نتايج جستجو مطالب برچسب : دروغ گفتن

این گناه کبیره حتی از نوشیدن شراب بدتر است و باعث می شود باب همه فتنه ها و شر و بدی ها گشوده شود.

این گناه کبیره حتی از نوشیدن شراب بدتر است!

از گناهان کبیره که در آیات قرآن، سنت نبوی و روایات ائمه معصومین (ع) به شدت از آن نهی و از عوامل فساد و انحراف از حق معرفی شده است، دروغ یا کذب است که

ادامه مطلب / دانلود

دروغی که روزه را باطل می کند

دروغی که روزه را باطل می کند

بنده های خوب خدا بسیار با ادب هستند،خصوصا در مقابل خداوند متعال…در فصل وصل و در ۶۰ قسمت احکام و آداب بندگی خدا را باهم مرور خواهیم کرد.

با ما همراه باشید و روزانه زیبایی های آداب بندگی در ماه ضیافت را از این منظر ببینید.

روزه گرفتن یعنی این که انسان براى انجام فرمان خداوند عالم، از اذان صبح تا مغرب از انجام چیزهایى که روزه را باطل مى‌کند، خوددارى نماید.

دروغ بستن به خدا و پیغمبر (ص)

دروغی که روزه را باطل می کند اگر روز‏ه دار به گفتن یا به نوشتن یا به اشاره و مانند اینها، به خدا و پیغمبر(ص) و

ادامه مطلب / دانلود

میهن فال: 7 اقدام ناشایست در زندگی زناشویی وجود دارند که روانشناسان آنها را معادل خیانت به همسر خوانده‌اند.

7 اقدام ناشایست که روانشناسان آنها را معادل خیانت به همسر میدانند

انتخاب شخص ایده‌آل برای زندگی مشترک کار دشواری است. اما آنچه دشوارتر محسوب می‌شود، حفظ رابطه و مدیریت درست آن است. می‌دانیم عوامل بسیاری باعث جدایی می‌شوند که از جمله آن می توان به خیانت، اختلاف ارزش‌های اجتماعی، اختلاف سلیقه و غیره اشاره کرد.

روانشناسان بر این باورند خیانت یکی از مهمترین اتفاقاتی است که در بسیاری از مواقع نقطه پایان رابطه را رقم می‌زند. عمل خیانت باعث از بین رفتن اعتماد زن و شوهر شده و زخم عمیقی را در دل آنان ایجاد می‌کند.

با این حال، خیانت تنها یکی از عوامل مخرب رابطه محسوب می‌شود و عوامل دیگری وجود دارند که درست به اندازه خیانت باعث سلب تعهد و امنیت رابطه عاطفی می‌شوند.
روانشناسان 7 اقدام زیر را معادل خیانت به همسر دانسته و تصور می‌کنند این عوامل درست به اندازه خیانت رابطه را تخریب می‌کند.

1.اهمیت بیشتر به نیازها و خواسته‌های خود
رابطه عاطفی باید بر مبنای مساوات و رفاقت دوطرفه به جلو پیش رود. حتی عده‌ای می‌گویند” عاشق همیشه معشوق را در جایگاه اول قرار می‌دهد. ارزش قائل شدن برای هم و غم همسر ارتباط زن و شوهر را تسهیل کرده و مهر و عاطفه را در دلشان تقویت می‌کند.

اهمیت ندادن به همسر و حذف او از اولویت‌ها به معنای ورود به سراشیبی رابطه است. توجه شود که منظور از اهمیت قائل شدن برای همسر این نیست که فرد از خواسته‌های خود بگذرد، بلکه باید بین نیازهای خود و خواسته‌های همسرش تعادل برقرار کند.

فراموش نکنید دوست داشتن در “عمل” ثابت می‌شود، نه “حرف”.

2.انتخاب همسر بدون دلیل و تشکیل زندگی بدون معیار
رابطه عاطفی ممکن است پس از مدتی به سمتی کشیده شود که در آن مهرورزی بین زن و شوهر به حداقل می‌رسد، زوجین تمایلی برای شاد بودن ندارند و هنگام صحبت کردن با یکدیگر از واژه‌های محترمانه‌ای مثل “لطفاً” استفاده نمی‌کنند. این وضع درست زمانی شکل می‌گیرد که زن و شوهر به یکدیگر به چشم صرفاً یک همخانه‌ای نگاه می‌کنند و ملاکی فراتر از آن برای ادامه رابطه ندارند.

این حالت که به مرور زمان ایجاد می‌شود، بسیار خطرناک است. زمانی که زوجین کارهای خانه را به عنوان “وظیفه” همسر قلمداد کنند دلخوری‌ها بیشتر و بیشتر می‌شود. سرانجام تصور می‌کنند قربانی این رابطه شده و انگار به دنیا آمده‌اند تا همواره در اختیار همسرشان باشند.

3.حمایت نکردن از همسر
زن و شوهر باید مثل یک تیم عمل کنند. زمانی که شخصی هم‌تیمی شما را مورد تمسخر قرار می‌دهد، قطعاً در صدد حمایت از هم‌تیمی‌تان بر می‌آیید. همسر درست مثل هم‌تیمی است که احتیاج به حمایت دارد.

روانشناسان در توصیف این عامل به روابط بی‌شماری استناد می‌کنند که در آنها عدم حمایت از همسر منجر به از هم پاشیدگی رابطه و جدایی شده است.

4.دروغ گفتن به همسر
دروغ گفتن به همسر حتی در مورد مسائل پیش پا افتاده آثار جبران‌ناپذیری در پی دارد. یک دکتر روانشناس در این خصوص می‌گوید: «دروغ گفتن مخصوصاً به افراد نزدیک مصداق بارز نقض حقوق بشر است».

