما، بعد از گذشت یک سال ناپدید می‌شود و عادت جای آن را می‌گیرد. بعضی ها هم از این فراتر می‌روند و می‌گویند عشقی در کار نیست و این هیجان با هم بودن و یک اتفاق تازه است که بعد از گذشت چند سال فروکش می‌کند. اگر از ازدواج شما هم بیشتر از 365 روز گذشته و گمان می‌کنید همسرتان دیگر عاشق‌تان نیست، این مطلب را با دقت بخوانید.

چرا همسرتان دیگه عاشقتان نیست؟

دوست داشتن آرام اما عمیق

سال‌های اول آشنایی پر است از هیجان و دلتنگی‌های مداوم اما فراموش نکنید تا ابد عاشق یکدیگر بودن با زندگی مثل تازه‌عروس و داماد‌ها خیلی فرق می‌کند. شاید در ماه‌ها و حتی سال اول، همسرتان دوست داشته باشد لحظه‌لحظه‌اش را در کنار شما بگذراند و به محض فاصله گرفتن از شما، تلفن همراه‌تان را پیامک باران کند، اما زندگی همیشه به این شکل نمی‌گذرد. واقعیت این است که یک عشق بالغ، به معنای چسبیدن به یکدیگر نیست. هیجان عشق آرام‌آرام از زندگی شما فاصله می‌گیرد و جایش را به یک دوست داشتن عمیق اما آرام می‌دهد. بعد از گذشت مدتی از همخانه شدن شما و همسرتان، هر دوی شما زمانی را برای تنها بودن، پیشرفت کردن در کار، وقت گذراندن با گروهی از دوستان و خانواده و حتی مطالعه در اتاقی جداگانه نیاز خواهید داشت. قرار نیست گذشت سال‌ها شما را از هم جدا کند، اما باور کنید که عشق شما با جدا شدن دست‌های‌تان از یکدیگر تمام نمی‌شود.

هر روز گل نخرید

حتی اگر ده‌ها سال هم از زندگی مشترک شما بگذرد، غافلگیر کردن، حرف‌های عاشقانه و نگاه‌های معنادار، باید جزئی جدانشدنی از رابطه شما بماند. اما باز هم یادآوری می‌کنیم که نشان دادن احساسات با این روش‌ها، تنها جزئی از زندگی عاطفی شماست و نه همه آن! پس سعی نکنید مثل روزهای اول آشنایی، مدام در فکر غافلگیر کردن همسرتان باشید یا بخواهید با قهر و آشتی‌های‌تان احساسش را محک بزنید. بعد از مدتی زندگی زیر یک سقف، دیگر قرار نیست او هر روز با یک دسته گل و کادوی هیجان‌انگیز به خانه برگردد.

از همسرتان سوپرمن نسازید

گمان نکنید بله شما به خواستگاری همسرتان یک لطف بزرگ بوده و او باید همیشه مدیون شما باشد. چنین انتظاراتی، خیلی زود زندگی شما را ویران می‌کند. پس واقعیت را بپذیرید و قبول کنید که شما به یک ارتباط مشترک وارد شده‌اید و باید در جزء جزء مسئولیت‌های آن سهمی را به‌عهده بگیرید. سهمی که در بخشی از آن مسئولیت‌ها می‌تواند کمتر باشد و در بخشی هم به‌دلیل توانایی‌های شما، بیشتر. اما آنچه مهم است، مشارکت هم اندازه- و نه هم شکل- شما در مسئولیت‌های زندگی است.

حق دارد خودش باشد

درست است که زندگی زیر یک سقف، آدم‌ها را تا اندازه‌ای به هم شبیه می‌کند، اما قرار نیست بعد از ازدواج، شما و همسرتان کپی یکدیگر شوید. عادت‌های اصلی و تفکرات ریشه‌دار آدم‌ها، حتی بعد از ازدواج هم تغییری نمی‌کند. در یک ازدواج موفق، برخی عادت‌ها، باور‌ها و توانایی‌های جدید به مهارت‌های شما اضافه می‌شوند و همسرتان هم به همین شکل توانایی‌هایش را بالا می‌برد، به همین دلیل است که به مرور شما شبیه یکدیگر جلوه می‌کنید. پس اگر همسرتان فکر و عملی متفاوت دارد، او را سرزنش نکنید. همسر شما حق دارد خودش باشد.

رازهایتان را فاش نکنید

حتی در صمیمی‌ترین رابطه‌ها هم همه واقعیت فاش نمی‌شود، پس اگر همسرتان همه زندگی‌اش را برای‌تان فاش نکرده، او را آب زیرکاه ندانید. او حق دارد رازهای خودش را داشته باشد. البته از آن جنس راز‌هایی که نگفتن‌شان به زندگی شما آسیبی نمی‌زند. او می‌تواند بخشی از احساس و حتی قسمتی از گذشته‌اش را برای خودش نگه دارد. البته شما هم حق دارید، در دل‌تان چیزهایی داشته باشید که تنها خودتان از آنها باخبرید.

ادامه مطلب / دانلود

امام صادق (ع): خوشخویی عامل جلب دوستی است. مفاتیح الحیاه

برای رشد شخصیت انسان ها هیچ محدودیتی وجود ندارد. همه می توانیم تا جایی که دوست داریم خوب باشیم. برای خوب بودن، مثل رسیدن به سایر اهداف باید گام های آهسته و پیوسته برداشت. حتی گاهی اوقات لازم است که خطر کنیم ولی در عوض به چیزی بالاتر دست یابیم. برای آنکه تغییرات مثبت در شخصیت خود ایجاد کنید لازم است که:

رازهای جذب کردن دیگران

قبل از صحبت کردن کمی مکث کنید

گاه حرف های نیشدار و گزنده برخی افراد بسیار آزاردهنده تر از خشونت ها و آزارهای فیزیکی است چرا که تاثیر آنها تا سال ها و حتی تا آخر عمر در روح و قلب تان می ماند مثل زخمی التیام نیافته که گاه سر باز می کند و چرک می کند. ممکن است برخی حرف هایتان از روی صداقت باشد ولی تند و گزنده بوده و طرف مقابل تان را به شدت بیازارد پس لازم است قبل از حرف زدن کمی مکث کنید و به تاثیر حرف هایی که می خواهید بگویید فکر کنید. اگر خودتان این حرف هار بشنوید چه احساسی خواهید داشت؟

برخی افزاد به طور ذاتی محبوب و جذاب به دنیا می آیند. آنها به صورت طبیعی روش های جذب کردن اطرافیان خود را می دانند و این موفقیتی بزرگ است. شما نیز می توانید با برخی روش ها به این محبوبیت برسید مثلاض از دیگران در مورد خودشان سوال کنید. معمولاً مردم عاشق حرف زدن درباره خودشان هستند. شنیدن حرف های دیگران و گوش دادن به آنها، هنر بزرگ است. از آنها سوالات اصلی را بپرسدی و بعد بگذارید تا راجع به آن سوال ها برای شما حرف بزنند. خواهید دید که چه علاقه ای در درون شان برای ادامه مکالمه و صحبت با شما ایجاد می شود. این روش مخصوصاً برای افراد سرشناس و مهمتر، بسیار مناسب است چرا که از این راه می توانید بیشتر در مورد آنها اطلاعات کسب کنید و بدانید که چگونه به موفقیت رسیده اند و چه تجربیاتی را پشت سر گذاشته اند.

