نتايج جستجو مطالب برچسب : درس

روش های تقویت حافظه برای درس خواندن

روش های تقویت حافظه برای درس خواندن

بعضی‌ها بارها و بارها درسی را می‌خوانند و تکرار می‌کنند، ولی در پایان، نتیجه‌ی خوبی نمی‌گیرند و در مقابل بعضی دیگر، با وجود اینکه وقت و انرژی کمتری برای درس خواندن صرف می‌کنند، نتیجه‌ی بسیار بهتری به دست می‌آورند. کیفیت درس خواندن بسیار مهم‌تر از کمیت و مقدار آن است و هر دانش‌آموز یا دانشجو باید با روش‌های درست درس خواندن آشنا باشد تا در امتحانات، نتایج بهتری کسب کند. در اینجا با مروری بر راه های تقویت حافظه برای درس خواندن، به بیانِ بهترین راه‌های کمک به مغز، برای به خاطر سپردنِ سریع‌تر و آسان‌ترِ اطلاعات و در نهایت، داشتنِ عملکرد بهتری در امتحانات، پرداخته شده است.

۱- پیش از امتحان، قدم بزنید

ثابت شده است که ورزش کردن حافظه‌ را تقویت کرده و قدرت مغز را افزایش می‌دهد. پژوهش انجام شده توسط دکتر چاک هیلمن از دانشگاه ایلینوی، نشان می‌دهد حدود ۲۰ دقیقه ورزش پیش از

ادامه مطلب / دانلود

یادگیری ۶ درس از نوابغ بزرگ

ذهن نابغه‌ای را فرض کنید که در حال طراحی یک وسیله مافوق صوت است؛ دانشمندی را فرض کنید که تاریخ فضا را می‌نویسد یا بینایی را به افراد نابینا بازمی‌گرداند. افراد نابغه چه درس‌هایی به ما می‌دهند؟

افراد نابغه در طول تاریخ کارهای بزرگی انجام داده‌اند و بشر وام‌دار تلاش‌ها و شب‌بیداری‌های آن‌ها است. در واقع این افراد موفق شدند کاری که دیگران نمی‌توانستند انجام دهند را تکمیل کنند. از ذهن نوابغ چه درس‌هایی می‌توانیم بگیریم؟ آلبرت انیشتین، گالیله، موتزارت، کپلر، استیون هاوکینگ، توماس ادیسون و زکریای رازی از جمله نوابغ تاریخ هستند و زندگی آن‌ها درس‌های بزرگی را به ما می‌دهد.

درس اول: چالش‌های جدید به طرز فکر جدید نیاز دارد
پروژه «بلاد هاوند اس اس سی» قصد داشت اولین وسیله مافوق صوت باشد که از مرز ۱۶۰۹ کیلومتر بر ساعت عبور می‌کند. این وسیله هم یک خودرو بود و هم جت و هم یک سفینه فضایی، اما جدی‌ترین مشکل ساخت آن طراحی چرخ‌هایش بود. چگونه می‌توان سریع‌ترین چرخ‌های تاریخ وسایل نقلیه را ساخت؟ چرخ‌هایی مقاوم و قابل اعتماد، آن هم با منابعی محدود؟

مارک چاپمن مهندس اصلی پروژه بلاد هاوند پس از کلی تفکر و پیاده‌سازی ایده‌های جدید اعلام کرد که تیمش باید یک قدم به عقب بردارند تا به راه‌حلی بهتر برسند: «ما به چیز زیادی نرسیدیم. فقط اینکه به شیوه منحصر به فردی برای استفاده از تکنولوژی دست پیدا کرده‌ایم.»

رویکردی که در نهایت به آن رسیدند «طراحی آزمایش‌ها» نام داشت. در این رویکرد، آن‌ها با استفاده از تکنیک‌های ریاضی به سراغ حل مسئله رفتند. به عبارت بهتر، تعداد بیشتری آزمایش کوچک انجام شده و سپس داده‌های هر یک در کنار هم قرار گرفته تا حاصل کار مشخص شود. مارک می‌گوید: «سه چهار ماه بود که ما فقط سرمان را به دیوار می‌کوبیدیم تا فکری به سرمان بزند. به ناگهان چیزی به ذهنمان رسید: طراحی چرخی که به اندازه کافی قوی و مناسب بود.»

