نتايج جستجو مطالب برچسب : خیانت

خیانت اینترنتی

خیانت اینترنتی

خیانت زن و شوهرها، یعنی فرد کاری را مرتکب شود که اگر شریک زندگیش جلو وی حضور داشت آن کار را انجام نمی داد. خیانت واژه بسیار راحت و قابل درکی است. رضایت زناشویی مهم‌ترین رکن سلامت روانی خانواده محسوب می‌شود؛ از این ‌روی، توجه به آن، از سوی پژوهشگران در حوزه‌های روان‌شناسی و جامعه‌شناسی؛ به عنوان یکی از موارد حفظ بنیان خانواده، ضروری و مهم است. رضایت زناشویی را می‌توان وجود یک رابطه دوستانه همراه با حس تفاهم و درک یکدیگر و نیز وجود یک تعادل منطقی بین نیازهای مادی و معنوی زوجین، تعریف کرد.رضایت زناشویی در واقع برقراری انطباق بین وضعیت موجود و وضعیت مورد انتظار زوجین از ازدواج‌شان است. باید توجه داشت که

ادامه مطلب / دانلود

۷ رفتار زشت در زندگی که خیانت به همسر است!

۷ رفتار زشت در زندگی که خیانت به همسر است!

۷ اقدام ناشایست در زندگی زناشویی وجود دارند که روانشناسان آنها را معادل خیانت به همسر خوانده‌اند. انتخاب شخص ایده‌آل برای زندگی مشترک کار دشواری است. اما آنچه دشوارتر محسوب می‌شود، حفظ رابطه و مدیریت درست آن است. می‌دانیم عوامل بسیاری باعث جدایی می‌شوند که از جمله آن می توان به خیانت، اختلاف ارزش‌های اجتماعی، اختلاف سلیقه و غیره اشاره کرد.

روانشناسان بر این باورند خیانت یکی از مهمترین اتفاقاتی است که در بسیاری از مواقع نقطه پایان رابطه را رقم می‌زند. عمل خیانت باعث از بین رفتن اعتماد زن و شوهر شده و زخم عمیقی را در دل آنان ایجاد می‌کند. با این حال، خیانت تنها یکی از عوامل مخرب رابطه محسوب می‌شود و عوامل دیگری وجود دارند که درست به اندازه خیانت باعث سلب تعهد و امنیت رابطه عاطفی می‌شوند.

روانشناسان ۷ اقدام زیر را معادل خیانت به همسر دانسته و تصور می‌کنند. این عوامل درست به اندازه خیانت رابطه را تخریب می‌کند.

اهمیت بیشتر به نیازها و خواسته های خود

رابطه عاطفی باید بر مبنای مساوات و رفاقت دوطرفه به جلو پیش رود. حتی عده‌ای می‌گویند عاشق همیشه معشوق را در جایگاه اول قرار می‌دهد. ارزش قائل شدن برای هم و غم همسر ارتباط زن و

ادامه مطلب / دانلود

انتخاب همسر، چالشی سخت برای جوانان

انتخاب همسر، چالشی سخت برای جوانان

ارزشمندترین بنیاد اجتماعی نزد خداوند، خانواده است؛ به‌طوری که زمینه‌های پیوند پاک و مقدس ازدواج را می‌توان در آیین اسلام و سنت نبوی و سیره ائمه هدی(ع) به‌خوبی مشاهده کرد. خداوند در آیات متعدد قرآن‌کریم زن و مرد را در کنار هم قرار داده، قرار گرفتن زن و مرد در کنار هم بدان معنی است که تعالی و رشد شخصیتی آنها در گرو زندگی با یکدیگر است اما باوجود تأکیدات بسیاری که درخصوص فراهم‌کردن شرایط ازدواج شده، ولی متاسفانه شاهد هستیم امروز این قضیه به کندی درحال انجام است.

خانم «س- خ» که کارمند یک شرکت مشاوره‌ای است و حقوق ماهانه‌اش را ٨٠٠‌هزار تومان اعلام کرد، دلیل خود را درباره ازدواج نکردن این‌گونه بیان می‌کند که تحصیلاتش کارشناسی‌ارشد است و به دلیل نیافتن همسر مناسب ازدواج نکرده است.

آقای«م- م» نیز با درآمد ماهانه یک‌میلیون و ۵٠٠‌هزار تومانی خود از شغل آزاد عنوان کرد: من یک دیپلمه هستم که فقط خودرو دارم و به دلیل عدم تمکن مالی تاکنون تن به ازدواج نداده‌ام.

آقای «خ- ش» که کارمند و درآمد ماهانه او یک‌میلیون و ۶٠٠‌هزار تومان است، دلیل خود را این‌گونه اظهار کرد: دانشجوی کارشناسی‌ارشد هستم که از امکانات رفاهی فقط خودرو دارم و به دلیل ادامه تحصیل و مسائل اقتصادی نتوانسته‌ام ازدواج کنم.

خانم «م – ع» نیز مدرک لیسانس دارد و شغلی ندارد، او می‌گوید که خواستگاران او ملاک‌های لازم را تاکنون نداشته‌اند. برخی از خانم‌ها نیز به دلیل سن بالای خود نسبت‌به خواستگارشان و ترس از نگاه جامعه و این‌که ممکن است پس از مدتی مرد او را رها کند، با وجود علاقه فراوان نتوانسته‌اند، ازدواج کنند اما در مجموع وقتی با افرادی که متولدین دهه ۶٠ بودند، صحبت می‌کردم، ریشه عدم ازدواج بسیاری از آنها را در دوگانگی رفتار(مدرنیته) و تفکر(سنتی) دیدم.

دکتر عشرت کریمی افشار، دکترای روانشناسی سلامت – در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا منطقه کویر درخصوص علت عدم‌ازدواج برخی دهه شصتی‌ها گفت: تضاد خاصی بین امکانات جامعه و ذهنیت دهه شصتی‌ها ایجاد شده است. آنها بچه‌های جنگ و انقلاب هستند و تعصبات خاص خود را دارند، به‌طوری که به سمت سنتی‌بودن گرایش دارند.

وی ادامه داد: اکنون فضای مجازی و اطلاعات به‌روز شده و این پذیرش برای دهه شصتی‌ها بسیار سخت است، به‌طوری که آنها می‌خواهند به‌روز باشند اما بین به‌روز بودن و افکار آنها همخوانی وجود ندارد و در نتیجه انتخاب برایشان سخت خواهد شد.

این دکترای روانشناسی سلامت اظهار کرد: علاوه‌بر بیکاری و مشکلات اقتصادی، اغلب افراد این دهه تحصیلکرده و دارای تجارب زیادی هستند که براساس این تجارب، انتخاب برای آنها سخت شده است و دیگر نمی‌توانند روی هر گزینه‌ای دست بگذارند.

وی تصریح کرد: یکی دیگر از دلایل عدم‌تمایل دهه شصتی‌ها به ازدواج در بانوان این است که استقلال مالی خانم‌ها امروز بسیار به چشم می‌آید و همین عامل سبب شده است که در انتخاب شریک خود سخت‌گیرانه‌تر رفتار کنند.

تفاوت دهه ٧٠ با ۶٠

وی بیان کرد: اما در دهه هفتادی‌ها، پسر و دختر به‌روز هستند، به‌طوری که دقیقا هر دو گروه در شبکه‌های مجازی حضور دارند و این ارتباط را پذیرفته‌اند اما دهه شصتی‌ها مدر‌شده‌هایی هستند که در عین حال آن را نمی‌پذیرد به گونه‌ای که دهه شصتی‌ها هم فضای مجازی را دوست دارند و از آن استفاده می‌کنند، اما در عین‌حال با اندیشه و ایدئولوژی آنها نیز تفاوت دارد.

کریمی‌افشار، ١٨سالگی را سن بلوغ فکری و اجتماعی افراد دانست و عنوان کرد: امروزه افراد در این سن توانایی انتخاب داشته و درنتیجه انعطاف‌پذیری بیشتر و سخت‌گیری کمتری دارند و حتی برخی اوقات اجازه می‌دهند خانواده برای آنها تصمیم‌گیری کند. اما وقتی فرد به ٣۵سالگی می‌رسد، طبیعتا تجربه او زیاد شده، درنتیجه انعطاف‌پذیری او کاهش و سخت‌گیری افزایش می‌یابد، همچنین دیگر توان یک جوان ٢٠ساله برای دعوا کردن و جروبحث را ندارد. در نتیجه او به آرامش نیاز دارد و به‌دنبال فردی است که تمام این ملاک‌ها را داشته باشد و بتواند با او کاملا مسائل خود را حل کند که درنهایت مقوله ازدواج برای او پیچیده‌تر می‌شود.

نسل سوخته دلان!

این دکترای روانشناسی سلامت، دامن‌زدن به عبارات غلطی مثل این‌که «دهه شصتی‌ها نسل سوخته‌اند!»، «جوانی نکرده‌ایم!» و «لذتی از زندگی نبرده‌ایم!» را دلیلی بر افسرده‌بودن آنها دانست و ابراز کرد: افزایش سن ازدواج به‌خودی‌خود خطری برای جامعه ندارد و چنین چیزی را نمی‌توان ادعا کرد اما یک شرط دارد که این افزایش سن، بی‌بندباری اجتماعی را با خود نیاورد. زمانی گفته می‌شود «افزایش سن خطرناک است» که پشت آن بی‌بندباری باشد اما در مقابل آن افرادی داریم که با توجه به افزایش سن‌شان رفتار خود را مدیریت و صحیح زندگی می‌کنند.

وی افزود: افزایش مهاجرت در دهه شصتی‌ها و ورود آنها به شهرها و شهرنشینی، سطح سواد، مشارکت‌های اجتماعی بانوان نیز مزید بر علت شده، به‌گونه‌ای که دایره همسرگزینی برای این افراد وسیع‌تر و انتخاب برای آنها سخت شده است.

ازدواج با دختران بزرگتر از خود

کریمی‌افشار با اشاره به این‌که، بسیاری از دهه شصتی‌ها به سمت تجرد قطعی سوق پیدا نکرده‌اند به ایسنا گفت: تفاوت سنی تا پنج‌سال و نهایت یک دهه بزرگتربودن خانم‌ها از لحاظ تئوری اشکالی ندارد. به شرط آن‌که خانمی که بزرگتر از همسر خود است، احساس مردانگی، مرد را خدشه‌دار نکند.

این دکترای روانشناسی سلامت تأکید کرد: اما اگر خانمی بخواهد، بزرگتری کند و مردانگی مرد را زیر سوال ببرد، مرد حالش بد می‌شود اما اگر این خانم بداند که چگونه با همسر خود رفتار کند، اصلا مشکلی پیش نمی‌آید.

وی با اشاره به علت مخالفت بزرگترها اضافه کرد: خانواده‌ها اگر مخالف هستند، به این دلیل است که فرهنگ شده است که باید مرد بزرگتر از زن باشد، اما خانواده‌هایی وجود دارند که خانم خیلی بزرگتر بوده و زندگی موفقی نیز داشته‌اند، به این سبب که خانم می‌دانسته چگونه رفتار کند، در عین‌حال مراقب فیزیک بدن خود نیز بوده است. پس باید این فرهنگ را به مرور جا بیندازیم که زن بزرگتر از مرد باشد، هیچ مشکلی به وجود نخواهد آمد.

ازدواج فقط نیاز جنسی نیست

این روانشناس بالینی با اشاره به ورود افکار غربی به کشور عنوان کرد: ورود افکار غربی به کشوری که پایبند به اخلاقیات است، متاسفانه جای اشکال دارد. رفع نیاز جنسی مردان سبب می‌شود که نیاز مرد به ازدواج کم شود، ضمن آن‌که اعتماد آنها نیز به ازدواج کاهش پیدا خواهد کرد.

وی با تأکید بر این‌که زندگی فقط نیاز جنسی نیست، اظهار کرد: زندگی نیاز عاطفی، روانی، امنیتی، آسایش، همراه و داشتن یک دوست خوب است که فقط در مقوله ازدواج امکان‌پذیر است. رابطه جنسی فقط یک بعد از ابعاد را برطرف می‌کند، در نتیجه همیشه احساس نقص می‌کنیم و باید به این جوانان گفته شود که در این صورت عاطفه، همدلی، همراهی، امنیت، آسایش و کانون گرم دیگر وجود ندارد.

دهه شصتی ها، سخت گیر نباشید!

کریمی‌افشار از توصیه خود به دهه شصتی‌ها به ایسنا گفت: سخت نگیرند، تضاد ذهنی خود را بین تعصبات و مدرنیته‌شدن حل کنند و بپذیرند که در دنیای مدرنی زندگی می‌‌کنیم که باید مقداری از سخت‌گیری‌های خود را کاهش دهیم.

خیانت و سوء ظن، علت عمده طلاق ها

این دکترای روانشناسی سلامت با اشاره به علت بیشتر طلاق‌هایی که به مراکز مشاوره مراجعه می‌کنند، اظهار کرد: خیانت و سوءظن، بیشترین مسأله‌ای است که امروزه در امر طلاق دخیل شده است. متاسفانه عده‌ای واقعا خیانت می‌کنند، به‌گونه‌ای که شاهد روابط فرازناشویی هستیم و این موضوع نیز به دلیل تأثیر فیلم‌های ماهواره‌ها و شبکه‌های مجازی است. وی با ابراز تاسف از این‌که امروزه قبح خیانت در جامعه شکسته شده است، تصریح کرد: یکی دیگر از علل افزایش طلاق، سوءظن است و این موضوع نیز به سبب آن‌که، فرد شاهد ارتباط متفرقه بوده یا این‌که خود دارای این ارتباطات بوده است، اکنون نمی‌تواند به همسر خود اعتماد کند و سوءظن او هرچند که اشتباه است اما متاسفانه به دلیل این‌که، ذهن خود فرد خراب و به‌هم‌ریخته است، موجب فروپاشی خانواده خواهد شد.

ادامه مطلب / دانلود

عواقب خیانت به همسر

عواقب خیانت به همسر

در دنیایی که ما امروزه در آن زندگی میکنیم خیانت به شدت رواج یافته و افراد به هر دلیلی و به هر گونه ای این کار زشت را انجام میدهند. خیانت به همسر، خیانت به خانواده و … را احتمالاً شما هم شنیده اید.اینگونه که معلوم است در جامعه های غربی این مسئله عادی شده و تنها به جایگاه اجتماعی یا جنسیت ربطی ندارد.