شاید بتوان گفت خیانت به این دلیل غیر قابل توجیه و ناشایست محسوب می‌شود که با پنهان‌کاری و دروغ همراه است. اساس رابطه موفق بر پایه اعتماد، صداقت، احترام مشترک و آزادی فردی استوار است. انتخاب این سبک زندگی به معنای ادامه زندگی مشترک است.

5.استفاده ابزاری از نقاط ضعف و حساسیت‌های همسر برای آسیب رساندن به او
رفتارهای بسیاری در زندگی زناشویی وجود دارند که سواستفاده از همسر به حساب می‌آیند. یکی از این رفتارهای ناشایست کنترل همسر است.

سواستفاده از عواطف همسر به منظور کنترل او معمولاً بدین شکل صورت می‌گیرد که فرد دائماً از همسر خود انتقاد می‌کند و احساساتش را هدف قرار می‌دهد. با مشخص شدن اهداف این فرد برای همسر، رابطه سیر سراشیبی پیدا می‌کند، صحبت‌ها و پیشنهادات فرد دیگر رنگی ندارد و رابطه وارد مرحله جدایی می‌شود.

6.فاصله گرفتن از لحاظ عاطفی
نادیده گرفتن همسر منجر به فاصله گرفتن زن و شوهر از یکدیگر می‌شود. منظور از فاصله، “جدایی عواطف” زوجین است که زندگی مشترک را به کلی مختل می‌کند.

با کاهش مهرورزی زن و شوهر رابطه در موقعیتی حساس قرار می‌گیرد. از جمله نشانه‌های فاصله گرفتن احساسات زوجین می‌توان به بی‌اعتنایی و صحبت نکردن با همسر، بیش از حد وقت گذراندن با دوستان و همکاران و غرق شدن در مسائل کاری اشاره کرد.

7.اعمال فشار بر روی همسر برای ایجاد تغییرات
همسرتان را با تمام ویژگی‌هایی که دارد، بپذیرید. صحبت کردن در مورد رفتارهای آزاردهنده همسر مسئله‌ای است که پیش از انتخاب همسر باید حل و فصل شود.

تغییر رفتار زمانی امکانپذیر است که خود فرد “بخواهد” رفتار خود را تغییر دهد. در این خصوص بد نیست به این موضوع اشاره کنیم که افراد سیگاری یا افراد دارای اضافه وزن به خوبی می‌دانند مصرف دخانیات یا پرخوری مشکلاتی را برای سلامتی‌شان به وجود می‌آورد. اما این خودشان هستند که نهایتاً باید تصمیم بگیرند تغییراتی را در زندگی‌شان ایجاد کنند.

فشار آوردن به همسر به منظور ایجاد تغییرات منجر به اختلاف و دلخوری می‌شود و در شدیدترین حالت خاتمه رابطه زناشویی را در پی دارد. ساده‌ترین اصل زندگی را می‌توان به این صورت بیان کرد که «ما فقط می‌توانیم خودمان را تغییر دهیم».

فراموش نکنید که سازش با همسر لازمه زندگی زناشویی موفق است. در این روابط زناشویی موفق، زوجین به تدریج تغییرات مساعد و مطلوبِ همسر را در زندگی مشترک مد نظر قرار داده و آن‌ها را به مرحله اجرا در می‌آورند. با این حال، این تغییرات با تمایل خود فرد صورت می‌گیرند.

ادامه مطلب / دانلود

گناهی که باعث فقر می شود!

گناهی که باعث فقر می شود!

دروغ از گناهان کبیره و منشاء بسیاری از گناهان دیگر است از این رو در آموزه های اسلام بشدت از آن نهی شده و عقوبت های سختی برای فرد دروغگو تصریح شده است.

پیامبر اکرم (ص) در نکوهش دروغ می فرمایند: «شما را سفارش مى کنم به راستگویى، که راستگویى با نیکوکارى همراه است و هر دو در بهشت اند و از دروغگویى بپرهیزید که دروغگویى همراه با بدکارى است و هر دو در جهنم اند.»

علاوه بر این، رسول گرامی اسلام (ص) فرموده اند: «آیا شما را از بزرگترین گناهان خبر ندهم؟ بزرگترین گناه شرک به خدا و

ادامه مطلب / دانلود

یکی از عوامل شایع دروغ گفتن، خجالت کشیدن بیجا یا همان تعارف است!

در مجلسی برایمان چایی آورده اند، هنگام جمع کردن استکان ها از ما می پرسند، چایی میل دارید و ما می گوییم نه؛ میل ندارم. در حالی که میل داریم!

و یا در مهمانی هنگام رفتن به ما می گویند: امشب بمانید و ما می گوییم نه کار داریم. در حالی که کار نداریم!

و …

تعارف با طعم دروغ و نفاق!

بسیار راحت است که هم تعارف کنیم و هم دروغ نگوییم مانند:

در مثال اول که گفتند چایی میل دارید بگوییم: ممنون صرف شد!

و یا در مثال دوم که گفتند: شب بمانید بگوییم: نه به اندازه کافی زحمت داده ایم!

ادامه مطلب / دانلود

عده زیادی از دختران برای همرنگی با دوستان و فاصله گرفتن از سنت ها، به درخواست های دوستی پاسخ مثبت می دهند و امیدوارند که این دوستی به ازدواج ختم شود.

فریب این پسران را نخورید!

مرد

ازدواج های امروزی، فرد محور تر است. یعنی دختر و پسر پیش از آنکه پای خانواده ها به میان بیاید، تصمیم به شناخت همدیگر می گیرند و وقتی مطمئن شدند این آشنایی عاقبت خوبی در پی خواهد داشت، ماجرا را رسمی و علنی می کنند. این آشنایی برای عده ای جدی است و برای عده ای بیشتر فرم دوستی های گذرا را دارد که شاید به ازدواج ختم شود و شاید هم نه!