درس دوم: اجازه دهید مدارک و شواهد به نظر شما شکل دهد
همه فکر می‌کردند که شهاب‌سنگ‌ها آب را به زمین آورده‌اند. استیون یاکوبسون نیز در ابتدا از این قاعده مستثنی نبود. او بر روی سنگ‌ها مطالعه کرد تا گذشته زمین را کاوش کند. استیون آبِ داخل سنگ معدنی «رینگ وودیت» در پوسته زمین را کشف کرد و فهمید که اقیانوس‌های زیرین سیاره ما به تدریج راه خود را به سطح سیاره پیدا کرده‌اند.

او می‌گوید: «متقاعد کردن دیگران واقعا کار سختی بود.» با این حال، دو مدرک دیگر نیز در ماه‌های اخیر کشف شد که ادعای او را تقویت می‌کند. زمان خواهد گفت که آیا نظریه‌های جدید درست هستند یا داستان پیچیده‌تر از این حرف‌ها است. استیون در ادامه می‌گوید: «این مساله که شما اولین نفری باشید که یک چیز جدید را مشاهده می‌کنید خیلی اتفاق نمی‌افتد، اما وقتی هم رخ دهد هیجان‌انگیز است.»

درس سوم: ۹۹ درصد موفقیت‌ها با عرق ریختن به دست می‌آید
شیلا نیرنبرگ در دانشگاه کورنل درس می‌خواند. او قصد دارد با کمک یک دستگاه پروستتیک نابینایی را درمان کند. مهم‌ترین مانعی که در این میان برای او وجود داشت پیدا کردن کدهای اطلاعات ارسالی از چشم به مغز بود. نیرنبرگ می‌گوید: «وقتی آن را فهمیدم، اصلا نمی‌توانستم غذا بخورم یا حتی بخوابم؛ تنها کاری که دوست داشتم انجام دهم این بود که کار را پیش ببرم. یک وقت‌هایی خیلی خسته می‌شدم. اما وقتی از شخصی که به شدت در بحران گیر افتاده و حتی نمی‌توان صورت بچه خود را ببیند یک ایمیل دریافت می‌کنم، بسیار مشتاق می‌شوم که بیشتر تلاش کنم.»

نبوغ تعریف‌پذیر نیست

درس چهارم: جواب همیشه مطابق انتظار شما نیست
دهه‌ها است که سیلویا ایرل تلاش می‌کند اقیانوس را با چشمان جدید ببیند! «ماشین رویایی» او یک زیردریایی است که می‌تواند به اعماق اقیانوس‌ها برود. آن‌قدر که انسان در مورد فضا می‌داند در مورد اعماق اقیانوس‌ها نمی‌داند. اما کدام وسیله تاب مقاومت در برابر فشار سهمگین آب در کیلومترها زیر سطح آب را دارد؟

سیاویا می‌گوید: «جنس آن می‌تواند از فولاد باشد یا تیتانیوم. حتی نوعی سرامیک یا آلومینیوم هم می‌تواند باشد. اما شیشه گزینه نهایی است.» با توجه به محاسبات او، یک گوی شیشه‌ای با ۱۰ تا ۱۵ سانتی‌متر ضخامت می‌تواند با ایمنی کامل اعماق اقیانوس‌ها را کاوش کند. شیشه نخستین ماده‌ای است که بشر با آن آشنا شد، اما هیچ‌گاه ماهیت آن را به درستی درک نکرده است. ساختار مولکولی شیشه کمی شبیه مایعات است. بنابراین با افزایش فشار در اعماق آب، مولکول‌های آن کمی به هم نزدیک‌تر می‌شوند و ساختاری جدید را شکل می‌دهند.

درس پنجم: کمی شانس هم خوب است
می‌خواهیم در مورد یکی از بزرگترین موفقیت‌های تاریخ کاوش‌های فضایی صحبت کنیم. ۲۰ سال برنامه‌ریزی و تلاش دانشمندان بالاخره در سال گذشته میلادی جواب داد. فیله (Philae) ربات کاوشگر سازمان فضایی اروپا است که موفق شد ۴۸۰ میلیون کیلومتر آن‌طرف‌تر بر روی سطح «دنباله‌دار ۶۷ پی» بنشیند. فرود نرم این کاوشگر بر روی ستاره دنباله‌دار ۶۷ پی به عنوان برترین دستاورد علمی ۲۰۱۴ از سوی مجله معتبر ساینس برگزیده شد.

