نتايج جستجو مطالب برچسب : جلسه خواستگاری

در جلسه اول خواستگاری چه سوالاتی بپرسیم؟

در جلسه اول خواستگاری چه سوالاتی بپرسیم؟

در جلسه اول خواستگاری، بهتر است چه سؤالاتی مطرح شود؟و چه کسی باید آغاز کننده باشد؟

در جلسه اول،هشت سؤال مشترک از سوی دختر و پسر مطرح می شود وشش سؤال اختصاصی را خانم از آقا می پرسد.

بهتر است آغاز کننده گفت و گو پسر باشد،زیرا او دست نیاز به سوی دختر گشوده است.هر سؤالی را که پسر می پرسد،دختر به اختصار پاسخ می گوید و

ادامه مطلب / دانلود

توقعات در دوران ازدواج همراه با راضی کردن خانواده

توقعات در دوران ازدواج همراه با راضی کردن خانواده

توقعات در دوران ازدواج همراه با راضی کردن خانواده ما در ایران زندگی می کنیم و در فرهنگ ما، ازدواج انتخاب یک شریک برای زندگی نیست؛ بلکه انتخاب یک خانواده و یک قوم است. به همین دلیل است که خانواده نقی بسیار مهم را در آینده زندگی مشترک بازی می کند. گذشته از اینکه خانواده در کشور ما تاثیر بسیار زیادی بر زندگی مشترک می گذارد.

شاید باید پا را فراتر بگذاریم و بگوییم که این عنصر مهم، یعنی خانواده نقشی حیاتی در ازدواج دارد. در کشور ما خانواده ها هم می توانند یک رابطه به ظاهر عاشقانه را به ازدواجی پرتنش تبدیل کنند و هم برعکس از یک رابطه کاملا معمولی، زندگی موفقی بسازند. پختگی مرد و ویژگی های شخصیتی اعضای خانواده او (به ویژه مادر) میزان اهمیت این موضوع و تاثیرگذاری اش را می تواند تغییر دهد اما با تمام این اوصاف، نمی شود تاثیر خانواده بر آینده زندگی مشترک را نادیده گرفت.

راه سختی در پیش دارید

آنچه که در مورد تفاوت های خود و خانواده نامزدتان گفتید، می تواند بیانگر این موضوع باشد که میان شما تفاوت های جدی ساختاری وجود دارد. مسئله ای که مطرح می کنید؛ یعنی اختلاف بین خانواده ها، فقط محدود به موارد کوچک، در حد اختلاف سلیقه نیست. مسئله این است که شما و خانواده او، از لحاظ فرهنگی و مذهبی با هم سنخیت چندانی ندارید.شاید وقتی رسما عروس آن خانواده شدید، با گوشزد کردن، کنایه، نگاه های معنادار و حتی تحت فشار گذاشتن همسرتان برای تغییر دادن شما تلاش کنند. آنچه بدیهی است، این است که شباهت بیشتر زوج در این موارد، احتمال ساختن زندگی موفق را بالا می برد و وجود تفاوت های گسترده غیرقابل حل، می تواند آرامش روانی شما و همسرتان را دستخوش نوسان کند.

به رفتارهای جزیی دقت کنید

گذشته از اینکه رفتار او در جمع خانواده و دوستان را باید زیر نظر بگیرید، به رفتارهای روزمره نامزدتان هم باید توجه کنید. او چطور رانندگی می کند؟ آیا در اوج خستگی و ترافیک، هنگامی که یک نفر راه او را می بندد، می تواند خشمش را کنترل کند یا خیر؟

با خانواده ها به سفر بروید

اهمیت مسافرت های کوتاه و همراه با خانواده نادیده نگیرید. در ملاقات های کوتاهی که با نامزدتان دارید، ممکن است او برای کنترل رفتارهایش تلاش زیادی به خرج دهد و بهترین حالت خودش را به شما نشان دهد اما در یک مسافرت چند روزه، امکان کنترل کردن رفتارها کمتر است و نامزد شما و خانواده اش، بیشتر خود واقعی شان را نشان خواهند داد.یادتان نرود که همه آدم هادر بهترین شکل به جلسه خواستگاری می آیند اما همیشه به آراستگی و آرامش آن شب نخواهند بود. چند روز زندگی در کنار آنها باعث می شود که تحمل خود را هم در برخورد با خانواده او بسنجید. پس به یک مسافرت دسته جمعی بروید.