به دیگران کمک کنید

وقتی که به کمک دیگران می رویم، نه تنها تصویر ذهنی آنها را نسبت به خودمان بهتر می کنیم بلکه از نظر درونی نیز احساس خوبی به خودمان دست می دهد. در واقع ماهیت درونی شما وقتی که به دیگران کمک می کنید، بیشتر شناخته می شود نه با مدرک تحصیلی و پول و ثروت تان در این کار احساس رضایت و لذتی است که با هیچ چیز دیگری به دست نمی آید.

دانش و مهارت های خود را با دیگران تقسیم کنید

اگر در کار یا رشته ای ماهر و با تجربه هستید، فکر نکنید که نباید دیگران را از آن ناآگاه نگه دارید تا همواره خودتان در آن زمینه مطرح باشید. ارزش استعداد و مهارتی که دارید در استفاده از آن برای سود رسانی به دیگران است.

از دیگران تشکر و قدردانی کنید

تعدادی از ما عادت نداریم دیگران را تحسین کنیم و کارهای خوب آنها را مورد تقدیر قرار دهیم. در حالی که می توانید با ساده ترین کلمات از آنها تشکر و قدردانی کنید و به آنها نشان دهید که برایشان ارزش قائل هستید. اگر کسی برای شما کاری انجام داده است از روی عشق و علاقه بوده و کمترین کاری که از دست شما بر می آید، تقدیر و تشکر است. یک لبخند مهربان، یک حرف یا جمله خوب یا یک کارت پستال می تواند نشان دهد که شما برای خدمات و زحمات دیگران ارزش قائل هستید و همواره آنها را در نظر می گیرید.

ضعف و کاستی های خود را بشناسید

همان طور که مهارت ها، استعدادها و دانسته هایتان به شما اعتماد به نفس بیشتری می دهند و از آنها کاملاً مطلع و آگاه هستید، باید کاستی ها و ضعف هایتان را نیز بشناسید و آنها را بپذیرید. در واقع نخستین گام برای برطرف کردن ضعف ها شناخت آنهاست. گاه شناخت آنها برای خودمان دشوار می شود پس بهتر است که از اطرافیان خود کمک بگیریم؛ از کسانی که به ما نزدیکند و ما را می شناسند در چنین مواقعی جبهه گیری کردن را کنار بگذارید چرا که هدف اصلی تان رشد شخصیتی و مقبول تر شدن است.

روشنفکر باشید

رابطه دوستی خوب و مناسب باید با درک متقابل ساخته شود. گاه تفاوت در ارزش های شخصی و فردی باعث می شود تا در درک دیگران کوتاهی کنید و به خاطر این تفاوت ها از آنها دور شوید. این موضوع وقتی که در میان افراد یک خانواده رخ می دهد، بسیار دردناک تر می شود. اگر به این نتیجه رسیده اید که ارزش های شما با ارزش های دیگران و نزدیکان تان فرق دارد، سعی کنید از راه دیگری وارد شوید و همدم آنها باشید. در ضمن روی حرف ها و عقاید خود اصرار نورزید و کمی روشنفکرانه تر عمل کنید. مردم را با تمام ویژگی هایشان قبول کنید و در مواقع نیاز از آنها حمایت کنید، بدون آنکه تفاوت ها را در نظر بگیرید.

از تشابهات استفاده کنید

همه ما آنهایی را که ما را دوست دارند دوست داریم. اغلب ما کسانی را دوست داریم که بیشتر شبیه ما هستند و با آنها احساس نزدیکی می کنیم. این شباهت ها باعث نزدیکی های بیشتر می شود و ارتباط ها محکم تر و ادامه دارتر می شوند. وقتی با دیگران رابطه برقرار می کنید به دنبال یافتن این شباهت ها باشید. شباهت هایی در حد سرگرمی علایق، عادت ها، شغل ها، حتی شهری که در آن زندگی می کنید و…

هنگام صحبت کردن به آنها نگاه کنید

شاید به نظرتان برسد که همیشه این مسئله را رعایت می کنید و به هنگام صحبت کردن به صورت طرف مقابل تان نگاه می کنید اما برخی افراد نمی توانند این کار را انجام دهند و شاید حتی خودشان هم ذره ای متوجه آن نباشند. در واقع نگاه کردن به در و دیوار به هنگام صحبت کردن، طرف مقابل را آزار خواهد داد و نوعی بی احترامی تلقی می شود. شاید فرد مقابل تان احساس کند که شما علاقه ای به ادامه مکالمه یا بحث ندارید ولی این مسئله در مورد شما حقیقت نداشته باشد.

حرف های صحیح و معتبر بگویید

همواره سعی کنید که خودتان باشید و بیش از اندازه نیز روی این مسئله تمرکز کنید چرا که در این حالت فقط جذب خودتان می شوید. برخی از حرف ها و رفتارهای ما می توانند دیگران را از ما بسیار دور سازند پس سعی کنید از جملات بجا و درست استفاده کنید. حرف های دیگران را با بی ادبی قطع نکنید و تا آخر آنها را بشنوید.

علاقمند باشید

هر فردی در شخصیت و رفتارهایش لااقل یک نقطه مثبت و خوب دارد. اگر با این ویژگی های خوب آشنا باشید می توانید از آنها در مکالمات خود استفاده کنید. در واقع می توانید حرف های خود را از جای خوبی شروع کنید تا دوست داشتنی تر به نظر برسید. مکالمات خود را به سمت موضوعاتی سوق بدهید که به آنها علاقمندید.

ادامه مطلب / دانلود
پیدا کردن همسر مناسب آرزوی خیلی از دخترها و پسرها است. اما این که چطور باید به این انتخاب دست بزنند، مساله ای است که شاید کمتر کسی از آن اطلاع داشته باشد. ما راهکارهای مناسبی برای این انتخاب به شما نشان می دهیم.