بزرگترین مانعی که در طراحی و ساخت آن وجود داشت این بود که اطلاعات بسیار کمی از محل ورود وجود داشت. استفان اولامک، مدیر برنامه فیله، می‌گوید: «هیچ اطلاعی در مورد سایز و سیکل شب و روز آن نداشتیم و این اطلاعات بر روی طراحی آن از نظر تامین انرژی اثر می‌گذارد. هیچ اطلاعی در مورد جاذبه آن دنباله‌دار هم در اختیار نداشتیم و نمی‌دانستیم سرعت برخورد فیله با آن چقدر خواهد بود. حتی سطح دنباله‌دار ۶۵ پی هم برایمان ناشناخته بود.»

بنابراین آن‌ها باید چیزی را طراحی می‌کردند که با ساختارهای متفاوت دنباله‌دارها سازگاری داشته باشد. آن‌ها حدس زده بودند که این دنباله‌دار مانند یک سیب‌زمینی باشد و سطح مسطح کافی برای فرود فیله را داشته باشد. حتی در زمان فرود فیله نیز همه چیز آن‌گونه که می‌خواستند پیش نرفت و ممکن بود حاصل ۲۰ سال تلاش به هدر رود. نیزه‌های لنگری فیله به موقع باز نشد. همین اتفاق باعث شد پیش از آنکه فیله بر روی سطح منجمد دنباله‌دار ۶۵ پی بنشیند، کمی در جای خود بازی کند. هر چند در نهایت توانست اطلاعات را به زمین ارسال کند.

درس ششم: نبوغ تعریف‌پذیر نیست
نیرنبرگ می‌گوید: «نبوغ واژه جالبی است. من معمولا از آن چشم‌پوشی می‌کنم و به زندگی عادی‌ام ادامه می‌دهم. باید کاری را انجام دهی که می‌خواهی و به این فکر نکنی که دیگران چه برچسبی به تو می‌زنند. من واقعا نمی‌دانم این واژه را چگونه توضیح دهم.»

ادامه مطلب / دانلود

تغییر در ساعات درسی از مهر ماه 92

به گزارش نیمروز به نقل از فارس، حمیدرضا حاجی‌ بابایی عصر امروز در جمع فرهنگیان اهواز در تالار مهر اهواز اظهار کرد: سند برنامه درسی ملی برای نخستین‌بار در تاریخ آموزش و پرورش کشور تدوین شد.

وی خاطرنشان کرد: این سند رسماً روز گذشته رونمایی شد و به‌زودی به صورت یک کتاب در اختیار همه مدیران قرار می‌گیرد.

وزیر آموزش و پرورش از ابلاغ این سند خبر داد و تصریح کرد: سند برنامه درسی ملی پس از تصویب در شورای عالی آموزش و پرورش به امضای رئیس جمهور رسید و ابلاغ شد.

حاجی بابایی با تشریح این سند گفت: سند برنامه درسی ملی یکی از مجموع پنج سند زیرمجموعه سند تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش است.

وزیر آموزش و پرورش عنوان کرد: ‌تاکنون هیچ نقشه راهی در سیستم آموزشی، به این شیوه که بر اساس آن همه کتب درسی با هم پیوستگی داشته باشند و ارتباط معناداری بین دریافت‌های دانش آموز هر دوره نسبت به دوره بعد ایجاد شود، وجود نداشت.

وی خاطرنشان کرد: این برنامه در مرحله نخست برای دوره دبیرستان اجرا خواهد شد؛ مهرماه سال 92 برای سال اول، مهرماه سال 93 برای سال دوم و مهرماه سال بعد از آن برای سال سوم اجرا می‌شود و این روند تا پایان حذف پیش دانشگاهی پیش خواهد رفت.

وی افزود: مهرماه امسال کتاب‌های سال اول و ساعات درسی به دنبال برنامه درسی ملی تغییر می‌کند. در گذشته برای سال‌های اول، دوم و سوم دبیرستان هر هفته سی ساعت درس و در طول سال صد ساعت برنامه رسمی غیر کلاسی وجود داشت که براساس برنامه درسی ملی در این حوزه تغییرات لازم اعمال می‌شود.

وزیر آموزش و پرورش اظهار کرد: تحول بنیادین در نظام آموزش و پرورش براساس یک تعریف زمانی صورت می‌گیرد اقدامات عظیمی که در جهت تحول نظام آموزش و پرورش صورت گرفت نشان از شروع حرکت بزرگ است.