کارمان هر چه که باشد (سیاستمدار، معلم، ورزشکار، هنرپیشه، موسیقیدان، تاجر و …) خیانت‌کارها بینمان هستند. دیگر سوال نیست که «چه کسی خیانت کرده است؟» این است که «چه کسی خیانت نکرده است؟»

تفکر «سریع و ساده» جامعه به مقدس‌ترین بنیان خود اثر منفی گذاشته است. خیلی از خیانت‌کارها سعی می‌کنند کار خودشان را توجیه کنند.دلایلشان برای خودشان منطقی است. اما برای آنهایی که هیچوقت خیانت نکرده‌اند، این دلایل هیچ معنا و مفهومی ندارد. مسئله خیانت تا جایی طبیعی و نرمال شده است که تقریباً هیچ فیلم و سریالی ماهواره ای نیست که حداقل یک اپیزود خیانت نداشته باشد.

خیانت به همسر روابط را نابود کرده و آرزوها را نقش بر آب می‌کند. اگر به فکر خیانت کردن به همسرتان هستید، قبل از اینکه وارد عمل شوید، این ۱۴ نکته را بخوانید.

به یک دروغگو تبدیل می‌شوید

به دوش کشیدن لقب «خیانتکار» به اندازه کافی سنگین است اما اگر خیانت کنید، برچسب دروغگویی هم به شما می‌زنند. خیانت به همسر بدون فریب دادن اتفاق نمی‌افتد و دروغ‌های مصلحتی که

ادامه مطلب / دانلود

مرد ایده آل برای ازدواج از نظر دختران ایرانی

مرد ایده آل برای ازدواج از نظر دختران ایرانی

«در روزهایی که خیانت یک مسأله فراگیر شده این موضوع برایم از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. تا زمانی که مطمئن نشوم که به اصول اخلاقی پایبند نیست نمی‌توانم با مردی ازدواج کنم. بقیه موارد مثل شغل و درآمد و تحصیلات و خانواده در حد متوسط برایم قابل قبول است، فقط و فقط تعهد و پایبندی به مسائل اخلاقی‌اش برایم خاص و ویژه است».

در این گزارش به سراغ دختران رفته و ایده‌آل آنها را برای انتخاب همسر جویا شدیم. مدت‌‌هاست مسئولان خبر از کاهش آمار ازدواج می‌دهند و عده‌ای این کاهش را دلیل تغییر اهداف زندگی دختران و معیارهای آن‌ها برای ازدواج می‌دانند و با اصطلاح سخت‌گرفتن در مورد این معیارها صحبت می‌کنند. این گروه عموماً بر این اعتقادند که گرایش دختران به دانشگاه و حضور اجتماعی آن‌ها باعث بروز هویتی شده که امکان پذیرش هر مردی را در زندگی خود ندارند و همواره به دنبال فردی در سطح خود یا حتی بالاتر هستند و به دلیل پیچیدگی‌های راه پیشرفت پسران از جمله تحصیلات، سربازی، اشتغال و درآمد مناسب، دختران با داشتن جایگاه مناسب نمی‌توانند با همتایان خود ازدواج کنند. حال سؤال اینجاست که مرد ایده‌آل و مرد مناسب ازدواج از نظر دختران چه ویژگی‌هایی دارد؟

شکل گیری ارزش های مادی برای ازدواج

همسر ایده‌آل به معنای تصوری که جوانان از ویژگی‌های فرد موردنظرشان جهت ازدواج در ذهن خود می‌سازند، به کار می‌رود. در واقع وقتی از معیارهای ازدواج صحبت می‌کنیم، منظور همان تصورات ذهنی فرد از همسر مطلوبش است. دکتر شیرین احمدنیا؛ جامعه‌شناس و

ادامه مطلب / دانلود

میهن فال به نقل از جام جم:یک متخصص روانشناسی با اشاره به دلایل خیانت مردان به همسرانشان، توصیه‌هایی را به زنان برای جلوگیری از این آسیب خانوادگی بیان کرد.

این 8 دلیل مردان را به خیانت سوق میدهد

دلایل بی وفایی برخی از مردان به همسران خود چه هستند؟ تصورات و باورهایی که زنان در مورد علل بی وفایی مردان در ذهن دارند تا چه اندازه با واقعیت ها تطبیق می کند؟ شاید تاکنون مطالب زیادی درباره دلایل خیانت مردان خوانده باشید که اغلب برگرفته از ترجمه مقالات خارجی و یا دیدگاه‌هایی است که در کتب روانشناسی مرتبط با روابط همسران ارائه شده است. اما در این گفتگو به دلایل عینی و واقعی خیانت مرد به همسر از نگاه یک مشاوره خانواده خواهیم پرداخت. مهدی آریافر متخصص ترمیم و بهبود روابط ناشی از خیانت همسران در گفتگو با مهر، از دلایل بی وفایی مردانی سخن گفته است که برای ترمیم زندگی زناشویی خود به وی مراجعه کرده اند.

۱- توجه بیشتر زن به خانواده پدری خود

برخی از مردان در جلسات مشاوره اظهار می کنند که چون به این نتیجه رسیده اند که اولویت نخست زندگی همسر خود نیستند، به همین دلیل آنها نیز زن خود را اولویت نخست زندگی خود نمی دانند و ترجیح می دهند تا با فرد دیگری رابطه عاطفی داشته باشند. مهدی آریافر در تشریح این موضوع به زنان توصیه می کند: شوهر شما همیشه باید فرد شماره یک زندگیتان باشد. اگر اتفاق فوق‌العاده‌ای نظیر قبولی در دانشگاه و یا موفقیت در اخذ مدرک تحصیلی، ترفیع کاری، تأیید بارداری یا هر خبر خوب دیگر رخ دهد؛ ممکن است وسوسه شوید که ابتدا این خبر خوب را به والدینتان اطلاع بدهید، ولی اجازه دهید همسرتان نفر اولی باشد که از این خبر خوش مطلع می‌شود. برای مرد بسیار مهم است که شما او را در درجه نخست اهمیت قرار داده و سپس موضوع را با دیگران در میان بگذارید. ولی در پاره ای موارد برخی از زنان ناخودآگاه طوری رفتار می کنند که به خانواده پدری خود بیشتر از شوهرشان اهمیت می دهند. زوجین باید بدانند که آنها دیگر در خانه پدری حضور ندارند و تشکیل خانواده جدیدی داده اند لذا نباید به گونه ای رفتار کنند که شوهرشان احساس کند، مورد بی مهری و کم توجهی قرار گرفته و اولویت نخست زندگی همسرش نیست. بدیهی است تداوم این وضعیت می تواند مرد را از همسر خود دور کرده و زمینه شکل گیری خیانت عاطفی و جنسی را فراهم سازد.

۲- بی توجهی زن به رابطه زناشویی

مهدی آریافر در این خصوص معتقد است: بررسی ها بر روی برخی از مردانی که به همسر خود خیانت کرده اند، نشان می دهد که آنها از ضعف زن در برقراری یک رابطه زناشویی جذاب، مثبت و سازنده گله مند بوده اند. متأسفانه برخی از زنان و حتی مردان، با مهارتهای لازم برای داشتن رابطه زناشویی مؤثری که می تواند در تحکیم بنیان خانواده مؤثر باشد، آشنا نیستند، بنابراین هرطوری که دلشان بخواهد رفتار می کنند، فقدان این مهارت ها باعث می شود تا زن یا مرد با الگوهای رفتاری اشتباهی که از خود بروز می دهند، ناخواسته همسر خود را از چنین رابطه ای گریزان کرده و خلائی را ایجاد کنند که او در خارج از خانه به دنبال برطرف کردن آن باشد. لذا بهتر است هر یک از طرفین اطلاعات خود را در این زمینه افزایش داده و حتی در مورد علائق طرف مقابل برای داشتن رابطه ای دو طرفه و جذاب صحبت کنند تا بتوانند به یک دیدگاه مشترک و مؤثر دست یابند.

۳- رفتار تحکم آمیز زن با شوهر

این متخصص خانواده در این خصوص به مهر، گفت: زمانی که یک زن با صدایی مردانه و حالتی دستوری امر و نهی می کند، این احساس را در شوهر خود به وجود می آورد که زن او یک مدیر است نه همسر. بارها در جلسات مشاوره خیانت همسران از زبان مردان شنیده ام که برخی از زنان به دلایل مختلف در نوع گفتگو و ارتباط با همسرشان مانند یک رئیس و حاکم برخورد می کنند و این احساس را در شوهران ایجاد می کنند که آنها قصد دارند تا اختیار و کنترل زندگی مشترک را در دست بگیرند و لذا مردان نیز در برابر چنین زنانی یا مقاومت می کنند و یا ترجیح می دهند با بی تفاوتی به تدریج از علاقه و احساسات مثبت خود نسبت به همسرانشان کاسته و به دنبال ارتباط عاشقانه دیگری بروند.

۴- تمرکز بیش از حد زن بر روی فرزندان و یا دوستان

مهدی آریافر در این باره خطاب به زنان تاکید می کند: هیچ شکی نیست که فرزندان و یا دوستان، افراد بسیار مهمی در زندگی شما هستند، اما قطعاً از همسر شما مهمتر نیستند. اگر همسرتان را از ردیف اول اولویت‌های زندگی‌تان پایین بیاورید، این پیام را به مرد القاء کرده اید که وفاداری کاملی به او ندارید، لذا نباید از او نیز توقع داشته باشید تا به شما وفادار بماند. اولویت نخست زندگی شما باید همسرتان باشد. اینکار نه تنها باعث رشد و شکوفایی زندگی‌تان می‌شود و آن را در برابر بی وفایی و خیانت احتمالی شوهرتان بیمه می‌کند، بلکه محیطی امن و ایمن برای شما و فرزندتان فراهم می‌کند. بارها از برخی از مردان نظیر این جملات را شنیده ام که اظهار داشته اند که وقتی با حالتی خسته از سر کار وارد منزل شده اند، همسرشان در حال رسیدگی به فرزند و یا صحبت کردن با دوستان صمیمی اش بوده و هیچ توجهی به حضور شوهر خود نداشته است. برخی از مردان نیز می گویند: «همسرمان در مهمانی ها توجه چندانی به ما ندارد و همه تمرکزش بر روی دوستان و اطرافیان خودش است» بدیهی است مردان در چنین وضعیتی احساس می کنند، زنان زحمات و تلاش آنها را در بیرون از خانه نادیده گرفته و قدردان نیستند، تداوم این وضعیت مرد را از خانواده دور کرده و او را بسوی بی وفایی و خیانت به زن سوق خواهد داد.

۵- سرزنش کردن مرد توسط زن

این مشاور خانواده می افزاید: تحقیر و سرزنش کردن مرد باعث شکسته شدن اقتدار او خواهد شد و از او فردی پرخاشگر و عصبی خواهد ساخت که دیگر همانند سابق، همسرش را دوست نخواهد داشت. مرد دوست دارد برای همسرش بهترین باشد. وقتی شما به عنوان شریک زندگی اش عیب او را بیان می کنید، او اولین احساسی که می کند این است که شما او را بهترین نمی دانید و این بسیار خطرناک است. پس اگر خواهان یک همسر مهربان و خوب هستید، به جای دیدن بدی‌هایش، خوبی های او را ببینید و مدام آنها را به زبان بیاورید و اگر انتقادی از او دارید، به جای استفاده از کلمات تنش زا و سرزنش کردن او سعی کنید تا با لحنی ملایم و بهره گیری از مهارتهای ارتباطی مناسب با او صحبت کنید. پیشنهاد می کنم برای کسب این مهارتها یا از کتابهایی که در این زمینه نوشته شده و یا از راهکارهای مشاورین با تجربه و آگاه بهره بگیرید. برخی از مردان در جلسات مشاوره می گویند؛ همسرمان کاری کرده است که ما از اشتباه کردن می ترسیم زیرا اگر مرتکب اشتباهی شده و یا در اثر عواملی که حتی خارج از دست ماست، گرفتار بحرانی شویم، همسرمان به جای آنکه به ما انگیزه داده و اعتمادبه نفس لازم برای غلبه بر شرایط موجود به ما بدهد، اقدام به سرزنش و تحقیر کرده و همین امر باعث شده تا ما نیز به محض رهایی از مشکلات، دیگر بر روی همراهی همسر خود حساب باز نکرده و از او فاصله بگیریم.

۶– وقتی زن مانند یک مادر با همسرش رفتار می کند

مهدی آریافر به مهر گفت: وقتی مرد احساس کند که زن همانند یک مادر از او مراقب کرده و تمام رفتارهای او را تحت نظر داشته و هر کاری را مدام به او یادآوری می کند، به تدریج از نظر احساسی از او فاصله خواهدگرفت. یکی از معمول ترین و مخرب ترین عادات ارتباطی زن ها با شوهرشان این است که با آنها به گونه ای رفتار می‌کنند که گویی مردان کودکانی بیش نیستند و نمی‌توانند از خودشان مراقبت کنند و نیاز دارند که خانم ها زندگی شان را اداره کنند.

این متخصص خطاب به زنان می گوید: هنگامی‌که با یک مرد مانند پسربچه کوچکی رفتار می‌کنید، او نیز به مانند بچه ای کوچک با شما رفتار خواهد کرد. هنگامی‌که انتظار دارید ناتوان، درمانده و ضعیف باشد او نیز ناتوان، درمانده و ضعیف می‌نماید. در ابتدا مادری کردن برای نامزد یا همسرتان می‌تواند جوانب مثبتی داشته باشد، اما در درازمدت اثرات بسیار مخربی را بر روی رابطه شما خواهد گذاشت. هنگامی‌که در حق همسرتان مادری می‌کنید؛ ممکن است در ظاهر او از رفتارتان شکایتی نداشته باشد، حتی ممکن است اصرار کند به این کارتان ادامه بدهید، اما یک چیز حتمی‌است: او یک روز بر علیه تان شورش خواهد کرد زیرا اغلب ‌پسربچه‌ها دوست دارند روزی از مادرشان جدا شوند و خانه را ترک کنند. زنها لازم است توجّه داشته باشند که مادری کردن و با مردها مانند پسربچه های کوچک رفتار کردن، استقلال یک مرد را زیر سوال می برد. زمانی که اقتدار مردان بر اثر مادری کردن بیش از اندازه زنان از بین برود، جذابیتشان را برای همسرشان از دست می دهند. زیرا زنان دوست دارند مرد زندگی شان مقتدر و توانا باشد و از پسربچه هایی که مجبورند مدام دنبالشان باشند خسته و کلافه می شوند در نتیجه همین عامل باعث سردی روابط می شود. در واقع آنچه باعث بروز مشکل می شود رفتار شماست نه بی توجه بودن شوهرتان به کارهایش.