تفاوتی که بیشتر در دختران و پسران در اوایل جوانی به چشم می خورد در مورد هدف از رابطه دوستی با جنس مخالف است.

دختران معمولا تصور می کنند که برای یافتن همسر مناسب باید در یک رابطه احساسی با پسران دخیل شوند. اما واقعیت این است که در اکثر مواقع پسرانی طالب ارتباط دراز مدت، پنهانی، و احساسی و عاطفی با دختران هستند که شرایط ازدواج را ندارند و مایلند این خلاء را با یک رابطه دوستانه با یک یا چند دختر پر کنند و برای این کار از دادن قول ازدواج ابایی ندارند.

عده زیادی از دختران برای همرنگی با دوستان و فاصله گرفتن از سنت ها، به درخواست های دوستی پاسخ مثبت می دهند و امیدوارند که این دوستی به ازدواج ختم شود. در این شرایط، طولانی شدن دوستی، عمق گرفتن آن و نزدیک شدن بسیار زیاد دختر و پسر به هم، برای دختران معنای قطعی شدن ازدواج را دارد. مثلا دختر خانمی فکر می کند حالا که 6 سال با یک نفر دوست بوده، امکان ندارد بتواند بدون او زندگی کند و بی شک طرف مقابل هم او را برای ازدواج در نظر دارد. این در حالی است که از نگاه پسرها ( اگر نگوییم همه، باید بگوییم اکثریت قریب به اتفاق آنها ) طولانی شدن یک رابطه دوستی که خانواده ها از آن اطلاع ندارند، به معنی گذرا بودن آن رابطه است و به محض فراهم شدن شرایط ازدواجشان، یا به محض آنکه با فردی موجه تر و مناسب تر از شما رو به رو شوند، رابطه دوستی شان را خاتمه می دهند.

دوستی هایی برای پر کردن اوقات فراغت

دوستی هایی که بنا به گفته دختران و پسران جوان بابت آشنایی بیشترشان با جنس مخالف و پر کردن اوقات فراغت به نحوی شادمانه !! صورت می گیرد و گاهی برای توجیه عملکرد خود دم از شناخت برای ازدواج می زنند . دوستی هایی که شروع آن ساده اما عواقب آن سخت جبران نا پذیر است . بخصوص برای دختران که در این گونه دوستی ها بیشترین ضرر را در قالب شکست عاطفی تا هتک حرمت های اخلاقی باید متحمل شوند .

دوستی های خیابانی، برای دختران نوجوان و جوان به نظر راه شادی است که آن ها را به سرمنزل مقصود می رساند! اما در واقع بیراهی است که ره به ترکستان دارد و جز گرفتار شدن در فحشا چیز دیگری عاید آنها نمی کند. این روش گذران اوقات فراغت در واقع ویروسی خطرناک است که به جان اندیشه ها و اخلاقیات دختران نوجوان می افتد و آن تفکر ساده خوش گذرانی در اوقات فراغت را تبدیل به عادتی بیمارگونه در ارتباط گیری های نامعقول می کند . منجلاب این گونه گرفتاری ها و عادات غیر اخلاقی که زاییده دوستی های خیابانی است می تواند انسان را تا مرحله بدنامی و فحشا فرو ببرد.

این پسرها هر روز یک بهانه برای علنی کردن رابطه دارد و امروز و فردا می کند: درسم تمام شود، سربازی بروم، کار پیدا کنم، پس انداز داشته باشم، موافقت خانواده را جلب کنم و…

راه چاره چیست؟

** بدون پنهان کاری و وعده و وعید باید موضوع را با خانواده ها در میان بگذارید.

** بهتر است علنی شدن رابطه در روزهای اول آشنایی باشد در غیر این صورت حداقل یک ماه بعد از آشنایی و کسب شناخت مقدماتی از همدیگر موضوع را به خانواده ها اطلاع داده و بقیه شناخت تان را به دوران نامزدی رسمی یا غیر رسمی واگذار کنید.

** اگر شرایط یکی از طرفین برای ازدواج یا رسمی شدن نامزدی آماده نیست، از همان ابتدا موعدی را برای علنی کردن رابطه مشخص کنید. مثلا دو ماه، سه ماه یا 6 ماه بعد. متناسب با این موعدی که در نظر گرفته اید، شدت و عمق رابطه یا میزان دیدارها و صحبت ها را تنظیم کنید تا رابطه تان همیشه تحت کنترلتان باشد و زیادی عمیق نشود.

به این مردان اعتماد نکنید

کسانی که از دوران آشنایی چنین رفتارهایی دارند، نه تنها قابل اعتماد نیستند، بلکه شما را برای ازدواج هم در نظر ندارند:

** به جای شناخت منطقی شما، سراغ جنبه های احساسی رابطه می رود.

** از آشنایی با خانواده شما طفره می رود.

** عفت را زیر پا می گذارد، درخواست های نامشروع دارد یا درباره مسائل جنسی، تحریک کننده و نا متعارف با شما صحبت می کند.

** مایل است آشنایی تان طولانی شود و برای آن زمان مشخصی را اعلام نمی کند.

** به شما می گوید که درگیر یک رابطه اجباری شده و خانواده اش دختر دیگری را برای او در نظر گرفته اند اما او مایل است از او فرار کند و شما را به همسری برگزیند.