حاجی‌بابایی یکی دیگر از زیرمجموعه‌های سند تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش را تدوین نظام رتبه‌بندی معلمان عنوان کرد و اظهار داشت: همه اقداماتی که تحت عنوان تحول بنیادین در نظام آموزش و پرورش انجام می‌شود، یک معنا و مفهوم مشترک دارد و آن این است که گفتمان آموزش و پرورش و نگاه به نظام آموزش و پرورش در کشور باید تغییر کند.

وی تصریح کرد: تا زمانی که نگاه به آموزش و پرورش تغییر نکرده ما نمی‌توانیم نام تحول را بر اقدامات انجام گرفته بگذاریم.

وی در ادامه با اشاره به استقرار نظام 3-3-6 گفت: در یک نگاه کلی هدف از این اجرای این برنامه این بوده که نشان دهیم نظام قدیم در برخی قسمت‌ها یک نظام اشتباه است و بودن مقطع پیش‌دانشگاهی نیز یکی دیگر از اشتباهات نظام قدیم به شمار می‌رود.

حاجی بابایی افزود: این نظام به‌گونه‌ای بود که می‌توان آن را مانند ساختمانی تصور کرد که یک ششم از فنداسیون و استحکام آن کم و شش طبقه به همراه طبقه هفتم یعنی همان پیش دانشگاهی بر آن بنا نهاده شده‌است و قطعا این ساختمان با یک لرزش دچار مشکلات بی‌شماری می‌شود.

وی گفت: با استقرار نظام 3-3-6 گفتمان در آموزش و پرورش دچار تغییر و نگاه مردم، مسئولان، مدیران و همه معلمان نسبت به این نظام شد.

 

ادامه مطلب / دانلود

چرا از تاریخ درس نمی‌گیریم؟

احتمالاً شما هم با این باور عموم هم‌عقیده هستید که تاریخ خزانه‌ای گرانبها از خرد خاموش است که منتظر کشف و درک شدن می‌باشد تا به جای اینکه آرام آرام به غبار تبدیل شده و از ذهن همه بیرون برود. زندگی‌هایمان را ارتقا دهد.

هگل، فیلسوف بزرگ به تاریخ نگاه کرده و اینطور نتیجه‌گیری می‌کند: ما از تاریخ این را می‌آموزیم که آدمها هیچ از تاریخ نمی‌آموزند. سانتایانا، انسان‌شناس پرسروصدا هوشیارانه هشدار می‌دهد که آنهایی که نمی‌توانند گذشته را به خاطر آورند، محکوم به آنند که آن را دوباره زندگی کنند. جمله‌ای از یک ناشناس هم درمورد این حقیقت اضافه می‌کند: افراد عاقل از اشتباهات دیگران درس می‌گیرند؛ افراد باهوش از اشتباهات خودشان. و نادانان از هیچ‌کدام.

آیا همه انسانها نادان و ناامید هستند؟ آیا انسانیت تا این اندازه جاهل است؟ آیا نمی‌توانیم از تجربیات نسل‌های قبلی درس بگیریم؟ چرا؟

***

به این دلیل از تاریخ درس نمی‌گیریم که در آن مورد آموزش ندیده‌ایم؛ آموزش‌ها و تحصیلات ما بسیار انتزاعی، قدیمی و نامربوط است که پر از معیار و مقیاس‌های مصنوعی قرن‌ها و تاریخ‌ها و اسم‌های مربوط به جنگ‌ها و افراد مشهور است که هیچ ارتباطی با زندگی ما، درک و دغدغه‌هایمان ندارد.

وقتی بتوانیم از گذشته درس بگیریم، زندگی‌های بسیار بهتری خواهیم داشت.

درکنار اتفاقات و رویدادهایی که در تاریخ ثبت شده است، آدم‌ها چطور آن رویدادها را از سر می‌گذراندند؟ برای کنار آمدن با آنها چه می‌کردند؟ حقایق زندگی، بازی‌های روزگار، داستان‌های مربوط به چرا و چگونگی پیش آمدن اشتباهات و موفقیت‌ها، هیچکدام به ما نمی‌رسد. چگونگی موقعیت‌ها و کارهای اصلی و اساسی–همه آن الگوهای باارزش و پرمفهومی که باعث شد زندگی‌های زمان‌های قبل، ارزش یادآوری نداشته باشند.

