نتايج جستجو مطالب برچسب : تجمل گرایی

زندگی بر اساس حرف مردم!

مدام نگران حرف و قضاوت مردم است. دوستانش را هم بر همین اساس انتخاب می کند؛ اگر چند خودرو مدل پایین جلوی خانه اش پارک کنند یا موقع رفتن مهمان ها ناچار شود برای یکی از آنها به مقصدی که فکر می کند در شأن خانواده او نیست از آژانس محل ماشین بگیرد، به خیالش آبروریزی می شود.

از دردسرهای انتخاب مهمان و استفاده از خودروی شخصی هم که بگذریم، انتخاب لباس، میوه و شیرینی، گوشت، مرغ، ماهی و نوع چیدمان خانه را نمی شود نادیده گرفت. اگر شما هم زندگی چنین فردی را دیده باشید، حتما می دانید چقدر سخت است که زندگی شخصی تان را با نوع نگاه و نظر مردم تطبیق دهید و بر این اساس دائم تغییر کنید.

تجمل گرایی یا ترس از رفتن آبرو
شاید فکر کنید کسی که دائم به فکر حرف مردم است و رفتارش را مطابق با نظرات آنها تغییر می دهد، حتما باید آدم افاده ای، کمی تا قسمتی پولدار و به فکر تجملات زندگی باشد، اما این طرز فکر اشتباه است؛ چراکه آقای نعمتی با این که از نظر اقتصادی وضع متوسطی دارد و اصلا اهل پزدادن و این جور کارها و حرف ها نیست، باز هم دائم به حرف مردم فکر می کند و حتی خرید مایحتاجش را بر آن اساس تغییر می دهد.

او می گوید: اگر برای پذیرایی از مهمانم چند نوع میوه نخرم، آبرویم می رود البته میوه ها هم باید طوری باشد که خودش داد بزند آنها را از بازار میوه و تره بار نخریده ام وگرنه آبرویی که این همه سال برای به دست آوردنش زحمت کشیده ام، یکشبه به باد فنا می رود.

به اعتقاد این آقای هفتاد و هشت ساله، با این کارها حداقل می توان صورت را با سیلی سرخ نگه داشت، اما آیا واقعا لازم است صورتمان را با سیلی سرخ کنیم و سال ها با چنین دردسری روزگار بگذرانیم؟

شاید خیلی از ما این سوال را از خودمان بپرسیم؛ اما آنچه اهمیت دارد پاسخ و عمل درست است.

این عادت، همیشه هم بد نیست
آیا می شود مثل شخص دیگری رفتار کنید و این نحوه برخوردتان مثبت تلقی شود؟ خیلی ها فکر می کنند تقلیدکردن از دیگران و هماهنگ شدن با عقاید آنها همیشه موضوعی منفی است، در حالی که دکتر پروین ناظمی، روان شناس و مدرس دانشگاه در گفت وگو با «جام جم» نظر دیگری را مطرح می کند و می گوید: غریزه پیروی از دیگران، یکی از مسائلی است که میان افراد مختلف یک جامعه همیشه وجود داشته و دارد. افراد با توجه به این نوع غریزه برای همرنگی با جماعت و طردنشدن از سوی جامعه ای که در آن در حال رشد و زندگی هستند، خودشان را به دست محیط می سپارند و عقاید رنگارنگ و گاه متضاد را تا حدی می پذیرند.

وی تاکید می کند: نکته بسیار مهم این است که بتوانیم به درستی تشخیص دهیم هماهنگی با افراد جامعه در چه شرایطی و تا چه حدی مثبت است و چه هنگام این رفتار منفی می شود. به این معنا که پذیرفتن عقاید دیگران و عمل کردن براساس آن، گاهی به نفع انسان است و گاهی هم می تواند مخرب و مضر باشد.