دروغ گفتن

** هر روز یک بهانه برای علنی کردن رابطه دارد و امروز و فردا می کند: درسم تمام شود، سربازی بروم، کار پیدا کنم، پس انداز داشته باشم، موافقت خانواده را جلب کنم و…

نقش والدین در پیشگیری

در این میان والدین نقش مهمی در پیشگیری دارند. آنها باید در صورت روبرو شدن با چنین مواردی با یک مشاور مجرب صحبت کنند. چرا که آگاهی، آشنایی و داشتن علم نوین تربیتی برای هدایت فرزندان امری ضروری است. بنابراین آنچه تأثیرگذار و پاسخگو است شیوه های صحیح برخورد است. مطمئن هم باشیم خشونت و رفتار تند والدین نه تنها مۆثر نیست بلکه فرزندان را از خانواده جدا می کند. در کنار خانواده ها، مدارس و صدا و سیما و رسانه ها نیز باید با ارائه برنامه های آموزشی صحیح و کارشناسی روابط پسران و دختران را در حد قانون و شرع به فرزندان آموزش دهند و عواقب سوء روابط پنهانی و بدون آشنائی را از طریق بررسیهای علمی همواره به آنها گوشزد کنند.

ادامه مطلب / دانلود

بدترین دروغ دروغی است که ناخودآگاهانه به خودمان می گوییم، در ذهنمان ریشه می دواند و تأثیرات بیرونی بد و تفکرات منفی بر جای می گذارد. پس دفعه بعدی که تصمیم گرفتید زندگیتان را خانه تکانی و دور و برتان را خلوت کنید از ذهن شروع کنید ، دروغ های قدیمی و حدیث نفس های منفی را که با خود می گفتید از فکرتان بیرون کنید.

 دروغ گفتن اشتباه است اما دروغ گفتن به خود گناهی است نابخشودنی!

در ادامه به ۱۲ مورد از این دروغ های مخرب که هر چه زودتر باید ترک شود اشاره می کنیم

هرگز این دروغ ها را به خودتان نگویید!

۱- هنوز دلیلی برای شادی در زندگی ام ندارم

در هر اشتباه یا درگیری ای پیامی نهفته است. بعضی از مردم پیام را در نمی یابند چون یا در حال پرخاشگری با خودشان هستند که چرا اشتباه کرده اند یا از آن مسئله و درگیری بیش از حد ناراحت شده اند. وقتی از نداشتن ها در زندگی عصبانی می شوی در واقع خود را از لذت آن چه داری محروم می کنی. شادترین مردم لزوماً خوشبخت ترین آن ها نیستند و از هرچیزی بهترینش را ندارند آن ها فقط از آن چه دارند نهایت استفاده را می برند. دلیل آن که بسیاری از مردم دست از تلاش و کوشش می کشند آن است که یا به آن چه از دست رفته خیره شده اند! یا به درازی راهی که در پیش دارند فکر می کنند درحالیکه می توانند به حال و مسافتی که پیموده اند بیاندیشند.

۲- رؤیاها غیر ممکن اند!

هرگز اجازه ندهید کسانی که خودشان دست از رؤیاهایشان کشیده اند شما را تحت تأثیر قراردهند. بهترین کاری که می توانی انجام دهی آن است که پیرو قلبت باشی! ریسک کن! به دنبال انتخاب های امن و راحت نباش، از آن چه ممکن است اتفاق بیافتد نهراس. هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. اگر به راهت ادامه دهی به آن چه می خواهی می رسی. بگذار رؤیاهایت بزرگتر از ترس هایت باشند و عملت از سخنت گویاتر. هرروز کاری انجام بده که بعدها به خاطرش از خودت ممنون باشی.

هرگز این دروغ ها را به خودتان نگویید!

۳- افرادی هستند که مرا آزار می دهند

زندگی کوتاه است. مراقب خودت باش. اگر کسانی هستند که دائماً آزارت می دهند باید آنقدر برای خودت ارزش قائل باشی که آن ها را ترک کنی. ممکن است در ابتدا ضربه بخوری ولی درست خواهد شد. گاهی دوری گزیدن نه تنها نشانه ضعف نیست بلکه نشانه ی نهایت قدرت است. دور نشده ای که دیگران ارزشت را بدانند، از آن ها دور شده ای چون سرانجام خودت ارزش خودت را دانسته ای.

۴- ناکامی هایم همه اتلاف وقت بوده اند

افرادی هستند که در زندگی تو نگنجیده اند، اما هیچ کدام از آن ارتباطات اتلاف وقت نبوده. اگر آن چه می خواسته ای از آن ها به دست نیاورده ای در عوض آن چه نمی خواسته ای را به تو آموخته اند. دوستانمان را از دست نمی دهیم فقط کم کم یاد می گیریم که چه کسانی به دردمان می خورند. هرگز کسی را وادار نکن که جایی برایت در زندگی اش باز کند چون اگر ارزشت را بداند خودش مطمئناً این کار را خواهد کرد. به خاطر داشته باش وقتی شرایط خوب است دوستان تو را می شناسند و هنگامی که اوضاع ناجور می شود این تو هستی که دوستان واقعی ات را می شناسی.

۵- شرایط هرگز بهتر نمی شود

هیچ انسانی در دنیا وجود ندارد که بدون هرگونه اشتباهی با همه مسائل زندگی روبرو شود. اصلاً شیوه ی آفرینش ما این گونه نیست. در عوض انسان برای عصبانیت، ناراحتی، آزار، خطا و زمین خوردن ساخته شده است. این ها همه بخشی از زندگی هستند، رویارویی با مشکلات، آموختن، تغییر و حل آن مشکلات. در گذر زمان این ها چیزهایی هستند که سرانجام آن چه باید باشیم را از ما می سازند.

وقتی خودت را در تنهایی محبوس می بینی و نمی توانی خودت را از ظلمت رها کنی به خاطر داشته باش که آن ظلمت همانند مکانی است که بال های کرم ابریشم در آن رشد می کند و پروانه می شود. امروز روز خوبی نیست این به این معنی نیست که فردا نمی تواند بهترین روز زندگیت باشد. فقط باید بخواهی تا به آن برسی.

هرگز این دروغ ها را به خودتان نگویید!

۶- شکست بد است

گاهی باید بارها شکست بخوری تا سرانجام پیروز شوی. مهم نیست چندبار اشتباه کرده ای یا چقدر آرام به جلو می روی تو از تمام کسانی که تلاش نمی کنند جلوتر هستی.