1)قدم اول این است که خودتان را درست بشناسید و مطمئن باشید که واقعا تصمیم دارید ازدواج کنید یا نه و اگر پاسخ مثبت است به چه دلیل؟ بخاطر پول؟ ظاهر طرف مقابل؟ شخصیتش؟ یا صرفا برای اینکه از خانه پدری فرار کنید؟

راهکارهایی مناسب برای انتخاب همسر

کسی که خودشناسی می کند، برای زندگی خودش هدف قائل می شود، برنامه ریزی می کند، آرزوهایش را روی کاغذ می آورد و جاهای خالی زندگی اش را شناسایی می کند.

کسی که خودش را خوب می شناسد، کمتر تحت تاثیر حرف دیگران مسیر زندگی اش را تغییر می دهد و دوست دارد خودش بداند با زندگی اش چه کار می کند.

به عنوان مثال، یک دختر 17 ساله دوست دارد در سن 30 سالگی جراح زنان و زایمان باشد، در شیراز زندگی کند ویک بچه داشته باشد.

-اولا این که کسی که می خواهد پزشک متخصص بشود، باید همسری انتخاب کند که شرایط بخصوص شغلی او را درک کرده و بتواند او را حمایت کند.

-از سوی دیگر شاید لازم نباشد او هم جراح باشد اما باید از تحصیلات دانشگاهی برخوردار باشد. در ضمن، برای چنین دختری که زودتر از 30 سالگی نمی خواهد بچه دار بشود، ازدواج زودرس یا حاملگی زودرس مزیت خاصی ندارد.

– در ضمن اینکه دوست دارد در شیراز زندگی کند، تا حدی تکلیف خواستگاری که می خواهد او را به تبریز یا کانادا ببرد را مشخص می کند. با خودتان رو راست باشید، و در تصمیمتان راسخ باشید.

٢)مرحله دوم این است که همسر آینده تان را بر اساس خواسته ها و موقعیت فعلی خود تصور کنید. تصور کردن همسر ایده آل با توجه به آرزوهایتان نسبتا راحت است. همیشه از خودتان این سوا ل را بپرسید: «آیا من برای شخصی که به عنوان همسر ایده آل خودم تصور کرده ام، همسر ایده آلی هستم؟» خیلی ساده است. هر ترازویی دو کفه دارد. اگر می خواهید کفه طرف مقابلتان سنگین باشد، ابتدا باید کفه طرف خودتان را سنگین کنید. کسی که می خواهد با یک فرد تحصیل کرده هنردوست ازدواج کند، بهتر است خود نیز تحصیل کرده و هنر دوست باشد.

3) در مرحله سوم باید یکسری معیارهای غربالگری اولیه برای همسریابی انتخاب کرده و آنها را آزمایش کنید. رایجترین معیارهایی که برای این منظور به کار می روند عبارتند از: تفاوت سن، تفاوت قد، تفاوت ظاهر، تفاوت تحصیلات، تفاوت طبقاتی، تفاوت قومی، تفاوت زبانی و در نهایت تفاوت دینی.

– نکته مهم این است: این شما هستید که تعیین می کنید یک ویژگی برایتان مهم است یا خیر. مثلا برای یک نفر ممکن است ازدواج درون قومی خیلی مهم باشد ولی برای کس دیگر اصلا اهمیت نداشته باشد.

– نکته دیگر این است که تفاوت آدمها در یک قالب نسبی مطرح می شود تا مطلق. مثلا به نظر یک نفر قد 170 کوتاه است و به نظر شخص دیگری ایده آل است. پژوهش ها نشان دادند که کسانی که حرف مردم برایشان مهم است بیشتر به ظاهر طرف مقابلشان اهمیت می دهند.

4) مرحله چهارم عبارتست از «دیدن» و «دیده شدن» برای ایجاد جاذبه اولیه. در کشورهایی که محیطهای مختلط کمتر است، پسرها ممکن است به کمک مادر و خواهرانشان برای پیدا کردن همسر مناسب متوسل شوند. ولی متاسفانه چنین امکانی برای اکثر خانمهای جوان کمتر وجود دارد. به همین دلیل توصیه من این است که محیط کار، تحصیل یا تفریح خود را به گونه ای انتخاب کنید که حداکثر احتمال ممکن را برای دیده شدن توسط همسر احتمالی آینده تان به شما بدهد. به عنوان مثال کسی که می خواهد با یک موسیقیدان ازدواج کند، یا در کلاسهای متعدد موسیقی شرکت می کند یا عضو انجمنی می شود که موسیقی دانان معمولا عضو آن می شوند. کار دیگری که می توانید بکنید این است که چند خصوصیت اصلی که برای همسر آینده تان در نظر دارید به نزدیکان و دوستان بگویید ممکن است آن ها فردی را با این مشخصات بشناسند و یا در آینده اگر با چنین کسی برخورد کنند بلافاصله به یاد شما می افتند و می توانند نقش معرف را داشته باشند.

5) خواستگاری کردن از این فرد است. در بسیاری از جوامع (چه شرقی و چه غربی) معمولا خواستگاری توسط جنس مرد صورت می گیرد و معمولا یک زن نمی تواند از یک مرد تقاضای ازدواج بکند وگرنه به سبکی متهم می شود.

به هر حال، فراموش نکنید وقتی از کسی به قصد ازدواج خواستگاری کردید، فکرتان فقط مشغول ظواهر امر (مانند کافی شاپ رفتن و کادوهای رمانتیک دادن یا نحوه چای آوردن عروس خانم موقع خواستگاری و مراسم عروسی) نباشد. به اصل موضوع دقت کنید.

راهکارهایی مناسب برای انتخاب همسر

6) مرحله ششم که به نظر من مهمترین مرحله انتخاب همسر است، بردن نهایت استفاده از فرصتها برای شناخت بهتر همسر احتمالی تان از طریق برقراری ارتباط کلامی یا غیر کلامی می باشد. امروزه حتی خانواده های نسبتا سنتی و مذهبی با حرف زدن و معاشرت زوجهای آینده در طول دوران نامزدی شان مخالفت چندانی ندارند.

در طول این جلسات، از طرف مقابل خود باید سوال بپرسید. سوالهای تعیین کننده.

– این سوالها از هر فرد به فرد دیگر فرق می کند اما به عنوان نمونه چهار تا پنج مورد از آنها را برایتان می گوییم:

الف) می توانید بپرسید: «هدف شما در زندگی چیست؟ سه تا از بزرگترین آرزوهای زندگی تان را بگویید».