البته شاید تصور مثبت بودن پذیرفتن نظرات دیگران کمی دشوار باشد، اما آن طور که دکتر ناظمی می گوید ما در زندگی گاهی نیاز داریم از دیگران الگوبرداری کنیم؛ البته الگوهای صحیح، منطقی، سالم و مثبت که اگر بتوانیم در زندگی آنها را پیدا کنیم به رشد، موفقیت و پیشرفت مان کمک می کند.

حالا که موضوع روشن تر شد، بهتر متوجه می شویم و می بینیم که بسیاری از ما نیز در انتخاب رشته تحصیلی یا شغل مورد علاقه مان نظر دیگران را پرسیده ایم و الگویی برای خودمان انتخاب کرده ایم. به عنوان مثال بارها از زبان دانش آموزی شنیده ایم که می گوید خیلی دوست دارم مثل این معلمم باشم؛ هم در رشته تخصصی اش مهارت دارد و هم اخلاق و رفتارش خوب است. پس من هم تمام تلاشم را می کنم که در همین رشته درس بخوانم و ادامه تحصیل دهم. این دانش آموز با چنین ایده ای می تواند تا جایی پیش برود که واقعا همان رشته معلمش را انتخاب کند و ادامه دهد و در نهایت هم شغل تدریس را انتخاب کند.

به گفته این روان شناس، الگوبرداری از دیگران و اهمیت دادن به نظرات و قضاوت آنها اگر به شکلی باشد که فوایدش نصیب فرد می شود و آرامش او را مختل نکند، مفید است و می تواند موجب پیشرفت شود؛ اما در صورتی که قضیه همرنگی با جماعت یا پیروی از دیگران موجب شود فرد بر زندگی خودش تسلط نداشته و احساس آرامشش هم از دست برود، نه تنها فایده ای ندارد بلکه مضراتش نیز او را درگیر خواهد کرد.

این حس از کجا می آید؟
بعضی ها می ترسند دوستان شان را از دست بدهند، گروهی هم نگران قضاوت دیگران در مورد خود و خانواده شان هستند. چشم و همچشمی هم که داستان خودش را دارد و خیلی ها را درست و حسابی درگیر کرده است، عده ای هم هر کاری از دست شان برمی آید انجام می دهند تا دیگران تائیدشان کنند، اما اگر بخواهیم سرنخ این احساسات را پیدا کنیم، موضوع خیلی پیچیده می شود، چون این شرایط به دلایل متفاوتی ایجاد خواهد شد.

ولی یک نکته کلی وجود دارد و آن این که همه انسان ها از تنهایی و طردشدن می ترسند؛ ولی این که چنین ترسی تا چه حد می تواند روی رفتارشان تاثیربگذارد، موضوع مهم تری است که دکتر ناظمی به آن اشاره و خاطرنشان می کند: این که افراد تصمیم می گیرند یک عمر برای خودشان زندگی کنند یا برای رضایت دیگران، به قدرت رهبری و تسلط شان بر زندگی و همچنین میزان صاحب نظر بودن آنها ارتباط پیدا می کند. بنابراین نباید فراموش کنیم، ویژگی شخصیتی انسان ها تعیین کننده چگونه زندگی کردن آنهاست.

به گفته این روان شناس همه این موارد موضوعاتی است که در ذهن افراد و براساس نحوه رشد و پرورش شان در خانواده اتفاق می افتد. به این معنا که وقتی فرزند خانواده ای یاد می گیرد فقط در پی تائیدگرفتن از والدینش باشد و برای خوب بودن و تائیدشدن، در حقیقت با کارهایش به آنها التماس می کند که او را دوست داشته باشند، بعدها و در جامعه هم نمی تواند خودِ واقعی اش را نشان دهد. یادمان باشد همه بچه ها شیطنت می کنند و اگر قرار باشد ما آنها را با قید و شرط دوست داشته باشیم و این مطلب را به آنها هم تاکید کنیم، به طور حتم بچه ها تائیدطلب و مهرطلب می شوند و از قضاوت دیگران می ترسند، چون هیچ وقت نیاموخته اند مستقل زندگی کنند و همیشه به نوعی به نظرات دیگران وابسته بوده اند. البته در دوران نوجوانی موضوع فرق می کند. هنگامی که هویت فرد در حال شکل گرفتن است، ارزیابی دیگران در مورد او برایش بسیار مهم است و نحوه نگرش دیگران در ایجاد تصویری که نوجوان از خودش در ذهن دارد، اهمیت خاصی خواهد داشت.