مستقل و مصمم باشید

در بسیاری مواقع در کنار اینکه می توانید حرمت خانواده را حفظ کنید، به آنها بقبولانید که زندگی مال شماست و خودتان می توانید آن را مدیریت کنید. نامزد شما سی ساله است. اگر مردی جا افتاده و مستقلی از نظر مالی و تصمیم گیری باشد و اگر در مورد این موضوع اشراف داشته و نظری مشخص داشته باشد، بهتر می تواندشرایط و نیازهای شما را به خانواده اش توضیح دهد. در صورتی که نامزد شما نسبت به این انتخاب اطمینان دارد، باید در مقابل خانواده اش از این تصمیم دفاع کند. نامزدتان باید با گفتگو با خانواده و توضیح دلایلش، آنها را نسبت به درست بودن این تصمیم قانع کند.

لجبازی نکنید

به خانواده هایتان اطمینان دهید که تعصبی روی حرفتان ندارید. بگویید که فعلا در مرحله شناخت هستید و اگر دلیل محکمی ثابت کرد که در کنار هم خوشبخت نمی شوید، می توانید در مورد این رابطه تجدید نظر کنید.

جوش نیاورید

عصبانی نشوید. دلایلتان را با آرامش اما محکم و جدی بیان کنید و هنگام قانع کردن خانواده تان، از کوره در نروید. عصبانیت شما باعث خواهد شد که آنها به منطقی بودن تصمیم تان شکل کنند. از طرف دیگر سعی کنید در مقابل تندی خانواده تان بهترین واکنش را نشان دهید. واکنش درست شما در برابر عصبانیت خانواده تان، می تواند آرام آرام آتش این بحران را خاموش کند.

خانواده شما به مرور خواهد پذیرفت که همانطور که برای شما لباس انتخاب نمی کنند و نظر شما را در مورد پوشش تان نادیده نمی گیرند، در مورد موضوع بسیار مهمی چون ازدواج هم نمی توانند نظر شما را نادیده بگیرند. پس تا رسیدن به چنین باوری، هنگام مشاهده رفتار ناخوشایند آنها آرامش خود را حفظ کنید و بدون توهین محیط را ترک کنید.

از نظرتان دفاع کنید

با خانواده تان وارد جنگ کلامی نشوید اما اجازه ندهید که آنها هم به انتخاب شما توهین کنند و در مورد نامزدتان بدگویی کنند. با وجود احترام گذاشتن به بزرگترها، باید بتوانید از نامزد خود و تصمیمی که گرفته اید شجاعانه و محترمانه دفاع کنید. یادتان نرود که دیگران این رابطه را از زاویه دید شما می بینند و همانقدر که برای نامزدتان احترام قائل هستید به او احترام می گذارند.

به رخ دیگران بکشید

نه تنها در دوران نامزدی که بعد از ازدواج هم باید تلاش هایتان را برای به دست آوردن نظر مثبت خانواده ها ادامه دهید. در مقابل دیگران از همسرتان تعریف کنید و ویژگی های مثبتش را پررنگ کنید.اگر شما بتوانید احساس رضایت از تصمیمی را که گرفته اید به خانواده ها منتقل کنید، به مرور تنش های میان شما کمتر خواهد شد. عصبانی و هیجان زده نشوید و در عین حال روی حرف و خواسته خود بایستید.

بگویید چرا؟

اگر خانواده شما یا نامزدتان اصرار دارند که با فرد دیگری ازدواج کنید، گذشته از بیان دلایلی که باعث می شود نامزد فعلی تان را انتخاب کنید، دلایلی را که باعث می شود با آن فرد دیگر ازدواج نکنید هم مطرح کنید.

مشاوره را فراموش نکنید

اگر همسرتان نمی تواند با گفتگو خانواده اش را به این وصلت راضی کند، بهتر است از یک متخصص کمک بگیرید، چرا که فرد متخصص در جایگاه قدرت است و احتمال اینکه خانواده ها حرف او را بپذیرند بیشتر است. از طرفی همیشه طرفین یک دعوا به حرف و نظر نفر سوم به ویژه اگر در آن زمینه متخصص باشد بیشتر توجه می کنند.