آریافر در ادامه خطاب به زنان می افزاید: با مادری کردن در حق همسرتان، عشق، حرارت و شور و حال رابطه را خواهید کشت. هر چه با یک مرد رفتاری مادرانه داشته باشید، او نیز با شما رفتاری بچه گانه خواهد داشت. نکته مهم اینجاست که چون هیچ مردی مایل نیست با مادرش همبستر شود. در نتیجه از برقراری رابطه زناشویی با شما که همانند مادرش هستید نیز خودداری می کند و برای پرکردن این خلأ جنسی در جستجوی زنی خواهد بود که برخلاف شما رفتاری مادرانه با او نداشته باشد. جنبه دیگر این قضیه این است که هرچه مردی در نظر شما ناتوان تر و ضعیف تر جلوه کند، از لحاظ جنسی نسبت به او سرد خواهید شد. زنان باید توجه داشته باشند که با مادری کردن؛ مردها وابسته می شوند و اعتماد به نفسشان پایین می آید وقتی اعتماد به نفسشان پایین بیاید کمتر می توانند خودشان را دوست بدارند، بنابراین چگونه می توانیم از کسی که خودش را دوست ندارد انتظار عشق داشته باشیم؟! احساس عزت نفس یک مرد بستگی به احساس توانمندی او دارد.

هنگامی‌که مردی احساس می‌کند کارها را به درستی انجام نمی‌دهد، به سختی می‌تواند با شما و یا خودش مهربان باشد. رفتار با مردها به مانند پسربچه‌ها و به رخ کشیدن ضعف‌ها و ناتوانایی‌های آنها روی قابلیت عشق ورزی مرد شما تاثیر منفی می‌گذارد. توانایی و قابلیت‌های مرد باعث تحریک زن‌ها می‌شود. بنابراین هر چه مردی ناتوان تر جلوه کند، از نگاه زنان از جذابیتش کاسته خواهد شد.

۷- وقتی زن؛ بذر شک و تردید را در ابتدای رابطه می کارد

این متخصص بهبود روابط همسران در این باره معتقد است: وقتی زوجین همدیگر را دوست دارند، قطعاً به هم عشق ورزیده و به یکدیگر اعتماد دارند اما از لحظه‌ای که شک و تردید در رابطه‌ای شکل می گیرد، ذره ذره عشق بین زوجین رو به زوال گذاشته و از بین می رود. وقتی مردی مورد ظنّ و شک همسر خود قرار گرفته و رفتار کنترل کننده زن را می بیند، روز به روز از او فاصله گرفته و به سوی شکل گیری رابطه عاطفی جدیدی متمایل می شود. اگر زنی نشانه های بی میلی و سرد شدن شوهرش را نسبت به خود مشاهده کرد، بهتر است به کمک یک مشاور خانواده به واکاوی این مسأله بپردازد و از اتخاذ تصمیم ها و روشهای خودسرانه نظیر بحث و جدل های بی نتیجه، سرک کشیدن در تلفن همراه وی و یا تعقیب او خودداری کند. زیرا بارها در جلسات مشاوره به این نتیجه رسیده ام که شک و تردید بی مورد زن یکی از عوامل مهم بروز بی وفایی و خیانت شوهرش بوده است.

۸- زنانی که به کار و مادیات بیشتر اهمیت می دهند

از نگاه مهدی آریافر، بعضی از زنها در زندگی زناشویی به دلیل ترس از دست دادن همسر و نگرانی از آینده؛ آنچنان بر روی کار و سرمایه گذاری تمرکز می کنند که یادشان می رود در کنار کار خود وقتی را هم برای زندگی مشترک با همسرشان اختصاص دهند، لذا خواسته یا ناخواسته باعث ایجاد شکاف در رابطه خود با او می شوند. به این دسته از خانم ها پیشنهاد می کنم تعادلی بین کار و توجه به زندگی مشترک خود برقرار کنند و در طول شبانه روز به روشهای مختلف نظیر نوشتن یادداشت های عاشقانه، مکالمه تلفنی، گفتگوی رو در رو در منزل یا مکانهای مورد علاقه طرفین با همسر خود در ارتباط بوده و در زمینه روشهای هرچه بهتر کردن رابطه عاطفی و عاشقانه خود و یا تصمیماتی که لازم است برای آینده زندگی مشترکشان اتخاذ کنند، با یکدیگر صحبت کنند.

ادامه مطلب / دانلود

بعد از خیانت چه کنیم؟

بعد از خیانت چه کنیم؟

چرا همسرم به من خیانت کرده است؟ چرا نتوانسته ام همسرم را به زندگی پایبند کنم؟ و… اینها سوالاتی است که ذهن یک زن را به خود مشغول می کند. وقتی نمی تواند بفهمد که کجای زندگی کم گذاشته است که مرد زندگی اش بی وفایی کرده است.

اینکه شما بعد از روشن شدن بی‌وفایی همسرتان چه تصمیمی در مورد رابطه شود با او می‌گیرید، بسته به شرایطی که در آن قرار دارید و باورهایی که زندگی‌تان را براساس‌شان ساخته‌اید، متفاوت است اما اگر می خواهید زندگی کنید و همسرتان قصد جبران گذشته را دارد، به شما می گوییم چطور زندگی مشترک‌تان را از نو بسازید.

قبل از پلیس‌بازی تکلیف‌تان را با خود روشن کنید. اگر به صداقت همسرتان شک کرده‌اید، تلفنش را چک می‌کنید، سرزده به محل کارش می‌روید یا از هر چیز به عنوان نشانه‌ای که مصداق خیانت او باشد اسم می‌برید، باید مراقب آینده‌ای که در انتظارتان هست باشید.

شما قبل از آنکه با این پلیس‌بازی‌ها مهر تاییدی به پیش‌فرض‌های‌تان بزنید باید به این سوال پاسخ دهید که «اگر خیانتکار بودن همسرم ثابت شد، چه می‌کنم!» اگر به دنبال مهرتاییدی برای ثابت کردن گمان‌های‌تان می‌گردید، اول به خود بگویید اگر واقعا با یک خیانتکار طرف باشید، چه تصمیمی در مورد زندگی‌تان می‌گیرید؟

به همه رفتارهایی که از همسرتان نمی‌پسندید، برچسب خیانت نزنید. اگر زنی که سال‌ها پیش نامزد او بوده، سرزده برای دیدنش به دفتر کار شوهر شما رفته، نمی‌توانید بگویید با یک مرد خیانتکار طرف هستید.

اگر در ‌مهمانی، چند دقیقه‌ای از شما فاصله گرفته تا با یکی از خانم‌ها گفت‌وگو کند، شوهرتان را نباید خیانتکار بنامید و اگر با سوءاستفاده از اعتماد شما، تا چند پیامک احوالپرسی پنهانی با نامزد سابقش پیش رفته، نمی‌توانید مهر خیانتکار بودن را به شوهرتان بزنید. شما برای اینکه تکلیف رابطه‌تان را روشن کنید و در مقابل این موج دوام بیاورید، باید تفاوت میان خیانت و لغزش را روشن کنید و میان مردی که یک زندگی موازی با زندگی دونفره‌تان را تشکیل داده با کسی که تنها در ذهنش به دیگری فکر کرده، تفاوت قائل شوید و روی همسرتان برچسبی نزنید که عواقبش زندگی مشترک‌تان را با بحران روبه رو کند.

نشانه‌هایی برای پی‌‌بردن به خیانت

پی‌بردن به خیانت مسلما سخت است زیرا پنهان می‌شود اما اگر کمی شامه زنانه‌تان را به کار بیندازید، می‌توانید بوی خیانت را تشخیص دهید. در این مطلب برخی نشانه‌ها را ذکر کرده ایم که اگرچه همیشه نه، اما گاهی اوقات نشانه خیانت محسوب می‌شوند. البته تمام این نشانه‌ها در صورتی برای تشخیص خیانت کاربرد خواهند داشت که

ادامه مطلب / دانلود

میهن فال: 7 اقدام ناشایست در زندگی زناشویی وجود دارند که روانشناسان آنها را معادل خیانت به همسر خوانده‌اند.

7 اقدام ناشایست که روانشناسان آنها را معادل خیانت به همسر میدانند

انتخاب شخص ایده‌آل برای زندگی مشترک کار دشواری است. اما آنچه دشوارتر محسوب می‌شود، حفظ رابطه و مدیریت درست آن است. می‌دانیم عوامل بسیاری باعث جدایی می‌شوند که از جمله آن می توان به خیانت، اختلاف ارزش‌های اجتماعی، اختلاف سلیقه و غیره اشاره کرد.

روانشناسان بر این باورند خیانت یکی از مهمترین اتفاقاتی است که در بسیاری از مواقع نقطه پایان رابطه را رقم می‌زند. عمل خیانت باعث از بین رفتن اعتماد زن و شوهر شده و زخم عمیقی را در دل آنان ایجاد می‌کند.

با این حال، خیانت تنها یکی از عوامل مخرب رابطه محسوب می‌شود و عوامل دیگری وجود دارند که درست به اندازه خیانت باعث سلب تعهد و امنیت رابطه عاطفی می‌شوند.
روانشناسان 7 اقدام زیر را معادل خیانت به همسر دانسته و تصور می‌کنند این عوامل درست به اندازه خیانت رابطه را تخریب می‌کند.

1.اهمیت بیشتر به نیازها و خواسته‌های خود
رابطه عاطفی باید بر مبنای مساوات و رفاقت دوطرفه به جلو پیش رود. حتی عده‌ای می‌گویند” عاشق همیشه معشوق را در جایگاه اول قرار می‌دهد. ارزش قائل شدن برای هم و غم همسر ارتباط زن و شوهر را تسهیل کرده و مهر و عاطفه را در دلشان تقویت می‌کند.

اهمیت ندادن به همسر و حذف او از اولویت‌ها به معنای ورود به سراشیبی رابطه است. توجه شود که منظور از اهمیت قائل شدن برای همسر این نیست که فرد از خواسته‌های خود بگذرد، بلکه باید بین نیازهای خود و خواسته‌های همسرش تعادل برقرار کند.

فراموش نکنید دوست داشتن در “عمل” ثابت می‌شود، نه “حرف”.

2.انتخاب همسر بدون دلیل و تشکیل زندگی بدون معیار
رابطه عاطفی ممکن است پس از مدتی به سمتی کشیده شود که در آن مهرورزی بین زن و شوهر به حداقل می‌رسد، زوجین تمایلی برای شاد بودن ندارند و هنگام صحبت کردن با یکدیگر از واژه‌های محترمانه‌ای مثل “لطفاً” استفاده نمی‌کنند. این وضع درست زمانی شکل می‌گیرد که زن و شوهر به یکدیگر به چشم صرفاً یک همخانه‌ای نگاه می‌کنند و ملاکی فراتر از آن برای ادامه رابطه ندارند.

این حالت که به مرور زمان ایجاد می‌شود، بسیار خطرناک است. زمانی که زوجین کارهای خانه را به عنوان “وظیفه” همسر قلمداد کنند دلخوری‌ها بیشتر و بیشتر می‌شود. سرانجام تصور می‌کنند قربانی این رابطه شده و انگار به دنیا آمده‌اند تا همواره در اختیار همسرشان باشند.

3.حمایت نکردن از همسر
زن و شوهر باید مثل یک تیم عمل کنند. زمانی که شخصی هم‌تیمی شما را مورد تمسخر قرار می‌دهد، قطعاً در صدد حمایت از هم‌تیمی‌تان بر می‌آیید. همسر درست مثل هم‌تیمی است که احتیاج به حمایت دارد.

روانشناسان در توصیف این عامل به روابط بی‌شماری استناد می‌کنند که در آنها عدم حمایت از همسر منجر به از هم پاشیدگی رابطه و جدایی شده است.

4.دروغ گفتن به همسر
دروغ گفتن به همسر حتی در مورد مسائل پیش پا افتاده آثار جبران‌ناپذیری در پی دارد. یک دکتر روانشناس در این خصوص می‌گوید: «دروغ گفتن مخصوصاً به افراد نزدیک مصداق بارز نقض حقوق بشر است».

شاید بتوان گفت خیانت به این دلیل غیر قابل توجیه و ناشایست محسوب می‌شود که با پنهان‌کاری و دروغ همراه است. اساس رابطه موفق بر پایه اعتماد، صداقت، احترام مشترک و آزادی فردی استوار است. انتخاب این سبک زندگی به معنای ادامه زندگی مشترک است.

5.استفاده ابزاری از نقاط ضعف و حساسیت‌های همسر برای آسیب رساندن به او
رفتارهای بسیاری در زندگی زناشویی وجود دارند که سواستفاده از همسر به حساب می‌آیند. یکی از این رفتارهای ناشایست کنترل همسر است.

سواستفاده از عواطف همسر به منظور کنترل او معمولاً بدین شکل صورت می‌گیرد که فرد دائماً از همسر خود انتقاد می‌کند و احساساتش را هدف قرار می‌دهد. با مشخص شدن اهداف این فرد برای همسر، رابطه سیر سراشیبی پیدا می‌کند، صحبت‌ها و پیشنهادات فرد دیگر رنگی ندارد و رابطه وارد مرحله جدایی می‌شود.

6.فاصله گرفتن از لحاظ عاطفی
نادیده گرفتن همسر منجر به فاصله گرفتن زن و شوهر از یکدیگر می‌شود. منظور از فاصله، “جدایی عواطف” زوجین است که زندگی مشترک را به کلی مختل می‌کند.

با کاهش مهرورزی زن و شوهر رابطه در موقعیتی حساس قرار می‌گیرد. از جمله نشانه‌های فاصله گرفتن احساسات زوجین می‌توان به بی‌اعتنایی و صحبت نکردن با همسر، بیش از حد وقت گذراندن با دوستان و همکاران و غرق شدن در مسائل کاری اشاره کرد.

7.اعمال فشار بر روی همسر برای ایجاد تغییرات
همسرتان را با تمام ویژگی‌هایی که دارد، بپذیرید. صحبت کردن در مورد رفتارهای آزاردهنده همسر مسئله‌ای است که پیش از انتخاب همسر باید حل و فصل شود.