خردی برگرفته از گذشته بخشی از ثبت تاریخی به شمار نمی‌رود. به نظر می‌رسد اینکه افراد چطور راهشان را باز کرده و جلو می‌رفتند برای مورخان و نویسندگان تاریخ هیچ اهمیتی نداشته است. ما در مدرسه، تاریخ زندگی یاد نمی‌گیریم. آیا باید به سریال‌های تاریخی تلویزیون و فیلم‌های سینمایی اعتماد کنیم؟ آیا اینها فقط کارهایی سرگرم‌کننده برای عموم مردم نیستند؟

ما می‌توانیم از تجربیات قبلی برگرفته از منابعی که بر اساس واقعیات تاریخ است، برای زندگی کنونی خود درس بگیریم. برای درک و پیگیری این اطلاعات  باید بتوانیم ببینیم، گوش کنیم و حس کنیم. آیا زنده بودن با تاریخ سازگاری ندارد؟ آیا تاریخ باید در خاک مدفون شود؟

کلمات هرودوت ( هرودوت نخستین تاریخ‌نگار یونانی زبان است که آثارش تا زمان ما باقی مانده‌است. ) که دو هزار و پانصد سال پیش تاریخ را بنا نهاد این روزها بازتاب خود را از دست داده‌اند:

«آنچه هرودوت با تحقیق دریافته است را اینجا مطرح می‌کنیم: به این منظور که یاد گذشته با گذشت زمان در میان مردم از بین نرود و کارهای بزرگ و حیرت‌آور یونانیان و خارجی‌ها و بخصوص دلیل جنگیدن آنها در برابر هم، شهرت و آوازه خود را از دست ندهد.»

به نظر نمی‌رسد که قصد پدر تاریخ خلق یک دامنه جدید از برتری علمی بوده باشد.

به خاطر علاقه هرودوت به اسطوره، پلوتارک صالح فریاد برخواهد آورد که پادشاه عریان است و اطلاعات نادرست: «هرودوت پدر دروغ است!» به همین ترتیب، برای هزاران سال همه با تایید سر تکان خواهند داد و فراموش می‌کنند که هرودوت غیرعلمی کلمه تاریخ را بنیان نهاده و هدف او، کار نوشتن خاطرات گذشته برای عبرت گرفتن نسل‌های آینده بوده است.

این هدف بسیار ساده و انقلابی بود: با دادن گذشته‌ای به ما برای متمایز کردنمان از حیوانات دیگر؛ برای یاد گرفتن ما، برخلاف حیوانات، از نسل‌هایی که دیگر زنده نیستند، از اشتباهات آدم‌های دیگر. وظیفه تاریخ جلوگیری از فراموشی است و زنده نگه داشتن خاطرات به طریقی که از آنها درس زندگی گرفته شود.

***

شاید مورخان که از تکرار خسته‌ هستند، دیگر باور نداشته باشند که نقش آنها کمک به نسل‌های جدید برای اجتناب از اشتباهات فاجعه‌باری است که قبلاً انجام شده و نه درس گرفتن از گذشته؛ شاید باور دارند که فکر کردن به یک حقیقت کوچک اما خالص باقیمانده مهم تر باشد.

شاید مورخان باور ندارند که وظیفه آنها تغییر دادن آینده، حرف زدن با آدمها و بازداشتن آنها برای مبارزه دوباره از صفر است.  آیا بیان و توضیح علل و شرایط راضی‌شان می‌کند؟

شاید مورخان و معلمانی که کار آنها را ارائه می‌کنند دیگر نمی‌دانند که چطور باید با هم حرف بزنند یا معلمان نمی‌خواهند گوش دهند و یا مورخان تصور نمی‌کنند این موضوعات برای عامه مردم مفید و تکان‌دهنده باشد. یک چیزی سد راه دانستن شده است.

***

شاید آن چیزی که سد راه دانستن ما شده است، ایده پیشرفت باشد که این در تناقض با هدف اصلی است. اگر پیشرفت لازم است، اگر آینده برای همیشه تازه است و دیگر پیش نخواهد آمد، پس درس گرفتن از گذشته چه سودی دارد؟ علاوه‌براین، اگر انسانیت نه با امیال و اعمال انسان‌ها، بلکه با فرایندهای لازم و ضروری است که جلو می‌رود، درس گرفتن از تاریخ چه ارزشی دارد؟ چنین تاریخی فقط آب در هاون کوبیدن خواهد بود و به همین خاطر اجازه می‌دهند که خرد خاموش تاریخ در جای خود خوابیده باشد.