برای آنکه همسرتان را بهتر بشناسید او را در آینه خانواده اش ببینید؛ پس دقت کنید

– ریشه همه ما خانواده است. پس هنگام انتخاب شریک زندگی تان این ریشه را نادیده نگیرید. ببینید که ارتباط نامزد شما با دیگر اعضای خانواده اش به چه شکل است و خواهر و برادرها یا پدر و مادر او چطور با هم برخورد می کنند.- تصور نکنید که این روابط به زندگی شما ارتباطی ندارد. هر کدام از این موارد به ظاهر بی اهمیت در زندگی آینده شما و همسرتان می تواند به موضوعی بسیار مهم و حتی تهدیدکننده تبدیل شود.

– رفتار نامزدتان را در محیط کار و در گروه دوستان و آشنایان نادیده نگیرید.تقریباً همه ما از تک‌تک لحظاتمان انتظار نتیجه داریم. مثلاً وقتی سوئیچ را در ماشین می‌چرخانید، انتظار دارید ماشین روشن شود. و وقتی این اتفاق‌ها نمی‌افتد، فوراً دچار ناامیدی می‌شویم. این درمورد روابطمان هم صدق می‌کند. برای خیلی از ما انتظاراتمان از نامزد یا همسرمان متفاوت است. درواقع، این تفاوت‌ها اینقدر مهم می‌شوند که اگر برآورده نشوند، موجب پایان یافتن آن رابطه یا ازدواج می‌شود.

خیلی از توقعات ما از تجربیات دوران کودکی مان و رابطه‌ای که بیشترین تاثیر را روی ما داشته است –والدین‌ و خانواده–سرچشمه می‌گیرد. اگر در خانه‌ای بزرگ شده باشید که فقط با یکی از والدین زندگی می‌کرده‌اید، ممکن است انتظارات بسیار کم و محدودی از طرفتان پیدا کنید. یا شاید هم فانتزی کودکانه‌ای داشته‌‌اید که پدر یا مادر چگونه است و حالا انتظاراتتان از طرف‌مقابل به طور غیرواقع‌بینانه‌ای بالا می‌رود.

حتی اگر در خانواده‌ای با هر دو والدین بزرگ شده باشید، ممکن است توقعاتی داشته باشید که خودتان از آن بی‌خبرید. مثلاً مردی که در خانواده‌ای بزرگ شده است که پدر خانواده تمام روز کار می‌کرده و در کارهای خانه به مادر کمک نمی‌کرده است، ممکن است توقع داشته باشد که وقتی به خانه می‌آید، از او پذیرایی شود و خودش هیچ کمکی در کارهای خانه نکند. اما اگر همسرش در خانواده‌ای بزرگ شده باشد که هر دو والدین شاغل بوده‌اند و پدر خانواده نقش فعالی در کارهای خانه داشته است، از همسرش هم همین توقع را خواهد داشت. اگر این تفاوت‌ها برای هر دو طرف یا یکی از آنها خیلی مهم باشد، و هیچکدام از طرفین حاضر به کوتاه آمدن نباشد، این رابطه بر هم خواهد خورد.

نمونه دیگر از پرورش یافتن متفاوت را می‌توان در حیطه مسا‌ئل مالی ببینیم. فرض کنید شما در خانه‌ای بزرگ شده باشید که به علت پایین بودن درآمد خانواده، از همان سنین کودکی یاد گرفته‌اید که قدر هر یک ریال خود را بدانید. اما همسرتان در یک خانواده طبقه بالا متولد شده است که پول در آن اصلاً مسئله مهمی نبوده است و عادت‌های ولخرجی زیادی دارد. برای موفق شدن این رابطه، باید بین دو طرف مصالحه‌ای صورت بگیرد.شاید شما هم بر سر خیلی از اینگونه مسائل پیش‌پاافتاده هر روز با هم جر و بحث دارید. موضوع این اختلافات هر چه که باشد، این احتمال وجود دارد که دلیل اصلی آن تفاوت در توقعات شما دو نفر باشد. شما برای حل این مسائل چه می‌کنید؟ البته رفتن به دادگاه برای طلاق را فراموش کنید.