تغییر رفتار زمانی امکانپذیر است که خود فرد “بخواهد” رفتار خود را تغییر دهد. در این خصوص بد نیست به این موضوع اشاره کنیم که افراد سیگاری یا افراد دارای اضافه وزن به خوبی می‌دانند مصرف دخانیات یا پرخوری مشکلاتی را برای سلامتی‌شان به وجود می‌آورد. اما این خودشان هستند که نهایتاً باید تصمیم بگیرند تغییراتی را در زندگی‌شان ایجاد کنند.

فشار آوردن به همسر به منظور ایجاد تغییرات منجر به اختلاف و دلخوری می‌شود و در شدیدترین حالت خاتمه رابطه زناشویی را در پی دارد. ساده‌ترین اصل زندگی را می‌توان به این صورت بیان کرد که «ما فقط می‌توانیم خودمان را تغییر دهیم».

فراموش نکنید که سازش با همسر لازمه زندگی زناشویی موفق است. در این روابط زناشویی موفق، زوجین به تدریج تغییرات مساعد و مطلوبِ همسر را در زندگی مشترک مد نظر قرار داده و آن‌ها را به مرحله اجرا در می‌آورند. با این حال، این تغییرات با تمایل خود فرد صورت می‌گیرند.

ادامه مطلب / دانلود

میهن فال:توی مهمانی در خانه پدری، کنار اقوام، خواهرزاده و برادرزاده‌ات نشسته‌ای، همسرت در آشپزخانه مشغول کمک کردن و شستن ظرف‌های شام است، با خیال راحت گوشی تلفن همراه خود را در دست می‌گیری، تلگرام یا دیگر صفحه‌های مجازی را باز و شروع می‌کنی به چَت کردن، همان طور که غرق نوشتن و خواندن هستی ناگهان سایه‌ای بالای سرت می‌بینی، چشم که می‌اندازی همسرت ایستاده و می‌گوید باز هم که کله‌ات را فرو کردی داخل گوشی، با کی داری چت می‌کنی؟

مشکوک شدن به همسر و  چک کردن گوشی از نظر حقوقی

کار به مطالبه گوشی و چک کردن چت‌ها می‌رسد، حالا تو مانده‌ای و انتخاب میان سپردن گوشی به دست همسر یا مقاومت و کوتاه نیامدن در برابر این خواسته. برخی اقوام هم زیرچشمی تو را نگاه می‌کنند و گوش‌هایشان تیز شده است.

این که سرانجام این اتفاق و کش و قوس چه می‌شود و تو با چه کسی داشتی چت می‌کردی سوژه اصلی این گزارش نیست، بلکه باید ریشه‌های این داستان را مورد بررسی قرار داد و این که چه مجموعه رویدادهایی باعث می‌شود همسران نسبت به یکدیگر و روابط هم در فضای مجازی مشکوک شوند و چک کردن محسوس و نامحسوس وسایل شخصی همچون تلفن همراه، تبلت، ایمیل و… را در دستور کار خود قرار دهند و این که آیا اساسا این رفتار و کنجکاوی و شکستن برخی حریم‌ها می‌تواند به بهبود روابط زناشویی کمک کند یا خیر؟

گردن باریک تکنولوژی

نخستین نکته این است که فکر نکنیم تکنولوژی مقصر است. بستن راه‌های ارتباطی و برخورد قهری و حذفی با فناوری در هیچ خانه‌ای به رونق زندگی منجر نشده است، اما می‌توان با مدیریت فضا و استفاده از امکانات و برقراری اعتماد متقابل به هم نخستین گام‌ها را برداشت.

فراموش نکنیم هیچ چیز مانند بدبینی در خراب کردن یک رابطه خوب زناشویی و ویران کردن یک کانون گرم خانواده قدرتمند نیست. روان‌شناسان می‌گویند تشویش و استرس، عصبانیت و فراتر از آن احساس ترس و تنفر ریشه در همین بدبینی‌ها دارد.

اما برای این که داستان را علمی‌تر دنبال کنیم سراغ دکتر فرزانه سعیدی، روان‌شناس و مشاور خانواده رفتیم تا او این رفتار و کنجکاوی و بدبینی را تجزیه و تحلیل کند.

این روان‌شناس ابتدا به نکته مهمی اشاره و تاکید می‌کند که همسران فکر نکنند روش‌های ارتباطی جدید و باز شدن فضا علت اصلی خیانت است، وقتی از سعیدی می‌پرسم که پس کارکرد آنها در این زمینه چیست با لحنی که کمی به مزاح و شوخی هم طعنه می‌زند می‌گوید: روش‌های جدید ارتباطی باعث شده زن و شوهرها راحت‌تر مچ یکدیگر را بگیرند.

سوال دیگری که از این روان‌شناس می‌پرسم این است که از بین مراجعه‌کنندگان معمولا بیشتر خانم‌ها گوشی همسرشان را چک می‌کنند یا آقایان و او پاسخ می‌دهد: بیشتر خانم‌ها هستند، دلیل هم دارد، اغلب به شکلی متوجه خیانت همسرشان شده‌اند و با شکستن اعتماد و از بین رفتن آن حس، اضطراب زیادی دارند و باعث می‌شود به چک کردن دائم همسرشان در ابعاد مختلف زندگی بپردازند که یکی از این ابعاد تلفن همراه و شبکه‌های مختلف اجتماعی است.

این مدرس دانشگاه ادامه می‌دهد: کسی که مدام همسرش را چک می‌کند در واقع دچار نوعی عدم امنیت در زندگی است و اعتماد به نفس‌اش نیز کم‌کم از بین می‌رود و دائم در این فکر است که چه چیزی در زندگی‌اش کم است.

این ماجرا یک روی دیگر سکه هم دارد و روان‌شناس ما می‌گوید: گاهی مردهایی را هم دیده‌ام که وفادار بوده‌اند، اما به این دلیل که همسرشان بی‌اندازه آنها را متهم به خیانت کرده است، آگاهانه دست به خیانت زده‌اند. این مردان به نقطه‌ای رسیده‌اند که همان ضرب‌المثل معروف ماست: «آش نخورده و دهان سوخته.» پس فکر کرده‌اند وقتی اینقدر باید برای کاری که نکرده‌اند متهم شوند، پس بهتر که آن کار را انجام دهند. در واقع ترس از خیانت همسر باعث شده که بدترین ترس او به واقعیت تبدیل شود.

سعیدی در بخش پایانی صحبت‌هایش توضیح می‌دهد: باید از خودمان بپرسیم شفافیت در زندگی به چه معناست؟ آیا چک کردن دائم گوشی‌های کسانی که با ما زندگی می‌کنند نشانه شفافیت است یا فقدان امنیت؟

من باور دارم این چک کردن‌های مضطربانه هیچ جایگاهی در یک رابطه شفاف ندارد. وظیفه من این است که به شما بگویم خانواده‌ها باید کاری کنند تا بتوانند دوباره به هم اعتماد کنند. خود ما وقتی با بی‌اعتمادی به کسی یا موضوعی نگاه کنیم، همه چیز مشکوک به نظر خواهد رسید.

این برای خارج از خانه، کار کردن و برقراری ارتباط با بیگانگان شاید مناسب باشد، اما خانه محل آرامش و پناهگاه عاطفی انسان‌هاست و نباید دائم در حال شک باشیم، بگذارید خیلی راحت بگویم، من اگر گوشی خودم را با تشکیک زیر و رو کنم بالاخره یک چیز مشکوک خواهم یافت چه برسد به گوشی دیگری، آخر کلام آن که اگر تمام فکر و ذهن تان معطوف به این است که دنبال پیدا کردن سند و مدرک برای شیطنت و خیانت همسرتان باشید، من از همین الان به شما قول می‌دهم که مطمئنا آن را خواهید یافت، چون در نگاه کسی که به همه چیز مشکوک است بالاخره یک موضوعی، شخصی یا اتفاقی برای برجسته کردن و بزرگ کردن وجود خواهد داشت.

4 نکته مهم درباره مشکوک شدن به همسر

1 ـ به جای چک کردن موبایل و حتی کیف و دیگر وسایل شخصی که ممکن است تنش‌هایی را در رابطه‌تان ایجاد کند با همسرتان راحت صحبت کنید و به او بگویید که تغییر رفتارش آزارتان می‌دهد و از او بخواهید درباره برخی موارد توضیح دهد.

2 ـ سعی کنید همسر خوبی باشید، همسر بهتری بشوید، حفظ زیبایی ظاهر و آراستگی در پوشش، مهربانی بیشتر، انجام دادن بهتر مسئولیت‌های زناشویی می‌تواند به برقراری دوباره اعتماد و گرم شدن خانواده کمک شایانی کند، در واقع نشان دهید که در قلب‌تان محبت خانواده و همسر موج می‌زند.

3 ـ سفره دل و رازها و شک‌هایتان را پیش دیگران باز نکنید و هر روز تلفن دست نگیرید. مادر همسر، خواهر همسر، دوست و همسایه قطعا نمی‌توانند در این زمینه بیشتر از خودتان به شما کمک کنند. مشکلات زناشویی باید بین خودتان باقی بماند و اگر نیاز به مشورت و کمک فکری و روحی دارید، بهترین گزینه یک مشاور و متخصص است نه دوست و فامیل.

4 ـ اگر از یک مشاور خانواده کمک گرفتید و او در رفتار همسرتان هیچ نوع نشانه‌ای از خیانت پیدا نکرد، باید مساله را به عنوان یک مشکل ذهنی در خودتان بپذیرید و برای درمان از روان‌شناس کمک بگیرید؛ شکاک بودن ویرانگر رابطه زناشویی است.

آیا چک کردن گوشی همسر جرم است؟

برخی زنان و مردان عادت به کنترل و بازرسی تلفن همراه همسران خود دارند. این کار از نظر حقوقی چه وضعیتی دارد و آیا می‌توان بابت آن شکایت کرد؟

این پرسش را هفته گذشته خبرگزاری وابسته به قوه قضائیه کشورمان منتشر کرد و در آن آمده بود: «این نوع اقدامات زن و شوهر نسبت به یکدیگر در راستای حساسیت‌ها و علایق طرفین نسبت به یکدیگر و زندگی‌شان است؛ لذا نباید به جای درک‌کردن طرف مقابل و تلاش در اعتمادسازی به دنبال چنین راه‌هایی بود.

به هرحال این مورد ظاهرا با هیچ یک از عنوان‌های مجرمانه قابل انطباق نیست و قانونگذار در قانون مدنی صرفا زوجین را مکلف به حسن معاشرت با یکدیگر کرده است که این امر با تفسیری وسیع از قانون می‌تواند از مصادیق تکلیف به حسن معاشرت تلقی شود؛ هر چند ضمانت اجرای قانونی برای آن مقرر نشده است.»

جام جم

ادامه مطلب / دانلود

دلایلی که منجر به طلاق می شود!

دلایلی که منجر به طلاق می شود!

قبل از هر چیز باید توجه داشت که «طلاق» را نباید آسان گرفت. خسارات مالی و احساسی ناشی از اتمام ازدواج می‌تواند برای هر دو طرف و احیانا فرزندان خانواده، بسیار بزرگ و چه بسا جبران ناپذیر باشد.

دکتر اریس هومر وینانس، مشاور ازدواج و نویسنده، می‌گوید: «طلاق باید آخرین راه‌حل باشد.» البته منظور این نیست که به کل باید طلاق را فراموش کرد زیرا در برخی موارد طلاق تنها راه‌حل ممکن برای زوجین است، به ویژه زمانی که قرار است بعدها فرزندانی در آن خانواده رشد کنند.

قوانین مربوط به طلاق چندان خطوط پررنگ و مستحکمی ندارد که بتوان آن‌ها را برای همه اعمال کرد. با این وجود اگر احساس می‌کنید در یکی از دسته‌های زیر قرار می‌گیرد، بهتر است با یک مشاور ازدواج پیرامون مسئله طلاق صحبت کنید.

همسر شما اعتیاد دارد

اعتیاد به مواد مخدر، قمار و مشروبات الکلی می‌توانند به بدنه ازدواج آسیب فراوانی بزند. چنانچه همسر شما کاملا مصمم شده تا اعتیاد خود را برای همیشه ترک کند، شما می‌توانید به بازگشت فکر کنید. هومر وینانس هشدار می‌دهد که

ادامه مطلب / دانلود

خیانت در چه کشورهایی بیشتر است؟

۱۰. فنلاند (۳۶ درصد)

به گفته‌ی یکی از شهروندان فنلاند، سکس در این کشور به عنوان یک تجربه‌ی مثبت تلقی می‌شود. در حقیقت آدم‌ها در فنلاند به یک‌دیگر خیانت جنسی نمی‌کنند. آنها روابط موازی دارند. بسیار خوب! البته نمی‌توانم چنین کاری را به شما توصیه کنم! یک‌پنجم مردان متاهل در این کشورِ اروپای شمالی دستِ‌ِکم با ۱۰ زن دیگر رابطه دارند.
۹. بریتانیا (۳۶ درصد)

آدم‌های مقیم بریتانیا میان کشورهای اروپایی دارای سطح پایینی از نرخ بی‌وفایی و خیانت هستند. این مسئله گواهی است بر دیدگاه پارسایانِ آنگلوساکسونی نسبت به اخلاقیات. نیمی از پاسخ‌دهندگان این نظرسنجی در این کشور که مرتکب خیانت شده‌اند، از کارشان پشیمان هستند. البته این نظرسنجی فقط از میان مردم معمولی جمع‌آوری شده است. چنانچه روابط اعضای خاندان سلطنتی نیز مورد بررسی قرار می‌گرفت، بریتانیا حتما چند پله در این آمار بالاتر می‌رفت.
۸. اسپانیا (۳۹ درصد)

با این‌که اسپانیا زنان پرحرارتی دارد، به دلیل آن‌که بسیاری از آدم‌های این کشور مذهبی هستند، از لحاظ خیانت جنسی در رتبه‌ی پایینی قرار گرفته است. بیشتر آنها پایند سنت‌هایی هستند که این آدم‌ها را از روابط جنسی خارج از ازدواج باز می‌دارد. بسیاری از اسپانیایی‌ها کاتولیک هستند، بنابراین نگاه منفی‌شان نسبت به خیانت کاملا طبیعی است. با وجود این، با یک نگاه به نرخ بالای طلاق نسبت به ازدواج که بیش از ۶۰ درصد است، می‌توانیم دریابیم که احتمالا آدم‌ها در این کشور پیش از شروع یک رابطه‌ی جدید، رابطه‌ی پیشین را تمام می‌کنند.
۷. بلژیک (۴۰ درصد)