ب) مثلا: «هدف شما از ازدواج چیه؟ چرا می خواهید با من ازدواج کنید؟»

پ) «من شغلم ایجاب می کند که در خارج از منزل کار بکنم. می خواستم بدانم راجع به این موضوع چی فکر می کنی؟»

ت) « در خانه پدر و مادری شما تقسیم کارهای منزل به چه صورت بوده؟ دوست دارید در زندگی ما چطور باشد؟»

پرسیدن این سئوال ها کمک کننده است، اما فراموش نکنید که ما در دنیای ایده آل زندگی نمی کنیم، بنابراین اگر تصمیمتان بر این شد که با فردی ازدواج کنید (بخصوص برای خانم ها) فراموش نکنید حتما شرایطی را که برایتان مهم است سر عقد مطرح کرده و تعهد لازم را از همسر آینده تان بگیرید. این تنها سندی است که می تواند در صورت عدم سازش همسرتان در موارد یاد شده از شما حمایت کند.

از سوال مهمتر، ارتباطات غیر کلامی است. مثلا اینکه آیا رفتارش طوری که می خواهید با مهربانی و عاطفه هست یا نه؟ آیا آداب اجتماعی را در حدی که برای شما مهم است بلد هست اگر نه، آیا در این حد با او احساس صمیمیت می کنید که این مورد را با او در میان بگذارید؟

علاوه بر آن باید از خودتان بپرسید: از هم صحبتی با او خسته شدید یا لذت بردید؟ اینکه اگر اختلاف نظری پیش آمد می توانید با صحبت کردن مسئله را حل کنید و یا بر سرش به تفاهم برسید؟ آیا می ترسید مسئله ای را با او در میان بگذارید؟ از عکس العمل هایش در مقابل حرف ها و رفتار شما نگران می شوید؟ آن چیزهایی را که شنیدید یا دیدید وقتی به خانه برگشتید، روی کاغذ بیاورید، زیرا برای مرحله آخر یا هفتم باید از آنها استفاده کنید.

7) مرحله آخر جمع بندی وضعیت و گرفتن تصمیم مناسب است. در زندگی هر کسی حداقل یک فرد معتمد وجود دارد. نسبت آن شخص مهم نیست. عقل و تجربه اش مهم است. باهم صحبت کنید و مجموع شرایط را برایش بگویید و بخواهید وضعیت را از دید خودش ارزیابی کند.

سعی کنید در ارائه مشاهدات و شنیده هایتان منصف باشید و به اصطلاح سانسور نکنید. بعد با خودتان خلوت کنید. تمام نظرات و تفکرات را کنار هم بچینید و جنبه های مثبت و منفی ازدواج با این فرد را کنار هم مقایسه کنید. آیا جنبه های مثبت به جنبه های منفی می چربند؟ آیا چیزی در نکات منفی هست که خیلی برا یتان مهم باشد و بخاطرش بخواهید از طرف بگذرید؟ ممکن است چیزهایی را که شنیدید قبول نداشته باشید که ایرادی ندارد. هرکسی نظر خودش را دارد، ولی در نهایت این زندگی شماست. تصمیم آخر را خودتان بگیرید و آن را به پدر و مادرتان اعلام کنید.

می توانید وقتی نتیجه تصمیمتان را به پدر و مادرتان می گویید دلایل خودتان را هم بگویید که بدانند این تصمیم را عاقلانه گرفتید و جوانب آن را سنجیده اید.

مراحل بالا توصیف یک فرایند عقلانی و منطقی بود. ازدواج در زندگی فرد یک تصمیم خیلی مهم است. ازدواج موفق می تواند تمام توانایی های بالقوه فرد را شکوفا کند و ازدواج نا موفق می تواند منابع غنی درون وجود یک نفر را به صفر برساند. هستند کسانی که فقط از روی احساسشان ازدواج کردند و خوشبخت شدند ولی تعداد کسانی که خوشبختند و این تصمیم را با چشمهای باز و با در نظر گرفتن همه جوانب گرفتند بیشتر است.

ادامه مطلب / دانلود

یک رابطه می تواند ناسالم باشد. رابطه بد هم فقط به ازدواج یا نامزدی محدود نمی شود. روابط ناسالم می تواند در خانواده، میان دوستان یا قرار ملاقات نیز وجود داشته باشد. هر رابطه ای که به جسم، روح و احساسات شما لطمه بزند، ناسالم است.

دلایل مختلفی وجود دارد که افراد در روابط ناسالم باقی می مانند. برخی از افراد نمی دانند یا نمی خواهند قبول کنند که در رابطه اشتباه قرار دارند یا از خاتمه دادن به این رابطه می ترسند یا قدرت روحی این کار را ندارند. یا آنها اعتقاد دارند می توانند شریک خود یا مسایل آزاردهنده را تغییر دهند.

واقعیت ناراحت کننده این است که بسیار کم پیش می آید که روابط ناسالم بهبود بیابند و در عوض، هر روز بدتر نیز می شوند. سعی کنید از این زخم ها که بهبود آنها سخت است، دوری کنید.

نشانه های هشدار دهنده برای اجتناب از آنها

اگر بدانید دنبال چه هستید، خیلی راحت می توانید نشانه های یک رابطه ناسالم را کشف کنید. در وهله نخست، مسایلی که باعث ناراحتی و ترس شما می شوند مهم ترین مسایل برای توجه هستند. از واضح ترین هشدارها می توان به سوء مصرف مواد و الکل اشاره کرد که می تواند به رابطه افراد آسیب برساند. اما نشانه های دیگری نیز وجود دارند که در ادامه به آنها اشاره کرده ایم.

1. ستیزه جویی

هرگونه رفتار خشونت آمیزی ناسالم است اما رفتارهای ناشایست فیزیکی، از انواع رفتارهای خصمانه است. هرگونه بدرفتاری فیزیکی، نه فقط مشت و سیلی زدن، بلکه هل دادن و کشیدن نیز ناسالم است.

نشانه های هشدار دهنده برای اجتناب از یک رابطه

رفتارهای بیرحمانه داشتن نسبت به افراد و حیوانات نشانه ستیزه جویی در افرد و نشان دهنده خشم و عصبانیتی است که به کتک کاری، مشت و لگد زدن و پرتاب اجسام به طرف فرد مقابل منجر می شود. هر زمان که در رابطه ای دچار ترس و وحشت شدید، باید از آن رابطه بیرون بیایید.