به جای اینکه مدام با هم جنگ و جدل کنید، برای چند ساعت یا حتی چند روز عقب بکشید و کمی فکر کنید. وقتی اعصاب هر دو شما آرام‌تر شد، اولین سوالی که باید از همسرتان بپرسید این است که: انتظار تو (درمورد کارهای خانه، مسائل مالی یا هر موضوع دیگر) چیست و این توقع از کجا می‌آید؟ خیلی خوب است که همین سوال را از خودتان هم بپرسید. این احتمال هست که نظر هر دو شما به دوران کودکی‌تان یا روابط قبلی‌تان برگردد.حتی زوج‌هایی که با پیشینه خانوادگی یکسان کنار هم قرار می‌گیرند می‌توانند درمورد توقعاتشان با هم حرف بزنند. چیزی که برای شما واضح و طبیعی می‌آید ممکن است موجب تعجب طرف‌مقابلتان شود و برعکس.

یک موسسه مشاوره ای نکات زیر را برای حفظ یک رابطه خوب پیشنهاد می‌دهد:

• درمورد توقعات و نیازهایتان با هم حرف بزنید؛ دلایل آن را هم باید مطرح کنید.

• برای صحبت و توافق کردن درمورد چیزهایی که از هم می‌خواهید مشتاق باشید.

• نخواهید که همسرتان برای برآوردن همه انتظارات شما خود را تغییر دهد. برای پذیرفتن تفاوت‌های بین همسر ایده آل و فرد واقعی که با او ازدواج کرده‌اید تلاش کنید.

• سعی کنید مسائل را از نگاه طرف‌مقابلتان ببینید. این به آن معنا نیست که باید همیشه با هم موافقت کنید، اما باید تفاوت‌های بین خودتان، نظرات و نیازهای جداگانه  همدیگر را درک کرده و به آنها احترام بگذارید.

• وقتی انتظارات، نیازها و نظراتتان با هم تفاوت دارند، برای صحبت کردن در این رابطه صادقانه و با جدیت تلاش کنید. قبل از اینکه اوضاع بین شما وخیم شود، می‌توانید از متخصص مشاور کمک بگیرید.

• همه تلاشتان را به کار گیرید تا به همسرتان بفهمانید که چقدر دوستش دارید.

ادامه مطلب / دانلود
پیدا کردن همسر مناسب آرزوی خیلی از دخترها و پسرها است. اما این که چطور باید به این انتخاب دست بزنند، مساله ای است که شاید کمتر کسی از آن اطلاع داشته باشد. ما راهکارهای مناسبی برای این انتخاب به شما نشان می دهیم.

1)قدم اول این است که خودتان را درست بشناسید و مطمئن باشید که واقعا تصمیم دارید ازدواج کنید یا نه و اگر پاسخ مثبت است به چه دلیل؟ بخاطر پول؟ ظاهر طرف مقابل؟ شخصیتش؟ یا صرفا برای اینکه از خانه پدری فرار کنید؟

راهکارهایی مناسب برای انتخاب همسر

کسی که خودشناسی می کند، برای زندگی خودش هدف قائل می شود، برنامه ریزی می کند، آرزوهایش را روی کاغذ می آورد و جاهای خالی زندگی اش را شناسایی می کند.

کسی که خودش را خوب می شناسد، کمتر تحت تاثیر حرف دیگران مسیر زندگی اش را تغییر می دهد و دوست دارد خودش بداند با زندگی اش چه کار می کند.

به عنوان مثال، یک دختر 17 ساله دوست دارد در سن 30 سالگی جراح زنان و زایمان باشد، در شیراز زندگی کند ویک بچه داشته باشد.

-اولا این که کسی که می خواهد پزشک متخصص بشود، باید همسری انتخاب کند که شرایط بخصوص شغلی او را درک کرده و بتواند او را حمایت کند.

-از سوی دیگر شاید لازم نباشد او هم جراح باشد اما باید از تحصیلات دانشگاهی برخوردار باشد. در ضمن، برای چنین دختری که زودتر از 30 سالگی نمی خواهد بچه دار بشود، ازدواج زودرس یا حاملگی زودرس مزیت خاصی ندارد.

– در ضمن اینکه دوست دارد در شیراز زندگی کند، تا حدی تکلیف خواستگاری که می خواهد او را به تبریز یا کانادا ببرد را مشخص می کند. با خودتان رو راست باشید، و در تصمیمتان راسخ باشید.