جامعه‌‌ی دوست‌یابی برخط و خدمات شبکه‌ی اجتماعی گلیدین محبوب‌ترین وب‌گاه مردان و زنان متاهل بلژیکی برای یافتن افراد جدید برای ایجاد رابطه‌ی جنسی است. این وب‌گاه ۱/۱ میلیون عضو دارد. به گفته‌ی یکی از مشاوران گلیدین، معشوقه داشتن تبدیل به یک موضوع عادی شده است و دیگر مخفی و پنهانی نیست. به اعتقادِ وی، داشتن یک یار و همدم غیر از زن رسمی، در از بین رفتن افسردگی بی‌نهایت موثر است.
۶. نروژ (۴۱ درصد)

ثبت‌نام‌های جدید در وب‌گاه خیانت جنسیِ ویکتوریا میلان با فرارسیدن فصل گرما ۷۸ درصد افزایش یافت. اگر در نروژ زندگی می‌کنید، حتما می‌دانید چرا فصل جفت‌گیری در این کشور بسیار کوتاه است. بر اساس یک وبلاگ به نام ‘یک کانادایی در نروژ’، آمارِ پایین خیانت در نروژ به دلیل کم بودن جمعیت این کشور است. نروژ کشور کوچکی است. آدم‌ها در این کشور هم‌دیگر را می‌شناسند، بنابراین خیانت در این کشور رواج کم‌تری دارد.
۵. فرانسه (۴۳ درصد)

به نظر می‌رسد روابط نامشروعِ روسای جمهوری فرانسه تبدیل به یک سنت شده باشد. این مسئله را در نظر داشته باشید که فرانسوی‌ها تنها مردمانی بر روی زمین هستند که به بچه‌های ۱۲ ساله هم اجازه‌ دادند فیلم پنجاه طیف خاکستری (یک فیلم عشقی و تحریک‌کننده‌ی امریکایی.م) را ببینند، و با استقبال خوبی هم مواجه شد. پاملا دراکرمن در کتاب‌اش به نام ‘ترجمان شهوت’ تاکید می‌کند: ” در فرهنگِ فیلم‌های فرانسوی، خیانت به همسر از نشانه‌های قهرمان داستان است”.
۴. آلمان (۴۵ درصد)

زنان متاهل آلمانی شهوانی‌ترین زنان اروپا هستند. حدود ۶۰ درصد از آنها به همسران‌شان خیانت می‌کنند. ظاهرا در این مورد، زنان آلمانی گوی سبقت را از همتایان فرانسوی‌شان ربوده‌اند. ولی به نظر می‌رسد فرانسه همسایگان پرشور و هیجانی دارد که شاید در بازی خارج از خانه کمی محتاط‌تر هستند.
۳. ایتالیا (۴۵ درصد)

ایتالیا کشوری است که مرد شهوتران و زنباره‌ی اصیلی به نام جاکومو کازانووا را به جهانیان معرفی کرد. آنها هم‌چنین مردمی هستند که سیلاویو برلوسکونی را به عنوان رییس جمهورشان انتخاب کردند. پس آن‌قدر هم تعجب‌آور نیست که ایتالیا در رده‌ی سوم این فهرست قرار بگیرد. روزی کازانووا برای یک شهبانو این‌گونه نوشت: “در حقیقت، فقط وقتی بی‌حرمتی اتفاق می‌افتد که خیانت در ملا عام صورت گیرد”.
۲. دانمارک (۴۶ درصد)

کپنهاگ، پایتخت دانمارک، به “قلمرو روابط اجتماعی و شهوانی” معروف است. در دانمارک، در کنار هتل‌های شایسته و مناسب خانواده‌ها می‌توانید به راحتی مغازه‌های فروش وسایل جنسی را نیز مشاهده کنید. ویکتوریا میلان در این کشور شمالی اروپا رشد و توسعه یافت. این وب‌گاه شاهد رشد فزاینده‌ای در شمارِ اعضای مونث‌اش بوده است.
۱. تایلند (۵۶ درصد)

تایلند با یک تفاوت خاص – و با شک و تردید- دارای رتبه‌ی اول در میزان خیانت جنسی در جهان است و این مساله به شکل یک صنعت در این کشور خودنمایی میکند و بخش عظیمی از اقتصاد این کشور جنوب شرقی آسیا را به خود اختصاص داده است. کارگران جنسی در پاتونگ به ارائه‌ی هرگونه خدماتی به متقاضیان مشهور هستند. پاتونگ، در شهر بانکوک، یکی از معروف‌ترین فاحشه‌خانه‌های دنیا است. همین مسائل باعث شده است در میان زنان و مردان تایلندی نگرشِ بدون محدودیت و قیدو‌بندی در مورد روابط جنسی به وجود بیاید. آمار خیانت در میان زنان تایلندی بیش‌تر از مردان است.

ادامه مطلب / دانلود

دلیل خیانت برخی زوج ها

دلیل خیانت برخی زوج ها

پژوهشگران به دنبال دلیل خیانت برخی زوج‌ها هستند. با توجه به رواج عدم پایبندی به اصول اخلاقی در زندگی زناشویی در کشورهای غربی، محققان در پی کشف علت علمی شکل‌گیری روابط غیراخلاقی در این کشورها هستند. بر‌اساس نتایج یک مطالعه که سال ۲۰۱۱ منتشر شد، از هر پنج مرد و زن آمریکایی یک نفر با برقراری روابط ناسالم به همسر فعلی خود خیانت می‌کند.

مطالعات دیگری حاکی از آن است که تعداد مردان خیانتکار به‌مراتب از زنان خیانتکار بیشتر است. این قبیل افراد دلایل متعددی برای توجیه اقدام غیر‌اخلاقی خود ذکر می‌کنند. عده‌ای بیماری و ناتوانی جسمی یا روحی همسرشان را بهانه می‌کنند و عده‌ای دیگر انسان‌های خودشیفته و مغروری هستند که فکر می‌کنند همسرشان به خیانت آنها پی نخواهد برد. پِپِر شوارتز، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه واشنگتن معتقد است به تعداد آدم‌های خیانتکار روی زمین دلایل متنوع برای خیانت وجود دارد.

۲ دسته اصلی خیانتکاران

محققان توانسته‌اند مردان و زنان خیانتکار را به دو دسته تقسیم کنند؛ دسته اول شامل کسانی می‌شود که از زندگی زناشویی خود خسته شده‌اند و رابطه فعلی دیگر برای آنها جذابیتی ندارد. اینها اغلب افرادی هستند که مدت طولانی در یک رابطه بوده‌اند و

ادامه مطلب / دانلود

۱۴ نکته ای که قبل از خیانت کردن باید بدانید

۱۴ نکته ای که قبل از خیانت کردن باید بدانید

هر چند وقت یکبار از گوشه و کنار خبر خیانت کسی به همسرش را می‌شنوید. به نظر می‌رسد که این روزها در جوامع غربی خیانت به مسئله‌ای عادی تبدیل شده است و فقط مربوط به هیچ جنسیت یا جایگاه اجتماعی خاصی هم نیست. کارمان هر چه که باشد (سیاستمدار، معلم، ورزشکار، هنرپیشه، موسیقیدان، تاجر و …) خیانت‌کارها بینمان هستند. دیگر سوال نیست که «چه کسی خیانت کرده است؟» این است که «چه کسی خیانت نکرده است؟»

تفکر «سریع و ساده» جامعه به مقدس‌ترین بنیان خود اثر منفی گذاشته است. خیلی از خیانت‌کارها سعی می‌کنند کار خودشان را توجیه کنند. دلایلشان برای خودشان منطقی است. اما برای آنهایی که هیچوقت خیانت نکرده‌اند، این دلایل هیچ معنا و مفهومی ندارد. مسئله خیانت تا جایی طبیعی و نرمال شده است که تقریباً هیچ فیلم و سریالی ماهواره ای نیست که حداقل یک اپیزود خیانت نداشته باشد.

خیانت روابط را نابود کرده و آرزوها را نقش بر آب می‌کند. اگر به فکر خیانت کردن به همسرتان هستید، قبل از اینکه وارد عمل شوید، این ۱۴ نکته را بخوانید.

۱- به یک دروغگو تبدیل می‌شوید. به دوش کشیدن لقب «خیانتکار» به اندازه کافی سنگین است اما اگر خیانت کنید، برچسب دروغگویی هم به شما می‌زنند. خیانت بدون فریب دادن اتفاق نمی‌افتد و دروغ‌های مصلحتی که در ابتدای کار می‌گویید به دروغ‌هایی بسیار بزرگتر تبدیل خواهند شد. «امشب تا دیروقت سر کار می‌مانم»‌ها شاید تا حدی درست باشد اما لازم است تعریف جدیدی از «کار» ارائه کنید. خیانت و دروغ دست در دست هم پیش می‌روند.

۲- مچتان گرفته می‌شود. شاید این اتفاق امروز نیفتد. شاید فردا هم نیفتد اما بالاخره ماه پشت ابر نمی‌ماند. اگر خوش‌شانس باشید، داستان خیانتتان وارد اخبار و روزنامه‌ها نشود اما همین که

ادامه مطلب / دانلود

میهن فال:خیانت معمولا زمانی اتفاق می افتد که زنی احساس کند آنطور که باید و شاید مورد علاقه و توجه همسرش قرار نمی گیرد و همسرش قدر او را نمی داند.

دلایلی که باعث خیانت زنان به همسرانشان میشود

در جهان، معمولا تعداد مردانی که به همسر خود خیانت می کنند از تعداد زنانی که به همسر خود خیانت می کنند بیشتر است اما تحقیقات نشان داده که در سال های اخیر تعداد زنان خیانتکار نسبت به قبل بیشتر شده است، چرا؟

بر اساس یک تحقیق از هر ۳۰۰۰ شرکت کننده، ۲۰ درصد زنان به خیانت به همسر خود اعتراف کرده اند اما چرا زنان به شوهر خود خیانت می کنند؟ در این مبحث به ۱۰ مورد از این دلایل اشاره می کنیم.

۱- انتقام جویی
گاهی بی وفایی یک زن از حس انتقام جویی او ناشی می شود. گاهی زنان برخلاف میل باطنی خود به شوهر خود خیانت می کنند تا به او بفهمانند حس مورد خیانت قرار گرفتن چقدر دردناک است و جالب اینکه در خیلی موارد این حربه پاسخ می دهد.

محققی در این زمینه می گوید: «مردها به اندازه زنان احساساتی نیستند، بنابراین در اکثر موارد درد و رنج ناشی از خیانت همسر را درک نمی کنند، مگر اینکه خودشان طعم آن را چشیده باشند. زنان با این کار می خواهند شرایطی برابر با شوهر خود داشته باشند چون احساس می کنند آنچه تا به حال به آن پایبند بوده اند دیگر ارزش و اعتباری ندارد!»

۲- بی تفاوتی همسر

دلایلی که باعث خیانت زنان به همسرانشان میشود

گاهی بی وفایی زنان از احساس نادیده گرفته شدن یا بی تفاوتی همسر نسبت به مسائل و مشکلات ناشی می شود. کارشناسی در این زمینه می گوید: «اکثر زنان در ابتدا سعی می کنند به همسرانشان بفهمانند که مشکلی وجود دارد و چیزی آنها را ناراحت کرده است اما اگر شوهر متوجه اشارات غیرمستقیم نشود، به همسر خود بی اعتنایی کند یا گلایه های او را جدی نگیرد، زن به خیانت روی می آورد چون احساس می کند راه دیگری نمانده است.»

۳- احساس ناامنی و خلأ عاطفی
زنان نیاز دارند که دوست داشته شوند و مورد تحسین قرار گیرند. کارشناسان خانواده در این زمینه می گویند: «خیانت معمولا زمانی اتفاق می افتد که زنی احساس کند آنطور که باید و شاید مورد علاقه و توجه همسرش قرار نمی گیرد و همسرش قدر او را نمی داند. معمولا زنان به سمت مردان دیگر جذب می شوند چون از زبان آنها تعریف ها و تحسین هایی می شنوند که از زبان شوهر خود نمی شنوند. زنان دوست دارند همیشه به چشم همسرشان خاص و فوق العاده باشند. این یک باور جدی است!»
۴- بازگشت به گذشته
بازگشت به روابط قبلی راهی آسان برای یافتن کسی است که بتواند کمبودهای زندگی زنان را برای مدت کوتاهی جبران کند. البته این راه حل بسیار مقطعی است و نمی تواند تاثیر ماندگاری داشته باشد. آنچه زنان می خواهند شخص قبلی نیست بلکه احساساتی است که در رابطه قبلی تجربه کرده اند یا دیدی است که در آن زمان نسبت به خود داشته اند. بازگشت به روابط گذشته باعث می شود زنان احساس جوانی، سرزندگی و جذابیت کنند.

۵- رابطه یکنواخت
اکثر زوج هایی که برای مدت طولانی با هم زندگی کرده اند کم کم احساس می کنند آن حرارت و عشق روزهای اول را ندارند. کارشناسی می گفت: «روزهای اول یک رابطه، زمانی هستند که احساس می کنید انتخاب شده اید و مورد توجه و علاقه هستید اما در مورد روابط طولانی قضیه کاملا متفاوت است چون دیگر هورمون هایی که در اوایل رابطه با دیدن طرف مقابل در بدنتان ترشح می شد کمتر شده اند.»

البته این مشکل اجتناب ناپذیر نیست و تکنیک هایی برای مبارزه با احساس یکنواختی و تولید دوباره هورمون ها وجود دارد؛ مثلا می توانید هر روز همسر خود را به مدت ۲۰ ثانیه در آغوش بگیرید و حرف های عاشقانه بزنید. نکته جالب اینکه عدم وجود اختلاف و مشاجره همیشه نشانه خوبی نیست. دعوا و جدل گاهی عشق ما را بیشتر می کند. آمارها نشان می دهد زوج هایی که همیشه رابطه ای آرام و بدون تنش دارند، بیشتر در معرض خطر خیانت و بی وفایی هستند.
۶- ترس از خیانت شوهر
بسیاری از زنان خیانت و بی وفایی را جزیی جدایی ناپذیر از مردان می دانند و به همین دلیل، همیشه دچار استرس و ترس هستند. حتی اگر شوهرشان واقعا به آنها خیانت نکند. گاهی بی وفایی و شروع یک رابطه مخفیانه، راهی است برای کاهش این اضطراب!