2. کنترل

هرگونه عدم تعادل قدرت یا رفتارهای کنترلی در رابطه، ناسالم و غلط است. هر زمانی که فردی طرف مقابل را سطح پایین و نابرابر دید، عدم تعادل وجود دارد. در رابطه ای که همیشه تحت کنترل است، طرف مقابل از شما انتظار دارد تا همه انتظارات آنها را برآورده کنید و طبق خواسته او رفتار کنید. شاید آنها این گونه وانمود کنند که می خواهند به شما کمک کنند تا تصمیم درستی اتخاذ کنید یا اینکه ادعا کنند، می دانند بهترین چیز برای شما چیست. اما واقعیت این نیست، بلکه ارضای نیاز آنها برای کنترل دیگران است. این رفتار می تواند تاحدی ادامه پیدا کند که حتی پیام کوتاه های موبایل شما یا ایمیل هایتان را چک کنند. چراغ قرمز روابط کنترل کننده این است که احساس حقارت کنید و فکر کنید هیچ قدرتی برای تصمیم گیری ندارید.

3. حس مالکیت

احساس مالکیت می تواند در نتیجه حسادت یا تنهایی اجباری به وجود بیاید. شاید آنها به شما بگویند که عاشق و نگران شما هستند اما واقعیت این است که حس مالکیت با عشق کاملا فرق دارد و در نتیجه عدم اعتماد است. آنها به هر کاری دست می زنند تا شما را از بودن در کنار افراد دیگر بازدارند.

به طور مثال، خود را به مریضی می زنند یا دعوا راه می اندازند. یا حتی ممکن است بدون اطلاع با شما تماس بگیرند یا به شما سربزنند تا بتوانند کارهای شما را کنترل کنند. شاید این کارها در ابتدا عشق تصور شوند اما واقعا اینگونه نیست.

4. خودخواه بودن

تقریبا همه ما در شرایط متفاوت خودخواه و خودپسند می شویم؛ این لازمه ذات آدمی است. خودخواهی، زمانی به یک معزل تبدیل می شود که همه چیز حول محور این ویژگی روی رفتارهای فرد با دیگران تاثیر بگذارد. افراد خودخواه همیشه به خود و خواسته های خود فکر می کنند و برای افکار و احساسات دیگران ارزش قائل نیستند.

نشانه های هشدار دهنده برای اجتناب از یک رابطه

آنها انتظار دارند همه نیازهای آنها را برآورده کنید و در مقابل هیچ انتظاری هم از آنها نداشته باشید. آنها اغلب به شما القا می کنند که شما مسوول خوشحالی و دیگر حالت های روحی آنها هستید. هنگامی که توجه، مراقبت و سخاوتمندی یک طرفه باشد این رابطه ناسالم و اشتباه است.

5. سواستفاده و دغل کاری

یک فرد متقلب و سواستفاده چی کاری می کند تا شما کاری را انجام دهید که نمی خواهید – بیشتر مواقع کارهایی که می دانید درست نیست. هر زمان که فردی به شما احساس گناه داد یا از تهدید برای تحت تاثیر گذاشتن شما استفاده کرد یا توجه و عشق خود را به منزله تنبیه از شما گرفت، انسان متقلب، دو رو و سواستفاده کنی است.

اگر کارهایی را برای جلب توجه و رضایت طرف مقابل انجام می دهید که خودتان دوست ندارید و احساس می کنید اشتباه است، باید مراقب باشید زیرا در رابطه ای اشتباه گیر افتاده اید.

6. انتقاد دایمی

همه ما در زمان های مختلف به رفتارها و گفتارهای دیگران انتقاد می کنیم اما اگر این کار به طور دایم برای سرکوفت زدن و آزار رساندن به دیگری صورت بگیرد، رفتاری ناسالم و اشتباه تلقی می شود. افراد عیب‌جو باعث می شوند تا شما احساس حقارت یا ناراحتی کنید.

آنها به طور مرتب به شما، افکار، رفتار و گفتار شما بی احترامی می کنند. آنها همیشه شما را در مقابل دیگران تحقیر می کنند یا برخی از آنها می دانند این کار زشت است و سعی می کنند در خفا انتقادهای خود را بازگو کنند. هر گاه فردی باعث شود شما احساس کنید به اندازه کافی خوب، زیبا یا باهوش نیستید و ایده های شما احمقانه و بی ارزش است، باید بدانید در رابطه ای ناسالم گرفتار شده اید.

7. بی ثبات و دمدمی مزاج

رفتارهای متغیر و غیرقابل پیش بینی جزو رفتارهای ناسالم و اشتباه دسته بندی می شوند. تغییر رفتار ناگهانی یک فرد باعث گیجی و تعجب طرف مقابل می شود. فردی که یک دقیقه عصبانی و هیجان زده است و لحظه ای بعد می خندد یا طوری رفتار می کند که گویا اتفاقی نیفتاده است، تعادل ندارد و باید به او کمک کرد.

افراد دمدمی مزاج اصولا آدم های بسیار حساسی هم هستند که کوچک ترین حرف و حرکت شما می تواند آنها را عصبانی کند. هر مساله کوچکی حالت های روحی آنها را تغییر می دهد. اینگونه رفارها در رابطه های اجحاف آمیز و ناسالم رایج است و نشانه های عدم تعادل روحی است.

8. عدم صداقت

عدم صداقت در رابطه های سالم هیچ جایگاهی ندارد. این رفتار نه تنها اشتباه است که باعث از بین رفتن اعتماد میان دو طرف نیز می شود. دروغ، می تواند کوچک یا بزرگ، اغراق آمیز یا جعلی باشد و هیچ دلیلی نیز نداشته باشد. افراد به دلایل مختلفی روراست نیستند: یا تلاش می کنند تا ارزش خود را بیش از آنچه هست نشان دهند، خود را از مخمصه و مشکلات رها کنند یا می خواهند به دیگران آسیب برسانند و ناراحتی به وجود بیاورند. دلیل این کار چندان مهم نیست، ذات این کار مهم است که به کل اشتباه است و عدم وجود اعتماد باعث می شود تا رابطه ناسالم شود.

9. غیر مسوول

انسان های غیرمسوول و رفتارهای متفاوتی دارند و تشخیص آنها چندان سخت نیست. مشکلات مالی همیشگی یا عدم مدیریت پول می تواند نشانه های فرد غیرمسوول باشد که نمی تواند یک کار برای برای مدت طولانی برای خود نگه دارد. چراغ قرمز این مورد زمانی است که فردی از نظر مالی به فرد دیگر احتیاج دارد یا انتظار دارد تا در شرایط سخت زندگی از او حمایت کند، اما فرد غیرمسوول همان طور که از نامش پیداست، این کار را انجام نمی دهد. همه ما به کمک یکدیگر نیاز داریم اما اینکه همیشه منتظر باشیم تا دیگران از ما حمایت و مراقبت کنند و مشکلات ما را برطرف کنند، درست نیست. در یک رابطه سالم، هر دو طرف نسبت به یکدیگر احساس مسوولیت دارند.