دکتر ناظمی می گوید: شاید در دوران کودکی چگونگی برخورد با افکار مختلف در جامعه چندان مهم نباشد، اما نبود آموزش این مهارت در دوران نوجوانی می تواند مشکل آفرین شود بنابراینیکی از مهم ترین مهارت هایی که نوجوانان باید آن را از خانواده شان بیاموزند، قدرت ابراز وجود است. یعنی نوجوان باید بداند حتی اگر نظراتش مخالف جمعی خاص باشد یا آنها باید او را متقاعد کنند یا این که نوجوان باید قادر باشد به شیوه صحیحی مخالفتش را بیان و نتیجه مورد نظرش را کسب کند.

سخت است، اما می شود
خانم مفرّح همیشه می گوید: سنی از من گذشته؛ چطور می توانم خودم را تغییر دهم؟ او که حدود 70 سال دارد، فکر می کند این تغییر غیرممکن است. دکتر ناظمی ضمن بیان این که انسان ها همیشه در مقابل تغییر مقاومت می کنند، یادآور می شود: این مقاومت بویژه در افرادی دیده می شود که زندگی شان شکل گرفته و سال هاست به یک شیوه خاص رفتار کرده اند. بنابراین نمی توانیم از این افراد خیلی انتظار تغییر داشته باشیم، اما در هر حال باید بدانیم تغییرات مثبت جزء مهمی از زندگی است که باید از یک زمان شروع شود و شاید حالا وقتش باشد.

به گفته این روان شناس، افراد می توانند با توجه به هنجارها و ضمن رعایت قوانین اجتماعی براساس خواسته ها و سلایق شان زندگی کنند. بنابراین تاجایی که دیگران از رفتار ما آسیب نبینند و مشکلی برای شان ایجاد نشود، می توانیم و خوب است به میل خودمان زندگی را پیش ببریم.
اما زندگی خیلی ها تحت تاثیر نظر دیگران است؛ بنابراین طبیعی است آنها نگران نحوه نگرش افراد نسبت به زندگی شخصی شان باشند و بخواهند دیگران رفتارشان را تائید کنند.

او به این افراد توصیه می کند: کسب اعتماد به نفس یکی از مهم ترین نکاتی است که باید آن را در نظر داشته باشید. فردی که خودش را قبول دارد و از وضع زندگی اش راضی است، بی شک درگیر مسائل ظاهری نمی شود و با شخصیت مستقلش این مشکلات را گاه براحتی و گاهی با تلاشی بیشتر کنار می گذارد.

کسانی که اعتماد به نفس کافی ندارند و دیگران را بهتر از خودشان می دانند، همیشه نگران نحوه تفکر مردم هستند. این گروه ممکن است با خود چنین بیندیشند که شیوه پذیرایی، نوع چیدمان خانه و مدل اتومبیل دیگران بهتر از آنهاست و در نتیجه فکر می کنند اگر مثل آنها از مهمانان خود پذیرایی نکنند حتما مورد قضاوت منفی آشنایان قرار خواهند گرفت. به همین دلیل ترس از قضاوت ها و تائیدنشدن از طرف دیگران یکی از مهم ترین عواملی است که موجب چنین رفتاری می شود؛ اما مطمئن باشید اگر گام اول را درست بردارید، بقیه موارد ساده خواهد بود.