می‌تواند به این دلیل هم باشد که مورخان از آموزش داستان‌های مشکوک قدیمی خجالت‌زده هستند چون می‌خواهند دانشمندانی قابل‌احترام باشند. آنها فقط به دنبال واقعیات قطعی و سطح بالا از گذشته هستند. فقط می‌توانند باورهای دقیق جهانی را بیان کنند که به اثبات رسیده‌اند. شاید دستورالعمل‌های مردمی ساده و عملی سطح‌پایین‌تر که از تاریخ به یاد مانده باشد برای آنها مهم نباشد زیرا این نوع حقایق علمی، به اندازه کافی خالص و دقیق نیستند. واضح است که آموخته‌های تاریخی را نمی‌تواند زیر میکروسکوپ در آزمایشگاه آزمایش کرد.

مورخان جدی‌تر دریافته‌اند که اشارات تاریخ ثبت‌شده‌ای که برای ما باقی مانده است بسیار کم‌دقت، مشکوک، متعصبانه و راضی‌کننده قدرت‌ها و رهبرانی است که می‌خواستند تصویر خود را به آیندگان منتقل کنند. احتمالاً کشف کرده‌اند که این جالب‌ترین خاطراتی که به ما از گذشته منتقل شده، انبوهی از دروغ‌ها، خیالات و جزئیات شخصی است، نه قوانین. فایده داستان‌هایی که اصلاً راست هم نیستند چیست؟

شاید فشار زیادی روی مورخین برای صادق بودن هست که تاریخ اصلاً اینگونه نیست. شاید مفهوم امروزی گذشته زود به زود تغییر می‌کند.

تاریخ قرن اخیر را بسیار تغییر داده است؛ باستان‌شناسان چاه گذشته را عمیق‌تر و عمیق‌تر کنده و محققان اشتباهات اسناد، روش‌ها و ایده‌ها را دقیق‌تر بررسی کرده‌اند. چقدر خجالت‌آور است که این آموخته‌ها اینقدر برای ما کم هستند.

***

این سوال برای ما مصرف‌کنندگان تاریخ هنوز باقی است: چرا بسیاری از مورخین بزرگ چیزهای کمی برای آموختن به ما دارند؟ چرا این روزها دیگر نمی‌توان از داستان‌های گذشته درس گرفت؟

برای خیلی از ما تنها فایده عمومی تاریخ-و فایده حیاتی آن–قصد و نیت اولیه هرودوت است که آموختن چیزی معنی‌دار از گذشته به ما می باشد تا دفعه بعد که کار مشابهی انجام دادیم، عملکرد بهتری داشته باشیم.

***

ما می‌توانیم در عین دروغین بودن تاریخ از آن درس بگیریم. چیزی که باید در متون تاریخی و ادبی گذشتگان به دنبال آن باشیم، شکلی جامع و قابل درک در سطح خودمان است؛ استعاره، تشبیه، داستان‌های تکان‌دهنده  که به ما بهتر زندگی کردن را آموزش می‌دهد.

ما نیاز به گنجینه‌های فکری داریم که ذهنمان را خوب بیاراید و کمکمان کند خوب قضاوت کنیم و بفهمیم کاری قبلاً انجام شده نه اینکه همان اشتباه را دوباره تکرار کنیم. آدمهایی که از گذشته درس می‌گیرند می‌توانند به جای رنج کشیدن از آن، برای پیشرفت خود از آن بهره ببرند.

اگر انسان‌ها همه اینها را قبلاً دیده‌اند، بگذارید آن برایتان معنی کنند! آماده باشید که بفهمید گذشتگان چگونه زندگی کردند و توصیه‌های آنها را برای امروز و فردا بشنوید.

***

شاید بهترین مورخین امروز کسانی باشند که تجربیات زندگی گذشتگان را مطرح می‌کنند. آنها بدون هیج روش و متد خاصی آنچه شخصاً درمورد طبیعت انسان، اتفاقات زندگی و موقعیت‌های مختلف درک کرده و یاد گرفته‌اند را برای ما توضیح می‌دهند تا با کمک آنها بتوانیم بهتر زندگی کنیم. باید به آنها و حرف‌هایشان اعتماد کنیم.

حداقل نمی‌توانیم به اندازه هرودوت به انسان‌ها کمک کنیم؟

ادامه مطلب / دانلود
css.php