یک رابطه سالم و کامل، می تواند مساله بسیار مهمی د زندگی باشد اما وقتی یک رابطه ناسالم داشته باشیم، می تواند بسیار آسیب رسان و مخرب باشد. یک رابطه سالم می تواند صداقت، مهربانی، درک و سخاوتمندی باشد که یک فرد به دیگری ابراز می کند و حس حمایت و شجاعت را در دیگری تقویت می کند.

یک رابطه ناسالم، شامل خشونت، عدم اعتماد، مردم آزاری، و مسوولیت ناپذیری و حسادت است. وقتی در یک رابطه توجه و احترام وجود نداشته باشد، نتیجه آن ناراحتی های روحی و جسمی خواهد بود. بنابراین، مراقب خط قرمزها و نشانه های خطر باشید و به سرعت از روابط ناسالم بیرون بیایید.

ادامه مطلب / دانلود

دختری که یک‌شبه «ناصر پلنگ» شد!

قرار نبود با پسر همسایه ازدواج کند. می‌خواست کار کند و زندگی خود را بچرخاند و منت نان برادرانش را نکشد. حالا سه ماه از حبسش می‌گذرد و سه ماه دیگر هم باید بماند. پیش از این هم دو بار به زندان آمده بود؛ بار اول یک سال و بار دوم 15 ماه در زندان مانده بود. هر سه بار جرمش ولگردی و همراه داشتن مواد مخدر بوده است.

به گزارش میهن فال به نقل از حمایت، در ادامه بیشتر با شیوا معروف به ناصر پلنگ آشنا می‌شویم.

خودت رو معرفی کن

من فرزند آخر خانواده هستم. شش برادر دارم که همگی از من بزرگ‌تر هستند. مادرم آرزو داشت خدا یک دختر به او بدهد و این آرزویش بعد از شش پسر محقق شد اما افسوس که در هفت سالگی او را از دست دادم. بعد از مرگ مادرم، پدر منتظر نماند و دوباره ازدواج کرد. زن‌بابایم خیلی مرا اذیت می‌کرد و کتک می‌زد. او اجازه نداد به مدرسه بروم و من دوره ابتدایی را از هشت سالگی شروع کردم، چون پدرم هم مرد و برادرانم زن‌بابا را که از شوهر اولش دو دختر داشت و با خود به خانه ما آورده بود، بیرون کردند. آنان هم دل خوشی از او نداشتند. بعد، من مانند یک خدمتکار، وظیفه خانه‌داری شامل پختن غذا، شستن ظرف‌ها و لباس سه برادرم را به عهده گرفتم. کم‌کم سه برادرم ازدواج کردند و هر کدام سر خانه و زندگی خود رفتند اما هر وقت که هر کدام با زن و بچه‌هایشان به خانه ما می‌آمدند، مثل مهمان می‌نشستند و من باید مثل یک زن چهل ساله به آنان خدمت می‌کردم.

چرا از خانه فرار کردی؟

من تا 14 سالگی وضعیت سخت زندگی را تحمل کردم. در این مدت، برادرانم خانه کوچک پدری را فروختند و هر کدام سهمی برداشتند. برادر بزرگم سهم مرا برداشت و گفت خرج خورد و خوراکت را می‌دهم. وقتی هم ازدواج کردی، باید جهیزیه بدهم. با این بهانه مرا به خانه‌اش برد و بعد از آن توسری‌خور خودش و زن و بچه‌هایش شدم و زندگی‌ام سخت‌تر شد. هیچ کدامشان دست به سیاه و سفید نمی‌زدند و من باید کار می‌کردم. بعد از کلاس پنجم برادرانم اجازه ندادند به مدرسه بروم. همیشه فکر می‌کردم اگر پسر بودم، این همه به من زور نمی‌گفتند. من هم مثل شش برادر، سهمی بر می‌داشتم و دنبال زندگی‌ام می‌رفتم. وقتی با مهرداد آشنا شدم، گفت می‌توانم در تهران مثل پسرها زندگی کنم.

مهرداد که بود؟

پسر همسایه‌مان. 16 ساله بود و گاهی دور از چشم پدر و برادرانم با او صحبت می‌کردم. می‌گفت مرا دوست دارد و در کنار هم خوشبخت خواهیم شد؛ البته من اصلا به ازدواج فکر نمی‌کردم چون از دختر بودنم خیلی ناراحت بودم و از خودم نفرت داشتم. به دروغ گفتم من هم دوستش دارم تا کمک کند به تهران بروم. پدرش معتاد بود. مهرداد هر روز از او کتک می‌خورد تا با دزدی یا گدایی یا هر کار دیگر برایش پول و مواد تهیه کند. مهرداد از پدرش متنفر بود و می‌خواست برای خودش زندگی کند؛ البته برادر دوم و سوم من هم معتاد به هروئین بودند.

مهرداد به من گفت اگر با هم فرار کنیم، برادرانت می‌فهمند و دنبال ما به خانه اقوامم می‌آیند. بهتر است تو بروی و من هم یکی دو روز بعد از تو بیایم. من هم شناسنامه‌ام را به همراه کمی لباس برداشتم و با پول کمی که مهرداد به من داد، بلیت خریدم. مهرداد و یکی از دوستانش، موهای مرا از ته تراشیدند. وقتی لباس پسرانه پوشیدم، اسمم ناصر شد. یادم هست که درست شنبه‌شب از خانه فرار کردم و ساعت 4 صبح به تهران رسیدم. چند روزی که منتظر مهرداد ماندم خیلی سخت گذشت. مجبور بودم هم به عنوان دختر از خود محافظت کنم و هم به عنوان پسر، به دنیای پسرها وارد شوم تا رفتارهایشان را یاد بگیرم. یک هفته از آمدنم به تهران می‌گذشت و هر شب به ترمینال غرب می‌رفتم اما مهرداد نیامد. از اینکه به عنوان ولگرد دستگیر شوم هم می‌ترسیدم. بنابراین با دوستم فریده در شهرستان تماس گرفتم. با او همسایه بودیم. گفت مهرداد با یکی از دوستانش در حین دزدی دستگیر شده است و او را به کانون اصلاح و تربیت فرستاده‌اند. احساس کردم آسمان را بر سرم کوبیدند. تا نزدیکی‌های صبح راه رفتم و وقتی یک ماشین جلوی پایم بوق زد، بی‌اختیار سوار شدم. راننده مردی چهل ساله بود. گفت کار خوبی برایم دارد و جای خواب هم می‌دهد. دیگر فرقی نمی‌کرد چه کاری باشد. از آن زمان شدم موادفروش.