از زندگی تان لذت برده اید؟
تا به حال از خودتان پرسیده اید آیا از زندگی لذت برده و می برید، یا نه؟ جواب این سوال می تواند به من و شما کمک بزرگی کند. یعنی اگر همیشه با خودتان فکر می کنید در طول زندگی هیچ لذتی نبرده اید و آرامش را احساس نکرده اید، دائم در تلاطم بوده اید و نگران تائیدشدن یا نشدن از طرف دیگران، آن وقت است که به توصیه دکتر ناظمی باید سبک زندگی تان را تغییر دهید. اما چنانچه پس از بررسی سال های عمر تان متوجه شدید واقعا لذت و آرامش را حس کرده اید و از زندگی تان راضی بوده اید، می توانید به همین شیوه ادامه دهید.

ادامه مطلب / دانلود

10 عمل زشتی که هر روز می بینیم!

1- غیبت و دخالت در امور خصوصی و شخصی دیگران
یکی از سوژه های اصلی محاورات که به شدت بین مردم مرسوم شده است عمل زشت غیبت می باشد. این روزها زمانی که افراد همدیگر را ملاقات می کنند و یا در میهمانی ها حاظر میشوند عملاً حرفی جز غیبت کردن درمورد دیگران ندارند و با هیجان کامل به این کار مبادرت می کنند. برخی هم به خود اجازه میدهند در حریم خصوصی ترین مسائل دیگران وارد شوند و به امر و نهی و دخالتهای بی مورد بپردازند.

2- عدم رعایت حق عابرین پیاده
در اکثر نقاط دنیا دیدن یک عابر پیاده در خیابان به معنای فرمان ایست و احتیاط برای راننده مقابل است در صورتیکه در ایران برخی رانندگان به محض دیدن عابر پیاده سرعت خود را بیشتر نموده و بدون لحاظ کردن مسائل ایمنی و حق تقدم با بی رحمی تمام و با ایجاد رعب و وحشت برای عابرین پیاده به مسیر خود ادامه میدهند.

3- حفظ نشانه های نو بودن کالا
همسایه تان اتومبیلی نو خریداری کرده اما بعد از سپری شدن یک هفته هنوز برچسب شماره اولیه که بصورت تکه کاغذی روی شیشه جلو چسبیده است را جدا نکرده و حتی فومهایی که بصورت ضربه گیر در اطراف دربهای ماشین نصب شده است کماکان وجود دارند. دوستتان نیز بعد از گذشت یک هفته هنوز برچسب روی نمایشگر گوشی موبایل جدیدش را جدا نکرده!

4- تنبلی و از زیر کار در رفتن
متوسط ساعت مفید کار در ایران کمتر از یک ساعت و سی دقیقه میباشد که دلیل آن نبودن فرهنگ کار، فقدان انگیزه، تنبلی و بی مسئولیتی افراد است. این امر باعث نارضایتی ارباب رجوع، پایین آمدن کارایی و بهره وری و در کل کاهش پیشرفت ملی خواهد شد. در اغلب شرکتها، ادارات و سازمانها اینگونه باب شده که کسی زرنگ و با ذکاوت است که تا حد امکان از انجام مسئولیتهایش شانه خالی کند و کم کاری را استراتژی اصلیش بداند و در عین حال حقوق و مزایایش را بصورت تمام و کمال دریافت نماید. کارمندان هیچ تلاشی در راستای بالابردن کیفیت و راندمان شرکت انجام نداده و در عین حال انتظار بالا رفتن درآمد خود را دارند. به ارباب رجوع کمتر احترام گذارده میشود و طلب کارانه با وی برخورد میشود.