۷- روابط زناشویی سرد

دلایلی که باعث خیانت زنان به همسرانشان میشود

زوج هایی که برای مدت طولانی در کنار هم زندگی کرده اند معمولا از یکنواختی و سردی روابط جنسی شکایت می کنند. طی یک تحقیق در سال ۲۰۱۰ در اروپا، ۸۱ درصد از زنان می گفتند: «روابط زناشویی شان سرد و قابل پیش بینی شده و دیگر جذابیتی ندارد.»
۸- نبود نقاط مشترک
اگر زنی احساس کند که دیگر دغدغه یا علاقه مشترکی با شوهر خود ندارد، ممکن است به طرف دیگری جلب شود، که این دغدغه ها و علایق را دارد. اکثر زوج ها در روزهای اول آشنایی احساس می کنند کسی را پیدا کرده اند که مثل آنها فکر می کند و با آنها همدل و همفکر است اما در بسیاری از موارد بعد از چند سال این احساس از بین می رود. بعضی از زنان برای مبارزه با احساس تنهایی و خلأ، به بی وفایی روی می آورند.

۹- بیماری
زنانی که به بیماری های خطرناک مانند سرطان سینه مبتلا می شوند ممکن است ناگهان دید جدید متفاوت به زندگی پیدا کنند. آنها همه قسمت های زندگی خود را از اول مرور می کنند و به مرگ و نیستی بیشتر فکر می کنند. کارشناسی می گفت: «بدتر اینکه این زنان ممکن است احساس کنند درست زمانی که بیش از همیشه به شوهرشان نیاز داشته اند، تنها مانده اند و حالا دیگر مورد توجه شوهرشان نیستند.»

احساسات این زنان آسیب پذیر می شود و برای جبران این کمبودها و احساسات منفی به خیانت روی می آورند. این احتمال هم وجوددارد احساس کنند زمان زیادی برایشان باقی نمانده و باید از زمانی که دارند بیشتر استفاده کنند.

۱۰- جلب توجه و ماجرا جویی
کارشناسی عقیده داشت زنان ممکن است احساس کنند که کسی قدر آنها را نمی داند. آنها همه زمان خود را به کارهای خانه اختصاص می دهند. کارهای خانه را انجام می دهند؛ از بچه ها مراقبت می کنند و حتی بسیاری از آنها بیرون از خانه کار می کنند. آنها می خواهند مورد احترام قرار بگیرند و ارزش زحمت هایشان شناخته شود.

از طرفی، زنان همچنین به دنبال کمی هیجان و سردرگمی در زندگی هستند. بسیاری از این زنان، تنها به کمی محبت و توجه نیاز دارند. زنی که در زندگی زناشویی خود از شادی و هیجان کافی برخوردار باشد و رابطه ای گرم و صمیمی با شوهر خود داشته باشد، هرگز خیانت نمی کند.

ادامه مطلب / دانلود

مرد چینی پس از آنکه تعدادی از همسایه ها به او گفتند که همسرش در زمانی که او در خانه نیست, به او خیانت می کند, اقدام عجیبی کرد.

برهنه راه رفتن یک زن در خیابان به خاطر خیانت به همسر! + عکس

این مرد پس از نوشیدن الکل و کتک زدن همسرش، او را مجبور کرد برهنه به خیابان رفته و

ادامه مطلب / دانلود

اگر همسر شما هم خیانت می کند...

وقتی کسی به شما خیانت می‌کند، روش درست یا روش غلط برای واکنش دادن به آن وجود ندارد. این یک تجربه شخصی بسیار عمیق و دردناک است و فقط خودتان می‌دانید چه رفتاری درمقابل آن باید نشان دهید.
با اینحال، استفاده از توصیه‌های کسانیکه تجربه مشابهی داشته‌اند می‌تواند کمکتان کند. در زیر بهترین توصیه‌های خوانندگان را برایتان جمع‌آوری کرده‌ایم تا بتوانید راحت‌تر با این مشکل کنار بیایید.

1 – «مدتی طول کشید تا من بتوانم این موضوع را فراموش کنم اما چیزی که خیلی به من کمک کرد این بود که به خودم یادآور می‌شدم، رفتار او، انتخاب خودش بوده است و من هیچ کنترلی روی آن نداشته‌ام. این امکان وجود دارد که چنین افرادی هیچوقت واقعاً خوشحال نباشند چون همیشه دنبال چیز دیگری هستند درحالیکه مشکل اصلی خودشانند. اما این طرف قضیه خود شما هستید که فوق‌العاده‌اید و می‌توانید با این مشکل هم مثل مشکلات دیگر زندگی کنار بیایید.»

2 – «عصبانیتتان را بیرون بریزید. وقتی من توانستم بالاخره این موضوع را پشت سر بگذارم، از شوهر سابقم و شریک خیانت او بخاطر درهایی که به روی من باز کردند، متشکر بودم. من آدم خوبی هستم (مطمئناً شما هم همینطور) و لایق بهترین‌ها. وقتی شوهرم با زنی دیگر به من خیانت کرد، این آزادی را به من داد تا بتوانم بهترین را برای خودم پیدا کنم.»

3 – «فریاد بکشید، گریه کنید و غصه بخورید. مطمئناً چنین اتفاقی باعث عصبانیتتان می‌شود، پس بگذارید که عصبانی شوید. هیچ چیز بدتر از این نیست که دیگران به شما بگویند که آرام باشید و خودتان را جمع و جور کنید.»

4 – «کمی صبر کرده و به موقعیتی که در آن هستید فکر کنید. بلافاصله به این اتفاق واکنش ندهید تا از تصمیمی که می‌گیرید، پشیمان نشوید. لازم نیست فوراً تصمیم بگیرید. و وقتی به اینکه چه می‌خواهید بکنید فکر کردید، برنامه‌ریزی کنید. این همان کاری بود که من انجام دادم. دفعه اولی که بخشیدم، نقشه‌ای داشتم که اگر چنین اتفاقی دوباره برایم افتاد، چه بکنم. وقتی به طور غیرقابل اجتنابی این اتفاق برایم تکرار شد، دیگر می‌دانستم که دقیقاً می‌خواهم چکار کنم، کجا می‌خواهم زندگی کنم، بچه‌هایم را به کدام مدرسه بفرستم، کارم را چه بکنم و …»

5 – «یادتان باشد که این انتخاب آنها بوده است، باوجود همه اتفاق‌هایی که در گذشته و حال این رابطه برایتان افتاده است. این انتخاب آزادانه آنها بوده است که موجب این وضعیت شده است. شما هم آزادید، پس گناهی که او به گردنتان انداخته است را با خودتان حمل نکنید. اما نباید فراموش کنید که باید ببخشید. نمی‌گویم این کار آسان است، اما در آینده از خودتان متشکر خواهید بود. تنها چیزی که باید جلو دیدتان قرار دهید این است که این اشتباه و ضعف او بوده است نه شما. این ناتوانی او برای حفظ قداست رابطه زناشوییتان بوده است که موج این اتفاق شده است.»

6 – «حتی اگر نتوانید شکسته‌های رابطه را دوباره به هم وصل کنید، قبل از اینکه همه چیز باعث ویرانی خودتان شود، او را ببخشید.»

7 – «به نظر من همه چیز به این بستگی دارد که از این به بعد طرف‌ مقابل چطور می‌خواهد رفتار کند. هر تصمیمی که بگیرید، توصیه می‌کنم که این را به خاطر داشته باشید: گذشته، گذشته است. فقط امروز را دارید.»

8 – «من بعنوان روانشناسی که تخصصم کار کردن روی افرادی است که خیانت برایشان اتفاق افتاده است، توصیه می‌کنم که صبر کنید. لازم نیست همان لحظه تصمیمی بگیرید.»

9 – «یادتان باشد: خیانت او تاثیری روی شما نداشته و به خودشان برخواهد گشت. رفتار و اعمال او به دیگران نشان می‌دهد که واقعاً چطور انسانی هستند. شما هم می‌توانید سرتان را بالا نگه دارید.»

ادامه مطلب / دانلود

۵ حقیقت درمورد خیانت

تعریف

رشد شخصیت، رشد و ارتقای الگوهای رفتاری است که موجب متمایز شدن فرد می‌شود. رشد شخصیت با جلو رفتن روحیات، عادات و محیط فرد اتفاق می‌افتد.

توصیف

شخصیت چیزی است که موجب متمایز شدن فرد شده و خیلی زود بعد از تولد او آشکار می‌شود. شخصیت یک کودک مولفه‌های مختلفی دارد: خلق و خو، محیط زیست و صفات. خلق و خو به مجموعه خصوصیات ژنتیکی فرد اطلاق می‌شود که رویکرد فرد نسبت به دنیا را شکل می‌دهند. هیچ ژنی خصوصیات شخصیتی را مشخص نمی‌کند اما بعضی ژن‌ها رشد و پیشرفت سیستم عصبی فرد را کنترل می‌کند که درمقابل رفتار فرد را کنترل می‌کند.

مولفه دوم شخصیت از الگوهای تطبیق‌پذیر مربوط به محیط زیست فرد ناشی می‌شود. بیشتر روانشناسان بر این عقیده هستند که این دو عامل، خلق و خو و محیط زیست، بیشترین تاثیر را بر رشد شخصیت فرد می‌گذارد. خلق و خو که به عوامل ژنتیکی وابسته است، گاهی به نام «ذات» و عوامل محیطی نیز «پرورش» خوانده می‌شوند.

بااینکه هنوز اختلافات بسیاری بر سر اینکه کدام عامل تاثیر بیشتری بر رشد شخصیت فرد دارد، در میان است، اما همه متخصصین بر این توافق هستند که تربیت والدین نقش بسیار مهمی بر رشد شخصیت کودک دارد. وقتی والدین بفهمند که کودکشان چه واکنشی به موقعیت‌های خاص دارند، می‌توانند مسائلی که ممکن است برای فرزندشان مشکل‌ساز باشد را پیش‌بینی کنند. آنها می‌توانند کودک را برای آن موقعیت آماده کرده و در بعضی موارد، از بوجود آمدن یک موقعیت سخت جلوگیری به عمل آورند. والدینی که می‌دانند چطور باید رویکرد تربیتی خود را نسبت به خلق و خوی فرزندشان تطبیق دهند، می‌توانند بهترین راهنمایی‌ها را برای او فراهم کرده و رشد موفقیت‌آمیز شخصیت فرزندشان را تضمین کنند.

و سومین مولفه شخصیت یک فرد، صفات اوست، یعنی مجموعه الگوهای احساسی، شناختی و رفتاری او که با تجربیاتی که به دست می‌آورد شکل می‌گیرد. صفات فرد به مرور زمان در طول زندگی تغییر کرده و شکل می‌گیرد اما قسمت عمده آن به خصوصیات و ویژگی‌های ذاتی او و تجربیات اولیه‌اش در زندگی وابسته است. صفات فرد تا حد زیادی هم به رشد اخلاقی فرد بستگی دارد.

دکتر اریکسون، روانپزشک، در سال ۱۹۵۶ با تحقیقاتی که بر روی روانشناختی کودکان و نوجوانان از طبقات اجتماعی پایین، متوسط و بالا انجام داد، توانست توصیف دقیقی از نحوه شکل‌گیری شخصیت ارائه دهد. طبق یافته‌های اریکسون، فرایند جامعه‌پذیری فرد شامل هشت مرحله می‌شود که هرکدام با یک «بحرام روانی-اجتماعی» همراه است که باید حل شود تا فرد بتواند به درستی مراحل بعد را کنترل کند. این مراحل تاثیر بسزایی بر رشد شخصیت فرد داشته و پنج مورد از آنها طی نوزادی، کودکی و نوجوانی اتفاق می‌افتند.

نوزادی

فرد طی دو سال اول زندگی وارد اولین مرحله می‌شود: یادگیری اعتماد و عدم اعتماد پایه (امید). اگر از نوزاد به خوبی مراقبت شده و مورد محبت والدین قرار گیرد، اعتماد، امنیت و خوشبینی پایه در وی شکل می‌گیرد. اما اگر مراقبت خوبی از نوزاد انجام نگیرد، نوزاد دچار حس ناامنی شده و «بی‌اعتمادی پایه» در وی ایجاد می‌شود.

نوپایی

مرحله دوم طی سال‌های ابتدایی کودکی، ۱۸ ماهگی تا چهار سالگی، اتفاق می‌افتد. این مرحله شامل یادگیری استقلال یا شرم (اراده) می‌شود. کودکی که نگهداری خوبی داشته باشد، با اعتمادبه‌نفس و کنترلی که به تازگی آن را کسب کرده است بزرگ می‌شود. قسمت‌های ابتدایی این مرحله، برحسب خلق و خوی کودک، می‌تواند شامل کج‌خلقی، خیره‌سری و منفی‌گرایی شود.

دوران پیش از مدرسه

مرحله سوم در دوران بازی، مهدکودک و آمادگی و پیش‌دبستانی کودک اتفاق می‌افتد. در این مرحله کودک ابتکار یا گناه (هدف) را می‌آموزد. کودک یاد می‌گیرد از تخیل خود استفاده کند و از طریق بازی کردن فعالانه و خیال‌پردازی، همکاری با دیگران، دنبال کردن و رهبری کردن، مهارت‌های خود را گسترش دهد. اگر ناموفق باشد، کودک دچار ترس شده، نخواهد توانست در گروه‌های مختلف شرکت کرده و دچار احساسات مختلف گناه می‌شود. چنین کودکی تا حد بسیار زیادی به بزرگسالان وابسته شده و در رشد مهارت‌های بازی و خیال‌پردازی بسیار محدود خواهد بود.