کسی متوجه نشد که تو پسر نیستی؟

تا دو ماه کسی نمی‌دانست اما یک روز همان مردی که جلوی پایم ترمز کرده بود، به من شک کرد. شب همراه شام، یک لیوان دوغ خوردم، به خواب سنگینی رفتم و وقتی فردا صبح بیدار شدم، همه پل‌های پشت سرم خراب شده بود.

در آن گروه چند نفر دیگر مثل تو کار می‌کردند؟

آدم‌های مشخصی نداشت. 5 یا 6 نفر که همگی هم‌سن من بودند اما اجازه نداشتیم زیاد با هم صمیمی شویم. وقتی هم فهمیدند من پسر نیستم، کمتر مرا دنبال مواد می‌فرستادند و مجبور بودم کارهای دیگری بکنم.

چه صحبت دیگری داری؟

صحبت خاصی ندارم و فقط از دخترها می‌خواهم فریب زندگی‌های رویایی و دوستی‌های خیابانی را نخورند.

ادامه مطلب / دانلود

عشق واقعی یک مرد به همسرش + عکس

این مرد که سلیم رخروخ نام دارد در سال 1375 با این زن ازدواج کرده و حاصل زندگی مشترکشان یک فرزند است. همسر این مرد به دلیل مرگ والدینش به فاصله 20 روز از یکدیگر به بیماری فلج دچار شد و از آن روز تاکنون قادر به حرکت و تکلم نیست.

عشق واقعی یک مرد به همسرش + عکس

 این مرد که سرایدار یک مدرسه بوده و در یک اتاق با همسر و فرزند خود زندگی خوبی را سپری می‌کرده اینک هر روز صبحانه را برای همسر خود مهیا می‌کند و وقتی برای کار بیرون می‌رود خود را موظف می‌داند که مرخضی گرفته و به خانه بازگردد تا خانه را تمیز و ناهار را برای همسر خود آماده کند. او نه تنها غذا را برای خود و همسر و فرزندش آماده می‌کند بلکه غذا را در دهان همسر بیمار خود می‌گذارد چرا که او قادر به غذا خوردن نیست.

عشق واقعی یک مرد به همسرش + عکس

 سلیم علاوه بر این کارها، داروی همسرش را نیز باید سر وقت بدهد. او روزی دوبار به خاطر غذا و دارو دادن به همسرش مرخصی می‌گیرد و دوباره به کارش باز می‌گردد. این مرد می‌گوید شبها به طور میانگین سه الی چهار بار بیدار می‌شود تا همسرش  که قادر به غلت‌زدن نیست  را این پهلو و آن پهلو کند تا زخم بستر نگیرد.

او می‌گوید: در این سالها بارها متوجه شدم که همسرم درحال درد کشیدن است اما به خاطر اینکه خواب هستم و برای رعایت حالم، مرا بیدار نکرده است.

ادامه مطلب / دانلود

 

10 راز موفقیت در روابط عاشقانه

 

در روابط عاشقانه، مثل سایر روابط، چیزهای کوچک و جزئی هستند که اهمیت دارند. همانطور که به زبان آوردن یک کلمه نادرست یا یک نگاه ناجور می‌تواند یک زوج را هفته‌ها به قهر بکشاند، رفتارهای جزئی و کم‌اهمیت هم باعث موفقیت و دوام یک رابطه می‌شوند. یک هدیه کوچک، یک تحسین غیرمنتظره و یک لحظه تماس جسمی می‌تواند یک رابطه را مستحکم‌تر کند. به اعتقاد روانشناسان، این ابراز علاقه‌ها و محبت‌ها خیلی بیشتر از گوش دادن فعال و اعتماد در رابطه اهمیت دارند. تحقیقات مختلف ۱۰ رمز موفقیت شاد، راضی و خوشبخت نگه داشتن زوج‌ها را معرفی کرده است که تقدیم شما دوستان عزیز می کنیم….

1. به همسرتان بگویید دوستش دارید

بااینکه درست است که عمل کردن بهتر از حرف زدن است اما گاهی‌اوقات کلمات و حرف‌ها تاثیر به‌مراتب بیشتر نسبت به اعمال دارند. هرازگاهی احساساتتان را به صورت کلامی نشان دهید. یک “دوستت دارم” ساده می‌تواند احساسی عالی در همسرتان ایجاد کند و باعث می‌شود او احساس دوست‌ داشته شدن و امنیت کند.

2. کمی محبت نشان دهید

رفتارهایی که نشان‌دهنده صمیمیت جسمی است. (گذاشتن دستتان به پشت همسرتان، انداختن دستتان روی شانه‌هایش وقتی جلوی تلویزیون نشسته‌اید، گذاشتن دستتان روی پایش وقتی کنار هم نشسته‌اید، گرفتن دست‌هایش موقع راه رفتن) احساسی گرم و صمیمی به همسرتان منتقل می‌کند و عشق و محبت شما را به او می‌رساند.

3. همسرتان را تحسین کنید

همیشه چیزهایی که در همسرتان دوست دارید را به او بگویید. چیزهایی که تحسین می‌کنید، چیزهایی که در شما ایجاد غرور می‌کند، توانایی‌ها و نقاط قدرت او. ایجاد یک رابطه عاشقانه فقط مربوط به پیوند درونی نیست، برای به دست آوردن چنین رابطه‌ای باید بتوانید او را تشویق و تحسین کنید و برای رشد و پیشرفت در جریان زندگی حمایتش کنید. به همسرتان کمک کنید از توانایی‌های خود در بالاترین حد استفاده کند.

4. خود را تقسیم کنید

چیزهایی که دوست دارید و دوست ندارید، آرزوها و ترس‌ها، دستاوردها و اشتباهات یا هر چیز دیگر مربوط به خودتان را فقط برای خود نگه ندارید. اگر چیزی برایتان مهم است، آن را با همسرتان تقسیم کنید. از این مهمتر، این تقسیم کردن خودتان باید بیشتر از هر کس دیگر با همسرتان باشد. بااینکه لازم است در هر رابطه‌ای کمی فضای شخصی برای هر دو طرف وجود داشته باشد، اما همسرتان باید همیشه نزدیک‌ترین فرد به شما باشد.

5. هر زمان همسرتان نیاز داشت، حضور داشته باشید

وقتی همسرتان با یک مشکل مهم در زندگی خود روبه‌رو می شود، مثل از دست دادن کار خود یا مرگ یکی از عزیزانش، مشخص است که باید چه بکنید. اما در اتفاقات جزئی زندگی هم خیلی مهم است که همیشه برای او حضور داشته باشید. مثل یک مشاجره کوچک در محل‌کار، یک اشتباه کاری و … باید به حرف‌های او گوش دهید، با او دردودل کنید و بتوانید آرامش را دوباره به همسرتان برگردانید.