5- تجمل گرایی و مصرفی شدن
امروزه شاهد آن هستیم که جامعه با سرعتی باور نکردنی به سوی مصرفی شدن در حال حرکت است. افراد بجای سرمایه گذاری پول خود در مکان مناسب و برای تولید بیشتر و اشتغال زایی ملی، ترجیح میدهند با خرید اتومبیلهای گران و کالاهای لوکس مصرفی ظاهری معقول کسب نموده و اعتبار خود را در بین اطرافیانشان بالا ببرند. چشم و هم چشمی های فراوان، گرفتار وامها و قرضهای سنگین شدن و استرس از جمله پیامدهای این مسئله است. اکثر مردم خوشبختی را در تجملات و برتری مالی می دانند و بین نیازها و خواسته هایشان تمایزی قائل نمی شوند. مسابقات و رالی خرید امری ناپسند ولی متداول در جامعه ایرانی است.

6- فقدان فرهنگ تشکر و احترام
از کوچه و خیابان گرفته تا دانشگاه و محل کار و اماکن عمومی، کمتر شاهد شنیده شدن جملاتی مانند “از لطف شما ممنونم”، “خواهش میکنم”، “اختیار دارید”، “تمنا می کنم”، “بفرمایید”، “بزرگوارید”، … هستیم. بجای آن فضای زیرآب زنی، استفاده از الفاظ ناشایست، بی حرمتی به افراد مسن، به سخره گرفتن افراد، بالا بردن تن صدا،… امری متداول شده است. مردم باید بیاموزند احترام به دیگران، احترام به هویت ملی یک کشور محسوب میشود. اگر افراد یک مملکت به یکدیگر احترام نگذارند چگونه میتوانند انتظار کسب احترام از ملتهای دیگر را داشته باشند؟!

7- عدم رعایت نظافت شخصی و شهری
احتیاج به توضیح ندارد که متاسفانه نظافت شخصی و اجتماعی از طرف برخی افراد جامعه رعایت نمیگردد. از طرز لباس پوشیدن تا بوی بدن و دهان و آرایش موها گرفته تا ریختن زباله در محیطهای شهری و تفریحی.

8- درگیری در صف و نوبت
صف ها هرکجا و به هر علتی که تشکیل شوند معمولاً تبدیل به جولانگاه بی نظمی، درگیری، فحاشی و هتاکی عده ای از افراد به اصطلاح “زرنگ” خواهند شد. حفظ نظم و ترتیب در صف نشان دهنده بالا بودن رتبه اجتماعی و فرهنگ کسانی است که در صف حضور دارند. متاسفانه شاهد آن هستیم که در برخی امور مذهبی و خیریه مانند سرو غذای نذری نیز چنین بی نظمی ها و زد و خوردهایی بوجود می آیند. احتمالاً باید برخورد کرده باشید در مجالس عروسی گاهی زمان سرو شام جمعیت با چه سرعتی به سمت میز سلف سرویس هجوم می آورند!

9- پرورش اندام برای رعب و ترس
شاید دیده باشید پسرانی که با اندامهای پرورش یافته و عضلانی درحالی که بازو و سینه های خود را در معرض نمایش گذاشته اند با چهره ای مهاجم و آماده درگیری در همه جا پرسه می زنند! آنها با نگاه خود اطرافیانشان را به مبارزه می طلبند! چه نکوهیده است زمانی که برخی افراد انگیزه های اصلی ورزش و تناسب را فراموش کرده و صرفاً برای عرض اندام، قلدری و جلب توجه در سطح جامعه اقدام به حجیم کردن عضلات خود می کنند.

10- اسراف، اسراف، اسراف!
اسراف یعنی زیاده روی در مصرف، بیهوده مصرف کردن، بیش از نیاز مصرف کردن، مصرف کنترل نشده، دور ریختن چیزی که میتوان از آن استفاده کرد. کافیست با محاسباتی ابتدایی متوجه شوید که میزان اسرافی که در کشور به عناوین مختلف همه روز در حال انجام است اگر جلوگیری می شد، چه میزان در صرفه جویی خانوادگی و ملی اثر می گذاشت و مشکلات چه تعداد از مردم حل می شد.

ادامه مطلب / دانلود
css.php