دوران مدرسه

مرحله چهارم، یادگیری صنعت یا حقارت (توانایی)، طی دوران مدرسه تا قبل از دبیرستان اتفاق می‌افتد. کودک یاد می‌گیرد در مهارت‌های رسمی بیشتری توانایی پیدا کند:

•    ارتباط برقرار کردن با همسالان طبق قوانین
•    پیشرفت کردن در بازی‌های آزاد تا بازی‌هایی که قانون‌دار بوده و نیازمند کار گروهی است
•    یادگیری مهارت‌های عقلانی پایه (خواندن، حساب)

در این مرحله، نیاز به نظم شخصی، سال به سال بیشتر می‌شود. کودکی که بخاطر مسیر موفقیت‌آمیز خود در مراحل قبلی، اعتمادپذیر، مستقل و سرشار از ابتکار شده است و خیلی زود یاد خواهد گرفت که کوشا و ساعی شود. اما کودک بی‌اعتماد به آینده تردید داشته و احساس حقارت می‌کند.

نوجوانی

مرحله پنجم، یادگیری هویت یا انتشار هویت (وفاداری)، طی دوران نوجوانی از ۱۳ تا ۱۴ سالگی شروع می‌شود. بلوغ طی این زمان اتفاق می‌افتد. فرد نوجوان اطمینان به خود را درمقابل تردید به خود و امتحان کردن نقش‌های سازنده مختلف به جای اتخاذ یک هویت منفی مثل تخلف، به دست می‌آورد. نوجوانی که به خوبی شکل گرفته باشد، نگاهی به سمت موفقیت داشته و در اواخر دوران نوجوانی هویت جنسی مشخصی پیدا می‌کند. فرد نوجوان به دنبال رهبری (کسی برای اینکه به او انگیزه دهد) است و به تدریج ایدآل‌هایی برای خود شکل می‌دهد که با آنها زندگی کند.

موسسه رشد کودک (CDI) عنوان می‌کند که اطلاعات کمی درمورد نوع محیط زیستی که می‌تواند موجب ایجاد خصوصیات بعنوان مثال  اعتمادپذیری در فرد شود، در دسترس است. کمک به کودک در طول مراحل مختلف رشد احساسی و شخصیتی کاری پیچیده و دشوار است. امروزه بیشتر تحقیقات بر این اساس استوار هستند.

روانشناس مشهور، کارل راجرز، تاکید می‌کند که تجربیات کودکی تا حد بسیار زیادی بر رشد شخصیت تاثیر دارد. روانشناسان بسیاری اعتقاد دارند که دوره‌های خاص مهمی در رشد شخصیت وجود دارد – دوره‌هایی که در آن کودک به برخی عوامل محیطی حساس‌تر می‌شود. اکثر متخصصین عقیده دارند که تجربیات کودک در خانواده بر رشد شخصیت او تاثیر بسزایی دارد، نه آنطور که در مراحل اریکسون توضیح داده می‌شود، بلکه هماهنگ با اهمیت برآوردن نیازهای کودک در محی خانواده. بعنوان مثال، بچه‌هایی که دستشویی رفتن زود یا سختگیرانه به آنها آموزش داده می‌شود، ممکن است به کودکانی سرکش تبدیل شوند. نمونه دیگر را می‌توانید در کودکانی ببینید که رفتار درست در زندگی جنسی خود را بخاطر داشتن رابطه خوب با والدین هم‌جنس خود یاد می‌گیرند.

یکی دیگر از عوامل محیطی مهم فرهنگ است. محققانی که گروه‌های فرهنگی مختلف را  براساس ویژگی‌های شخصیتی خاص مقایسه کرده‌اند به تفاوت‌های مهمی دست پیدا کرده‌اند. بعنوان مثال، کشورهای اروپای شمالی و امریکا فرهنگ فردگرایانه‌ای دارند که بر نیازها و دستاورهای شخصی تاکید دارد. درمقابل آن، کشورهای آسیایی، افریقایی، امریکای مرکزی و جنوبی فرهنگ جمع‌گرایانه دارند که در آن تمرکز بر عضو گروهی بزرگتر بودن مثل خانواده یا ملت است. در چنین فرهنگ‌هایی، همکاری ارزشی بسیار مهمتر از رقابت به شمار رفته که لزوماً بر رشد شخصیتی افراد تاثیر می‌گذارد.

مشکلات متداول

نوزادانی که فقط چند هفته است به دنیا آمده‌اند در میزان فعالیت، واکنش به تغییرات و آسیب‌پذیری تفاوت‌ بسیاری دارند. بعضی از نوزادان مدام در حال گریه کردن هستند درحالیکه بعضی مدام می‌خندند یا ساکت هستند. تحقیقات مربوط به رشد کودکان 9 خصوصیت خلق و خویی که می‌تواند بر دشوار شدن روند پیشرفت شخصیتی فرد تاثیر بگذارد را برشمرده‌اند:

۱- سطح فعالیت (میزان فعالیت کلی کودک)
۲- تمرکز حواس (میزان تمرکز و توجه کودک زمانیکه علاقه‌ای به موضوعی ندارد)
۳- شدت (میزان بالا بودن صدای نوزاد)
۴- نظم (قابل پیش‌بینی بودن عملکردهای بیولوژیکی مثل اشتها و خواب)
۵- آستانه حسی (میزان حساسیت کودک به محرک‌های فیزیکی مثل لمس کردن، مزه، بو، صدا و نور)
۶- رویکرد (واکنش‌های شخصیتی کودک به یک موقعیت و محل جدید یا غریبه‌ها)
۷- سازگاری (قابلیت سازگاری کودک درمقابل تغییراتی مثل شروع یک فعالیت جدید)
۸- پشتکار (کله‌شقی، ترک نکردن و کنار نگذاشتن یک فعالیت)
۹- روحیه (تمایل کودک به داشتن برخورد مثبت یا منفی به جهان)

خصوصیات خلق و خو ویژگی‌های ماندگار شخصیتی هستند که نه «خوب» هستند و نه «بد». والدین در سنین ابتدایی کودک می‌توانند به جای مخالفت کردن به این ویژگی‌های فرزندان خود، روی آنها کار کنند. بعدها وقتی کودک بزرگ‌تر می‌شود، والدین می‌توانند به او کمک کنند به جای تکیه بر خلق و خوی ذاتی خود، براساس دنیای کنونی خود رفتار کند.

نگرانی‌های والدین

بیشتر بچه‌ها رشد شخصیتی سالمی را تجربه می‌کنند. اما خیلی از والدین نگران هستند که نوزاد، کودک یا نوجوانشان دچار اختلال شخصیتی باشد. والدین معمولاً اولین کسانی هستند که متوجه وجود مشکل در احساسات و رفتارهای فرزندشان می‌شوند.

بچه‌هایی که دچار اختلالات شخصیتی هستند، برای کنار آمدن با دیگران دچار مشکل هستند. آنها انعطاف ناپذیر و سرسخت بوده و نمی‌توانند به تغییرات و استرس‌های طبیعی زندگی درست واکنش دهند و شرکت کردن در محیط‌های اجتماعی برای آنها دشوار است. وقتی این ویژگی‌ها به طریقی افراطی در کودک وجود داشته باشد، ماندگار بوده و در رشد سلامت او ایجاد مشکل کنند، نیاز به ارزیابی پزشک متخصص می‌باشد.

چه زمان باید به پزشک مراجعه کرد

والدینی که تصور می‌کنند فرزندشان دچار نوعی اختلال شخصیتی است می‌بایست از متخصص کمک بگیرند. این مهمترین قدم برای این است که بفهمید فرزندتان دچار اختلال هست یا خیر و اگر هست بچه درمانی برای کمک به او مناسب‌تر است. رواشناسان کودک و نوجوان آموزش دیده‌اند که به والدین کمک کنند بفهمند که رشد شخصیتی فرزندشان طبیعی است یا خیر.

واژه‌های کلیدی

رفتار – یک واکنش حرکتی به محرک‌های داخلی یا خارجی
خصوصیات – مجموعه الگوهای احساسی، شناختی و رفتاری که به مرور زمان کسب شده‌اند
شناخت – عمل یا فرایند دانستن یا درک کردن
شناختی – توانایی (یا عدم توانایی) فکر کردن، یاد گرفتن و به خاطر سپردن
ژن – بنیاد وراثت که شامل دستورات تولید یک پروتئین خاص می‌شود و از توالی مولکولی یافته شده در قسمتی از DNA ساخته می‌شود. هر ژن در یک محل خاص روی کروموزوم یافت می‌شود.
هویت – دارا بودن شخصیتی مشخص و تعریف‌شده
بلوغ – وضعیت رشد کامل
شخصیت – الگوی سازمان‌یافته رفتارها و خصوصیاتی که موجب متمایز بودن یک انسان می‌شود. شخصیت با ارتباط مداوم خلق و خو، خصوصیات و محیط شکل می‌گیرد.
اجتماعی کردن – فرایندی که طی آن اعضای جدید یک گروه اجتماعی در گروه تثبیت می‌شوند
خلق و خو – ترکیب ذاتی  خصوصیات فکری و احساسی فرد

ادامه مطلب / دانلود

عکس العملهای افراد نسبت به خیانت همسر خود متفاوت است که بهتر است از زبان یک روانشناس واکنش مناسب را نسبت به این مسئله بخوانید.

واکنش مناسب نسبت به خیانت همسرواکنش مناسب نسبت به خیانت همسر

خیانت به همسر می تواند از سمت زن یا مرد و یاهر دو طرف اتفاق بیفتد. عکس العمل زوجین در برابر این اتفاق مختلف است حال از زبان یک روانشناس واکنش مناسب زوجین را نسبت به این مسئله بخوانید.

ادامه مطلب / دانلود

خانواده در آمریکا و کشورهای غربی دیگر آن مفهوم سابق را ندارد. خانواده ساختار و نهاد اصلی و اساسی جامعه است. خانواده تار و پود ارزش‌های فرهنگی جامعه است. خانواده یک عنصر حتمی و ضروری برای جامعه است و فقط خانواده است که عواطف در آن ثبات دارد و تعهد به پرورش کودک امری اجتناب ناپذیر است. فقط خانواده اجتماعی کردن مناسب کودک را تضمین می‌کند. علاوه بر این‌ها، خانواده امنیت عاطفی برای زوجین ایجاد می‌کند، زوجینی که در کنار یکدیگر در مقابل دنیای حیله گر پناه گرفته‌اند.

خیانت بزرگ زن و شوهرهای هالیوودی+عکس

پیش بینی شده است که بدون خانواده ارزش‌های اخلاقی  از هم می‌پاشد و هرج و مرجی ناگهانی در جامعه شکل می‌گیرد.

اوایل دهه‌ی 1950 نمونه‌ی خانواده از زن و شوهر و دو یا سه بچه تشکیل شده بود. زن در خانه می‌ماند و شوهر در دنیای بیرون شاغل بود تا رفاه خانواده را تامین کند.

امروزه خانواده‌های نمونه وجود ندارند. والدین مطلقه، مادر‌های مجرد و مسائل اینچنینی چهره‌ی پدر و مادر بودن را تغییر داده‌اند. در مقاله‌ای که پروفسور “کن فوشمن” تهیه کرده درباره‌ی اختلالات عاطفی که یک بچه در روابط خانوادگی تحمل می‌کند، بحث کرده است. او در این مقاله نوشته است: در پنجاه سال اخیر افزایش چشمگیری در طلاق دیده می شود (آمریکا بیشترین آمار طلاق را در بین کشورهای صنعتی دارد). عواملی که باعث شده ازدواج مفهوم خود را از دست بدهد، زندگی مشترک بدون ازدواج، خانواده‌های همجنس گرا، بچه‌هایی که بدون ازدواج زن و مرد به دنیا می‌آیند که نیمی از بچه‌های آفریقایی- آمریکایی را تشکیل داده‌اند.

این موارد مفهوم ازدواج ایده آل که در دهه‌ی 1920 رایج بوده است را تغییر داده و از بین برده و به خود پرستی، آزادی، روابط تساوی طلبانه تبدیل کرده است.

بچه‌های طلاق دو برابر بچه‌هایی که والدین‌شان طلاق نگرفتند، در زندگی زناشویی خود شکست می‌خورند و طلاق می‌گیرند، و بی دلیل نیست که الگوهای جامعه‌ی بی ثبات هم زندگی دگرگون شده ای دارند. در هالیوود که زندگی بازیگران و ستارگانش منبع الهام و الگوی جوانان جامعه آمریکایی است، خانواده هیچ معنایی ندارد و این گروه اغلب به فساد اخلاقی و بی بند و باری تمایل دارند.

در ادامه فهرستی از ستارگان مشهور هالیوودی که خیانت آن‌ها باعث به هم خوردن ازدواج‌شان شده را آورده‌ایم.

1. “اوما تورمن” و “ایتان هاوک”

خیانت بزرگ زن و شوهرهای هالیوودی+عکس

اوماتورمن سال 1998 با “ایتان هاوک” ازدواج کرد. شش سال پس از ازدواج از شوهر خود جدا شد. شایعه شده بود که “هاوک” با پرستار بچه‌شان رابطه داشته است. “تورمن” هیچگاه خیانت “هاوک” را تایید نکرد.

2. “جنیفر اینستون” و “براد پیت”

خیانت بزرگ زن و شوهرهای هالیوودی+عکس

سال 2005 براد پیت و “جنیفر اینستون” بعد از پنج سال زندگی مشترک اعلام کردند که از یکدیگر طلاق گرفته‌اند. طرفداران این زوج ناراحت شدند؛ در واقع “براد پیت” خیانت کرد و در حین فیلم برداری “آقا و خانم اسمیت”، “پیت” دلباخته‌ی هم بازی‌اش “آنجلینا جولی” شد. آن‌ها رابطه‌ی مخفیانه‌ای را آغاز کردند و وقتی چهار ماه بعد فیلم برداری تمام شد، ازدواج “پیت” و “انیستون” هم به آخر خط رسید. “جولی” و “پیت” بارها اتهام خیانت به “انیستون”را رد کردند، اما چهار سال بعد وقتی از “پیت” پرسیدند بهترین خاطره‌ات از فیلم برداری مربوط به کدام فیلم می‌شود، جواب داد: “آقا و خانم اسمیت”. چون در آن فیلم عاشق شدم. “جولی” بعدها خطاب به بچه‌هایش می‌گفت: “کمتر کسی می‌تواند فیلم عاشق شدن پدر و مادرش را ببیند.”

3. “ساندرا بولاک” و “جسی جیمز”

خیانت بزرگ زن و شوهرهای هالیوودی+عکس

مارچ 2010، “ساندرا بولاک” فهمید “جسی جیمز” که پنج سال است با او زندگی می‌کند، به او خیانت کرده است. “جسی جیمز” با “میشل مک گی” به زنش خیانت کرده بود و بعد از یکسال از “مک گی” هم جدا شد؛ اما این جدا شدن آخر قصه نبود. “جسی” هنگامی که شوهر “ساندرا بولاک” بوده، با هفت زن دیگر هم رابطه داشته است.