وقتی شکست می خوری آن چنان درگیر آن نشو که فرصت های بعدی را هم از دست بدهی. ایده هایی که به کار نمی آیند سنگریزه هایی هستند در مسیر ایده ای که به بار خواهد نشست. و به خاطر داشته باش شکست زمین خوردن نیست شکست یعنی زمین نشستن درحالیکه می توانی بلند شوی و ادامه دهی. همیشه سریع بلند شو و به راهت ادامه بده!

۷- اتفاقات خوب بدون هیچ تلاشی رخ خواهند داد!

همانی هستیم که انتخاب می کنیم باشیم! قرار نیست کسی ما را نجات دهد، خودت ناجی خودت باش. قرار نیست چیزی به ما بدهند، باید بیرون بروی و آن را بدست آوری. هیچ کس جز خودت نمی داند چه می خواهی و اگر به دستش نیاوری هیچ کس به اندازه ی خودت شرمگین نمی شود. کلید خوشبختی را در جیب دیگران نگذار و منتظر نباش دیگران زندگی رؤیائیت را بسازند. معمار و نگهبان شادکامیت باش. هرچه بیشتر در مقابل گذشته و حال مسئول باشی به همان اندازه قادر خواهی بود آینده ی دلخواهت را بسازی.

هرگز این دروغ ها را به خودتان نگویید!

۸- گذشته ام ۱۰۰ درصد گواه بر آینده ام است

همه ی ما در برهه هایی از زندگی اشتباهاتی کرده ایم. گاهی به دیگران اجازه می دهیم از ما سوء استفاده کنند یعنی پذیرفته ایم که بی ارزش باشیم، سنگفرش دیگران شده ایم از ما عبور کرده اند و به راحتی فراموش شده ایم.  ولی نباید از هیچ لحظه ی آن پشیمان یا شرمگین باشیم، زیرا از هریک از انتخاب های غلطمان نکته ای آموخته ایم. یاد گرفته ایم که به چه کسانی اعتماد کنیم و از چه کسانی روی گردان باشیم، معنای دوستی را آموخته ایم بلدیم با دروغ گوها چگونه رفتار کنیم! و با دوستان مخلص چگونه کنار بیاییم. می دانیم چگونه خودمان باشیم میدانیم چگونه از افراد بزرگ و اتفاقات نیک در زندگیمان استقبال کنیم. اگرچه چیزهایی هستند که هرگز درنمی یابیم، اکنون برای دفعه بعد و آن چه در آینده رخ خواهد داد آماده تر هستیم.

۹- نیازی به ملاقات با افراد جدید نیست

شاید این تفکر آزاردهنده باشد اما نمی توانیم تا ابد همه ی دوستانمان را حفظ کنیم. افراد و همچنین اولویت های ما تغییر می یابند. برخی ارتباطات رنگ می بازند و برخی جان می گیرند و رشد می کنند. به استقبال ارتباطات جدید برو و بگذار افراد قدیمی که دیگر به کارت نمی آیند دورتر و دورتر شوند. به قضاوت هایت اعتماد کن. با آغوش باز به آدم های جدید در زندگیت خوشامد بگو و بدان با این کار به قلمروهای جدید و ناشناخته پا می گذاری! بیاموز! برای مقابله با چالش های پیش رو آماده باش و آماده باش روزی کسی را ملاقات کنی که زندگی ات را برای همیشه تغییر خواهد داد.

۱۰- بدون رفتگانم نمی توانم به زندگی ادامه دهم

اگر کسی وارد زندگیت شد و حضورش اثرات مثبتی داشت ولی به علتی در کنارت نماند بیش از حد عجز و لابه نکن! خوشحال و شکرگزار باش که برای مدتی مسیر زندگیتان در هم گره خورده است و از حضورش لذت برده ای حتی اگر این مدت کوتاه بوده است. زندگی یعنی تغییر. مردم می آیند و می روند برخی بازمی گردند و برخی نه! و باز هم همه چیز آرام و عادی است. چون یک نفر بازگشته است دلیلی ندارد که بقیه افرادی که در کنارت هستند را فراموش کنی و نبینی. قدر آن چه داری را بدان و به خاطراتت لبخند بزن.

۱۱- آماده نیستم! هنوز به اندازه ی کافی خوب نیستم

وقتی فرصتی به انسان رو می کند بدان که هیچ کس ۱۰۰ درصد آماده ی بهره برداری از آن نیست. زیرا بیشتر فرصت ها در زندگی، ما را به رشد و نمو  در فضاهایی غیر از راحتی و آرامش وامیدارند. و این یعنی در زمان رویارویی با آن فرصت آرامشی وجود ندارد. خودت را سرزنش نکن همه چیز در آینده درست خواهد شد. به استقبال این رشد و تعالی برو! اینکه در آینده بهتر می شوی به این معنی نیست که الان خوب نیستی این یعنی اینکه در آینده پیشرفت خواهی کرد، خودت را عاشقانه دوست خواهی داشت و به زندگی خواهی پرداخت. باید قلبت را مداوا کنی ذهنت را بازتر و بازتر کنی و آن چه داری با دیگران تقسیم کنی. تو آماده ای! فقط شروع کن!

هرگز این دروغ ها را به خودتان نگویید!

۱۲- هنوز وقت هست

در پایان از انجام آن چه انجام داده ای به اندازه ی آن چه انجام نداده ای اظهار ندامت نکن. به این خطوط اعتماد کن. به عقب برگرد و بگو “باور کردنی نیست! من انجامش دادم!” نه “ای کاش…” همیشه بگو” چه خوب…” نه ” اگر…”. چه بهتر که عمری داشته باشی سراسر خطا و از هر خطا تجربه و درسی گرفته باشی تا اینکه قلبی داشته باشی پر از ندامت و خالی از رؤیاهای زیبا!