٢)مرحله دوم این است که همسر آینده تان را بر اساس خواسته ها و موقعیت فعلی خود تصور کنید. تصور کردن همسر ایده آل با توجه به آرزوهایتان نسبتا راحت است. همیشه از خودتان این سوا ل را بپرسید: «آیا من برای شخصی که به عنوان همسر ایده آل خودم تصور کرده ام، همسر ایده آلی هستم؟» خیلی ساده است. هر ترازویی دو کفه دارد. اگر می خواهید کفه طرف مقابلتان سنگین باشد، ابتدا باید کفه طرف خودتان را سنگین کنید. کسی که می خواهد با یک فرد تحصیل کرده هنردوست ازدواج کند، بهتر است خود نیز تحصیل کرده و هنر دوست باشد.

3) در مرحله سوم باید یکسری معیارهای غربالگری اولیه برای همسریابی انتخاب کرده و آنها را آزمایش کنید. رایجترین معیارهایی که برای این منظور به کار می روند عبارتند از: تفاوت سن، تفاوت قد، تفاوت ظاهر، تفاوت تحصیلات، تفاوت طبقاتی، تفاوت قومی، تفاوت زبانی و در نهایت تفاوت دینی.

– نکته مهم این است: این شما هستید که تعیین می کنید یک ویژگی برایتان مهم است یا خیر. مثلا برای یک نفر ممکن است ازدواج درون قومی خیلی مهم باشد ولی برای کس دیگر اصلا اهمیت نداشته باشد.

– نکته دیگر این است که تفاوت آدمها در یک قالب نسبی مطرح می شود تا مطلق. مثلا به نظر یک نفر قد 170 کوتاه است و به نظر شخص دیگری ایده آل است. پژوهش ها نشان دادند که کسانی که حرف مردم برایشان مهم است بیشتر به ظاهر طرف مقابلشان اهمیت می دهند.

4) مرحله چهارم عبارتست از «دیدن» و «دیده شدن» برای ایجاد جاذبه اولیه. در کشورهایی که محیطهای مختلط کمتر است، پسرها ممکن است به کمک مادر و خواهرانشان برای پیدا کردن همسر مناسب متوسل شوند. ولی متاسفانه چنین امکانی برای اکثر خانمهای جوان کمتر وجود دارد. به همین دلیل توصیه من این است که محیط کار، تحصیل یا تفریح خود را به گونه ای انتخاب کنید که حداکثر احتمال ممکن را برای دیده شدن توسط همسر احتمالی آینده تان به شما بدهد. به عنوان مثال کسی که می خواهد با یک موسیقیدان ازدواج کند، یا در کلاسهای متعدد موسیقی شرکت می کند یا عضو انجمنی می شود که موسیقی دانان معمولا عضو آن می شوند. کار دیگری که می توانید بکنید این است که چند خصوصیت اصلی که برای همسر آینده تان در نظر دارید به نزدیکان و دوستان بگویید ممکن است آن ها فردی را با این مشخصات بشناسند و یا در آینده اگر با چنین کسی برخورد کنند بلافاصله به یاد شما می افتند و می توانند نقش معرف را داشته باشند.

5) خواستگاری کردن از این فرد است. در بسیاری از جوامع (چه شرقی و چه غربی) معمولا خواستگاری توسط جنس مرد صورت می گیرد و معمولا یک زن نمی تواند از یک مرد تقاضای ازدواج بکند وگرنه به سبکی متهم می شود.

به هر حال، فراموش نکنید وقتی از کسی به قصد ازدواج خواستگاری کردید، فکرتان فقط مشغول ظواهر امر (مانند کافی شاپ رفتن و کادوهای رمانتیک دادن یا نحوه چای آوردن عروس خانم موقع خواستگاری و مراسم عروسی) نباشد. به اصل موضوع دقت کنید.

راهکارهایی مناسب برای انتخاب همسر

6) مرحله ششم که به نظر من مهمترین مرحله انتخاب همسر است، بردن نهایت استفاده از فرصتها برای شناخت بهتر همسر احتمالی تان از طریق برقراری ارتباط کلامی یا غیر کلامی می باشد. امروزه حتی خانواده های نسبتا سنتی و مذهبی با حرف زدن و معاشرت زوجهای آینده در طول دوران نامزدی شان مخالفت چندانی ندارند.

در طول این جلسات، از طرف مقابل خود باید سوال بپرسید. سوالهای تعیین کننده.