6. هدیه بدهید

از فرصت‌ها برای دادن هدایای مادی استفاده کنید. یک کتاب خوب، یک دسر خوشمزه، یک تکه طلا یا جواهر یا لباس، هر چیز کوچک یا بزرگی که به او نشان دهد به فکرش هستید. یک یادداشت عاشقانه برای او بگذارید یا یک پیامک عاشقانه بفرستید. این کارها به همسرتان نشان می‌دهد همیشه به یادش هستید و دوستش دارید.

7. به نیازها و کمبودهای همسرتان با سخاوت جواب دهید

یکی از بزرگترین قاتلان روابط، انتظارات غیرمنطقی است. شما با یک انسان ازدواج کرده‌اید نه یک ربات، انسانی که سرشار از اشتباه و نقص است. اینها خصوصیات او هستند نه اشکالات او. باید یاد بگیرید خصوصیات و ویژگی‌های همسرتان را بشناسید و تحسین کنید. باید او را همانطور که هست بپذیرید. از آنجا که ضعف‌های ما در مرکز عمیق‌ترین ناامنی‌های ماست، به هیچ عنوان سعی نکنید اشتباهات و اشکالات او را برجسته‌تر از آنچه که هست نشان دهید.

8. زمان تنهایی را یکی از اولویت‌ها قرار دهید

هر چقدر هم هر دو شما زندگی‌های پرمشغله‌ای داشته باشید، حتماً حداقل یک روز یا شب در هفته را تنها با هم بگذرانید. تجربه‌های تازه با هم داشته باشید، از خاطراتتان برای هم بگویید و از بودن با هم لذت ببرید.

9. هیچ چیز را دست‌کم نگیرید

هر روز بخاطر وجود همسرتان و هزاران خوشی که با خود به زندگی‌تان آورده است، قدردانی و شکرگزاری کنید. به خاطر داشته باشید که اگر در رابطه‌تان شاد و خوشبخت هستید، مطمئناً همسرتان روزی هزاران کار انجام می‌دهد که رابطه‌تان پابرجا بماند. هیچوقت این را دست‌کم نگیرید.

10. به دنبال برابری باشید

حتماً از قانون طلایی رابطه پیروی کنید و با همسرتان همانطور رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار شود. کارها و مسئولیت‌ها را بین خودتان تقسیم کنید و انتظار چیزهای غیرمنطقی نداشته باشید که خودتان حاضر به دادن آنها نیستید.

ادامه مطلب / دانلود

برای خودت دعا کن

خودت را دوست داشته باش!
برای خودت دعا کن که آرام باشی.
وقتی توفان می آید تو همچنان آرام باشی
تا توفان از آرامش تو آرام بگیرد.

برای خودت دعا کن
تا صبور باشی؛
آنقدر صبور باشی تا بالاخره ابرهای سیاه آسمون
کنار بروند و خورشید دوباره بتابد.

برای خودت دعا کن تا خورشید را بهتر بشناسی.
بتوانی هم صحبتش باشی و صبح ها برایش نان تازه بگیری.
برای خودت دعا کن که سر سفره ی خورشید بنشینی و چای آسمانی بنوشی.

برای خودت دعا کن تا همه ی شب هایت ماه داشته باشد؛
چون در تاریکی محض راه رفتن خیلی خطرناک است.
ماه چراغ کوچکی است که روشن شده تا جلوی پایت را ببینی.

برای خودت دعا کن تا همیشه جلوی پایت را ببینی؛ آخر راهی را که
باید بروی خیلی طولانی است. خیلی چاله چوله دارد؛ دام های زیادی
در آن پهن شده است و باریکه های خطرناکی دارد؛ پر از گردنه های حیران
و سنگلاخ های برف گیر است.

برای خودت دعا کن تا پاهایت خسته نشوند و بتوانی راه بیایی
چون هر جای راه بایستی مرده ای و مرگی که شکل نفس نکشیدن,
به سراغ آدم بیاید، خیلی دردناک است.
هیچ وقت خودت را به مردن نزن.

برای خودت دعا کن
که زنده بمانی .
زنده ماندن چند راه حل ساده دارد!
برای اینکه زنده بمانی نباید بگذاری که هیچ وقت
بیشتر از چیزی که نیاز داری بخواهی.
باید همیشه با خدا در تماس باشی تا به تو بیداری بدهد.
بیداری هایی آمیخته با روشنایی ، صدا ، نور ، حرکت.
تو باید از خداوند شادمانی طلب کنی.همیشه سهمت را بخواه.
و بیشتر از آن چه که به تو شادمانی ارزانی می شود در دنیا شادمانی
بیافرین تا دیگران هم سهمشان را بگیرند.
برای اینکه زنده بمانی باید درست نفس بکشی و
نگذاری هیچ چیز ی سینه ات را آلوده کند.
برای اینکه زنده بمانی باید حواست به قلبت باشد.
هرچند وقت یکبار قلبت را به فرشته ها نشان بده و از آنها
بخواه قلبت را معاینه کنند . دریچه هایش را، ورودی ها و خروجی هایش را
و ببینند به اندازه ی کافی ذخیره شادمانی در قلبت داری یا نه!!
اگر ذخیره ی شادمانی هایت دارد تمام می شود باید بروی پشت
پنجره وبه آسمان نگاه کنی . آنقدر منتظر بمان و به آسمان نگاه کن ………
تا بالاخره خداوند از آنجا رد بشود؛
آن وقت صدایش کن؛
به نام صدایش کن؛
او حتماً برمی گردد و به تو نگاه می کند و از تو می پرسد که چه می خواهی؟؟!
تو صریح و ساده و رک بگو.
هر چیزی که می خواهی از خدا بخواه.
خدا هیچ چیز خوبی را از تو دریغ نمی کند.
شادمان باش او به تو زندگی بخشیده است و کمکت می کند
که زنده بمانی . از او کمک بگیر. از او بخواه به تو نفس,
پشمک ، چرخ و فلک ، قدم زدن ، کوه ، سنگ ،
دریا ، شعر ، درخت ، تاب ، بستنی ، سجاده ،
اشک، حوض، شنا ،راه ، توپ ، دوچرخه ،
دست ، آلبالو ، لبخند ، دویدن
و عشق….و عشق,بدهد.
آن وقت قدر همه ی اینها را بدان و آن قدر زندگیت را ادامه بده
که زندگی از این که
تو زنده هستی به خودش ببالد!
دیگران را فراموش نکن..برای خودت دعا کن !

ادامه مطلب / دانلود

صفحه 1 از 2 12 بعدی
css.php