4. “ماریا شریور” و “آرنولد شوارزنگر”

خیانت بزرگ زن و شوهرهای هالیوودی+عکس

ماه می 2011، رازی که پی در پی در خفا گفته می‌شد، بر ملا شد. “آرنولد شوارزنگر” بعد از بیست و پنج سال زندگی با “ماریا شریور” اعتراف کرد که از زن خدمتکار خانه‌شان یک بچه دارد. “ماریا” و “آرنولد” چهار بچه داشتند. “ماریا” از شغلش در تلویزیون استعفا داده بود تا حامی رویاها “آرنولد” در رابطه‌شان باشد. بعد از اینکه “ماریا” خیانت “آرنولد” را می‌فهمد، بلافاصله از او جدا می‌شود. خیانت “شوارزنگر” به همسرش یکی از طولانی ترین خیانت‌ها در هالیوود نام گرفته است.

5. “هالی بری” و “اریک بنت”

خیانت بزرگ زن و شوهرهای هالیوودی+عکس

وقتی “هالن بری” با “اریک نبت” ازدواج کرد، “نبت” اعلام کرد بارها به “بری” خیانت کرده است. حتی “نبت” برای درمان هوس‌های سیری ناپذیرش مدتی بستری بود. ابتدا “بری” در کنار مردش ایستادگی کرد، چون “نبت” به کمک احتیاج داشت، اما فداکاری “بری” راه به جایی نبرد و نتوانست جلوی خیانت‌های او را بگیرد. بنابراین “بری” تقاضای طلاق کرد.

6. “ریسه ویتراسپون” و “رایان فیلیپ”

خیانت بزرگ زن و شوهرهای هالیوودی+عکس

برخلاف شایعات، “ریسه ویتراسپون” توضیحات کمی درباره‌ی دلیل طلاقش از “رایان فیلیپ” به رسانه‌ها و مطبوعات گفت. شایعه شده بود که “فیلیپ” با هم بازی‌اش “ای کورینش” رابطه دارد، اما “ریسه” در این مورد سکوت اختیار کرده بود.

“ریسه” بعد از هشت سال زندگی مشترک از “رایان فیلیپ” در سال 2007 جدا شد.

7. “آنجلیکا هیوستون” و “جک نیلکسون”

خیانت بزرگ زن و شوهرهای هالیوودی+عکس

“آنجلیکا هیوستون” بعد از 16 سال زندگی مشترک با “جک نیلکسون” وقتی فهمید شوهرش با “ربه کا بروسارد” رابطه دارد، از او جدا شد.

8. “کورتنی کاکس” و “دیوید آرکت”

خیانت بزرگ زن و شوهرهای هالیوودی+عکس

“کورتنی کاکس” بعد از چهار ده سال از “دیوید آرکت” جدا شد. “دیوید آرکت” به او خیانت کرده بود اما بعد به خبرنگاران گفت که این کار من خیانت نبوده، چون من و “کورتنی” دیگر با ه زندگی نمی‌کنیم.

9. “کیت وینسلت” و “سام مندز”

خیانت بزرگ زن و شوهرهای هالیوودی+عکس

“کیت وینسلت” سال 2010 وقتی فهمید شوهرش با “ربه کا هال” رابطه دارد، از او جدا شد. “کیت” و “سام” بعد از هفت سال زندگی مشترک از یکدیگر طلاق گرفتند.

10. “جولیا رابرتز” و “کیفر ساترلند”

خیانت بزرگ زن و شوهرهای هالیوودی+عکس

“جولیا” و “کیفر” سال 1990 نامزد شدند اما درست قبل از مراسم ازدواج شان وقتی “رابرتز” فهمید “ساترلند” به او خیانت کرده است، نامزدی شان را بهم زد.

ادامه مطلب / دانلود

ارتباطات مجازی، خیانت است؟

ارتباطات مجازی، خیانت است؟

این روزها خیلی‌ها وایبر دارند، شما چطور؟ تب جدیدی است که پیر و جوان نمی‌شناسد. بیشتر افرادی که تلفن همراه هوشمند دارند در شبکه‌های مختلف اجتماعی عضو می‌شوند، با دوستان‌شان گروه تشکیل می‌دهند، تبادل‌نظر می‌کنند، می‌خندند و تفریح مجازی به‌روز دارند. بدون شک این دنیای مجازی ارتباطات را به طور شگفت‌انگیزی سریع کرده و می‌توانیم پیام‌هایی را در قالب صدا، تصویر و نوشته به سرعت و با کمترین هزینه به آن سوی کره زمین بفرستم اما همین تکنولوژی مفید گاهی اوقات در خانواده‌ها دردسرساز می‌شود و مشکلات کوچک و بزرگی برای زوج‌ها ایجاد می‌کند، طوری که ممکن است زندگی مشترک‌شان را در آستانه فروپاشی قرار دهد.

پس بعضی از مشکلات را بشناسید و برای رهایی از آنها به فکر چاره باشید. هرایر دانلیان، روانشناس و مشاور، شما را راهنمایی می‌کند تا ببینید که این شبکه‌ها چه مشکلاتی برای همسران ایجاد می‌کند و خانم‌ها در صورت بروز مشکل، چطور باید واکنش نشان دهند.

وقتی افراد کم​رو شجاع‌تر می‌شوند

یکی از ویژگی‌های گوشی تلفن همراه این است که خیلی از افراد کمرو را شجاع می‌کند. فرستادن پیامک راحت‌تر از صحبت کردن است. شجاعت سبب می‌شود که ریسک‌پذیری بیشتر شده و فرد ترغیب شود خواسته‌هایش را در قالب شیطنت‌هایی انجام دهد. به این ترتیب وارد فضای مجازی جذابی می‌شود که مخفیانه است.

گاهی اوقات این هیجانات در مراحل سطحی باقی می‌مانند و بعضی وقت‌ها به اندازه‌ای اعتیاد‌آور و شدید می‌شوند که زندگی مشترک را تحت تاثیر قرار می‌دهند. علاوه بر این حرف‌هایی که در دنیای واقعی به سادگی قابل گفتن نیستند، در فضای مجازی شبکه‌های تلفن همراه در قالب شعر، لطیفه، سخن بزرگان و… راحت‌تر بیان می‌شوند.

روش ایده‌آل برای تحقیق

بعضی وقت‌ها خانم‌ها نسبت به روابط اینچنینی همسران‌شان مشکوک می‌شوند. گاهی این شک و تردید‌ها پایه و اساس محکمی ندارند اما در پاره‌ای موارد درست و بجا هستند. به خانم‌ها توصیه می‌کنیم که این مساله را جدی بگیرید. اگر متوجه شدید که همسرتان درگیر چنین رابطه‌ای شده، این نکات را جدی بگیرید:

در درجه اول باید بفهمید این رابطه چقدر جدی است؟ به‌طور مثال آیا در حد ارتباطات کاری بین دو همکار است یا ارتباط از این فراتر رفته و پای جملات و حرف‌های احساسی به میان آمده است؟

بعضی از خانم‌ها برای اطمینان از وجود چنین روابطی چاره‌ای ندارند جز اینکه تلفن همراه همسرشان را کنترل کنند. این کار اشکالی ندارد و اگر خانمی متوجه شد که شک و تردیدهایش بی‌اساس نیست، با این کار مطمئن می‌شود که درست فکر کرده یا خیر. شاید مردها شاکی شوند که حریم خصوصی‌شان خدشه‌دار شده و همسرشان حق ندارد تلفن همراه‌شان را چک کند؛ در صورتی‌که در زندگی مشترک و خانواده، حریم خصوصی معنا ندارد.

قسمت سخت ماجرا اینجاست که متوجه می‌شوید حدس‌تان درست بوده و همسر گرامی ارتباط مجازی خارج از چارچوب خانواده را شروع کرده است. در چنین شرایطی اول از همه کمی فکر کنید و به سرعت واکنش نشان ندهید. اینکه بگویید تو اجازه نداشتی این کار را انجام دهی یا جملات بدتری به‌کار ببرید، نتیجه مثبتی ندارد. مهم این است که یک خانم قبل از اینکه این موضوع را باهمسرش در میان بگذارد، از خودش بپرسد تا کجا می‌خواهد پیش برود. این مرحله وضعیت حساسی است که باید به خوبی مدیریت شود.

التماس نکنید

هرگز و هیچ‌وقت با التماس و خواهش از همسرتان نخواهید که به ارتباطات مجازی‌اش خاتمه دهد. این درخواست، ضعف و ناتوانی شما را نشان می‌دهد و به بهبود اوضاع کمکی نمی‌کند. اشتباه بزرگ دیگر خانم‌ها این است که بیشتر مواقع دعوا یا گریه و زاری به راه می‌اندازند و تسلط خودشان را از دست می‌دهند. بهتر است به همسرتان بگویید:« من متوجه شدم که با فردی ارتباط داری و پیام‌ها را در تلفن همراهت خواندم. به نظرت معنی این کار چیست؟» در عین حال که ناراحت هستید مسلط بمانید و از همسرتان بخواهید در این مورد توضیح دهد. اقدام عجولانه و تهدیدآمیز انجام ندهید.

به‌طور مثال اگر تهدید کردید که با تداوم این ارتباط او را ترک می‌کنید، باید آمادگی عمل به گفته‌های‌تان را داشته باشید. تهدیدی که به مرحله اجرا نرسد، مخرب است. شاید هم همسرتان رک و راست به شما بگوید که مایل به ادامه این رابطه است. در این صورت چه می‌کنید؟ به هر حال به این فکر کنید که در چنین شرایطی چه کار می‌کنید و پیشامدهای احتمالی را در نظر بگیرید. بیشتر زوج‌ها در چنین شرایطی مدام جروبحث می‌کنند. درمجموع مشکل باید علت‌یابی شود.

بدترین واکنش ممکن

بعضی از خانم‌ها بعد از اینکه از جروبحث با همسرشان به جایی نمی‌رسند، با خانمی تماس می‌گیرند که همسرشان با او در ارتباط است و با دعوا یا به زبان خوش از او می‌خواهند پایش را از زندگی مشترک آنها بیرون بکشد. این هم یکی از بدترین واکنش‌های ممکن از سوی خانم‌هاست. حتی اگر از این ارتباط مطمئن هستید، این کار نشانه ضعف مطلق شماست و حاکی از این است که به خودتان تسلط ندارید، نمی‌توانید اوضاع را کنترل کنید و دست به دامن نفر سومی شده‌اید که داخل سیستم خانوادگی شما نیست. با این تماس این پیام را به طرف مقابل منتقل می‌کنید که من ضعیف هستم.

آرامش بعد از توفان

ممکن است بعد از یک جروبحث شدید و در شرایطی که همسرتان عصبانی است، به سمت تلفن همراه برود و در شرایطی که امکان ارتباط به راحتی ممکن است، به فرد دیگری پیامک بفرستد و ارتباطاتی شکل گیرد. انسانی که عواطف منفی‌اش تشدید شده امکان دارد به ادامه رابطه ترغیب شود تا به آرامش برسد. این موضوع باعث می‌شود افراد وارد فضایی شوند که به دلیل شرایط‌خاص، خروج از آن برای‌شان دشوار یا غیرممکن باشد.

ارتباطات مجازی خیانت است؟

شاید همسرتان بگوید که من فقط به فلان خانم پیامک می‌فرستم و خطایی نکرده‌ام. من به تو وفادار بودم. درنتیجه در وضعیت مشابه خیلی از خانم‌ها از خودشان می‌پرسند که آیا این ارتباطات همسرم واقعا خیانت است؟ تعریف کتابی خیانت به شما می‌گوید که هر نوع رابطه عاطفی خارج از خانواده که یکی از زوج‌ها از آن خبر ندارد و این بی‌خبری به عمد صورت گرفته، خیانت محسوب می‌شود چون تمایلی وجود دارد که یکی از زوج‌ها مایل نیست فرد دیگر از آن خبردار شود. درواقع خیانت یک روش حل مسئله است و نشان می‌دهد که مشکلی چه در درون فرد و چه در زندگی زناشویی وجود دارد.

وقتی فردی به چنین فضایی پناه می‌برد، می‌خواهد مشکلی را بدون حضور طرف مقابل حل کند. شاید در ابتدا نیت خیانت نداشته باشد و فقط می‌خواهد عواطفش را با سایرین در میان بگذارد، اما از این راه پایه‌های ازدواج سست می‌شود که این موضوعی جدی است. درمجموع باید گفت هر موضوعی که یکی از زوج‌ها در آن غرق شود در زندگی زناشویی مخرب است، حتی کتاب خواندن، انجام فعالیت‌های خیرخواهانه و… وقتی با همراهی طرف مقابل نباشد، فاصله‌ای میان زوج‌ها ایجاد می‌کند.

اعتماد به نفس حافظ زندگی مشترک

یکی از علت‌های شروع چنین ارتباطاتی، در دسترس بودن تلفن‌های همراه هوشمند و شبکه‌های فراوان مجازی است. اما شاید این سوال برای خانم‌ها پیش بیاید که با وجود این امکانات چطور ازدواج‌شان را حفظ کنند؟ به خانم‌ها توصیه می‌شود که اعتمادبه‌نفس‌شان را بالا ببرند. اصلی‌ترین دلیل بروز چنین مشکلاتی خود خانم‌ها هستند. با وجود اینکه کار می‌کنند و تحصیلات دارند، اعتمادبه‌نفس‌شان پایین است و احساس استقلال ندارند. ضمن اینکه بسیاری از خانم‌ها خیلی زود واکنش شدید نشان می‌دهند.

بنابراین توصیه می‌شود که خانم‌ها برای رفع این مشکلات تلاش کنند تا تسلط خودشان را بهتر حفظ کنند. اگرچه می‌توانند با کمک روش‌های آموزشی و آموختن مهارت‌های زندگی و به کاربردن تمرینات، برای افزایش اعتمادبه‌نفس تلاش کنند ولی بیشتر مواقع این کمبود ریشه‌ای است که با کمک روانکاوی و تحلیل برطرف می‌شود چون نداشتن اعتماد به نفس در دوران کودکی ریشه دارد که باید به‌طور دقیق بررسی شود.

ادامه مطلب / دانلود
صفحه 1 از 2 12 بعدی
css.php