– این سوالها از هر فرد به فرد دیگر فرق می کند اما به عنوان نمونه چهار تا پنج مورد از آنها را برایتان می گوییم:

الف) می توانید بپرسید: «هدف شما در زندگی چیست؟ سه تا از بزرگترین آرزوهای زندگی تان را بگویید».

ب) مثلا: «هدف شما از ازدواج چیه؟ چرا می خواهید با من ازدواج کنید؟»

پ) «من شغلم ایجاب می کند که در خارج از منزل کار بکنم. می خواستم بدانم راجع به این موضوع چی فکر می کنی؟»

ت) « در خانه پدر و مادری شما تقسیم کارهای منزل به چه صورت بوده؟ دوست دارید در زندگی ما چطور باشد؟»

پرسیدن این سئوال ها کمک کننده است، اما فراموش نکنید که ما در دنیای ایده آل زندگی نمی کنیم، بنابراین اگر تصمیمتان بر این شد که با فردی ازدواج کنید (بخصوص برای خانم ها) فراموش نکنید حتما شرایطی را که برایتان مهم است سر عقد مطرح کرده و تعهد لازم را از همسر آینده تان بگیرید. این تنها سندی است که می تواند در صورت عدم سازش همسرتان در موارد یاد شده از شما حمایت کند.

از سوال مهمتر، ارتباطات غیر کلامی است. مثلا اینکه آیا رفتارش طوری که می خواهید با مهربانی و عاطفه هست یا نه؟ آیا آداب اجتماعی را در حدی که برای شما مهم است بلد هست اگر نه، آیا در این حد با او احساس صمیمیت می کنید که این مورد را با او در میان بگذارید؟

علاوه بر آن باید از خودتان بپرسید: از هم صحبتی با او خسته شدید یا لذت بردید؟ اینکه اگر اختلاف نظری پیش آمد می توانید با صحبت کردن مسئله را حل کنید و یا بر سرش به تفاهم برسید؟ آیا می ترسید مسئله ای را با او در میان بگذارید؟ از عکس العمل هایش در مقابل حرف ها و رفتار شما نگران می شوید؟ آن چیزهایی را که شنیدید یا دیدید وقتی به خانه برگشتید، روی کاغذ بیاورید، زیرا برای مرحله آخر یا هفتم باید از آنها استفاده کنید.

7) مرحله آخر جمع بندی وضعیت و گرفتن تصمیم مناسب است. در زندگی هر کسی حداقل یک فرد معتمد وجود دارد. نسبت آن شخص مهم نیست. عقل و تجربه اش مهم است. باهم صحبت کنید و مجموع شرایط را برایش بگویید و بخواهید وضعیت را از دید خودش ارزیابی کند.

سعی کنید در ارائه مشاهدات و شنیده هایتان منصف باشید و به اصطلاح سانسور نکنید. بعد با خودتان خلوت کنید. تمام نظرات و تفکرات را کنار هم بچینید و جنبه های مثبت و منفی ازدواج با این فرد را کنار هم مقایسه کنید. آیا جنبه های مثبت به جنبه های منفی می چربند؟ آیا چیزی در نکات منفی هست که خیلی برا یتان مهم باشد و بخاطرش بخواهید از طرف بگذرید؟ ممکن است چیزهایی را که شنیدید قبول نداشته باشید که ایرادی ندارد. هرکسی نظر خودش را دارد، ولی در نهایت این زندگی شماست. تصمیم آخر را خودتان بگیرید و آن را به پدر و مادرتان اعلام کنید.

می توانید وقتی نتیجه تصمیمتان را به پدر و مادرتان می گویید دلایل خودتان را هم بگویید که بدانند این تصمیم را عاقلانه گرفتید و جوانب آن را سنجیده اید.

مراحل بالا توصیف یک فرایند عقلانی و منطقی بود. ازدواج در زندگی فرد یک تصمیم خیلی مهم است. ازدواج موفق می تواند تمام توانایی های بالقوه فرد را شکوفا کند و ازدواج نا موفق می تواند منابع غنی درون وجود یک نفر را به صفر برساند. هستند کسانی که فقط از روی احساسشان ازدواج کردند و خوشبخت شدند ولی تعداد کسانی که خوشبختند و این تصمیم را با چشمهای باز و با در نظر گرفتن همه جوانب گرفتند بیشتر است.

ادامه مطلب / دانلود

css.php