ادامه مطلب / دانلود

چرا انسان ها به هم دروغ می گویند؟

 

اگر به افرادی که دراطرافتان هستند خوب توجه کنید، درخواهید یافت که بسیاری از آنها در طول روز دروغهای فراوانی می گویند. در واقع این مسئله گویای این است که تقریبا همه افراد دراین سیاره به شیوه های متفاوتی درزندگی دروغ می گویند.

آنها بر این باورند که غالب شدن شرایطی درآن لحظه افراد را وادار به دروغگویی می نماید. دربسیاری از موارد، افراد برای حفظ علایق شخصی خود دروغ می گویند. اما افرادی هم هستند که برای گول زدن دیگران دروغ می گویند. گروه دیگری از افراد نیز به دروغگویی معتاد شده اند. خیلی ها هم به این دلیل دروغ می گویند که از هرگونه مورد انتقاد قرار گرفتن دراجتماع دور باشند.

● چه کسانی درمورد روابط خود دروغ می گویند؟

شاید درک این موضوع که چرا افراد درهنگام برقراری ارتباط با دیگران، درمورد خود دروغ می گویند، کمی دشوار باشد.

ممکن است دلیلی اصلی این مسئله این باشد که آنها می ترسند اگر رازهای خود را فاش کنند، آن شخص آنها را ترک کند. افراد در روابط خود دروغ می گویند تا مسائل منفی شخصیتی شان را پنهان کنند. بسیاری از افراد اشتباهات خود در روابط گذشته یا لجبازی خود را نپذیرفته اند، دوست ندارند طرف مقابلشان در فعالیتهای روزمره آنها دخالت کند. علت دروغگویی و خیانت اشخاص این است که آنها اغلب دارای عقده حقارت بوده و تمایلی ندارند تا شخصی که با او رابطه ای را برقرار می کنند درمورد آن چیزی بداند. ترسی که در ذهن آنها نقش بسته است مسئول دروغگویی این افراد می باشد. برای نمونه، یک مرد برای اینکه رابطه خود را با نامزدش پایدار نگاه دارد، ممکن است در بیان مسائلی همچون موقعیت مالی، درآمد سالیانه و سرمایه های خود به دروغ متوسل شود.

بدین جهت ممکن است در صورتی که نامزدش بخواهد بیشتر درباره حقایق اطلاع کسب کند، برای مرد ترس امتناع ناگهانی زن از ازدواج به وجود آید. نکته متحیرکننده این است که با این که همه می دانند بعدها بسیاری از مسائل درزندگیشان آشکار خواهد شد، باز هم دروغ می گویند. با وجود این، فرد دروغگو به نوعی به آرامشی موقتی و یک حس پیروزی دروغین و نابغه بودن دست می یابد که آنها را غرق در لذت می کند. اما غافل از آن که یک دروغ، دروغ های دیگری را نیز به دنبال خود خواهد داشت.

● چرا افراد درمحل کار خود دروغ می گویند؟

برای این پرسش دلایل زیادی وجود دارد. اغلب میانبر زدن به گلوگاه رقابت برای تکمیل وظایف و دستیابی به ارتقای مقام، افراد را مجبور به دروغگویی می کند. همچنین بسیاری از افراد برای خوار کردن کارمندان رقیب و برداشتن آنها از سر راه خود از دروغ کمک می گیرند تا سمت مورد نظر خود را بدست آورده و از دیگران پیشی بگیرند. در بسیاری از مکانها، آوردن دلایل ساختگی برای به اثبات رساندن اهداف شخصی نیز مشاهده گردیده است. افراد برای بالا بردن تصویر بد شغلی خود درمحل کار نیز دروغ می گویند. بسیاری هم به دلیل به دست آوردن سودهای مالی سریع دروغ می گویند.برای نمونه، ممکن است فروشنده ای در مورد کیفیت کالایی که به فروش می رساند به مشتری خود دروغ بگوید.

● برخی دلایل دیگر دروغگویی

شاید دلایل دروغ گفتن افراد و اقدام به بیان آن همیشه جنبه منفی نداشته باشد. در برخی موارد به خاطر مصلحت یک شخص دروغی گفته می شود. در بسیاری از شرایط، وقتی کسی وقت کافی برای تشریح موقعیت به فردی و متقاعدکردن او برای مسائلی که رخ داده است، ندارد، به دروغ پناه می آورد. در خیلی از مواقع نیز یک دروغ می تواند به کنترل شرایطی خاص کمک کند تا درآن لحظه موقعیت دشوار نگردد.

¤ دروغ اجباری به خاطر بیماریها

¤ دروغ اجباری به خاطر مجموعه علائم ذهنی و جسمی

¤ دروغ اجباری به خاطر ناهنجاریها

¤ دروغ اجباری به خاطر رفتارها

پس نتیجه می گیریم که درک این که چرا از نظر روانشناسی افراد دروغ می گویند، بسیار دشوار است. با این حال، نباید در مورد شخصی که هدف خوبی برای دروغ گفتن دارد به عنوان شخصی که رفتاری غیرصادقانه دارد، قضاوت کرد. باز هم تا آنجا که امکان دارد باید از دروغ گفتن بپرهیزیم زیرا سبب ایجاد تأثیرات بدی در زندگی گشته و اعتماد دیگران نسبت به ما را کاهش می دهد.

● وابستگی

پایه و اساس وابستگی، روابط بسیار نزدیک است. وابستگی به تأثیرگذاری دوطرفه اشاره دارد. حرکات و رفتارهای شما اثر شدیدی بر روی رفتار طرف مقابلتان دارد و برعکس.

وابستگی سبب ایجاد حقوق زیادی می گردد. افراد با برقراری ارتباط با سایر اشخاص در زندگی پیش می روند. هر قدر وابستگی بیشتر شود، بازگویی حقایق ضروری تر می گردند. برای دستیابی به نتایج مثبت در طول روابطمان، زوجها باید بیشتر درباره یکدیگر بدانند و همدیگر را درک کنند.

ازسوی دیگر، وابستگی قید و بندهای فراوانی نیز بوجود می آورد. هرچه وابستگی زیادتر باشد، افراد، دیگر آزادی زیادی برای انجام کارهایی که خواهان آن هستند، در زمانی که دوست دارند یا با کسی که می خواهند، ندارند.

پس هرچه به کسی نزدیک تر می شویم، بیان حقایق مهم تر می شوند اما ریسک بیشتری نیز دارند. همسران صمیمی بیشتر در مورد این که درباره چه فکر می کنند، چه احساسی دارند یا چطور رفتار می کنند، نگران هستند. البته اندیشه ها، احساسات و رفتارهای ما تأثیر مستقیمی در خوشحالی و خوشبختی یک زوج دارند.

● همه اینها به چه معناست؟

هنگامی که وابستگی ها کمتر هستند، بیان حقایق ساده ترین کار است، مانند آشکارساختن اطلاعات خیلی خصوصی، به شخص غریبه ای که در صندلی کناری شما در هواپیما نشسته است. در چنین شرایطی بیان واقعیت مشکلی ایجاد نکرده و همچنین نه هیچ نتیجه حقیقی ای برای انجام آن وجود دارد و نه حتی منفعتی در کار است.

زمانی که وابستگی ها زیاد شد، به همان اندازه بیان واقعیتها نیز با اهمیت می شوند. بیان واقعیت به افراد این اجازه را می دهد تا رفتارها و فعالیتهایشان را هماهنگ ساخته تا در نتیجه آن صمیمیت و نزدیکی بوجود آید وابستگی به احتمال زیاد، باعث ایجاد نیرنگ نیز می شود. زیرا دوطرف از همدیگر توقع و تقاضاهای زیادی دارند که با بیان حقیقت ریسک بیشتری می پذیرد. گفتن واقعیت ها در یک ارتباط نزدیک می تواند سبب کاهش کشمکش ها و منفی نگری ها گردد و اهداف کلی را مهار کند. با این اوضاع، هم بیان واقعیت ها و هم فریبها و نیرنگها برای به نتیجه رساندن رابطه مهم هستند.

صمیمیت نیازمند صداقت است، اما صداقت کامل، زوجین را از هم می پاشد. یافتن تعادل مناسب، ممکن است برای بسیاری از زوجین امری دشوار باشد.

● صداقت در رابطه

صداقت در رابطه چقدر حائزاهمیت است؟

آیا صداقت در رابطه شما نقش مهمی دارد؟ آیا واقعا مسئله ای جدی محسوب می شود؟

بسیاری از افراد در مورد اهمیت صداقت در روابطشان سخن می گویند. اما چندنفر از زوجها به آن پرداخته اند؟ به راستی چند نفر از ما با طرف مقابلش صادق بوده است؟

برای برخی از افراد صداقت تنها واژه ای زینتی است که آنها صرفا از روی چاپلوسی به آن توجه می کنند و از این رو یکی از ابتدایی ترین مسائلی است که به شکل یک بحران درحال سقوط است.

اما صداقت در رابطه ارزشی واقعی دارد که ما باید هر اندازه که در توان داریم برای پایدار نگاه داشتن آن تلاش کنیم. سلامت و طول عمر این رابطه به این مسئله بستگی دارد.

● عشق بدون اعتماد چیست؟

ارزش واقعی درستکاری در رابطه این است که به اعتماد روح می بخشد. اگر در روابطمان اعتماد و خلوص نیت را درنظر نگیریم، جراحت ها ظهور پیدا می کنند.

چرا؟

زیرا اگر ما نتوانیم به نزدیک ترین افراد در زندگی مان اعتماد کنیم، در زمان های سختی و بحران ها هم نمی توانیم به آنها تکیه نماییم. آنها به جای این که ما را از اعتماد و اطمینان اشباع کنند، با تردید فراوان ما را رها می کنند و به تدریج رابطه را فرسوده می کنند تا این که از بین برود.

آشکار است که این نوع بنیانگذاری آن چیزی نیست که ما برای یک رابطه ابدی می توانیم درنظر بگیریم. پس صداقت در رابطه اساسا بسیار بااهمیت است زیرا نشانه تضمینی است که می توانیم به شخصی که دوستش داریم اعتماد و تکیه کنیم. این بنیان عشق و دوست داشتن است.

وقتی از زوج های موفق که مدت طولانی است که با هم هستند بپرسید که ریشه اصلی موفقیت آنها چه بوده، درخواهید یافت که پاسخ هر نه نفر از ده نفر آنها شامل برخی از جنبه های اعتماد و صداقت خواهد بود.

● اصلی ترین مسائلی که افراد در روابط شان در مورد آن دروغ می گویند.

۱) احساسات منفی خود نسبت به خانواده یا دوستان طرف مقابل. افراد درباره دوست داشتن افرادی که برای طرف مقابل شان مهم هستند، دروغ می گویند

۲) در مورد سن، وزن و وضعیت سلامت خود.

۳) وقت گذاشتن برای با هم بودن. افراد در مورد دلیل این که چرا نمی توانند باهم باشند یا یکدیگر را ببینند، دروغ می گویند. مثلا می گویند: «سرم خیلی شلوغ است، کارهای زیادی دارم، درحال حاضر وقت ندارم.»

۴) چقدر پول درمی آورند، درآمدشان، ارثیه ای که به آنها رسیده و یا سرمایه هایشان و گاهی حتی در مورد میزان بدهی های خود نیز به دروغ متوسل می شوند.

۵) احساس خود نسبت به همسر قبلی خود. آنها اغلب بیزاری های خود نسبت به آنها را بزرگ جلوه می دهند. آنها درباره احساسات و علایق خود نسبت به دوستان و همکاران خود نیز دروغ می گویند.

۶) درباره مصرف موادمخدر، سیگار کشیدن.

۷) فعالیت هایی که از آن لذت می برند. آنها در مورد چیزهای لذتبخشی که طرف مقابل شان دوست دارد آنها را انجام دهد، دروغ می گویند.

۸) احساسات منفی درباره ظاهر فیزیکی طرف مقابل. کسانی که عاشق می شوند در مورد علاقه خود به قیافه، سن و طرز لباس پوشیدن طرف مقابل به او دروغ می گویند.

۹) احساسات منفی خود در مورد شغل او. افراد به دروغ شغل، رشته، حرفه و انتخاب های طرف مقابل خود را دوست دارند و به آنها احترام می گذارند.

● ۵ دلیل اصلی که زوج ها به هم دروغ می گویند

صداقت یکی از ویژگی هایی است که ما در روابط سالم به دنبال آن هستیم. این ویژگی پسندیده ای است که در هر دو طرف وجود داشته و می تواند بین آنها اعتماد را پایه گذاری نماید. رابطه بدون اعتماد می تواند سبب سوءتفاهم های فراوان، رنج عاطفی، عدم اطمینان و شکست در ارتباط گردد. این مسئله حتی در صورتی که کشمکش پایدار عدم اطمینان و عدم صداقت در میان باشد، می تواند به طور پنهانی موجب از هم پاشیدن رابطه شود.

همان طور که می دانیم، روراست بودن در روابط از اهمیت خاصی برخوردار است، اما این همیشه بدان معنا نیست که همه زوج ها با هم صادق هستند. همه ما به احتمال زیاد در برخی موارد در زندگی مان دروغی گفته ایم یا حداقل سعی کرده ایم که از بیان حقیقت سرباز زنیم. این یک مکانیسم دفاعی است که ما از آن برای جلوگیری از ایجاد مشکل یا مقابله با آن استفاده می کنیم. اگرچه، درک و فهم دلایل ترس از صادق بودن به طور شگفت انگیزی می تواند به زوج ها کمک تا به واسطه آن عدم اطمینان و کمبود اعتماد در روابط شان را از بین ببرند.

● این هم چند دلیل برای دروغگویی افراد

۱) ترس از به دردسر افتادن. اگر شما از آن دسته افرادی هستید که به طور خودکار طرف مقابل تان را مورد انتقاد قرار می دهید تا با او روراست باشید، فرصت خوبی است تا آنها را وادار کند تا نخواهند با شما صادق باشند و همه چیز را به شما بگویند. این یک تقویت کننده منفی است که سبب ایجاد مانعی برای به اشتراک گذاری احساسات و واکنش ها آنها گشته و در نتیجه موجب پنهان شدن و در لاک خود فرو رفتن آنها می شود.

۲) ترس از آزار دادن طرف مقابل. اغلب مواقع، افراد به دلیل محافظت از احساسات فردی که برایشان مهم است، دروغ می گویند. در این شرایط، عدم صداقت مسئله را درست یا قابل قبول نمی کند، اما منطقی است که آنها نخواهند شما حقیقت را کشف کنید. زیرا این موجبات ناراحتی و ایجاد احساسات بد در شما را فراهم می آورد.

۳) آنها می خواهند دیگران آنها را تأیید کنند. بسیاری از افراد دوست دارند طرف مقابل شان احساسات آنها را صادقانه تأیید کرده و دوست شان بدارند و این همان موضوعی است که آنها همیشه با آن در کشمکش هستند. این موضوع می تواند باعث گردد تا افراد طوری دروغ بگویند که شاید درباره واقعیت مبالغه شود یا آنها مجبور شوند به خاطر این که دوست دارند موافقت شما یا شخص دیگری را جلب کنند، داستانی را از خود بسازند.

۴) جدا شدن از یک عادت ناپسند. ممکن است برای شخصی که همیشه با عدم صداقت یا سرپوش نهادن بر عواطف واقعی خود با مشکل مواجه بوده است، کنترل دروغگویی بسیار دشوار باشد. به محض بیان نکردن حقیقت، این مسئله تبدیل به یک عادت و الگو می گردد و ممکن است برای شخصی که تصمیم گرفته دست از این کار بردارد و درستکار و راستگو باشد، مشکلاتی به وجود آورد.

۵) ناتوانی در بیان احساسات. برای برخی، گفت وگو در مورد احساسات شخصی کاری بسیار دشوار است. وقتی دوست نداشته باشیم درباره این احساسات صحبت کنیم یا این که ندانیم چگونه باید به طور موثری رابطه برقرار کنیم، صحبت نکردن در مورد آنها یا پنهان کردن احساسات واقعی برای برخی افراد ساده تر می گردد.

اکنون که دلایل بی صداقتی افراد با همسران یا طرف مقابل شان را متوجه شدیم، به طور قطع این تصدیقی برای خوب بودن دروغ و پنهان کردن حقایق نیست. با وجود این، مطالب ذکر شده می تواند نوعی بینش بر این مسئله باشد که هر دو طرف چگونه می توانند بر برقراری حقیقت و رابطه ای آشکار و صادقانه موثر واقع شوند. زوجین می توانند بر مهارت های برقراری ارتباط که آنها را در بیان حقیقت یاری می کند، بدون این که خطر یا پیامدی برایشان به وجود آورد، کار کنند. مشاوره های فردی هم می تواند به آنها کمک کند تا بر احساس عزت نفس یا شناخت و بیان عواطف خود تأثیر بگذارند. فهم علت دروغگویی هم می تواند در افزایش صداقت و تقویت روابط موثر باشد.

ادامه مطلب / دانلود
css.php